
سواری ناهموار بر ترک دو اسب بالدار! / خسرو پارسا
سواری ناهموار بر ترک دو اسب بالدار! / خسرو پارسا
میکِشندم از دو جانب این بهسویی وان بهسویی
مفتیان عقدم بهشویی بسته، قاضیها بهشویی
ائتلاف کوتاهمدت حول رضا پهلوی منحل شد. جمعی که ازجمله برای بهرهبرداری فرصتطلبانه از خیزش اخیر در ایران بهوجود آمده بود به سرنوشت محتوم خود گرفتار شد.
در چندوچون این مسئله بهقدر کافی نوشته و گفته شده است. ما نه میخواهیم مطالب را تکرار ونه از آنها بهرهبرداری کنیم. به جزئیاتِ جریاناتِ آنها هم وارد نیستیم، و زدوبندهای پنهانی و آشکار این جمع دستراستی را هم بیش از آنچه در رسانهها آمده است نمیشناسیم و برایمان اهمیت چندانی هم ندارد. با اینهمه، درسهایی که این پدیده میدهد میتواند برای ما مفید باشد.
تکرارِ همزمانِ تراژدی و کمدی
در سال 1301 درست صد سال پیش، رضاخان سردار سپه که بهکمک قزاقان و افسران انگلیسی و روسی وابسته به ارتش سفید تزار توانسته بود در داخل ایران قدرتنمایی کند از چند مزیت برخوردار بود. دربار ایران درحال تلاشی، احمدشاه غایب و فراری، دولتمردان در نهایت بیکفایتی، کوشش برای تشکیل سیزده کابینه در عرض یکسال بیفایده و … برای همگان روشن کرده بود که کشور غیر قابلحکومت است. عدهای از مردم و نیز روشنفکران دنبال مفرّی میگشتند. رضاخان و سید ضیاء (عامل مستقیم و شناختهشدهی انگلیس) نهتنها از حمایت آشکار انگلیس برخوردار بودند بلکه حتی از طرف دولت نوپای شوروی که خود بهدنبال جنگ با بقایای ارتش سفید بود حمایت میشدند. شوروی که با الغای برخی از جنبههای قراردادهای استعماری روس و ایران محبوبیت زیادی در میان مردم و روشنفکران بهدست آورده بود نیز بهدلایل خود با تثبیت وضع ایران موافق بود.
شرایط برای رضاخان ایدهآل بود ولی چون سلسلهی قاجار هنوز در اسم وجود داشت (و گویا سلطنت فره ایزدی است!) بنابراین رضاخان برقراری جمهوری را عنوان کرد که از قضا مورد توجه بسیاری و از جمله روشنفکران نیز قرار گرفت. طبعاً سنتیها و روحانیون که غالباً وابسته به رژیم بودند و عدهای از روشنفکران که مقاصد رضاخان را میدانستند، مخالفت کردند. دامنهی این موافقتها و مخالفتها چنان بالا گرفت که مطالعهی آن بهراستی آموزنده است. آنچه در این میان آشکار شد این بود که رضاخان علاوه بر قلدریِ نظامی، یک بازیگر و توطئهگرِ سیاسی هم هست. زدوبندهای فراوان او، استفادهی او از اوباش و اراذل و مزدوران جنبههای جدیدی از شخصیت او را نشان داد. بااینهمه، هیاهوی جمهوریخواهی خوابید و این زمینهای شد برای استمرار سلطنت در قالبی جدید و سلسلهای جدید. در آن شرایط در ایران چنان رعب و وحشتی حاکم شده بود که جز تنی چند یارای مقاومت نیافتند.
منظور من از ذکر این نکته نه تکرار تاریخ که در بسیاری متون بهطور مفصل نگاشته شده و در دسترس است، بلکه یادآوری بازیِ همزمان رضاخان با دو اسب جمهوری و سلطنت بود. کاری که اکنون بهصورتی مضحک نقشهی رضا پهلوی شده است. سلطنت؟ جمهوری؟ هرکدام را بخواهید، من هستم.
تقلید ناشیانه
رضا پهلوی پس از درگذشتِ پدرش بلافاصله خود را شاه خواند. کسی تحویلش نگرفت، حتی کشورهایی که حامیاش بودند آنرا به شوخی برگزار کردند. بنابراین از سلطنت صرفنظر کرده و دوباره تبدیل به ولیعهد و سپس شاهزاده شد، اما در عینحال گفت که در ته قلب جمهوریخواه هستم ولی البته سلطنت را هم رد نمیکنم! بازی ناشیانه و مضحک و تکراری سواریِ همزمان بر ترک دو اسب. شاهزاده، ولیعهد، شاه، دوباره ولیعهد، اکنون وکیل و شاهزاده، فردا شاه یا حداقل رئیسجمهور! بالاخره یکی وفا کند و او را از این سردرگمی نجات دهد.
ترکیب هواداران
هواداران رضا پهلوی (با مشاورت عظمای پرویز ثابتی و شهریار آهی و…) البته طیفی هستند گوناگون، و در این میان بازیِ ناشیانهی خودِ رضا پهلوی تماشایی است. او که میداند قسمت اعظم هوادارانش یا ساواکیهای سابق یا مدیران و دزدانی هستند که هریک ثروت عظیمی را ربودهاند و در فکر بازگشت به ایران و سلب مصادرهی اموال باقیماندهشان یا کسب مقامات عالیه هستند، در برزخی گیرکرده است که فرار از آن کار سادهای نیست. او حتی جرأت انتقاد از اقدامات افشاشدهی پدرش را هم ندارد. هنوز سازمان منفور و جنایتکاری مانند ساواک را نمیتواند محکوم کند چون بخش مهمی از هواداران او همینها هستند. علاوه بر اپوزیسیون حتی عدهای از مقامات بالای رژیم سابق هم در مصاحبهها و نوشتههای خود مجبور به افشای بسیاری از جنایات و خیانتهای رژیم شاه شدهاند. بیچاه رضا پهلوی چه کند. سکوت، سکوت، سکوت. چون با هر گفتهای عدهای را از دست خواهد داد. پایههای او اینها هستند. هم آنها هستند که مانند هواداران رضاخان پس از کودتای 99 و سپس فرزندش پس از کودتای 28 مرداد، از هماکنون همان صحنههای اوباشی و قلدربازی و زدوخورد را در خارج از کشور بهوجود میآورند. و عدهای هم روحت شاد میگویند. طبیعی است و گویا! چند بار این مسئله باید تکرار شود؟
میدانم که همهی هواداران رضا پهلوی چنین نیستند. عدهای متوهمِ مالیخولیایی هم وجود دارند که ممکن است نفع شخصی نداشته باشند و صرفاً در پی تجدید «عظمت هخامنشیان» باشند. خدا شفایشان بدهد. عدهای هم هستند که فکر میکنند در زیر لوای سلطنت بیشتر میتوان امیدوار به یکپارچگی کشور بود. چرایش را نمیدانم یا خود نمیدانند. صرفاً امیدوارند. این متوهمین را میتوان از جمعِ شیادان نابهکار که هستهی اصلی هستند جدا دانست. اینها مستحق ترحم هستند. زرقوبرق سلطنتی را دوست دارند، بهویژه در مقابل هیبت و شمایل حاکمان جدید. هماین آدمها را میتوان تماشا و حیرت کرد.
انگیزهها
در ترکیب این هیئت جدید لابد هر کس حساب خودش را داشته که البته مربوط به خودش است. اما نظاره از دور علاوه بر مشاهدهی درهمی و آشفتگی، سؤالاتی را مطرح میکند که در همین مدت کوتاه جوابهایی هم به برخی از آنها داده شده است.
جدیترین فرد این جمع حامد اسماعیلیون بود. سخنان زیادی در مورد او گفته شده است. ظاهراً قدرت سازماندهی دارد. از همان اوان پیدا بود که او بدون دادن امتیاز نمیتوانسته با ترکیبِ نابهجایِ چند مسئلهی جدا، یعنی مسئلهی خیزش ایران، هواپیمای اوکراین و جنگ اوکراین، جمعیت 80 هزار نفری را که بهخودی خود مثبت بود سازماندهی کند. قطعاً قدرتهایی در پشت پرده چنین خواستهاند. آیا اسماعیلیون آگاهانه معامله کرده بود یا صرفاً فرصتطلبانه شرایط موجود را بهکار گرفته است؟ من نمیدانیم. لابد عدهای بهتر میدانند. قدر مسلم این است که این قدرتنمایی، هم عدهای را مرعوب کرد و هم شاید برای خود اسماعیلیون منجر به ایجاد تصوراتی شد. و طبعاً از دید رضا پهلوی هم پنهان نماند. او را به وسوسهی استفاده از این قدرت انداخت ولی حاضر هم نبود خودش تحتالشعاع قرار گیرد.
نازنین بنیادی ظاهراً مأمور مستقیمی در این جمع ائتلافی بود. نه کسی او را میشناخت و نه میشناسد «طفلک» فقط میخواهد «مردم من» مردمی که حتی قبلاً نام او را هم نمیدانستند در دموکراسی زندگی کنند. وقتی ائتلافی میپاشد دیگر به وجود مأمور مستقیم نیازی نیست.
و دیگری مسیح علیزادهی اصلاحطلبِ سابقِ دگردیسی شده که گویا رژیم برای سرش جایزه گذاشته! در حد و اندازهای نبود و نیست که برای انقلاب ایران استراتژی تعیین کند، ولی سودا میتواند زیاد یا زیاده باشد.
شرکت پارهای از افراد این جمع در کنفرانسهای امنیتی، چه با دعوت و چه بیدعوت، و مجامع بینالمللی حاکی از زدوبندهای پشتپردهایست که قطعاً در جهت مطامع توطئهگران بینالمللی است و نه کسب حقوق مردم ایران.
من در مورد انگیزههای شخصی عبدالله مهتدی که ظاهراً برای او آنقدر قوی بوده است که حاضر بود علیرغم حزبش موضعگیری کند چیزی نمیتوانم بگویم. در مورد شیرین عبادی که گفته میشود یکی از دلایل برنده شدن او در جایزهی نوبل – در مقابل کسانی که همزمان کوشاتر و مؤثرتر از او بودند – مذهبی بودن او بود میتوان گفت که ایشان جایزهی نوبل را به حد خود کوچک کرد. او میتوانست در طول سالها مفیدتر باشد و میتوانست قبل از دچارشدن در چنین مخمصهای دوراندیشی بیشتری داشته باشد.
دموکراسی
بههرحال این جمع از ابتدا نشانداد که رضا پهلوی فرزندِ خَلف پدرش است. از آنچه تا کنون برملا شده یکی این است که شخص ایشان، علیرغم نظر همهی دیگران میخواستهاند تعیین کند که چه کسی به جمع بپیوندد یا نپیوندد. امر امر ملوکانه بوده است. و در این امر که چه سیاستهایی اتخاذ شود یا نشود ایشان از کسی در این ائتلاف سؤالی نمیکردهاند و جوابی هم نمیدادهاند. دیگران حواری ایشان تصور میشدهاند.
و این رفتار رضا پهلوی در کوتاهمدت آنهم در یک جمعی ائتلافی است که نمودار کامل تعلق خاطر او به امر دموکراسی است! خندهدار است. نیست؟ و طبیعی است که اولین کسی که این رفتار را برنتابد، یعنی کسی که استخوانی در بدن دارد، حامد اسماعیلیون باشد.
ما نیز در مورد حدت و شدت اختلافات این جمع بسیار شنیدهایم ولی واقعاً برای ما بلاموضوع است. رضا پهلوی هرطور بخواهد تصمیم میگیرد. از ابتدا حق وتو دارد. مرحوم پدر ایشان لااقل در ابتدای کارش از روی ناچاری قدری بیشتر به موازین دموکراتیک تظاهر میکرد!
وکالت
از این هیئت بگذریم و بدانیم که این تنها نمونهای از برخی حرکات جمعی در جامعهی عقبافتادهی ماست. ظاهراً هزاران نفر (چند هزار؟) به رضا پهلوی «وکالت دادند». ظاهراً وکالت دادهاند که هرکاری خواست بکند، با هرکه خواست تماس بگیرد. در هر زدوبندی که مناسب دید شرکت کند و به کسی هم گزارش ندهد! شرم بر این وکالتدهندگان! حتی لبیک گفتن هم چنین نیست. حتی حواریون هم اینطور چک سفید به مُرسلین نمیدادند! من به تو وکالت میدهم و تو اصلاً لازم نیست با من مشورت کنی، به من گزارش دهی، و من هم لازم نیست بدانم چهکار کردهای و چهکار میخواهی بکنی! اگر این وکالت است خاک بر سر این وکالت و این دموکراسی. انفصال کامل عقل است.
من هستم. همینطور که میبینید دموکرات هم هستم. حال اگر بعد از رسیدن به قدرت جور دیگری عمل کردم، مثل همهی حکام، از من گله نکنید. از سادهلوحی خودتان بنالید.
تشکیلات
یکی از مدعیانِ اصلیِ رهبری اپوزیسیونِ دیگری در خارج از کشور در یکی از رسانهها گفت که قبلاً اگر میخواستیم اعلامیهای بدهیم باید به بیش از 20 نفر آنرا نشان میدادیم و لذا کار عقب میافتاد. آنرا به 10 نفر تقلیل دادیم کار بهتر شد ولی باز خوب نبود. اکنون ترتیبی دادهایم که اعلامیه را مینویسیم و پخش میکنیم. از این بهتر نمیشود!
شهریار آهی در ابتدای تشکیل این هیئت جدید رسماً گفت ما ترجیح میدهیم با افراد کار کنیم نه با تشکیلات چون در غیر اینصورت کار دشوار میشود. چهقدر راست میگوید. وقتی قرار است یک نفر حکم براند ولی دیگران باید با تشکیلات خود مشورت کنند کار سخت میشود! بههمین دلیل است که دموکراسی امر سختی است و در استبداد کارها سریعتر پیش میرود.
اینها سخنان حکیمانهای است که کم نشنیدهایم. طرفداران خیلی جدی هم دارد. حق هم دارند ولی چرا ادای دموکراسی را درمیآورند. ما عدهای بدبخت، منفصل از عقل، گلّهی ناوارد، گریزان از آزادی هستیم. صرفاً میخواهیم چوپانی داشته باشیم که نان و علف ما را تأمین کند.
جالب است که باز یکی از مدعیانِ رهبری «حزبی» دیگردر خارج از کشور اندرزوار به شاهزاده توصیه میکند که رابطهی وکیل و موکل بهتر باشد. این دوستانِ مخلص شاه فراموش میکنند که هر نوع تشکیلاتی مخلّ استبداد است. رضاخان نه تنها همهی سازمانهای مدنی و سیاسی را منحل کرد بلکه حزب «جوانان ایران» طرفدارِ خودش را هم منحل کرد. و باز اینها فراموش میکنند که بازیهای احزاب فرمایشی زمان شاه هم بالاخره منجر شد به نفی تشکیلات یعنی تأسیس یک حزبِ واحدِ رستاخیز که آنهم منحل شد. حزب فقط رستاخیز. بهنظر آشنا میآید! تا کی آقایان خود را گول میزنند یا سعی در فریب مردم دارند و چه منافعی پشت پرده است؟ اینها هم بهما مربوط هست و هم نیست. ادب را میتوان از بیادب هم آموخت. اینها به نیروهای پیشرو و چپ چه میآموزند؟ اثرات اینها کمتر یا بیشتر در جامعهی ایران چیست. توهّمزایی و توهّمزدایی چه آثاری خواهد داشت. اینها اما بهما مربوط است.
منشورها
اکنون عدهای میکوشند که با نوشتن پلاتفرم و منشورهایی به نیازهای جامعه در هماهنگ کردن نیروها پاسخ دهند. این بهخودیخود طبیعی و مثبت است. اما بهنظر میرسد تا زمانی که اینها جنبشِ مردمی واقعی را نمایندگی کنند حداکثر بهصورت «بیانِ خواست» باشد نه منشور. این میتواند ناخواسته بهصورت نوعی مسابقه درآید که در جوّ کنونی هرچه «چپتر» و «رادیکالتر» باشد مقبولیت بیشتری پیدا کند. این عارضهایست که مدتها گریبانگیر بوده است و بهنظر من تا کنون نه راهگشا که سدّ راه بوده است. برنامههای حداقل (و طبیعی است حداکثر) هریک زمانِ خاصِ ارائه دارند و از همه مهمتر و اساسیتر این که باید با متن خواستهای مطرح اجتماعی هماهنگ و همخوان باشند. برنامه باید یک گام جلوتر باشد نه صد گام، وگرنه فاصله آنقدر زیاد خواهد شد که آنرا نیروهای دیگر که امکانات بیشتر و فرصتطلبی فراوان دارند پر خواهند کرد. هماکنون در داخل و خارج از کشور مسئلهی منشورنویسی نوعی اشتغال خاطر شده است، و من کسانی را میشناسم که بدون کوچکترین تجربهی میدانی منشورنویسی میکنند. در حقیقت جامعه از فرط وفور در مضیقه میافتد! برنامه، پلاتفرم، مانیفست، منشور، خواسست و آرمان … یکی نیستند. حدود وثغور را باید رعایت کرد که ناخواسته موجب سردرگمی نشود. این کار به عهدهی نیروهایی است که در میدان هستند. بنابراین باید از حرکاتی که در این زمینهها شده و میشود حمایت – حمایت نقادانه – کرد.

