site loader

گفت‌وگوی «دموکراسی نَو» با نوام چامسکی :
آیا ترامپ شکست در انتخابات را خواهد پذیرفت؟
مترجم: محسن صفاری
منبع: میدان
در این مصاحبه نوام چامسکی در مورد شرایط سیاسی بحرانی آمریکا و گزینه‌های پیش روی ترامپ و جمهوری‌خواهان تا زمان انتخابات آمریکا می‌گوید.

مطلبی را که می‌خوانید ترجمه‌ی گفتگوی مجریان تلویزیون خبری مستقل آمریکاییِ دمکراسی نَو (Demoncracy Now) اِیمی گودمن و نرمین شیخ، در ۲۴ جولای ۲۰۲۰، با نوام چامسکی در مورد شرایط سیاسی بحرانی آمریکا و گزینه‌های پیش روی ترامپ و جمهوری‌خواهان تا زمان انتخابات آمریکا است. در بخشی از این گفتگو چامسکی در تحلیلی که ترسناک می‌نماید بر این باور است که تغییرات ایجاد شده از سوی ترامپ، جمهوری خواهان و شرکت‌های بزرگ در ساختار سیاسی اقتصادی و در چیدمان قوه‌ی قضاییه آمریکا می‌تواند شرایط آمریکا و جهان را برای یک نسل زیر تاثیر خود بگیرد.

اِیمی گودمن: کمتر از ۱۰۰ روز به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باقی مانده است. پرزیدنت ترامپ این هفته اعلام کرد که در حال فرستادن موجی از نیروهای فدرال به شهرهای بزرگی مانند شیکاگو است که از سوی دمکرات‌ها اداره می‌شوند. این کار در پی فرستادن نیروهای شبه نظامی در لباس مبدل به شهر پورتلند ایالت اورگان انجام می‌شود. آنان در آنجا به تظاهر کنندگانِ پادنژادپرستی حمله کرده و برخی از آنان را بازداشت و در وانت‌های بدون علامت به جاهای‌ نامشخصی بردند. روز چهارشنبه در حالی که این نیروها با گاز اشگ‌آور به تظاهر کنندگان حمله می‌کردند شهردار پورتلند هم که رئیس پلیس شهر است و در تظاهرات شرکت داشت مورد حمله قرار گرفت. اعزام خشونت‌بار و شاید خلاف قانون اساسیِ ماموران فدرال به تندی مورد انتقاد قرار گرفته است. فرماندار اورگان، کیت بروان، «آدم‌ربایی ماموران مخفی» را محکوم کرده و دادستان کل ایالت در برابر آژانس‌های فدرال درگیر در این حمله دعوی حقوقی طرح کرده است. در خیابان‌ها گروهی از زنان برای پاسداری از تظاهر کنندگان «دیواری از مادران» را شکل دادند و ران وایدن سناتور اورگان ماموران فدرال را «از ریشه فاشیست» توصیف کرده و هشدار داد که «اگر در این زمان حد و مرزی مشخص نشود، ممکن است آمریکا در میانه‌ی انتخابات ریاست جمهوری با حکومت نظامی روبرو شود.»

برای بحث در این مورد همراه با نرمین شیخ با نوام چامسکی، دگراندیشِ شناخته شده‌ی جهانی، زبان‌شناس و نویسنده، استاد برجسته‌ی دانشکده‌ی زبان‌شناسی دانشگاه آریزونا و استاد ممتاز بازنشسته‌ی انستیتو فنی ماساچوست که در آنجا بیش ار ۵۰ سال تدریس می‌کرد، به گفتگو نشسته‌ایم. نخست از پروفسور چامسکی در مورد وعده‌ی ترامپ برای فرستادن موج ماموران فدرال به سراسر آمریکا پرسیدم.

