site loader
2025-06-20 «نه به جنگ، توقف غنی سازی، مذاکره مستقیم با امریکا»٫ جنبش انقلابی مردم ایران

«نه به جنگ، توقف غنی سازی، مذاکره مستقیم با امریکا»٫ جنبش انقلابی مردم ایران

جنبش انقلابی مردم ایران -گفتگوی محفلی- مجازی قسمت بیست و دوم
«نه به جنگ ، توقف غنی سازی ، مذاکره مستقیم با امریکا»

پس از مدتها فشاروتحریم وفروپاشی ساختاراقتصادی کشور ملاعلی فال گیر موافقت کرد که دولت با امریکا بصورت غیرمستقیم پیرامون رفع تحریم ها مذاکره نماید. حاکمیت جمهوری اسلامی که قریب نیم قرن با فریب و شیادی استمرارننگین خودرا ادامه داده است تصورداشت با خریدن وقت و زیرآبی رفتن می تواند ساریوی برجام دیگری را با ترامپ یش ببرد. حتی نظامیان و پاسداران هم به این مذاکرات دلخوش کرده و امیدداشتند بحران سیاسی- اجتماعی و اقتصادی کشوررا با اعلام توافق مهارکنند. اسفالت کاران « اصلاح طلبان » نیز هرانچه در قدرت داشتند در قیرپاشی جاده مذاکرات بکاربردند تا بلکه خودنیز در این وانفسا گوشه ای از خوان نعمت پسا تحریمی را نصیب خودنمایند. علیرغم انکه هشیاران عالم مستقیم و غیرمستقیم به ملاعلی فال گیر و یارنش ندا می دادند که این توبمیری آن توبمیری های قبلی نیست و اسرائیل مترصد است سربزنگاه کاری کند ه نهاز تاک نشانی ماند و نه از تاک نشان اما سر پاسبان سلامی مرتبا با نشان دادن آفتابه و لگن مدعی بود سپاه به آن چنان تکنولوژی دست یافته که اگر مقام عظمای ولایت اجازه دهند اسرائیل را از روی نقشه جهان محو خواهندکرد و حتی روزشما نابودی اسرائیل هم در تقویم شیعه گری درج کرده بودند. حضرت عراقچی که مست مکالمات درون اتاقی و بیرون اتاقی با آقای ویتکاف نماینده ویژه امریکا در مذاکرات با ایران شده بود مرتبا نازوکرشمه ملاعلی فال گیررا به عنوان خط قرمز مذاکرات اعلام وبا کش دادن مدت غافل شده بود که ترامپ رئیس جمهور امریکا موعد مذاکرات برای توافق را قبلا دوماه اعلام نموده است. دراخرین روز مذاکرات استیو ویتکاف، فرستادۀ رئیس‌جمهور آمریکا در امور خاورمیانه، از طریق بدر البوسعیدی، وزیر خارجه عمان، پیشنهادی برای رسیدن به توافق هسته‌ای به جمهوری اسلامی تحویل ایران داده بود.به گزارش نیویورک‌تایمز، این پیشنهاد به ایران موقتاً اجازۀ غنی‌سازی با غلظت پایین اورانیوم را می‌دهد؛ پیشنهادی که در واقع پلی میان وضعیت فعلی و هدف نهایی آمریکا مبنی بر توقف کامل غنی‌سازی اورانیوم در ایران است.براساس این گزارش، بنا بر این پیشنهاد، ایالات متحده ساخت رآکتورهای هسته‌ای را برای ایران تسهیل می‌کند و مذاکراتی برای احداث تأسیسات غنی‌سازی تحت مدیریت کنسرسیومی متشکل از کشورهای منطقه آغاز خواهد کرد. زمانی که ایران از هریک از این وعده‌ها منتفع شود، متعهد به توقف غنی‌سازی در خاک خود خواهد بود.به‌گفتۀ تحلیلگران، این پیشنهاد حداقل به جمهوری اسلامی این امکان را می‌داد تا «زمان بخرد». اما علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، در یک سخنرانی، به شکلی قاطعانه با این پیشنهاد اعلام مخالفت کرد و فناوری هسته‌ای بدون غنی‌سازی را «بی‌فایده» خواند. بسیاری تحلیل گران سیاسی با توجه به عدم دست یابی ترامپ به وعده های انتخاباتی مبنی برحل یکروزه جنگ اکراین و ارائه راه حل غزه عقیده داشتند ترامپ بیش از ایران بامضای یک توافق نامه حداقلی نیازمند بود و رژیم جمهوری اسلامی با اطلاع از این موضوع بجای بهره برداری از این موضوع تلاش داشت یک توافق نامه حداگثری را دردستئرکارقراردهد. و عملا این فرصت طلائی را به جهنمی برای خودتبدیل کرد زیرا در حالی که قرار بود دور ششم مذاکرات هسته ای میان آمریکا و رژیم جمهوری اسلامی در روز یکشنبه ۱۵ ژوئن در مسقط برگزار شود، شبانگاه روز پنج شنبه و بامداد روز جمعه ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵ برابر با ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ ارتش اسرائیل در عملیاتی شدیدتر و گسترده تر از دو عملیات قبلی ده ها مرکز هسته ای، سیستم های دفاعی، پایگاههای نظامی و محل استقرار فرماندهان سپاه پاسداران را مورد هدف قرار داد. در این عملیات که با اطلاع و هماهنگی دولت آمریکا انجام گرفته و از آن به عنوان چاشنی پیشبرد مذاکرات هسته ای و وادار کردن جمهوری اسلامی به تسلیم استفاده می شود، مؤسسات اتمی و مراکز نظامی در هم کوبیده شده و چندین تن از فرماندهان بالای سپاه پاسداران و ارتش کشته شده اند. هدف اسرائیل صرفا وادارکردن ایران بامضای توافق موردنظر امریکا نبود بلک درنظر داشت توان موشکی – هسته ای، دانشمندان اتمی و هسته ای و فرماندهان درگیر این ماجرا را همجون فرماندهان حماس و حزب الله یکباره غافلگیر و سربه نیست کند. سناریوی حمله و انفجار و ترورهای فیزیکی نیز قبلا با رسوخ ابزارهای الکترونیکی و بدست اوردن اطلاعات محرمانه و خریدن برخی عناضر خودفروش پاسداران و اطلاعاتی طراحی شده بود و موساد و ارتش اسرائیل صرفا منتظر روز صفر عملیات بودند که عدم توافق ایران در اخرین نشست کلید اجرای عملیات « شیربرخاسته » را فشرد و شد انچه برآوردکرده بودند.بیست فرمانده ارشد نظامی و حدود ده نفر دانشمندان هسته ای کشور و پناهگاهای زیرزمینی هدایت موشک ها با قفل سیستم پدافندی و از کارانداختن سیستم های دفاع عامل و پدافنددر یک عملیات بی سایقه درجهان بمباران و از بین رفتند .درهمین مورد توجه خوانندگان را به گفتگوی محفلی -مجازی جنبش انقلابی مردم ایران در این باره به شرح زیر جلب می نماید