گفتگوی محفلی مجازی جنبش انقلابی مردم ایران پیش آمدها و پس آمدهای بعداز این – قسمت نهم ما کیستیم ؟
گفتگوی محفلی ، مجازی جنبش انقلابی مردم ایران -پیش آمدها و پس آمدهای بعداز این – قسمت نهم
ما کیستیم ؟ – وارثان خون و شهادت
عده ای از مبارزان قبل انقلاب که در قیام سال 1357 مشارکت فعال داشتند و تقاص ان را با بیش از 5 سال
زندان در اسارت گاه های خمینی جلاد پس دادند و سپس با درس گیری از تجارب و اشتباهات در تمام کنش
های اجتماعی از سال 1378 فعال شرکت نموده و تلاش کرده اند تا این کنش ها را جهت دار نمایند وآن ها را
از الودگی های سیاست های اصلاح طلبان دروغین و مدعیان داخل نشین و خارج نشین پالوده نمایند . ما نیز
بخشی از همان هائی هستیم که در جمبش 1388 توانستیم شعار “مرگ بر دیکتاتو ر- مرگ بر خامنه ای ”
را به شعار محوری جنبش تبدیل کرده و ساختار جاکمیت ارتجاعی جمهوری اسلامی را به چالش کشانیم .
اطلاعیه ها و بیانیه های ما از همان زمان با نام جنبش انقلابی مردم ایران در تظاهرات ها توزیع و برخی رسانه
های خارجی نیز بازتاب یافت. ما اعتقاد داریم جمهوری اسلامی ایران تنها حکومت در جهان است که کودکان
را نیز اعدام م یکند و هزاران زن در آن ب هخاطر مخالفت، اعدام شده و یا در زیر شکنجه ب هقتل رسید هاند. د هها
هزار زن سیاسی و اجتماعی از جمله دختران نوجوان، زنان باردار و مادران سالخورده در دهه ۶۰ ب هخاطر
استفاده از حق آزادی بیان و عقیده اعدام شدن د . کار بجائی رسید که آیت اله منتطری که خود مبدع ولایت
فقیه و در موضع جانشین خمینی قرار داشت در اعتراض نسبت به اعدام دختران سیزده چهارده ساله خطاب
اعدام دخترا ن سیزده چهارد ه سال ه ب ه صر ف تندزبان ی بد ون ای نک ه اسلح ه د ر دس ت گرفت ه … « : به خمینی نوشت
یا د ر تظاهرا ت شرکت کرد ه باشن د کام لا ناراحتکننده و وحشتناک است، فشارها و تعزیرات و شکنج ههای
این فتوا درست پس از پایان جنگ هشت ساله ایران و عراق و شکست قطعی . ». طاقتفرسا رو به افزایش ا ست
ایران در جبه ها صادر ش د بنا به اظهارات مکتوب آیت اله منتطری بیش از 3۰۰۰ زندانی سیاسی و ب هگفته
برخی منابع چندین برابر آمار منتظری زندانی سیاسی در سال 13۶۰ قت لعام شدهاند. براساس اسناد و
گزار شهای موثق زندانیان سیاسی در گرو ههای شش نفره یا بی شتر در فاصله زمانی نیم ساعت برای اعدام برده
م یشدند و پیکرهای آنان نیز توسط کامیو نها منتقل و در گورهای دست هجمعی ب هویژه در خاوران دفن شدن د .در
طول ده ههای گذشته نیز جمهوری اسلامی ایران با استفاده از مجازات اعدام به سرکوب مخالفان سیاسی و
حتی غیرسیاسی و عاد ی خود پرداخته و د هها هزار زندانی سیاسی اعدام کرده است . علاوه بر این مجازاتهای
رو شهای دیگری شکنجه از جمله آزار و اذیت جنسی، ضرب و شتم با باتوم، میل ههای فلزی و شوکر الکتریکی،
زنجیر کردن زندانیان به میله در محوطه زندان در هوای سرد یا گرم، محرومیت زندانیان از خدمات پزشکی،
محرومیت زندانیان از ملاقات، انتقال طولانی مدت زندانیان به انفرادی نیز در زندا نهای ایران استفاده م یشود .
براساس گزار شهای متعدد و مکرر منتشر شده بازداشتشدگان در این بازداشتگاه در معرض تجاوز جنسی و
سوءاستفاده جنسی و سایر شکنج ههای غیرانسانی قرار داشتن د . ه مچنین در سا لهای نخست پس از انقلاب
57 پاسداران درم یآورد چون از نظر اسلامی دختری که رابطه » عقد « را قبلا از اعدام به » باکره « ، دختران
جنسی نداشته و باکره است بیگناه ب هشمار م یرود، اگر اعدام شود، به بهشت م یرود. بنابر این طبق فتوایی
شرعی و برای جلوگیری از به بهشت رفتن دخترانی که به دلایل سیاسی محکوم به اعدام شده بودند، در شب
پیش از اعدام آ نها را اجبارا به عق د)صیغه( یکی از پاسداران یا کارگزاران دیگر زندان در م یآوردند تا با تجاوز
از آ نها رفع بکارت شود و بعد، اعدام شوند. گفته م یشود دختر بچ ههایی را که م یکشند، بعد برای خانواده گل
و شیرینی م یبردند و یا کله قند و م یگفتند دختر شما دیشب به عقد یک برادر پاسدار در آمد و امروز اعدام
شد. گفته شده است که از بعض یها پول گلوله هم گرفته بودن د . همه این عوامل باعث ظهور جنبش دادخواهی
جدید شده لذا عدم ارتباط جنبش نوین با جنبش ها و شورش و تظاهرات های قبلی بی پایه و انحرافی است.
ما عامدانه در بیشتر بیانیه ها مقدمه بالا را درج کرده ایم تا نسل جوان بیادآورد با نسل قبلی او چه کرده اند و
بداند که اعمال وحشیانه رژیم و پاسداران چماق بدست حافظ رزیم توتالیتر مذهبی در جنبش اخیر را قبلا با
کشتارو تجاوز وشکنجه را با نسل قبلی آموخته بوده اند لذا برای همین مرارا تاکید داشته ایم جنبش زن ، زندگی
، آزادی علاوه بر ویژه گی های منحصر بفرد خود وارث جنبش های قبلی بویژه جنبش دهه شصت بوده است چرا
که اگر از سالهای شصت ببعد شاهد برخی مداراهای مقطعی هم در برخی مسائل اجتماعی بوده ایم به یمن مقاومت
، شهادت و شکنجه هزاران اسیر زندان های جمهوری اسلامی در دهه شصت بوده است چرا که در غیر این صورت
رژیم جمهوری اسلامی و اندیشه ناب خمینی از همان روز نخست دارای مختصات طالبان شیعی بود اما زیرساخت
و روبنای اجتماعی ایران مشابه افعانستان نبود که بسادگی اجازه استقرارحکوم ت طالبان سیعی در ایران را بدهد
.تجربه جنبش های اجتماعی در همه کشورهای نظیر ایران موید آن است که چنانچه مردم نتوانند خواسته خودرا
ازطریق انتخابات پارلمان و صندوق رای اعمال کنند بدون شک خیابان منصه برحق خواسته های مردم است
از خیابان ها شروع و پرتوان تا دامنه البرز طنین » زن، زندگی، آزادی « .خیزش چن دماهه اخیر جوانان که با شعار
یافت در فراسوی تکامل خود به شعار سرنگونی نظام و مرگ بر دیکتاتور تکوین یافت. سرعت و شتاب خیزش آنرا
به یک جنبش سراسری با مشخصات ومختصات انقلابی تبدیل و علاوه بر شکست سکون معنی دار جامعه چهره
وصف بندی نیروهای طبقاتی را دگرگون نموده است. چرائی انتخاب خیابان در جوامع دیکتاتوری محرزاست زیرا
وقتی در یک جامعه بسته سیاسی مبتی بر دیکتاتوری هیج راهکار ونهاد دیگری برای ابراز عقاید وجودنداشته باشد
فضاهای عمومی ه مچون خیابان و پشت بام محل اصلی شعارو اعلام خواسته بشمارمی رود .اینک حدود هفت ماه
از پدیدارشدن جنبش مهسائی میگذرد و ظاهرا مدتی است جنبش از خیابان پرکشیده بطوری که رژِیم جمهوری
اسلامی و دیکتاتور آن که تا همین مدتی پیش به وحشت افتاده بود مجددا با شعار حجاب به میدان بازکشته
است اما اقای خامنه ای که عمری را درگنداب فتح المبین بسر می برد فراموش کرده که تاریخ دو بار تکرار میشود،
بار اول بصورت تراژدی و بار دوم بصورت کمدی و قهرمانان این تاریخ دوبار زاییده میشوند، بک بار در قامت یک
اسطوره و بار دوم بشکل یک دلق ک؟
پس آمد جنبش مهسائی که رنگ و بوی کردی آن غیرقابل انکاربود ، خارج نشینان را به خصوص مارهای
افسرده به سوراخ خزیده هائی که فرصت تغییر پوست را نیز نداشته اند به وجد و شوق درآورد بطوری که برخی
سخنگویان و قلم بدستانی که هویت آشکار آنها مزد بگیری از هرکس که بیشتر پرداخت کند ، در این یا آن
شبکه رسانه ای )که بنا به ادعای خودشان از طرف این یا آن کشور یا نهادهای خاص تامین مالی می شوند ( نه
از موضع همراهی و همدردی با جنبش که از موضع رفیع رهبری و راهبری و تصاحب جنبش خونین مهسائی
برآمده اند . تشکیل شبکه های شش نفره ، هشت نفره و انتشار منشورهای من دراوردی که اساسا با جنبش
داخل و مبارزان زندانی و کشور هیچگونه قرابتی ندارند از نمونه های بارز این اقدامات می باشند که مهمترین
این اقدام که در همخوانی و همسوئی با رژیم جمهوری اسلامی صورت گرفت تشتت در صفوف مدافعان جننبش
انقلابی در خارج کشوربوده است . رژیم در تشتت صف وف خارج کشور فرصت یافت با اعلام عفوعمومی بخش
وسیعی از بازداشت شدکان را که دیگر جاو مکانی برای ادامه نگهداری آنان نداشت را آزاد نماید تا باصطلاح
زمینه تفاهم با جنبش را فراهم آورد غافل از این که نبیرگان و نوادگان نسل مشروطیت هنوز خلع سلاح
ستارخان و انزوای مبارزانی که حاملان جدائی دین از حکومت بودند را راموش نکرده تا باردگر به مسلخ روند .
این نسل در تاریخ خوانده که پدران مبارزشان فقط و فقط با مبارزه جهت دار و حذف بنیادگرایان اسلامی
قادرشدن د حتی حکم اعدام شیخ فضل اله نوری رهبر مرتجعین طالبان وقت را از کف مراجع مترقی بیرون
کشندو نعش اورا همچون پرچم پیروزی عقل بر جهل و آزادی ب ر استبداد را برافراشته نگهدارند .
با توجه به ورود جنبش به فاز نوین تعقل در رهبری و راهبری و بخصوص انتشار متن منشورگروهای 14 گانه
داخل کشور که عمده ترین گروه های مبارزاتی چندساله اخیرهستند بر آ ن شدیم گفتگوی درونی محفلی
خودرا جهت اطلاع همه هموطنان مبارز و مبارزین جان برکف داخل منتشر نمائیم تا شاید از این رهگذر بتوان
به یک جمع بندی اصولی پیرامون ادامه جنبش انقلابی دست یافت .
س- بعد از اعدام چند نفر و شکنجه های بسیار و تجاوزات جنسی بعمل آمده و متعاقبا آزادی
مشروط مبارزان بازداشت شده صحنه خیابان های کشور نشان از نوعی سکون تعجب آوردارد و این
باعث شده که مترصدان همیشگی ترک صحنه مبارزه شعار شکست جنبش و… را مطرح نمایند. شما
وضعیت را چگونه ارزیابی می کنید ؟
ج- این جنبش تاریخی که ابعاد و طنین آن در تمامی جهان به نمایش در آمد یک سنگربندی جهانی را برعلیه
رژیم دیکتاتوری مذهبی جمهوری اسلامی به وجودآورد که حتی برای خودمبارزان نیز قابل پیش بینی نبود. مهم
ترین ویژگی جنبش کنونی شکستن دیوار ترس وتابوهای مقدس مابانه مذهبی و تصویر چهره کثیف ولی فقیه و
درهم شکستن قداست تروریست های سپاه در قالب جانبازان جبهه و جنگ و برملا شدن نقش سربازولایت
قاسم سلیمانی در سرکوب های داخلی ومنطقه ای توام با به آتش کشیدن بنرهای باصطلاح قهرمان ملی بود.
شعارهای جان برکفان که پیامد آن درهم فروریختن تابوی رهبری مذهبی وفاصله گرفتن مبازرزان از دین و
مذهب ، بیانگر یک دگرگونی کیفی در جنبش پیش رو می باشد. خلاصه این دگرگونی در تقابل مردم
ستمدیده 1۶3 شهر و 144 دانشگاه و مراکز آموزشی از طریق فرزندان برومندشان در مواجههبا کلیت رژیم
استبدادی- مذهبی جمهوری اسلامی و عدم توسل ب ه هرگونه شعائر مذهبی بوده است بطوری که پایه های رژیم
توتالیتر را از بیخ و بن به لرزه درآورد به طوری که در بین صفوف حامیان و هواداران رژیم نیز تفرقه ایجادکر ده
است. نمونه بارز آن بیانیه میرحسین موسوی پیرامون عبور از قانون اساسی فعلی و نوعی رفراندوم بود. اگر فقط
همین موضوع را دستاورد جنتش مهسائی بدانیم باید به جرئت گفت که جنبش پیروزشد زیرا رژیم استبدادی –
فاشیستی کودک کش جمهوری اسلامی که تصور نموده بود نسل فعلی جنایات دهه شصت و قتل عام سال
13۶7 را فراموش کرده و با تاریخ نگاری وارونه و معرکه گردانی نویسندگان مزدور در مجلات و روزی نامه
تصویری مخدوش از مبارزان قبل و بعد انقلاب ارائه نموده بود بناگاه با فرزندان و نوه های سرکوب شدگانی
مواجه شد که انتظارنداشت. در ادامه و پس از نوعی سکون در تهران و مراکز استانها شاهد سرکوب شدید
و سپس قتل عام مردم » کردستان « خیابانی و لشکرکشی پاسداران جهل و خرافات به سرزمین مقاومت وانقلاب
بی دفاع بلوچستان زنجیره مقاومت را در کشور سراسری نمود اما آنچه در پس طوفان بپاشده هویدا بود فقدان
یک تشکیلات قدرتمند برای شلیک تیرخلاص به لاشه متعفن جمهوری اسلامی است . اگرچه جوانان برومند
کشور با استفاده از تجربیات شبکه ای توانسته بودند نوعی رهبری افقی سراسری را به جنبش تحمیل کنند که
تبلورآن در شعارهای واحد سراسری قابل مشاهده بود اما چشم اسفندیار جنبش همانا فقدان تشکیلات سراسر ی
انقلاب به مثابه ارگان مقابله با رژیم پوسیده و زواردررفته ولایت فقیه است .
س-آیا می توان درحال حاضر هزینه- منفعت این جنبش انقلابی را برآورد کنیم ؟
ج- اساسا برای ارزیابی هر جنبشی چه مقطعی و چه ادورای باید نگاهی به آنچه بدست آورده ایم و آن چه از دست
داده ایم بیندازیم . صورتحساب جنبش انقلابی تا کنون شامل حدود 1954۶ بازداشتی شامل 72۰ دانشجوی
بازداشتی ، 525 جان باخته شامل 71 کودک ، 732 محکوم شده در بیدادگاه های ضدانقلاب شامل 11۰ محکوم
باعدام بود که تداوم جنبش انقلابی و تطاهرات های خارج کشور و همدردی مردم جهان بخصوص هنرمندان و
چهره های سیاسی شناخته شده باعث شد علاوه بر آزادی تقریبا بیش از نوددرصد بازداشت شدگان ، بسیاری از
آرای محاکم ضدانقلابی اعلام و اجرا نشوند. بدون شک تداوم مبارزه بهرشکل ممکن در تعطیلی این احکام
تاثیربسزائی داشته است . بدون شک مبارزان کف خیابان شناخت درستی از وحشیگری رژیم و هزینه حضوردر
خیابان را داشتند و می دانستند خون و مرگ هزینه حضوردر خیابان است. به واقع جان برکفان خیابانی که تشنه
آزادی، عدالت اجتماعی و دموکراسی در قالب شعار)زن،زندگی، آزادی ( بودند اگاهی کامل داشتند که در مبارزه
کنونی دست یابی به خواسته آنان بدون هزینه نخواهدبود . راهبران مبارزه نیز درتلاش بودند تا حدامکان هزینه
این مبارزه را کاهش دهند نه اینکه از مبارزه خودداری کنند. شاید بتوان مهمترین دستاورد جنبش را اتحاد و
همستگی سراسری مردم ، گروه های مختلف و شخصیت های تاثیرگذار برشمرد که نشان داد برای برافکندن این
پیردرخت موریانه زده نیاز به آن چنان صربات تبری دارد که آنرا از ریشه براندازد. از دیگرسو ما شاهد آن هستی م
که بعلت شکستن دیوار تر س هر روزه شاهد تظاهرات ، گردهمائی های مقطعی و اعتراضات و اعتصابات محدود
هستیم یعنی مردم یادگرفته اند که برای احقاق هرگونه حقوق خود باید در قالب اعتراض برآیند و شکل این
اعتراضات را خودمعترضیین تعیین می کنند که بنظر ما همین بزرگترین منفعت جنبش اخیر بوده که مردم را از
خانه ها به سوی خیابان و فضاهای عمومی می کشاند تا آن روزی که همه فضاهای عمومی در تسخیر معترضین
قرارگیرد و رژیم به زباله دان تاریخ سپرده شود.رژیم جمهوری اسلامی کوشش نموده شهروندان را از یکدیگر
منزوی نمای د زیر ا رمز حکمرا نیا ش پاشاندن بذر جدال و نفاق بی ن شهروندان است. یعنی جداسازی جسمان ی که
ب هزور به شهروندان تحمی ل میشو د سن گبنای استبداد وولایت فقیه است زیر ا این جد اییها از برقرا ر ی ارتباط که
پیشنیاز هرگونه مخالفت س یا سی سازمانیافت ه است جلو گیری م یکن د.بهمین علت نابودی چباریت وولایت فقیه
تسخی ر فضاها ی عموم ی توسط مبارزان است زیرا مبارزان با حضور در خیابا نها و مکانهای عمو م ی م یتوانن د
درس های بسیا ر بیاموزند. . درواقع اگر ای ن فضاها در تسخیر نظامیا ن و گزم هها باشند پس بدانی د جباریت بر آن
جامعه حاکم است و اگر شهروندان آزاد ای ن فضاها را در تسخی ر خود داشته باشند پس بدانی د جمهوری ت حاکم
است.جبار موفق بای د با حذف کامل عرص ههای عموم ی بر جامعه سلطه یاب د. انداز هگیر ی اینک ه ی ک کشور تا چه حد
جمهوری است از آنجا معلوم م یشود که چه تعداد از مردم چقدر از مکانها و فضاها ی عمومی را به اشغال خود
درآورد هاند. در رژیم های دیکتاتوری و فاشیستی دیکتاتور با بیرون راندن مردم از خیابانها، بوستا نها و تالارها ی
شهر بای د با اعمال زور مردم را به عوالم خصوص یشان سوق داده و آ نها را از فضاها ی عموم ی حذف می کنند تا
مرد م همواره رام و مطی ع باشند. جنبش مهسائی با درک درست این مولفه ها با شهامت و جان باختگی کوشش
نمود مهرحضورخودرا بر همه عرضه های عمومی کشوربزند و اتفاقا در این مورد موفق عمل کرد .
س- بسیاری براین عقیده هستند که زدوبندهای رژیم ملایان با امریکا در قالب توافق محدود برجام و همجنین
توافق با رژیم های منظقه ای در قالب برجام عربی باعث شده دست رژیم در سرکوب جنبش باز و رژیم بتواند
جنبش را مهارکندچرا که درصورت آزادسازی منابع ارزی تحریمی وورود این منابع به کشور نوعی تحرک
اقتصادی بوجودخواهد امد که در مهار اعتراضات موثر خواهدبود
ج- واقعیت آن بوده که جنبش اخیر اساسا ارتباطی به کشورهای خارجی و عوامل خارجی نداشته که تغییر
سیا ست آنها بتواند اساس جنبش را منحرف نماید به ویژه آن که از منظر اقتصادی بانک مرکزی معادل ریالی
منابع ارزی تحریم شده در سالهای ایجاد آن وجوه ریالی چاپ و به بازار تزریق نموده لذا حتی با فرض آزادسازی
معادل ریالی ان قبلا وجودداشته است مضافابر فرض چاپ مجدد اسکناس در مقابل این وجوه عملا تورم از
دورقمی فراتر خواهدرفت و معیشت کنونی را هم نابودخواهدساخت که موجبات تداوم اعتراضات و اعتصابات را
باعث خواهدشد.بزیرا عملکرد فاجعه آور اقتصادی 43 ساله اخیرآن چنان گسترده است که جز از طریق جراحی
خودمریض یعنی جمهوری اسلامی امکان بهبود ان وجودندارد . بر اسا س آمارهای بانک مرکزی حدود 5۰۰ هزار
میلیارد تومان فقط کسری بودجه سال 14۰2 به همراه حداقل همین رقم بدهی واقعی د ولت به شبکه بانکی
کشور وجوددارد که با ارز نیمائی حدود 35 میلیارددلار و با ارز آزاد بالغ بر 23 میلیارد تومان خواهدشد . یعنی
اگربخواهیم این رقم را با فروش نفت جبران کنیم باید فرو ش روزانه دومیلیون بشکه بازای هربشکه 7۰ دلاررا
در 25۰ روز سال به این مبلغ تخصیص دهن د که عملا غیرممکن است زیرا در چنین صورتی دولت حتی در
تامین خقوق ومزایای کارمندان و سپاهیان خودبرنخواهدآمد.لذا چشم امید بستن بر منابع ارزی تحریمی و یا
فروش نفت آزاد همان برشاخ گاو نشستن است.
س- وضعیت نیروهای مترقی و چپ را درحال حاضر چگونه است ؟
ج- ما بازماندگان نسل شصت که بر آموزه های زندان و واقعیت ها تداوم زندگی داریم یادگرفته ایم از
شعارهای پرطمطراق و توخالی پرهیزکنیم . دوران “ما کمونیست ها از سرشت دیگری هستیم و رفیق کبیر و
خانه های تیمی ” مدتهاست به سرآمده است. ازآن روزی که سنگ واقعیت به سرمان خورد بخودآم دیم لذا
متاسفانه باید گفت در شروع جنبش مهسائی نه ما و نه هیچ جریان سیاسی دیگری مگر خودمبارزان زن ،
زندگی ، آزادی وجودنداشتندو حداکثر هنر چپ بازمانده در ایران همراهی با جنبش و نه داعیه رهبری آن بود .
برای ما از همان روز نخست جنبش مشخص بود که تداوم جنبش نیازمند ستادراهبری است که الزاما این ستاد
راهبری به اشکال سنتی نخواهدبود زیرا در عصرتکنولوژی و ارتباطات شبکه ای وجود راهبری افقی یا عمودی
مطلوب و کارآم د نیستن د.لذا چپ مستقل باید کوشش میکرد دررهیافت شکل بندی ار تباطات گروهی از محلات
تا خیابان ها و شهرستان ها اندیشه ورزی نماید اما متاسفانه حتی آن بخشی از چپ که خارج نشین و مدعی
روزآمدی مارکسیسم هم هستند اصلا به این نکته گرهی توجه ننموده و با طرح شعارهای همیشگی سرنگون باد
، نابود باد ، اعدام بایدگردد، پیش بسوی هسته های مسلح و غیرمسلح ) بدون توضییح این که چگونه این هس ته
ها در شرایط کنترل ریموتی جامعه تشکیل شوند ( ، خودرا سرگرم بحث های تکراری دهه شصت نموده و برخی
نیز که از قبل و بعد انقلاب حانه تیمی را سلول زنده جامعه مبارزاتی تلقی )ولی خود فاقد هرگونه تنفس آزاد
بوده اند( با تصور این که هرچه شعارها تندتر و تکراری تر باش د مضمون انقلابی آن رساتر خواهد بود ، عملا جز
بی عملی سیاسی هیج راهکاری ارائه نکرده اند که نتیجه ان فاصله گیری جنبش از جریان چپ بوده است . ما
برخی اوقات می گوئیم خوشا به حال آنانی که اصلا نمی فهمند چرا که نادانی آنها باعث شده بر این باور باشند
که گویا مبارزین ایران منتطر تماس این حضرات هستند تا این ها به آنها بگویند چه کنند تا با یک ضربه قاطع
رژیم را از پای درآورند. با چنین توصیفی اگر چه برخی علائم مثبته در برخی نیروها نظیر فراخوان های مشترک
نیروهای چپ، دموکرات و آزادیخوا ه، یا بیانیه مشترک شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست ب عنوان بارقه
های امیدی از همبستگی تشکیلاتی چپ را بوجوداورده ولی ظاهرا هنوز راه دراز و غافلان مدهوش . اما واقعیت
آن است که جنبش منتظر نخواهد ماند تا چپ بتواند بر مشکلات اتحادو همستگی و ائتلاف بین خودبرآید.
برخی گروه های دیگر هم از سر ناچاری و سر خوردگی از هم اکنون نه در اتحاد با نیروهای چپ که در اتحاد
عمل با سلطنت طلبان مسابقه گزارده اند. یعنی کسی نیست از آقایان مدعی چپ بپرسد واقعا اتحاد و ائتلاف و
همبستگی شما با دیگر چپ ها سخت تر از اتحاد عمل با سلطنت طلبان است یا نکند خدای ناکرده شماهم بوی
گوشت به مشامتان رسیده است ؟! بع ضی از این عناصر سن وسالی تاحدود 8۰ سال داشته و ت صور براین دارند
که سن و سال و سابقه مبارزاتی گدشته می تواند کرسی عضویت در شورای انقلاب آتی بهمراه بیاورد غافل از
این که جنبش مهسائی در دریدن پرده تقدیس خودی و عیر خودی عمل نکرده و برهر آنچه جامعه تقدیش
برتن کرده است …است ! این عناصر که روزگاری مبارز و فارغ از تاج رهبری بودند حت ی فراموش کرده اند که در
رای گیری سال 1358 تنها گزینه ممکن “جمهوری اسلامی آ ری یا نه ” بوده ولی در مصاحبه های اخیر با تکیه
بر آلزایمر بیان می کنند پرسش سال 1358 رای به جمهوری اسلامی و یا سلطنت بوده است .شاید وقت آن
رسیده که یک نفر مطلع از خود این آقایان در خلوت به این مدعیان و رهبران خودخوانده که بعضا قومیت
گراهم هستند یادآوری کند که عموجان در سال 1358 پرسش انتخاباتی “جمهوری اسلامی نه یک کلمه زیاد و
نه یک کلمه کم” بود و گزینه ای به نام سلطنت وجودنداشت چون طومار سلطنت در 22 بهمن بهم پیچیده
شده بو د ، لذا اساسا موضوعیت طرح نداشت .حالا شما با این آدم های دچارنسیان شده که بدبختانه خودرا چپ
هم می دانند و شاید درعمرشان جز نقل قول های چپ هیج کتاب چپی را هم نخوانده اند انتظاردارید برای این
جنبش بتوانند رهنمود ارائه نمایند.؟ و یا تصور دارید مبارزان جنبش مهسائی اگر فرصت یابند و ببینند در
یک حزب باصطلاح کمونیست شش تیکه و شاحه جداگانه می بیبینم که هر تیکه و شاخه آن با چسبانیدن
کارگر و کمونیسم و انقلابی خودرا از سایر شاخه ها جدا و هریک در قبال جنبش مهسائی سازجداگانه ای کوک
کرده چه موضعی جزب ی زاری از این گونه چپ ها اتخاذ خواهدکرد. اما وضعیت خود مبارزان قصه دیگری است .
هیچ دلیلی وجود ندارد که مبارزان کف خیابان برای دست زدن به شورش و جنبش احساس ندامت کنند. چرا
که برای کسانی که دوزخ و ترس را در هم شکسته اند ، هیچ مجالی نه م یتواند و نه باید برای ادامه مبارزه
وجودداشته باشد زیرا فقر ، بیکاری ، استبداد عریان مذهبی کماکان تداوم دارد و اکنون موعد آن فرارسیده است
که مبارزان خودرا از قید حکومت سبیعانه مذهبی برهانند که آنان را وادار کنند از اریکه قدرت به پائین بیفتند .
البته بنظر می رسد دربخشی از مبارزان زندانی شاید روگردانی مقطعی از تظاهرات خیابانی صورت گرفته اما
بخش غالب آنان در زندان دریافتند که تظاهرات باید به اعتصابات کارگری و معلمان گره بخورد تا توانمندی
جنبش آسیب ناپذیرشود و این امر جز در سایه ایجاد نوعی رهبری شبکه ای نیز میسر نخواهدشد که شاید
اعتصابات و اعتراضات اخیر و انتشار منشور گروه های 14 گانه از آن جمله باشد. پیش بینی می شود جنبش در
ماه های آتی در اشکال نوینی مجددا حضور پرشتاب خودرا در عرصه های عمومی تداوم بخشد و در همین
مبارزات نوین نیز با فرصت طلبان داخل و خارج که مدعی راهبری و رهبری نیز هستند به یک مرزبندی اصولی
برای ایجاد یک کمربند سراسری همبستگی انقلابی برسد.
س- نظرتان در باره برگزاری تظاهرات روزجهانی کارگر در اول ماه مه یا دوشنبه 11 اردیبهشت چیست ؟
ج- رژی م جمهوری اسلامی که حامل عقب مانده ترین مناسبات اجتماعی – اقتصادی در ایران بوده از همان
فردای انقلاب با نام گذاری قلابی روز معلم ، روز زن و روزکارگر و چسباندن این روزها به نام شخصیت هائی که
هیچ پایگاه اجتماعی نبوده و آن شخصیت ها معرف نوعی جاهلیت مذهبی بودند تلاش کرد اعیاد و بزرگداشت
های تاریخی کشوررا تهی ومصادره نماید . اگرچه ما شاهد بزرگترین گردهمائی روزکارگردر سال 1358 و 1359
بودیم اما حکومت اسلامی چون رابطه کارگر ی- کارفرمائی را از باب عقود اجاره و آن را در مقوله اجاره حیوان
وچارپا می داند ،درعمل نشان داد که دشمنی تاریخی با طبقات برآمده ازمناسبات غیرمذهبی دارد لذا مبارزان و
کارگران قهرمان وظیفه دارند در این برهه تاریخی بزرگداشت روزجهانی کارگررا به نمایش عمق تنفرکارگران و
زحمتکشان از حکوکمت منحوس جمهوری اسلامی و سرمایه داری غارتگرانه آن نمایند . عملکرد فاجعه آور
جمهوری اسلامی در 43 سال گذشته بسیاری اط اقشاراجتماعی را به زیرخط فق ر کشانیده و عملا لشکربیکاران
و طبقه کارگررا به یک نیروئی تبدیل کرده که درصورت بسیج و راهبری قادرست طومارحکومت را بپیچد وبزباله
دان تاریخ بسپارد . مبارزات کارگران، اقشار و طبقات تحت فشار فقر، سرکوب، بی عدالتی و تبعیض نظیر
دهقانان، زنان، معلمان، پرستاران، بازنشستگان، هنرمندان، نویسنده گان، دانشجویان، تحصیل کرده گان، لایه
های ورشکسته شهری، غیرشاغلین، نیازمندان، از کارافتادگان و معلولین طی سنوات گذشته، آرام آرام منجر به
پیدایش کیفیت سیاسی جدیدی در کشور یعنی جنبش انقلابی کنونی گشته است. برای فعالین جنبش انقلابی
فعلی ، شرایط فعلی باید به فرصتی مناسب و دلخواه برای تحمیل عملی حق ا یجاد تشکل های مستقل مردم در
ابعاد توده ای و سراسری به طبقات ستمگر تبدیل گرد د . خوشبختانه در چندسال اخیر تظاهرات و اعتصابات
کارگری طبقه کارگر و جامعه کاروتولید کشوررا به یک وزنه اساسی تحولات آتی تبدیل کرده است و
انتظارجنبش مهسائی نیز آن است که کارگران مبارز و قهرمان و به خصوص نفتگران مبارز در حمایت از جنبش
کنونی و برای احقاق حقوق از دست رفته کارگران امسال بتوانند جشن اول ماه مه – 11 ارزیهشت – را به یک
نمایش جهانی بر علیه رژیم منحط جمهوری اسلامی تبدیل کنند . جنبش انقلابی باید تلاش نماید روز اول ماه
مه را بیک روزتاریخی در جنبش نوین تبدیل نماید و جنبش کارگری مهر خودرا بر جنبش مهسائی بزند تا
اعتصابات کارگری به تظاهرات ها پیوند رسمی بخورد . لذا دانشجویان، دانش آموزان و معلمان کارگران، کسبه،
بازاریان، کامیون داران و کارکنان صنعت حمل و نقل ، نویسندگان، دانشگاهیان، فرهیختگان، بازنشستگان،
پرستاران، پزشکان، ورزشکاران و هنرمندا ن باید فعالانه در رزمایش اول ماه مه با همراهی کار گران مشارکت
نمایند وچنان رزمایش مبارزاتی برپا نگردد که کمررژیم د رهم شکسته شود و باردیگر با صدای بلند فریاد ایران را
به جانیان برسانیم که ما با رژیم جمهوری اسلام ی قهرانقلابی بوده و برای سرنگونی آن از هیچ کوششی دریغ
نخواهیم کرد. بای دمبارزان داخل همه سعی خودرا بکارببرند تا شعارهای ) کارگر، دانشجو، معلم، اتحاد اتحاد( ،
)رفرن دوم ، رفرندوم ، آزادی و انقلاب( ، )زن ، زندگی ، آزادی- با پرچم شورائی( ، ) نان ، مسکن ، آزادی( ،)
زندانی سیاسی آزاد بایدگردد( ، ،) اتحاد، مبارزه ، پیروزی( ، ) کرد، بلوچ، آذری ، آزادی برابری(،) نه سلطنت ، نه
رهبری ، آزادی وبرابری( ، ) حقوق ما چهارمیلیون، خط فقر چهل میلیون( ، ) ولایت و حکومت، خ ط فقرو
فلاکت (، )مرگ بر دیکتاتور( به عنوان شعارهای محوری اول ماه مه مطرح شوند و از شعارهای متفرقه احتناب
کنن د.برای تجمعات و تظاهرات پیشنهاد میشود راه پیمائی از میادین پررفت و آمدشهرها به سمت بزرگترین
دانشگاه درون شهر یا میدان مرکزی شهر انجام گیرد. برای راهبری تظاهرات از بلندگوهای سیار باطری دا ردر
ابتدای صف تظاهرات و صفوف میانی که نیازبه اتصال به سیم کشی نباشند استفاده شود . میتوان شهارهای فوق
را درکاغد پرینت گرفته و بین تظاهرات کنندگان توزیع کرد .
س – دلیل ناکامی چپ را در این شرایط چه می بینید؟ آیا مردم اساسا به چپ اقبال و تمایل دارند؟
ج-اولا فراموش نکنید انقلاب و جنبش انقلابی” زن – زندگی – آزادی ” برخاسته ازاندیشه چپ است زیرا
راست و پایگاه آن حداگثر پیروان اصلاحات از بالا هستند ولی این چپ است که همیشه درصدد حل ریشه ای
معضلات کشوراست . از انقلاب مشروطیت پدیده چپ در ایران شکل گرفته و به گواهی همه اسناد و خاطرات به
جا مانده به ویژه تاریخ مشروطیت زنده یاد احمدکسروی با آنکه شاخه های گرایش چپ جامعه در بسیاری از
موارد مواضع ناسره ای با یکدیگر دارند؛ ولی همه به صورت گروهی، عمده ترین مطالبات انقلابی و مترقی جامعه
را به پیش برده اند. از آن جمله می توان از خواست های آزادی مطبوعات، آزادی بیان، آزادی اجتماعات، حق
کارگران برای ایجاد تشکل های صنفی و سیاسی، حق رای برای زنان و اصلاحات ارضی به سود دهقانان نام برد.
نفوذ اندیش ههای سوسیالیستی در ایران به پیش از آغاز نهضت مشروطه یعنی ده ههای پایانی قرن نوزدهم
بازمیگردد. میرزاآقاخان کرمانی را پیشرو فکر سوسیالیسم در ایران دانست هاند. اما شاید جنبشهای سوسیال
دموکرات )اجتماعیون – عامیون( ر ا بتوا ن موثرتری ن عامل نفوذ اندیش ههای چپ در کشور ما دانست.
در بعد از مشروطیت نیز فعالان 53 نفر از نخستین پیشقراولان چپ در ایران بودند که تلاش داشتند بذر
فرهنگ انقلاب را در سرزمین سوخته وقت بکارند بعدها نیز حزب توده ایران ) فارغ از همه انتقاداتی که بدان
وارد بود( توانست بعنوان یک تشکیلات چپ سراسری تا اعماق روستاها و شهرها رسوخ و بزرگترین تشکیلات
کارگری را درکشور راهبری نمایند که مورد اقبال عمومی نیز قرارداشتند.با توجه به ساختار عقب مانده جامعه
چه در دوران مشروطیت و چه در سالهای 1332 – 132۰ حضور و نفوذ جریان چپ موسوم به اعتدالیون و حزب
توده و همراهی بسیاری از شخصیت های فرهیخته کشور با آنان نه تنها با اقبال عمومی و بخصوص طبقات
زحمتکش مواجه بوده بلکه یکی از مهم ترین جنبش های کارگری منطقه در ایران سامان یافته بو د . بعدها در
سالهای دهه 135۰ چپ جنبش چریکی تنها جریان مسلط چپ تا فردای انقلاب 1357 بوده که تبلور خودرا در
سازمان چریک های فدائی خلق نشان می داد. و این جنبش نیز علیرغم همه انتقاداتی که بدان وارد بود عملا
توانسته بود در طبقات شه ری و به خصوص اقشاردانشگاهی و حتی هنرمندان و نویسندگان تاثیر گرانقدری
داشته باشد.اما متاسفانه با وجود اقبال جامعه در همه این ادواربه علت اشتباهات تاکتیکی و استراتزیکی چپ نه
تنها هیچگاه نتوانست در قدرت سهیم شود که برعکس همچون مرغی چه در عزای جنبش و چه در پیروزی
چنبش ها سربریده شد . از انجا که موضوعیت و فعلیت چپ دهه پنجاه به جنبش چریکی پیوند خورده و
تاثیرات همین جنبش با انقلاب 1357 گره خورده بود بد نیست ب دانیم بنا به اظهارات خود این رفقا و رگه
شناسی تاریخی بعمل آمده این جریان بزرگ شده خانه تیمی و در شناخت فضای عمومی شامل خیابان ،
کارخانه ، ناتوان و بعضا از آن متنفر هم بوده است لذا بزرگ شدگان خانه تیمی و مسحورین عملیات تیرو فشنگ
اولا خانه تیمی را بجای فضای عمومی و سلاح نظامی ) نه حتی دانش نطامی ( را بجای دانش تئوری و تقدیس
مذهبی گونه رهبری با القاب عاریتی رفیق کبیر ) که اساسا در دوره استالین باب شده و تا قبل ا ز آن در ادبیات
مارکسیستی وجودنداشت ( وعملا با کاربرد سلاح های زنگ زده ناچار به توسل به تئوری های زنگ زده چریکی
بر آمده بودند که اگرچه بعد انقلاب م دعی کنارگ ذاردن این شاکله از سازمان شده بودند ول ی علاوه بر استفاده از
همان تفک رو همان تشکیلات بخش وسیعی از آن به همسوئی با رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی عملا در تقابل
با سایر نیروهای انقلابی نیز برامدند و تیع جلادان دهه شصت را برای بریدن سر مبارزان صیقل دادند غافل از
آنکه جلاد بنا به سرشت خود تیع صیقل داده شده را بلااستفاده نخواهدگزارد و به سراغ سرو تن آنان نیز
خواهدرفت . بعدها هم در جریان مهاجرت در ار دوگاه های کردستان نیز به یارکشی و سلاح اسلحه بجای سلاح
اندیشه روی آوردن د که نشان داد اندیشه چریکی اجازه عبور از خط آتش دانش مارکسیستی را نخواهدداد .برخی
از این جریانات متنوع و دگرگون پس از سالها مهاجرت به خارج کشور به جای روی آوری به بحث های تئوریک
مشکل گشای اوضاع فعلی مدتهاست بخاطره نویسی خانه های تیمی و توضییح و تشریح این یا آن عملیاتی که
هیچ تاثیری برروند جنبش انقلابی نداشته اند روی اورده اند که جای بسی تاسف دارد. از این نیرو که بگذریم
جریان موسوم به خط سوم به رهبر ی سازمان پیکاردرراه آزادی طبقه کارگر بود که ان هم در پهنه مصاف با
شیر طعمه گرگ درون شد. و این بار به جای حذف فیزیکی شهرامی ، عده ای حذف تشکیلاتی رفقائی را
بکاربردند که تا چندگاه قبل آنان را رهبری پرولتاری ایران می نامیدند و عمل تشکیلات شکنانه اینان در
دست گیری های بهمن 13۶۰ بی تاثیرنبود. بع دازآن نیز معدودی خارج نشینان سهندی با نام اتحاد مبارزان
کمونیست با شوق ادغام در کومله همه اصول و پرنسیب های خودرا به زیر پا گذاشتند و با پیروان تئوری نیمه
فئودال – نیمه مستعمره و روستائیان مبارزی که از مارکسیسم همانقدر می دانستند که از طعم قلیان و تنباک و
با اعطای امتیاز ویژه و رای ممتاز کومله درصددتشکیل حرب کمونیست ایران و سپس حزب کمونیست کارگری
و متعاقبا حزب کمونیست کارگری حکمتسیت و عنقریب حزب کمونیست انقلابی … برآمدند. نگاهی فقط به این
پدیده های نادر ما را به این جمع بندی رسانید که چپ توانائی رهبری جنبش 1357 و مالا جنبش کنونی را
نداشته و ندارد. زیرا امررهبری در جنبش انقلابی فردی نبوده وصرفا در تشکیلات خاص متبلوراست .همین نکته
نقش شخصیت کهربائی چه در سازمان چریکهای فدائی خلق با ضربه به رفیق حمید اشرف و چه در سازمان
بخش منشعب از محاهدین با ضربه به رفیق بهرام آرام باعث فروپاشی هردو سازمان شد در حالی که اگر سازمان
نه بر مبنای خانه تیمی و شخصیت فردی ) هر چقدر هم که این شخصیت ها توانا بوده با شند ( به عرضه عمومی
و خیابان و کارخانه وصل می شد و توانائی فردی به توانائی سازمانی و تشکیلاتی تبدیل می شد حداقل مشابه
سایر کشورها نظیر نیکاراگوئه ، کلمبیا ، شیلی ، برزیل و اسپانیا چپ می توانست لااقل در قدرت مشارکت یابد .
در پاسخ به چپ اندرچپ هائی که ممکنست مدعی شوند در این کشورها چپ وجودندارد و انها با چپ واقعی
فاصله دارند بصراحت باید پاسخ دهیم مگر همین حالا شما چیزی بیشتر از آنها هستید ؟!
نگرش تک بعدی تشکیل سازمان یا حزب بی طبقه کارگر به جای تشکیلات کارگری و منجمله حزب طبقه
کارگر ، فرایند دوری از جنبش کارگری را دامن زد .اساسا چه چپ قبل انقلاب و جه بعد انقلاب دچار ی ک توهم
تئوریک شده بود که رهایی طبق ه کارگر به جای این که توسط خود طبقه صورت گیرد می تواند توسط سازمان
پیشرو و پیشگام انجا م پذیرد. آنها غیررسمی و محترمانه بیان می کردند کارگران ب یسوادتر از آن هستند که
بتوانند خود را آزاد کنند، و این آزادی اول باید از بالا توسط گروه های چپ انجام شود . یعنی اول یک گروه و
سازمان یا حزب کمونیستی فارغ از طبقه کارگر تشکیل می شود و حتی قدرت را هم چند روزه تصاحب می
کند بعد قدرت را دودستی تحویل پرولتاریای مبارزی می دهد که خودش در تصاحب قدرت نبوده است ؟! باز
صد رحمت به بلشویک ها که با کارگران قدرت را تصاحب و بعد به جای کارگران حزب را حاکم بر سرنوشت
کشورکردند . خوب معلوم است با چنین تفکری اصلا تشکیل حزب طبقه کارگر توهمی بیش نبوده و لزومی هم
به کار سازماندهی شده در طبقه کارگر وجودندارد. وقتی می گوئیم طبقه کارگر لزوما به معنی جلب همه آحاد یا
همه بخش های کارگری است بلکه آن بخش هائی از طبقه کارگر که نبض اقتصاد کشور و شیرمایه مالی
حاکمیت را درچنگ دارند والا سازمان رزمندگان طبقه کارگر افتخار می کرد که در ک وره پزخانه های آجر نفوذ
قابل ملاحظه دارد . این بدان معنی بود که رفقای اکونومیست خلقی رزمندگان و بعضا حتی پیکار و اتحادمبارزان
کمونیست که در بین سایر گروه ها مدعی بخش کارگری بودند فعالیت خودرا در عقب مانده ترین لایه های
بخش کارگری متمرکز کرده بودند که در انقلاب 1357 هیج نقشی را دارا نبودند. بیچاره رفقای کومله حق
داشتند در هنگام ادغام اتحاد مبارزان کمونیست از آنها بپرسند پس بخش کارگری شما کجاهستند؟! چون
کومله فارغ از مناسبات دهقانی حاکم بر آن بخوبی می دانست که خود ی ک سازمان مبارزاتی دهقانان کرد و
بسیاری از اعضای انرا هم دهقانان مبارزکرد تشکیل می دادند و بر همین وصف هم انتظارداشت سازمانی که
خودرا پیشرو طبقه کارگر می داند چندشاخه کارگری هم داشته باشد .شاید اگر تعداد قابل ملاحظه بقایای
اعضای سازمان پیکار و رزمندگان و فدائیان که به حزب کمونیست پیوستند نبودند همان اول تشکیل حزب
مسائلی که بعدا بوجودآمد ظهور پیدا می کرد .چون وجود این عناصر که عمدتا سوابق مبارزاتی درخشانی قبل و
بعد انقلاب داشتند کومله را هم دچار توهم به قدرت اتحاد مبارزان کمونیست کرده بود .امروزه هم متاسفانه
همان شیوه مرضیه در برخی گروه های خارج گشور وجوددارد که خود انواع سندیکا و اتحادیه و تشکل های
خودساخته در خارج بنام داخل درست کرده و مرتبا هم از طرف این تشکل ها بیانیه و اعلامیه صادر می شود
ولی احدی از ما د ر ایران نمودی از انها در عرصه های عمومی مشاهده نمی کنیم. در واقع صوری بودن این
تشکل ها همان قدر روشن است که تشکل هائی که بنام مجاهدین خلق یا سلطنت طلبان بعد از تظاهرات
محلات یک شعار در یک گوشه دیواری نوشته و بلافصله انرا در فضای مجازی منعکس می کنند تو وئی که این
ها در تظاهرات حضورداشته اند.
چپ اگرچه در بحبوبه انقلاب سال 1357 به عینه دریافت که تشکیلات کارگری فارغ از تشکیلات سازمانی و
گروهی است و دقیفا فقدان تشکیلات کارگری نتوانست تداوم قیام 1357 را تضمین کند زیرا چپ ان موقع با
یک درک مکانیکی و چریک ی معتقد بود ” قدرت از لوله تفنگ بیرون می آید ولی درعمل قدرت سندیکای
نفتگران جنوب و اعتصاب آنها رژیم را به زانو دراورد و چپ باید درمی یافت که قدرت از لوله های کارخانجات
بیرون می آید؟! اگر چپ کمی هشیار م ی بود و غره در چند عملیات محدودچریکی نمی شد می بایستی درآن
شرایط از تجربه روسیه می آموخت که بعداز قیام نخست با گسترش آزادی های مدنی، کارگران و سربازان
ناراضی در شهرهای گوناگون روسیه شوراهای صنفی )سوویت( تشکیل داده بودند که فعالیت آزاد و علنی
داشتند. آنها خواهان تعمیق دستاوردهای انقلاب فوریه بودند. رهنمود لنین برای بلشویکها در این مرحله عبارت
بود از: نفوذ در شوراها، طرح شعارهای تند انقلابی، به دست گرفتن رهبری شوراها و هدایت آنها به سوی قیام
مسلحانه. طی چند ماه بلشویکها توانستند رهبری را در دو شورای با نفوذ پتروگراد و مسکو به دست گیرن د و به
همین علت اقدامات دولت موقت به رهبری الکساندر کرنسکی برای رویارویی با اقدامات لنین و یاران بلشویک
او ناکام ماند. کمونیست ها )حزب بلشویک( پرشمار نبودند، اما با تکیه بر شبکه فعالی از اعضای با ایمان، که
لنین آنها را “انقلابیون حرفه ای” می خواند، قادر بودند تا 25 هزار نفر را در پتروگراد مسلح کنن د. در شامگاه
24 اکتبر بلشویکها در پتروگراد قیام مسلحانه اعلام کردند. گاردهای سرخ، دسته های مسلح کارگران، سربازان و
روشنفکران به پادگانها و ادارات دولتی حمله بردند، مراکز حساس را به تصرف در آوردند و وزرای دولت موقت را
در “کاخ زمستانی” دستگیر کردند.در پاسخ به فراخوان لنین و بلشویکها که شعار “تمام قدرت به شوراها” را
طرح کرده بودند، “کنگره سراسری شوراهای روسیه ” با بلشویک ها اعلام همبستگی کرد. شورای پتروگراد
حاکمیت کشور را به “شورای کمیسرهای خل ق” به رهبری لنین واگذار کرد. لنین در جلسه شورا نطقی هیجان
انگیز ایراد نمود و به عنو ان رئیس نخستین دولت سوسیالیستی جهان زمام امور را به دست گرفت. او هدف دولت
تازه را “حاکمیت کارگران و دهقانان” و برپایی نظام سوسیالیستی در روسیه اعلام کرد.
اما متاسفانه بقایای چ پ چریکی ایران که اساسا دارای ریشه در جنبش کارگری هم چون بلشویک ها نبود مرتبا
بصورت کاریکاتوری و ابلهانه در پی آن بود همان مراحلی که که بلشویک ها تحت رهبری لنین طی نموده
بودند ، انجام دهند . آنان دونکته اصلی را فراموش کرده بودند اول انکه شورای پتروگراد که فصل الخطاب
انقلاب اکتبر بود و زیر کلید بلشویک ها بود را کدام شورای کارگری ایران نمایندگی می کرد و دوم نقش لنین
را کدامیک از حضرات چپ بازی می کردن د. این در حالی بود که همه گروه های موجود از چریک و سیاسی کار
همگان در سرگیجه انقلاب هنوز هم در خانه های تیمی حتی د ر روز 21 بهمن 1357 به بحث و مجادله
مشغول بودند .از دیگر آفت های جنبش انقلاب ی قبل و بعد از انقلاب 1357 تهمت زنی و افترا به مخالفان
فکری حتی در درون سازمان های خودی بوده است. تسری این تهمت زنی تا سالهای انقلاب تقریبا گریبانگیر
همه اشخاص ) حقیقی و حقوقی ( که با جنبش چریکی همراهی نداشتند را همچون مجلات فردوسی ، اندیشه
و هنر ، سخن و بزرگانی چون شاملو و .. را هم گرفته بود .بانی این میراث شوم از سالهای تشکیل حزب توده
ببعد در فضای سیاسی حزب توده بوده که متاسفانه رویه جاری سایر سازمانها و گروها شده بود و بهمین علت
جو ناسالمی بوجودآمده بود تا کسی جرئت عرض اندام در مقابل فتیشم سازمانی) که جایگزین فتیشم کالائی
شده بود( و رهبری نکند و سرانجام آن نیز حذف فیزیکی هر آن کسی می شد که بنوعی تقدیس و مقررات
خودساخته سازمان را زیر پا می گذاشت. این حربه تا آنجا پیشرفت که در بخش مارکسیست های منشعب از
سازمان مجاهدین خلق عملا چندنفر مخالف فکری ) با هر انگیزه و اندیشه ای که داشته باشند( و در سازمان
چریکهای فدائی خلق ایران نیز دوسه نفری ناشناخته تا به امروز هم ، ویک مورد تراژدیک عاشقانه و خالصانه در
سازمان چریک های فدائی خلق) رفیق عبداله پنجه شاهی که عاشق رفیق ادنا ثابت شده بود ( بدست رفقای
سازمانی خود بقتل رسیدند!!. به نطر امروز ما ، بانیان این فجایع شایستگی رهبری جنبش انقلابی ایران را
نداشته و داعیه انان نیز از محدوده خانه تیمی بیرون نرفت. بررسی و تدقیق در مواضع رهروان مشی چریکی
چه فدائی و چه منشعبین مجاهدین مارکسیست نشان می دهد که شالوده این مشکلات و بن بست های
تئوریک – تشکیلاتی و یا چشم اسفندیار سازمان های چپ ایران فقدان درک درست از مناسبات سرمایه داری
و تولید انواع تئوری های مشعشعانه ضد مارکسیستی بنام سرمایه داری وابسته ، بورژوازی کمپرادور ، بورژوازی
ملی بوده است. از دیدگاه مارکس سرمایه داری یک رابطه اجتماعی مبتنی بر مناسبات خاص اجتماعی ۰
اقتصادی و سیاسی است که زیربنا و روبنای یک جامعه را بازتعریف می نماید . مارکس هیچ تعریف دیگری از
سرمایه داری بیان نکرده و اشکال سرمایه داری را هم کاملا توضیح نداده زیرا شکل بندی مناسبات اجتماعی –
سیاسی در خدمت شکل بندی اقتصادی حاکم بر جامعه می باشند لذا حتی وجود شکل بندیهای اقتصادی
ماقبل سرمایه داری هم در دوره حاکمیت رابطه سرمایه داری سرمایه داری غیرقابل انکارست .درواقع شاه
بیت تئوری مارکس انباشت سرمایه و ارزش افزوده نهائی است نه اینکه چه کسی این ارزش افزوده را تصاحب
می کند کمااینکه در بعد پیروزی انقلاب بلشویکی و بیراهه رفتن آن ارزش افزوده لزوما نصیب سرمایه داران
مالک کارخانجات نشد بلکه نصیب دولت سرمایه داری شد که بخش قابل توجهی ازآن را بین بورکراتها و
تکنوکرات های حزبی تقسیم می کردندو بخشی را هم مصروف خودجامعه می کردند .از آغاز قرن بیستم و
همان دهه های اولیه سالهای 19۰۰ چرخش جهانی سرمایه و فرآیند ظهور امپریالیسم قابل مشاهده بود و
تغییر خصوصیات شکل بندی امپریالیسم به امپراطوری های مالی ندان در نوشته های مارکس قاب ل تبیین
نیست ) زیرا برخلاف تفکر مارکسیست های ایرانی مارکس غیبگو و رمال نبوده که بتواند فرآیند سرمایه داری
یک صد سال بعد از خودرا به درستی تشریح کند و این وطیفه را مارکسیست هائی نظیر لنین و هیلفردینگ و
بعدها کسانی همجون ارنست مندل، میشل لووی ، شارل بتلهایم ، نیکولانز یولانزاس ، تری ایگلیتون ، پل
هاروی و….. عهده دارشدند. چپ قبل انقلاب و تا سالهای نابودی دهه شصت اساسا این متفکران مارکسیست را
انگ دار تلقی می کردند .اگرچه مارکسیست های ایرانی قبل انقلاب و متاسفانه بخشی قابل توجه بعد ان قلاب
هنوز هم علیرغم آنکه مرتبا کتب ترجمه شده مارکسیستی را مجددا با ترجمه های مختلف و بعضا نادرست در
سایت خودقرارداده اند ولی ظاهرا مطالعه و تدقیق درآن ها را وظیفه دیگر خوانندگان تلقی و خوداز این مطالعه
بی بهره هستند. چرا که اگر مطالعه دقیقی پیرامون آنها صورت می گرفت نباید شاهد نظریه های مشعشعانه
فعلی در چپ و تشتت وسیع آرا در بین نحله چپ باشیم . یکی از مهترین نکات افتراق جنبش دهه پنجاه با
مبارزان جنبش انقلابی فعلی نقش آزادی و دمکراسی برای همه طبقات جامعه است. در همه نحله های جنبش
چریکی ایران به تبع مبارزه با امپریالیسم و جنبش خلقی ” دمکراسی و آزادی” مفاهیمی انتزاعی و قابل بحث
نبوده است. یعنی وقتی یک سازمان مدعی چپ در درک رابطه و مناسبات اجتماعی – اقتصادی با همه نشانه
ها و علائم این مناسبات آن ناتوان باشد و به تئوری های سرمایه داری پیرامون پناه ببرد لاجرم طبقه کارگر آن
با طبقه کارگر سایر کشور تفاوت ماهوی داشته وچون طبقه کارگر ندای سازمان پیشرو خودرا ناشنیده و یا بدان
وقعی ننهاده لذا بر سازمان پیش رو واجب است خوددست به عملیات انتحاری بزند تا بتواندموجودیت خودرا
ثابت نماید و همین اندیشه باعث میشود که سازمان پیشرو چریکی آن چنان در خودفرورود که از سیاست
های جدید ساواک در تعقی ب و گریز های جدید به منظور زدن سر اژدها غافل ووقتی به خودآید که تیم رهبری
در کمین پلیس جان باختند و ناقوس شکست به صدادرآید . واقعیت نشان داد که عملیات ساواک در نابودی
هردو تشکیلات ف دائیان و بخش منشعب عملا در سالهای 135۶ – 1355 موفق بود و اگر انقلاب 1357 آغاز
نمیشد عملا ما با یکدوره فترت چندساله مواجه می شدیم .اگر این فاکتورها را درنظر بگیریم در آستانه انقلاب
چپ خلع سلاح شده با انقلابی که ارتجاع سیاه بنیاد آنرا پی افکنده بود مواجه شد و چون قادر به تقابل با آ ن
نبود متاسفانه عملا همرا ه آن شد و شوربختانه پس از پیروزی آن نیز بخش وسیعی از همان کسانی که تا قبل
آن جان برکف در خیابان ها برعلیه ظلم و ستم طبقاتی مبارزه می کردند به خدمت تزار نوین که بجای ردای
سرخ تزار لباده سیاه برتن و بجای تاج تزار عمامه برسر نهادند درآمدند و انقلابیون خلقی حتی قادر به تشخیص
ردا و لباده و عمامه با تاج هم نشدند و آخر عاقبت چپ روانه مسلخ عاشقانی شد که نمی دانستند عشق
چیست؟ در حالی که اگر چپ قادر به شناخت مولفه های قدرت و ساختار حاکمیت گذشته و ارتجاع سیاه بود
می توانست با یک بسیج طبقاتی حداقل نقشی همچون مبارزان برزیل و شیلی را ایفا کن دزیرا دیکتاتوری و
استبدار رژیم پهلوی اساسا قابل مقایسه با دیکتاتوری سالازار در پرتقال، النده درشیلی وویدلا در آژانتین نبوده
است اما امروز جریان های مترقی موسوم به چپ در این کشورها در یا در اریکه قدرت و یا شریک قدرت
هستند و نیروهای فاشیستی قادر به حذف آنان نیستند چون با اتصال به مردم ، طبقه کارگر و کشاورزان دارای
جایگاهی غیرقابل انکارهستند .
س – رابطه چپ ایرانی در دوره انقلاب و قبل آن با مفاهیمی همچون دمکراسی و آزادی چه بوده
است . آیا حقیقت دارد در فلسفه چپ چریکی و غیرچریکی این مفاهیم وجودنداشته اند ؟
ج- اگرچه بررسی قضایای دیروز با عینک امروز کار سختی نیست اما متاسفانه جنبش چریکی که تولد خودرا
خودرا با شکستن اسطوره های دروغین گذشته حزب توده شمع آجین کرده بود شاید به تبع جنش جهانی
چریکی مفاهیمی همچون آزادی و دمکراسی را انتزاعی و بورژوائی دانسته و خودرا در مبارزه با امپریالیسم و
جنبش خلقی محصورکرده بود ووقتی پی باین نقیصه برد که زیر تیغ سلاخی جمهوری اسلامی ضد دمکراسی و
آزادی قرارگرفت . متاسفانه هنوز هم دربرخی چپ های خارج نشین شاهد همین موضع گیری ها می باشیم .
بد نیست بدانیم تحقیقات محققان خود نظام سرمایه داری جهانی ثابت کرده که دمکراسی و آزادی و تداوم آن
اصولا به نقش طبقه کارگر در قالب نهادهای مدنی ) سندیکا، اتحادیه و حزب ( بستگی دارد .
پی آمدهای انقلاب سال 1357 و همچنین شعار اصلی جنبش فعلی ” زن – زتدگی -آزادی ” کاملا
برخلاف ایده های جنبش چریکی بشمار می روند ک ه بسیاری از چپ فعلی هم کماکان تکلیف خورابااین
دومقوله اساسی باید صریح و روشن بیان کند. امروزه در حالی که حتی کسانی همجون ساموئل هانتینگتو ن
از نطریه پردازان سرمایه داری جهانی گسترش طبق هی متوسط را یکی از عوامل اصلی گسترش دموکراسی
می دانند. دیگر محققان برجسته دموکراسی را محصول قدرتگرفتن جامع هی مدنی خصوصاً طبق هی کارگر
می دانند . از نظر این محققان پیدایش دموکراسی بیش از هرچیز مسئل های مربوط به توازن قدرت است
چرا که گذار به دموکراسی نمایانگر افزایش برابری سیاسی است و برابری سیاسی شکل نمیگیرد مگر اینکه
توازن قوا تغییر کند و بخ شهای ضعی فتر جامعه بتوانند در بخ شهای صاحب قدرت برای خود جا باز
کنن د .به زبان دیگر، این روابط قدرت هستند که بیش از هرچیز تعیی نکنند ه پیدایش دموکراسی و تداوم
آناند. در این میان قدر تگیری طبقات متوسط و کارگر ب همعنای تحول در توازن قدرت و قدر تگیری جامع ه
در برابر دولت است. بررسی تطبیقی و تاریخی نیز موید آن است که اتحادی هها و احزاب مرتبط با طبق هی
کارگر اجزای اساسی ائتلافی بودند که دموکراسی را به کشورهائی آوردن دد که قبلا تحت نظام دیکتاتوری
های نظامی بوده اند . البته که در برخی کشورها صرفا قدرت طبقه کارگر ب هتنهایی برای ایجاد دموکراسی
کافی نبود ه که در این موارد طبق ه کارگر نیازمند مؤتلفانی برای پیشبرد پروژ ه دموکراتیک بوده است . مدتی
پیش نیز آقای روث برینز کولیر، سیاستشناس و استاد دانشگاه برکلی، کتاب دیگری نیز منتشر کرد که
بحث را به خارج از اروپای غربی و آمریکای شمالی گستراند. او در این کتاب نتیج ه گرفت که در موج سوم
دموکراسی در اواخر قرن بیستم اتفاقاً کارگران از پی شبرندگان اصلی گذر به دموکراسی بود هان د . کولیر با
تحقیق دربار هی اسپانیا و پرتغال در اروپای جنوبی و همچنین برزیل، آرژانتین و اروگوئه در آمریکای جنوبی
نشان داد طبق ه کارگر در دو سناریوی اصلی امکان گذر به دموکراسی را فراهم کردند. در کشورهایی مثل
اسپانیا و آرژانتین اعتصابات و اعتراضات طبق هی کارگر موجب ایجاد فشار روی نظا مهای اقتدارگرا شد. این
فشار گسترده نظا مهای اقتدارگرا را ب هسمت برگزاری انتخابات آزاد سوق داد. اما در کشورهایی مانند برزیل ،
نظامهای اقتدارگرا برنام ههای محدودی در جهت اصلاحات سیاسی در نظر داشتند تا بتوانند سیطر ه خود را
با شکل متفاوت و درظاهر نرمتر از گذشته ادامه بدهند. مثلاً در برزیل نظام اقتدارگرا در پی برگزاری
انتخاباتهای کنتر لشده و واگذاری برخی آزاد یهای سیاسی بود. د ر پاسخ به اصلاحات نمایشی، اعتراضات
کارگری چنان فشاری بر این نظامها وارد کرد که ناچار شدند اصلاحات محدود اولیه را تا حد اصلاحات
دموکراتیک کامل گسترش دهن د .در سالهای اخیر نیز آقای ادانر عثمانی استاد جوان دانشگاه هاروارد در
سال 2۰18 ط ی یک مقاله مبسوط ثابت کرد که بین بزرگی طبق هی کارگر و احتمال بهبود وضعیت
دموکراتیک در یک کشور همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. چرا بزرگی طبق هی کارگر مهم است؟ در
شرایط عادی نخبگان سیاسی و اقتصادی، یعنی مقامات دولتی و صاحبان ثروت، حاضر به تقسیم قدرت
سیاسی با بخش غیرنخبه جامعه یعنی مردم عادی نیستند. این معادله زمانی به هم م یخورد که بخش
غیرنخبه بتواند بازی سیاسی را به هم زده و هزین هی حکمرانی را برای حاکمان زیاد کند. در چنین شرایطی
نخبگان سیاسی و اقتصادی حاضر م یشوند که برابری سیاسی را گسترش دهند و تن به اصلاحات
دموکراتیک بدهند. بزر گبودن طبق هی کارگر نشانگر توان بخش غیرنخب هی جامعه در برهمزدن بازی و
معادلات سیاسی است .یک مقاله معنی دار نیز در سال 2۰19 توسط سه استاد و پژوهشگر علوم سیاسیِ
مؤسس ه مطالعات صلح اُسلو در نشریه سیاست از نشریات مهم علوم سیاسی در آمریکا و دنیا، منتشر ش د . این
پژوهشگران با برسی فهرستی از 193 خی زش عمومی در قرن بیستم که یا در پی تغییر رژیم یا در پی پایان
اشغال یک کشور بودن د به این نتیجه رسیدند که حضور طبق هی کارگر صنعتی در خیز شهای عمومی نقش
مثبت و معناداری در گذار به دموکراسی داشته است. این در حالی است که نم یتوان برای هی چکدام از
گرو ههای دیگر، از جمله طبق هی متوسط، چنین نقش مثبتی ذکر کرد. بنا بر این مقاله دلیل نقش مثبت
طبق هی کارگر را باید هم در انگیزه و هم ظرفیت این طبقه برای شک لگیری دموکراسی دانست. اعضای
طبق هی کارگر گسترش دموکراسی را در جهت کسب قدرت و منافع خود م یبینند. از سوی دیگر، چنا نکه
گفته شد، کارگران ب هدلیل پرشماربودن و قابلیت سازما نیافتن، ظرفیت بالایی برای حرکات جمعی تعارضی
مانند اعتراض و اعتصاب دارن دشاید همین تحلیل کافی باشد تا بدانیم در جهان فعلی و نظامات سرمایه داری
طبقه حامل مناسبات انسانی برابری، آزادی و دمکراسی صرفا طب قه کارگرست که باید تلاش نماید سایر گروه
های ذینفع راهم بدنبال خودبکشاند تا پهنه مبارزه را وسیعتر و قدرت خودرا گسترده تر نمای د.متاسفانه چپ
قبل انقلاب درک درستی از این موضوعات نداشته و طبیعی بوده که تصور برآن دارد که روایت کوبا می تواند
در همه کشورها به واق عیت به پیوندد . همین حالا هم که مشخص شده راه چاره ای مگر اعتصابات کارگری
وجودندارد در ساماندهی اعتصابات و همراه شدن با طبقه کارگر دچار مشکل اساسی و دچار این توهم شده
که گویا راهبری اعتصاب از خارج امکان پذیراست . بخش داخل نیز عملا منفعل و عموما در پشتیبانی
اعنصاب بیانیه می دهد و لاغیر. خود رژیم جمهوری اسلامی بیش از همه چپ ها می داند که سنبه اصلی
انقلاب را جنبش کارگری وارد خواهدکرد لذا همه توان خودرا برای عقیم نمودن جنبش کارگری و عدم
تشکل آنها بکاربسته است !ما اعتقادراسخ داریم دموکرا س ی، نه به معنا ی حاکمیت مردم است، نه حاکمیت
اکثریت. مردم یا اکث ریت هیچوقت حکومت نکرد هاند. مبنا و معیا ر دیگر ی نیاز است. آنچه دموکرا سی را
دموکرا سی م یکند، توانایی و حقِ عزلِ حاکمان است از س وی مردم، بدون خونری زی و براندازی . آنچه
دیکتاتور ی را دیکتاتو ری م یکند، ب ینصیب ماندن مردم از این توان و حق است، مگر با انقلاب و سرنگونی.
کنار م یزن د و به جای آن م یپرس د »؟ چ هکس بای د حکومت کند « دموکرا سی این سوال افلاطو نی را که
یعنی ناچاریم ساختاری فراهم سازیم که این موضوع بعنوان کلیدی ترین پرسش »؟ چگونه بای د حکومت کرد «
مطرح است که چنا ن بای د حکومت کرد که شرورترین و رذ لترین حاکم را بتوان پایین آورد.چپ ایرانی و
سایر مبارزان از هم اکنون باید توجه ویژه برای فردای پیروزی را داشته باشند زیرا حفاظت از انقلاب بیش از
خودانقلاب سخت تر و مشکل دارتراست. باید برای دوران انتقال تا برگزاری مجلس موسسان چشم انداز
عملی و اجرائی را تصویر نمائیم تا دوران گذار به آشوب منجرنشود
س- نطرتان در باره دین و مذهب چیست ؟
ج- تا انجا که بیاد داریم همه مارکسیست های ایرانی و یاشاید خارجی ها هم مرتبا این جمله مارکس را
سرلوحه مبارزات ضددینی خودقرارداده اند که مارکس گفته دین افیون تود ههاست. اما بررسی این جمله نشان
می دهد که هیج معیار و مبنای مارکسی مشخصی در مورد این جمله وجو د ندارد. همین جمله با با تفاوت ها ی
ظریف، درنوشته های لودویگ فویرباخ، موز سهس، هاینریش هاینه و بسیاری دیگر نیزاز قبل از مارکس بیان
شده است. .زمانی که مارکس متن فوق را نوشت، هنوز شاگرد فویرباخ و یک نئوهگلی بود. بنابراین تحلیل او از
» پریشانی « بی طبقه و نسبتاً غیرتاریخی، اما دیالکتیکی بود، زیرا ویژگی متناقض ،» پیش مارکسیستی « دین
مذهبی را درک می کرد: گاهی مشروعی تبخش ب ه جامع هی موجود ، گاه ی معترض به آن .تنها بعدها – ب ه ویژه
در ایدئولوژ ی آلمانی ) 184۶ ( – بود ک ه مطالع هی درستِ مارکسیستی دی ن ب ه عنوا ن یک واقعی ت اجتماعی و
تاریخی آغاز ش د. عنصر محوری این رو ش جدی د در تحلی ل واقعیات دین ی این است ک ه آنها را – همرا ه با قانون،
اخلاق، متافیزیک، اندیشه های سیاسی و غیره – ب ه عنوان یک ی از اشکال متعد د ایدئولوژی ، یعن ی تولی د فکری در
نظر بگیریم. مردم ، تولی د اید هها، بازنماییها و اشکال آگاهی، الزام ا مشرو ط به تولی د مادی و رواب ط اجتماعی
مربوط ب ه آ نها هستن د .بواقع از 184۶ به بع د است که مارکس فقط گاه به گاه به دین به عنوان یک جهان
فرهنگی-ایدئولوژیکی خاص توجه کرد. انگلس نسبت به مارکس به پدید ههای دینی و نقش تاریخی آ نها علاقه
پایدارتری نشان داد. سهم اصلی او در جامعه شناسی مارکسیستیِ دین بدون شک تحلیل او از رابطه بین
بازنمایی های مذهبی و طبقات اجتماعی است. برای مثال مسیحیت، دیگر در نوشت ههای او )مانند آثار فویرباخ(
تاریخی ظاهر نم یشود، بلکه ب هعنوان شکلی فرهنگی ” ایدئولوژیک” نمایان م یشود که در » ماهیت « ب هعنوان یک
طول روندتاریخ دگرگون م یشود. همچنین به عنوان یک فضای سمبلیک، فضایی از جدال نیروهای اجتماعی
متخاصم حضور م ییاب د . انگلس بر خلاف فیلسوفان روشنگری، به لطف روشی که بر اساس مبارزهی طبقاتی
داشت، فهمید که تضاد بین ماتریالیسم و دین همیشه با تضاد بین انقلاب و ارتجاع یکسان نیست. به عنوان
مثال، در انگلستان، در قرن هفدهم، هابزِ ماتریالیست از س لطنت دفاع کرد در حالی که فرقه های پروتستان،
مذهب را نماد خود در مبارزه انقلابی علیه استوارت ها قرار دادن د .انگلس در مطالع هی خود در مورد جنبش
سترگ مسیحی – جنگ دهقانان در آلمان – ب ه توما س مونزر، اله یدان و رهبر دهقانان انقلابی و پلب یهای
بدعتگذار قرن شانزده م – پادشاهی هزارسال هی انبیا روی زمین – که خواهان استقرار فوری پادشاهی خدا
بودند، ادای احترا م م یکن د. به گفت هی انگلس، پادشاهی خدا برای مونزر جامع های بدو ن اختلا ف طبقاتی، بدون
مالکیت خصوص ی و بدو ن اقتدار دولتی مستق ل یا بیگانه ا ز اعضای آن جامع ه بود .انگلس از طریق تحلیل خود از
پدیدههای دینی در پرتوی مبارزهی طبقاتی، پتانسیل عصیانگرایان هی دین را آشکار ساخت و راه را برای
رویکردی جدید به رابط هی بین دین و جامعه، متمایز از فلسفه روشنگری و نئوهگلیسم آلمانی باز کرد .با این
تعاریف می توان دریافت که دین بخشی از باورمردم رنجبر جهان بوده و هست و خواهدبود که بازگوی تحملات
زندگی و سر پناه فرو رفتن درآن است و میتواند بار سختی آنان را در عالم رویا کاهش دهد لذا مارکسیست ها
وطیفه براندازی دین را برعهده ندارند بلکه باید کوشش نماین د آن را در همان پستوخانه های کلیسیائی و
مساجد قراردهند و با جدائی دین از حکومت و سیاست و با کارفرهنگی نیز به توده های زحتمگش توضییح
دهند ظلم و ستم بر انها نه ناشی از نقدیرو روزگار که ناشی ار رابطه زورمندان با طبقات فرودست است و انکاه
که توده ها باین اقناع و جمع بندی برسند خودشان بهتر از هر فیلسوف و سیاستمدار مارکسیستی می دانند
چکونه دین را در پستوخانه ها حبس کنند . تنها نکته اساسی که مارکسیست ها نباید ازآن غافل شوند این است
که حبس دین انرا از صحنه روزکار کنار نخواهدزد و هرگاه فرصت نماید سراز پستو بر خواهدآورد که در بعد
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی شاهد سربرآوردن دین و مذهب در لیاس رفقای چچنی و کشیشان همراه
حکومت سوسیالیستی هم شدیم ..
س – ایا هنوز هم شعار زن ، زندگی ، آزادی می تواند به عنوان شعارمحوری فاز جدید جنبش انقلابی
کارساز باشد ؟
ج- این شعار برگرفته از یک مفهوم تاریخی بود اگرچه ممکن است شعاردهندگان درآغاز متوجه این مهم نشده
باشند. البته که رژیم جمهوری اسلامی و مماشات طلبان و بخش های فمنیست تلاش داشتند آن در محدوده
حجاب تعریف نمایند اما کیست که نداند حجاب زنان لزوما به معنی روسری و پوشش سر نبوده بلکه موضوع
حجاب یعنی استتار زن ودر گوشه خانه قرارگرفتن و از خانه بیرون نیامدن بوده است. نظام ارتجاع دینی
ازهمان روزنخست در پی جداساختن زنان از عرصه های عمومی نظیر خیابان ، دانشگاه ، کارخانه ، ادارات بود که
با مبارزات خودزنان )در شرایطی که متاسفانه هیچ بخشی از جنبش مبارزاتی با آنان همراه نشد ( رژیم نتوانست
به اهداف شوم خود نظیر طالبان دست یابد . ما آزادی زنان را نه بر سر پوشش و نوع زندگی که برای همه وجوه
زندگی نظیر” کارمساوی ، مزد مساوی برای کاریکسان زن ومرد ، حق بارداری و حق سقط جنین ، حق ازدواج
و تجرد ، ازدواج رسمی یا عرفی ، ساعت کارکمتر برای زنان ، الزام به تامین مهدکودک برای فرزندان زنان
کارکن در جوارکارخانجات ، مرخصی زایمان برای دوره کامل بارداری معادل کل حقوق ومزایای قبل بارداری و…
” می دانیم. بنابراین اگرچه این شعار کماکان می تواند یکی از شعارهای محوری فاز بعدی نیز باشد اما امروز
درس های بازداشت و زندان و شکنجه به مبارزان یادداد که این شعار به تنهائی نمی تاند لوکوموتیو انقلاب را به
پیش براند چرا که تامین وجوه مختلف همین شعارجز از طریق مبارزه برای” نان ، مسکن ، ازادی” و پیوستن
طبقه کارگربه جنبش امکان پذیرنیست. به ویژه انکه بسیاری از زنان خود جزئی از جامعه کار کشور بوده و
خواسته طبقه کارگر همان خواسته های جامعه کار نیز می باشد. علاوه بر این درس دومی که در این دوران
اموختیم این بود که جنبش باید دارای رهبری اما شکل رهبری نوع سنتی آن بشکل افقی یا عمودی نبوده بلکه
شبکه ای خواهدبود اما بدون رهبری نتیجه مبارزات یا به هرز خواهدرفت یا توسط نااهلان تصاحب خواهدشد
که همین حالا که هنوز خبری هم نیست کلی کت و شلواروکراواتی ادکلن زده البته در کافی شاپ های خارج
دغدغه برسر لحاف ندوخته رهبری به منازعه پرداخته اند. کارگران و جوانان مبارز در عمل و زندان دریافتند که
“کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من” و شاه د بودنددر هنگام فروگش مقطعی جنبش در تهران ومراکز
نه « و » کرد، بلوچ، آذری ، آزادی برابری « استانها زاهدان و کردستان بپا خواستند و تکوین شعارهای اولیه به
نشان داد که اتفاقا خواسته های معترضان ریشه در اعماق جان » سلطنت ، نه رهبری ، آزادی وبرابری
سوسیالیسم دارد . جوانان عاصی با نگاهی به اعتراضات پیشین دریافته بودند که انقلاب اجتماعی با انقلاب و
تحول سیاسی و براندازی با سرنگونی متفاوت است؛ یعنی تغییرات سیاسی تنها منجر به عوض شدن
رژیم سیاسی و گروه حاکم منجر میشود، در حالی که انقلا ب اجتماعی عناصر زیربنایی را هدف
گرفته و تمام مناسبات اقتصادی را تغییر میدهد. لذا برآن شده اند که شعارسرنگونی را برای ایجاد
دگرگونی اساسی سرلو حه کار خودقراردهند تا مرز بین انقلاب و کودتا و همچنین مرز بین فرصت طلبان دل در
گر و برادران سپاهی و ارتش ی را با جان برکفان زندانی و مبارزرا روشن نمایند.تجربه زندان و خیابان نشان داد که
وقتی تضادهای درون هر جامعه شدت گرفته و آشتی ناپذیر می شوند، نیازمند تحولی اساسی
است که منجر به تغییر و بازتعریف مناسبات درون آن اجتماع شود .در همین رابطه مبارزان جوان و
زنان جان برکف در عمل یادگرفتند که تظاهرات بدون اعتصابات کارگری به پیروزی منجرنخواهد شد .بهمین
دردستورروز مبارزان قرارگرفته است . این » کارگر قهرمان ، اعتصاب ، اعتصاب « علت شعار محوری فاز کنونی
شعار در عمل ناشی از تجربه زندان و هم بندی با زندانیان سابق سیاسی و سایر آموخته های زندان بوده که
تاکیدی مجدد بر پیوند تظاهرات با اعتصابات کارگری و حضورفعال معلمان و کارمندان بنگاه های اقتصادی برای
درهم ریختن منابع مالی حاکمیت منفوراست . لذا از هم اکنون جنبش باید بر مکعبی کثیرالاضلاع شامل
جوانان جان برکف ، دانشجویان ، نفتگران مبارز، کانون بازنشستگان ، شورای هماهنگی تشکل های صنفی
فرهنگیان ، شورای اعصابات کارکنان دولت بویژه بانکها ، شوراهای کارکران و کارکنان کارخانجات ، بازماندگان
جبهه و جن گ و خانواده شهدا ، کانو ن استادان دانشگاه های کشو ر ، کانون وکلای ایران، انجمن های
دانشجوئی دانشکاه ها ، سندیکای شرکت واح د ، سندیکاى هفت تپه ، اتحادی ه آزا د کارگران ایران ، شورای
هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ، شورای سازمان دهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت ،شورای
سازماندهی اعتراضات نفت ، شوراهای جوانان محلات ، مرکز همکاری احزاب کردستان، شوراهای مدار س
ایران ، کانون نویسندگا ن و هنرمندان ، شورا ی اعتصابات کارکنان دولت، استوارگردد تا بتوان درفاز بعدی با
تشکیل شورای سراسری اعتصابات و تظاهرات و راه پیمائی های میلیونی رژیم را به زانودر آو رده و جمهوری
دمکراتیک شورائی را میسرسازیم . ما نیک آگاه هستیم د رشرایط استبدادی- فاشیستی جمهوری اسلامی امکان
مبارزه بسیارسخت و نمی توان رهبران جنبش را پیش چشم رژیم قربانی کرد لذا ایجادوتشکیل یک سازمان
راهبری سراسری در خارج که ریشه های آن در پیوند با داخل و مبارزان و زندان باشد تنها راه ممکن فعلی
داخل و « است. بنطر می رسد با توجه به سبعیت حیوانی رژیم در سرکوب جنبش، وجود یک ساختارسراسری
مشابه ساختار تشکیلاتی مبارزان ایرلندی شامل یک سازمان مخفی متکی بر نهادهای مدنی علنی » خارج
و یا مشابه های سازمان های کرد درترکیه که بخش مدنی آن حتی توانسته در » شاخه سیاسی – شین فین «
پارلمان ترکیه نیز نفوذ نماید و بخش نظامی آن بنام ) PKK ( از سالیان پیش توامان و موازی یکدیگر با حفظ
مرزبندی جلوگیری از ضربات پلیسی تا امروز دوام داشته اند.. علاوه بر این توصیه می شود با توجه به استفاده
رژیم از ابزارهای الکترونیکی و ماهواره ای برای شناسائی مبارزان ،کوشش شود مبارزان با ماسک در تظاهرات ها
شرکت نمایند و آگاهی های لازم برای ازکارانداختن دوربین های مخابرایت مستقر در اماکن تظاهراتی را کسب
نمایند.
س- آیا می توان توضیح داد چگونه شد یک گروه چندنفری بنام سهند به فاصله یک سال پس از
اعلام موجودیت به سازمان اتحاد مبارزان کمونیست و درفاصله کوتاهی عملا بسیاری عناصر گروه
های موسوم به خط سوم را جذب و در پی ادغام با سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان )کومله (
تشکیلاتی را بنام حزب کمونیست ایران بنیان نهادند که در دوره ای عملا بعنوان تنها سازمان موجود
چپ متشکل عمل و آن نیز همچون سایر سازمان ها با انشعابات متعدد به احزابی چندگانه تبدیل
شدند و هیاهوی این تشکیلات در آغاز بسیاری را بدنبال خودکشانیده بود ؟
ج- خوشبختانه یا شوربختانه تاریخ تاسیس و تشکیل اتحاد مبارزان کمونیست )امک( و حزب کمونیست ایران
نسبت به سایر جریانات دیگر روشن و مستندتربوده و در سایت حزب کمونیست ایران ، حزب کمونیست کارگری
، حزب کمونیست کارگری حکمتیست ، حزب حکمتیست ، حزب حکمتسیت -خط رسمی قابل دسترسی است.
بر اساس این مدارک سهند یک هسته سه الی چهارنفری بوده که از انگلستان در اوان انقلاب بایران آمده و
طرفدار گروه اتحاد مبارزه درراه آرمان طبقه کارگر ) یکی از سه گروه برآمده از بخش منشعبین مارکسیست
شده سازمان مجاهدین در سال 1357 ( بوده و حتی اعلامیه این گروه را پخش می کرده اند و درصدد بوده اند با
یگی از گروه های همسان نطرات خودادغام شوند . خودمنصور حکمت اظهارداشته که در انگلستان با نقطه
نظرات تقی شهرام از طریق گروه آذرخش ) زمانی که در سال 135۶ شهرام مدتی در انگلیس و فرانسه بود و
بعلت تصفیه از بخش منشعب ظاهرا چندنفری هواداران وی نشریه ای بنام آذرخش در انگلستان منتشر می
کرده اند( آشنا شده و در بعد ازورود بایران نیز همان نقطه نظرات را در گروه اتحاد مبارزه در راه آرمان طبقه
کارگر یافته و از انها طرفداری می کرده است . وی در لندن تحت تاثیر نوشته های دیوید بافه تئوریسین چپ
تروتسکیست و در ایران تحت تاثیر نقطه نظرات رفیق مسعودفیروزکوهی از اعضای سابق بخش مارکسیست
سازمان مجاهدین بوده که از رهبران گروه اتحادمبارزه درراه طبقه کارگر بوده است . حکمت در ای ن مورد نوشته
که “اوائلی که سهند هوادار گروه اتحاد مبارزه درراه آرمان طبقه کارگر بوده احتمالا آرمان آنوقت 2۰ نفر و ما ۶
نفر بودیم. دو سه ماه بعد آرمان 21 نفر و ما ۶۰ نفر شدیم و ما هنوز هوادار آنها بودیم. بار اول که
مسعودفیروزکوهی را دیدیم، از من پرسید چرا هوادار ما هستید، چون هر کسى از ما می پرسد اینها چه کسانى
هستند، جواب میدهیم اینها کسانى هستند که هواى ما را دارند! به یک معنى ما هوادار آنها باقى ماندیم”. در آن
سالها ) 13۶۰ – 1359 ( که تشت آراء و سردرگمی همه سازمانهای چپ مبارز ایران رافراگرفته بود حکمت با
انتشار جزوه اسطوره بورژوازی ملی توانسته بود مدعی نوعی مارکسیسم انقلابی در مقابل مارکسیسم خلقی )
یعنی مواضع طرفداران مشی چریکی و خط سه معتقد به مبارزه با امیرپالیسم ازطریق بسیج خلق ( بو د و
همچنین توانسته بود بحث سرمایه داری در ایران با اتکای به روابط کارمزدی از نوشته های مارکس درشرایط
فقدان هرگونه تئوری های جایگزین سروصدائی بپا کند. از انجا که فارغ التحصیل رشته اقتصاد بود و توانائی
نوشتاری و سخنوری هم داشت با ردیف کردن آمارو مستنداتی و نقد سرمایه داری وابسته و پوپولیسم و طرح
موضوع مارکسیسم انقلابی ) توگوئی مارکسیسم ضدانفلابی هم وجوددارد( و پس از ضربات سنگینی که به
جریانات موسوم به خط سه واردآمده بود از طریق نفوذ و یا حمایت از فراکسیون های هوادار اتحاد مبارزان
کمونیست در سایر تشکیلات ها عملا آن ها به سوی فروپاشی و جذب به اتحاد مبارزان کمونیست سوق دهد و با
توجه به جذب تعداد قابل ملاجظه ای از عناصر ارشد سازمان پیکار ،گروه اتحاد مبارزه در راه آرمان طبقه کارگر
و سازمان رزمندگان و حتی برخی اعضا و هواداران جنبش فدائی در شرایط که تشکیلات کومله سردرگم مباحث
تئوریک بوده و بدنبال جریانی مسلط به مباحث تئوریک برای راهبری خودبودن د، با کومله به توافق برسر تشکیل
حزب کمونیست ایران برآمدند و سازمانی که م دعی مارکسیسم انقلابی و نمایندگی پرولتاریا و طبقه کارگر بود
در یک سازمان محلی ملی گرا که دارای تعدادی کارگران کشاورزی و کوره پزخانه های کردستان بود ادغام و با
الهام از فرمول یک بسترو دورویا حزب کمونیست ایران را در روستاهای کردستان بنیاد نهادند. تیم
منصورحکمت که به مسائل تبلیغاتی و رسانه ای مسلط بودند در غیاب هرگونه جریان مبارز دیگر چنان جنجال
سیاسی پیرامون حزب کمونیست ایران به راه انداختند که علیرغم فقدان نفوذ و نداشتن تشکیلات مناسب
کارگری امر برخودشان هم مشتبه شده بود که به راستی اینان نماینده والامقام طبقه کارگر ایران هستند. آنها
معرکه کیش شخصیت و تقدیش گرائی را بسا بیش از دوران مشی چریکی در کردستان به اوج رسانیدند که گویا
این رهبران را خدا از آسمان برای بندگان کرد و غیرکرد نازل نموده تا به آنها یاددهند دمکراسی و آزادی سرابی
بیش نیست و طبقه کارگر نیازی به دمکراسی وآزادی ندارد بلکه همین بحث های تکراری صد من یک غازی که
امروزه در سایت همه گروه های منشعب از حزب کمونیست هست را بعنوان کتاب قرآن چپ ها و خلق قهرمان
کرد برای رهائی ازستم ملی و طبقاتی بس است و بیش هم هست. هسته مرکزی تفکر آنچه توسط طرفدارانش
بنام حکمتیست اشاعه یافته آن است که کسب قدرت پرولتاریی یک شبه هم امکان پذیراست و حزب کمونیست
برای کسب قدرت نیازی به طبقه کارگر ندارد بلکه بعد از کسب قدرت توسط حزب آن را دودستی تقدیم
پرولتاریا می کند .درواقع این حضرات عملا دنباله رو حزب دمکراتیک خلق افغانستان هستند که می خواست
درغیاب طبقه کارگر از بین قبایل وطوایف مختلف حزب کمونیست را بسازند؟!
س- جنبش مهسائی باعث خزیدن آرام و سپس سربلندکردن عناصر و سازمان هائی شد که در مخیله ما داخل
کشوری ها فسیل شده بودند. تشکیل منشورهای مختلف و مصاحبه های پرطمطراق ماه های بعدی بخصوص
برخی افراد و سلبریتی ها را به این توهم رساند که گویا رهبری و راهبری جنبش ارث آنان تلقی و از موضع
رهبری و داعیه پادشاهی و جمهوریت آن چنان سخن می راندند که گوئی با یک فرمان بسیج سراسری حتی
برادران بسیجی هم به صف خواهندشد تا فرودگاه تهران را برای استقبال از آنان آماده سازند. فروکش شتاب
جنبش اینها را دچار تشتت و تب وتاب اولیه آنان هم فروکش کرده ولی اینجا و آنجا جارچیان آزادی صادراتی
شروع به فحاشی به برخی مبارزان و بخصوص مبارزان چپ کرده و از هم اکنون نوید اندونزئیائی کردن جنبش
را می دهند. قضییه چیست ؟
ج- این عارضه متاسفانه یا خوشبختانه در همه جنبش ها وجوددارد که ما خودمان در انقلاب 1357 هم شاهد
برآمدن بخش خارج کشور حتی در راس قدرت هم شدیم و یا نمونه های چلبی سازی و کرزای سازی درعراق و
جه حیرت آورست سر بلندکردن خفته گانی است که سالیان متمادی بخصوص در « افغانستان اما در این میان آ
خارج کشور به زدوبند و سرمایه گذاری در املاک و مستغلات و سهام مشغول بوده و یا پیوستن تعدادی از
ورزشکاران و هنرمندانی که بعضا تا همین مدت پیش سردرآخوررژیم داشتند و امروز با پناهنده شدن به خارج
داعیه رهبری جنبش را دارند. تشکیلت سازی های غیرواقعی نظیر گروه شش و گروه هشت و منشور برابری و..
که همگی تقریبا پس از فروکش کردن جنبش داخلی عملا یا منحل یا ازهم پاشیده شده اند نشان می دهد که
گروه های خارج به ذات هستی بخش نبوده بلکه هستی خودرا از جنبش داخل گرفته بودند که تا مشخص شد
بسیاری از این افراد یا گروه ها هیچ نسبتی با جنبش داخلی نداردند تابلواین مغازه تا اطلاع ثانوی تعطیل است را
بالا کشیده اند؟ !
از دوران انقلاب نوعی چپ ستیزی دیوانه بار توسط نیروهای فاشیست ماب حزب الهی شروع که اتفاقا همان آن
موقع و هم در حال حاضر بنوعی توسط نظامیان و سلطنت طلبان و ساواکی ها دامن زده می شو د اما به دلیل
حضور قدرتمند چپ در دوران سرکوب شاهنشاهی و دوران تظاهرات درآغازراه بجائی نبردند اما بدلیل تشتت
گروه های چپ و همراه شدن بخشی از آنان با رژیم حاکم ، جمهوری اسلامی ایران موفق شد ازبعد انقلاب
نیروهای چپ را یکی پس از دیگری به گون های وحشیانه سرکوب که اوج آن بمباران کردستان بود. در این
سرکوب رژیم از نیروهای باقیمانده سلطنت طلب در ساواک و سازمان ضداطلاعات ارتش به زعامت
تیمسارشاهنشاهی و رفیق شفیق اعلیحضرت حسین فردوست و همچنین تیمسارکاوه معاون اطلاعات خارجی
ساواک بهره کامل برده بود . درشرایط کنونی که سلطنت طلبان که بوی گوشت به مشامشان خورده و ازلانه
های کذائی خودبیرون امده و باتکراروتاکید برقراری مجدد سلطنت مجددا شعارهای چپ ستیزی دامن زده شده
نوید قتل عام چپ ها را می دهند . اینان که » مرگ بر سه فاسد ، چپی ، ملا ، مجاه د « و حتی با شعارهای
عمدتا عناصر مجهول الهویه هستند فراموش مرده اند که آب رفته به جوی باز نمی گردد . البته جهت اطلاع آنان
تاریخ نشان داده که در دوران ناپلئون سلسله سلطنت بوربورن ها که با انقلاب ساقط شده بودن بکمک نیروهای
خارجی مجددا بقدرت رسیدن د و آن چنان قتل عامی به راه انداختند که تاریخ شرمسار سلطنت آنان شد و
مجددا بزباله دان تاریخ انداخته شدند. درعصرحاضر تنها نمونه بازگشت به قدرت خوان دومینگو پرون ژنرال و
سیاستمدار آرژانتینی بود که سه بار به عنوان رئیسجمهور آرژانتین انتخاب شد. او طی یک کودتای نظام ی در
سال 1955 از کار برکنارولی مجددانه در سال 1973 به قدرت بازگشت و تا پیش از درگذشتش در 1974 و
جانشینی همسر سومش ایزابل پرون به جای او، شش ماه در قدرت بود . پرون و همسر دومشاوا ، برخلاف
شاه نزد بسیاری از مرد م محروم و ستمدیده آرژانتین محبوبیت گسترد های داشتند و تا به امروز هم چنان به
عنوان نماد حزب پرونیست شناخته م یشوند. پیروان پرو نها تلا ش های آنان را برای محو فقر و تکریم کارگران
می ستایند، پرون ها نام خود را به جنبش سیاسی شناخته شده به نام پرونیسمو دادند که در آرژانتین امروز
عمدتاً به وسیله حزب عدالتخواه نمایندگی م یشود. سلطنت طلبان بدانند که پرون دیکتاتوری مشابه اعلیحضرت
شما نبود و طرفداران او در بین توده های فقیروکارگر بودند تا خوش نشینان نظامی و ساواکی های دست به
خون مردم آغشته .خوشبختانه یا شوربختانه اتحاد ششگانه و هشتگانه ای که پا بر روی هوا داشت بصورت
خودبخود منحل شده اما شاهد اتجاد و ائتلاف های مشترک وسیعتر بین گروه های سیاسی چه در داخل و چه
در خارج کشور باشیم که این نشانه آن است که علیرغم کاهش شتاب جنبش داخلی اما تعقل مبارزان بیشتر
شده و شعور انقلابی جایگزین شعارهای هیاهوئی شده است . ما رسما با هرشخص و گروهی که
سردرآخورکشورهای خارجی فروبرده باشد مخالف هستیم وآنهارا افشا می کنیم اما این واقعیت را انکار نمی
کنیم که برخی از قدرت های خارجی با مداخله گری – و از جمله تحریکات جدایی طلبانه در میا ن برخ ی از
اتنیک ها ی تح ت ستم – تنها به تامین منافع خو د و استفاده ابزاری ا ز آنها برا ی اعمال فشار به جمهور ی اسلامی
می اندیشند. بی شک با چنین تلاش هایی و نیز با ایدئولوژی های افراطی قوم گرایانه باید مقابله کرد. اما تلاش
برای حف ظ یکپارچگی کشور از طریق ناسیونالیسم آمرانه مرکز گرا سکولار یا شیعی – ک ه هر د و د ر جستجو ی
نوعی از همنوایی )کانفورمیسم( ملی هستن د – جز به تقویت گفتمان امنیت گرایی و سرکوب اتنیک های تحت
ستم و اقلیت های دینی منجر نخواهد شد. حال آن که از منظر گفتمان دمکراسی، حفظ یکپارچگی دمکراتیک
کشور در گروه و به رسمیت شناختن چندگانگی اتنیکی و تبعیض زادیی و تمرکز زدایی از قدرت مرکزی است
که همواره خطر بازتولید استبداد را تشدید کرده است . در این میان افراطی ترین ناسیونالیست های سلطنت
طلب در نشریه فریدون رسما اعلام کرده اند برای تامین امنیت و ثبات و جلوگیری از هرج و مرج می توان از
انتخابات آزاد در فردای گذار از حکومت اسلامی صرف نظر کرد! معتدل ترین نظریه پردازان “مشروطه خواه” نیز
به این نتیجه رسیده اند که برای “نجات ایران” برچیدن دستگاه های سرکوب و حتی دست یابی به حقوق بش ر
اولویت شماره یک نیست، بلکه اولویت حفظ نهادها و مدیرانی است که قادر به اداره و حفظ امنیت کشور در
فردای گذار باشند. چنین رویکردی نشانگر نیرومندی جایگاه گفتمان امنیت آفرینی در بخشی از اپوزیسیون
است که حاضر است دمکراسی و حقوق بشر را نیز به حاشیه بران د .
بدون شک تا زمان سرنگونی رژیم ماشین سرکوب رژیم کماکان سپاه پاسداران باتفاق ارتش خواهندبود که
احتمال ریزش نیرودر ارتش بیش از سپاه اما ریزش در سپاه معنی دار خواهد بود و تاثیر بیشتری نسبت بریزش
در ارتس بهمراه خواهدداشت . بررسی و شواهد فعلی و تب و تاب مذاکرات با کشورهای خارجی گزینه های زیررا
پیش روی جنبش انقلابی قرارداده است :
1 – سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و کسب قدرت توسط جبهه انقلابی فوق الاشاره بشرط تشکیل
2 – مرگ خامنه ای و کسب قدرت توسط سپاه پاسداران و بیرون راندن تدری جی روحانیون و برقراری برخی
آزاد ی های اجتماعی نطیر کم حجابی و استقرار حکومتی شبیه بعثی ها یا پاکستان و حل مشکل
چنین حکومتی با روسیه نیز روابطی « تحریم با امریکائی ها در یک دوره کوتاه پس ازکسب قدرت
» دوستانه خواهدداشت
3 – مرگ خامنه ای وکسب قدرت توسط مجموعه ای از سپاه+ برخی اصلاح طلبان و برخی اصلاحات قانون
اساسی و رفع تحریم با امریکا
4 – سرنگونی جمهوری اسلامی توسط ائتلافی از سلطنت طلبان و باندهائی از سپاه پاسداران به همراهی
مراجع تقلید که در این حالت همان قانون اساسی قبل انقلاب جاری و هرگونه فعالیت چپ ممنوع
خواهدبود .
5 – سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و کسب قدرت مشارکتی توسط مجاهدین خلق + سپاه پاسداران با یک
قانون اساسی به ظاهر متفاوت و جایگزینی صفت رهبری به جای ولایت فقیه
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی ایرا ن
برقرارباد جمهوری دمکراتیک شورائ ی