نوام چامسکی: پرزیدنت ترامپ درمانده است. همه‌ی توجه او بر یک چیز است: انتخابات. او ناچار است مسئولیت شخصی خود را در کشتار ده‌ها هزار آمریکایی پرده‌پوشی کند. اما پنهان کردن این واقعیت برای مدتی دراز ناممکن است. آمریکا را تنها با اروپا یا حتی کانادا مقایسه کنید. این کشور در حال تبدیل به کشوری دون‌پایه است، تا آنجا که آمریکایی‌ها اجازه مسافرت به اروپا را ندارند. اروپا آنان را نمی‌پذیرد. شانس پیروزی انتخاباتی ترامپ در انجام کاری خیره کننده است. او سخت تلاش کرد تا رویاروی‌های نظامی ترتیب دهد. شما از حکومت نظامی گقتید. شرایط به سوی حکومت نظامی حرکت می‌کند. حتی ممکن است او بتواند برای بهم زدن انتخابات تلاش کند. نمی‌توان گفت چه خواهد کرد. او به تمامی درمانده است. کنش‌های او مانند کنش‌های یک دیکتاتور متوهم در یک مستعمره‌ی نو، جایی چون یک کشور کوچک است که در آن هر دو سال یکبار کودتایی نظامی رخ می‌دهد. هیچ پیشینه‌ای تاریخی برای شرایطی همسان در یک جامعه‌ دارای دموکراسی کارآمد وجود ندارد. او خوشحال خواهد بود اگر بتواند سیاه‌ جامگان1) را به خیابان‌ها بفرستد.

بسیار مشکل ‌بتوان به دقت گفت شرایط کنونی به چه می‌انجامد. شاید دادگاه‌ها کاری نکنند. ممکن است حتی به جایی برسیم که فرماندهی نظامی مجبور به موضع‌گیری شود. این مرد درمانده است. ترامپ روان‌پریش است. او در خطر بسیار بالایِ از دست دادن جایگاه خویش در کاخ سفید است و برای پیشگیری از چنین شرایطی دست به هر کاری خواهد زد.

نرمین شیخ: پروفسور چامسکی، هم اکنون شما با بازتاب دادن سخنان ران وایدن گفتید ممکن است آمریکا به سوی اعمال حکومت نظامی برود. ترامپ را روان‌پریش خواندید و پیش از این او را جامعه‌ستیز خوانده و در گفتگویی با ما به تفاوت‌های سترگ بین ترامپ و بایدن اشاره کرده و در مورد بایدن گفتید او بیش و کم تهی است و می‌توان او را به یک سو یا سویی دیگر راند. همچنین گفته بودید که این حیاتی‌ترین انتخابات در تاریخ بشر است. به تازگی در مصاحبه‌ای با فاکس نیوز ترامپ حاضر نشد نسبت به پذیرش نتیجه‌ی انتخابات ۲۰۲۰ تعهدی اعلام کند. آیا می‌توانید نگرانی خود را در این مورد بیان کنید. منظورم این است که شما هم اکنون گفتید انتخابات به راستی ممکن است به گونه‌ای به هم زده شود. ممکن است بگویید در چه شرایطی ترامپ دست به چنین کاری می‌زند؟ اگر انتخابات به هم نخورد، با توجه به نتیجه‌ی انتخابات ترامپ چه رفتاری خواهد داشت، نگرانی‌های شما کدامند؟
نکته این است که ترامپ تواناییِ پذیرش باخت را ندارد. نخست این که از نظر روانی ظرفیت باختن ندارد و دوم، اگر ببازد، کاخ سفید را ترک می‌کند که ممکن است با مشکلات قانونی جدی روبرو شود.

نوام چامسکی: خوب به طور نظری او ممکن است مانورهای گوناگونی داشته باشند. یک مانور سر باز زدن از پذیرش نتایج انتخابات و اطمینان پیدا کردن از این است که فرمانداران جمهوری‌خواه نتایج انتخابات حوزه‌ی خود را به رسمیت نشناسند. این یک کار عادی و خودکار است و از نظر فنی آنها می‌توانند از پذیرش نتایج انتخابات سر باز زنند. می‌توانند تصمیم‌گیری در مورد انتخابات را به عهده‌ی مجلس نمایندگان بگذارند و در آنجا جمهوری خواهان آنقدر هستند که بتوانند انتخابات را به گونه‌ای نمایش روحوضی بدل کنند که، همان‌گونه که گفتم، می‌توان در یک دیکتاتوری متوهم یافت. این یک احتمال است. احتمال دیگر این است که ترامپ از ارتش بخواهد حکومت نظامی اعلام کند.