فریبرز-جمهوری اسلامی در جریان تنش‌های پیش از آغاز حملات نظامی اسرائیل به ایران، مرتکب اشتباهاتی شد که برخی رسانه‌ها در گزارش‌های تحلیلی خود آن را «اشتباهات محاسباتی کشنده» توصیف کردند؛ اشتباهاتی که باعث شد پیش‌بینی حتی نزدیک به واقعیتی از زمان و میزان تأثیر حملات اسرائیل نداشته باشد. اولین اشتباه محاسباتی این بود که نه تنها رژیم جمهوری اسلامی حتی بسیاری تحلیل گران خودی و غیرخودی احتمال حمله اسرائیل قبل از قطعی شدن نتیجه مذاکرات را بعید می دانستند به طوری که مقامات رژیم جمهوری اسلامی در خواب خوش مذاکرات بودند که پیامد این اشتباهات تحمل ضربه‌های سخت و تلفات سنگینی بود که به‌خصوص در نتیجه دور اول حملات اسرائیل در بامداد جمعه ۲۳ خرداد وارد شد. در این میان، شماری از فرماندهان نظامی ارشد ازجمله محمدحسین باقری رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران، امیرعلی حاجی زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه، و غلامعلی رشید فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا نیز کشته شدند.
آن‌گونه که مقام‌های جمهوری اسلامی بارها تأکید کرده بودند، فرماندهان نظامی در تهران برای مقابله با «حملۀ احتمالی» اسرائیل برنامه‌ریزی کرده بودند. اما در این زمینه دو اشتباه مرتکب شده بودند. خست این‌که شواهد حاکی است آن‌ها بر این گمان بودند که اگر حمله‌ای صورت گیرد، تا پیش از روز یکشنبه ۲۵ خرداد نخواهد بود؛ روزی که برای دیدار عباس عراقچی وزیر خارجه ایران با استیو ویتکاف در مسقط برنامه‌ریزی شده بود تا دور ششم مذاکرات هسته‌ای برگزار شود.آن‌ها حتی هشدارهای «یکی از کشورهای همسایه» را که بنا بر برخی گزارش‌ها عمان بود، نادیده گرفتند. روزنامه نیویورک‌تایمز در گزارشی براساس مصاحبه با «شش مسئول بلندپایه ایرانی و دوتن از مسئولان در سپاه پاسداران» نوشت مقام‌های جمهوری اسلامی سلسله‌ای از هشدارهای امنیتی و اطلاعاتی را نادیده گرفتند. آن‌ها گمان می‌کردند که تا پیش از پایان مذاکرات، اسرائیل دست به حمله نخواهد زد؛ «مسئله‌ای که به آن‌ها احساس امنیت دروغین داد و باعث شد دست به اشتباهاتی کشنده بزنند .علاوه بر این مقام‌های جمهوری اسلامی،، گزارش‌هایی که از تحرک و آماده‌باش اسرائیل سخن می‌گفتند و همچنین اقدام ایالات متحده برای خارج کردن بخشی از کارکنان غیرضروری خود به همراه خانوده‌هایشان از برخی کشورهای خاورمیانه را جنگ رسانه‌ای و تلاش برای فشار بر تهران به‌منظور اجبار به پذیرش شروط آمریکا ارزیابی کردند.
زری – اشتباه فاحش بعدی تحلیل جمهوری اسلامی از توان نظامی اسرائیل بود. مقام‌های جمهوری اسلامی توان اسرائیل و استراتژی‌های نظامی این کشور را همچون ۲۰ سال گذشته تحلیل می‌کنند و به نظر می‌رسد نگاهی به تحولات دو دهه اخیر در این زمینه نداشتند.تکیه بر تحلیل های قاسم قاچاقچی مبنی بر استفاده سرنشین نان تانک های امریکائی از پوشاک که از دید این جاروادار کرمانی مذموم و از منظر لجستیک نظامی یکی از راخ حال های سدجوع کارکنان تانک برای قضای حاچت است کرارادر بوق وکرنا تبلیغ می شد که نسل یهود مرد جنگ نیستند ؟! این تحلیل ها که عموما بر پایه جنگ ۳۴ روزه اسرائیل و حزب‌الله لبنان در سال ۲۰۰۶ میلادی بود مبنای بسیاری تحلیل‌های مقام‌های جمهوری اسلامی و رهبران گروه‌های مرتبط با آن باقی مانده است. در آن جنگ اسرائیل نتوانست به هدف خود در از میان برداشتن حزب‌الله لبنان برسد و این گروه با نوعی احساس پیروزی از جنگ بیرون آمد. درحالی کمی تدقیق در عملیات بعد از هفتم اکتبر و ترور عموم رهبران حماس و حزب الله در لبنان و ماجرای پیچرها می توانست دیده بصیرت زیرک های نظامی را متوجه تغییر راهبرد نظامی اسرائیل در استفاده از ابزارهای نوین تکنولوژی و هوش مصنعی در عملیات های موسوم به « بزن و برو» نماید .همین غفلت در تحلیل گران حزب الله و حسن نصرالله دبیرکل پیشین حزب‌الله لبنان هم بسادگی قابل مشاهده بود که مرتبا بدان استناد می کردند ؛ اشتباهی تحلیلی که نهایتاً به قیمت جان کلیه رهبران رده اول و دوم حزب الله وانهدام بخش بزرگی از توان نظامی آن شد.
بیژن – نکته دیگری که علاوه بر تحلیل رفقا زری و فریبرز قابل توجه است این بود که در جریان درگیری های سال گذشته میان اسرائیل و حزب‌الله لبنان، فرماندهان «گردان رضوان» که از نیروهای نخبه حزب‌‌الله تشکیل شده است، برخلاف دستورالعمل‌ها،‌ در یک جلسه گرد هم جمع شدند. محل این جلسه هدف حمله اسرائیل قرار گرفت و تمام فرماندهان این گردان نخبه کشته شدند.همین اشتباه را فرماندهان نیروی هوافضای سپاه پاسداران تکرار کردند .وزارت دفاع اسرائیل مدعی شده که بیشتر فرماندهان ارشد نیروی هوافضای سپاه پاسداران ایران در حالی که در یک قرارگاه زیرزمینی در حال برگزاری جلسه بودند، هدف حمله قرار گرفته‌اند.
روابط عمومی سپاه نیز با انتشار اسامی دیگر فرماندهان هوافضای سپاه که کشته شدند، قید کرد که این افراد در زمان حمله به محل استقرار امیرعلی حاجی‌زاده، فرمانده هوافضا، او را همراهی می‌کردند.در این حمله که یک مقام امنیتی اسرائیلی ادعا کرد با اجرای یک «فریب تاکتیکی» انجام شد، همگی اعضای اتاق فکر نیروی هوافشای سپاه را کشته شدند. یعنی در دوروز اول حمله علاوه سردار سلامی بر فرمانده کل سپاه ، سرلشکرباقری رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح ،سردارامیرعلی حاچی زاده فرمانده هوافضا – علی شمخانی دبیر شورای امنیت ملی – سردار محمدکاظمی رئیس سازمان حفاظت اطلاعات سپاه – سردارخسروجنی جانشین اطلاعات نیروی هوافضای سپاه – سردار غلامرضا محرابی معاون اطلاعات ستاد نیروهای مسلح – سردار مهدی ربانی معاون عملیات ستادکل – سردار حسن محقق معاون اطلاعات سپاه – سردار داود شیخیان فرمانده پدافند سپاه باتفاق نه نفراز دانشندان هسته ای کشوردر یک غافلگیری نظامی مورد حمله واقع و یا مورد ترورفردی قرارگرفتند و کشته شدند. درمیان خیل اخبارها نکاتی وجوددارد مه احتمالا برخی از دانشمندان یا فرماندهان نه با موشک و راکت که احتمالا توسط کماندهای اعزامی اسرائیلی ترور شده اند
شهرام – بررسی اجمالی قضییه و نگاهی به مستندات قبل و بعد حمله نشان می دهد رژِیم نکبت بار نظامی – دینی اسرائیل با پشتیبانی امپریالیسم امریکا، یورش جنگی بی نظیری را علیه ایران آغاز کرده و بدین‌گونه، شعله‌ور شدن جنگی تازه در خاورمیانه، منطقه و جهان را با خطرهای بیش‌تری روبرو کرده است. بدون شک سیاست های ارتجاعی جمهوری اسلامی که از زمان پیدایش جمهوری اسلامی در سال 1357 شعار« اسرائیل باید محوشود» و« راه قدس ازکربلا می گذرد» تا سخنان ابله فالگیری به نام سیدعلی خامنه ای که حتی روزشمارنابودی اسرائیل را سرلوحه خودقرارداده بود در برامدن حوادث اخیر تاثیر زیادی داشته است. البته واقعیت این است که ماهیت وجودی حاکمان هردورژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی و دولت اسرائیل بر پایه جنگ و دشمن تراشی قراردارد انها را دارای مشابهات زیادی کرده است. هم نتانیاهو و خامنه ای غرق درفساد مالی هستند و هردو برای فریب افکار عمومی به جنگ افروزی نیازدارند حتی قرائنی امروز وجوددارد که موساد از حمله هفتم اکتبر با خبر و از ان بهره برداری کامل برای نسل کشی در غزه و الحاق بیشتر سرزمین های عربی فلسطین به اسرائیل بوده اند. از روز یورش ددمنشانه اسرائیل به غزه بی‌دفاع تا امروز که به کشتار شصت هزار فلسطینی انجامید، امپریالیسم غرب جانانه از رژیم فاشیستی بورژوازی صهیونیسم پشتیبانی کرده‌است. در این دوره، اسرائیل با بی شرمی برتری جنگی خود را هر ماه به جهان عرب و جمهوری اسلامی نشان داده‌است. نقشه نابودی زیرساخت‌ها و توانایی جنگی هر کشور بزرگ همواره در دستور روز امپریالیسم بوده‌است و این نقشه در خاورمیانه بارها با بازوی جنگی امپریالیسم، یعنی از سوی رژیم فاشیستی بورژوازی صهیونیسم انجام شده‌است. اسرائیل لبنان را صد سال به پس رانده‌است و سوریه را هر روز بمباران می‌کند و دیگر رهبران عرب را به شیوه‌های گوناگون به فرمانبری کشانده‌است.و در این میان بسیاری مخالفان رژیم جمهوری اسلامی و اپوزیسیون ایرانی داخل و خارج کشور در بحبوبه سرکوب مردم غزه و لبنان توسط اسرائیل شادمانی نموده و حداکثر مدعی بودند که این یک موضوع عربی- اسرائیلی است و ربطی به ایران ندارد غافل از این که شترنژادپرستی دینی اسرائیل بزودی پشت در خانه ایران هم خواهدرسید . براساس طرخ خاورمیانه جدید که از دوران بوش پسردر پی آمد انفجار برج های جهانی مطرح شد باید اسرائیل قوی ترین کشورخاورمیانه باشد و هرکشورقدرتمنددیگری یا درهم شکسته و تجزیه شود تا دیگر کسی نتواند به منازعه با بازوی منافع امریکا و غرب در خاورمیانه درآید که ماحصل این طرح تجزیه عملی عراق- سوریه – لیبی و برقراری نوعی توحش حکومتی در انها می باشد .طرحی که همان موقع هم قراربود در ایران هم پیاده شود ولی سیاست های حاکمان وقت جمهوری اسلامی به رهبری هاشمی رفسنجانی و خاتمی مانع آن شد.
ناصر- مورد دیگری که باید بدان توجه کرد این است که اسرائیل که متوجه شده از دوران اوباما به دلیل کشف نفت شیل اویل در امریکا و راهبرد جهانی امپریالیسم امریکا متضمن مهارچین قرارست اهمیت خاورمیانه کاهش و نیروهای امریکائی در اسیا و مجاور چین قرارگیرند بارها تلاش نموده تا موجباتی را فراهم آورد که امریکا نتواند از منظقه خارج و اسرائیل را مابین کشورهای مسلمان منظقه که مدتهاست اقتصاد توانمندی را فراهم کرده اند ، تنها بگذارد. برای درک این موضوع باید گفت مجموع تولید ناخالص داخلی کشورهای حاشیه خلیج همیشه فارس شامل «ایران – عربستان-عراق- امارات – کویت – بحرین – عمان- ایران » معادل 2979 میلیارد و «ترکیه –مصر- الجزایر- لیبی » برابر2840میلیارددلار که جمع این کشورها 5819 میلیارددلار در مقابل تولید ناخالص داخلی اسرائیل که حداکثر معادل 560 میلیارددلار است نشان از برتری اقتصادهای همجوار خاورمیانه ای اسرائیل دارد .
فارغ از این موضوع براساس آن چه روی داده اولا این یک جنگ برابر نیست که هر دو نظام به یک اندازه در آغاز آن گناه‌کار باشند. هیچ تردیدی نیست که این جنگ را اسرائیل می‌خواهد. حاکمیت جمهوری اسلامی به رهبری بورژوازی نظامی خواهان شرایط نه جنگ و نه صلح است، و خواهان جنگ سراسری و نابودی خود نیست. اگر چه حماقت رسانه ای سرمایه داری تئوکراتیک اسلامی در نمازجمعه ها و امامان جمعه قابل توجه است اما نباید فراموش کرد که رژیم جمهوری اسلامی از آغاز تا کنون دارای یک اتاق فکری بوده که توانسته در بزنگاه های تاریخی حکومت خود نظیر جنگ با عراق ، حمله امریکا به عراق و افغانستان و….. جان سالم بدربرد. سرمایه داری تئوکراتیک اسلامی اگرچه آزمند وحریص و غارتگر است اما نه تنها نادان نیست بلکه منافع خودرا خوب می شناسد زیرا همین جندروز در عمل و در آسمان مشاهده کرد در برابر کشوری که دویست هواپیمای جنگی به آسمان ایران فرستاد که بدون ریختن خون از بینی خلبانی همه پس از زدن هدف‌ها، پیروزمندانه به خانه خود برگشته‌اند، و در یک عملیات برق آسا همه سرداران ولایت را بدرک واصل کرد نه تنها توان ایستادگی ندارد.که در یک جنگ رودررو با اسرائیل نابود خواهد شد.