«نه به اعدام»؛ بیانیه جمعی از فرزندان اعدامشدگان دههی شصت. به یاد آوردن، مبارزه است و از یاد نبردن، مقاومت.
به یاد آوردن، مبارزه است و از یاد نبردن، مقاومت.
«نه به اعدام»؛ بیانیه جمعی از فرزندان اعدامشدگان دههی شصت
چرخ دندههای ماشین اعدام جمهوری اسلامی هرگز از کار نیافتادهاند. این بار صالح میرهاشمی، مجید کاظمی و سعید یعقوبی.
چند جانِ عزیز دیگر در همین روزها در انتظار اجرای حکم نشستهاند؟
اعدام تنها گرفتنِ زندگیِ یک انسان نیست. گرفتنِ زندگیِ از خانواده، نزدیکان و دوستان اعدام شدهگان نیز هست. ما فرزندان اعدامشدگان دههی شصت در جمهوری اسلامی، دردِ اعدام و گورستانهای دسته جمعی، خشونت و انکار، پیکرهای مفقود شده و سرکوب و تعقیب حکومت حتی برای عزاداری را خوب می شناسیم. این داستان هراسناک تکراری باید پایان یابد. ما فریاد میزنیم «نه به اعدام».
ما خواهرانه و برادرانه در کنار پدر، مادر، همسر و فرزندان همهی اعدامیان این سالها خصوصا جدیدترین اعضای این فهرستِ بلند، صالح میرهاشمی، مجید کاظمی و سعید یعقوبی ایستادهایم، این داغ داغِ همهی ماست.
روبرو شدن با اعدام، برای ما و همهی کسانی که اعدام یکی از نزدیکانشان، در مورد امضا کنندگان این بیانیه پدر یا مادر را تجربه کردهاند، احساسی چندگانهاست. از طرفی غم، درد و خشمی که سالها با آن زندگی کردهایم دوباره باز میگردد و از طرف دیگر به ما یادآوری میکند که اعدام از ابتدای پاگیری حکومت جمهوری اسلامی تاکنون مهمترین وسیله برای ایجاد ترس و ناامیدی و حس استیصال به مردم بوده است. ما با اعدام به هر دلیل و بهانهای مخالفیم.
به یاد آوردن، مبارزه است و از یاد نبردن، مقاومت. ما در کنار هم ایستاده ایم، با سرنوشتی به هم رشته شده. تا روز دادخواهی، تا بهار.
جمعی از فرزندان اعدامشدگان دههی شصت

فراخوان برای آزادی زندانیان سیاسی و علیه مجازات اعدام، کشتار و شکنجه
فراخوان برای آزادی زندانیان سیاسی و علیه مجازات اعدام، کشتار و شکنجه
جمهوری اسلامی ایران از ابتدای به قدرت رسیدنش تا امروز حذف مخالفان و دگراندیشان را بیرحمانه
و با قساوت تمام پیش برده است. این جنایتکاران حتی قبل از قدرتگیری با کشتار بیرحمانه مردم در
سینما رکس آبادان جنایت را آغاز کردند. بعد از قدرتگیری نیز از اعدامهای مدرسه رفاه تا نسل
کشی در دهه شصت، با تمام قدرت به حذف فیزیکی مخالفین خود پرداختند.
ماشین جنایت و کشتار رژیم اسلامی ایران در طول حاکمیت ۴۴ ساله خود تا کنون هیچگاه متوقف
نشده است. از کشتار معترضان در کردستان، ترکمنصحرا، خوزستان، بلوچستان و دیگر شهرهای
ایران، از آزار، دستگیری، شکنجه و اعدام بهاییان و سایر دگراندیشان، از کشتار زندانیان سیاسی در
دهه شصت و قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ ، از کشتار فعالان سیاسی و نویسندگان در
قتلهای سیاسی زنجیرهای، از کشتار معترضین در اعتراضات خیابانی سالهای۷۸، ۸۸، دی ۹۶،
آبان ۹۸ تا خیزش ژینا در سال های ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲، از سنگسار زنان برای داشتن رابطه جنسی
خارج از ازدواج، از بازداشت، شکنجه و اعدام اعضای جامعه ال جی بی تی کیو پلاس، از ترور
مخالفین سیاسی در خارج از کشور تا سرنگونی عمدی هواپیمای PS752 و … همه نشانگر
وحشیگری یکی از جنایتکارترین حکومتهای نیم قرن اخیر میباشد.
موج جدید اعدامها در ایران نه از سر قدرقدرتی رژیم اسلامی، بلکه نشان دهنده استیصال حکومتی
است که در برابر پس زدن حجاب اجباری و پوشش اختیاری گستردهی زنان و رویگردانی بسیاری از
مذهب، در برابر موج فزاینده اعتراضات کارگران، معلمان، بازنشستگان، دانشجویان، دانش آموزان،
نویسندگان، هنرمندان و دادخواهی مردم بپاخاسته ایران خود را هرچه بیشتر عاجز و ناتوان میبیند.
رژیم اسلامی برای مقابله با جنبش انقلابی "زن، زندگی، آزادی"، دوباره روند کشتار و اعدام را شدت
بخشیده و هم اکنون نیز قصد دارد با اجرای سریع احکام پیشین اعدام و احکام جدید، مردم شجاع و
برابریطلب ایران را به سکوت و عقب نشینی وادار کند. حتی با اعدامهای گستردهی متهمان به
جرایم عادی با رفتاری شنیع و به شدت غیر انسانی، باز میخواهد به همین هدف خدمت کند. پس از
دستگیریهای وسیع فعالین صنفی، مدنی، سیاسی که با احکام سنگین و طولانی مدت روبرو شدهاند،
سپس با حمله شیمیایی به مدارس دخترانه که منجر به مرگ چند دانش آموز شد، قصد دارد دختران و
زنان را از فضای تحصیلی، کار و فعالیتهای اجتماعی دور کند و معترضان را به عقب براند.
در پی بازداشت دهها هزار معترض در خیزش ژینا، رژیم جمهوری اسلامی بار دیگر اعدام و
چوبههای دار را در بلوچستان، کردستان، خوزستان، تهران و جای جای ایران برپا کرده است.
آخرین نمونه اعدام حبیب اسیود فعال سیاسی عرب و بلافاصله بعد از آن اعدام یوسف مهراد و صدرالله
فاضلی زارع به اتهام نقد و توهین به مقدسات اسلامی و داشتن یک صفحه تلگرامی بود. اکنون خطر
اعدام حداقل چهل و دو تن دیگر وجود دارد که در زندانهای سراسر ایران گروگان حکومت هستند
که قصد ستاندن جان آنها را دارد. رژیم می خواهد با ایجاد فضای رعب و وحشت، به خیال خود
یک جامعهی بپا خاسته را مرعوب کند، ولی موفق نخواهد شد.
ما ضمن محکوم کردن این جنایات و با اتکا به جنبشهای قدرتمند اجتماعی و در راس آنها
جنبشهای کارگری، معلمان، زنان، کوئیرها، دادخواهان و در کنار تمام اعتراضات مردمی در
سراسر ایران برای رهایی از حاکمیت اسلامی – سرمایه، ضروری می دانیم که دست در دست
همدیگر به مقابلهی متشکل با این جنایات بپردازیم.
همانگونه که در منشور مطالبات حداقلی ٢٠ تشکل مستقل صنفی و مدنی ایران تاکید شده
است، دو خواست فوری لغو مجازات اعدام و آزادی بدون قید و شرط همه زندانیان سیاسی را امری
حیاتی برای جامعه ایران میدانیم و باور داریم که میتوان مطالبات زیر را به پرچم محوری مبارزات
مردمی در ایران تبدیل کرد.
۱- آزادی فوری و بیقید و شرط همه زندانیان سیاسی، منع جرم انگاری فعالیت سیاسی و صنفی و
مدنی و محاکمه علنی آمرین و عاملین سرکوب اعتراضات مردمی.
۲- لغو فوری صدور و اجرای هر نوع مجازات مرگ، اعدام، قصاص و ممنوعیت هر قسم شکنجه
روحی و جسمی.
ما امضا کنندگان این بیانیه، همه فعالین آزادیخواه و برابریطلب و همه نیروهای سیاسی، اجتماعی
و مدنی را دعوت میکنیم که دست در دست همدیگر، علیه رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی، متحد
شوند. برای نجات عزیزانمان از زندانها و برای نجات جان تمام انسانها که خطر اعدام آنها را
تهدید میکند و همچنین برای درهم شکستن ماشین سرکوب، جنایت و کشتار جمهوری اسلامی، باید
متحدانه به میدان آمد.
– لغو فوری مجازات اعدام.
– لغو هرگونه شکنجه.
– آزادی بدون قید و شرط همه زندانیان سیاسی و عقیدتی
– لغو وثیفه و یا هر گونه شرط و شروطی برای آزادی زندانیان سیاسی
#نذارید_ما_را_بکشند #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #منشور_مطالبات_حداقلی
#زن_زندگی_آزادی #مجازات_اعدام_لغو_باید_گردد
۱۹ ماه مه ۲۰۲۳
برای امضای این متن، با ایمیل: nameh@riseup.net تماس بگیرید.
لیست امضاها به ترتیب الفبا:
فرمیسک آذرامین، آرش آذرخش، ویکتور آرام، مجید آذری، پروین آزاد، محمد آزادگر، رضا
آزموده، محمد آسنگران، حمید آصفی، حسن آقایاری، نیکا آل مهدی،
بهنام ابراهیم زاده، عیسی ابراهیم زاده، محسن ابراهیمی، سهیلا ابطحی، مینا احدی، پروین اردلان،
بهروز اسدی، عبدالله اسدی، ضرغام اسدی، مهسا اسدی، نسرین اسدیان، سهیل اسفندیاری، صفیه
اسکندری، مرجان افتخاری،سعید افشار، امید امیدوار، صبری امیرحسینی، مهران امیری، هوشنگ
انصاری نژاد، حسین انور حقیقی، عباس ایاق، اصغر ایزدی، مهران ایمن پور
بامداد بابادی، لیلا بابایان، اکرم باغبان، یدالله باقری، منیره برادران، مریم بنایی، شوکت بویری،
سیامک بهاری، سیما بهاری، شیرین بهرامی، منصوره بهکیش، فرنوش بهرنگی
رضا پایا، شعله پاکروان، سهیلا پوریان، فریبرز پویا، پریسا پوینده، میترا پوینده،
سعید تبریزی، محسن ترکمان، حمید تقوائی، حسین توسلی
اسفندیار جاوید، فلور جاوید، کمال جعفری یزدی، کوروش جلیل، محمد جلیلی
مهری حبیبی، امجد حسین پناهی، جهانگیر حسین خواه، شیرین حسینی، گابی حسینی، رضا حضرتی
بهمن خاکسار، نسیم خاکسار، مینا خانی، شهلا خباز زاده، مهین خدیوی، سولماز خرسند، محمدرضا
خسروی، احمد خلفانی، احمد خوشبخت، نهیه خوشکلام
سهیلا دالوند، شهلا دانشفر، فواد دانشی، میترا دانشی، آیدا دانیالی، ایران دانیالی، هوشنگ دانیالی،
مهرداد درویش پور، مجید دلیریان، فردوس دینی،
میلاد رابعی، راحله راحمی پور، لیلا راوند، حسن راهی، ناصر رحمانی نژاد، حمید رحیم پور،
صابر رحیمی، میلاد رسانی منش، ابراهیم رستمی، شیوا رشیدی، فاطمه رضایی، فاطمه رفیعی،
نسرین رمضانعلی، رامین رمضانی، حسن روحانی گنابادی، هرمز رها، جواد ریاحی، یعقوب ریگی
مهین زرزا، حسن زهتاب
علی ستاری، فائزه سجودی، فاطمه سرحدی زاده، بهرام سروش، هوشیار سروش، بهمن سلطانی،
مریم سلطانی، افروز سلمانپور ظهیر، فرهاد سلمانپور ظهیر، چیمن سلیمی، هادی سیاهپوش، محبوبه
سیاهمردی، لیلا سیف اللهی، سرونازسینایی،
غزاله شارمهد، کریم شامبیاتی، فریده شاهگلی، سعید شرفی، ملیحه شریف زاده، فلورا شفیقی، سودابه
شکیب، آرمان شیرازی، هما شیرازی
جمال صابری، سوسن صابری، فریدون صارمی، سیما صاحبی، امید صالحی، حسن صالحی، مینا
صراف، ناصر صفر، محمد صفوی، ابوذر صلحجو، پریسا صیاد،
احمد عالی نژاد، شیوا عاملی راد، رضا علامه زاده، مهدی علیزاده فخر اباد، کاظم علینژاد بارانلو،
مصطفی عبدی، امیرعسگری، داریوش عظیم پور، کاوه عومهر، بابک عیدی پور
حسین غلامی
آذر فارسی، محمد فارسی، هاشم فاضلی، اصغر فتاحی، ثریا فتاح، علی فتحی، اسدالله فخیمی، محبوبه
فرح زادی، علی اصغر فرداد، آنیتا فرزانه، ناصر فرزانه، فرشید فرشیدی، مهسا فعال زاده، رحیم
فلاحت
مرسده قائدی، ظغرا قره گوزلو، مهناز قزلو، شهره قنبری، ایرج قهرمانلو
شهناز کائدپور، کیومرث کابلی، ساموئل کرمانشاهی، نرگس کرمانشاهی، ملیحه کریم الدینی، صدیق
کریمی، عبه کریمی، محمد کریمی، مسعود کریمی، وحدت کریمی، ناصر کشکولی، علی کمالی،
مهرک کمالی، ناصر كمالي، خلیل کیوان،
تهمینه گشتاسبی
ساناز گل امینی، ماندانا گل محمدی، سهر گول احمد، ابراهیم گومانی، ندا گوهری
بهمن لایقی، نادر لعلی،
صدیقه مالکی فرد، شیوا محبوبی،علی محسنی، ایرج محضری، سیما محضری، آذر محلوجیان، میترا
محمودی، یدی محمودی، سعید مدانلو، فرح مداين، سیاوش مدرسی، شهناز مدنی، هما مرادی، شهناز
مرتب، ایران مروتی، پروین معاذی، محمود معمارنژاد، ژاله مکی، مرتضی ملک، اکبر ملک پور،
یاسمن ملکی، مرجان منصور، فاضل موسوی، اردشیر مهرداد
نگار نادری، جاوید ناصری، پوران ناظمی، مهشید ناظمی، ناهید ناظمی، لیلا نافه مشکین، مهران
نجفی، سارا نخعی، هلن نصرت، اردشیر نظری، طیبه نظری، مجتبی نظری، پریچهر نعمانی، محمد
نعمتی، اکرم نقابی، مریم نمازی، شهین نوایی، نسان نودینان، کامبیز نوروززاده، مریم نوری، ستار
نوری زاد، حمیلا نیسگیللی، کاظم نیکخواه، نیکو نیکوکار، عطیه نیک نفس، سوسن نیلسون
شایسته وطن دوست تربه بر، سهراب وفا، ناهید وفائی
ژانت هدرو
طهمورث یاسمی، باهره یزدان پناه