نکته این است که او تواناییِ پذیرش باخت را ندارد. نخست این که از نظر روانی ظرفیت باختن ندارد. دوم، اگر ببازد، اگر کاخ سفید را ترک کند، ممکن است با مشکلات قانونی جدی روبرو شود. اکنون در کاخ سفید ایمنی دارد، اما بیرون از آنجا پیرامون او سراسر باتلاقی است. او کوشش کرده است تحقیق و پرسش‌گری را از خود دور کند. او همه‌ی بازرسان کل را زمانی که آغاز به پرسش‌گری از او کردند اخراج کرد. دادستان فدرال بخش جنوبی نیویورک ـ یعنی وال استریت و مانند آن ـ آغاز به تحقیق در وال استریت کرد. ترامپ او را اخراج و نماینده‌ای از بخش سهامداران خصوصی را جایگزین او کرد. کاری نیست که او برای ماندن در کاخ سفید نکند، هر کاری که بتوان به آن اندیشید.

این یک بحران بزرگ است. در انگلستان به مدت ۳۵۰ سال اشکال متفاوتی از دموکراسی پارلمانی وجود داشته است، در آمریکا ۲۵۰ سال اما تاکنون شرایطی این چنین ایجاد نشده است. ما با شخصیتی روبرو هستیم که از طیف سیاسی دمکراسی‌های موجود به دور است و حزبی سیاسی پشتیبان او است که اعضای آن تا کنون تنها چاپلوسانی ترسو بوده‌اند. آنان هراس دارند مبادا از خط قرمز مقام شاهانه گذر کنند. او پایگاهی مردمی در میان ملیشیایی سراپا مسلح، خشمگین و برتری‌گرا دارد. چیزی نیست که نتوان در مورد کارهایی گفت که او ممکن است انجام دهد. به باور من کشور ما در ماه نوامبر ممکن است کشوری متفاوت باشد ـ و با توجه به قدرت آمریکا، شاید جهانی متفاوت.

اما این بخش فوری دشواری است. دلیل آن که این انتخابات مهم‌ترین انتخابات تاریخ آمریکا است. اما این تنها دشواری نیست. چهار سال بیشتر از سیاست‌های اقلیمی و هسته‌ای ترامپ به سادگی ممکن است سرنوشت بدی را به معنای راستین واژه برای گونه‌ی انسان رقم زند. ما زمان زیادی برای برخورد با بحران محیط زیست نداریم. این بحران بسیار جدی است. همه‌ی پیش‌بینی‌ها از سوی دانشمندان تاکنون بسیار محافظه‌کارانه از آب درآمده است. هر بار داده‌های بدتری از راه می‌رسند. من وارد جزییات نمی‌شوم اما فاجعه بزرگی در حال شکل‌گیری است. ما هنوز برای برخورد با آن وقت داریم، اما چهار سال دیگرِ ریاست جمهوری ترامپ به راستی می‌تواند ما را به آستانه بحران بازگشت‌ناپذیری برساند. دست کم می‌تواند برخورد با این بحران رشد یابنده را بسیار دشوارتر کند. ذوب شدن یخ‌پهنه‌های قطب و ویران‌سازی جنگل‌های آمازون را هیچ پایانی نیست. ممکن است بخش‌های بزرگی از جهان زندگی‌ناپذیر شود. صحبت از امکان بالا آمدن آب دریاها به میزان یک یا دو فوت تا پایان این سده و مقدار بسیار بیشتری پس از آن است. می‌توان در این اندیشه بود که جامعه‌ی انسانی چگونه می‌تواند در چنان شرایطی به شکلی سازمان‌یافته باقی بماند.
همچنین بخوانید: ژانر نقد و اینترنت

هم‌زمان، ترامپ کوشش می‌کند نظام کنترل جنگ‌افزارها را از میان بردارد. ماه اوت سال گذشته به پیمان منع تولید موشک‌های هسته‌ای میان‌برد بین ریگان و گورباچف که از امکان ایجاد یک جنگ اتمی به علت افزایش تنش در اروپا پیشگیری می‌کرد پایان داد. اینک در حال پایان دادن به قرارداد آسمان‌های باز است که به زمان آیزنهاور بازمی‌گردد. این قرارداد هم تمام شد. او برای به تاخیر انداختن مذاکرات در مورد پیمان تازه‌ی کاهش تسلیحات هسته‌ای (نیو استارت) که روس‌ها مدت زیادی است خواهان آن هستند درخواست‌های احمقانه مطرح می‌کند. این پیمان باید تا چند ماه دیگر تمدید شود و ممکن است تا کنون برای مذاکره‌ی دوباره در مورد این آخرین پیمان کنترل جنگ‌افزارهای اتمی دیر شده باشد. او اکنون تهدید می‌کند تا آزمایش‌های اتمی را به راه اندازد، آزمایش‌هایی که پیمان جامعِ به تقریب سی ساله‌ی منع آزمایش‌های اتمی را سست می‌کند. آمریکا هرگز این پیمان را تصویب نکرد اما به آن پای‌بند ماند.