بهرام – درست است که طی سالیان گذشته جمهوری اسلامی از طریق نیروهای نیابتی خود مزاحمت های متعدد نه تنها برای اسرائیل که برای همه کشورهای منطقه فراهم اورده اما از ورود مستقیم نظامی به میدان عملیات خودداری تا نشان دهد به قواعد بین المللی پایبند است . در حمله اخیر هم اسرائیل به ایران حمله کرده است و ادعاهای مبنی بر پیشگیری از تولید سلاح هسته ای نمی تواند موجبات تبرئه اسرائیل یا لاپوشانی از یورش نظامی اسرائیل که اشکارا منشور سازمان ملل متحدرا نقض کرده ، فراهم آورد. حاکمان فریبکارایران می دانستند که که اگر اسرائیل فرصت پیداکند به ایران حمله خواهدکرد اما سید علی فالگیر براین تصوربود که غنی سازی 4 درصدی توانمندی ایران برای دست یابی به سلاح هسته ای و بمب اتمی به عنوان یک اهرم بازدارنده عمل خواهدکرد غافل از اینکه حتی درصورت دست یاابی ایران به سلاح اتمی موساد چاشنی آنرا همچون کلید سیستم دفاع هوائی ازکار می انداخت و به جای بمب احتمالا چس فیل هوا می شد.
از طرف دیگر ادعای اسرائیل و سخنان ترامپ که دلیل حمله اسرائیل پیشگیری از دسترسی ایران به سلاح هسته ای است که به منظور نابودی اسرائیل تولید میشود فارغ از این که خلاف عرف بین الملل و مصداق عقوبت قبل از جرم است که با نمونه های تاریخ بعداز جنگ دوم جهانی نیز تعارض دارد زیرا در همین دوران بعداز جنگ دوم ، کشورهای گوناگون هنگام روبه‌رو شدن با نگرانی‌های امنیتی از برنامه‌های هسته‌ای دیگران، رویکردی خردمندانه و بر پایه سازوکارهای جهانی را برگزیده‌اند. نمونه‌هایی مانند رفتار هند در برابر پاکستان و واکنش کشورهای باختر در برابر اتحاد شوروی نشان می‌دهد که حتا در شرایط حساس نیز جامعه جهانی از کنش‌های یک‌سویه و جنگی پرهیز کرده و به‌جای بمباران کارخانه‌ها، از نهادهای جهانی برای رسیدگی به این چالش‌ها بهره برده‌است. بطور مثال هندوستان علیرغم آن که در دهه ۸۰ میلادی – ۱۳۶۰ خورشیدی- با آن‌که از دست یابی قریب الوقوع پاکستان به ساخت جنگ‌افزار هسته‌ای آگاه بود، هیچ‌گاه به کارخانه‌های اتمی «کاهوتا» یورش پیش‌گیرانه نکرد. هند با درک پیامدهای ویران‌گر گسترش جنگ و فشارهای جهانی، از چنین کاری چشم پوشید. هم‌چنین، پس از آن‌که کشورهای باختر از برنامه هسته‌ای شوروی آگاه شدند، با این‌که از آزمایش پیروزمندانه بمب اتمی این کشور در سال ۱۹۴۹ میلادی- ۱۳۲۸ خورشیدی- شگفت زده شدند، به‌جای دست زدن به کنش نظامی، کوشیدند از راه گفت‌وگو و برنامه‌هایی مانند «طرح باروخ» این چالش را رهبری کنند.و یا نونه اخر کره شمالی که مورد حمله بخاطر اقدام بای دست یابی به سلاح اتمی نشد. لذا استناد رهبران نظامی اسرائیل در این مورد خلاف تجربیات جهانی است که منتعث از خلق و خوی متجاوز دولت اسرائیل است که همچون نسل کشی در غزه با زیر پا گذاشتن قانون‌های جهانی و اصل‌های بنیادین حق حاکمیت کشورها، قبلا هم به به کارخانه‌های هسته‌ای در عراق وایران یورش برده‌است. چنین کنش‌هایی نه‌تنها خطری برای صلح در منطقه و جهان به شمار می‌رود، بل‌که نشانه نادیده انگاشتن سازوکارهای حقوقی نهادهایی چون سازمان جهانی انرژی اتمی است. با این همه، نه تنها امریکا که متاسفانه ترویکای اروپائی هم متحدانه از همین اقدام غیرقانونی و تجاوز علنی اسرائیل حمایت کرده اند. در واقع امریکا و سرمایه داری غرب و جهانیان اگر در باره‌ی برنامه هسته‌ای ایران نگرانی دارند، باید هم‌چون دیگر کشورها، از راه‌های بازرسی و گفت‌وگو با نهادهای جهانی آن‌را انجام دهد. باید از سازمان ملل و دیگر نهادهای جهانی خواست که به‌روشنی با این برنامه ها برخورد کنند.زیرا استفاده از خشونت خودسرانه نظامی ی راهی برای پایداری امنیت پایدار نیست، بل‌که تنها به افزایش بحران‌ها می‌انجامد.