«منشور آزادی، رفاه، برابری»
«منشور آزادی، رفاه، برابری»
مقدمه
بیتردید، بسیاری از مصائب و معضلات گریبانگیر جامعۀ کنونیِ ایران ناشی از حکومت جمهوری اسلامی است. محروم کردن زنان از حق طبیعی و مسلمشان بر بدن خویش و تحمیل پوشش اجباری بر آنان؛ دخالت در حریم زندگی شخصی و روابط خصوصیِ زنان؛ تبعیض جنسیتی و نابرابری حقوقیِ زن و مرد؛ قانونیکردن چندهمسری برای مردان؛ پایمالکردن حقوق کودکان؛ سرکوب آزادیهای سیاسی از جمله آزادی بیان، عقیده، مطبوعات و رسانهها، تشکل، اعتصاب، تحصن، تجمع، راهپیمایی؛ سانسور کتاب، نشریه، فیلم، تئاتر، موسیقی و سایر عرصههای هنر، علم، و ادبیات؛ ترویج خرافات؛ تفتیش عقیده؛ تخصیص بودجههای نجومی به امور امنیتی، انتظامی، و نظامی و تشکیل نیروهای سازمانیافتۀ حقوق و مواجب بگیرِ لباس شخصی برای سرکوب اعتراضهای مردم، گشتهای امر به معروف و ارشاد برای کنترل پوشش زنان، انواع و اقسام سازمانها و بنیادهای مذهبی، آیینها و مراسم مذهبی و … همگی با بودجههای کلان و در واقع از جیب مردم؛ پایمالکردن حقوق شهروندانِ متساویالحقوق و تقسیم آنها به شهروندان درجه یک، دو، و…، تقسیم جامعه به «خواص» و «عوام» و ممتاز شمردن روحانیان و برپایی دادگاه ویژه و اختصاصی برای رسیدگی به جرمهای آنان در پشت درهای بسته؛ رواداشتن آزار و توهین و بازداشت و حبس به معتقدان سایر ادیان و مذاهب؛ محدودیت آزادی عقیده؛ اجرای قوانین مجازات اسلامیِ حد، شلاقزدن، بریدن دست و پا و بهطور کلی قطع یا نقص عضو، پرتاب از بلندی، سنگسار، و قصاص؛ دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر و تلاش برای برپایی حکومت دینی در این کشورها از طریق «صدور انقلاب»، دشمن تراشی، و جنگ افروزی، … و در یک کلام تبدیل زندگی انسانها به جهنمی آکنده از استبداد و بیحقوقی، رنج و عذاب، ناامیدی، مرگ و نیستی از جملۀ این مصائب و معضلات است.
ما با تمام این مظاهر حکومت دینی مخالف هستیم. بیگمان، رهایی جامعه از استبداد دینی گام بزرگی به پیش است. اما با همین صراحت اعلام میکنیم که خواست ما فراتر از مخالفت با حکومت دینی است. تجربۀ انقلاب سال ۱۳۵۷ به ما نشان داد که از دل جنبش یا انقلابی که وعدۀ «آزادی» و «دموکراسی» دهد اما در زیر پوستاش استثمار، فقر، بیکاری، گرانی، کلاهبرداری، فساد، فحشا، اعتیاد، قتل، دزدی، و انواع دیگرِ سیهروزیها همچنان رواج داشته باشد هیچگونه جامعۀ انسانی بیرون نخواهد آمد. به باور ما، معضلاتی که شمهای از آنها در بالا فهرست شد فقط نوک کوه مشکلات جامعۀ ایران است. اینها تنها آن دسته از مصائب جامعۀ ایراناند که دنیای سرمایهداری و رسانههایش بر آنها انگشت میگذارند و البته بهدرستی آن را محکوم میکنند. اما این دنیا نمیخواهد یا، بهتر بگوییم، به سودش نیست که قسمت زیرین این کوه را ببیند، چراکه برملاشدنِ آن، زمینِ زیر پای خودش را داغ میکند و توان ایستادن بر روی آن را از او میگیرد. عامل و مسبب اصلی تباهی زندگی اکثر انسانهای جامعۀ ایران این است که برای زندگی هیچ راهی جز فروش نیروی کارشان ندارند. در این جامعه، جدا از خیل عظیم بیکاران، میلیونها انسان مزدبگیر، همچون کارگران صنعتی و خدمات و کشاورزی، کارمندان، تکنیسینها، معلمان، پرستاران، پزشکان، مهندسان، کارشناسان، خبرنگاران، نویسندگان، هنرمندان و بهطورکلی تمام فروشندگان نیروی کار، که اجزای طبقۀ کارگر را تشکیل میدهند، برای زندهماندن مجبورند نیروی کار (یدی و فکری) خود را به ثمن بخس به سرمایهداران بفروشند و بدینسان ارزشی بس بیش از مزد خود برای آنان تولید کنند.
توجیه، تثبیت، و پاسداری از سرمایهداری با حکومتهای گوناگونی صورت میگیرد که حکومت دینی تنها یکی از آنهاست. بسیاری از سرمایهدارانِ بخش خصوصی و احزاب و شخصیتهای سیاسیِ مدافع آنان نیز خواهان جدایی دین از حکومتاند. آنان حکومت دینی را تنها علت مشکلات جامعه جلوه میدهند تا سرمایهداری را از تیررس مبارزات کارگران دور نگهدارند. شعار آنها در واقع این است: حکومت دینی نه، سرمایهداری آری. سرمایهداران خصوصیِ سکولار و طرفدار حکومت غیردینی، جمهوری اسلامی را برای ادارۀ جامعه ناکارآمد میدانند، اما خود با احتکار و گرانکردن کالاها و خدمات، پیمانی و قراردادی کردنِ اکثریت کارگران، محروم ساختن کارگران از بیمه و امکانات رفاهی و تحمیل کار بر آنان در شرایط ناایمن، پرداخت مزدهای ناچیز، اخراج و بیکارسازی، سرکوبِ اعتراض و اعتصاب، و دشمنیِ شدید با هرگونه سازمانیابی مستقلِ کارگری سهم بسزایی در پیدایش اوضاع و احوال کنونی دارند. این بخش از طبقۀ سرمایهدار و احزاب و شخصیتهای سیاسی نمایندۀ آن میکوشند با پشتیبانی دولتهای سرمایهداریِ غربی، تقصیر را تنها به گردن قدرت سیاسیِ حاکم و سرمایهداریِ شرقیِ حامیِ آن بیندازند و نقش سرمایه و سودجوییِ خود را پنهان سازند و در جنگ بر سر قدرت، کارگران را به سیاهی لشکر خود تبدیل کنند. اینکه روبنای سیاسیِ مورد نظر این شخصیتها و احزاب سیاسی سلطنت است یا جمهوری «دموکرات» و سکولار تغییری در این واقعیت نمیدهد که زیربنای اقتصادیِ مورد نظر آنها در هر حال سرمایهداری است. درست از همین رو، دستیابی آنان به قدرت سیاسی – که در اوضاع کنونی بسیار محتمل است – نه تنها سیهروزیها و مصائب اقتصادیِ حاکم بر جامعۀ ایران را دستنخورده باقی خواهد گذاشت و به تغییری اساسی و بنیادین در زندگی اکثریت مردم راه نخواهد برد بلکه، به اقتضای ساختار خاصِ سرمایهداری ایران از جمله وجود نیروی کار ارزان، مردم را گرفتار شکل دیگری از استبداد سیاسی خواهد کرد. ما تأکید میکنیم که ریشۀ مشکلات جامعۀ ما سرمایهداری است و آنچه در نهایت باید از میان برود رابطۀ خرید و فروش نیروی کار است.
***
با توجه به مقدمۀ فوق، ما امضاکنندگان زیر بر این باوریم که جامعۀ ایران در شرایط خطیر و سرنوشتسازِ کنونی به منشوری نیاز دارد که همچون پرچمی جنبش کارگری را حول آزادی، رفاه، و برابری متحد کند. این منشور، در عین همسویی با جنبههای آزادیخواهانه و برابریطلبانۀ جنبش «زن، زندگی، آزادی»، با تثبیت، تحکیم، و تضمین این جنبهها و نیز ارتقای سطح رفاه کل جامعه و بدینسان افزایش توان مادی، فکری، و فرهنگیِ کارگران از محل ثروت تولیدشده در جامعه («تولید ناخالص ملی») راه را برای مبارزۀ طبقۀ کارگر بر ضد سرمایهداری هموار میسازد. بهنظر ما، دستیابی جامعه به آزادی، رفاه، برابری و هموارشدن راه مبارزه با سرمایهداری در گرو تحقق خواستهای زیر به نیروی دموکراسی شورایی و سرمایهستیز طبقۀ کارگر است:
۱-جدایی کامل دین از حکومت بهگونهای که دین امر خصوصی انسانها شمرده شود؛ ممنوعیت تفتیش عقیده، ممنوعیت تدریس تعلیمات دینی در مراکز آموزشی؛ حذف مضامین دینی از قوانین کشور و آموزش و پرورش؛ حذف هویت دینیِ افراد از مدارک شناسایی، ممنوعیت دخالت حکومت در تعیین مطالب آموزشی، ممنوعیت حمایت حکومت از هرگونه دین و مذهب؛ ثبت نهادهای دینی و اماکن مذهبی بهعنوان نهادهای خصوصی؛ ممنوعیت مراسم مذهبیِ مغایر با کرامت، سلامت، و آسایش انسانها
۲- برخورداری تمام افراد جامعه از آزادیهایِ بیحصر و استثنایِ سیاسی از قبیل آزادی بیان، عقیده، مطبوعات و رسانهها، تشکل (اعم از انجمن، کانون، اتحادیه، شورا، حزب و…)، اعتصاب، تجمع، تحصن، تظاهرات، و راهپیمایی
۳- آزادی بیقید و شرط تمام زندانیان سیاسی و عقیدتی، انحلال تمام نهادهای سرکوب و ممنوعیت هرگونه شکنجه اعم از روحی و جسمی و واداشتن متهمان به اعتراف علیه خود یا دیگری؛ بهرسمیتشناسی حق دادخواهی برای تمام کسانی که متحمل سلب حق حیات از اعضای خانواده و یا همنوعان خود شدهاند.
۴- انحلال دادگاههای ویژه، علنیبودن دادگاهها با حضور هیئت منصفه، انتخاب آزادانۀ وکیلِ دلخواه، و رایگان بودنِ امور دادرسی؛ تعلیق تمام احکام قضاییِ صادره و بازنگری آنها در دادگاههای صالح با حضور هیئت منصفه
۵- الغای مجازات اعدام
۶- ممنوعیت انجام وظیفۀ نیروهای نظامی و انتظامی با لباس شخصی و بدون یونیفورم؛ انحلال هرگونه سازمان انتظامی و اطلاعاتی و امنیتیِ مخفی
۷- الغای هرگونه تبعیض جنسیتی و برقراری برابری حقوقیِ زن و مرد. برای تحقق این خواست باید :
– زنان در تمام قوانین ازجمله قانون کار، قوانین مربوط به خانواده، و قوانین کیفری با مردان حقوق برابر داشته باشند.
– هرگونه دخالت دولت در تعیین نوع زندگی، پوشش و روابط بین افراد، روابط زن و مرد یا دختر و پسر و پوشاک زنان ممنوع شود.
– ازدواج یا جدایی همسران از یکدیگر با توافق آزادانه، برابری کامل حقوقی میان آنان، و بدون نیاز به اجازۀ ولیِ دختر صورت گیرد.
– هرگونه ازدواج پیش از ۱۸ سالگی ممنوع شود.
– حق زن بر بدن خویش شامل حق تصمیمگیری در مورد رابطۀ جنسی، بارداری، سقط جنین یا عقیمسازی بهرسمیت شناخته شود.
– با ایجاد فرصتهای شغلیِ برابر برای زنان و امکانات رایگان چون شیرخوارگاه، مهدکودک، سالن غذاخوری و لباسشوییهای عمومی در محلهای کار و سکونت، زمینۀ اجتماعیشدن کارِ خانگی و بدینسان ازمیانرفتن آن فراهم شود. تا آن زمان به افراد خانهدار اعم از زن و مرد دستمزدی معادل دستمزد کارگران شاغل با بیمه و حقوق بازنشستگی پرداخت شود.
– با ایجاد خانههای امنِ دارای امکانات مناسب زندگی همراه با آموزش، مشاوره و درمان تخصصی و پرداخت مستمری کافی تا فراهمشدن امکان اشتغال مناسب و زندگی مستقل، زنان خشونتدیده یا درمعرضخشونت و دختران فراری از خانه مورد حمایت مادی، معنوی، و قانونی قرارگیرند.
۸- بهرسمیت شناختن حق انتخابِ هویت و گرایش جنسی برای تمام انسانها و ازدواج و بهطور کلی هرگونه زندگی مشترک بر اساس این هویتها و گرایشها
۹- الغای هرگونه ستم بر اساس تعلقهای ملی، قومی، نژادی، و مذهبی و برابری حقوقی و شهروندی برای تمام ایرانیان صرف نظر از زبان، پوشش، فرهنگ، نژاد، و مذهب آنها؛ و اولویت دادن به بازسازی مناطقی که بهعلت تعلقهای فوق از رشد اقتصادی محروم ماندهاند.
۱۰- الغای کار کودکان و نوجوانانِ زیر ۱۸ سال و تأمین معاش آنان بهصورت ماهانه
۱۱- برخورداری همۀ مردم از مسکن مناسب با تمام امکانات رفاهی و ارتباطی و وسائل خانگی. تحقق این امر درگرو آن است که:
– از ساختمانهای تحت مالکیت دولت که اکنون در اختیار نهادهای دولتی هستند برای تأمین مسکن مردم استفاده شود.
– دولت هر سال درصد معینی از بودجه را به احداث واحدهای مسکونیِ جدید برای مردم اختصاص دهد.
۱۲- بهداشت و دارو و درمان رایگان برای عموم مردم
۱۳- آموزش و پرورش رایگان عمومی در تمام سطوح
۱۴- حمل و نقل درونشهریِ رایگان برای عموم مردم در سراسر جامعه
۱۵- مهد کودک رایگان برای تمام مردم
۱۶- حفاظت از طبیعت و جلوگیری از هر گونه آلودگی محیط زیست
۱۷- ایجاد امکانات مدرنِ لازم برای رفاه بیشتر و زندگی بهترِ روستائیان مانند جاده، آب، برق، گاز، تلفن، اینترنت و مراکز آموزشی، درمانی، فرهنگی، ورزشی و تفریحی در روستاها
۱۸- تعیین حداقل دستمزد ماهانۀ کارگران براساس ثروتی که آنان برای جامعه تولید کردهاند و اختصاص مقدار هرچه بیشتری از این ثروت به ارتقای سطح زندگی و رفاه کل مزدبگیران
۱۹- برخورداری تمام افراد جامعه از تأمین اجتماعی شامل حقوق بازنشستگی، ازکارافتادگی، و بیمۀ بیکاری. بیمۀ بیکاری نباید از حداقل دستمزد کارگران شاغل کمتر باشد.
۲۰- الغای هر نوع قرارداد استخدام موقت، کاهش ساعات کار روزانه و الغای شبکاری جز در موارد ضروری و اضطراری
بدیهی است که خواستهای پیشنهادی ما به جنبش کارگری به موارد بالا محدود نمیشوند و ما در اینجا فقط مهمترین مطالبات لازم را برای تحقق آزادی، رفاه، و برابری برشمردهایم.
اول ماه مه ۲۰۲۳ – یازدهم اردیبهشت ۱۴۰۲
محبوبه ابراهیمی (نویسنده) – فرامرز اخوان (کارگر بازنشستۀ شرکت سدسازی) – ابراهیم اسماعیلی (کارگر جوشکار و فعال کارگری) – روحی افسر (مترجم، ویراستار، و از خانوادههای اعدامیان دهۀ ۶۰) – آرش افضلی (معلم بازنشسته) – یحیی القاسی (کشاورز) – بهروز امیری (کارمند بازنشستۀ شرکت نفت) – بیژن امیری (کارگر بازنشستۀ پارس خودرو) – حسین امیری (کشاورز) – علی امیری (تور لیدر) – مجید امیری (شغل آزاد) – محمد امیری (کارگر کشاورزی) – مریم ایمانی (فعال زنان) – ونوشه بَحرانی (پزشک) – اسماعیل بخشی (کارگر سابق نیشکر هفتتپه) – حسین پرهیزگار (فعال سابق دانشجویی) – محمد جعفری (کاسب) – بهرام جهاندار (از خانوادههای اعدامیان دهۀ ۶۰) – محسن حکیمی (مترجم) – رضا خندان (مهابادی) (نویسنده) – منوچهر خوشبین (فعال کارگری) – روزبه دُرنشان (فعال کارگری) – حامد رازیانی (دانشجو) – فرشته رحیمی (دانشآموختۀ بیکار و خانهدار) – محمد رستاره (کارگر بازنشستۀ کارخانۀ سیمان) – احمد زاهدی لنگرودی (نویسنده) – مریم سالخورد (نویسنده) – میثم سالخورد (ناشر) – رضا سامانی (کارگر بازنشسته) – فرامرز سهدهی (نویسنده) – سارا سیاهپور (فعال معلمان) – فخری شادفر (فعال زنان)– آزاده شعبانی (مترجم) – رضا شهبازیجبارآبادی (چاپگر و طراح) – حسین شهسواری (کارگر کارگاهی) – رحمان شیرازی (نجار) – آرش صادقی (زندانی سیاسی) – ابراهیم صالح (کارگر بازنشسته) – سیدعلی صالحی (شاعر و نویسنده) – علی صبوری (نویسنده) – ملوک صفاییان (از خانوادههای اعدامیان دهۀ ۶۰) – سهیل صوفی (کارمند شرکت بیمه) – موسی علیزاده (کارگر بازنشسته) – کاوه فرخ (برقکار) – حیاتقلی فرخمنش (نویسنده) – محمد فروزش (راننده) – علاءالدین فرومند (کارگر بازنشسته) – جواد قاسمی (مغازهدار) – هنرمند قنبری (کارگر) – علی قویدل (کارگر بازنشسته) – روزبه کریمزاده (کارمند) – حسین کشاورز (فعال کارگری) – گلشید کریمیان (نویسنده و از خانوادههای اعدامیان دهۀ ۶۰) – منیژه گازرانی (فرهنگنگار و از خانوادههای اعدامیان دهۀ ۶۰)– ابراهیم گوهری (کارگر بازنشستۀ شرکت واحد اتوبوسرانی) – اسکندر لطفی (فعال معلمان) – صفدر لطفی (کارگر) – گرشاسب مافی (کشاورز) – شایسته متقی (دانشآموختۀ بیکار) – مهرانگیز محمدی (خانهدار) – ناهید محمدی (دانشآموختۀ بیکار و خانهدار) – جمیله مصدق (فعال زنان و از خانوادههای اعدامیان دهۀ ۶۰) – حجت مهری (مغازهدار) – سیامک میرزاده (نویسنده) – علی نجاتی (کارگر بازنشستۀ نیشکر هفتتپه) – منیژه نجمعراقی (نویسنده) – محمد نظری (کارمند بازنشسته و زندانی سیاسی سابق) – حسینعلی نوذری (نویسنده و استاد دانشگاه) – شاپور نوید (کارمند بازنشسته) – عبداله وطنخواه (فعال کارگری) – علی همدانی (کارگر تراشکار) – میراث همدانی (کارمند شرکت خصوصی) – فرخ یاری (دندانساز تجربی) – کامبیز یگانه (تراشکار)
امضاها ادامه دارد.
در صورت تمایل به امضای این منشور، لطفاً نام و شغل خود را به نشانیِ الکترونیکی زیر:
یا به کانال تلگرام «منشور آزادی، رفاه، برابری» به نشانی زیر بفرستید:

منشور مطالبات حداقلی تشکل های مستقل صنفی و مدنی
در چهل و چهارمین سالروز انقلاب پنجاه و هفت، شیرازه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کشور به چنان گردابی از بحران و از هم گسیختگی فرو رفته است که هیچ چشمانداز روشن و قابل حصولی را نمیتوان برای پایان دادن به آن در چهارچوب روبنای سیاسی موجود متصور بود. هم ازاین رو است که مردم ستمدیده ایران _ زنان و جوانان آزادیخواه و برابری طلب _ با از جان گذشتگی کم نظیری خیابانهای شهرها را در سراسر کشور به مرکز مصافی تاریخی و تعیین کننده برای خاتمه دادن به شرایط ضد انسانی موجود تبدیل کردهاند و از پنج ماه پیش – به رغم سرکوب خونین حکومت – لحظهای آرام نگرفتهاند.
پرچم اعتراضات بنیادینی که امروز بهدست زنان، دانشجویان، دانش آموزان، معلمان، کارگران و دادخواهان و هنرمندان، کوئیرها، نویسندگان و عموم مردم ستمدیده ایران در جای جای کشور از کردستان تا سیستان و بلوچستان برافراشته شده و کم سابقهترین حمایتهای بینالمللی را به خود جلب کرده، اعتراضی است علیه زن ستیزی و تبعیض جنسیتی، ناامنی پایان ناپذیر اقتصادی، بردگی نیروی کار، فقر و فلاکت و ستم طبقاتی، ستم ملی و مذهبی، و انقلابی است علیه هر شکلی از استبداد مذهبی و غیرمذهبی که در طول بیش از یک قرن گذشته، بر ما – عموم مردم ایران – تحمیل شده است.
این اعتراضات زیر و رو کننده، برآمده از متن جنبشهای بزرگ و مدرن اجتماعی و خیزش نسل شکست ناپذیری است که مصمماند بر تاریخ یکصد سال عقبماندگی و در حاشیه ماندن آرمان بر پایی جامعه ای مدرن و مرفه و آزاد در ایران، نقطه پایانی بگذارند.
پس از دو انقلاب بزرگ در تاریخ معاصر ایران، اینک جنبشهای بزرگ اجتماعی پیشرو – جنبش کارگری، جنبش معلمان و بازنشستگان، جنبش برابری خواهانه زنان و دانشجویان و جوانان و جنبش علیه اعدام و... – در ابعادی تودهای و از پایین در موقعیت تاثیرگذاری تاریخی و تعیینکنندهای در شکلدهی به ساختار سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشور قرار گرفتهاند.
از همین رو، این جنبش برآن است تا برای همیشه به شکلگیری هرگونه قدرت از بالا پایان دهد و سر آغاز انقلابی اجتماعی و مدرن و انسانی برای رهائی مردم از همه اشکال ستم و تبعیض و استثمار و استبداد و دیکتاتوری باشد.
ما تشکل ها و نهادهای صنفی و مدنی امضا کننده این منشور با تمرکز بر اتحاد و به هم پیوستگی جنبشهای اجتماعی و مطالباتی و تمرکز بر مبارزه برای پایان دادن به وضعیت ضدانسانی و ویرانگر موجود، تحقق خواستهای حداقلی زیر را به مثابه اولین فرامین و نتیجهی اعتراضات بنیادین مردم ایران، یگانه راه پی افکنی ساختمان جامعهای نوین و مدرن و انسانی در کشور میدانیم و از همه انسانهای شریف که دل درگرو آزادی و برابری و رهائی دارند میخواهیم از کارخانه تا دانشگاه و مدارس و محلات تا صحنه جهانی پرچم این مطالبات حداقلی را بر بلندای قله رفیع آزادیخواهی بر افراشته دارند.
۱. آزادی فوری و بیقید و شرط همه زندانیان سیاسی، منع جرم انگاری فعالیت سیاسی و صنفی و مدنی و محاکمه علنی آمرین و عاملین سرکوب اعتراضات مردمی.
۲. آزادی بیقید و شرط عقیده، بیان و اندیشه، مطبوعات، تحزب، تشکلهای محلی و سراسری صنفی و مردمی، اجتماعات، اعتصاب، راهپیمایی، شبکههای اجتماعی و رسانههای صوتی و تصویری.
۳. لغو فوری صدور و اجرای هر نوع مجازات مرگ، اعدام، قصاص و ممنوعیت هر قسم شکنجه روحی و جسمی.
۴. اعلام بلادرنگ برابری کامل حقوق زنان با مردان در تمامی عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و خانوادگی، امحا و لغو بی قید و شرط قوانین و فرمهای تبعیض آمیز علیه تعلقات و گرایشهای جنسی و جنسیتی، به رسمیت شناختن جامعهی رنگین کمانیِ “الجیبیتیکیوآیایپلاس”، جرم زدایی از همه تعلقات و گرایشات جنسیتی و پایبندی بدون قید و شرط به تمامی حقوق زنان بر بدن و سرنوشت خود و جلوگیری از اعمال کنترل مردسالارانه.
۵. مذهب امر خصوصی افراد است و نباید در مقدرات و قوانین سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور دخالت و حضور داشته باشد.
۶. تامین ایمنی کار، امنیت شغلی و افزایش فوری حقوق کارگران، معلمان، کارمندان و همه زحمتکشان شاغل و بازنشسته با حضور و دخالت و توافق نمایندههای منتخب تشکلهای مستقل و سراسری آنان.
۷. امحا قوانین و هر گونه نگرش مبتنی بر تبعیض و ستم ملی و مذهبی و ایجاد زیر ساختهای مناسب حمایتی و توزیع عادلانه و برابر امکانات دولتی برای رشد فرهنگ و هنر در همه مناطق کشور و فراهم کردن تسهیلات لازم و برابر برای یادگیری و آموزش همه زبانهای رایج در جامعه.
۸. بر چیده شدن ارگانهای سرکوب، محدود کردن اختیارات دولت و دخالت مستقیم و دائمی مردم در اداره امور کشور از طریق شوراهای محلی و سراسری. عزل هر مقام دولتی و غیر دولتی توسط انتخاب کنندگان در هر زمانی باید جزو حقوق بنیادین انتخاب کنندگان باشد.
۹. مصادره اموال همه اشخاص حقیقی و حقوقی و نهادهای دولتی و شبه دولتی و خصوصی که با غارت مستقیم و یا رانت حکومتی، اموال و ثروتهای اجتماعی مردم ایران را به یغما بردهاند. ثروت حاصل از این مصادرهها، باید به فوریت صرف مدرن سازی و بازسازی آموزش و پرورش، صندوقهای بازنشستگی، محیط زیست و نیازهای مناطق و اقشاری از مردم ایران شود که در دو حکومت جمهوری اسلامی و رژیم سلطنتی، محروم و از امکانات کمتری برخوردار بودهاند.
۱۰. پایان دادن به تخریبهای زیست محیطی، اجرای سیاستهای بنیادین برای احیای زیرساختهای زیست محیطی که در طول یکصد سال گذشته تخریب شدهاند و مشاع و عمومی کردن آن بخشهایی از طبیعت (همچون مراتع، سواحل، جنگلها و کوهپایهها) که در قالب خصوصی سازی حق عمومی مردم نسبت به آنها سلب شده است.
۱۱. ممنوعیت کار کودکان و تامین زندگی و آموزش آنان جدای از موقعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده. ایجاد رفاه همگانی از طریق بیمه بیکاری و تامین اجتماعی قدرتمند برای همه افراد دارای سن قانونی آماده بهکار و یا فاقد توانایی کار. رایگان سازی آموزش و پرورش و بهداشت و درمان برای همه مردم.
۱۲. عادی سازی روابط خارجی در بالاترین سطوح با همه کشورهای جهان بر مبنای روابطی عادلانه و احترام متقابل، ممنوعیت دستیابی به سلاح اتمی و تلاش برای صلح جهانی.
از نظر ما مطالبات حداقلی فوق با توجه به وجود ثروتهای زیر زمینی بالقوه و بالفعل در کشور و وجود مردمی آگاه و توانمند و نسلی از جوانان و نوجوانانی که دارای انگیزه فراوان برای برخورداری از یک زندگی شاد و آزاد و مرفه هستند، به فوریت قابل تحقق و اجراست.
مطالبات مطروحه در این منشور، محورهای کلی مطالبات ما امضا کنندگان را لحاظ و بدیهیست در تداوم مبارزه و همبستگی خود به صورت ریز و دقیقتری به آنها خواهیم پرداخت.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
اتحادیه آزاد کارگران ایران
اتحادیه تشکلهای دانشجویی دانشجویان متحد
کانون مدافعان حقوق بشر
سندیکای کارگران شرکت نیشکرهفت تپه
شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت
خانه فرهنگیان ایران (خافا)
بیدارزنی
ندای زنان ایران
صدای مستقل کارگران گروه ملی فولاد اهواز
کانون مدافعان حقوق کارگر
انجمن صنفی کارگران برق و فلز کرمانشاه
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری
اتحاد بازنشستگان
شورای بازنشستگان ایران
تشکل دانشجویان پیشرو
شورای دانش آموزان آزاد اندیش ایران
سندیکای نقاشان استان البرز
کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری ایران
شورای بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی (بستا)

پس از توفان حسن مرتضوی
پس از توفان
حسن مرتضوی
اکنون غرش تفنگهای ساچمهای و پرتاپ گازهای اشکآور و جنون کشتار بیمحابا برای مدتی فروکش کرده است. تعداد زیادی اسیر و دربند از زندانها آزاد شدهاند و با یک فرمان سراسری پروژهی مسمومکردن دانشآموزان دختر متوقف شده است. اکنون میتوان از آرامش صحبت کرد. شاید این آرامش قبل از توفان باشد و شاید کارگاه صیقلدادن خشمها و کینهها برای دور بعدی مبارزه. اما هر چه باشد باید از خود بپرسیم چه بر سر جنبش زن زندگی آزادی آمد؟ بر سر آن امیدهای پرشوری که این جنبش زنده کرد و جانهای زیبایی برای آن کشته شدند و چشمهای زیادی در راه آن کور شدند چه رخ داد؟ باید بیرحمانه به آنچه رخ داد بیاندیشیم و نکوشیم خود را در اندیشهی استمرار آتی مبارزه تطهیر کنیم. باید بیرحمانه انتقاد کنیم.
۱) نخستین واقعیت مسلم این است که این جنبش با تمام دگرگونیهای چشمگیری که در روحیهی مردم ایران به وجود آورد از رسیدن به یک دستاورد باثبات که دیگر برگشتی در کار نباشد ناکام ماند. چرا؟ چرا این جنبش نتوانست اکثریت جامعه را به میدان بکشاند؟ چرا قدرت آن در میانهی راه تضعیف شد و آهسته آهسته نور پرفروغ آن کاهش یافت و بیرمق شد؟ در اینجا سیر تاریخ موردبحث که تا حدی آشکار است تکرار نخواهیم کرد: سیر صعودی دو سه ماه اول بعد از ۲۷ شهریور، و بعد حرکت بر خطی ثابت تا دی ماه و سپس سیر پرشتاب کاهنده تا به امروز.
۲. شعار زن زندگی آزادی نتوانست تودههای محروم و زحمتکش را به میدان بکشد. چرا؟ آیا چون خواست تودهها در تقابل با آن قرار داشت یا این خواست در ذهن مردم فقط بخشی از مطالبات آنان بود و نه همهی آن؟ به نظر میرسد بین زندگی روزمره مردم و خواست عام زن زندگی و آزادی آن هماهنگی ارگانیک شکل نگرفت که یکی معرف دیگری باشد: گویا دو ساز در یک ارکستر بدهدایتشده با آهنگهایی متفاوت مینواختند: یکی مارش تهاجم میزد و پیروزی قریبالوقوع را وعده میداد و دیگری آهنگ یکنواخت زندگی روزمره مردم را که با ریتمی بس کند پیش میرفت و فقط لحظاتی تحتتاثیر قدرت آن مارش تهاجمی قرار میگرفت.
۳. بیگمان سرعت تبدیل شدن شعار زن زندگی آزادی به شعار سرنگونباد چنان پرشتاب بود که نتوانست در آگاهی روزمرهی مردم از قوه به فعل در آید. خیلی ساده جنبش چیزی را طلب میکرد که معنای آن مواجهه با مرگ، زندان و سرنوشتی ناروشن بود. سرکوب تمامعیار ریسک به خیابان آمدن را چنان فزونی بخشید که حتی ضربه زدن به سطل آشغالی میتوانست بهایش مرگ باشد. آن بخش از مردمی که فقط در شرایط بحرانی سیلوار به خیابانها میریختند باید تصمیم میگرفتند و چنین تصمیمی بس دشوار بود. از طرق دیگر تمام سازمانهای صنفی که با زندگی روزمره مردم در تماس بودند و در این سالها با هزاران بدبختی ساخته شده بودند و با شرایط فعالیت علنی خو کرده بودند، از قافله عقب ماندند و عملا با آن دستگاههای کهنه خود که خیابان را چند ساعتی برای تقاضایی صنفی اشغال میکردند بشدت ناکارامد بودند. نه هفتتپه به دفاع جانانه از جنبش زن زندگی آزادی پرداخت نه معلمان و نه بازنشستگان در ریتم یکنواخت مبارزه هفتگی خود قادر به همراهی بودند. شتاب جنبش آنها را عقب گذاشت و هیچ تلاشی هم نشد که آنان به این مبارزه جلب شوند. بگذریم که رهبران خودخوانده جنبش تازه مدعی بودند آنان خیابان را بیدلیل و بیفایده مصرف کردند.
۴. جنبش خیابانی زن زندگی آزادی، حنبشی خیابانی باقی ماند و نتوانست گامی جلوتر از خیابانی بودن خود بردارد. در وهلهای از مکانهای عمومی به محلات پناه برد تا از سرکوب فرار کند اما زمانی که نه سازمانی محلی داشت و نه تشکیلات محله محور، همان نبرد را با تعداد کمتری در محل کوچکتری ادامه داد. و درست همان جایی متوقف شد که جنبش سبز: فراخوانهای عمومی نمیتوانست مردم را در نقطهای جمع کند که نیروی نظامی قبلا آنجا را اشغال کرده بود و زمانی هم که فراخوانهای گلگشاد داده میشد که در همه جا بشورید معنایش این بود که هیچ جا مناسب شورش نبود. از لحاظ عملی جنبش زن زندگی آزادی نتوانست حتی یک گام از جنبش عمومی سبز جلوتر رود. فقط و فقط این بنبست به بدیهیترین شکل خود را آشکار کرد: این تنگنا نه با شجاعت و دلاوری بلکه با سازماندهی حل میشود و بس.
۶. عفن و آلودگی اپوزیسیون سلطنتطلب و راست با حرکت قهقرایی خود پشت سر هم به جنبش نوبالیده ضربه میزد: اعلام همبستگی سلبریتیها تا پروژه وکالت میدهیم تا حضور در مجامع دولتهای گوناگون و مذاکرات گوناگون و بازی چلبیسازی و دفاع از ساواک و حضور ثابتی یک به یک جنبش را با واقعیتی دردناک روبرو ساخت: آیا قرار است که از دل نظام سرکوب کنونی نظام سرکوب آتی بیرون آید؟ و در آن غوغای رسانههای مجازی، در آن فضای دردناک وابسته بودن به اخبار مجازی، و در آن شرایط دردناک که صدایت به گوش همدلانی مشابه خودت نمیرسد و در آن زمانی که انجمنهای صنفی غیب شده بودند مردم ماندند و رسانههای مجازی. اکنون قربانی دادن و ایثارکردن جان خود برای جنبشی که قرار نیست مردم را به قدرت برساند چه فایده؟
۷. جنبش زن زندگی آزادی سوالات مهمی را طرح کرد اما لزوما پاسخهای مناسبی را نیافت. چگونه میتوان در بحرانیترین شرایط خودانگیختگی را با سازمان درآمیخت؟ چگونه میتوان هویت مستقل جنبشی را پاس داشت که از هر سو همگام با بادها به این سو و آن سو میرود؟ چگونه میتوان اراده یک جنبش را در مسیر توطئهها، زدوبندها و بازیهای قدرتهای داخلی و جهانی تحمیل کرد؟ چگونه میتوان در عصر رسانههای پرقدرت منافع مستقل جنبش را با صدایی بلند فریاد کشید؟ چگونه میتوان مانع شد تا جنبشی بیسر و نماینده به تصاحب نمایندگان نظم ارتجاعی بعدی در نیاید. جنبش زن زندگی آزادی این افتخار را داشت که این سوالات را بر پیشانی خود حک کند.