همه‌ی این اقدامات در را می‌گشاید تا کشورهای دیگر به اقدامی همسان دست یازند. صنایع جنگ‌افزار سازی، البته، به شوق آمده‌اند. آنها در حال دریافت سفارش‌های بسیار بزرگ تازه‌ای برای ساخت جنگ‌افزارهای عمده‌ای هستند که می‌توانند همه‌ی ما را نابود کنند. چنین کاری کشورهای دیگر را تشویق به اقدامی همسان می‌کند. بنابراین، پیش‌روی ما پیمان‌های تازه‌ای برای ابزارهایی خالی از امید قرار دارند تا در برابر هیولایی که به ساختن آن کمک می‌کنیم از خود دفاع کنیم. این ترامپ است که به سوی این شرایط خیز برداشته و آشکارا از آن لذت می‌برد. نمی‌توان به شکلی عادی کار او را توصیف کرد. اصطلاحی که شما به کار بردید، روان‌پریش، به تمامی مناسب اوست. آیا این شرایط می‌تواند در چارچوب قانون اساسی آمریکا کنترل شود؟ نمی‌دانیم.

منظورم این است که چیزی همسان با این شرایط حدود دو ماه پیش در انگلستان روی داد. بوریس جانسون، نخست‌وزیر، پارلمان را منحل کرد و آن را بست برای آن که بتواند نسخه‌ی خویش از برگزیت را پیش ببرد. این موضوع از سوی کارشناسان حقوقی انگلستان چون بدترین بحران در مدت ۳۵۰ سال ارزیابی شد. خوب، در انگلستان دیوان عالی قضایی اقدام او را باطل کرد. احتمال نمی‌رود چنین کاری در اینجا صورت گیرد.
چهار سال دیگرِ ریاست جمهوری ترامپ به راستی می‌تواند ما را به آستانه بحران بازگشت‌ناپذیری برساند. دست کم می‌تواند برخورد با بحران محیط زیست را بسیار دشوارتر کند.

می‌توانم بگویم کشور دیگری هست که کوشش می‌کند از آمریکا تقلید کند: برزیل با یک دیکتاتور مسخر‌ه‌ی دیگر، جیل بولسونارو، که می‌کوشد دلقکی از ترامپ باشد. او مورد تحقیق و پرسش قرار گرفت ـ او و خانواده‌اش در گونه‌ای کنش‌های مجرمانه‌ی کثیف درگیر بودند و مورد تحقیق قرار گرفتند. بولسونارو بازپرسان را اخراج کرد، دادگاه برزیل جلوی این کار را گرفت. اما در اینجا چنین چیزی پیش نیامد. زمانی که ترامپ همه‌ی آنها را اخراج کرد، مجریان را تصفیه کرد، هیچ اقدامی از سوی دادگاه یا جمهوری‌خواهان در کنگره انجام نشد. برزیل دست کم لایه‌ی دفاعی باریکی در برابر یک دیکتاتوری نظامی دیگر دارد. آمریکا در بدترین شرایط خود قرار دارد. شرایط جدی است و چیزی همسان با آن نداشته‌ایم. هیچ پیشینه‌ای همسان وجود ندارد.

نرمین شیخ: خوب پروفسور چامسکی شما دو باره از نبود ایمنی در برابر احتمال اعمال حکومت نظامی در آمریکا سخن گفتید. اما حتی در کشورهایی در جهان که در آنها حکومت نظامی اعلام شده است چنین کنشی نیاز به حداقل همراهی ارتش با کسانی که دست به کودتا می‌زنند دارد. آیا فکر می‌کنید در صورتی که ترامپ بخواهد برای حکومت نظامی تلاش کند ارتش با او همراهی خواهد کرد؟

نوام چامسکی: همان‌گونه که گفتم هیچ پیشینه‌ای بر این شرایط در هیچ کمینه‌ای از دموکراسی کارآمد وجود ندارد. کشورهای زیادی هستند که در آنها ارتش، بیشتر با پشتیبانی آمریکا یا پیشگامی آن، قدرت را به دست گرفته، زیرا خواست ما سرنگون کردن حکومت نانظامی بوده است. چیزی مانند این شرایط هرگز رخ نداده است ـ گذشته از رژیم‌های فاشیست و رژیم‌های بین دو جنگ جهانی، شرایطی که به‌کلی متفاوت بود.