فرزانه – من فکر میکنم موضوع حمله اسرائیل به ایران و مسئولیت‌ناپذیری یک رژیم بحران‌ساز یعنی ایران را باید بیشتر توجه کنیم. این حمله اسرائیل به ایران که در چارچوب نزاع بلندمدت میان جمهوری اسلامی ایران و دولت اسرائیل صورت گرفته ، موجی از نگرانی، تحلیل‌های گوناگون و واکنش‌های احساسی را در سطح بین‌المللی و داخلی برانگیخت. در میان واکنش‌ها، برخی مدافعان جمهوری اسلامی با استناد به مفهوم«دفاع از خاک وطن » ، خواهان اتحاد ملی علیه «دشمن خارجی » شده اند. ما در ادامه این بیانیه تلاش داریم روشن کنیم که چرا دفاع از ایران، نباید به معنای دفاع از جمهوری اسلامی باشد، و چگونه این رژیم، خود یکی از عوامل اصلی بحران و زمینه‌ساز جنگ‌طلبی است. ما نباید فراموش کنیم که رژیم جمهوری اسلامی اگر چه با رای بالای مردم انتخاب شد اما واقعیت ان بود که از همان اوائل تاسیس مردم را نمایندگی نمی‌کرد. یعنی جمهوری اسلامی ایران از نخستین سال‌های استقرار خود، مشروعیتش را نه از رضایت عمومی، بلکه از سرکوب داخلی، حذف رقبا، و ساختار امنیتی-نظامی می‌گیرد. اعتراضات گسترده در دی ۹۶، آبان ۹۸، و خیزش زن، زندگی، آزادی در ۱۴۰۱ همگی نشان دادند که اکثریت مردم نه تنها با سیاست‌های داخلی این حکومت موافق نیستند، بلکه آن را عامل اصلی فقر، تبعیض، و بی‌عدالتی می‌دانند. در چنین شرایطی، دفاع از جمهوری اسلامی در برابر دشمن خارجی، هم‌دست شدن با سرکوب‌گری است که خود، دشمن مردم ایران است. حتی در جنگ عراق با ایران عدف اصلی رهبران جمهوری اسلامی حراست از خاک وطن نبود و بقول شیاد بزرگ خمینی « جنگ نعمت بود تا جمهوری اسلامی بماند» و بعدها جوادمنصوری از اولین فرماندهان سپاه نیز در یک مصاحبه اختصاصی با سایت انعکاس که در یوتیوب قابل دسترس است گفت که « نتایج جنگ برای ما عالی بود ، ما به بهانه جنگ توانستیم گروهکها را سرکوب کنیم ». اگر بخواهیم بر اساس مدک و شواهد صحبت کنیم رژیم مدتهاست ماجراجویی‌های منطقه‌ای متعددی را به بهای امنیت ملی انجام می داد بطوری که حکومت ایران از همان سال 1358 با تشکیل «واحد نهضت های آزادیبخش » که بعدها به سپاه قدس تبدیل شد سال‌هاست که سیاست خارجی‌اش را بر پایه«محور مقاومت » و صدور ایدئولوژی شیعه سیاسی تعریف کرده است. حمایت مالی و تسلیحاتی از حزب‌الله لبنان، حماس، حوثی‌های یمن و شبه‌نظامیان عراقی، تنها بخش کوچکی از این پروژه پرهزینه و پرمخاطره است. این سیاست‌ها، نه تنها کمکی به مردم این کشورها نکرده، بلکه بهانه‌ای برای اسرائیل و غرب فراهم کرده تا ایران را تهدیدی جهانی جلوه دهند. نتیجه این سیاست‌ها، چیزی جز تحریم، انزوا، فقر اقتصادی، و زمینه‌سازی برای درگیری نظامی نبوده است.
مهدی – فراموش نکنیم که اسرائیل کشوری متجاوز و فرصت‌طلب است. اسرائیل در طول تاریخ خود، همواره از تضادهای منطقه‌ای برای تثبیت جایگاه خود در غرب آسیا بهره گرفته است. حمله به ایران، هرچند تجاوز به حاکمیت ملی است، اما نباید نادیده گرفت که این حمله در واکنش به سال‌ها تهدید موشکی، هسته‌ای، و حمایت از گروه‌های مسلح ضداسرائیلی انجام شده است. این حملات نه از سر دلسوزی برای مردم ایران، بلکه بخشی از استراتژی ژئوپلیتیک اسرائیل برای تضعیف قدرت ایران و تقویت اتحاد با غرب و اعراب منطقه است. نکته بعدی درربطه با حمله اسزائیل به ایران این بوده که در برابر حمله اسرائیل، بخشی از اپوزیسیون خارج‌نشین، سکوت یا حتی مشابه شخص رضا پهلوی که خودرا در قامت رهبرآینده کشور می داند ، حمایت ضمنی خود راازحمله اسرائیل به ایران ابراز کرد. که اگر پدرش زنده بود دودستی توی سرش می زد که نگون بخت ! تو مدعی تاجوتخت پادشاهی این کشورهستی بعد ار حمله به آن حمایت می کنی ؟! زیرا هر حمله نظامی به ایران، صرف‌نظر از نیت مهاجم، در نهایت جان مردم بی‌گناه ایران را تهدید می‌کند. اما باید مرز روشنی میان مخالفت با جنگ و دفاع از رژیم قائل شد. دفاع از خاک ایران، نباید به دفاع از حکومت جمهوری اسلامی تبدیل شود. موضع درست، مخالفت با جنگ و هم‌زمان مخالفت با حکومتی است که زمینه‌ساز آن است.
ارژنگ – به نظر من ایران آزاد، شایسته و نیازمند صلح و دموکراسی است. مردم ایران سزاوار کشوری هستند که به جای دشمن‌تراشی، بر توسعه پایدار، حقوق بشر، رفاه اجتماعی و تعامل سازنده با جهان تمرکز کند. جنگ، صرفاً تداوم سرکوب را مشروعیت می‌بخشد و فضای امنیتی را تقویت می‌کند. تنها در سایه صلح و گذار از استبداد می‌توان امید داشت که ایران به کشوری بدل شود که نه تهدیدی برای دیگران، و نه قربانی ماجراجویی قدرت‌ها باشد. جالب این است که اگر کمی با تعمق به ماهیت و فعالیت این دو رژیم که خودرا خصم همدیگر می دانند بنگریم متوجه شباهت‌های ایدئولوژیک میان دو رژیم تئوکراتیک ایران و اسرائیل خواهیم شد. یعنی اگرچه در ظاهر، جمهوری اسلامی ایران و دولت اسرائیل در صفوف متضاد ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک قرار دارند، اما در سطح ساختاری و بنیادهای فکری، شباهت‌های معناداری میان این دو نظام وجود دارد؛ به‌ویژه از منظر تلفیق دین و قدرت سیاسی. هر دو، در عمل نمونه‌هایی از رژیم‌های تئوکراتیک هستند که در آن دین، نه به عنوان نیروی اخلاقی یا فرهنگی، بلکه به‌عنوان ابزار توجیه سلطه و تصمیم‌گیری‌های سیاسی به‌کار می‌رود.
در هردو رژیم دین به‌مثابه بنیان مشروعیت حکمرانی قراردارند بطوری که در جمهوری اسلامی ایران، ولایت فقیه جایگاه حاکمیتی را به بالاترین مقام دینی شیعه اعطا کرده است. در اسرائیل، هرچند ساختار رسمی حکمرانی سکولار به نظر می‌رسد، اما نفوذ خاخام‌های افراطی و احزاب دینی مانند «شاس» و «صهیونیسم مذهبی» در سیاست‌گذاری‌های کلان، به‌ویژه درباره فلسطینی‌ها، زنان، آموزش و ازدواج، بسیار بالاست. در هر دو نظام، دین نه تنها پشتوانه مشروعیت سیاسی، بلکه ابزاری برای سرکوب و انحصارطلبی است.
هر دو رژیم در مواردی از متون دینی برای مشروعیت‌بخشی به سیاست‌های خشونت‌بار استفاده می‌کنند. در ایران، فقه شیعه به عنوان مبنای قانون‌گذاری رسمی به کار گرفته می‌شود؛ از حدود کیفری گرفته تا حقوق زنان. در اسرائیل نیز آموزه‌های توراتی و تفاسیر تلمودی، برای توجیه شهرک‌سازی در اراضی اشغالی یا انکار حق بازگشت فلسطینی‌ها استفاده می‌شود. در واقع، سیاست مذهبی در هر دو کشور، دال مرکزی تصمیم‌گیری شده است. جمهوری اسلامی، دشمنی با «صهیونیسم» را به پایه ایدئولوژی خود بدل کرده است، درست همان‌گونه که دولت اسرائیل، با بازنمایی ایران و محور مقاومت به‌عنوان تهدیدی وجودی، فضای امنیتی دائمی ایجاد کرده است. در هر دو سو، این دشمن‌سازی دائمی، امکان سرکوب داخلی، گسترش قدرت امنیتی و حفظ انسجام اجباری را فراهم کرده است. دین، در هر دو روایت، ابزار تولید «دیگری» و حفظ پارانویا است. جالب ان که هر دو رژیم آپارتاید مذهبی را مبنای تبعیض ساختاری بر مبنای هویت مذهبی قرارداده اند. در ایران، اقلیت‌های دینی مانند بهاییان، مسیحیان و حتی مسلمانان غیرشیعه از بسیاری از حقوق شهروندی محروم‌اند. در اسرائیل نیز، قانون «کشور ملت یهود» که در سال ۲۰۱۸ تصویب شد، رسماً حقوق یهودیان را برتر از غیر یهودیان قرار می‌دهد، به‌ویژه فلسطینی‌های ساکن در خاک اسرائیل. در هر دو نظام، هویت دینی خاص، معیاری برای مشارکت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی شده است. از دیگرسو درهردوکشور هم‌زیستی دین و نظامی‌گری شیوه مسلط حکومتی است ، چون هر دو نظام، ترکیبی از ایدئولوژی دینی با قدرت نظامی دارند. در ایران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بازوی ایدئولوژیک-نظامی حاکمیت است. در اسرائیل نیز، ارتش (IDF) به عنوان نهادی مقدس، از حمایت گروه‌های دینی افراطی برخوردار است و بسیاری از عملیات نظامی به نام “دفاع مقدس” توجیه می‌شود. در هر دو، جنگ با هاله‌ای دینی تقدیس می‌شود.
نتیجه‌ آن که در هردو حکومت تقابل‌نمایی ساختگی میان آینه‌های یکدیگر بطریقی است که در حالی که رسانه‌ها و دستگاه‌های تبلیغاتی ایران و اسرائیل یکدیگر را به‌عنوان «دشمن مطلق » معرفی می‌کنند، بررسی دقیق ساختارهای حکمرانی و ایدئولوژی‌های مذهبی حاکم، نشان می‌دهد که شباهت‌های بنیادین میان این دو نظام وجود دارد. دشمنی میان آنان، بیشتر از آن‌که تضاد تمدنی باشد، رقابتی برای بقا در چارچوب نظام‌های تئوکراتیک و اقتدارگراست؛ رقابتی که قربانی اصلی‌اش، مردم عادی در هر دو سرزمین‌اند.
علیرضا – شاید درشرایط فعلی ما باید پاسخ این پرسش را بدهیم که چه باید کرد ؟! آب رفته بجوی باز نمی گردد ؟!
ما مبارزان چپ و هر آزاده ای نمی تواند حمله اسرائیل به ایران را نمی‌توان توجیه کرد، اما این حمله، نباید ما را به دفاع از رژیمی بکشاند که خود، عامل اصلی بحران‌هاست. همان‌گونه که جنگ‌طلبی اسرائیل محکوم است، ماجراجویی نظامی و صدور بحران توسط جمهوری اسلامی نیز محکوم است. راه نجات ایران، نه در حمایت از جنگ، و نه در هم‌سویی با یک رژیم سرکوب‌گر، بلکه در بازسازی مشروعیت ملی، عبور از استبداد، و تحقق دموکراسی است. عملیات جنگنده بمب افکن های نیروی هوایی ارتش اسرائیل در هماهنگی با سازمان موساد بار دیگر نشان داد که به رغم لاف وگزاف و بزرگ نمایی های خامنه ای و فرماندهان سپاه، سیستم دفاعی و امنیتی و اطلاعاتی رژیم جمهوری اسلامی تا چه اندازه ضربه پذیر است. اگرچه رژیم آن قدروقیح است کهغافلگیری تمام عیارخودرا « روایت فتح» توصیف می کند. فرماندهان سپاه و دانشمندان هسته ای در آتش جنگی می سوزند که جمهوری اسلامی یکی از برپا کنندگان اصلی آن است. اما پیامد ادامه این جنگ و بمباران ها و رویارویی موشکی رژیم جمهوری اسلامی با دولت های اسرائیل و آمریکا به اینجا محدود نخواهد شد.
این رویارویی نظامی و تشدید فضای جنگی در ایران جدای از گسترش ناامنی، خطر تشعشعات اتمی و فقر و فلاکت اقتصادی، قبل از هر چیز می تواند روند پیشرفت و تکامل مبارزات کارگری و توده ای و مبارزه برای سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی را به تعویق اندازد. رژیم جمهوری اسلامی با استفاده از فضای جنگی و تشدید سرکوب و شرایط پلیسی می خواهد روند تکامل مبارزه برای سرنگونی انقلابی نظام اسلامی را مختل و این جنبش و دشمن داخلی را سرکوب کند. دولت آمریکا هنوز هم قصد سرنگونی جمهوری اسلامی را ندارد، بلکه می خواهد با چاشنی فشار عملیات اسرائیل، رژیم جمهوری اسلامی را در مذاکره بر سر بحران هسته ای به تسلیم وادار کند. اما اگر جمهوری اسلامی در ادامه ماجراجویی های تاکنون ، همچنان بر غنی سازی اورانیوم در خاک ایران پافشاری کند، رویارویی نظامی و موشکی ادامه پیدا خواهد کرد و همزمان با ادامه بمباران ها، تلاش برای شکل دادن به یک آلترناتیو حکومتی با کمک نیروی اپوزیسیون بورژوایی و دست راستی و براندازی حکومت اسلامی به بخشی از پروژه آمریکا و اسرائیل برای پیشبرد نظم منطقه ای مورد نظرشان در خاورمیانه تبدیل خواهد شد. در نظم منطقه ای مورد نظر آمریکا و اسرائیل حکومت اسلامی اتمی جایی ندارد. البته بنظر می رسد بعداز بمباران وترورهای فرماندهان اقای عراقچی نماینده حضرت آقا یادش آمده که « یک تماس تلفنی ازواشنکتن لازم است تاکسی مثل نتانیاهورا ساکت کند»