گفتگوی محفلی- مجازی جنبش انقلابی مردم ایران -قسمت هشتم -اتوبوس بی بلیط یا قطار
گفتگوی محفلی- مجازی جنبش انقلابی مردم ایران -قسمت هشتم -اتوبوس بی بلیط یا قطار
جنبش انقلابی ایران در موقعیت خطیر و دشواری قرار گرفته است. ایران در بحرانی عمیق و همه جانبه فرورفته است که چون زنی آبستن چنانجه در وقت موعود زایمان نکند ناچار به عمل سزارین خواهدشد با این تفاوت که بنطر می رسد شاکله این بحران« بود و نبود و هستی و نیستی» انقلاب آتی را به همراه خواهدداشت . اگر مبارزان انقلابی و پرتوان داخلی قادر نگردندبر این بحران فائق شوند به جرئت می توان گفت جنبش انقلابی همچون دهه شصت به خاموشی خواهدگرائید و جنبش حداقل برای مدتی طولانی از پا خواهد افتاد. ویژگی جنبش کنونی آن است که دوسویه عمل می کند از یکسو به جنبش مقاومت بدل شده و از دیگر سو با تهاجمات فزاینده خودسطح جنبش را به مرحله تغییر کل ساختار و هژمونی جمهوری اسلامی و عمود خیمه آن یعنی اصل ولایت فقیه ارتقاء داده است. حدود شش ماه از شروع تظاهرات مهسائی گذشته و اینک شاهد آن هستیم که تابلو لبخند پیروزمندانه ژینائی جایگزین لبخند مونالیزا در جهان شده است . این لبخند در واقع پوزخندی بود به ریشه ارتجاعی تفکر خودکامه دینی حاکمیت و تبسمی بود برای دعوت از همه زحمتکشان و زنان و جوانان برای دریدن پرده سیاه شب جمهوری اسلامی . غلبه بیش ازچهل و سه سال حاکمیت ارتجاعی و نابودی اندیشه و مقاومت و حاکمیت نوعی یاس، ناشی از سرکوب بیرحمانه و کشتار مبارزان از بعد از انقلاب نیمه تمام سال 1357 ، جامعه را دچار رخوت و سستی نموده بود بطوری که نه تنها حاکمیت بلکه حتی بسیاری از انقلابیون گذشته هم به این باوررسیده بودند که رژیم ناشکستنی و مردم هم آن را تمکین نموده اند؟!
سرکوب مداوم جنبش عمومی و خیزش های قومی باعث شده بود نوعی نگرش مماشاتی در جامعه توسط اصلاح طلبان و مشاطه گران داخل و خارج شکل گیرد که موجب پایین آمدن سطح انتظار مردم از حاکمیت شده و عملا برخی خواسته های عمومی ذیحق جایگزین اصل مبارزه که همانا سرنگونی رژیم غاصب خواسته های مردم گردد.مدت ها بود دیگر صحبتی از افق پیروزی بر رژیم ملاتاریا و شب پرستان دینی نمی شد تا اینکه از سال 1388 آرام آرام هیزم های انباشته خشم بتدریج آتش گرفتند و هربار رژیم با هزار ترفند کوشش نمود انباشته هیزم را متفرق و از احتراق یکباره آن ها جلوگیری نماید. اما ویژگی و بارزه های رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی و تاثیر شبکه های نوین اجتماعی به خصوص در افشای جنایات دهه شصت و اعدام های خمینی تبار سال 1367در زندان های ایران و تاثیرات سیاست های نئولیبرالی که از دوره اکبر ملا شروع و بوسیله ملای بیسوادی همچون رئیسی به اوج رسیده و معیشت بیش از سی میلیون ایرانی را به زیر خط فقر سوق داده بود ، با کشتن ژینای ایران، پیمانه انفجاری مردم را روشن نمود .بدون شک فتیله انفجاری این دینامیت را زنان و دختران نسل ژینا که بیشترین ستم جنسیتی را در طی دوران اخیر متحمل شده بودند با کبریت « زن ، زندگی ، آزادی » روشن کردند. مشخصه اصلی این دوره گذار انقلابی« شهامت و شکستن تابوی ترس از مرگ ، حمله به مقدس ترین نهاد های ارتجاعی حاکمیت همچون ولایت فقیه» بود که در قالب شنیع ترین دشنام های سیاسی که ارکان نطام را نشانه رفته اند ظهور کرده است.
پیشروی فاز اول این جنبش مرهون فداکاری وازجان گذشتگی زنان و مردانی بود که مرگ را به سخره گرفته بودند اما با ورود جنبش به فاز جدید که همانا سراسری شدن جنبش و پیوستن قومیت ها به آن است نیازمند چارچوبه مبارزاتی مشخصی متضمن خواسته های سیاسی روشن که بر پایه جمع بندی نقادانه از دستاوردها و کمبودهای تئوریکی و پراتیکی فاز اول خواهد بود ، می باشد زیرا تداوم مبارزه در فاز کنونی نمی تواند حتی با تکرار شعارهای فاز قبلی و بر مبنای سابق صورت گیرد.
هم اکنون جنبش انقلابی با نبردی سهمگین روبرو شده که یا همچون گذشته با اتخاذ سیاست های نادرست به عقب بازخواهیم گشت و یا با اجرای سیاست های درست و عملی آینده را تصاحب خواهیم ساخت و اجازه نخواهیم داد ترفندهای رژیم و تیلیغات مضحک برخی داخل و خارج نشینان فرصت طلب ، جنبش را وجه المصالحه قدرت یابی برخی غیر مردمی ها نمایند. از این نظر است جنبش انقلابی مردم ایران در بزنگاه و بر سر دو راهی مهم و تاریخی قرار گرفته است.اگر جنبش انقلابی به این نبرد دوران ساز پاسخ درست ندهد و جواب روشنی برای آن نیابد بدون شک با شکست مجدد روبرو خواهد شد. زیرا ما در گذشته نیز بارها شاهد شکست جنبش در عین تصور پیروزی بوده ایم ؟!
با توجه به انتشار منشورهای مختلف و ائتلاف های بعمل آمده در این بیانیه به پرسش و پاسخ های این موضوع و تاثیر آن بر چشم انداز جنبش مردم پرداخته ایم
س-راه رسیدن به سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ازکدام دالان مبارزاتی خواهدگذشت
ج- مبارزه یک پروسه گاه بلندمدت است که دارای گذرگاه های خاصی است که بستگی به شیب پیچش ها ، سرسختی رژیم و شتاب مبارزه و مقاومت مردم می تواند در بزنگاه های تاریخی در کوتاه مدت و میان مدت هم صورت بگیرد .نحوه و روش و شکل مبارزه ومقاومت هم مشابه فرمول فیزیک و شیمی نیست که با قراردادن دو یا چند فاکتورنتیجه مورد نظر حاصل شود .بلکه چون سیاست ورزی خوددر زمره علوم اجتماعی و تحت تاثیر عوامل متعدد قراردارد که فقدان چینش حتی یک عامل ممکنست جنبش را به بیراهه و شکست بکشاند. ماهیت جنبش مبارزاتی مردم تلفیقی از روش های خشونت گریز و یا اعمال خشونت های ضروری است که کاربرد این روش ها نیز در برهه های خاص جنبش صورت خواهدگرفت .
در همین رابطه جنبش انقلابی باید بر پایه جمع بندی نقادانه از تجارب مثبت و منفی مبارزات یکصد ساله و با درس گیری از فاز اول همین مبارزه که بر پایه« زن ، زندگی ، آزادی » و « اتحاد، مبارزه ، پیروزی» شکل گرفت، بتواند بین بخش های مختلف تظاهرکنندگان و اعتصابیون یک پیوند ارگانیک وابسته و پیوسته ایجاد کند تا رژیم نتواند از مخمصه فعلی رهائی یابد . نسل مبارزفعلی باید با درس گیری از مبارزات گذشته با واکاوی خطاها و کمبودهای آن مبارزات بتواند یاران واقعی مبارزاتی خودرا بشناسد و ترفندهای رنگین لباسان کافه نشین را برملا سازد تا صفوف خودرا مستحکم تر ساخته و این بار بهتر از دفعات قبل عمل کند تا بتواند در برابر سرمایه داری مذهبی توتالیتر ایستادگی نماید . شعارمحوری فاز اول تظاهرات که رعشه براندام همه جناح های رژیم انداخت همانا « مرک بر دیکتاتور» ، « مرگ بر جمهوری اسلامی » بود. در این مرحله جنبش انقلابی علیرغم خشونت پرهیزی در ماهیت خود با مجموعه ای از اعمال خشونت عریان از کشتن ، دستگیری های فله ای ، شکنجه ، تجاوز ، کاربرد مواد شیمیائی در مدارس توسط ضدانقلاب جمهوری اسلامی مواجه شد . بطوری که صدای شخصی همچون میرحسین موسوی موسوم به نخست وزیر امام هم درآمد که این رژیم را باید برکنار و برای برکناری باید رفراندم برگزارکرد ؟! . بازداشت های خودسرانه و بی ضابطه و کاربرد خشونت عریان به مبارزان خیابان ها درس داد که باید برای شرایطی که ناچار به مقابله هستند در فکر سازماندهی هسته ای مخفی برآیند و درصورت لزوم از مرز خشونت گریزی هم عبور کنند زیرا در واقع همانطوری که در قسمت چهارم گفتگوی محفلی مجازی نوشته بودیم خشونت را همیشه حکومت بر معترضین تحمیل می کند و آنها را از جایگاه «خشونت پرهیزی» به «خشونت ورزی تدافعی» سوق می دهد. هرچه آن خشونت شدیدتر شود مقاومت تدافعی مردم نیز بیشتر می شود؛ تا اینکه بالاخره یکی از طرفین مخاصمه سپر بیاندازد و تسلیم شود. حکومت های خودسر در این رابطه بیشتر برخشونت ورزی تاکیددارند. بد نیست آنانی که مرتب در ایران از گاندی و ماندلا نقل قول می کنند بدانند ماندلا بارها تاکیدداشت که «مقاومت بدون خشونت تا جایی موثر است که مخالف شما هم به همان قواعد وفادار باشد. اما اگر اعتراض صلح آمیز با خشونت مواجه شود، اثرگذاری اش به پایان می رسد. برای من، مبارزه بدون خشونت یک فضیلت اخلاقی نبود بلکه استراتژی بود. هیچ ارزش اخلاقی در بکارگیری سلاحی که موثر نباشد وجود ندارد» . یا هانا آرنت که نقش پیامبررا برای این آقایان دارد ومرتب نقل قول های بریده اورا می جوند فراموش کرده اند هانا آرنت در کتاب«توتالیتاریسم » نوشته است « انتظار بحث منطقی با حامیان حاکم ظالم هرگز جواب نمیدهد. بخاطر اینکه به واسطه « ایدئولوژی» ، خودانگیختگی و خصایص انسانی در آنها مرده است » و یا در جای دیگری تاکیدداشته که «قاطعترین دستور از لوله تفنگ بیرون میآید که به آنیترین و کاملترین اطاعت میانجامد. چیزی که هیچگاه از این لوله در نمیآید قدرت است. هرجا قدرت از دست برود؛ حکومت با خشونت عریان به میدان میآید.خشونت که پیروز میشود یعنی حکومت با قدرتش خداحافظی کرده است.در میدان جنگ؛ تیرها که به هدف میخورند پیروزی قطعی؛ اما در میدان شهر؛ تیرها که به بدن بخورند؛ شکست حتمی هست..!».». می توان با قاطعیت در شرایط فعلی گفت گفتار مبارزه بدون خشونت واژه ریاکارانه ای در مقابله با رزیم فاشیستی وکوک کش جمهوری اسلامی است که ذاتا دشمن مردم و قادر باعنال حاکمیت ارتجاعی بدون خشونت از بدوتاسیس تا کنون نبوده است لذا این افراد مدعی مبارزه با خشونت باید صریحا اعتراف کنند این مبارزه صرفا بنفع جمهوری اسلامی و در این مبارزه فقط جمهوری اسلامی است که حق و مشروعیت اعمال خشونت دارد . شعار «مبارزه بدون خشونت» یعنی حفظ روابط قدرت میان حاکمیت ارتجاعی و مردم زجردیده ای که برای کرامت انسانی وآزادی و لقمه ای نان به خیابان امده اند. اصلاح طلبان و مداراجویان فرصت طلب چه در نام خشونت گریز یا چپ لندنی می خواهند از نارضایتی مردم برای وارد شدن در دایره قدرت استفاده کنند . اینان غافل هستند که شعار مرگ بردیکتاتورجنبه اطلاق فردی ندارد بلکه شامل ارکان و ابزار دیکتاتوری همچون سپاه نیزدارد . این شعار دقیقا گسست از سیستم حاکمیت دینی ارتجاعی را که بر اصل ولایت فقیه و شریعت اسلام بنا شده هدف گرفته و هرآنجه را مقدس و شریعت نامیده اند را به زیر سئوال برده است.
س- پیامد جنبش مبارزاتی مردم در خیابان ها توانست صدای تک تک ایرانیان مبارز خارج کشوررا به یک موج جهانی علیه جمهوری ارتجاعی اسلامی تبدیل کند که حاصل آن حمایت مردم جهان از جنبش « زن – زندگی -آزادی » و تنفر از جمهوری ملایان شد . در این میان برخی جناح ها و اشخاصی که تا مدتی پیش ظاهرا در خواب اغمائی فرورفته بودند بناگاه خودرا پرچمدار جنبش انقلابی معرفی و با حمایت شبکه های رسانه ای چنین پنداشتند که جان برکفان خیابان فقط منتظر اعلام رهبری آنان بوده تا خوش آمد گویان باستقبالشان برویم. کاربجائی رسید که برخی جنبش انقلابی را چون اتوبوسی تشبیه نمودند که هرکس علاقمند است می تواند مسافر انقلاب شود؟!- نظرتان در این باره و نشست دانشگاه جورج تاون چیست ؟
ج- ما قبلا هم یاداورشدیم ایرانیان خارج باید کوشش نمایند با تفاهم و هم اهنگی یک همبستگی سراسری در حمایت جنبش داخل کشوربوجودآورند و به هرکوششی در این راستا ارج می نهیم . اما برخی اشخاص یا گروه ها بعلت دسترسی به شبکه های رسانه ای ظاهرا به این باوررسیدند که گویا جنبش داخل کشور رسالت رهبری و راهبری به آنان سپرده و با برگزاری نظرسنجی رسانه ای که امروزه فاقد مشروعیت علمی است با طرح مباحثی که بوی تفرقه و خودپسندی شخصی و گروهی دارد عملا صف متحدو یکپارچه حامیان خارج کشور جنبش انقلابی را دجارتفرقه نمودندو شاهد برآمدن پدیده اوباشان چماق بدست و فحاش در مقابله با سایر گروه ها و بخصوص سازمان ها و گروه هائی شدیم که هواداران انها پای ثابت مبارزات داخل کشور در سراسر ایران بویژه مناطق قومی بوده اند. خوشبختانه ما در ایران شاهد چنین پدیده زشت و مذمومی نبوده ایم لذا باید برای کسانی تاسف خورد که بوی گوشت استشمام کرده غافل از این که خرداغ می کنند!!
توصییه ما که در دوران قبل و بعد انقلاب در ایران به سهم خود پای کاربوده ایم به همه کوشندگان آزادی ایران آن است که هر عمل و اقدامی را که صف متحد دفاع از جنبش داخل را مخدوش کند با قاطعیت محکوم وافشا نمایند و اجازه ندهند مشتی فریب کار سنواتی که شناسنامه آنان مربوط به بیش از هفتاد سال پیش است خودرا سخنگوو نطریه پردازدانسته و تحت عناوین جعلی حفظ یکپارچگی و تجزیه طلبی بخشی از نیروهای اصیل انقلاب را که اتفاقا ریشه در ایران و جنبش فعلی دارند را مورد تاخت و تاز قراردهند. ما اعتقاد داریم ایران کشوری است کثیرالملله با همان تعریف قانون اساسی مشروطیت و متمم آن و اقوام ایرانی نیز همان هائی هستند که درپنج سده اخیر این مرزوبوم را در مقابل بیگانه پرستان و بیگانگان حفاظت کرده اند. جنبش انقلابی بیشتر و اتفاقا نگران بند بازهای سیاسی وسط بازانی هستیم که خرمن ملت را به کاهی ارزانی دهند.برای اطلاعات بیشتر این حضرات را به مطالعه کتاب های خاطرات صاحب مسندان قدرت دردوره پهلوی ها منجمله خاطرات ثابتی ، تیمسارهاشمی نژاد، خاطرات ابتهاج و عالیخانی و یگانه ارجاع می دهیم که چگونه وزیردربار عامل انگلیسی ها و تیمساران ارشد شاهنشاهی ، عاملان سیا برای ارتباط با محافل مذهبی در دوره انقلاب بوده اند. جنبش انقلابی مردم ایران در بیانیه « وکیل الرعایا یا ولی الرعایا» این موضوع را بصورت جامع و مستند بیان و افشاکرده که علاقمندان می توانند بیانیه را با جستجودر گوگول یادر سایت های « تریبون زمانه ، بالاترین و رادیو همبستگی و… »و سایر سایت های جریانات سیاسی خارج کشور مشاهده نمایند. ما ضمن ارج نهادن به تلاش های ایرانیان خارج کشور در حمایت از جنبش داخل باید تاکید کنیم همان طوری که بسیاری از آن ها حداقل در گفتار اذعان دارند تکلیف جنبش را کف خیابان های ایران و گستره اعتصابات روشن می کند نه این یا آن مصاحبه و حتی تظاهرات های خارج کشور !!
بنظر ما ایرانیان مبارز خارج کشور وظیفه دارند در این فاز، قاطعانه شعارهای تفرقه افکنانه که برعلیه برخی از مبارزان که اتفاقا سرخط مبارزه فعلی در داخل هستند و همچنین و مبارزان اقوام ایرانی که در قالب «قالب کمونیسم وتجزیه طلبی » مطرح می شود را افشا و سخنگویان این اقدام ضدملی – مبارزاتی را از صف مردم اخراج نمایند.باید به مجریان شبکه های یک نفره که عموما هم توسط باندهای مخوف سرمایه داری جهانی و منطقه ای تامین مالی می شوند و گاه آن چنان فریاد می کشند که انسان به یاد طویله اوژیاس میفتد یادآورشد پدربیامرز شما که وقتی در ایران بودید جز تهران هیج قسمت از این آّب و خاک را سیرو سیاحت نکردید و هنوز نمی دانید از دوران پدر تاجدارتان بسیاری از نقاط سیستان و بلوچستان فاقد آب آشامیدنی است لااقل کمی درگوگول سرج کنید حداقل اسامی شهرستان های کشوررا بشناسید تا در محاوره و گفتگو بتوانید نام بخش های این سرزمین را درست بیان کنید . روی دیگر سخن با آقای رضا پهلوی به عنوان نماد سلطنت طلبان این که انقلاب اتوبوسی نیست که هرکس و ناکسی با بلیط و بدون بلیط و با شرط و شروط سوارآن شود بلکه دقیقا قطاریست به درازی وسعت کشور که ایرانیان وطن پرست و مبارزی که خواستار «آزادی ، دمکراسی و عدالت اجتماعی – اقتصادی » هستند باید سوارآن شوند و هزینه بلیط و شرط سوارشدن فقط مبارزه در اشکال مختلف آن خواهد بود . ما نیک می دانیم که طاقت گروه گروه افرادی که به قطار سوار خواهندشد یکسان نبوده و در هرمقصدگاهی عده ای پیاده خواهندشد اما سوزنبان قطار درصدد است سرعت و شتاب قطاررا چنان تنطیم نماید که اکثریت قابل کلاحظه ای تا ته خط با قطار بمانند تا شاهد پیروزی را درآغوش بگیرند.
س-ما در ماه گذشته شاهد تبلیغات فراوان رسانه ای بابت حضور شش یا هشت یا سه نفر از کسانی که در اپوزیسیون خارج کشورفعال هستند در نشست و گردهمائی های متعددی نظیرگردهمائی دانشگاه جورج تاون ونشست کنفرانس مونیخ بوده ایم . تحلیل جنبش انقلابی مردم ایران از تاثیر این اقدامات چیست ؟
ج- شاید این که یک گروهی از اخل کشور اطلاعاتی پیرامون این کنفرانس ها منتشر کند تعجب آورباشد اما بر اساس تحقیقات بعمل امده که در سایت های گوناگون قابل دسترس است ،کنفرانس امنیتی مونیخ (MSC) در پاییز سال ۱۹۶۳ که در آن زمان «دیدارهای بین المللی برای علوم دفاعی» خوانده میشد کار خود را آغاز کرد. این کنفرانس توسط «اوالد فون کلایست»، یکی از طرفداران مقاومت علیه نازیهای هیتلر که با گروه « اشتاوفن برگ» همکاری داشته و « ادوارد تیلر» ، فیزیکدان آلمانی بودند. . گروه«اشتاوفنبرگ » همان گروهی است که در سال ۱۹۴۴ کوشید هیتلر را از طریق انفجار در اتاق محل مذاکرات هیتلر از بین ببرد ولی ناموفق شد و همه دست اندرکاران این انفجار دستگیر و بطریق وحشیانه ای کشته شدند. درآغاز این کنفرانس «کنفرانس امنیتی بینالمللی» و نیز «کنگره دفاعشناسی» نام داشت. اوالد فون کلایست مانند دیگر تحلیلگران سیاسی در آلمان در آن دوره، نگران آغاز یک درگیری نظامی فراگیر میان بلوک شرق و غرب و قرار گرفتن آلمان شرقی و غربی به خط مقدم این نبرد بود. آنها همچنین مخالف بلوک شرق بودند و معتقد بودند آلمان غربی برای مقاومت در برابر شوروی و تبدیل نشدن به یک کشور یکپارچه کمونیستی به حمایت همهجانبه جهان غرب به ویژه آمریکا نیاز دارد. در همین راستا کلایست-اشمنزین در سال ۱۹۶۳ تصمیم گرفت با برپایی یک نشست مستقل، گروهی از سیاستمداران اثرگذار مانند هنری کیسینجر را دعوت کند که با چهرههای سیاسی آلمان و نظریهپردازان سیاست بینالملل با یکدیگر گفتگو کنند و با دیدگاههای متفاوت با مفاهیم «امنیت بینالمللی» و «صلح» آشنا شوند. اما این کنفرانس و تلاشهای آن اهمیت چندانی پیدا نکرد و پس از جنگ سرد و بهویژه در سده ۲۱ میلادی بر اهمیت آن افزوده شد.. در سال ۲۰۱۱ دیپلمات آلمانی ولفگانگ ایشینگر یک سازمان غیردولتی به همان نام «کنفرانس امنیتی مونیخ» در آلمان ثبت کرد و از آن زمان این سازمان غیردولتی وظیفه برگزاری سالانه کنفرانس را بر عهده دارد.
این نشست در ابتدا مانند امروز گسترده نبود و تعداد شرکتکنندگان در آن از چند ده نفر بیشتر تجاوز نمیکرد. این مجمع از همان ابتدا یک کنفرانس بینالمللی بود که در خصوص موضوعات امنیتی میان کشورهای فراآتلانتیکی مورد توجه قرار میگرفت. در این نشست میزبانان آلمانی با همتایان خود و به ویژه ایالات متحده در خصوص دغدغههای نظامی و امنیتی به ویژه در دوران جنگ سرد بحث و تبادل نظر میکردند. کنفرانس امنیتی مونیخ مانند دیگر نشستهای بینالمللی مشترک بین صاحبان قدرت و صاحبنظران که در دوران جنگ سرد پا گرفتند، بدون برنامهریزی یا میزبانی دولتها و از سوی بخش خصوصی برگزار میشود. اهمیت این نشست، دسترسی به وزیران امور خارجه کشورهای قدرتمند و اثرگذاری این نشست بر اخبار رسانهها است.در این گردهمایی، سیاستمداران متخصص در امور امنیتی (معمولاً وزیران امور خارجه و دفاع)، نظامیان کارشناس امور بینالمللی و نیز برخی از صاحبان صنایع تسلیحاتی از کشورهای مختلف جهان به بحث و بررسی در خصوص مسائل امنیت جهانی میپردازند. هزینههای این کنفرانس توسط وزارت دفاع آلمان و کمکهای مالی صنایع تسلیحاتی تأمین میشود.بنا بر گزارش روزنامه زوددویچه تسایتونگ در ۳۱ دسامبر ۲۰۱۴ دولت آلمان از طریق کانالهای مختلف از جمله وزارت دفاع و بخش مطبوعاتی دفتر صدراعظم آلمان، مبلغی بیش از یک میلیون یورو برای این همایشِ تحت پوششِ بخش خصوصی کمک نقدی هزینه کردهاست. گذشته از این تعدادی سازمان تجاری از جمله چندین شرکت تولیدی صنایع نظامی چون کراوسمافای وگمان، EADS، لیندِه- شرکتی که تا قبل از برجام دهها قرارداد میلیون یوروئی با بخش صنایع پتروشیمی و داروئی ایران داشته است – و غیره و همچنین بزرگترین بانک آلمان دویچه بانک و شرکت نفت جمهوری آذربایجان سوکار از حامیان مالی این همایش بودند. به گفته روزنامه زوددویچه، قصد این حامیان حضور فعال در برنامهریزیهای دفاعی کشورها است تا بدینوسیله بتوانند گذشته از کار لابیگری و اثرگذاری، روشهای بازاریابی و فروش خود را با خواستههای بازار وفق بدهند.بر این اساس این کنفرانس ارباطی به اتحادیه اروپا یا پارلمان اروپا ندارد و همچون بنیادهای کارنگی ، فورد و باشگاه میلیاردرها از موسسات نظیر اتاق های تصمیم سازی بشمار می رود که بیشتر برد رسانه ای دارند تا الزامات قانونی بین المللی شرکت در این کنفرانس بعضا بنا بدعوت مجریان کنفرانس بوده اما هستند کسانی که با پرداخت رقمی حدود 25 هزاردلار می توانند در کنفرانس حاضر شوند و عکس های یادگاری برای سلبریتی شدن واین که« من منم رستم دستان» نیز بگیرند. بنظر می رسد سه نفر فعال ایرانی نیز از این طریق در کنفرانس حاضرشده بودند. یاداور می شود دربرگزاری کنفرانس های این چنینی همچون بسیاری کنفرانس ها و همایش های بزرگ بجز سالن اصلی کنفرانس که معمولا سخنرانان اصلی درآنجا سخنرانی دارند ،تعدادی زیر کنفرانس« Work Shop» یا اتاق بحث و گفتگونیز وجودارد که سه تن از فعالان رسانه ای سیاسی در یکی از اتاق های این کنفرانس توانسته بودند حضوربهمرسانند . با این حال در طول بیش از ۵۰ سال اخیر، این کنفرانس همواره در حال تحول بوده و مونیخ به محل ملاقات مستقلی برای سیاستمداران و کارشناسان برای تبادل نظر درباره مهمترین مسائل جاری و آینده سیاست امنیتی بینالملل تبدیل شده است. این نشست که در ابتدا حتی از آن تحت عنوان گردهم آیی خانواده فراآتلانتیک نام برده میشد در دهههای ابتدایی بر سیاست غرب در چارچوب کلی تقابل جنگ سرد متمرکز بود و تنها کشورهایی که در جبهه غرب تعریف میشدند در آن حضور داشتند. هرچند حتی در میان همین جبهه همگرا هم گاهی اختلاف نظرها و بحثهای داغی میان متحدین پیش میآید. در طول دهههای اخیر به مرور زمان بر تعداد و تنوع بازیگران حاضر در این نشست بینالمللی افزوده شده و این روند همچنان هم در حال گستردهتر شدن است. به گفته برگزارکنندگان این کنفرانس، هرچند همیشه هسته اصلی کنفرانس فراآتلانتیکی باقی خواهد ماند اما نمایندگان قدرتهای در حال رشدی چون چین، برزیل و هند هم حالا دیگر به این مجمع میآیند. همچنین در سالهای اخیر بحثها در خصوص برنامه هستهای ایران و همچنین مناقشات کشورهای عربی باعث شده تا رهبران منطقه خاورمیانه هم در اجلاس مونیخ حضور یابند و به بحث و تبادل نظر در خصوص مسائل و موضوعات امنیتی روز منطقه بپردازند. علاوه بر این در سالهای اخیر مدیران عامل شرکتهای بزرگ، فعالان حقوق بشر و محیط زیست و همچنین برخی از نمایندگان جامعه مدنی جهانی نیز برای بحث و تبادل نظر در خصوص موضوعات مرتبط به مونیخ میآیند در نشستهای هتل بایریشرهوف حضور یابند. کنفرانس همواره در هتل «بایریشرهوف » برگزار می شود. هتل مجلل ۵ ستارهای که ۴۰ سالن کنفرانس و ۳۴۰ اتاق دارد و همواره میزبان کنفرانسهای بینالمللی مختلفی است. با وجود تغییرات ایجاد شده در حاضران و حتی گسترده شدن مباحث مطروحه در این نشست، برگزار کنندگان کنفرانس مونیخ میگویند که وجود آن منسوخ نشده و با توجه به پیچیدهتر شدن مسائل امنیتی طی دهههای اخیر، مدیریت این موضوعات نیز پیچیدهتر شده و لزوم حضور گستردهتر شخصیتها و کشورها در این کنفرانس بیش از گذشته احساس میشود.
س-هدف کنفرانس امنیتی مونیخ چیست؟
ج -برگزار کنندگان کنفرانس مونیخ، در بخش «ماموریت ما» هدف خود را از برگزاری این نشست، ایجاد اعتماد و کمک به حل مسالمتآمیز درگیریها از طریق حفظ گفتگوی مستمر، نظارت شده و غیررسمی در جامعه امنیتی بینالملل معرفی کردهاند. در ادامه تاکید شده که این نشست مکانی برای طرح ابتکارات دیپلماتیک در جهت حل مبرمترین نگرانیهای امنیتی در جهان است. در واقع کنفرانس امنیتی مونیخ، نشستهای خود را نوعی «بازار ایدهها» میداند که در آن ابتکارات و راه حلها توسعه مییابد و نظرات میان طرفین تبادل میشود. در حاشیه این کنفرانس، همچنین تحت نظارت برگزارکنندگان، فضای حفاظتشدهای برای جلسات غیررسمی بین مقامهای کشورهای مختلف و همچنین گروهها و نهادهای مختلف ارائه میشود. همچنین در این کنفرانس گزارش امنیتی مونیخ نیز منتشر میشود که در آن خلاصه سالانه هزینهها، برنامهها و تحقیقات مربوطه در مورد چالشهای امنیتی حیاتی مورد اشاره قرار میگیرد. در این کنفرانس که همه ساله در ماه فوریه برگزار میشود، سالانه ۴۵۰ تصمیمگیر برجسته و ارشد و همچنین رهبران فکری از سراسر جهان، از جمله سران کشورها، وزرا، شخصیتهای برجسته، سازمانهای بینالمللی و غیردولتی گردهم میآیند تا در خصوص مسائل امنیتی مختلف روز بحث و تبادل نظر کنند. عموم بحثها و مناظرههایی که در این نشست صورت میگیرد توسط برگزارکنندگان پخش و منتشر میشوند. برخی از این مهمانان دعوتی و برخی دیگر با پرداخت رقمی حدود 25 هزاردلار کارت ورود به جلسه را دریافت می کنند . مهمانان ایرانی امسال نیز از همین طریق به کنفرانس راه یافته بودند؟!.بخشی از مخارج کنفرانس را وزارت دفاع آلمان میپردازد. از صنایع تسلیحاتی نیز کمک مالی گرفته میشود.مـدیریت جدید کنفــــــرانس از سال 2008 بر عهده « ولفــــگانگ ایشینگر » سفیر سابق آلمان در ایالات متحده امریکا می باشد. تحقیقات ما نشان می دهد که سه یا چندنفر از اعضای اپوزیسیون ایران نه در کنفرانس اصلی بلکه در یکی از نشست های زیر مجموعه ای حضورداشته و بعلت نااگاهی از توانائی و ماهیت کنفرانس که عملا یک بنیاد غیرانتفاعی و لابی گراست از مسئولان کنفرانس خواسته هائی را مثل « تحریم سپاه پاسداران یا افزودن نام سپاه پاسداران به لیست تحریم » مطرح کردند که کنفرانس فاقد آن امکانات و توانائی ها بوده است . یعنی ظاهرا دوستان ما کنفرانس را با پارلمان اتحادیه اروپا که آن هم جای مناقشه دارد اشتباه ، عوضی گرفته بودند. البته که حضور اشخاصی به عنوان ایرانی و نه بیشتر « یعنی نمیتوانند با عناوین نمایندگی جنبش داخل کشور در این گونه کنفرانس ها و نشست ها مشارکت داشته باشند» برای افشای جنایات رژیم جمهوری اسلامی و استفاده از بلندگوهای رسانه ای جهان در این ارتباط مفید به فایده خواهدبود ولی دل بستن به این گونه امام زاده ها برای جنبش انقلابی مردم ایران معجزه نخواهدکردزیرا« کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من» .
برگزارکنندگان کنفرانس امنیتی مونیخ میگویند که نشست آنها ریشههای اروپایی و فراآتلانتیکی دارد اما در عین حال به نگرانیهای امنیتی در کل جهان توجه میکند. این نشست سعی کرده در سالهای اخیر تنوع جغرافیایی خود را گسترش دهد تا اطمینان حاصل کند که همه ذینفعان توانستهاند ابتکارات و ایدههای خود را در این مجمع طرح نمایند. در بخش «تمرکز ما» در پایگاه اطلاع رسانی کنفرانس امنیتی مونیخ در خصوص برنامهها و اهداف این مجمع آمده است: «ما نه تنها فوریترین چالشهای امنیتی را در برنامههای خود میگنجانیم، بلکه توجه را به موضوعاتی جلب میکنیم که ممکن است هنوز در راس دستور کار جامعه امنیتی قرار نگرفته باشند.». بنطر ما اپوزیسیون حداکثر می تواند از بلندگوی رسانه ای این کنفرانس عملیات فاشیستی رزیم جمهوری اسلامی را افشا و بگوش جهانیان برساند .
علاقمندان می توانید درآدرس زیر اسامی شرکت کنندگان در کنفرانس مونیخ را بیابند. نکته حائز اهمیت برای سلطنت طلبان دوآتشه آن است که شاهزاده رضا پهلوی آنان صرفا با نام «رضا پهلوی» در این کنفرانس حاضر بوده و مجامع بین المللی از ذکر القاب شاهزاده وولیعهد برای ایشان خودداری می کنند.
«https://securityconference.org/assets/user_upload/MSC_2023_List_of_Confirmed_Participants_final.pdf »
س- با توجه باین که یکی از مصوبات کنفرانس دانشگاه جورج تاون وعده انتشارمنشور همبستگی توسط این شش نفر « رضا پهلوی ، عبداله مهتدی ، دکترشیرین عبادی ، حامداسماعیلیون ، مسیح علی نژادو نازنین بنیادی بود. اخیرا متنی بنام منشور «همبستگی و سازماندهی برای آزادی» توسط این افراد منتشر شده است . علاوه بر این مدتی پیش تر نیز ۱۹ تشکل صنفی و مدنی مستقل ایران «مطالبات حداقلی» خود را اعلام کردند. متعاقب آن همچنین در این روزها پنج گروه سیاسی از تشکلهای ایرانیان خارج از کشور که خود را جمهوریخواه مینامند نیز در اطلاعیهای با عنوان همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ایران، همکاری خود را اعلام کردند.مدتی پیش نیز تاسیس «شورای ملی تصمیم» از سوی تعدادی از اعضای بیانیه ۱۴ و مبارزان داخل و خارج از کشور اعلام شده بود ، اگر امکان دارد بازتاب این منشورها و همکاری ها و ائتلاف ها را در ایران توصییح دهید؟
ج- بررسی اجمالی این چندمنشور و ائتلاف و اتحاد های بعمل آمده نشان می دهد که شتاب جنبش انقلابی مردم ایران علیرغم سکون فعلی آن چنان بوده که بخش اپوزیسیون خارج کشور عمدتا و گروهای سندیکائی و مبارزاتی داخل را به این نتیجه رسانیده که جنبش مجددا سر بلند خواهدکرد و در این مرحله نیازجنبش به ستاد راهبری دوچندان خواهدبود که اگر جنبش و بخش های فعال آن در داخل و خارج نتوانند یک ائتلاف گسترده تنومند تشکیل دهند ، رژیم قادر خواهد بود مجدد با شیوه ارعاب و سرکوب جنبش را به عقب براند . با این توضییح انتشار منشورهای مختلف و اتحادعمل ها فارغ از محتوای آنها یک جرکت رو به جلو تلقی خواهدشد. زیرا مبارزه حول منشور مطالبات حداقلی این قابلیت را دارد که جنبش انقلابی را وارد فازجدی مبارزاتی کند. برای ورود و پیشواز این فاز باید منتشر کنندگان منشور و هواداران آن کارگروه های تبلیغاتی پیرامون توضییح مفاد بندهای منشورها را تشکیل تا از طریق بحث و گفتگو امکان اصلاح و تکمیل و اجرائی شدن آن ها فراهم گردد. از طرف دیگر منتقدین منشورها نیز در یک تعامل و رقابت دوستانه با نگاهی به پیش برد امر انقلاب درصدد نقد و یافتن یک راهکار منشور جمعی برآیند. از دیدگاه ما منشور حداقلی 19 تشکل داخل کشور در مقایسه با منشور شش چهره اپوزیسیون دارای برتری و امتیازات بیشتری برای جنبش انقلاب است . نباید فراموش کرد که منشور گروه های متعارض مشترک المنافع « سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی » نمی توانددربرگیرنده کل خواسته های هریک از این گروه ها باشد لذا خط دهندگان و راهبران گروه ها باید با مطالعه متون حقوقی و بررسی خواسته های مبارزان کف خیابان و شعارهای تظاهرات ها و اعتصابات بر آن چنان منشوری توافق کنند که براستی حداقل خواسته مردم ایران را در کلیت نمایندگی نماید. بطورمثال تاکیدات بی جای برخی گروه ها در مورد حفظ تمامیت ارضی « که ما در بیانیه محفلی – مجازی شماره هفت بدان پرداخته بودیم » و یا نادیده گرفتن حقوق حقه قومیت ها در الفاظ و عبارات پوشیده نمی تواند ضامن پذیرش این منشورها از طرف مردم باشد .
ما بر این اعتقاد هستیم که تشکل¬های مستقل صنفی و مدنی بیست گانه ایران ،پیمان دادخواهی؛ ۸۲ خانواده و کنشگر دادخواهی ، پیمان همکاری شورای مدیریت گذار، حزب مشروطه ایران( لیبرال دموکرات) و شورای ملی تصمیم ،منشور مطالبات حداقلی تشکل های مستقل صنفی و مدنی ایران،شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست ، کانون زندانیان سیاسی ، کانون نویسندگان ایران ، کانون هنرمندان و سینماگران آزادیخواه، کانون وکلای ایران ، ائتلاف پنج تشکل سیاسی «جمهوریخواه» ایرانی برای گذار از جمهوری اسلامی، شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست در کردستان در این برهه تاریخی باید با گذشت از مسائل خودمحوری و منم منم ضرورت تشکیل یک جبهه فراگیر براندازی جمهوری اسلامی را در دستورکار مدت دار خودقرارداده تا در خیزش دوباره جنبش انقلابی که بدون شک پس از نوروز صورت خواهدگرفت مجددا غافلگیر نشوند و بتوانند با هماهنگی مبارزان داخل کشور این بار، قطار انقلاب را با کمترین آسیب به مقصدبرسانند . ما با وجود انتقاداتی که به منشور مطالباتی حداقلی تشکل های مستقل صنفی و مدنی ایران داریم انرا گامی بزرگ در راه حل بحران هژمونی در اپوزیسیون یعنی جامعه سیاسی و جامعه مدنی دانسته و برآینداین منشوررا نوید بخش غلبه نیروی های دموکراتیک، درمسیرفعلی جنبش انقلابی برای برقراری جمهوری دمکراتیک می دانیم . ما تاکیدداریم که راهبران این مجموعه باید تلاش کنند موافقت تعداد بیشتری از نهادهای تاثیرگذارو همراه با انقلاب آنی را با این منشور و نسخه تکمیل شده آن جلب نمایند.
س- نقش این افراد و بعضا سلبریتی ها چیست؟
ج- بنطر می رسد شاید صغر سن این خانم ها و اقایان باعث شده فراموش کنند که در ایران شخصیتی نامدار همچون جهان پهلوان تختی نامدار وجودداشته که در زمانه خود راس سلبریتی های ایران قرارداشته و یا در قبل انقلاب باشگاهی همچون باشگاه فوتبال هما که به هواپیمایی ملی ایران وابسته بود از زمان شاه به عنوان تیمی فرهنگی با بازیکنانی تحصیلکرده و سیاسی شناخته میشد.احمد نقوی بازیکن سابق این تیم در مصاحبه با بی بی سی گفته «هما تیمی شد که هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب، خار چشمی بود برای فدراسیون و دستگاه و به همین دلیل هم بین مردم محبوب بود. در اردوهای تیم ملی همیشه از تیم های دیگر میشنیدیم که می گفتند همه شماها کمونیست هستید. بعد از انقلاب هم که خب این جو خیلی شدید شد.» و یا ستون تیم ملی فوتبال ایران پرویز قلیچ خانی از بعد انقلاب با راه اندای نشریه آرش خدمات برجسته ای در افشای رژیم آخوندی و دفاع از مبارزان داخل نموده و یا در دهه شصت خون شهدای ورزشکاری همچون فروزان عبدیپور پیربازاری؛ (کاپیتان تیم ملی والیبال زنان ایران در مرداد ۱۳۶۷ به همراه هزاران زندانی عقیدتی و سیاسی اعدام شد) -حبیب خبیری ( بازیکن و کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران بود. وی سابقه بازی در باشگاه فوتبال هما و ۱۸ بازی در تیم ملی و ۲ گل ملی نیز در کارنامهاش داشت. خبیری در سال ۱۳۶۰ دستگیر و پس از مدت کوتاهی آزاد شد و در سال ۱۳۶۲ مجددا دستگیر و یک سال بعد اعدام شد)-هوشنگ منتظرالظهور( عضو تیم ملی کشتی فرنگی ایران و از اعضای تیم ملی کشتی فرنگی ایران در بازیهای المپیک تابستانی ۱۹۷۶ بود. او در ۲۲ مرداد ۱۳۶۰ قهرمان کشور در وزن ۹۰ کیلوگرم شد ولی ۲ روز بعد توسط پاسداران در اصفهان دستگیر و در ۱۱ مهر ۱۳۶۰ اعدام شد) -نوید افکاری سنگری( کشتیگیر ایرانی و از معترضان اعتراضات مرداد ۱۳۹۷ ایران بود که در صبح روز شنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۹ بهطور ناگهانی و بدون اینکه آخرین دیدار را با خانواده خود داشته باشد، بر اساس گفته قوه قضائیه، در زندان عادلآباد شیراز اعدام شد)- نازنین عظیمزاده( قهرمان تیم ملی ژیمناستیک زنان ایران در سال ۱۳۶۰ در یکی از زندانهای تهران، اعدام شد)- علاءالدین عترتی کوشالی زاده( بازیکن فوتبال سابق تیمهای ملوان بندر انزلی، سپیدرود رشت، دارایی و پرسپولیس تهران بود و سابقه عضویت در تیم منتخب ایران را نیز داشت. وی در ۷ دی ۱۳۶۰ به اتهام عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران در لاهیجان پس از تحمل شکنجههای بسیار اعدام شد)-علی مطیری ( بوکسور ایرانی ۳۰ ساله، روز پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹، در زندان شیبان اهواز، به اتهامهای «محاربه، افساد فیالارض و کشتن دو تن از اعضای بسیج این شهرستان» اعدام شد)- اصغر نحویپور فریدنی ( ورزشکاری که در تاریخ ۲۴ تیر ۱۳۹۶ در هنگام دفاع از یک بانو در برابر یک روحانی قاضی، به دست یکی از مأموران انتظامی، در حالی که فریاد «جانم فدای ایران» سر میداد، کشته شد.) با چنین پیشینه مبارزاتی ورزشکاران ایرانی که جز مبارزه در صف مردم هیج انتظاری نداشتند و مرگ را برزندگی ننگین ترجیح دادند نمیتوان صرفا حمایت تنی چند از ورزشکاران فعلی و یا هنرمندان باعث شود که گویا رهبری جنبش مبارزاتی را باید بدست اینان داد . فارغ از این که برخی از این افراد همچون اقای حمید فرخ نژاد بازیگر محبوب نقش های سربازان گمنام امام زمان که هنوز در سودای سردار ولایت قاسم سلیمانی سوگواراست هنوز امتحان حمایت از مردم و جنبش انقلابی را پس نداده شعار برعلیه سایر نیروهای مبارزانی هم می دهند؟!
ما این بخش را عامدانه نوشتیم تا ضمن ارج نهادن به حمایت نوین وزرشکاران و هنرمندان تاکید نمائیم موضوع پیوستن هنرمندان و ورزشکاران به صفوف مبارزاتی مردم کار دیروزو امروز نبوده و امری با پیشینه شصت هفتادساله و برخی نیز جان گرانبهای خودرا درراه میثاق خود با جنبش مبارزاتی مردم گزاردند .این تعداد نامبرده شده علاوه بر صدها نام اسطوره ای هنرمندان ، نویسندگان و شاعرانی همچون فرخی یزدی ، میرزاده عشقی ،ملک الشعرای بهار ،نیمایوشیج ،احمدشاملو، سیاوش کسرائی ، فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانی ،سعیدسلطانپور،صمدبهرنگی ، مهدی اخوان ثالث ، سعیدی سیرجانی ، رضابراهنی ،محمدرضا شفیع کدکنی ، هوشنگ ابتهاج و ………..می باشند.
علوم سیاسی و تاریخ مبارزاتی همه جای دنیا ضمن تاکید بر نقش هنرمندان ،ورزشکاران و شاعران و نویسندگان و امروزه سلبریتی ها ، آنان را همچون سایر مبارزان تلقی و بابت حمایت آنان از جنبش های آزادیخواهانه نفش رهبری و راهبری را بدانان نمی دهند مگر آنکه ویژگی های خاصی همجون سایر افراد در این افراد باشد که آ«ان را به مرتبه راهبری برساند .
س- یکی از مفاهیم مورد مناقشه اپوزیسیون خارج کشور موضوع حق تعیین سرنوشت و حتی مخالفت با رضا پهلوی دربیانیه اخیر در مورد قبول عدم تمرکز گرائی نظام آینده و استفاده از زبان مادری در قومیت ها بوده است . بنطر شما این نگرانی ها که عمدتا در اپوزیسیون بی هوادار خارج کشور و فرگشتی های ایران نوین مطرح شده چیست؟
ج- خوشبختانه جنبش داخل کشور در عمل موضوع قومیت را باشعار« کُرد، بلوچ و آذری؛ آزادی و برابری» ، « از تهران تا کردستان ، از تبریز تا بلوچستان » را حل نموده و خط بطلانی بر نگرانی بی مورد سلطنت طلب های هوچی پیرامون تجزیه طلبی و نگرانی قومیت ها زده بود . بررسی های سیاسی- حقوقی ما باین نتیجه رسیده که بسیاری از منتقدین حراف خارج کشور اساسا بیانیه حقوق بشررا نخوانده و ذهنیات خودرا مفروض منشور حقوق بشر می دانند زیرا سالیان متمادی حاکمیت به معنای قدرتی بلامنازع و اقتدارگر و مطلق مطرح بود. بعد از جنگ جهانی دوم اسناد متعدد حقوق بشری به شناسایی حقوق مردم در جنبه های مختلف پرداخته است که در نتیجه شناسایی این حقوق و ایجاد تعهدات بین المللی برای دولتها حاکمیت ها تا حدودی محدود گردید. نظام سازمان ملل متحد و اسناد کلیدی آن در جهت حمایت از حقوق بشر از جمله منشور ملل متحد (۱۹۴۵) و اعلامیه مبانی حقوق بشر (۱۹۴۸) و میثاقهای بین المللی حقوق سیاسی مدنی و اقتصادی – اجتماعی و همچنین سایر معاهدات مربوط به تبعیض نژادی زنان و کودکان و ایجاد اهرم های نظارتی همگی در جهت محدودیت رفتارهای دولتها و در راستای حمایت از حقوق بشر شکل گرفته و به گونه ای جدی در اعمال صلاحیتهای مختص به حاکمیت محدودیت ایجاد شده است به نظر میرسد که حقوق بشر سبب تغییراتی در ماهیت حاکمیت دولت ها شده است؛ به گونه ای که ارگانهای بین المللی به سرعت در حال نفوذ در حوزه هایی هستند که پیش از این به عنوان حوزه داخلی کشورها در نظر گرفته میشد. رویه سازمان ملل متحد نشان میدهد که مسائل حقوق بشـر حـالـتـي بـيـن المللـی پیدا نموده اند و امروزه مشروعیت بین المللی دولتها صرفاً در قالب پایبندی آنها به تعهدات بین المللی خلاصه نمیشود بلکه به رفتارهای داخلی دولت ها با شهروندانشان نیز مربوط میگردد بنابراین حاکمیت دولتها آنجا که حقوق اساسی انسان را مورد تهدید قرار میدهد محدود میگردد و از این حیث نهادها و سازمانهای بین المللی مجاز به مداخله حتی در امور داخلی دولتها میشوند.
در همین رابطه اصل حق تعیین سرنوشت به عنوان یک حق بشری پایه و اساس سایر حقوق بشری را تشکیل میدهد که به موجب آن همه افراد و گروه های اجتماعی صرف نظر از ،قومیت ،نژاد جنس و مذهب میتوانند امور خویش را در زمینه های مختلف ،سیاسی اجتماعی اقتصادی و فرهنگی در دست گیرند این حق یک حق بشری فردی است که تک تک افراد یک ملت از آن برخوردارند و شاید به همین علت است که در منشور ملل متحد در کنار ضرورت رعایت و احترام به حقوق و آزادیهای بنیادین فردی از این اصل نام برده شده است اصل اخیر از اصول مبنایی حقوق بین الملل و از قواعد آمره حقوق بشری محسوب میشود که با رعایت آن میتوان در وهله اول از موارد نقض حقوق بشری که یکی از مصادیق مهم آن جلوگیری از نقض حقوق اقلیتهاست کاسته و در مراحل بعدی با اعطای حق آزادی عمل به ملت ها در تعیین نظام سیاسی و مشارکت منظم در امور سیاسی و مدنی خویش رضایت خاطر آنها را فراهم کرد اصل حق تعیین سرنوشت تنهـا زمانی تحقق پیدا میکند که حقوق و آزادیهای اساسی تمامی افراد جامعه مخصوصاً اقلیتهای ساکن در آن تأمین شده باشد. گروه های اقلیتی سرکوب شده ای که حقوقشان نقض گردیده میتوانند برای اعاده حقوق از دست رفته خود به راههای گوناگون متوسل شوند. سازمان ملل متحد حق تعیین سرنوشت راحق تخطی ناپذیر برای همه مردم می داند تا بتوانند محدوده فعالیت وحقوق اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خود را تعیین کرده و موقعیتی بین المللی برای خود کسب کنند . این حق در ادبیات حقوق بشری معاصر و همچنین در اسناد بین المللی دو نمود کلی یافته است که عبارتند از: حق تعيين سرنوشت در قلمرو مسائل خارجی و حق تعیین سرنوشت در قلمرو مسائل داخلی. بعد خارجی حق تعیین سرنوشت در حق خودمختاری و یا استقلال متجلی گردیده و بعد داخلی این حق در حق انتخاب فردی متجلی می گردد که حق انتخاب، خـود جلوه های گوناگونی در عرصه حقوق و آزادیهای مدنی و سیاسی دارد. آزادی بیان، آزادی تردد و آزادی انتخاب شغل و غیره همه و همه جلوه های آن حق بنیادین هستند . در واقع حق تعیین سرنوشت امروزه چه در عرصه حقوق داخلی و چه در عرصه حقوق بین الملل به یکی از مفاهیم برجسته حقوقی بین المللی و حقوق بشری تبدیل شده است. اهمیت حق تعیین سرنوشت در حقوق بین الملل و حقوق بشر تا آنجاست که آن را به عنوان یک قاعده آمره بین المللی و حقوق بشری شناسایی میکنند، به گونه ای که تخطی و تجاوز از آن مسئولیت بین المللی دولتها را موجب میشود علاوه بر آمره بودن اصل حق تعیین سرنوشت، می توان این اصل را از تعهدات عام الشمول دانست که به موجب آن سایر کشورها متعهد به رعایت و تأیید آن در برابر کل جامعه بین المللی می شوند. علاوه بر آن باید به این نکته نیز اشاره کرد که حق تعیین سرنوشت با مسائلی چون دمکراسی و حقوق بشر پیوندی ناگسستنی دارد و یکی از علل توجه این حق به مسئله دمکراسی و حقوق بشر در آن است که فقدان دمکراسی در هر کشوری با نقض حقوق بشر در آن همراه است.
س- با این توضییحات مشخص دعواها و جاروجنجال و فحاشی هائی که به خصوص پیرو پاتال های سلطنت طلب در رسانه های چندنفره خودبه راه انداخته اند چیست ؟
ج- قبلا هم یادآوری کردیم متاسفانه بسیاری از اینن افراد اساسا دیرگاهی است که با اجازه، ایرانی هم نیستند سرشان در یک آخور دیگری است والا اینان که در حارج هستند بیش از ما دسترسی به متون حقوقی و منشور سازمان ملل دارند. این ها می دانند که اصل حق تعیین سرنوشت به مثابه یک حق بشری فردی است که تک تک افراد یک ملت از آن برخوردار بوده و این حق زمانی محقق میگردد که حقوق بشر و آزادی های اساسی همه اعضای آن جامعه تأمین شده باشد؛ به عبارت دیگر، از آنجا که فلسفه تشکیل نظام حقوق بشر ،پاسداری و حفاظت از حقوق افراد است تا دست کم، برخورداری آنها را از حداقل زندگی شایسته انسانی تضمین کند، می توان ایـــن حق را حتی فردی قلمداد نمود البته در خصوص اینکه دارندگان حق تعیین سرنوشت به معنای دقیق کلمه مردم هستند یا ملتها، هنوز در بین حقوق دانان اختلاف نظر وجود دارد علت این اختلاف ترجمه واژۀ« people » به معنای مردم و در ماده یک مشترک میثاقین است. گروهی دارندگان این حق را ملتها و مردم می دانند و گروهی دیگر چنین استدلال میکنند که دارندگان این حق تک تک افراد بشر بوده که ملتهای گوناگون و توده های مردمی مختلف را شکل داده اند، این بدان معناست که حقوق بشر از حیث مفهومی و فلسفی مبتنی بر رهیافتی فردی و نه جمعی است. به تعبیری روشن باید گفت اگرچه تاکنون تعریف دقیق و مشخصی از حق تعیین سرنوشت ارائه نشده است و برای رسیدن به درکی روشن از مفهوم حق تعیین سرنوشت بیشتر به ویژگی های این حق اشاره می گردد اما پروفسور مایکل اکهرست از نطریه پردازان سازمان ملل در کتاب کلیات حقوق بین الملل نوین، حق تعیین سرنوشت را این گونه تعریف میکند «حقی است که مردم یک سرزمین به موجب آن سرنوشت و شئونات سیاسی و حقوقی آن سرزمین را تعیین می کنند تا از طریق تأسیس دولت جدید یا اینکه بخشی از یک دولت دیگر شوند». اصلا و به طور کلی میتوان گفت که واژۀ «مردم» دلالت بر هویت گروهی مانند ،ملت مردمان تحت استعمار و نژادپرستی و اقلیت های قومی و مذهبی دارد برخی نظریه پردازان غربی در دهه 1960، با وجود اینکه در قطعنامه 14 دسامبر 1960 به حق تعیین سرنوشت به عنوان قسمتی از تعهدات منشور ملل متحد اشاره شده بود، ادعا کردند که چون قطعنامه های مجمع عمومی سازمان ملل متحد الزام آور نیستند، هیچ چیز درباره اجرای حق تعيين سرنوشت تغییر نکرده و این حق در حد یک اصل باقی مانده است و بند هفتم مــاده دو منشور سازمان ملل متحد دفاع مؤثری علیه اجرای اصل تعیین سرنوشت است . بعدها با تصویب دو میثاق بین المللی ،اقتصادی ،اجتماعی، فرهنگی و حقوق مدنی و سیاسی در سال 1966 مسئله حق تعیین سرنوشت به تدریج مورد شناسایی جامعه بین المللی قرار گرفت و دیوان بین المللی دادگستری نیز در قضیه تيمور شرقی اعلام کرد که حق تعیین سرنوشت مردم که دارای خصوصیت الزام آور برای همه کشورهاست، یکی از موضوعات اساسی حقوق بین الملل معاصر است. می توان گفت که با ارائه چنین نظری دیگر مسئله حق یا اصل بودن تعیین سرنوشت مطرح نیست و حق تعیین سرنوشت مردم مکرراً در اسناد بین المللی به عنوان یکی از حقوق سلب ناشدنی مردم مورد تأکید قرار گرفته است.
فرهنگ روابط بین الملل حق تعیین سرنوشت را حقی میداند که متعلق به گروهی از مردم است که خود را جدا و متمایز از ملتها می دانند و کاملاً حق دارنــد سرزمینی را که میخواهند در آن زندگی کنند و نوع حکومتی را که میخواهند داشته باشند برای خود تعیین کنند علاوه بر اینکه در بند ۲ از ماده ۱ و ماده ۵۵ منشور ملل متحد، از حق تعیین سرنوشت نام برده شده است تعریف ارائه شده در ماده ۱ مشترک میثاق های بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و حقوق ،اقتصادی اجتماعی و فرهنگی تعریف قابل فهم تری را از این حق ارائه مینماید که به موجب آن کلیه ملل دارای حق تعیین سرنوشت هستند تا وضع سیاسی و مدنی خود را آزادانه تعیین کنند و همچنین توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی خود را مطالبه و تأمین کنند کلیه ملل میتوانند برای نیل به هدفهای خود در منابع و ثروتهای طبیعی خود بدون اخلال در الزامات ناشی از همکاری اقتصادی بین المللی، مبتنی بر منافع مشترک و حقوق بین الملل آزادانه هرگونه تصرفی نمایند و و در هیچ مورد نمیتوان ملتی را از وسایل معاش خود محروم کرد و کشورهای طرف
میثاق نیز مکلفند این حق را طبق مقررات منشور ملل متحد رعایت کنند. آنچه که از مجموع تعاریف حاصل میشود این است که حق تعیین سرنوشت از جمله حقوق و آزادیهای اساسی به شمار میرود که به موجب آن همه افراد و گروههای اجتماعی صرف نظر از قومیت ،نژاد ،دین مذهب یا جنسیت بتوانند امور خویش در حوزه های سیاسی ، اقتصادی اجتماعی و فرهنگی را راهبری کنند. این امر مستلزم آزادی انتخاب شرایطی است که همه افراد و گروهها بتوانند از این حق به نحو احسن برخوردار شوند و دولتها نیز موظفند که زمینه اجرای این حق را به وجود آورده و تضمین کنند. اما نگاهی به تاریخ بشر متضمن وحاوی رنجها و ستمهایی است که به واسطه سلطه ی ستمگران بر آنان تحمیل شده است و در نتیجه این ،سلطه آزادی انسانها از آنان سلب گردیده و با توجه به تضاد سلطه با سرشت و طبیعت بشر این موضوع افراد بشر را وادار به آزادی خواهی و استقلال طلبی نموده که بازتاب این امر در انقلابهای مختلف مشهود میباشد. این انقلاب ها آزادی و دموکراسی را به بشریت تقدیم کرد و برگرفته از تئوری قرارداد ژان ژاک روسو، حکومت را یک قرارداد اجتماعی که حاکمان صرفاً بر اساس آن و برای مدت موقت و با در نظر داشتن حقوق اساسی مردم بر آنها حکومت مینمایند مطرح نمود. به تدریج، مفهوم آزادی در حقوق بینالملل به صورت مفهوم حق تعیین سرنوشت بیان گردید. حق تعیین سرنوشت که در ماده یک منشور ملل در زمره اهداف و مقاصد ملل متحد ذکر شده در بستر تاریخ فراز و نشیبهای متعددی را پشت . سر گذاشته است و در زمانهای مختلف قدرتهای حاکم سعی میکردند با سیاسی قلمداد کردن این اصل و ارائه تفسیری دلخواه خود به منافع سیاسی خویش جامه عمل بپوشانند و در نتیجه اجرای این حق به لحاظ تقابل با حاکمیت دولتها همواره محل تردید بوده است. به تدریج و پس از جنگ جهانی دوم و با گنجاندن حق تعیین سرنوشت در منشور ملل متحد مواد ۱ و ۵۵ و اختصاص ماده یک مشترک میثاقهای بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و حقوق اقتصادی و اجتماعی و تصویب قطعنامه های مجمع عمومی سازمان ملل متحد و آرای دیوان بین المللی دادگستری در قضایای نامیبیا (آفریقای جنوبی و صحرای غربی و قضیه تیمور شرقی و قضیه دیوار حائل در مورد حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین و تأکید بر این حق در اسناد منطقه ای از جمله منشور آفریقایی حقوق بشر این حق وارد مرحله تازه ای گردیده و ادبیات جدیدی راجع به حق تعیین سرنوشت تولید شده است که در پرتو این تحولات که بیشتر حول محور رژیم بین المللی حقوق بشر می چرخد عملاً محدودیتهایی را برای حاکمیت مطلق دولتها به وجود آورده است امروزه به موجب تحولات در عرصه بین المللی، توجه به دموکراسی یا حق همگان برای تعیین حکومتشان و برخورداری ملتها از حکومتی دموکراتیک که به معنای حق تعیین سرنوشت در جنبه داخلی میباشد امری غیرقابل انکار است و در نتیجه رشد و توسعه حقوق بشر و جهانی شدن آن، مفهوم حاکمیت مطلق به حاکمیت نسبی تغییر یافته است و دولتهای حاکم در جامعه بین المللی به موجب تعهدات عام ملزم به رعایت و تضمین حقوق و آزادیهای بشری میباشند و در قبال نقض این تعهدات مسئولیت بین المللی دارند بنابراین اگرچه امروزه در جامعه بین المللی که متشکل از دولت های حاکم است. اجرای حق تعیین سرنوشت با توسل به موضوع تجزیه طلبی امری پذیرفتنی نیست و علی رغم وجود گروهها و اقلیتهای مختلف جدایی خواه در سراسر جهان کشورها در حال مقابله با این گروهها و اقلیتها ،هستند اما نکته غیر قابل انکار این است که در پرتو این تحولات قلمرو حاکمیت اقتدارگرایانه دولتها محدود گردیده و دولت ها بایستی به دنبال ایجاد راهکارهای مناسب برای اعطای این حق در جنبههای مختلف به ملتها و گروه های مدعی قدم بردارند.
س- نظر جنبش انقلابی مردم ایران در باره حق تعیین سرنوشت ملل « قومیت ها» چیست ؟
ج- شما که می دانید اساسا مفاهیم حقوقی ، مردم ، ملت ، حق تعیین سرنوشت عمدتا از طرف نطریه پردازان رادیکال و چپ ها توضییح داده شده اند . بطورمثال شما در ایران با یک ملت بزرگ بنام ایرانی مواجه هستید که خودکثیرالمله بوده و در قالب قومیت های چندگانه بیش از هزارسال در آغوش یکدسگر مسالمت آمیز زندگی کرده و اتفاقا همین قومیت ها هستند که در بزنگاه های تاریخ این آّب و خاک ، این مرزوبوم را ازتعرض بیگانگان حفظ کرده اند . باید برای چندباره به کسانی که داعیه میهن پرستی شوونیستی آنها گل کرده بگوئیم که مطالعه تاریخ مشروطینت نشان می دهد برخی از اصلی ترین خواسته کردها به منزله بخشی از اقوام ایرانی حتی در دوران مشروطیت نیز مورد توجه نظریه پردازان قانون اساسی که از زمانه بسی جلوتربودند، قرارگرفته بود . بدین منوال که در دوره اول مجلس پس از تصويب قانون اساسي در سال ۱۲٨۵ خورشيدي و متمم قانون اساسی در 5 مهرماه 1286 دو قانون خاص درمورد اداره ايالات و ولايات اولی قانون انجمن هاي ايالتي و ولايتي مصوب ۶ خرداد۱۲٨۶ خورشيدي و سپس قانون تشکيلات ايالات و ولايات و دستورالعمل حکام در ۱٨ آذر۱۲٨۶ تصويب شده اما متاسفانه هیچیک از پادشاهان عملا به این دو قانون که جزئی از قانون اساسی تلقی می شد گردن ننهادند و در واقع این پادشاهان بودند که حقوق ایالات وولایات یا قومیت ها را لگدمال کرده بودند .لذا شرط و شروط گذاردن کسانی که خودرا مشروطه طلب می دانند ولی عملا از مشروطیت خود، قانون گریزی و حقوق شهروندان اعم از قومیت را زیرپاگذارده اند جای تامل و استهزادارد. زیرا با پدیدار شدن دولت – ملت و مهاجرت های جغرافیائی تاریخی امروزه کمتر کشوری را میتوان یافت که گروههای اقلیتی را در خود جای نداده باشد و با مسائل و مشکلات ناشی از خواسته های آنان درگیر نباشد. مشکلی کـه امروزه، در عرصه بین المللی اکثر کشورها با آن مواجه هستند، خواسته های اقلیت های ،قومی ،ملی ،نژادی زبانی و غیره موجود در آن کشورها در خصوص تجزیه طلبی یا خود مختاری آنها بر اساس اصل حق تعیین سرنوشت است خواسته ای که از نظر کشورها و حقوق بین الملل خواسته ای نامعقول است و باعث بالکانیزه سازی و تکه پاره شدن اعضا میشود با این حال در مواردی همچون نقض فاحش و سیستماتیک حقوق بشر این گزینه باید به عنوان خواسته ای معقول و راهکاری جدی در جهت کاهش موارد نقض حقوق بشر به ویژه حقوق اقلیت ها مورد توجه قرار گیرد؛ منشور سازمان ملل متحد، تنها در دو ماده و آن هم به نحو کلی به بحث پیرامون اقلیتها پرداخته است بند سوم ماده یک و همچنین مادة 55 منشور حقوق اقلیت ها را به عنوان یک مقوله حقوق بشری مطرح و مفاد این دو ماده مجدداً در بند یک ماده دو از اعلامیه جهانی حقوق بشر (1948) تکرار گردید. میثاق حقوق مدنی و سیاسی 1966 نیز در ماده 27 اقدام به حمایت از اقلیتهای مذهبی نژادی و زبانی کرد . همچنین در مقدمة اعلامية 18 دسامبر 1992 مجمع عمومی در مورد حقوق افراد متعلق به اقلیت های نژادی ،زبانی ملی و مذهبی آمده است در خصوص برابری حقوق مردان و زنان و ملتها اعم از بزرگ و کوچک در بند یک ماده چهار همۀ دولت ها موظف شده اند تا کلیه اشکال حقوق بشر و آزادیهای اساسی را بدون هیچ تبعیضی در اختیار همۀ افراد قرار دهند اعلامیه مجمع عمومی در مورد حقوق افراد متعلق به اقلیتهای ملی قومی و ،زبانی (1992) در مادۀ چهار کنوانسیون اروپایی حمایت از اقلیتهای ملی (1995) نیز آمده است که این افراد حق دارند تا در برابر قانون با بقیه برابر باشند و قانون به نحو برابر از آنها حمایت کند. این برابری در کلیه زمینه های ،سیاسی ،اجتماعی اقتصادی فرهنگی و غیره باید موجود باشد (کنوانسیون اروپایی حمایت از اقلیتهای ملی (1995) مادۀ سه از کنفرانس جهانی مبارزه با نژاد پرستی، تبعیض نژادی بیگانه ستیزی و اعمال ناشایست که در سال 2001 تشکیل گردید دولتها را تشویق به اعمال تدابیر مناسب جهت دسترسی همگانی به امکانات پزشکی و غیره می نماید این کنوانسیون در ماده 15 خود از دولت ها می خواهد تضمین نمایند تا تمامی افراد بتوانند به حقوق بشر و آزادی های اساسی، بر اساس اصل تساوی عدم تبعیض و مشارکت کامل دست یابند (کنوانسیون بین المللی علیه نژاد پرستی و تبعیض نژادی) با وجود آنچه ذکر شد، وقایع تلخ و اندوه باری که در ظرف سالهای گذشته و به ویژه در اروپا محقق گردید بار دیگر توجه جامعه بین المللی را به حقوق نادیده گرفته شده اقلیتها جلب نمود. در پایان دهه 1980 و اوایل دهه 1990 شاهد ستیزه های بسیار خشونت آمیزی بودیم که گسترش آنها با درد و رنج های انسانی توصیف ناپذیر آوارگی انبوه انسانها و غیره همراه بوده است. در این دوران درگیریهای جدیدی ایجاد شد که ناشی از فروپاشی اتحاد شوروی سابق و تجزیه یوگسلاوی بود. بسیاری از این درگیریها از نارضایتی اقلیتها سرچشمه می گیرد که زاده اعتراضها و تبعیضی است که مدت زمانی طولانی نادیده گرفته شده اند. بر این اساس مجمع عمومی سازمان ملل متحد در 18 دسامبر 1992 با تصویب قطعنامة 47/135 با وفاق عام تحت عنوان اعلامیه راجع به حقوق اشخاص متعلق به اقلیت های ملی ،یا ،قومی مذهبی و زبانی نشان داد که هنوز حقوق اقلیتها یکی از مهم ترین دغدغه های جهانی است . در این اعلامیه آمده است که کشورهای عضو باید در حفظ هویت اقلیتهای ملی یا قومی مذهبی و زبانی کوشا باشند و در این راه کلیه تمهیدات و اقدامات لازم را انجام دهند. افراد متعلق به اقلیت های ،قومی ،زبانی مذهبی و غیره باید از حق تعیین سرنوشت در حوزه های مختلف اجتماعی، مذهبی، فرهنگی، اقتصادی وغیره برخوردار باشند و مشارکت فعال در تصمیمات ملی خود داشته باشند و بتوانند آزادانه با افراد و اتباع دیگر تماس برقرار کنند و به ترویج فرهنگ ،زبان مذهب و سنن خود بپردازند، البته تا جایی به آنها اجازه اعمال حقوقشان داده میشود که انجام آن موارد خاص با قوانین ملی یا استانداردهای بین المللی مغایرتی نداشته باشد.
در مقابل دولتها هم وظیفه دارند سیاست ها و برنامـه هـای مـلـی خـود را بـه گونه ای طراحی کنند که اقلیتها به موجب آنها بتوانند به منافع و خواسته های مشروع خود دست پیدا کنند در مواد هفت هشت و نه این اعلامیه به وظیفه دولت ها در جهت تحقق بخشیدن حقوق اقلیت ها تأکید و نیز به این نکته اشاره می گردد که اقلیت ها نیز نباید مبادرت به انجام اقداماتی نمایند که در مغایرت با و اصول سازمان ملل متحد باشد. پس زمانی که حقوق خاص گروه های اقلیتی از جمله حق انجام مراسم مذهبی حق حفظ فرهنگ و سنن خویش، حق مشارکت در پروسه تصمیم گیری حق استخدام عمومی پیروان مذاهب اقلیت وغيره) توسط دولت یا حکومت حاکم بر آنها نادیده گرفته شود، این امر نارضایتی اهداف آنها را در پی داشته و طبیعی است که برای جبران محرومیت های ناشی از آن به اعمال حق تعیین سرنوشت بر اساس طرحی که مجمع عمومی سازمان ملل متحد ارائه داده است، متوسل شوند؛ از همین رو همبستگی خاصي بين مفاهيم حق تعيين سرنوشت خود مختاری و حقوق اقلیتهای قومی وجود دارد .به همین علت گفته می شود ایران کشوری کثیرالمله بوده که نماد آن ایران است اما تعجب درآن است که امثال امیر طاهری که قاعدتا سواد و شعورسیاسی هم دارا می باشد چرا در ورطه مرزبندی با قومیت ها درآمده و ظاهرا دچار آلزایمر سیاسی هم شده بطوری که در گفتگوی با شهرام همایون به نکاتی اشاره داشتند که مملو از غلط و دست بود ازحمله یادآورشدند که در جنبش مشروطیت طرفداران مائولیسم هم بوده اند که بنطر می رسد ناشی ازکبرسن و الزایمر باشد.یا زمانی که ایشان و برخی دیگر از تکثرگرائی حمایت می کنند ظاهرا نمی دانند که اقتدار موروثی نمی تواند ضامن بقای جامعه تکثرگرای کنونی باشد . اقتدار نطام باید برخاسته از دمکراسی پارلمانی باشد که مردم قادرباشند رهبریا رئیس جمهوررا در صورت خروج از تعهدات دمکراسی پارلمانی خلع نمایند درحالی که در نظامات موروثی این امر امکان پذیرنیست و یا امثال شهرام همایون و کسانی که خودرا دلواپس مرزهای ایران و تجزیه طلبی می دانند فراموش کرده اند که صرف جمهوری هم نمی تواند خواسته مردم جان برکف را نمایندگی کند زیرا جمهوری مورد نظر مبازران کف خیابان و کارگران و معلمان یک جمهوری نئولیبرالی نیست زیرا اساس جمهوری های نئولیبرالی برتبعیض گرائی استوارست در حالی که جنبش انقلابی ایران و مبارزات کف خیابان با هرگونه تبعیض گرائی مخالف هستند. تعمق در شعارهای تظاهرات نشان می داد که عدالت اجتماعی، عدالت زیست محیطی ، دمکراسی پارلمانی ، پای بندی به مطالبات جنسیتی و قومی شالوده و رئوس برنامه های آتی مردم هستند.
س- رژیم جمهوری اسلامی در پسامد بازداشت های گسترده و کشتار بیش از 500 نفرو بازداشت بیش از 20 هزارنفر ناچارگردید بسیاری از بازداشتی ها را آزاد کند . از طرف دیگر بنطر می رسد سران نطام برای برون رفت از بن بست اقتصادی و با پادرمیانی چین درصدد هستند مناقشات منطقه را از طریق عربستان و ایران حل و فصل نمایند . علائمی هم در مورد ادامه مذاکرات مستقیم با امریکا در عمان و قطردیده می شود. نظر شما در این ارتباط چیست ؟
ج- اینها از روز اول اعلام کرده بودند « اقتصاد مال خر است» اما همین اقتصاد کاری به سر آنها در آورده که آن چنان مثل خردرطویله درجا زدند که نرخ دلار به حدود 60 هزار تومان رسید و معیشت زندگی مردم را وارونه کرد. نگرانی رژیم از تبعات افزایش نرخ دلار که -واسطگی دلار را درهم امارات در مبادلات برعهده داشت- روی تورم سال بعد و برآمدن موج نارضایتی که در این مرحله بنطر می رسد با تشدید اعتصابات کارگری و اصناف مواجه شود باعث شد حضرات به چین پناه ببرند تا مفری گشاید. از طرف دیگر خود بن سلمان هم که برنامه های بلندپروازانه اجتماعی – اقتصادی در دستورکاردارد نیاز بیک آرامش در منظقه دارد تا با حل مناقشات با ایران فرصت یابد علاوه بر سرکوب مخالفان داخلی موضوع تنش های منطقه ای که ایران و عربستان نیابتی درگیرهستند مثل جنگ یمن ، سوریه ، عراق ،لبنان را بطریقی رفع و رجوع کند .عربستانی ها عاقل تر از رقیب شیعه خودهستند انها بدرستی دریافته اند که نفت خاورمیانه نه تنها دیگر جذابیت قبلی را برای امریکائی که خود فروشنده نفت شل شده ندارد بلکه امریکا درصدد است قیمت گذاری بهای نفت جهان را چنان در اختیار خود داشته باشد تا سرمایه گذاری بیشتر در منابع نفتی و پالایشگاه های تصفیه نفت در امریکا توجیه پذیر شود اما عربستان می داند که اگر این فرصت به امریکا داده شود بعدها چنان قیمت نفت سقوط خواهدکرد « مشابه چندسال قبل » که کلیه برنامه های بلندپروازانه عربستان را بباد خواهدداد. در همین رابطه سیاست نزدیکی عربستان به چین بعنوان بزرگترین خریدار نفت که خود دارای ذخایر نفتی نیست قابل بررسی است اما چین برای سرمایه گذاری های خوددرخاورمیانه و به ویژه امتداد جاده ابریشم نیاز به آرامش درمنطقه دارد لذا با کشیدن گوش هردو درازگوش آنها را بپای تفاهم رساند. تجربه توافقات قبلی جمهوری اسلامی نشان می دهد که این جماعت شرور و مریض به تعهدات خودپای بند نخواهندبود زیرا هلال شیعه و امپراطوری خودساخته دهنی خمینی – خامنه ای در صلح و ارامش روئیت نخواهدشد. ما براین عقیده هستیم که شدت و شتاب جنبش انقلابی چنان ضرباتی به رژیم وارد ساخت که تصور نمی کردند و حاصل آن همین الان فروپاشی کامل اعتماد عمومی به نظام و درگیری بین خودی ها می باشد که اخرین تبلورآن فراخوان میرحسین موسوی نخست وزیر برای عبوراز جمهوری اسلامی می باشد. لذا این آرامش قبل توفان بعد از سال در یک جائی شکسته خواهدشد که درصورت آمادگی و اتحاد عمل نیروهای انقلابی داخل و خارج ، رژیم به سرازیری فروپاشی خواهد افتاد.درواقع رژیم و ولایت فقیه بهمین علت تن به سازش با عربستان و پیش برد برجام حداقلی داده که بتواند بر منابع مسدود شده که رقمی حدود 50 میلیارددلاراست دست یابد تا از این طریق و تبعات بعدی سازش با پترودلارهای حاصله بلکه بتواند بر مرهم نهادن براوضاع وخیم اقتصادی از شتاب و شدت جنبش انقلابی در بعد از عید جلوگیری کند. ممکن است سئوال شود در این شرایط که بنطر رکود و سکون بر جنبش مستولی شده چگونه چنین تحلیلی منطقی است که در پاسخ باید گفت در مقطع فعلی نطام کوشید خیزش را سرکوب کند. اما فرآیند جبش انقلابی، زمانبر هست بر خلاف خیزش که بسان فوّاره بلند میشود ودر کوتاهزمانی فرو میافتد، جنبش انقلابی بالا و پایین میرود، اما اُفت ندارد. اگر بتواند به راه خود ادامه دهد، هرروز که بگذرد، بر توان جنبش افزوده و از نیروی رژیم کاسته میشود.بویژه آن که مهم ترین و پایدارترین وجه جنبش کنونی همگانی بودن آن به مفهومی فراتر از منافع صنفی، سنّی، طبقاتی، اتنیکی و …بود یعنی جنبش انقلابی، ملّی و فراگیر است.بنابراین چشم انداز ظهور مجدد آن با توجه به این که هیچ یک از خواسته های تظاهرات کنندگان برآورده نشده در تلفیق با اعتصابات سراسری در بعد از سال بسیارزیاداست .نکته حائز اهمیت آن که همانطوری که مبارزان و جنبش های مبارزاتی از پیکار خود و تجارب جهانی استفاده می کنند ،دیکتاتورها و مستبدین هم درس آموزی می کنند . عموم دیکتاتورها کتاب « شهریار» نوشته نویسنده نامدار نیکولا ماکیاولی را مطالعه و انرا شب ها زیر بالش می گذارند . علاوه بر این رژیم جمهوری اسلامی و دستگاه سرکوب آن توانست از تجارب انقلابات بهارعربی و سرکوب مبارزان عراق و سوریه که خود راسا در آن ها نقش مستقیم داشته در سرکوب و مهار جنبش اخیر استفاده نماید . بطور مشخص رژیم جمهوری اسلامی بخوبی آگاه است فقدان رهبری سراسری از یکطرف و تشتت مواضع اپوزیسیون از طرف دیگر عامل بقای رژِیم هستند لذا بانحاء مختلف کوشش دارد بلندگوی هتاکان و عاملان تفرقه جنبش شوند که این می تواند درس خوبی برای همه کسانی باشد که مدعی مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی را دارند. رژیم با توجه به تجربه 43 ساله سرکوب و زندان نیگ آگاه است
چگونه موضوعاتی را دامن بزند که گروه های مدعی مبارزه را ب جان یکدیگر بیاندازد و بقول معروف برفراز کوه نشستن و نبرد ببرها را نگریستن را انجام دهد. در همین رابطه روزنامه ها و رسانه های متصل بهنهادهای امنیتی و سپاه همچون کیهان ، تسنیم ، تابناک وگاهنامه آگاهی نو« به سردبیری محمدقوچانی » بیشترین نقش را در دامن زدن به موضوغ تجزیه طلبی و قومیت ها بر عهده داشته و دارند .
س- یکی از خواسته های عموم گروه ها و اشخاص در حال حاضر تشکیل مجلس موسسان برای گذار از جمهوری اسلامی است . آیا این امر باتوجه به پراکندگی دسته جات سیاسی امکان پذیر است
ج- بنطر می رسد طراحان این ایده توجه ندارند که اولا تشکیل مجلس موسسان بعد از واژگونی رژیم جمهوری اسلامی صورت خواهدگرفت زیرا اساسا با حضورو وجود این رژیم چنین عملی غیرممکن است . در حالی که ما بر این عقیده پافشاری می کنیم که اتفاقا اولین اقدام بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی تشکیل مجلس موسسان با این دستوراست که حقوق اساسی کل شهروندان ، حقوق اقوام ایرانی ، آزادی و دمکراسی و تمرکززدائی محوراصلی آن باشد . یعنی این طور نیست که گویا ما در حال حاضر نمی دانیم که مجلس موسسان چه اقداماتی را قراراست انجام بدهد. این نوعی توهین به شعور مبارزاتی کسانی است که جان و زندگی خودرا فدای این انقلاب کرده اند چون آنها دقیقا می دانند چه می خواهند همان طوری که بنظر ما هم دارو دسته سلطنت طلبان هم دقیقا می دانند چه می خواهند؟!
س- تشتت مواضع و تعدد تشکیلاتی چپ ایران که همیشه مدعی تشکیلات واحد و حزب و سازماندهی بوده در این برهه تاریخی ممکنست نه تنها باعث ناکامی مشارکت چپ درانقلاب بعدی باشد که با توجه به نفیر زشت برخی سلطنت طلبان فاشیست موجبات انتقام کشی از چپ هم بشوند؟ بنطرتان در این رابطه چپ چه اقداماتی را باید انجام دهد.
ج- بنطر می رسد چپ وقتی می تواند در این جنبش مدعی راهبری یا حتی تاثیرگزاری شود که این چپ پراکنده نامتشکل همان طوری که در بیانیه « کدام حزب ، کدام چپ » برشمردیم ، نخست باید از طریق مواصع مشترک سازمان وسیع تری بوجوداورندو در ساماندهی مبارزات کارگری فعال باشند تا صدای آنها در خیابان های کشورهم شنیده شود زیرا اگرچه بیشترشعارهای تظاهرات عملا برکرفته از فرهنگ چپ مبارزاتی دارد اما توسط سازمان های چپ ارائه نشده است و انتشار اعلامیه های رنگارنگ متعدد در سایت های خارج کشور تحت عناوین پرطمطراق تشکیلات کارگری هم راه بجائی نخواهدبرد و بقول زندانیان سیاسی این کارها مثل اطلاعات سوخته بی ارزش هستند. با توجه به این که چپ ایرانی از دوران مشروطیت تا کنون مهر مبارزاتی خودرا بر بیشتر جنبش ها و خیزش ها زده و صف شهدای چپ تاریخ گویای این امر است لذا نباید اجازه دهیم اشتباهات تاکتیکی آن دسته از چپ های واقعی بدون وابستگی به این یا آن کشور مانع رشد و اعتلای فرهنگ چپ گردد. سامان یافتن چپ که خوشبختانه بخش هائی از آن در کردستان موجودیت دارند پیش شرط حضور فعال چپ در انقلاب پیش رو است که در غیر این صورت مثل سال 1357 درشکه دیگران خواهیم شد .در این رابطه پیشنهاد مشخص ما تشکیل بک اتحادعمل یا ائتلاف گروه های چپ بهم نزدیک و سپس ورود این اتحاد چپ به ائتلاف با سایر گروه ها می باشد .
س- الگوی پیشنهادی جنبش انقلابی مردم ایران برای عبوراز دوران گذار چگونه است ؟
.ج- انقلاب فرآیندی مستمر، پیوسته و مدت دار است که طول مدت آن بستگی به عوامل متعددی نظیر توازن قوای انقلاب با ضد انقلاب دارد. رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی در مخمصه قرارگرفته که اگرچه زور دارد اما اقتدار آن در هم شکسته اما برای فروپاشی یک رژیم تا دندان مسلح وجود یک رهبری ضروری و الزامی است تا با راهبری های این رهبری بتوان شکاف در بالا را وسعت بخشید زیرا الفبای مبارزه بما یادداده است تا زمانی که در بالا شکاف بوجودنیاید نمیتوان انتظار پیروزی جنبش را داشت اگرچه شتاب ووسعت و توان جنبش هم بر شکاف در بالا تاثیرگذارباشد. ما جشم انداز فروپاشی ؤزیم را همزمان از بالا و پائین می دانیم بدین معنی که در پائین وسعت تظاهرات و اعتصابات شدت خواهدگرفت و در بالا جدائی و شکاف در هیات حاکمه بوجودخواهدآمد یعنی این دو پدیده لازم و ملزوم همدیگرهستند . نکته دیگری که چپ انقلابی و متحدان آن باید توجه داشته باشند پسآمد فروپاشی یا فردای فروپاشی است چرا که اگر ما از هم اکنون برای آن موقع فاقد برنامه باشیم و بخواهیم با همین تشتت فعلی گروهی وارد فردای فروپاشی شویم احتمال درگیری بین گروه ها وجودخواهدداشت و شیرینی فروپاشی به زهر و سم برای مردم تبدیل خواهدشد. برای همین ما ترجیح می دهیم دیرتر ولی مطمئن ترو با برنامه به مقصود برسیم .با این توصیف از هم اکنون باید حداقل موارد زیررا رعایت کنیم تا شاهد موفقیت را در آغوش گیریم .گزینه پیشنهادی ما شورائی مرکب از نمایندگان کمیته های اعتصابات کارگری ، معلمان ، زنان و دانشجویان و بازاریان ،اقوام و نظامیانی که به انقلاب خواهند پیوست هدایت انقلاب را برعهده تا دوره گذار به تشکیل مجلس موسسان فراهم شود. صد البته که قوانین حاکم بر این دوره گذار که ممکنست حتی یکسالی بطول انجامد همان قوانین حاکم بر کشور در دوره قبل انقلاب «قانون اساسی دوره شاه » با تاکید بر حاکمیت غیر دینی – غیر مذهبی و لغو موادی که بر علیه فعالان سیاسی بوده خواهدبود با این تاکید که چنانچه ضرورت داشته باشد هر قانون و مقررات موقتی لازم باشد شورای گذار تصویب خواهدکرد.
نکات برجسته حکومت شورائی یا منشور سیاسی انقلاب
1- ماهیت سوسیال دمکراسی آن مشابه کشورهای اروپای شمالی و اسکاندیناوی
2- رابطه حسن همجواری با همه کشورهای دنیا به ویژه کشورهای منطقه
3- برقراری آزادی های سیاسی – اجتماعی و فرهنگی برای همه شهروندان با هر دین ، مذهب و مرام و عقیده
4- آزادی مطبوعات و رسانه ها
5- برقراری نظام عادلانه مزد برای کارگران و زحمتتکشان و ایجاد سیستم تامین اجتماعی و سلامت عمومی همچون اروپای شمالی و آلمان
6- برقراری تناسب منصفانه همه مناصب کشوری بین زنان و مردان و تاسیس وزارت زنان بطوری که ایران انقلابی در جهان بتواند مظهر عدالت جنسیتی در حاکمیت شود.
7- حمایت کامل از اتجادیه ها ، سندیکاهای کارگری ، معلمان و اصناف
8- برقراری نطام حکوکتی غیرمتمرکز با حفظ حقوق قومیت های ایرانی
9- برقراری نطام آموزش اجباری تا مقطع دیپلم و آموزش رایگان تا مرحله دکترا و لغو سهیمه بندی ها
10-برچیدن دکان روحانیت و آموزش آنان برای حقوق شهروندی وتمرکز این امور زیرنظر دولت انقلابی
11-حساب وجوهات شرعی و کمک هائی که مردم ممکنست به مراجع تقلید نمایند همچون مالزی در یک حساب متمرکز بانکی با شرط انتقال آن به دولت پس از مرگ مراجع مذکور و حسابرسی سالانه این حسابها و انتشار گرازشات حسابرسی به صورت عام
12-انحلال مدارس مذهبی و زیر نطر قراردادن انها توسط وزارت اموزش و پرورش
13-برسمیت شناختن قانونی حق اعتراض ، حق اعتصاب برای همگان
14-جدائی دین از سیاست و حکومت وانحلال آموزش های دینی در مدارس زیرا باورهای مدهبی امری شخصی تلقی خواهدشد
15-مصادره فوری اموال و دارائیهای غاصبان و غارتگرانی که از طریق ویژه خواری منابغ کشوررا به دارائی شخصی تبدیل کرده اند
16- حفظ حقوق قومیت های مختلف در مناطق جغرافیائی خاص و آموزش زبان مادری تا دوران دبیرستان در کنار زبان فارسی و خودگردانی منطقه ای اقوام در قالب حکومت مرکزی
س- اگر این تحلیل درست باشد قاعدتا باید جنبش انقلابی علاوه بر برنامه دوران گذار اقدامات خاصی را نیز برای آمادگی ورود به فاز بعدی تظاهرات ها و اعتضابات در دستورکارقراردهد. این موارد کدامند؟
ج- ما در بیانیه های قبلی یادآورشدیم که جنبش انقلابی و جوانان جان برکف با توجه به تجربیات حاصل از همین دوره کوتاه و تجربه انقلابیون سال 1357 نکات زیررا باید مدنظر قراردهند:
1-در هر محله ای یک هسته حداکثر سه تا پنج نفره «بستگی به وسعت محله » تشکیل دهید که به صورت نامحسوس مبارزات محله و شعارهای آن را راهبری کنید .این هسته باید کوشش نماید اسامی مبارزانی که دستگیر شده اند را تهیه و از طریق ارسال به خارج « که هنوز ایمن ترین وسیله ایمیل است » به شبکه هاو رسانه های خارج کشوربرسانند و به صورت اعلامیه هم در محله پخش کنند
2-هر هسته کوشش کند بایکی از وکلای هوادار جنبش که آمادگی دفاع حقوق ار بازداشت شدگان را دارند پیگیر اوضاع بازداشت شدگان محله باشند
3-هر هسته بصورت نامحسوس باید تامین مالی حمایت از بازداشت شدگان محله و در صورت لزوم خانواده های انان را برعهده بگیرند
4-در مناسبت هائی که قرارست مردم همگانی در یک یا چند مکان مختلف تجمع و تطاهرات کنند ، جوانان محله راتشویق به حضور در آن مراسم نمایند
5-هرهسته از هرطریق ممکن باید مقداری میخ سه پیچ « که در محله حسن آباد تهران » در ابزارفروشی ها قابل تهیه است داشته باشند تا چنانچه با هجوم موتورسواران فاشیست و نیروهای سرکوب مواجه شوند انرا در مسیر انان بریزند . همچنین مقداری بنزین در حلب های پلاستیکی از پمپ بنزین ها در دسترس داشته باشید تا چنانچه قرارشد جائی را به آتش بکشید و یا لاستیک به سوزانید ازآن استفاده کنید
6-با محله های فعال در تظاهرات ارتباط برقرار کنید
7-از طریق محفل های دانشجوئی با محلات سایر شهرستانها ارتباط داشته داشته باشید
8-شعارهای سراسری را در اعتراضات و تظاهرات ها بکارببرید و نوعی فریاد دادخواهی یکسان داشته باشیدولی شعار اصلی باید همچنان « مرک بر جمهوری اسلامی » ، « اتحاد، مبارزه ، پیروزی» ، « زنده باد آزادی» باشد
9-با کارگران و کارمندان فامیل ارتباط برقرارکنید و انها را تشویق به اعتصاب و همراهی با تظاهرات نمائید.
10-عناصر بسیجی و نیروهای سرکوب محله را شناسائی و درب ورودی منازل انها را با علامت قرمز ضربدر بزنید . در صورت امکان عکس و مشخصات انها را رسانه ای و در اختیار سایر محلات و شبکه ها قراردهید.
11-در کلیه تظاهرات ها با ماسک ظاهرشوید . فراموش نکنید هنوز دستگاه سرکوب رژیم فعال است.
12-کوشش کنید بیشتر جوانان محله که در تظاهرات شرکت می کنند تهیه کوکتل مهسائی « بجای کوکتل مولوتف » یاد بگیرند. در یوتیوپ طرز تهیه انواع کوکتل مولوتف وجوددارد.
13-در موقع پرتاب گاز اشک آور لاستیک ، کاغذ و یا هر وسیله دیگری را آتش بزنید تا ازشدت گاز جلوگیری کنید.
14-از ذخیره کردن بی مورد اطلاعات و عکس دوستان و کسانی که با شما همراهی دارند اجتناب کنید و در صورت دستگیری در اولین فرصت واتساپ ووتلگرام را کلا پاک کنید . از حالا طرز پاک کردن انها را یادبگیرید .
برقرارباد جمهوری دمکراتیک شورائی
سرنگون باد جمهوری اسلامی
جنبش انقلابی مردم ایران -چهارشنبه 24-12-1401