دوهفته پیش گزارش‌هایی در رسانه‌ها بود در مورد این که ترامپ تصفیه‌ی مقام‌های اجرایی را گسترش داده است، کاری که دستگاه‌های اجرایی را از صدای مخالف و از کنترل تهی کرده است. او در تلاش برای تصفیه‌ی ارتش در حال گسترش این روند است. خوب، گمانه‌زنی‌هایی وجود داشت مبنی بر این‌که تصفیه‌ی ارتش ممکن است به منظور سوق دادن آن به سوی چیزی همسان با کودتایی نظامی باشد.

ارتش تا کنون از دخالت خودداری کرده است. آنها نیروی ۸۲ هوابرد را، با وجود درخواست ترامپ برای دخالت آنان، از واشنگتن بیرون کشیدند. آنان در برابر پیشنهادهای کاخ سفید برای نیروی بیشتر و خشونت ایستادگی کرده‌اند. به همین دلیل است که او در نقشه کنونی خود برای کارزار جاریِ ایجاد رویارویی‌های خشونت‌آمیز در شهرهایی که از سوی دمکرات‌ها اداره می‌شوند به نیروهایی بیرون از ارتش روی آورده است. ارتش چه خواهد کرد؟ نمیدانیم.

اگر به پیشینه‌ی دیکتاتوری‌های جهان سومی نگاه کنید، چنین کنش‌هایی به بازتاب نیروهایی در سطح سرهنگ‌ها بستگی دارد زیرا آنان با لشکریان در تماس هستند. اما در اینجا چیزی همسان با آن نداریم. این شرایطی یگانه در تاریخ مدرن جوامع بیش و کم دموکراتیک است.

اِیمی گودمن: نوام چامسکی، می‌خواهم گفتگوی ترامپ را با شبکه‌ی فاکس نیوز برای شما پخش کنم. در این گفتگو او در باره‌ی تست شناسایی که به تازگی انجام داده حرف می‌زند و می گوید تستی دشوار بود:

پرزیدنت دونالد ترامپ: من تستی انجام دادم. به دکتر رانی جکسون گفتم «آیا تستی برای هوش هست؟ او گفت «بله هست» و نام آن را گفت، هر چه که بود. این تست ۳۰ تا ۳۵ پرسش داشت. پرسش‌های ابتدایی بسیار آسان بودند. اما پرسش‌های آخر بسیار مشکل‌ بودند، مانند پرسش‌های حافظه. مثل این که بگی «شخص، زن، مرد، دوربین، تلویزیون» پس از آن می‌پرسن می‌تونی این‌هارو تکرار کنی و تو بگی «شخص، زن، مرد، دوربین، تلویزیون». طرف میگه «خیلی خوبه». اگه درست انجامش بدی نمره اضافه می‌گیری.

اِیمی گودمن: این مربوط به چند روز پیش است. پرزیدنت ترامپ مرتب می‌گوید در این تست نمره‌ی الف گرفته است، تستی که به کسی می‌دهند که به بیماری فراموشی دچار شده، به گونه‌ای مشکل شناسایی دارد. این تست هوش (آی کیو) نیست. او مرتب در باره‌ی آن سخن می‌گوید حتی از این می‌گوید که به او می‌گویند «. . . یک فیل را شناسایی کنید، تصویر یک ساعت را بکشید، از ۱۰۰ تا ۷ شمارش معکوس کنید.» این تست برای تشخیص فرسایش مغزی است. آیا آمریکا به وسیله‌ی مردی دیوانه اداره می‌شود؟

نوام چامسکی: همان‌گونه که شما می‌گویید این تستی برای تشخیص مرحله‌ی آغازین بیماری فراموشی، یک بیماری مغزی جدی است. اما درباره‌ی شخصی که پیش از سخنرانی در برابر جمعیتی ستایش‌گر چشمان خود را به آسمان بلند کرده و خود را برگزیده می‌خواند چه می‌توان گفت؟ چه می‌توان گفت در برابر دولتی که وزیر خارجه‌ی آن می‌گوید، «شاید ترامپ از سوی خداوند فرستاده شده تا اسرائیل را از گزند ایران پاسداری کند.» البته کشور از سوی مردان دیوانه اداره می‌شود.