فریبرز- بدون شک جنگ و نزاع رژیم جمهوری اسلامی با آمریکا و اسرائیل بر سر برنامه اتمی هیچ ربطی به منافع طبقه کارگر و مردم ایران و منطقه ندارد. رژیم جمهوری اسلامی در راستای استراتژی بقای خود صدها میلیارد دلار از منابع ثروت جامعه و حاصل رنج و استثمار کارگران و زحمتکشان ایران را صرف پروژه ها و برنامه های هسته ای کرده که دود آن مستقیما به چشم مردم ایران رفته است. جنگ و نزاع رژیم جمهوری اسلامی با آمریکا و اسرائیل ادامه سیاست های تاکنونی و از هر دو طرف، جنگ و نزاعی ارتجاعی و سرمایه دارانه است. طبقه کارگر و زحمتکشان و مردم آزاده ایران برای رهایی از خطر گسترش این جنگ راهی جز گسترش و تشدید مبارزه علیه جمهوری اسلامی، تلاش فشرده تر برای سازمانیابی صفوف خود و شکل دادن به رهبری سراسری برای قیام توده ای و سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی در پیش ندارند. نباید گذاشت برخی از نیروی اپوزیسیون بورژوایی عمدتا خارج نشین ذوق زده، مردم را به اقداماتی زودرس نظیر قیام که درجه بالایی از سازمان یابی و مهارت می طلبد و هنوز برای انجام آن آمادگی وجود ندارد سوق دهند. اما آمادگی همه اقشار مردمی درشرایط کنونی لازمه هشیاری است . جنبش انقلابی مردم یرن وظیفه دارد ضمن محکوم کردن حمله اسرائیل به ایران و جنگ و نزاع ارتجاعی فیمابین این دو رژیم ، همه کارگران و زحمتکشان و مردم آزاده ایران را به گسترش و تشدید مبارزه برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی فرا خواند و از فعالان و پیشروان جنبش کارگری و دیگر جنبش های پیشرو اجتماعی بخواهد که تلاش برای امر سازمان یابی و شکل دادن به یک رهبری هماهنگ و سراسری را گسترش دهند. فقط با تعجیل و تشدید تلاش و مبارزه برای آماده کردن ملزومات سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی می توان مردم ایران و منطقه را از شر این رژیم جنایتکار نجات داد، تلاش نیروهای اپوزیسیون بورژوایی و دست راستی برای آلترناتیو سازی از بالای سر مردم «نظیر مجتبی هم خوب است- سخنان دخترک بیسواد فائزه رفسنجانی » را جنثی کرد و در برابر نظم منطقه ای امپرالیستی و ارتجاعی آمریکا و اسرائیل افق روشنی را پیش روی کارگران و مردم ستمدیده خاورمیانه قرار داد.
باید تاکید کنیم در جنین شرایطی چپ ایرانی نمی تواند با صرف شعار « این جنگ ارتجاعی است » و یا «جنگ دورژیم را به جنگ داخلی تبدیل کنیم » که محلی از اعراب ندارند به صدور بیانیه و مصاحبه دلخوش کند. واقعیت آن است که چپ ایرانی فاقد یک جنبش تشکیلاتی قوی در داخل است اما گزارشات میدانی که ما مشاهده کرده ایم علیرغم ان که با همراهی شادگونه کشتن سران رژیم همراه است اما همراهی مردم مخالف ر شعار و ابراز مخالفت تا کنون جلوه نداشته و ابراز نشده است. نوعی دلهره و ترس از دست دادن زندگی و سرمایه و دارائی – هرچندناچیز- ،وحشت از بازداشت و سرکوب در رفتارهای محتاطانه وجوددارد. لذا باید آن چنان راهکارهای عملی توصییه کنیم که مردم با کمترین هزینه آمادگی لازم را در بزنگاه لازم داراباشند. جنبش انقلابی مردم ایران برآن است که در مخالفت با رژیم ارتجاعی و توتالیتر مذهبی باید لزوم تشکیل کمیته‌های همیاری مردمی مستقل از نهادهای حکومتی دردستورروزفعلی مردم ومبارزان باشد زیرادر شرایط بحرانی که امکان وقوع جنگ، بی‌ثباتی سیاسی یا فروپاشی ساختارهای رسمی افزایش یافته، جامعه نیازمند سازمان‌دهی مدنی و خودیاری مردمی است. تاریخ نشان داده است که در لحظات سرنوشت‌ساز، این شبکه‌های محلی و افقی از همبستگی هستند که می‌توانند جلوی فروپاشی اجتماعی را بگیرند و بدیل دموکراتیک و مردمی در برابر ساختارهای اقتدارگرا پدید آورند. ادامه حملات اسرائیل بدون شک کشور در آستانه یک بحران فراگیر سیاسی ـ نظامی، و با افزایش تهدیدهای خارجی و بی‌کفایتی داخلی قرار میگیرد و لذا ما مردم ایران با خطرات سنگینی روبه‌رو هستیم: جنگ، قحطی، فروپاشی خدمات عمومی، و خلأ قدرتی که ممکن است به هرج‌ومرج یا بازتولید سرکوب منتهی شود.در چنین شرایطی، امید به نجات از بالا بیهوده است. باید توجه نمائیم که بخشی از اپوزیسیون و دارودسته اصلاح طلبان و بازماندکان اکبرهاشمی که خوددرسرکوب جنبش سهیم بوده اند به کمک آشکارو پنهان رژیم فاشیستی صهیونیستی چشم به کودتای نظامی یا جابجائی اقراددر قدرت دوخته اند و بعضا به این یورش جنگی خوش‌آمد گفتند. نتانیابو پیامی به مردم ایران فرستاد که در آن گفت: «اکنون فرصت شماست که علیه حکومت ایران که شما را سرکوب می‌کند، بایستید. او گفت زمان آن فرا رسیده که متحد شوید و آزادی خود را از این حکومت سرکوب‌گر پس بگیرید.». نتانیابو فراموش کرده که روزگاری نه جندان دور می گفتند در کوله پشتی سربازان مهاجم آزادی ونان وجودندارد؟!
گفتار نتانیابو نشان می‌دهد که اگر امپریالیسم و صهیونیسم نتوانند رژیم را ساقط کنند به دنبال رام کردن سگ هاری برخواهند امد که فقط انها را گاز نگیرد اگرچه کل ملت خودرا بدرد
سوسن – ما وظیفه داریم به کسانی که به دلیل یورش اسرائیل به میهن ما خواهان ایستادن مردم زیر سایه یک حاکمیت بورژوازی دیکتاتورهستند بگوئیم که نمی‌توان از مردمی که زیر سایه حکومت تئوکراتیک آزادی خود را از دست داده‌اند و به دلیل پیاده‌کردن اقتصاد انگلی شب و روز به دنبال تهیه نان هستند، خواست که برای نجات جان فرماندهان سپاه که فرزندان آن‌ها را کشته‌اند و از سرمایه ملی آن‌ها روزانه می‌دزدند، جان‌فشانی کنند؟
بنطر من بهترین مواضع مستقل را بیانیه مشترک هزارنفرروشنفکران ایرانی – اسرائیلی و بیانیه مشترک هفت نفراز کنشگران ایرانی برندگان جوایز بین المللی « جعفرپناهی – شهنازامکلی -شیرین عبادی -صدیه وسمقی – عبدالفتاح سلطانی – محمدرسول اوف ونسرین ستوده» که بر توقف غنی سازی ،کناره گیری هیات حاکمه ، و فراهم آوردن گذاراز جمهوری اسلامی به دمکراسی ،حفظ تمامیت ارضی ایران و حق حاکمیت واقعی مردم و پایان فوری جنگ تاکیددداشته اند می تواندمعیاری برای سایر کنشگرانی باشد که باید این روزها با انتشار اعلام مواضع به یاری جنبش انقلابی مردم ایران درترک جنگ برایند.
آن چه مشخص است دشمنی مردم ما با جمهوری اسلامی و دشمنی جمهوری اسلامی با مردم وزحمتکشان و سرکوب آزادی خواهان و طبقه کارگر، نباید ما را از واکاوی عینی شرایط کنونی ناتوان سازد. جنگ کنونی اسرائیل می‌تواند ایران را به سرنوشتی مانند لیبی، سوریه، یمن یا افغانستان، کشورهایی که زیر فشار جنگ ساختارهای اقتصادی و اجتماعی خود را از دست دادند و جامعه‌شان دهه‌ها سال به پس رانده شد، دچار کند.لذا مردم نباید اجازه دهند رژیم بیش از این پابرجابماند که این نیازمندسازمان یابی وتشکل افشارمختلف ومیهن دوستان واقعی برای پایان جنگ به منظور برقراری آزادی ودمکراسی و نهایتا سرنگونی رژیم اسلامی است.