رادیو دادخواهی
در روز هجدهم مارس (28 اسفند) سالگرد کمون پاریس (1871) و نیز روز جهانی زندانیان سیاسی „رادیو دادخواهی“ آغاز به کار کرد. این رادیو با سخنان سعید سلطانپور، در ده شب شعر کانون نویسندگان ایران؛ شبهای شعر گوته، پاییز ۱۳۵۶ آغاز میشود، سخنانی که پیوند مسئله دادخواهی و مبارزه برای آزادی را در گذشته شاهنشاهی و دوره کنونی جمهوری اسلامی در ذهن شنوندگان تداعی می کند. این رادیو تا برگزاری نهمین گردهمایی سراسری در باره کشتار زندانیان سیاسی که ۲۹ سپتامبر تا یک اکتبر در برلین برگزار خواهد شد، برنامههای ویژه ای در زمینه مقاومت، دادخواهی از چشم انداز رهایی بخش و مسئله حافظه تاریخی و فرهنگی و جدال با فراموشی برای پخش ارائه خواهد داد . شما را به شنیدن نخستین برنامه رادیو دادخواهی دعوت می کنیم:ـ
سلام شکستگان سالهای سیاه
تشنگان آزادی
ـ«ما دادخواه آرمان رفقایمان هستیم» نخستین پادکست «رادیو دادخواهی» است که به شکلگیری گردهمایی سراسری در باره کشتار زندانیان سیاسی در سالهایی که «خط امامی»های اصلاح طلب شده همه فضاها را آشغال کرده بودند و مقاومت در زندان و بیرون زندان «تقبیح» میشد، میپردازد.ـ
نخستین دوره گردهمایی در باره کشتار زندانیان سیاسی سال ۲۰۰۵ در کلن برگزار شد و هشتمین دوره آن هم سپتامبر ۲۰۱۹ در گوتنبرگ سوئد. ایده برگزاری گردهمایی آنطور که در این برنامه میشنویم از یک «دورهمی» جان به در بردگان زندانهای جمهوری اسلامی در دهه ۶۰ با عنوان هواخوری در هامبورگ بیرون آمد.ـ
محمود خلیلی، مژده ارسی، همایون ایوانی و مهری عباسی چهار رفیقی هستند که در این برنامه روایتشان از شکلگیری گردهمایی را بیان میکنند و به ما میگویند که چه شد که تصمیم گرفتند نه فقط دادخواه جان های عزیزی که اعدام شدند باشند بلکه نگذارند آرمانهای رفقای به خاک افتاده شان نیز فراموش شود.ـ
در آغاز برنامه نیز شما یک صدای آشنا برای همه «تشنگان آزادی» می شنوید: سعید سلطانپور، شاعری که راز سنگر و ستاره را میدانست و در خرداد ۱۳۶۰ او را در زندان اوین تیرباران کردند.ـ
رادیو دادخواهی قرار است تا برگزاری نهمین گردهمایی سراسری در باره کشتار زندانیان سیاسی که ۲۹ سپتامبر تا یک اکتبر در برلین برگزار خواهد شد، روایتگر مقاومت در زندان و بیرون از زندان باشد و صدایی برای جدال با فراموشی.ـ
برای شنیدن برنامه از کست باکس به لینک زیر مراجعه کنید
https://castbox.fm/va/5362459
برای شنیدن برنامه از ساوند کلاود به لینک زیر مراجعه کنید
https://soundcloud.com/radio-dadkhahi/episode1
فایل صوتی کم حجم در لینک زیر در دسترس است
https://t.me/schabname/9751

گزارش و جمعبندی از خبرها و مبارزات انقلابی مردم ایران در دوشنبه و سه شنبه هفدهم و هیجدهم بهمن –
گزارش و جمعبندی از خبرها و مبارزات انقلابی مردم ایران در دوشنبه و سه شنبه هفدهم و هیجدهم بهمن -صد و چهل و چهارمین و صد و چهل و پنجمین روز
در دوشنبه و سه شنبه به غیر از خبرهای مربوط به جانباختگان و دیگر خبرها ، ۱۳ اقدام اعتراضی وجود داشته که از جمله ۲ حرکت دانشجویی و ۷ اعتصاب و تجمع اعتراضی گزارش شده است . البته اقداماتی نظیر آتش زدن بنرهای دولتی یا شعارنویسی که بخصوص در این شرایط بسیار مخاطره امیز است ، منظور نشده است . توضیح این مجموعه در پایین میاید :
جان باختگان و دستگیری ها :
روزنامه گاردین در گزارشی از مبتلا شدن تعدادی از زنان معترض بازداشت شده به عفونت واژن به دلیل تجاوزجنسی خبر داد. این روزنامه مصاحبههایی را با برخی از این زنان و همچنین برخی مردان که مورد خشونت جنسی قرار گرفتهاند،منتشر کرد.
-محمدکمیل زندخانی نوجوان اهل ایلام پس از ربوده شدن توسط مأموران سرکوبگر امنیتی، اقدام به خودکشی کرده و اکنون در وضعیت کما میباشد .
-مراسم خاکسپاری جان باخته کوروش گوجانی در آرامستان ( بهشت فاطمه ) در فیروزآباد با شرکت گسترده مردم . کوروش گوجانی در دیماه در جریان خیزش سراسری در یزدانشهر دستگیر شد و در روز ۱۵ بهمن در بازداشتگاه زیر شکنجههای جنایتکاران حکومت جمهوریاسلامی جان سپرد . پیکر وی در بیابانهای پیرامون یزدانشهر یافت شد .
– محمد و علی رخشانی آزاد دو برادر که کودک هستند پس از ۱۲۷ روز همچنان در زندان زاهدان بلا تکلیف می باشند .
– سندیکای شرکت واحد اعلام کرد که داوود رضوی در زندان دچار خونریزی گوارشی شده ومیبایست بی قید وشرط آزاد شده تا رسیدگی فوری پزشکی به عمل اید .
– طاهره خوش کلام همسر جانباخته جواد رضایی از لاهیجان در اینستا گرام نوشت ،
میدانم امروز ، روز خوبی برایت بود که بشنوی اولین جایزه گرمی به شروین حاجیپور تعلق گرفت .
عفو بین الملل : ۱۴ معترض در ایران در خطر اعدام می باشند .
فرهاد میثمی به اعتصاب غذای خود ادامه می دهد .
-دانشجویی :
– -عده ای از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی با در دست گرفتن پلاکارد به راهاندازی گشت ارشاد داخل دانشگاه، آزار و اذیت دانشجویان دختر به بهانه حجاب و ایجاد مشکلات متعدد برای تحصیل دانشجویان اعتراض کردند .
-اهواز ، بتاریخ ۱۷بهمن دانشجویان در جلسه سخنرانی بهرامی جهرمی سخنگوی دولت ، شعار می دادند : ( سخنگو برو گمشو )
– در هنرستان حضرت فاطمه الزهرای قم شماری از دانشآموزانی که در کارگاههای این مرکز آموزشی مشغول انجام فعالیت بودند، دچار گازگرفتگی و مسمومیت شده و به بیمارستان انتقال یافتهاند. این ششمین مورد مشابه در قم می باشد .
کارگری ، اعتصاب و تجمعات اعتراضی :
– تجمع اعتراضی کارگران شرکت کیانتایر : کارگران شرکت کیان تایر در تهران با روشن کردن آتش در محوطه کارخانه در اعتراض به برآورده نشدن مطالبات خود شعار دادند :وعده و وعید کافیه سفره ما خالیه .
-۱۷ بهمن، کارگران کارخانه فولاد آریا در اردستان اصفهان در اعتراض به عدم پرداخت مطالبات خود دست از کار کشیده و در محوطه کارخانه دست به تجمع زدند. این کارگران همچنین فاقد امنیت شعلی هستند .
-تجمع اعتراضی مقابل وزارت صمت در مورد عملکرد کرمان خودرو، ۶ سال پیش حدود ۷۶ میلیون تومان جهت خرید خودرو واریز کردیم اما تا امروز کرمان موتور از تحویل خودرو سرباز میزند…!
-حرکت کشاورزان اصفهانی با صدها تراکتور توسط یگان ويژه متوقف شد و درگیری بین یگان ویژه و کشاورزان روی داد .
-تجمع اعتراضی بازنشستگان مخابرات در استان خوزستان مقابل ساختمان مرکزی مخابرات
-۱۷ بهمن زنان روستای اسماعیل آباد خاش در اعتراض به بازداشت مولوی عبدالمجید مرادزهی دست به تجمع زدند.
– تجمع اعتراضی مرغداران مقابل ساختمان وزارت جهاد سازندگی
– اتحادیه های کارگری ده کشور انگلستان، آلمان، فرانسه، نروژ، دانمارک، هلند، سوئد، اسپانیا، کانادا و آمریکا از تجمع و تظاهرات در همبستگی با کارگران و انقلاب مردمی ایران برای چهارشنبه ۱۹ بهمن ماه خبر داده اند .
– اتحادیه آزاد کارگران ایران طی اطلاعیه ای خطاب به اتحادیه کارگری کشورهایی که از مبارزات مردم ایران اعلام حمایت کرده اند ، این اقدام انها را ارج گذاشته اند و بر ضرورت همبستگی جهانی کارگران تاکید کرده اند .
– شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت نیز از ابراز همبستگی اتحادیه های کارگری در کشورهای اروپا ، امریکا و کانادا با مبارزات مردم ایران ابراز خوشحالی و استقبال کرده و از ایرانیان خواسته که در این کشورها به تجمعات و تظاهرات اتحادیه های کارگری بپیوندند .
@ تهران :
بانگ شبانه در مرزداران
آتش زدن بنر خمینی در اتوبان یادگار
دیوار نویسی تشکل دانش آموزان انقلابی تهران
@ شهرها:
– سنندج: مسدود کردن بلوار ارشاد توسط جوانان مبارز با برافروختن آتش روبروی زندان و پادگان یگان ویژه موسوم به امام علی
-کرج ،آتش زدن بنرهای تبلیغاتی حکومت
– کرج حمله مسلحانه به خودروی بسیجی ها در چهار راه مصباح منجر به کشته شدن ۳ بسیجی شد .
– مشهد،پاره کردن و آتش زدن بنر دهه زجر
– میناب ، به آتش کشیدن تصاویر دهه فجر توسط جوانان شجاع
– به آتش کشیدن بنر دهه فجر در یزد و بابل
– شهریار ، آتش زدن بنر دهه فجر با شعار مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر
– در اثر شلیک نیروهای سپاه به دو خودرو سوختبر در ایرانشهر ، ۵ سوختبر بلوچ در آتش سوختند .
و
روح الله مومن نسب دبیر جبهه انقلاب اسلامی در فضای مجازی : باید فروشندگان فیلتر شکن را مفسد فی الارض اعلام و آنها را اعدام کرد .
متوقف شدن زلزله توسط علی ،هنگام زلزله مردم شهر برای دریافت کمک به درب خانه علی مراجعه می کنند، علی به همراه مردم شهر به روی یک تپه در بیابان شهر می رود و با گذاشتن دست بر روی زمین ، زلزله را آرام می کند.
کمکهای غذایی ، دارویی و بهداشتی جمهوری اسلامی برابر با ۴۵ تن در روز سه شنبه و کمتر از یک روز وارد جلب در سوریه شد . در حالیکه بیش از یک هفته است که زلزله زدگان، خوی در سرمای زیر صفر هنوز در خیابان ها زندگی می کنند . در یک گزارش دیگر نشان داده میشود که خرمای کرم زده برای زلزله زندگان ارسال شده است .
معاون امور مجلس سازمان محیط زیست : سهم بودجه محیط زیست از کل بودجه عمومی دو دهم در صد است .
رئیس فراکسیون زنان مجلس اعلام کرد که بودجه زنان سرپرست خانوار و دختران آسیب دیده به کلی در بودجه جدید حذف شده است .
با آرزوی پیروزی