به راستی می‌توان این موضوع را در هر رویدادی دید. برگردید به ماه مارس. در آن ماه آمریکا از نظر تلفات بیماری کوید ۱۹ کم و بیش با اروپا همسان بود. آمارهای آن زمان تا به حال را نگاه کنید. آمار اروپا به شدت پایین رفته است. البته هنوز مشکل حل نشده، یا کارکرد ما به خوبی آسیا یا اقیانوسیه نبوده است. نگاه کنید به نشریات پزشکی، آنها اشاره می‌کنند که کوتاهی و ناکارآمدی ترامپ، بی‌اعتنایی به بهزیستی مردم سبب مرگ ۱۰۰ هزار نفر2) شده است، این یک کشتار چشم‌گیر است. به همین دلیل است که او زمین و آسمان می‌کند تا کسی را مقصر جلوه دهد. به همین دلیل است که او شرایط کنونی را غنیمت شمرده تا نیروهای شبه نظامی را برای برخوردهای خشونت‌آمیز با شهرداران و فرمانداران دمکرات بفرستد. هیچ سابقه ندارد که نیروهای نظامی برای کنترل شهرهای مخالف فرستاده شوند ـ هنگامی که از سوی شهردار، فرماندار، سناتورها و به روشنی از سوی مردم، مخالفت کلی وجود دارد. این رفتار با کشور مانند رفتار با یک سرزمین اشغال شده است، رفتاری به تمامی با آماج آشکار کوشش برای ایجاد درگیری برای کمک به نجات او از شکست انتخاباتی.
همچنین بخوانید: دولت ترکیه فقط به زبان گلوله حرف می‌زند

ممکن است اگر شکست بخورد از ترک کاخ سفید خودداری کند، همان‌گونه که در گفتگو با فاکس نیوز نشان داد. در چنین حالتی باید به راستی پرسید: چه خواهد شد؟ آیا ارتش دخالت کرده و او را بیرون می‌کند؟ یا چه خواهد شد اگر میلیشیای مسلح آغاز به محاصر‌ه کاخ سفید کند؟ ما نمی‌دانیم. چنین شرایطی، بجز قدرت گرفتن فاشیست‌ها در ایتالیا، آلمان و کشورهای دیگری در دوره‌ی بین دو جنگ، هرگز در یک دموکراسی کارآمد دیده نشده است.

گاه حتی از سوی کارشناسان سیاسی گفته می‌شود ترامپ به سوی فاشیسم می‌رود. بی‌پرده بگویم این برداشت‌ها به او زیادی اعتبار می‌دهد. فاشیسم یک ایدئولوژی مهم بود که فراتر از میدان دید و دل‌مشغولی اوست. او مانند یک دیکتاتور دون در کشوری کوچک است که سال‌ها درگیر کودتا بوده است. در اینجا هیچ مفهومی مبنی بر یک ایدئولوژی فاشیستی وجود ندارد. راست آن که ما از برخی جنبه‌ها در نقطه‌ی مقابل چنین ایدئولوژی‌ای قرار داریم. نظام‌های فاشیستی بر پایه‌ی این اصل بودند که یک دولت قدرت‌مند، به رهبری یک حزب حاکم و با رهبری بزرگ باید همه چیز را کنترل کند. آنها باید جامعه از جمله اجتماع کسب و کار را اداره کنند. ما کمابیش در نقطه مقابل این شرایط هستیم: این اجتماع کسب و کار است که دولت را کنترل می‌کند و هر گونه عهد شکنی در برابر قدرت آنها به رویارویی‌هایی می‌انجامد که کمابیش تصور ناپذیر است.

از این‌رو من فکر نمی‌کنم این فاشیسم باشد. او یک دیکتاتور متوهم و درمانده است و کمابیش دست به هر کاری خواهد زد تا از کاخ سفید بیرون رانده نشود. نمی‌دانیم شرایط به چه سویی خواهد رفت، اما دو ماه بسیار دشوار در پیش خواهیم داشت.