ارژنگ – تجربه نشان داده تنها راه نجات، سازماندهی از پایین و همیاری مردمی مستقل است. اما درشرایط کنونی که سایه جنگ بر کشور و هرگونه فعالیت سیاسی ممکن است با سرکوب خشن و انگ جاسوسی همراه باشد بهترین پیشنهاد با توجه به تجارب دوران انقلاب 1357 و دوره شروع جنگ عراق با ایران می تواند شامل مواردزیرباشد:
1-تشکیل کمیته‌های همیاری در محلات، کارخانجات، مدارس و دانشگاه‌ها
مردم باید از هم‌اکنون در محلات شهری و روستایی، محیط‌های کاری، آموزشی و صنعتی، به‌ویژه در کارخانه‌ها، مدارس و دانشگاه‌ها، کمیته‌هایی مستقل برای همیاری و پشتیبانی اجتماعی شکل دهند. این کمیته‌ها می‌توانند در صورت گسترش جنگ یا بحران، نقش‌های حیاتی ایفا کنند:
• توزیع کمک‌های انسانی و مراقبت از آسیب‌دیدگان
• مراقبت از کودکان، سالمندان، و خانواده‌های بی‌پناه
• پیگیری وضعیت مجروحان یا بازداشت‌شدگان
• اطلاع‌رسانی شفاف، مستقل و مردمی
• جلوگیری از غارت، تجاوز، سوءاستفاده یا فروپاشی نظم محلی
• اطلاع‌رسانی شفاف و مستقل، بدون دروغ‌پردازی رسمی
• آمادگی برای ایفای نقش شوراهای مردمی در دوران گذار از جمهوری اسلامی
2-مرزبندی روشن با نهادهای حکومتی مانند بسیج و مساجد حکومتی
این کمیته‌ها باید کاملاً مستقل از نهادهای سرکوبگر حکومتی مانند بسیج،انجمن اسلامی ها ، سپاه یا مساجد وابسته به حکومت باشند. تجربه تاریخی نشان داده است که این نهادها بیشتر به ابزارهای کنترل و سرکوب مردمی بدل شده‌اند تا نهادهای واقعی همیاری. در نتیجه، همبستگی مردمی باید خارج از مدار نفوذ حکومت شکل بگیرد، با ساختاری شفاف، داوطلبانه، و پاسخ‌گو به مردم محلی.
3- نقش بالقوه این کمیته‌ها در دوران گذار پس از فروپاشی
در صورت فروپاشی ساختار جمهوری اسلامی یا گذار به شرایط دموکراتیک، این کمیته‌های مردمی می‌توانند پایه‌ای برای شکل‌گیری شوراهای محلی، نهادهای خودگردان و نهادهای جایگزین قدرت متمرکز شوند. اگر چنین شبکه‌ای از پیش وجود نداشته باشد، خطر آن وجود دارد که خلأ قدرت توسط نیروهای نظامی یا فرقه‌ای پر شود. تاریخ مبارزات مردم ایران و دیگر ملت‌ها نشان داده که نجات از بالا، از سوی نخبگان یا قدرت‌های خارجی، نه پایدار است و نه دموکراتیک. تنها راه برون‌رفت از چرخه استبداد، جنگ و فروپاشی، شکل‌دادن به بدیل‌های مردمی، افقی و غیرمتمرکز از پایین است. کمیته‌های همیاری مردمی، بذرهایی هستند برای چنین آینده‌ای. فراموش نکنیم تجربه سال 1357 بما یادداد در روزی که فروپاشی ساختار کنونی محتمل شود، آنچه ایران را نجات می‌دهد، ارتش‌ها یا جناح‌های قدرت نیستند، بلکه مردم سازمان‌یافته، یاریگر و متشکل‌اند. شک نکنیم کمیته‌های همیاری امروز، هسته‌های شوراهای مردمی فردا هستند.
احمد- واقعیت برامده از تجربیات کشورعراق ، لیبی و سوریه و افغانستان این است که راه نجات میهن ما از دالان جمهوری اسلامی و یا امپریالیسم نمی‌گذرد. بل‌که باید به دنبال یگانگی و هم‌گامی نیروهای مستقل ضدجمهوری اسلامی و ضد بیگانگان بود، تا با سازمان‌دهی طبقه‌ها و لایه‌هایی که خواستار یک اقتصاد ملی و مستقل و برپایی عدالت اجتماعی در جامعه‌ای آزاد و دموکراتیک هستند، بپردازد. جامعه ایران، متکی به تجارب مبارزات کارگری و نافرمانیهای مدنی و مقاومت های بی بدیل در برابر ارتجاع اسلام سیاسی، به عرصه مبارزه کلاسیک طبقات تبدیل خواهد شد. این جامعه با این خصوصیات، سنت های مبارزاتی عدالت جویانه ازمشروطیت تا کنون خود را برای «تغییرحاکمیت» آماده خواهدکرد. در این اوضاع بحرانی بسیار مهم است که مردم پشت و پناه همدیگر باشند و در فضای قحطی و سرکوب و ارعاب، بطور مشخص اقشار ضربه پذیر و بی پناه را از هر نظر حمایت کنند. این همبستگی در روزهای چرخش و دگرگونی سیاسی به محکم کردن صفوف مردم در مواجهه با سناریوهای شناخته صف مردم هوشیار را فشرده ترخواهد کرد.
توقف غنی سازی ، خاتمه چنگ شعارفوری ماست
سرنگون باد جمهوری اسلامی ایران
برقرارباد جمهوری دمکراتیک خلق ایران
جنبش انقلابی مردم ایران