گزارش از خبرها و مبارزات انقلابی مردم ایران در شنبه و یکشنبه پانزدهم و شانزدهم بهمن
گزارش از خبرها و مبارزات انقلابی مردم ایران در شنبه و یکشنبه پانزدهم و شانزدهم بهمن – صدو چهل و دومین و صدو چهل و سومین روز
در شنبه و یکشنبه به غیر از خبرهای مختلف در مورد جانباختگان و دستگیر شده ها و نیز بیانیه های مختلف و گزارش از فعالیتهای دانشجویی ، گزارش از ۱۵ حرکت اعتراضی وجود داشته که به صورت زیر توضیح می دهیم :
# جان باختگان و دستگیری ها:
-گوهرعشقی مادر جان باخته ستاربهشتی در توییتی ، فرهاد میثمی را نماد انسانیت و آزادگی در مبارزه دانست و خطاب به او نوشته است: ایران ما به وجود آزادگانی چون تو نیازمند است که از همه دارایی خود میگذرند و برای روشن ماندن چراغ مبارزه با ضحاک زمانه ، آن را فدا میکنند. بمان مادر جان…
-کوروش گوجانی بعد از یک ماه شکنجه در زندان به قتل رسید. پیکر پاکش را در بیابانهای یزدانشهر رها کردند.
-۱۶ بهمن تولد امین بذرگر است او دوست و رفیق قهرمان ملی نوید افکاری بود و عاقبت به همین جرم کشته شد.
مراسم چهلم محمدمرادی که با هدف جلب توجه جهان به اعتراضات مردم ایران ، با خودکشی در فرانسه جانش را فدا کرد .
گلباران مزار محسن قیصری ۳۲ ساله از ایلام . وی در تاریخ ۳۰ شهریور در جریان اعتراضات بعد از مرگ مهساامینی نزدیک پارک کودک ایلام ، با شلیک گلوله توسط ماموران حکومتی کشته شد..
محمد آرینخو، پیشکسوت رشته کاراته با حضور بر سر مزار محمدمهدی کرمی، به او ادای احترام کرد و گفت: دو جوان ما ، محمدمهدی کرمی و محمد حسینی را اعدام کردند. آرزو میکنم جای این عزیزان باشم. من بهعنوان یک ورزشکار دلم میخواهد لیاقت جایگاه آنها را داشته باشم.
-نامه جمعی از فعالان حوزه زنان به فرهاد میثمی ، زنده ماندن مقاومت است.
مجید قره باقی که از تاریخ ۱ آذر ربوده شده ، پس از دو و نیم ماه همچنان از او خبری نیست .
قوه قضاییه جمهوری اسلامی با تایید زندانی کردن دهها هزار نفر از مردم از ابتدای خیزش انقلابی از موافقت علی خامنهای با آزادی گروهی از آنها به شرط دادن تعهد اجباری خبر داد. در این دستورالعمل گروه وسیعی از بازداشتیها با محکومیتهای سنگین از امکان آزادی مشروط مستثنی شدهاند .
@دانشجویی:
سوسن صفاوردی استاد دانشگاه آزاد که به تازگی اخراج شده گفت : ما را به این دلیل که به زعم آنها انقلابی نیستیم ، محترمانه اخراج کردهاند. چون رییس دانشگاه میگوید: تدریس باید توسط افراد انقلابی انجام شود. اکنون اگر استادی در دانشگاه آزاد میبینید ، همراهان آنها هستند…!
-تحصن جمعی از دانشجویان در حمایت از فرهاد میثمی و در اعتراض به احکام زندان و اعدام ، در دانشگاه تربیت مدرس
– بیانیهی جمعی ۱۱ انجمن علمی دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی : چندی پیش با خبر شدیم که اساتید از دانشگاههای کل کشور، از تهران تا کردستان با اطلاعیهی قطع همکاری( بخوانید اخراج ) مواجه شدهاند.
ما انجمنهای علمی دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی همسو با استادان دلسوز و شریف خود که در این مدت همراه با دانشجویانِ خود بودهاند و از حقوق آنها به دفاع برخاستهاند، ایستادهایم و به این روند اعتراض خواهیم داشت و فریاد خواهیم زد: دانشگاه مرده است ، زنده باد دانشگاه
-بیانیهی دانشجویان آزادیخواه گیلان در محکومیت سکوت . در بخشی از این بیانیه آمدهاست: سکوت مانند غده سرطانی رشد میکند، اگر امروز سکوت کنیم ذره ذره تکثیر میشود تا زمانی که ما را از پا در بیاورد، ما تنها زمانی که سکوت را انتخاب کنیم میمیریم. در این سرکوب فراگیر که خیلی ها بنا به منفعتشان سکوت را انتخاب کرده اند، نشان خواهیم داد که ما دانشجویان پشت مردم ایران هستیم و تن به ذلت نداده و نمیدهیم. با پُتک اتحادمان، شیشه خفقان را خواهیم شکست و این را در عمل نشان خواهیم داد.
سطحبندی دسترسی کاربران به اینترنت،اینترنت تخصصی ، اینترنت رنگبندیشده و ویپیان قانونی
-مسمومیت دانش آموزان چهار مدرسه در قم . این حادثه در مدارس قرائتی پردیسان ، میثم در منطقه سالاریه و دو مدرسه طاها و امامی رخ داد. سه تا از این مدارس دخترانه و یک مدرسه پسرانه است
@ کارگری ، اعتصاب و تجمع :
همبستگی فراملی؛ اطلاعیه سازمان مرکزی کارگران سوئد (ال.او) در مورد ۸ فوریه ،آکسیون بین المللی در همبستگی با کارگران ایران . همه اتحادیه های کارگری در جهان همبستگی خود را با کارگران ایران در مبارزه برای شرایط انسانی کار و آزادی تشکل به نمایش می گذارند. اتحادیه های آزاد کارگری در ایران برای حق ایجاد تشکل های مستقل و آزاد بر اساس مقاوله نامه ۸۷
-تجمع اعتراضی پیمانکاران فضای سبز آذربایجان شرقی که خواهان اجرای عدالت هستند .
-تجمع اعتراضی سهامداران بانک آینده مقابل ساختمان مرکزی
@ تهران:
– شعارهای شبانه در نارمک
– شعار های شبانه در شهر آرا
-بانک شبانه در شهرک پرند
– آتش زدن بنر دو طرف اتوبان همت و بوق زدن ماشین ها
– جمعی از فعالین صنفی معلمان ، بازنشستگان و فعالین صنفی کارگری با کیوان صمیمی ملاقات و از جمله خواهان آزادی دکتر فرهاد میثمی شدند
@ شهرها
-اهواز ,اعتصاب و اعتراض کارکنان شرکت فولاد کاویان .دلیل اعتصاب در روز یکشنبه عدم اجرای طرح طبقهبندی مشاغل بوده که یکسال و نیم است به تعویق افتاده و مدیران شرکت، مدتهاست وعده اجرای آن را میدهند. شرکت فولاد کاویان حدود ۷۰۰ نفر کارگر را به صورت پیمانکاری در استخدام دارد،که با سایر پرسنل مجموعاً حدود ( ۱۰۰۰ نفر ) در این شرکت مشغول به کار هستند.
-کشاورزان اصفهان که با ماشین کشاورزی عازم تهران هستند موقتا در روستای جوزدان توقف کردند. یکی به علت اینکه پلیس راهور اجازه عبور از جاده انرژی اتمی را ندادند، و دیگر اینکه قرار است استاندار در جمعشان حاضر شود .
-تجمع اعتراضی مالباختگان مفتاح رهنورد ، با گذشت ۵ سال و بلاتکلیفی پرونده در اجرای احکام…!در سالهای ۹۶ و ۹۷ با پرداخت مبالغی بیش از ١ هزار و ٢٠٠میلیارد تومان، اقدام به پیشخرید خودرو کردهاند. اما تاکنون خودرویی به آنها تحویل داده نشده است.
اهواز :کارگران امروز با نشستن پای سفره خالی در منطقه مهدیس به وضعیت معیشتی خود اعتراض کردند.
-سازمان معلمان ایران در بیانیه ای خواستار لغو مصوبه غیرقانونی مولد سازی اموال دولت شد.
کوهنوردی فعالین صنفی فرهنگیان مریوان و سروآباد برای هم اندیشی در مورد اقدامات غیر قانونی آموزش و پرورش و امنیتی کردن فضای مدارس
-جوانرود سرهنگ مزدور شهرام حیدری رئیس پلیس اطلاعات شهرستان جوانرود کرمانشاه و از عوامل اصلی جنایت و کشتاردر جوانرود که در ۲۹ آذر در درگیری با جوانان آزادیخواه به شدت مجروح شده بود در جمعه ۱۴ بهمن درگذشت .
-زاهدان:مولانا عبدالحمید امام جمعه اهل سنت در خطبههای نماز جمعه ۱۴ بهمن در زاهدان ، با اشاره به ملاقاتش با ( ۳۰۰ نفر ) از مجروجان جمعه خونین زاهدان فاش ساخت که ( ۱۵ نفر ) چشمانشان کور و نابینا شدهاند .
-سنندج،آتش زدن سازمان تبلیغات اسلامی توسط مبارزین آزادیخواه
-بوشهر: دیوارنویسی دانشآموزان انقلابی
-شهرک بهاران سنندج بانگ شبانه و درگیری مردم با ماموران حکومتی
-بیانیه جمعی از معلمان و بازنشستگان شهرستان بانه در حمایت از همکاران «سقز، مریوان، دیواندرە و سنندج»
– مشهد:پاره کردن آذینبندی های دهه زجر
– آبدانان:حملە نیروهای سرکوبگر یگان ویژە بە خانوادە بازداشت شدگان در مقابل دادگستری . در این حملە خواهر سجادمرادی وندان بر اثر شلیک گازاشکآور دچار خفگی و بە بیمارستان منتقل شد…!
-یزد،آتش کشیدن بنر تبلیغاتی پل عابر پیاده بلوار مدرس
– بیش از صد نفر از زلزله زندگان خوی بر اثر گاز گرفتگی مسموم شدند ، مادر ۸۰ ساله و پسر ۵۵ ساله به علت گازگرفتگی ناشی از مصرف ذغال جان خود را از دست دادند .
و
-عصبانیت رئیس سازمان امور مالیاتی کشور و تهدید به اعلام جرم علیه خبرنگاری که در مورد مالیات قرارگاه خاتم الانبیاء(ص) سئوال می کند .
– مسعود نیلی اقتصاددان: تورم ۱۰ ماهه سال ۱۴۰۱ بدون تردید قله تورمی اقتصادایران پس از سالهای ۱۳۲۱ و ۱۳۲۲ محسوب میشود.
-ارزیابی سازمان شفافی بین الملل از گستردگی فساد در ایران ، از میان ۱۸۰ کشور رتبه ۱۴۷ بدست آوردیم .
– وریا غفوری از جهان فوتبال خداحافظی کرد .
با آرزوی پیروزی

گزارش و جمعبندی از خبرها و مبارزات انقلابی مردم ایران در سه شنبه و چهارشنبه یازدهم و دوازدهم بهمن ، صدو سی وهشتمین و صدو سی ونهمین روز
در دو روز سه شنبه و چهارشنبه و نیز برخی خبرها از دوشنبه که قبلآ گزارش نکرده ایم در مجموع ۲۵ حرکت اعتراضی وجود داشته که سهم اعتراضات شبانه تهران ۱۰ اقدام ، ۷ تجمع اعتراضی و ۶ حرکت در شهرهای دیگر وجود داشته که اعتراضات آبدانان ایلام در این میان بسیار برجسته بوده .
توضیح این حرکات و دیگر خبرها در پایین می اید :
جانباختگان و دستگیر شده ها:
– مرضیه آدینه زاده خواهر جانباخته ابوالفضل آدینه زاده با انتشار تصویری از پیکر زخمی برادرش در صفحهی اینستاگرامش نوشت:بهم میگن نمیترسی..!؟
مگه میشه خواهر بزرگ داداش دردونه ات باشی و بدن پاره پاره و غرق خونش رو ببینی و در برابر جلادان و ضحاکان سکوت کنی..!؟من تا آخرش پای خون داداشم میایستم و نامش ، مظلومیتش و راهش رو فریاد میزنم. چشماتون رو روی این جنایات نبندین بیتفاوت نباشین…!
سکوت شما یعنی نون زدن توی خون ابوالفضل ها…!
– دو تن از زندانیانی که در اثر شورش زندان لاکان رشت کشته شدند ، به نام های مهران عباس پور اقدام و محمد انوش نیا ،در باغ رضوان رشت دور از چشم بقیه دفن شدند .
– بهناز افشاری ۲۳ ساله رتبه ۲۲ کنکور را در اعتراضات دستگیرکردند و کشتند . ۵ آبان پیکرش را با آثار خونریزی در گوش و بریده گی گلو به خانواده برگرداند و گفتند با قرص خودکشی کرده .
– پیکر فاسد شده عاطفه نعامی که در جریان اعتراضات در کرج بازداشت شده بود ، بعد از گذشت ۸ روز در آپارتمانش پیدا شد . برادرش می گوید صحنه خودکشی در منزلش را با شیر گاز طراحی کردند .
– جعفرپناهی کارگردان معروف سینما و از هنرمندان مردمی در ۱۲ بهمن اعلام کرد در اعتراض به این گروگان گیری محرز تا زمان آزادی از خوردن و آشامیدن امتناع می کند .
– ۷ تن از زنان زندانی سیاسی در اوین طی نامه ای از فعالین محیط زیست حمایت کرده و احکام اعدام را محکوم نمودند .
– اتحادیه آزاد کارگران طی اطلاعیه ای سیاست سرکوب معلمان را محکوم کردند .
@ دانشجویی :
– دانشگاه شهید بهشتی ، دانشجویان گرافیتی در حمایت از اعتراضات مردمی و به یاد مجیدرضارهنورد و محسن شکاری درست کردند که در این گرافیت وسط آرم جمهوری اسلامی حلقه طناب دار است .
-دیوارنویسی در حمایت از اعتراضات مردمی و به یاد کشتهشدگان خیزش اخیر؛ خوابگاه باقرالعلوم دانشگاه آیتالله بروجردی.
– -بیانیه جمعی از دانشجویان دانشگاه بهشتی در خصوص منع ثبت نام تعداد زیادی از دانشجویان برای ترم آتی به علت رعایت نکردن حجاب اجباری
@ اعتصاب و تجمع ها:
-مجتمعهای فولاد سیرجان در یک هفته گذشته در خفای خبری در اعتصاب بسر میبرند.
-تجمع اعتراضی هموطنان زلزله زده خوی مقابل فرمانداری این شهر
-تجمع اعتراضی مالباختگان کریپتولند مقابل دادسرای جرائم اقتصادی
-اعتصاب و تحصن شبانهروزی کارگران مس فلز رنگین در اعتراض به پایین بودن حقوق و مزایای دریافتی مقابل فرمانداری شهر بابک کرمان
– ادامه تجمع اعتراضی خانواده های محکومان به اعدام ، مقابل ساختمان قوه قضائیه در تهران
– تجمع اعتراضی صاحبان صنایع شهرک صنعتی پرند در مقابل فرمانداری ، اهالی صنعت فعال در شهرک صنعتی پرند با تجمع در مقابل فرمانداری شهرستان رباط کریم نسبت به وضعیت نامناسب وقطعی های مکرر برق این شهرک اعتراض کردند.
– تجمع تعدادی از کارکنان بانک پارسیان ، بزرگ ترین بانک خصوصی ایران مقابل بانک مرکزی در اعتراض بهً پایین بودن حقوق و مزایا
@ تهران
۱۰بهمن ،اعتراضات درتئاترشهر، توانیر، تجریش،ولیعصر، اشرفی اصفهانی، فردوس، پونک و…تخریب ATMها برای مختل کردن نظام پولی کشور ً
– شعار شبانه از پنجره ها در شهرک اکباتان در ۱۲ بهمن
– دربند بانگ شبانه در ۱۱ و ۱۲ بهمن
– اعتراضات شبانه در چهارشنبه ۱۲ بهمن در شهرک نگین غرب
شهرها:
– آبدانان ایلام ، تظاهرات گسترده در خیابان در ۱۲ آبان . در چهارشنبه شب چندین گزارش از آبدانان وجود داشت که فضای شهر را بسیار ملنهب نشان می داد . جمعیت زیادی در خیابان ها بودند . در یکی از آنها گزارشگر فریاد می کشید آبدانان آزاد شد ، مردم تهران به خیابان ها بیایید ، در ویدئوی دیگر ۲ نفر از معترضین با سلاح های در دست شلیک هوایی می کنند . معترضین به مغازه های جاش ها و مخبرین حمله کردند . مجسمه میدان بسیج برای بار دهم تخریب شد . خبر حرکت اعتراضی مردم آبدانان از بخش خبری تلویزیون دولتی نیز پخش شد .
– حمله و انفجار در اداره کل تعزیرات حکومتی در استان اصفهان
– به آتش کشیدن تصاویر حکومتی در بهارستان اصفهان
– نمادهای حکومتی در رفسنجان تخریب شد
– پایین آوردن پرچم های دهه فجر در کرج
-در خوی جو شدید امنیتی برقرار شد .
سه روز بعد از زمینلرزه؛ مردم خوی سومین شب پس از زلزله را در هوای به شدت سرد، در فضاهای باز و در حالی به صبح رساندند که نسبت به بیتوجهی مقامهای حکومتی و عدم توزیع کافی چادر، پتو و غذا اعتراض شدید دارند.
– حسابی را که کریم باقری فوتبالیست معروف برای جمع آوری کمک به زلزله زندگان خوی اعلام کرد ه بود پس از ۲ ساعت بستند .
-رییس اداره حفاظت محیط زیست گنبدکاووس گلستان : دو تالاب بینالمللی آجیگل و آلاگل این شهرستان به سبب کم بارشی سال آبی قبل و جدید و تخصیص نیافتن حق آبه آنها از محل رودخانه اترک و سد شیرین دره به طور کامل خشک شدند .
– بریده شدن سیم گرگر – وسیله ای که در نبود پل ، برای حمل افراد از روی رودخانه استفاده می شود – در روستای سرتنگ برزه الیگودرز ، باعث سقوط ۵ نفر به رودخانه و کشته شدن ۳ تن از آنها شد .
-تبریز، آتش کشیدن یکی از دکلهای صدا و سیما
-جوانرود ،خیزش شبانه، در مخالفت با دیکتاتوری، ستمگری و جنایت
– جوانرود ، شعار دادن دانش اموزان در خیابان ها : از زاهدان تا ایذه ، خون از وطن می ریزه
– کرمانشاه,علیرغم باران،ریختن آتش در مسیر خیابان
– دو روحانی دیگر اهل سنت در پیرانشهر و جوانرود دستگیر شدند .
و
– مادر آذربایجانی ساکن منطقه زلزله زده خوی: مسئولین دولتی اگر کاری نمی توانید بکنید اقلآ مانع کمک های مردمی نشوید.
– مهدی طائب رئیس شورای قرارگاه راهبردی عمار : حفظ جان امام زمان از ترور ، لازم است
و ما باید به نقطه ای برسیم که چنین شرایطی را برای حضرت به وجود آوریم .
– شعار بر دیوار در بلوار کشاورز تهران : یک انقلابی را میتونید دستگیر کنید ، انقلاب را نه
– یک قلم داروی سرطان opdivo در یک ماه از ۵ ملیون رسید به ۴۱ ملیون تومان
با آرزوی پیروزی

گزارش و جمعبندی از خبرها و مبارزات انقلابی مردم ایران سوم و چهارم بهمن
[
گزارش و جمعبندی از خبرها و مبارزات انقلابی مردم ایران در دوشنبه و سه شنبه سوم و چهارم بهمن – صدو سی امین و صد و سی ویکمین روز
در سوم و چهارم بهمن گزارش از ۲۵ حرکت اعتراضی وجود داشته که حدود ۱۵ حرکت ، تجمع و یا اعتصاب کارگری بوده است . توضیح این اقدامات به شرح زیر است :
# جانباختگان و دستگیر شده ها:
– زاهدان سه شنبه ، مامورین که قصد گروگان گرفتن سجاد رئیسی در یک مغازه گیم نت را داشتند ، هنگامیکه با مقاومت روبرو شدند اقدام به تیراندازی کردند که ۶ نفر از مردم زخمی و کشته شدند
– ۴ بهمن سالروز تولد جانباخته ندا آقا سلطان بود .
– مدیر روابط عمومی دیوان عالی کشور اعلام کرد فرجام خواهی محمد قباد لو که به اعدام محکوم شد ، پذیرفته شده و به گفته یکی از وکلای او پذیرش فرجام خواهی در مورد پرونده اتهام قتل بوده ، اما در موضوع افساد فی الارض تا کنون چهار بار اعاده دادرسی کرده ایم که هر بار دیوان از ثبت و پذیرش آن امتناع کرد ه است .
– توئیت سعید افکاری ، وحید ۸۷۰ روزه که در انفرادیه و در آخرین ملاقات از مادرم پرسیده می دونی رکورد انفرادی در ایران و جهان چقدره ؟
– در پسوند پیرانشهر در روز دوشنبه شریف محمود پور امام جماعت مسجد ، پس از خواندن بیانیه اهل سنت پیرانشهر، نقده و اشنویه در اعتراض به احکام اعدام معترضان ، بازداشت شد .
– امیر حسین محسنی ۱۷ساله که به اتهام کندن تابلوی خیابان جمهوری اسلامی در تبریز به دوسال حبس تعزیری محکوم شد. دادگاه در حکم بدوی او را به ۱۶ سال حبس محکوم کرده
بود . امیر حسین را در زندان چنان شکنجه کرده بودند که مادرش یکماه ونیم بعد از حبس موقع ملاقات پسرش را نشناخت .
– نیروهای سپاه روز سه شنبه ۴بهمن در سردشت به منزل برادران هیمن حمزه که ۲۰آبان امسال با شلیک مستقیم توسط نیروهای هنگ مرزی جمهوری اسلامی کشته شد، هجوم برده و دو برادر وی را با اسلحه مجروح کرده و یک برادرش را نیز به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند .
– کوثر خشنودی نیا ورزشکار ، نایب قهرمان آسیا از کرمانشاه که در خیزش انقلابی از ناحیه چشم مورد اصابت گلوله ساچمه ای سرکوبگران حکومتی قرار گرفته بود برای همیشه بینایی چشم چپ خود را از دست داد
@ اعتصاب وکارگری:
– تجمع کارکنان برق کشور مقابل ساختمان وزارت نیرو در اعتراض به عدم پرداخت و دستمزد کافی ، عدم اجرای طرح طبقه بندی مشاغل ، سختی کار ، جمعه کاری و حق جذب
– تجمع اعتراضی مشمولان طرح ساماندهی مقابل مجلس ،
کارکنان شرکتی و قرار دادی اعلان کردند پس از یکسال و نیم انتظار بایستی این طرح به تصویب برسد .
– تجمع اعتراضی کارگران اخراجی شیرین عسل تبریز در برابر اداره کار
– بر پایی تجمعات اعتراضی باز نشستگان مخابرات در تهران و ۹ شهر مختلف در اعتراض به تاخیر در پرداخت مطالبات و قطع کمک هزینه های رفاهی ،عدم اجرای آئین نامه (۸۹/۲۴) نسبت به پرداخت مطالبات ، عدم پرداخت هرینه های درمانی ، عدم اجرای همسان سازی و عدم اجرای عادلانه حق نوبت کاری . این اعتراضات در شهرهای زیر صورت گرفته :
رشت ، چهار محال بختیاری ،مشهد ،اردبیل ، لرستان، اصفهان ،یزد، کرمانشاه و استان کردستان .
در تهران جمعی از کارکنان و باز نشستگان مخابرات در اعتراض به عدم رسیدگی به مشکلات و مطالبانشان مقابل ساختمان وزارت ارتباطات دست به تجمع زدند .
– مریوان ,تجمع مردم مقابل فرمانداری این شهر در اعتراض به بی کفایتی مقامات در تصفیه آب شرب که عامل بیماریها ی گوارشی در روزهای اخیر شد ه است .
– تجمع اعتراضی کارگران باز نشسته مقابل اداره کل کار آذر بایجان شرقی : کارگران باز نشسته شرکت های تراکتور سازی ،ماشین سازی و موتور ژن تبریز در اعتراض به عدم همسان سازی بیمه و حقوق، مقابل اداره کل کار آذربایجان شرقی تجمع کردند.
– تجمع اعتراضی معلمان باز نشسته تهران مقابل وزارت آموزش و پرورش در ارتباط با مشکلات معیشتی و عدم همسان سازی حقوق ،(گرانی ،تورم بلای جان مردم )شعار آن ها بود
-تجمع اعتراضی خانواده زندانیان محکوم به اعدام مقابل دفتر ارتباطات مردمی قوه قضائیه جهت لغو حکم اعدام عزیزانشان.
-تجمع اعتراضی مالباختگان تاج خود رو مقابل دادستانی قروین ، مردم (۱۵۰ میلیارد )تومان نزد تاج خود رو سرمایه گذاری کرده اند .
-تا سه شنبه سومین روز اعتصاب هزار نفر از پرسنل پیمانکاری و قرار دادی پتروشیمی بندر امام خمینی در جریان بود . بنا بر اظهارات منابع آگاه ، پرسنل بخش های حمل و نقل سبک و سنگین نیز به اعتصاب پیوستند .
-دوشنبه یازدهمین روز اعتصاب کارگران پتروشیمی – دناعسلویه . پتروشیمی دنا تحت مالکیت سپاه و وابسته به هلدینگ انرژی سپهر است . سپاه پتروشیمی را تعطیل کرد و میگویند پول نداریم به خانه هایتان بروید ،از چهار ماه قبل بیمه و حقوق کارکنان داده نشد ه و کسی هم جوابگو نیست .
@دانشجویی:
– تعدادی از دانشجویان دانشکده هنر دانشگاه الزهرا در تهران اعتراض خود را به سرکوب با ماکت هایی که به گردنشان طناب به نشانه اعدام آویزان کردند و عکس هایی که نشان از خشونت رژیم است ، گذاشتند .
– سه شنبه ، تحصن در اعتراض به احکام کمیته انضباطی و حمایت از دانشجویان پردیس هنرهای ریبای دانشگاه تهران
– مسمومیت ۶۷ دختر دانشجو با گاز منو اکسید کربن در خوابگاه سید جمال الدین اسد آبادی همدان
@ تهران
– دوشنبه شعارهای شبانه در جنت آباد جنوبی
– سه شنبه ،شعارهای شبانه در ملاصدرا ، مرگ بر دیکتاتور
– سه شنبه شعارهای شبانه در نارمک
– سه شنبه شعارهای شبانه در شهران
– دختر شجاعی به تنهایی در خیابان طناب دار بر گردنش ساعتهادر سرما ایستاد تا مخالفت خودرا با اعدام نشان دهد .
شهرها ی دیگر :
– اصفهان حمله با کوکتل به پایگاه بسیج درروز دوشنبه
– آتش زدن حوزه علمیه رضویه
– بوکان، پخش سرودهای انقلابی از بلندگوی مسجد شامگاه دوشنبه
– کمبود گاز همچنان در استان خراسان وجود دارد و در نیشابور صف ده کیلومتری ماشینها بعد از ده روز تعطیلی گاز سی ان جی ، تشکیل شد.
– ایذه : در ۲بهمن از ساعت ۸صبح در اکثر محله های شهر درگیری بین جوانان ومبارزان بختیاری با مزدوران سپاه در گرفت و تا ساعت نه و نیم ادامه داشت و اینترنت نیز قطع شد ه بود .
– فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان اعلامکرد که ۲ پلیس فراجا ،یک سرگرد و یک ستوان در یک حمله مسلحانه کشته شده اند .
– حمله سپاهیانمزدور به کولبران در نوسود پاوه .
– کامیاران ، استعفای دسته جمعی اعضای هیئت کشتی شهرستان کامیاران در واکنش به اخراج و باز داشت حیدر ابراهیمی سرایدار خانه کشتی در این شهرستان ، اخراج او به خاطر شرکت در مراسم خاکسپاری یکی از کشته شدگان اعتراضات در این شهر بود .
– دیواندره ،روشن کردن آتش در نقاط مختلف شهر .
– جو خفقان و حضور گسترده نیروهای نظامی در ورودی های شهر زاهدان .
– دربازی والیبال شهداب یزد و راهیاب مریوان در روز سه شنبه تماشا گران یزدی خطاب به بازیکنان مریوان شعار دادند (کردستا ن، کردستان چشم و چراغ ایران )
– رضا شکاری بازیگر ۲۴ ساله تیم فوتبال گلگهر سیرجان به دلیل حمایت از اعتراضات مردمی از حضور در تیم محروم شد .
– وریا غفوری کاپیتان سابق تیمفوتبال استقلال که در تیم فولاد خوزستان بازی می کرد از این تیمکنار گذاشته شد . او بارها از اعتراضات مردمی حمایت کرده است .
– تا کنون ۹ ماموستا در شهرهای مختلف کردستان بازداشت شده اند .
– نصب شعار زن زندگی آزادی بر فراز قله ی سبلان
@ برخی مواضع در باره کمپین وکالت:
– شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت : …در پاسخ به وکالت سیاسی به این و آن محکم تر و استوارتر روی خواسته هایمان اصرار داریم و اجازه نمی دهیم با چنین هیاهویی صدای ما کارگران و ما مردم را حاشیه ای کنید . …. خواست ما اداره شورایی و جمعی جامعه است .
– گوگوش در ایسنا : …این نه به یک هشتک تازه نیاز دارد و نه به # وکالت . من هنرمند در تبعید و هیچکداماز مخالفان جمهوری اسلامی نیاز به وکالت ندارند .
-اشکان مروتی از معترضان سنندج که شدیدآ زخمی شده بود : جناب شخص شاهزاده رضا پهلویی بزرگترین ضربه رو به این انقلاب پیش رو زد
– توئیت آتنا دائمی فعال مدنی و زندانی سیاسی ،مردم ایران بدون رهبر و لیدر به خیابانها آمدند و با شعارها و روش مبارزه خود پیام بزرگی نه فقط به حکومت ج. ا. بلکه به تمام افراد و گروه های سیاسی در پی قدرت، اعلام کرده اند این مردم هستند که ما را رهبری میکنند و آینده ساز هستند.
– آتش شاکرمی:خاله ی نیکا شاکرمی در اینستاگرام : گفته اید هدف تان اتحاد مردم، حفظ تمامیت ارضی، و نمایندگی مردم ایران در مذاکرات بین المللی است . حفظ تمامیت ارضی را کلن بگذارید کنار. ما مردمی که اینجا دم تیغ هستیم برای جدایی طلبی دم تیغ نرفته ایم.عوام فریبی تاریخ مصرف دارد. من به عنوان یک شهروند حق دارم به هیچ شخصی اعتماد نکنم. و راه رسیدن به دموکراسی را عبور عجولانه از این ظلمات با دست به دامن ِ یک دیکتاتوری دیگر شدن ندانم .من چک سفید امضاء نمی دهم .
و
– زنی در صف دارو در یک داروخانه پر ازدحام مستاصل و خشمگین فریاد می زند هر گوشه این کشوررا نگاه کنید رنج و درد است .
– نیلوفر آقایی کارشناس مامایی و بارداری که در مقابل ساختمان پزشکان به چشمش ساچمه زدند ، در استوری ایسنا ی خود نوشته : ۴ بهمن … چشم قشنگم …امروز شد ۳ ماه که ندارمت … ۴ آبان … ۱۲ ظهر
– رسول خادم قهرمان کشتی و مربی سابق تیم ایران ، برگزاری کنگره زنان تاثیر گذار را مایه شرمندگی دانست .
– راه حل مشعشع محسن رضایی برای مقابله با تحریم ها : باید اسم کشور را تغییر بدهیم تا قطعنامه ها و تحریم ها بی اثر شود .
– شعار جدید بر دیوارهای شهر : سقف و کتاب و گندم ، قدرت به دست مردم
با امید پیروزی

گزارش و جمعبندی از خبرها و مبارزات انقلابی مردم ایران اول ودوم بهمن
گزارش و جمعبندی از خبرها و مبارزات انقلابی مردم ایران در شنبه و یکشنبه ، اول ودوم بهمن ، صدوبیست و هشتمین و صد و بیست و نهمین روز
در ۲ روز شنبه و یکشنبه گزارش از حدود ۲۰ حرکت اعتراضی در بخش های مختلف وجود داشته که به شرح زیر توضیح می دهیم .
# جانباختگان و دستگیر شده ها :
– برگزاری مراسم خاکسپاری جوان معترض در اصفهان که توسط نیروهای حکومتی ربود ه و به قتل رسیده است. رضا قادری ۱۹ ساله اهل اصفهان حدود یک ماه پیش ربوده شد و دو شب پیش جنازهش را در باغ پدریش در شرق اصفهان رها کردند. پدر و مادرش تحت فشار سنگین برای رسانهای نکردن موضوع هستند، طی این یک ماه هم هیچ خبری از او نبوده است .
– سنگ قبر صلا ح الدین گمشادزهی از جانباختگان جمعه خونین زاهدان توسط عوامل وابسته به جمهوری اسلامی تخریب شد .
– سنندج، تهیه غذا به یاد جانباخته داریوش علیزاده برای نیاز مندان
– گلباران مزار جانباخته نیکا شاکرمی توسط دوستانش
– بنا بر گزارش شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران زینب مولایی راد مادر جانباخته کیان پیر فلک در پی احضار به حراست اداره آموزش و پرورش از کار تعلیق شد .
– وکیل محمد اختیاریان از باز داشت شدگان مراسم چهلم نیکا شاکرمی نوشته موکلش به علت عفونت و جراحات ناشی از دستگیری به کما رفته است.
– حکم حبس جعفر پناهی توسط دیوان عالی کشور نقض شد و پرونده وی جهت رسیدگی مجدد به شعبه ۲۱ دادگاه تجدید نظر استان تهران ارجاع داده شد .
-آرش صادقی پس از حدود صد روز بازداشت موقت از زندان اوین آزاد شد .
– مصطفی احمد زاده از طرف دادگاه رشت ملزم شده است که با اجازه آنها بتواند ساچمه ها را از بدنش خارج کند و دادگاه این شهر این اجازه را منوط بر صدور حکم کرده است .او روز یکم مهر توسط اطلاعات این شهر دستگیر شده و پس از یک هفته شکنجه و زندان انفرادی به لاکان رشت منتقل و در آبانماه با قید وثیقه آزاد شد.
– نور احمد حسن زهی زندانی سیاسی بلوچ که ۱۲ سال تمام در زندان بسر می برد اخیرن فرزند خود را در اثر بیماری از دست داد . با وجود درخواستهای مکرر این زندانی برای مرخصی چه پیش و چه پس از فوت فرزندش اجازه مرخصی به وی نداد ند .
– همچنین پدر آرمیتا عباسی نوشت: «قبل از اولین ملاقاتم تو زندان، تمام فکرم این بود که نکنه دخترم حس کنه باعث سرافکندگی من شده و میخوام سرزنشش کنم برای حق اعتراضش. بهش گفتم تمام قد حمایتت میکنم و کنارتم .
– تجمع خانواده هاو بستگان محکوم به اعدام در تهران مقابل ساحتمان قوه قضائیه ، خانواده های زندانیان محکوم به اعدام زندان قزلحصار و زندان مرکزی کرج با در دست داشتن پلا کارد ها با محتوای اعدام نکنید و سر دادن شعارهایی خواستار توقف اجرای حکم اعدام نزدیکانشان شدند .
اعتصاب و کارگری :
– بازنشستگان طی اطلاعیه ای فراخوان برای تجمع بزرگ صنفی بازنشستگان جهت مطالبه قانونی صدور احکام رتبه بندی و پاداش دادند .این تجمع در دوشنبه ۳ بهمن ساعت ۱۰ مقابل ساختمان آموزش و پرورش خواهد بود .
– حمایت اتحادیه کارگران خدمات عمومی کانادا از فعالان زندانی تشکل های کارگری و اعتراضات در ایران .
– حکم حبس کامیار فکور فعال کارگری اجراء شد و او جهت اجرای حکم بک سال حبس به بند ۸ اوین منتقل شد .
– با تعطیلی سه واحد تولید کننده آجر ماشینی در شهرستان گنبد به علت نبود گاز ، ۲۰۰ کارگر بیکار شدند .
-ادامه دستبرد به معیشت باز نشستگان با عدم تخصیص بودجه جهت پرداخت بدهی های دولت به تامین اجتماعی در بودجه ۱۴۰۲
-تجمع باز نشستگان شهرستان های شوش -هفت تپه- کرخه و حر مقابل سازمان تامین اجتماعی شهر. از جمله مطالبات بازنشستگان :
-اجرای متناسبسازی سال۱۴۰۰، و سال ۱۴۰۱ ،پرداخت عیدی ، اجرای درمان رایگان ، پرداخت عیدی ،اجرای انتخابات کانون بازنشستگان شهرستان و عدم واگذاری بانک رفاه درقالب اصل ۴۴
@ تهران :
– بانک شبانه در ۳۰ دی ماه در مناطق مختلف تهران با شعا مرگ بر خامنه ای ، مرگ بر دیکتاتور
– شعارهای شبانه در یکشنبه در محله های شریعتی ، سعادت آباد ، پونک و شهرک باقری
– تظاهرات در محوطه شهرک اکباتان با شعار مرگ بر خامنه ای . در بخشی دیگر از این شهرک ، مردم از پنجره ها شعار می دادند .
– تجمع اعتراضی مالباختگان کریپتولند جلو دادگستری تهران ، دو ساله که پول مردم را پس
نداده اند و تازه بعد از دو سال میگن سرهنگ پاسدار بهنام حاجی پور پولها را دزدیده .
@ شهرها:
– سبزوار :تراکت بزرگ با شعار سر به دار می دهیم تن به ذلت نمی دهیم با امضاء(سربداران)
– بوکان، در درگیری بین سپاه و یک گروه مسلح ناشناس یک سپاهی کشته و سه نفر بشدت زخمی شدند .
– بوکان ، برافروختن آتش در خیابان های بوکان در یکشنبه
– دیواندره ، بر افروختن آتش در خیابان
– جمعی از معلولین در اعتراض به حذف بودجه حمایت از معلولان ، جلوی فرمانداری مشهد دست به تجمع زدند .
– مشهد ،در یک مدرسه فوتبال پایه در مشهد به ۱۵ بازیکن کودک تعرض جنسی شد ه است .
– بندر عباس : فریاد مرگ بر دیکتاتور در خیابان ها در ۳۰ دیماه
– اردبیل :آتش زدن دادگستری اردبیل
– یاسوج ،تجمع اعتراضی کارگران خدماتی شهرداری یاسوج جلوی شورای این شهر به علت پرداخت نشدن حقوق و بیمه این کارگران که از شهریور ماه تا کنون حقوق نگرفته اند و حق بیمه برای آنها واریز نشده است .
– نقده ،آتش زدن خانه یک مزدور رژیم
– قزوین ، تجمع مالباختگان تاج خودرو جلوی دادستانی قزوین . ۱۵۰ میلیارد کلاهبرداری شده و آنوقت ماموران به آنها اسپری فلفل زدند .
و
– تهران،رئیس سازمان غذا و دارو گفت : متاسفانه در لایحه بودجه ۱۴۰۲اعتبارات مربوط به یارانه شیر خشک ، یارانه کاهش فرانشیز و دارو های صعب العلاج و طرح دارو بشدت کاهش پیدا کرده و حتا نسبت به اعتبارات امسال هم پا ئین تر بوده است .
– فریبا علاسوند عضو شورای سیاستگذاری حوزه علمیه خواهران : جهان زیر اندیشه فمینستی جهان وحشت آوری است .
– در پی فراخوان چندین کلکتیو چپ و فمنیست (روژاوا. بلند گو ژینا …)شنبه ۲۱ژانویه هزاران نفر در بیش از هشت شهر اروپا گرد هم آمدندتا حمایت خود را از جنبش زن ،زندگی ،آزادی ابراز کنند . علیه سرکوب ، برای مقاومت .
با آرزوی پیروزی
سایت سازمان راه کارگر