اِیمی گودمن: شما می‌گویید آنان که در قدرتند از شرایط موجود سود می‌برند. گولدمن ساکس3) برای سه ماهه‌ی دوم سال جاری ۲.۴ میلیارد دلار سود گزارش کرده است. مطالعه‌ای تازه از سوی نهاد آمریکاییان خواهان عدالت مالیاتی دریافته است که میلیاردرهای آمریکا از ماه مارس تا کنون ۵۸۴ میلیارد دلار به ثروت خود افزوده‌اند. این مبلغ بیشتر از کسر بودجه‌ی ۲۳ ایالت آمریکا است. آنها در گرماگرم همه‌گیری کرونا در آمریکا چنین سودی به دست آورده‌اند، درست در زمانی که از نیاز به بسته‌های اقتصادی انگیزشی برای آنان که سخت ضربه خورده‌اند و برای آنان که در آستانه‌ی بیرون رانده شدن از ماوای خود هستند بحث می‌شود. صحبت از شرایطی اقتصادی است که در آن بیکاری به سطحی رسیده که از زمان کسادی بزرگ تاکنون دیده نشده بود. شما در مورد این دشواری‌ها می‌نویسید و سخن می‌گویید. مردم چگونه باید خود را از این شرایط بیرون بکشند؟ در شرایط کنونی در این کشور چه رویدادی مورد نیاز است نوام؟

نوام چامسکی: آنچه شما توصیف کردید نشان دهنده‌ی تقلیدی مضحک از شیوه‌ی عادی اداره‌ی این کشور است. اینجا کشوری است که به شکل بنیادین از سوی بخش شرکت‌های بزرگ اداره می‌شود، بخشی که نفوذی فراگیر بر دولت دارد و توصیف شما کاملا درست است. نمونه‌ی نمادین آن ثروتمندترین فرد دنیا، جف بزوس، است که تنها در یک روز ۱۳ میلیارد دلار درآمد داشت. ترامپ و دولت او دارند از پوشش همه‌گیری استفاده می‌کنند تا سرسپردگی خود را به ثروتمندتر کردن بسیار ثروتمندان و بخش شرکت‌های بزرگ، که البته در حال بلعیدن این ثروت هستند، افزایش دهند. من از صنایع نظامی یاد کردم که نمونه‌ای دیگر در این زمینه است.

‌بی‌تردید می‌توان این اقدامات را واپسین تلاش‌ها برای تحمیل فرمانروایی حداکثری قدرتِ بی‌نهایتِ ثروت و شرکت‌های بزرگ دید که هم‌سو با کارزار میچ مک کانل4) ـ ترامپ برای پر کردن قوه‌ی قضائیه، از بالا تا پایین، با گماردن جوانان راست افراطی از جامعه‌ی حقوقدانان فدرالیست5) روی می‌دهد. به این ترتیب آنان اطمینان خاطر می‌یابند که دست کم در طول زندگی یک نسل، بی‌توجه به خواست مردم، سیاستی مگر سیاست‌های فرا ارتجاعی آنان به کار گرفته نخواهد شد.

آنها در حال بکارگیری همه‌ی منابع خود برای نگهداری دستاوردهای ۴۰ ساله‌ی دوران نئولیبرالیسم هستند: تمرکز هنگفت ثروت، تمرکز قدرت سیاسی، ایستایی عمومی رشد جمعیت و فروشد آن حتی تا جایی که در چند سال واپسین نرخ مرگ‌ و میر در میان جمعیت زنان و مردانِ در سن اشتغال، بیشتر مردان و شماری از زنان، افزایش نشان می‌دهد. تا کنون در جوامع توسعه یافته‌ی کارآمد چنین چیزی روی نداده است.

جمهوری‌خواهان خیلی خوب می‌دانند که حزب اقلیت هستند. راست آن که ترامپ مدتی پیش خاطرنشان کرد که اگر انتخابات منصفانه باشد جمهوری خواهان هرگز برنده‌ی انتخابات نخواهند بود. زمان درازی است که کشور از بنیان کشوری تک حزبی است ـ حزب کسب‌وکار با دو جناح. این دو جناح در درازای زمان تغییر کرده‌اند.