2025-02-23 کتاب ویژه‌ی انقلاب ۵۷‏ ‎هم‌اندیشی‌چپ

کتاب ویژه‌ی انقلاب ۵۷‏ ‎هم‌اندیشی‌چپ

کتاب ‎#هم‌اندیشی‌ـچپ
ویژه‌ی انقلاب ۵۷‏
پیش‌گفتار
https://t.me/left_forum/163

ویژه‌ی انقلاب ۵۷‏
جلد اول
https://t.me/left_forum/161

ویژه‌ی انقلاب ۵۷‏
جلد دوم
https://t.me/left_forum/162

کتاب ‎#هم‌اندیشی‌ـچپ
ویژه‌ی انقلاب ۵۷‏

پیش‌گفتار
از‌‌‏ #انقلاب۵۷ نزدیک به نیم قرن گذشت؛ از انقلابی، یا قیامی، که امید بود آزادی بیاورد و نیاورد. و امید بود رفاه و ‏عدالت بیاورد و نیاورد. ‏
نزدیک به نیم قرن از انقلابی، یا قیامی، گذشت که به وعده‌ی سفره‌ای نان و سقفی بر سر، از دست‌های خالی پل ‏ساخت و بر شانه‌های خسته سوار شد و گرسنه را به حراج کلیه واداشت و گود نشین را به گورخوابی. ‏
این‌گونه بود که فضای ذهنی همه‌ی این نیم قرن تا امروز اشباع شد از بی‌‌شمار پرسش: ‏
چرا انقلاب شد؟ و چرا و چگونه به سرنوشتیِ چنین دچار شد؟ راز شکستی چنین سنگین در چه بود؟
آیا انقلاب ۵۷ گریزناپذیر بود؟
چگونه بود که در ماه‌های مشرف به بهمن ۵۷، در سراسر سپهر سیاسی کشور، گروه و گرایشی یافت نمی‌شد که در ‏خیزش عمومی حضوری نداشته باشد و نقشی نپذیرفته باشد؟ ‏
و چرا منهای بخشی از دهقانان، طبقه‌ی اجتماعی دیگری نبود که در آن ماه‌ها به قطار انقلاب سوار نشده باشد؟ ‏
در کندوکاو تاریخ، به‌عنوان مسئول تیره‌روزی و فلاکت کنونی، انگشت اتهام را می‌توان به سمت کدام جریان سیاسی ‏یا اجتماعی گرفت؟
جایگاه و نقش چپ در انقلاب و شکست آن کجاست؟ ‏
امروز، سوژه‌ی رهایی‌بخش چطور تعریف می‌شود؟ و راه نجات از کدام سمت؟
زمینه‌های رشد راست افراطی وشبه‌فاشیست به چه اندازه است؟ ‏
این گرایش‌ها تحت کدام شرایط ممکن است موفق شوند توده‌ی اتمیزه و بی‌شکل را به خدمت «ناجی» و «پیشوا»ی ‏دیگری در آورند؟
از بهمن ۵۷ هر چه بیشتر دور شدیم و غبار فراموشی بر حافظه‌ها بیشتر نشست، بار ذهنی پاسخ‌هایی که به چنین ‏پرسش‌هایی داده شده سنگین تر شد و راه بر جعل و فریب و وارونه‌سازی هموارتر. و نیز هر چه توده‌ی محروم و ‏فرودست خسته‌تر، خشمگین‌تر و مایوس‌تر شده، و خود رهانی را دشوارتر یافته، قلب واقعیت‌ها آسان‌تر شده و ‏هزینه‌اش کم‌تر. در چنین بزنگاهی است که بازمانده‌های فرقه‌ی #پهلوی فضای روانی موجود را مناسب یافته‌اند و به ‏سودای بازگشت به قدرت و تحمیل دور باطلی دیگر به تاریخ، از تاریک‌خانه‌های لاس‌ وگاس بیرون امده‌اند. به کنار از ‏مساعدت فضای ذهنی، این فرقه برای ریل‌گذاری افکار عمومی به داشتن پشتوانه‌های مادی بسیاری دلگرم است. ‏می‌کوشد ازمنابع مالی هنگفت و هژمونی رسانه‌ای تا اطاق‌های فکر و حمایت شماری از دولت‌ها و برخی دستگاه‌های ‏اطلاعاتی همه را به خدمت انحراف ذهنیت افکار عمومی و انقیاد آن در آورد. ‏
رو در رو با چنین تهدید‌هایی، پاسخ‌دادن به پرسش‌هایی که فضای عمومی را اشباع کرده ضرورتی است حیاتی؛ ‏به‌ویژه از سوی کسانی که هم‌چنان بر حقانیت قیام مردم علیه حکومت پهلوی باور دارند. #هم‌اندیشی‌ـچپ در ‏عمل به این تکلیف می‌کوشد گامی بردارد و انتشار ویژه‌نامه‌ای که پیش رو دارید بخشی از این کوشش است. ‏مجموعه‌ای که گرد آمده؛ مقاله‌ها، یادداشت‌ها، گفت‌وگوها و اسناد، حاصل یاری و مشارکت بسیاری از نویسندگان، ‏هنرمندان، کنش‌گران سیاسی و اجتماعی، پژوهش‌گران و تحلیل‌گران داخل و خارج کشور است که به دعوت ما ‏پاسخ مثبت داده‌اند. ضمن قدردانی از یکایک انان، لازم است تأکید شود آن‌چه تا کنون انجام شده، تنها مقدمه‌ای ‏است بر آن‌چه بسیار گسترده‌تر و فراگیرتر باید دنبال شود. با این امید که در گام‌های بعد از یاری و هم‌اندیشی طیف ‏هر چه وسیع‌تری از افراد و گرایش‌های #چپ برخوردار گردیم. ‏
⬅️ جلد نخست https://t.me/left_forum/161
⬅️ جلد دوم https://t.me/left_forum/162