گزارش و جمعبندی از خبرها و مبارزات انقلابی مردم ایران در پنجشنبه ۲۹ دی – صدو بیست و ششمین روز
گزارش و جمعبندی از خبرها و مبارزات انقلابی مردم ایران در پنجشنبه ۲۹ دی – صدو بیست و ششمین روز
در روز پنجشنبه دو خبر از مراسم های چهلم وجود داشت که با شرکت وسیع مردم برگزار شدند و در آنها مردم با شهامت و شجاعت ، شعارهای ضد حکومتی سر دادند .
مامورین سپاه با ایجاد تعداد زیادی از پست های بازرسی ، زاهدان را محاصره کرده وبرای توقف اعتراضات منظم و هفتگی مردم مظلوم بلوچ برنامه ریزی می کنند . آنها تعدادی از محافظین مسجد مکی را دستگیر کردند . روز جمعه زاهدان شرایط ملتهبی را تجربه خواهد کرد و باید دید رژیم سرکوبگر با تظاهرات در زاهدان چه خواهد کرد .
توضیح اقدامات اعتراضی و برخی از خبرها به صورت زیر است :
# جانباختگان ودستگیرشدگان :
– مراسم چهلم جانباخته شادمان احمدی با شعار مرگ بر سپاهی ، سپاهی سپاهی ، داعش ما شمایی و حضور گسترده مردم دهگلان برگزار شد.
– حضور پرشمار مردم در مراسم چهلم دنیا فرهادی دانشجوی ۲۱ ساله رشته معماری دانشگاه آزاد اهواز در ایذه .او در تا ریخ ۱۶آذر ماه ناپدید شد و پیکر بی جانش در حالی که هدف اصابت گلوله مزدوران قرار گرفته بود در تارخ ۲۴ آذر ماه توسط ماهیگیران کوت عبدالله در کارون پیدا شد . در این مراسم از جانباختگان حسین سعیدی و محمود احمدی یاد شد .مردم با شعار مرگ بر خامنه ای و بختیاری می میرد ذلت نمی پذیرد از مجاهد کور کور که در بند است حمایت کردند و شعار دادند : مجاهد اعدام شه ، ایذه قیامت میشه .
– خانواده محمدمهدی کرمی برای ادای احترام بر مزار جانباخته محمد حسینی با دسته گلی بزرگ حاضر شده و یاد و نامش را گرامی داشتند .
– مادر کیان پیر فلک : دلهره های مادرانه یاریم نمی کنند ، نباید اینطور می شد ، نمی دانم کسانی که تو را ازآغوشم ربودند راحت میخوایند یا نه ،بنظر ت دستان کودک خود را شبها میگیرند ؟
– پدر سارینا ساعدی دختر ۱۵ ساله ای که به علت ضربات پی در پی باتون در سنندج جان باخت : بلند شو عزیزم برف اومده ، همیشه برف میومد تو خوشحال می شدی ، بلند شو دلم واسه ت تنگ شده …..
– بابلسر :سعیده میر قربانی ، وکیل دادگستری که در مازندران پس از احضار یه اداره پلیس امنیت بابلسر به در خواست ماموران برای امضاء نامه عذر خواهی بابت فعالیتش در شبکه های اجتماعی پاسخ منفی داد، بازداشت شد .
@ دانشجویی :
-اطلاعیه و فراخوان تشکل دانشجویان پیشرو :
یک دستاورد و گام مهم دیگر انقلاب زن ، زندگی آزادی .
انقلابمان در پنجمین ماه خود ، دولتهای جهانی را مجبور به آمدن پای پایان سیاست مماشات با جمهوری اسلامی کرده است ، لذا حضور اعتراضی ما در خیابان برای بزرگداشت این دستاورد بزرگ میتواند پاسخ مناسبی به جمهوری اسلامی باشد .
-حراست دانشگاه فرهنگ و هنر امروز از ورود دختران دانشجو بدون حجاب به جلسه امتحان ممانعت و آن ها را وادار به استفاده از مقنعه کرد.دانشجویان پس از اتمام امتحان مقنعه های دانشگاه را به سطل زیاله ای که روی آن نوشته شده بود محل جمع آوری زباله های بلا استفاده انداختند .
@ کارگری:
– بیانیه کارگران غیر رسمی زیر مجموعه وزارت نفت در افشاگری برعلیه « انحادیه صنف کارگران » . در این بیانیه گفته می شود این تشکل با تایید مر اجع امنیتی هر کاری می کند به غیراز رسیدگی به خواسته های کارگران و از تاریخ صدور این بیانیه
۲۸ دیماه هر گونه نشست و ادامه فعالیت تحت این عنوان مورد تائید و حمایت مجموعه بزرگ کارگران غیر رسمی وزارت نفت نخواهد بود .
– پرسنل پایانه نفتی قشم ،۲۹دیماه دست به اعتصاب زدند .
– @ شهرها ی دیگر :ً
– راهپیمایی و تجمع اعتراضی کشاورزان شرق اصفهان
– رودسر :آتش زدن پایگاه بسیج
– -زاهدان :جو شدید امنیتی و وضعیت ایست و بازرسی های نیروی نظامی در ورودی شهر زاهدان . ۱۵ ایست بازرسی در این شهر دایر نموده
– اند و حدود ۱ ملیون نفر را محاصره کرده اند .
– اقدام به خودکشی دو کودک ۱۵ ساله که از پل شالمان سنندج خود را به پایین پرت کردند . یکی از این دو نجات یافت و دیگری وضع وخیمی دارد .
– مهاباد :مردم به دلیل صدور قطعنامه پارلمان اروپا در توصیه به تروریستی شناختن سپاه پاسداران به خیابان آمده و با رقص و پایکوبی ابراز شادی می کنند .
– شادی مردم سقز با آتش بازی به مناسبت تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران توسط اتحادیه اروپا
– راهبندان شبانه در بوکان
– شعار شبانه علیه دیکتاتوری در بندر عباس
و
-پارلمان اروپا قطعنامه محکومیت سرکوب اعتراضات در ایران و قرار دادن سپاه پاسداران در فهرست گروه های تروریستی را تصویب کرد. از میان ۵۴۵ نماینده شرکت کننده در رای گیری، ۳۱۳ نفر به این قطعنامه رای مثبت دادند.
– فایل صوتی ای از مکالمه فرماندهان فراجا به بیرون درز کرده و در آن آشکارا گفته میشه ماشین ژانتیا سفید به نیروهای خودی حمله کرده و همچنین یک دستگاه پراید را هم به رگبار بسته و توقیف شود .پس از چند لحظه با تاکید اعلام میشه که این خودرو خودی است و توقیف منتفی می باشد .
– تهران :رئیس سازمان بورس تهران ، گاز تمام صنایع قطع است و کسی از آنها
حمایت نمی کند .
-قزوین :آمار مصدومان و مجروحان به علت سرما و نبود گاز شهری بالا رفت ،حسن اسماعیلی رئیس مرکز اورژانس پیش بیمارستانی و مدیریت استان قزوین گفت : در ۲۸ دیماه به علت انفجار کپسول گاز در ساختمان نیمه کاره در قزوین دونفر کشته و شش نفر مصدوم شدند . این ۸ تن از اتباع کشورهای همسایه بودند .
– زارع رئیس مرکز پیش بینی زلزله آذربایجان غربی : لرزه خیزی منطقه طی ۲۵ سال اخیر تحت تآثیر خشک شدن دریاچه ارومیه بوده است .
با امید پیروزی

گزارش از خبرها و مبارزات انقلابی مردم ایران در چهارشنبه ۲۸ دی – صد و بیست و پنجمین روز
گزارش از خبرها و مبارزات انقلابی مردم ایران در چهارشنبه ۲۸ دی – صد و بیست و پنجمین روز
در روز چهارشنبه خبر جان باختن یکی از مبارزین زخمی بلوچ را داشتیم و خبر از برنامه های گسترده نیروهای رژیم برای جلوگیری کردن از تظاهرات هفتگی در زاهدان .
چندین فراخوان برای انجام اقدامات اعتراضی در روزهای ۲۹ و۳۰ دی داده شده .
گزارش این موارد و نیز اقدامات اعتراضی محدود در ۲۸ دی به شرح زیر توضیح داده می شود .
# جانباختگان و دستگیر شدگان :
– منصور هرمزی از معترضین بلوچ زخمی در حوادث خونین زاهدان ، پس از تحمل درد و رنج بسیار روز گذشته جان باخت . او با گلوله مامورین مزدور زخمی شد و پیکرش را امروز به خانواده اش تحویل دادند .
– خانواده و تعدادی دیگر شرکت کننده بر مزارسید محمد حسینی و محمد مهدی کرمی جمع شدند . ماموران اسم و عکس سید محمد حسینی را از سر مزارش برداشته اند .
– کلمه شهید را ماموران از روی سنگ قبر جاوید نام احمد گودرزی در اشترانکوه تخریب کردند ولی مردم همچنان با کاغذ نوشتند ، شهید راه آزادی و بر سر مزار او بر علیه حکومت شعار دادند .
– مادر کیان پیرفلک : به نام خدای رنگین کمان ، آرام جانم کیانم ، رفیق لحظه ها م، میدانم که می دانی حالا که دستان تپلت در دستم نیست ، چه احساسی دارم . می گویند جای تو خوب است ، ولی خیالم جمع نیست…..
– جواد روحی که در دادگاه انقلاب سه بار به اعدام محکوم شده است در زندان به صورتی تحت شکنجه های ترسناک قرار گرفته بود که در روزهای اول قدرت تکلم و کنترل ادرار خود را از دست داده بود . او برای پذیرش اتهام قرآن سوزی شدیدأ تحت فشار بود .
– اا کارگر رستوران تراس از ۲ ماه پیش دستگیر شدند و ۵ نفر از آنها به محاربه متهم شده اند .
@ دانشجویی
– دانشجویان پیشرو طی فراخوانی اعلام کردند که در روز پنجشنبه پس از قرارگرفتن سپاه پاسداران در لیست سازمان های تروریستی ، با حضورمان در خیابان به هر شکلی ، این پیروزی بزرگ سیاسی را بزرگ بداریم .
– در دانشگاه ارومیه ۳ روز است که اینترنت قطع است و رفت و آمد لباس شخصی ها زیاد شده است .
@ تهران :
– اکباتان شعارهای شبانه ، مرگ بر دیکتاتور
– فراخوان برای ۲۹ و۳۰ دی داده شده که بعد از کنکور اقدامات اعتراضی صورت گیرد . چهلم مجید رضا رهنورد نیز در این مقطع است .
– تجمع اعتراضی معلولین به علت حذف بودجه حمایت از معلولین
@ شهرهای دیگر
– فراخوان بازنشستگان شوش به بازنشستگان دیگر شهرها برای تجمع در روز های یکشنبه جهت پیگیری خواسته هایشان .
– حمله با کوکتل و به آتش کشیدن حوزه علمیه خمینی
– اصفهان ، ادامه اعتراض کشاورزان اصفهان در جلوی استانداری
– مشهد : نصب بنر برای چهلم جاوید نام مجید رضا رهنورد و فراخوان برای تجمع اعتراضی در ۲۹ و ۳۰ دی ماه
– گالیکش گلستان ، ادامه تجمع و راهبندان در جلوی منزل مولاناگرگیج که جلوی ورود لباس شخصی ها را بگیرند .
– زاهدان ، مسدود شدن تمام ورودی خروجی های این شهر با موانع بتنی ، ایجاد ایست بازرسی توسط سپاه و ورود نیروهای زینبیون و فاطمیون با ۳۰ اتوبوس که بیانگر نقشه ی شومی برای مردم زاهدان است . در روزهای پنجشنبه و جمعه اینترنت در این شهر قطع خواهد بود .
و
– راحله امیر، روانشناسی که در اعتراضات یک چشمش را با شلیک مامورین از دست داد استوری زیر را منتشر کرد :
ارزشش را داشت ..!؟
گفتم آره شدیدآ …..!
– رئیس کنفدراسیون مجلس : کسری بودجه سال آینده ۴۷۶ هزار میلیارد خواهد بود . یعنی اا میلیارد دلار .
– در مرغداری ها هزاران مرغ بر اثر سرما از بین رفتند
با آرزوی پیروزی

گزارش و جمعبندی از خبرها و مبارزات انقلابی مردم ایران در دوشنبه ۲۶ دی – صد وبیست و سومین روز
گزارش و جمعبندی از خبرها و مبارزات انقلابی مردم ایران در دوشنبه ۲۶ دی – صد وبیست و سومین روز
در روز دوشنبه حرکت اعتراضی مردم تربت جام در رابطه با کمبود گاز و مجموعه اتفاقات مربوط به آن خبر از فضای ملتهبی می دهد که بر اثر نبود سوخت در کشور وجود دارد . همچنین در مراسم چهلم هومن عبدالهی در سنندج جمعیت گسترده به سر دادن شعارهای ضدحکومتیپرداختند.
در ۲۶ دی گزارش از ۱۱ اقدام مبارزاتی واز جمله ۳ اعتراض کارگری وجود داشت که به شرحزیر است .
& جانباختگان و دستگیرشده ها:
– مراسم چهلم جانباخته سپهر اعظمی در بهشت علی اشتهارد برگزار شد ، جوان ۲۴ ساله کرد-یار سان درتاریخ ۱۲آبانماه در مراسم چهلم حدیث نجفی در کرج توسط سرکوبگران هدف شلیک ده ها گلوله ساچمه ای قرار گرفت و پس از ۳۳ روز در تاریخ ۱۵ آذر در بیمارستان مدنی کرج جان باخت .
– مادر حسن ترکمان گفت سنگ مزار جانباخته محمد حسینی آماده شد و در اسرع وقت در محل خود نصب می شود .
– مراسم چهلم هومن عبدالهی در سنندج ، آرامستان حسن آباد با حضور جمعیت وسیعی از مردم برگزار شد .پدر او از تدوام اعتراضات گفته و از مبارزات مردم بلوچ و خصوصن از مردم زاهدان حمایت کرد. پدر و مادر هومن همراه با سر دادن شعار شهید نمی میرد بطور نمادین کبوتر به نشانه آزادی رها کردند. و شرکت کننده گان شعار کرد ،بلوچ ،آذری،آزادی و برابری ، مرگ بر خامنه ای و، مرگ بر دیکتاتور و کردستان کردستان گورستان فاشیستان سر دادند .
-مریم اسماعیل زاده فعال معترض ساکن تهران در تاریخ ۲۴ آذر در محله نیاوران بر اثر اصابت گلوله ماموران امنیتی جان باخت .
-کاشت نهال سرو برای یاد بود جانباخته کیان پیر فلک توسط دایی و برادر کوچکتر کیان در کنار مزار او .
– نصب شعر حسن حسام برمزار مهسا امینی در سقز
– ۷ زندانی سیاسی در یاسوج بویراحمد از تاریخ ۲۴ دی در اعتصاب غذا به سر می برند . آنها در اعتراض به بلاتکلیفی در مورد رسیدگی قضایی و بی عدالتی به این حرکت دست زده اند . هر ۷ نفر توسط اطلاعات سپاه از خانه هایشان ربوده شدهاند .
– لیلا حسین زاده روز یکشنبه در تویئتر اعلام کرد در بند زنان عادل آباد جنایتی هولناک علیه زندانیان عادی از طریق قرص های اعصاب و آرام بخش در جریان است .او به شرایط دشوار زندان و به موارد پر شماری همچون توهین ها و برخورد فیزیکی ماموران با زندانیان زن ، وضعیت بهداشتی نامناسب زندان ها ، نبود آبگرم برای حما م کردن ،نبود پنجره و تهوبه و ازدحام زندانیان و محدودیت هایی مانند کوتاه کردن مو و خواندن اجباری قرآن و کمبود امکانات اشاره کرد .
@ اعتصاب :
– تجمع اعتراضی باز نشستگان شهر شوش در برابرفرمانداری در اعتراض به وضعیت معیشتی
– پرسنل رسمی و قرار دادی در سایت یک پتروشیمی بوشهر با توقف فعالیت های شغلی خود دست به اعتصاب زدند .
– کارکنان مجتمعفولاد لرستان در مقابل این شرکت دست به تجمع اعتراضی زدند . آنها به عدمدریافت ۱۱ ماه حقوق و مشکل بیمه اعتراض دارند .
@ دانشجویی و دانش آموزی:
– تحصن دانشجویان دانشگاه شیراز در اعتراض به مصادره اموال دانشگاه به قصد اجاره دادن و سود جویی . تعدادی از دانشجویان به دلیل کافی نبودن فضا برای مطالعه ، در یک اقدام اعتراضی روی رمین کتابخانه مرکزی به امورات درسی پرداختند .
– رها احمدی ۱۲ ساله کلاس ششم دخترانه پروین اعتصامی شهرستان شازند به جرم انکه عکس پروفایلش سیاسی بوده ، در مدرسه دستگیر و به جای نامعلومی برده اند .
– اعزام ۵۴ مصدوم حادثه مسمومیت با مونواکسید کربن در مدرسه فرزانگان به مراکز درمانی شهر اردبیل .
@ تهران :
– خانواده محکومان به اعدام با تجمع در مقابل ساختمان قوه قضاییه در تهران با شعار نه به اعدام و مسئولین جواب بدهند ، خواستار لغو احکام اعدام شدند .
– آتش زدن بانک سپه در یوسف آباد
@ شهرها ی دیگر :
– تجمع گروهی از مردم تربت جام مقابل فرمانداری این شهر جهت پاسخگویی مسئولان در پی قطع سه روز گاز .پس از سخنان فرماندار، درگیری بین معترضان و سرکوبگر ان ایجاد شد . مردم نماینده فرماندار را فراری دادند و با روشن کردن آتش جاده ها را بستند و دوربین های فرمانداری را از کار انداختند . ماموران برای شناسایی جوانان با گلولههای رنگی حمله کردند .
– تظاهرات جوانان درخیابان در تربت جام با شعار مرگ بر خامنه ای در اولین ساعات شب و ادامه درگیری ها . مردم به هلال احمر حمله کرده و از نرده های آن بالا رفتند .
– بوشهر : فرمانده نظامی بوشهر از بازداشت چند دختر به اتهام تعرض به یک زن تذکر دهنده حجاب اجباری در خیابان ساحلی بوشهر خبر داد.
– گروهی ازشهروندان کرمانشاهی در ۲۵دیماه ، خود روی سرکوبگران سپاه را که قصد مزاحمت داشت با پرتاب سنگ فراری دادند .
– – ادامه تحصن مردم گالیکش گلستان در خیابان های اطراف منزل مولانا گرگیج در رابطه با احضار او
و
– -تظاهرات بی سایقه و بزرگ ایرانیان دراستراسبورک مقابل پارلمان اروپا با درخواست قرار دادن سپاه در لیست تروریستی اتحادیه اروپا . پلیس فرانسه تعداد شرکت کنندگان را ۱۲هزار نفر اعلامکرد .
– بر روی برج ایفل در دوشنبه شب با نور شعار زن زندگی آزادی می درخشید .
– جواب فرماندار تربت جام به مردممعترض به نبود گاز : صلوات بدهید
– سنگ مزار زنده یاد محسن شکاری را شکسته اند و به خانواده اش گفته اند سنگ گذاشتن رومزارش ممنوع است .
– امیر رضا باقری نوجوان ۱۶ ساله در تبریز به اتهام توهین به خامنه ای محاکمه می شود .
-دانش آموزان در چهار ماه گذشته فقط ۳۸ روز به مدرسه رفته اند (آلودگی هوا ،بارش برف و باران، بازی تیم ملی در جام جهانی ،گرد و غبار ، اعتراضات خیابانی)
امسال ۹۱۱هزار دانش آموز ترک تحصیل کردند . رشد ۱۷درصدی دانش آموزان باز مانده از تحصیل به نسبت شش سال گذشته .
با آرزوی پیروزی
سایت سازمان راه کارگر

علیه سرکوب و برای مقاومت آکسیون اعتراضی مشترک در 10 شهر اروپا
علیه سرکوب و برای مقاومت
آکسیون اعتراضی مشترک در 10 شهر اروپا
آکسیون اعتراضی 21 ژانویه با عنوان “علیه سرکوب و برای مقاومت” ازسوی 10 گروه، پلاتفورم، و کلکتیو چپ و مستقل ایرانی سازماندهی شده و تلاشیست هرچند ناچیز درجهت پیوندهای فرامحلی بلندمدت و افزایش توان سیاسی میان کلکتیوهای چپ که هریک به شکل مجزا در شهرهای لوکال خود درحال سازماندهی هستند. این تظاهرات به طور مشخص علیه خشونت دولتی و چندگانۀ جمهوری اسلامی اعتراض کند و میکوشد همبستگی بینالمللی را تقویت کند. جدا از جنبۀ سلبی و منفی نسبت به ماشین کشتار و اعدام جمهوری اسلامی، فراخوان این تظاهرات اشکال مختلف مقاومت و مبارزۀ معترضین، زندانیان، محکومین به اعدام، مادران دادخواه و غیره را تصدیق میکند:
“سکوت ستمدیدگان جهان نسبت به حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم دولتهای غربی و شرقی از جمهوری اسلامی مصونیت رژیم را بالا میبرد و سرکوبها را تسهیل میکند. همچنین محکومیت هرشکلی از مداخلۀ خارجی، اعم از نظامی یا اقتصادی، که استقلال و خودآئینی خیزش جاری را زیر سؤال برد، نیازمند همراهی جمعی ست. در 21 ژانویه ۲۰۲۳ به خیابانها میآییم تا اعدام، سرکوب، استبداد و خفقان را محکوم کنیم و همبستگی خود را با مقاومت زخمیها و زندانیان و خانوادههاشان، و با محکومین به اعدام و مادران دادخواه اعلام کنیم”.
همچنین در فراخوان بر ناموزون بودن اعمال سرکوب به بدنهای شوریده تأکید میکند:
“سرکوب و ستم هرگز به شکل همسان بر روی بدنها توزیع نمیشوند. محسن شکاری کارگر یک کافه بود که بهبهانهی آتشزدن یک سطل آشغال، ولی درواقع بهدلیل دفاع مشروع از معترضان بیدفاع در برابر خشونت عریان سرکوبگران، به محاربه محکوم و اعدام گردید. کودککشی ستاره تاجیک، کودک افغانستانی، و کیان پیرفلک در ایذه، جمعۀ خونین بلوچستان و میلیتایزهساختن کوردستان، درکنار روایتهای هولناک از تجاوز و خشونت جنسی، همگی بر این ناهمسانی گواهی میدهند”.
برای خواندن فراخوان و جزئیات بیشتر درمورد این تظاهرات به اینجا مراجعه کنید.
فهرست سازماندهان این آکسیون اعتراضی مشترک:
آمستردام (کلکیتو ژینا)
برلین (بلندگو)
برمن (کلکتیو سوسیالیسم از پایین)
بروکسل (کلکتیو زن، زندگی، آزادی)
پاریس (گروه روژا)
پاریس (feminists4Jina)
فرانکفورت (بلوك انترناسيوناليستي)
گوتینگن (کلکتیو بدون نام)
منچستر (کلکتیو ریشه های سرخ)
هامبورگ (کلکتیو زن زندگی آزادی)

گزارش وجمعبندی از مبارزات انقلابی مردم ایران در پنجشنبه ۲۲ دی – صد ونوزدهمین روز
گزارش وجمعبندی از مبارزات انقلابی مردم ایران در پنجشنبه ۲۲ دی – صد ونوزدهمین روز
در روز پنجشنبه بخش زیادی از گزارشات مربوط به جانباختگان یا دستگیری ها بود . گلباران کردن مزار عزیزانی که جانیان به دار آویختند ویا گوش به زنگ بودن و نگرانی در مورد آنها که طناب دار به گردنشان نزدیک است . برای چند مراسم چهلم فراخوان داده شده و نیز فراخوان به اعتصاب از جانب کارگران نفت .
شرح گزارشات ۲۲ دی ماه به شکل زیر است :
# جانباختگان:
– امروز مزار محسن شکاری توسط مردم گلباران شد – چهلم محسن شکاری در روز۲۷ دیماه خواهد بود .
– مزار جاوید نام رضا رهنورد بی نام و نشان است . ماموران تمام نشانه های مزاراو را از بین برده اند . چهلم جانباخته مجید رضا رهنورد در روز ۲۹دیماه خواهد بود .
– گلباران مزار محمد حسینی توسط مردم در بهشت علی اشتهارد . همچنین ده ها نفر همز مان با پختن نان و غذا جهت مراسم هفتم جانباخته محمد -حسینی اعلام کردند ما خانواده محمد حسینی هستیم . این صدا در خیلی از جاها پژواک داشت .
– هدیه تهرانی بر سر مزار پزشک جوان آیدا رستمی در گرگان حاضر شد . آیدا رستمی حامی مبارزین بود که توسط جنایتکاران رژیم اسلامی کشته شد .
– شش نوجوان بلوچ که در ۱۳ دی توسط نیروهای سپاه در زاهدان دستگیر شدند ،در بی خبری و وضعیت نگران کننده ای به سر می برند . یک روز پس از دستگیری این جوانان ، خبر گزاری تسنیم ، فیلمی از ۲ نوجوان پخش کرد که آنها بر علیه خود اعترافاتی کردند .
– در بامداد چهار شنبه ۵ زندانی که گفته می شود اتهامشان در ارتباط با مواد مخدر بودهاست در اراکاعدام شدند .از جمله ۲ شهروند کرد کیوان امینی توکل۴۲ ساله اهل بانه و آزاد دادوند ۴۱ساله اهل سردشت .
@ دانشجویی:
– بابل: روبروی دانشگاه نوشیروانی بابل به یاد محمد مهدی کرمی و محمد حسینی ،عکس آن ها راگذاشته و شمع روشن کردند .
– در دانشگاه علامه طباطبایی دانشجویان رشته ادبیات فارسی در حمایت از رادبه کشاورزدانشجوی زندانی ، صندلی او را در جلسه امتحانات خالی گذاشتند .
– دکتر محسن برهانی عضو هیات علمی دانشگاه تهران به دلیل تحلیل انتقادی از برخورد دستگاه قضایی با مردم ،از دانشگاه اخراج گردید.
@ اعتصاب وکارگری :
– شورای هماهنگی و همبستگی کارکنان رسمی صنعت نفت در۲۱ دی با صدور اطلاعیه ای ، کارکنان رسمی در تهران ،اهواز،عسلویه ،ماهشهر ،گچساران و همه مناطق نفت خیز و عملیاتی را به اعتصاب و تجمع سراسری در روز ۲۷ دی فراخوانده است .
– سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه گزارش داد احکام بدوی شش سال زندان و دو سال تبعید برای رضا شهابی و حسن سعیدی در دادگاه تجدید نظر تائید شده است.
@. دیگرشهرها:
– تمام شرکتهای شهرک صنعتی کاوه در شهر ساوه بدلیل قطع برق و گاز تعطیل شد.
– حضور چندین ماشین گارد ویژه و ماشین آمبولانس در مقابل درب زندان رجایی شهر در بامداد پنجشنبه و حضور مردم درمقابل درب این زندان که نگران وضعیت محمد قبادلو هستند.
– آزادیخواهان جغرافیای ایران ،برای روز جمعه ۲۳دی ماه ۱۴۰۱در حمایت از زندانیان بلوچستان فراخوان به تجمع در همه شهرها دادند .
و
– مقامات شرکت گاز نسبت به احتمال قطعی گاز و جایگزینی کپسول در بعضی از مناطق هشدار دادند .
– سپیده قلیان از اوین در باره اعترافات اجباری : دیوارهای اوین نمی تواند جلوی رسیدن صدای انقلاب رادبگیرد . من در چهارمین سال از گذران حبس و تبعید ، صدای پای رهایی را می شنوم .
– به مناسبت روز زن حکومتی در شرکت کاشی فیروزه مشهد به همه ی کارمندان و کارگران ، چادر سیاه هدیه دادند .
– تقدیر ایرانیان فرانسه با گل از شارلی ابدو
با آرزوی پیروزی

گزارش وجمعبندی از مبارزاتی انقلابی مردم ایران در چهارشنبه ۲۱ دی – صد و هیجدهمین روز
در روز چهارشنبه ضمن اعلام اینکه حکم محمد بروغنی به دیوان عالی کشور ارجاع شده و در کوتاه مدت اجرای اعدام او متوقف است ، ولی نگرانی از اجرای حکم محمد قبادلو همچنان پا برجاست ، بخصوص خبر از تحرکاتی در بامداد پنجشنبه در جلوی زندان رجایی شهر وجود دارد . بطورکلی تصمیم در مورد جان بسیاری از عزیزانمان که حکم اعدام گرفته اند در اختیار خامنه ای و قضات جنایتکارش است . این خطر در مورد محکومین به اعدام در بلوچستان دو چندان است وجانیان رژیم اسلامی با قساوت بمراتب بیشتری با ملت مظلوم بلوچرفتار می کنند .امید که مقاومت های مردمی برای جلوگیری از تداوم اعدام ها ادامه پیدا کند .
گزارش اخبار و اعتراضات در ۲۱ دی به شرح زیر است :
# جانباختگان:
– محمد مهدی کرمی با خودکاری که به او داده بودند تا وصیت نامه را بنویسد روی ساعدش نوشته بود : کائنات در کمین شماست
– مادر یلدا آقافضلی که علامت پیروزی را از سنگ مزارش پاک کرده اند : یلدای مامان ، نمی زارن نمادت روی سنگ مزارت باشه اما به هر طریقی نشان پیروزیت را نگه می دارم .
– امروز تولد دالیا دختر زنده یاد اسماعیل مولودی بود . دختر بچه ای که بعد از حانباختن پدر خم به ابرو نیاورد . برای او نوشته اند : دانیال جان گرچه تو پدر نداری ، اما بدان تو فرزند ایرانی و یک ایران همراه توست.
– امروز پدر جانباخته حسین زحمتکش ، طاقت نیاورد و خودش هم به حسین پیوست .
– مراسم چهلم علیرضا خوشکار بیانی امروز برگزار شد . او در جریان خیزش انقلابی در تجمعات ۲۶آذر در بلوار مرزداران تهران هدف گلوله مستقیم ماموران حکومتی قرار گرفت و ماموران او را به جای انتقال به بیمارستان به کلانتری بردند و به علت جلوگیری از درمانش در آنجا جان سپرد .
– حکم اعدام محمد بروغنی برای رسیدگی مجدد در دیوان عالی کشور تا حصول نتیجه متوقف شد .
– بر اساس آمار یکی از شبکه های حقوق بشری کردستان ، پس از قتل مهسا امینی تاکنون حد اقل ۱۲۱ شهروند کرد در جریان اعتراضات مردمی ، توسط ماموران ج ا به قتل رسیده اند
@ کارگری : بیانیه جدید شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت ، تشکل های کارگری ، معلمین ، بازنشستگان و دیگر تشکل های مشابه را مورد خطاب قرار داده و ضمن توضیح خطیر بودن وضعیت حاکم بر کشور خواهان اتحاد و همبستگی این نیروها بر محور زن ، زندگی ، آزادی گردیده و نیز دفاع از حقوق زنان ، آزادی تجمع ، اعتصاب و آزادی بدون قید وشرط بیان و اندیشه ، دفاع از حقوق ملیت ها و نیز تاکید بر خواست اداره شورایی و جمعی اداره جامعه نموده است .
@دانشجویی:
– حراست دانشگاه علامه طباطبایی اقدام به چک کردن کارت دانشجویی در هر ورود و خروج از دانشگاه کرد ه و این امر موجب درگیری و توهین حراست به دانشجویان شده است .
– در دانشکده علوم اجتماعی هم وضعیتی که در بالا گفته شد حاکم بوده است .
@ تهران :
– حوزه مقاومت بسیج در نازی آباد با کوکتل مورد حمله قرار گرفت
– شعار مرگ بر دیکتاتور ، بانگ شبانه در پردیس
– شعارهای شبانه از پنجره ها در مجیدیه
– بانگ شبانه در شهر زیبا
@ دیگر شهرها :
-شیراز ، مقر سپاه و بسیج در شیراز از خیابان ۲۰ متری خمینی به آتش کشیده شد .
-اصفهان: یادبودی ساخته با برف از خدا نور لجعی
-مراغه: آتش زدن مجسمه قاسم سلیمانی
-زاهدان ، درگیری مسلحانه شیرآباد زاهدان بین لباس شخصی ها ی سرکوبگر
و جوانان روی داد که چند نفر رخمی شده و از مامورین نیز چند نفر کشته شدند.
و
– یک بسته حاوی مقدار کمی اورانیوم که قرار بود به آدرس کسب و کار یک ایرانی در لندن برسد در فرودگاه هیترولندن توسط پلیس کشف شد .
– در بودجه ای که برای سال ۱۴۰۲ دولت رئیسی به مجلس داده ، بودجه نهادهای سرکوبگر افزایش شدیدی داشته . تنها بودجه سپاه از ۶۰ هزار میلیارد تومان به رقم نجومی ۱۱۹ هزار میلیارد تومان رسیده ، یعنی ۲ برابر شده .
– رئیسی در دیدار با پوتین ، ایران برای نقش آفرینی در پایان دادن به جنگ اکراین اعلام آمادگی کرد
– تیتر روزنامه جوان : ماشین سواری در عراق ۷ برابر ایمن تر از ایران
با آرزوی پیروزی

گزارش و جمعبندی از مبارزات انقلابی مردم ایران در سه شنبه ۲۰ دی
گزارش و جمعبندی از مبارزات انقلابی مردم ایران در سه شنبه ۲۰ دی – صد و هفدهمین روز
در روز سه شنبه بخش قابل توجهی ازv گزارشات به جانباختگان مربوط بود ، چه آنها که از پروازشان روزهای زیادی نمی گذرد و چه عزیزانی که به دلایل مختلف و اساسآ سیاستهای کینه توزانه رژیم جنایتکار ، خبر جانباختنشان مسکوت گذاشته شده و یا اینکه پیکرشان را تحویل نداده اند . نگرانی خانواده هایی که فرزندانشان به اعدام محکوم شده و تجمع اعتراضی آنها نیز امروز گزارش شده بود .
خبرهای ۲۰ دی به شکل زیر توضیح داده می شود :
# جانباختگان:
– حیدرعظیمی اهل تبریز و پدر سه فرزند که حدود یک ماه پیش در اعتراضات تبریز دسنگیر شده بود در بازداشت نیروهای حکومتی کشته شد. نیروهای حکومتی اجازه برگزاری مراسم خاکسپاری و مراسم سوم و هفتم حیدر عظیمی را نداده اند و خانواده را تحت فشار شدید قرار داده اند .
– با وجود گذشت بیش از ٢٠ روز از قتل حسین سعیدی و محموداحمدی در روستای پرسیلا در ایذه ، هنوز پیکر آنان به خانوادههایشان تحویل داده نشده است . این ۲ جانباخته در درگیری مسلحانه کشته شدند .
– کبری شیخه ۵۹ ساله اهل مهاباد در جریان اعتراضات گسترده بعد از مراسم اسماعیل مولودی ، یکی از جانباختگان مهاباد ، در ۵آبان با شلیک مستقیم توسط نیروهای سرکوبگر کشته شد .
– طبق خبری از روز گذشته ،سیامک بابا به دلیل مخالفت با «اعدام» با شلیک گارد زندان قزل حصار کشته شد.
– غزال امیری دانشجوی داندانپزشکی در دانشگاه شیراز ، ۱۸ مهر مورد اصابت باتوم قرار میگیرد و به دلیل ترس از باز داشت به بیمارستان مراجعه نمی کند و روز بعد حال او وحیم شده و جان می بازد .
– مردم به مناسبت مراسم سوم جانبا خته محمد حسینی ، چون پدر و مادرش در قید حیات نبودند غذا تدارک دیدند و گفتند مردم ایران خانواده او هستند.
@ اعتصاب و خبرهای کارگری
– تجمع اعتراضی شاکیان و مالباختگان رامک خودرو مقابل دیوان عالی کشور
– پرسنل رسمی و قراردادی پتروشیمی مبین -انرژی خلیج فارس با توقف فعالیت های شغلی خود دست به اعتصاب زدند .
– سندیکای کارگران شرکت واحد در مورد حکم شش سال حبس تعزیری علیه کیوان مهتدی فعال کارگری و عضو کانون نویسنده گان اطلاعیه داد.
– کانون های بازنشستگی مخابرات سراسر کشور برای ۲۰ دی اعلام تجمع مقابل مجلس داده بودند . اما به علت جو امنیتی شدید و دستگیری تعدادی از بازنشستگان ، تجمع برگزار نشد .
– امروز تعدادی از خانوادهها و بستگان زندانیان محکوم به اعدام ، در تهران ، مقابل ساختمان قوه قضاییه دست به تجمع زدند . خانواده های زندانیان محکوم به اعدام در زندانهای قزلحصار و ندامتگاه مرکزی کرج با در دست داشتن پلاکاردهایی با محتوای
اعدام نکنید و سر دادن شعار ، خواستار توقف اجرای حکم اعدام نزدیکانشان شدند.
@ دانشجویی:
– حرکت اعتراضی دانشجویان خوابگاه علم الهدی دانشگاه اصفهان با وجود جو امنیتی شدید .
– تجمع دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه، دانشجویان به بازداشت علی زیرابی دانشجوی این دانشکده و ابلاغ حکم ۵سال حبس تعزیری و دو سال ممنوع الخروجی میلاد عبدی با وجود جو امنیتی حاکم بر دانشکده ، تجمع اعتراضی برگزار کردند و از جمله شعار دادند : نه سلطنت نه رهبری دمکراسی ، برابری
@اقدامات اعتراضی در شهرها :
-بوشهر :تهاجم با کوکتل مولوتف به بنر خامنه ای و به آتش کشیدن آن توسط جوانان
– دهدشت:آتش زدن پایگاه بسیج منطقه ۱۸
– نیروهای سرکوبگر در ایست بازرسی جاده بوکان -سقز ، تلفن همراه شهروندان را تفتیش می کنند
– کرمانشاه ، برپایی آتش و دادن شعار در خیابان
و
– شعاری نوشته شده بر دیوار شهر : جوجه ها رو آخر پاییز می شمرن ، آخوند ها را آخر زمستون
– حسین سلامی با یادآوری نمونه سلمان رشدی مدیران شارلی ابدو را تهدید به ترور کرد .
– شهرک صنعتی شمس آباد در جنوب تهران به علت نبود برق تعطیل شد .
به امید پیروزی

یررسی اجمالی خیزش اعتراضی ایرانیان خسرو پارسا
یررسی اجمالی خیزش اعتراضی ایرانیان- خسرو پارسا.
آنچه برای ما قابل قبول و قابل مبارزه است، سعی در به وچود آوردن شرایط دموکراتیک است. این انها بدیلی است انسانی!

گزارشی جمعبندی از مبارزت انقلابی مردمایران در پنجشنبه ۱۵ دی – صد و دوازدهمین روز
گزارشی جمعبندی از مبارزت انقلابی مردمایران در پنجشنبه ۱۵ دی – صد و دوازدهمین روز
در روز پنجشنبه گزارش از حدود ۲۰ حرکت اعتراضی در تهران و۱۳ شهر دیگر وجود داشته است که ۸ حرکت از آنها به مراسمهای جانباختگان مربوط بوده است . در بعضی از این مراسم ها مانند مراسم های ایذه و کنگاور جمعیت گسترده ای از شرکت کنندگان شعارهای ضد رژیمی دادند . از پاسخ به فراخوان های مربوط به ۳ روز ۱۵ تا ۱۷ دی ، فقط ۲ گزارش از تهران وجود داشته است و نبود گزارش های بیشتر از جمله ممکن است مربوط به قطع اینترنت باشد .
توضیح حرکات گفته شده به شرح زیر است :
# جانباختگان:
– مراسم چهلم احسان قاسمی فرد با حضور گسترده مردم در گنگاور بر گزار شد . شرکت کنندگان با شعارهای از جمله مرگ بر دیکتاتور ، مراسم را تبدیل به صحنه پر شور اعتراض کردند . احسان بعد از بازی فوتبال ایران درجام جهانی و شادی مردمبعداز باخت در سر آسیاب ملارد کرج توسط سرکوبگران کشته شد.
– بتول حسینی مادر دادخواه بهنام محجوبی با پخت غذا برای بی خانمان ها ، یاد بهنام را گرامی داشت . او با بیانی از سخنان فرزندش ، گفت بهنامم من راهت را ادامه می دهم و به امید روزی هستم که دیگر در این دنیا شکنجه و زندان نباشد . بهنام ۳۳ ساله از جمله دراویشی بود که در سال ۹۹ بازداشت شد ولی به علت بیماری امکان تحمل حبس را نداشت . او در ۲۵ بهمن برای چندمین بار دچار مسمومیت دارویی شد و در حالت اغما به بیمارستان منتقل شد . در آنجا در ۳ اسفند جان سپرد
– مراسم هفتم مهدی زارع اشکذری در اشکذر یزد بر گزارشد و جمعیت شرکت کننده شعار امسال سال خونه سید علی سرنگونه سر دادند .
– در سنندج خانواده و دوستان جان باخته علی شریعتی با تجمع بر مزارش ، سالروز تولدش را گرامی داشتند .
– مراسم چهلم حامد سلحشور با حضور گسترده مردم در ایذه برگزارشد . در میان آهنگ های محلی شرکت کنندگان شعارهای ضد رژیمی سردادند و دوستان حامد پلاکاردی حمل می کردند با این شعار : با سلام به سربداران. حامد کیان و یاران
– مراسمچهلم شورش نیکنام در مهاباد برگزارشد.مادرو برادر شورش کبوتر به عنوان نماد آزادی رها کردند و شرکتکنندگان به کردی شعار دادند شهید نمی میرد .
– دانش آموزان دبستانی با یک شاخه گل در دست در مقابل مغازه جان باخته برهان الیاسی تجمع کردند . برهان الیاسی ۵ روز پیش و در مراسم چهلم جانباختگان جوانرود با شلیک مزدوران رژیم کشته شد .
– مراسم چهلم جان باخته عرشیا امام قلی زاده در جلفا برگزار شد. عرشیا ۱۶ ساله در اوایل آذر ، پس از ۱۰ روز بازداشت به جرم عمامه پرانی آزاد شد و ۲ روز بعد خودکشی کرد .
– عده ای از جوانان آزادیخواه با حضور شبانه بر مزارپیمان منبری تا سرنگونی حاکمیت دیکتاتور خامنه ای تجدید عهد کردند .پیمان در آخرین استوری در اینستاگرام نوشت : این شنبه بهترین شنبه تاریخ ،اعتراض می کنیم ،اعتصاب می کنیم،اصلن به قول خودشان تخریب می کنیم،اغتشاش می کنیم ، کسی بخواد سر راه ما قرار بگیره در گیر می شیم،زخمی بشیم ، شهیدبشیم ، خیابان های شهر را به جهنم شان تبدیل می کنیم تا آزادی کامل مردمم ، خانواده ام و شهرم ادامه می دم . پیمان منبری ۲۵ ساله اهل سنندج در جریان اعتراضات مردمی در ۱۶ مهر با گلوله مزدوران جان باخت .
– ۱۵ دی ، روز تولد جانباخته محسن قنبری بود . جوان ۳۲ ساله اهل ایلام که در روز ۳۰ شهریور بدست ماموران سرکوبگر خامنه ای کشته شد .
– عرفان دشتی جانباخته ۲۲ساله ساکن قنات کوثر ، شرق تهران که توسط حکومت ربوده شد . با اینکه علائم ضرب و شتم و شکستگی دنده در بدن او دیده شده ، دلیل مرگ را خودکشی با قرص برنج اعلان کرده اند .
– برادر لیلا حسین زاده گفت پس از طوفان تویتری لیلا را از زندان عادل آباد میخواستند به زندان دیگری منتقل کنند . لیلا گفته تا آزادی من جایی نمیرم که با ضرب و شتم او را به زندان زنان اوین منتقل کردند .
@ اعتصاب و خبرهای کارگری
– تجمع اعتراضی کارگران پیمانی شرکت مخا برات رشت ،لاهیجان وتالش در برابر اداره شان . دلیل تجمع کارگران ، اعتراض به اخراج بعضی از همکارانشان و مخالفت با امضای قرارداد با شرکت های محلی به جای شرکت پیمانکاری شسکام می باشد .
– خود کشی دستکم ۲۳ کارگر در کمتر از یکسال به دلیل فقر ، طلب مزدی، تعدیل و اخراج از محل کار
– بدنبال آدمه اعتصاب غذای خشک ۱۵ زندانی سیاسی زن ، برخی از خانواده های این زندانیان در مقابل زندان کچویی تحصن کرده اند .
@ دانشجویی:
– نوشتن اسامی جانباختگان راه آزادی روی دیوار خوابگاه امینیان دانشگاه نوشیروانی بابل
– علی اسدالهی شاعر ، منشی کانون نویسندگان ایران و دانشجوی ارشد ادبیات فارسی دانشگاه تهران باز داشت شد .
– نامه ۵۰۰تن از دانشجویان و اساتید برای آزادی لیلا حسین زاده
# حرکات دیگر:
@ در تهران
– آتش زدن پایگاه بسیج در شمیرانات
– بانگ شبانه و شعار مرگ بر خامنه ای در محله دبستان
– شعارهای شبانه در ستارخان
– آتش زدن بنر بسیار بزرگ سلیمانی در اتوبان همت با سرعت وخیلی حرفه ای
– جواد نکونام فوتبالیست و نیز تعدادی هنرمند از جمله حامد بهداد از علی دایی حمایت کردند .
@ درشهرها ی دیگر :
– آتش زدن بنر، از شب به روز منتقل شده و بنر قاسم سلیمانی در اصفهان درمیدان شهر در روز آتش زده شد .
– پلمب دو داروخانه توسط نهاد های مزدور دادستانی حکومت در لنگرود به بهانه عدم رعایت حجاب .
و
– ماشاالله کرمی پدر مهدی کرمی که حکم اعدام او در دیوان عالی کشور هم تایید شده :
پسرم مهدی دستفروش است. او قهرمان کاراته است و چندبار جایزه کشوری دریافت کرده است .
– رئیسی در دیدار از شهرستان بهارستان : به نظر من این جلسات خانگی و هیئت های عزاداری را باید حفظ کرد. جوانها در مقابل این هجوم های فرهنگی با این برنامه ها حفظ می شوند.
– نواب ابراهیمی آشپز و مدرس آشپزی در پی گذاشتن اینستاگرامی مبنی بر آموزش پخت کتلت که همزمان با سالمرگ قاسم سلیمانی بود باز داشت شد.
– محمد رضا ترکمان در اصفهان برای برادرش محمدحسین ترکمان که در ۳۰ شهریور با شلیکگلوله مامورین در بابل کشته شد ، تکه کوچکی رپ نوشت و آن را خواند.
با آرزوی پیروزی
سایت سازمان راه کارگر