جمهوری‌خواهان در چند دهه‌ی گذشته، کم و بیش از زمان گینگریج و به طور گسترده از زمان مک کانل، از خط سیاسی خود خارج شده‌اند. اگر به رتبه‌بندی‌هایی بین‌المللی نگاه کنید، در این رتبه‌بندی‌ها آنان در کنار احزاب اروپاییِ دارای سابقه‌ی نوفاشیستی آمده‌اند. تحلیل‌گران جدی سیاسی آنان را چون شورشیان رادیکالی که سیاست‌های پارلمانتاریستی را رها کرده‌اند توصیف می‌کنند. چند روز پیش با گرگ پالاست6) گفتگویی داشتیم، کسی که کار بسیار جالب توجه او گستره‌ی تلاش ناچار آنها برای ماندگاری در قدرت را با تصفیه‌ی فهرست‌های انتخاباتی به منظور جلوگیری از رای دادن مخالفان نشان داده است.

همه‌ی اینها همراه با آنچه که شما توصیف کردید در حال روی دادن است: ثروتمندتر شدن اَبَرثروتمندان و بخش شرکت‌های بزرگ زیر پوشش همه‌گیری بیماری. هر از چند روزی، تصمیم دیگری از یکی از مدیران اجرایی، یا یکی از همتایان ترامپ در شرکت‌های بزرگ، کسانی که ترامپ به مدیریت یکی از آژانس‌های دولتی گمارده است، مانند سازمان حفاظت از محیط زیست، مقررات تازه‌ای برای سیلی زدن به مردم و ثروتمند کردن ثروتمندان تصویب می‌کنند. مانند کم‌مایه کردن استاندارد‌های ایجاد آلودگی، که البته برای شرکت‌های زغال سنگ بسیار دل‌خواه است. آنها در شرایط ناپایداری هستند اما ما مردم می‌توانیم آنها را زمان بیشتری در قدرت نگه داریم تا بیشترین ویرانی را متوجه جامعه‌ی سازمان یافته‌ی انسان کنند. همچنین در گرماگرم همه‌گیری تنفسی افزایش آلودگی هوا تلفات را افزایش می‌دهد.

البته این گونه تلفات گزینشی است و شامل همه نمی‌شود. دامن کسانی را می‌گیرد که نزدیک کارخانه‌های آلوده کننده زندگی می‌کنند. چه کسانی؟ کسانی که توان مالی زندگی در جای دیگری را ندارند. شما مدیران گُلدمن ساکس را در چنین جایی نمی‌بینید. کسانی که می‌بینید فرو‌دستان، سیاهان، آمریکای‌لاتین‌تبارها و پورتوریکویی‌ها هستند. اینها بیشترین سهم را در دریافت آلودگی‌ها دارند. این بیماری همه‌گیر در میان آنان بسیار بیشتر است و آلودگی هوا شرایط را برای آنان بدتر می‌کند.

این شرایط به گونه‌ای همسان با چیزی است که در برزیل روی‌ می‌دهد، کشوری که رئیس‌جمهوری آن، بولسونارو، از دیدن روبرو بودن بومیان منطقه‌ی آمازون با یک نسل کشی بسیار شادمان است، نسل‌کشیِ ابتدا ناشی از ویرانی جنگل و اکنون به علت همه‌گیری بیماری. بسیاری از آنان صدها مایل از مراکز درمانی دورند. درخت‌بُران ناقانونی درون جنگل می‌روند و سبب گسترش بیماری می‌شوند؛ این بومیان در حال مرگند، اما فکر می‌کنید بولسونارو اهمیت می‌دهد؟ او فکر می‌کند آنان باید حذف شوند. این چیزی است که گفت: «ما به این آدم‌ها نیاز نداریم، بنابراین بگذار از شر همه آنها رها شویم.» بنابراین در اینجا هم بگذار از شر مردمی که نزدیک کارخانه‌های آلاینده زندگی می‌کنند رها شویم. چه کسی به آنان نیاز دارد؟ در هر حال آنها که به ما رای نمی‌دهند. رنگ پوستشان هم نامناسب است.

این همه زیر پرچم آمریکا روی می‌دهد، امری که باز بگویم بجز در دولت‌های فاشیست، در جامعه‌ی توسعه یافته بی‌همتا است. هیچ واژه‌ی دیگری برای توصیف آن نمی‌توان به کار برد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.