2023-05-19 فراخوان برای آزادی زندانیان سیاسی و علیه مجازات اعدام، کشتار و شکنجه

فراخوان برای آزادی زندانیان سیاسی و علیه مجازات اعدام، کشتار و شکنجه

فراخوان برای آزادی زندانیان سیاسی و علیه مجازات اعدام، کشتار و شکنجه

جمهوری اسلامی ایران از ابتدای به قدرت رسیدنش تا امروز حذف مخالفان و دگراندیشان را بیرحمانه
و با قساوت تمام پیش برده است. این جنایتکاران حتی قبل از قدرت‌گیری با کشتار بیرحمانه مردم در
سینما رکس آبادان جنایت را آغاز کردند. بعد از قدرت‌گیری نیز از اعدام‌های مدرسه رفاه تا نسل
کشی در دهه شصت، با تمام قدرت به حذف فیزیکی مخالفین خود پرداختند.
ماشین جنایت و کشتار رژیم اسلامی ایران در طول حاکمیت ۴۴ ساله خود تا کنون هیچ‌گاه متوقف
نشده است. از کشتار معترضان در کردستان، ترکمن‌صحرا، خوزستان، بلوچستان و دیگر شهرهای
ایران، از آزار، دستگیری، شکنجه و اعدام بهاییان و سایر دگراندیشان، از کشتار زندانیان سیاسی در
دهه شصت و قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ ، از کشتار فعالان سیاسی و نویسندگان در
قتل‌های سیاسی زنجیره‌ای، از کشتار معترضین در اعتراضات خیابانی سال‌های۷۸، ۸۸، دی ۹۶،
آبان ۹۸ تا خیزش ژینا در سال های ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲، از سنگسار زنان برای داشتن رابطه جنسی
خارج از ازدواج، از بازداشت، شکنجه و اعدام اعضای جامعه ال جی بی تی کیو پلاس، از ترور
مخالفین سیاسی در خارج از کشور تا سرنگونی عمدی هواپیمای PS752 و … همه نشان‌گر
وحشیگری یکی از جنایتکارترین حکومت‌های نیم قرن اخیر می‌باشد.
موج جدید اعدام‌ها در ایران نه از سر قدرقدرتی رژیم اسلامی، بلکه نشان دهنده‌ استیصال حکومتی
است که در برابر پس زدن حجاب اجباری و پوشش اختیاری گسترده‌ی زنان و رویگردانی بسیاری از
مذهب، در برابر موج فزاینده اعتراضات کارگران، معلمان، بازنشستگان، دانشجویان، دانش آموزان،
نویسندگان، هنرمندان و دادخواهی مردم بپاخاسته ایران خود را هرچه بیشتر عاجز و ناتوان می‌بیند.
رژیم اسلامی برای مقابله با جنبش انقلابی "زن، زندگی، آزادی"، دوباره روند کشتار و اعدام را شدت
بخشیده و هم اکنون نیز قصد دارد با اجرای سریع احکام پیشین اعدام و احکام جدید، مردم شجاع و
برابری‌طلب ایران را به سکوت و عقب نشینی وادار کند. حتی با اعدام‌های گسترده‌ی متهمان به
جرایم عادی با رفتاری شنیع و به شدت غیر انسانی، باز می‌خواهد به همین هدف خدمت کند. پس از
دستگیری‌های وسیع فعالین صنفی، مدنی، سیاسی که با احکام سنگین و طولانی مدت روبرو شده‌اند،
سپس با حمله شیمیایی به مدارس دخترانه که منجر به مرگ چند دانش آموز شد، قصد دارد دختران و
زنان را از فضای تحصیلی، کار و فعالیت‌های اجتماعی دور کند و معترضان را به عقب براند.
در پی بازداشت ده‌ها هزار معترض در خیزش ژینا، رژیم جمهوری اسلامی بار دیگر اعدام و
چوبه‌های دار را در بلوچستان، کردستان، خوزستان، تهران و جای جای ایران برپا کرده است.
آخرین نمونه اعدام حبیب اسیود فعال سیاسی عرب و بلافاصله بعد از آن اعدام یوسف مهراد و صدرالله
فاضلی زارع به اتهام نقد و توهین به مقدسات اسلامی و داشتن یک صفحه تلگرامی بود. اکنون خطر
اعدام حداقل چهل و دو تن دیگر وجود دارد که در زندان‌های سراسر ایران گروگان حکومت هستند
که قصد ستاندن جان‌ آن‌ها را دارد. رژیم می خواهد با ایجاد فضای رعب و وحشت، به خیال خود
یک جامعه‌ی بپا خاسته را مرعوب کند، ولی موفق نخواهد شد.

ما ضمن محکوم کردن این جنایات و با اتکا به جنبش‌های قدرتمند اجتماعی و در راس آن‌ها
جنبش‌های کارگری، معلمان، زنان، کوئیرها، دادخواهان و در کنار تمام اعتراضات مردمی در
سراسر ایران برای رهایی از حاکمیت اسلامی – سرمایه، ضروری می دانیم که دست در دست
همدیگر به مقابله‌ی متشکل با این جنایات بپردازیم.
همانگونه که در منشور مطالبات حداقلی ٢٠ تشکل مستقل صنفی و مدنی ایران تاکید شده
است، دو خواست فوری لغو مجازات اعدام و آزادی بدون قید و شرط همه زندانیان سیاسی را امری
حیاتی برای جامعه ایران میدانیم و باور داریم که میتوان مطالبات زیر را به پرچم محوری مبارزات
مردمی در ایران تبدیل کرد.
۱- آزادی فوری و بی‌قید و شرط همه زندانیان سیاسی، منع جرم انگاری فعالیت سیاسی و صنفی و
مدنی و محاکمه علنی آمرین و عاملین سرکوب اعتراضات مردمی.
۲- لغو فوری صدور و اجرای هر نوع مجازات مرگ، اعدام، قصاص و ممنوعیت هر قسم شکنجه
روحی و جسمی.

ما امضا کنندگان این بیانیه، همه فعالین آزادی‌خواه و برابری‌طلب و همه نیروهای سیاسی، اجتماعی
و مدنی را دعوت می‌کنیم که دست در دست همدیگر، علیه رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی، متحد
شوند. برای نجات عزیزان‌مان از زندان‌ها و برای نجات جان تمام انسان‌ها که خطر اعدام آن‌ها را
تهدید می‌کند و هم‌چنین برای درهم شکستن ماشین سرکوب، جنایت و کشتار جمهوری اسلامی، باید
متحدانه به میدان آمد.
– لغو فوری مجازات اعدام.
– لغو هرگونه شکنجه.
– آزادی بدون قید و شرط همه زندانیان سیاسی و عقیدتی
– لغو وثیفه و یا هر گونه شرط و شروطی برای آزادی زندانیان سیاسی
#نذارید_ما_را_بکشند #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #منشور_مطالبات_حداقلی

#زن_زندگی_آزادی #مجازات_اعدام_لغو_باید_گردد

۱۹ ماه مه ۲۰۲۳
برای امضای این متن، با ایمیل: nameh@riseup.net تماس بگیرید.

لیست امضاها به ترتیب الفبا:
فرمیسک آذرامین، آرش آذرخش، ویکتور آرام، مجید آذری، پروین آزاد، محمد آزادگر، رضا
آزموده، محمد آسنگران، حمید آصفی، حسن آقایاری، نیکا آل مهدی،
بهنام ابراهیم زاده، عیسی ابراهیم زاده، محسن ابراهیمی، سهیلا ابطحی، مینا احدی، پروین اردلان،
بهروز اسدی، عبدالله اسدی، ضرغام اسدی، مهسا اسدی، نسرین اسدیان، سهیل اسفندیاری، صفیه
اسکندری، مرجان افتخاری،سعید افشار، امید امیدوار، صبری امیرحسینی، مهران امیری، هوشنگ
انصاری نژاد، حسین انور حقیقی، عباس ایاق، اصغر ایزدی، مهران ایمن پور
بامداد بابادی، لیلا بابایان، اکرم باغبان، یدالله باقری، منیره برادران، مریم بنایی، شوکت بویری،
سیامک بهاری، سیما بهاری، شیرین بهرامی، منصوره بهکیش، فرنوش بهرنگی
رضا پایا، شعله پاکروان، سهیلا پوریان، فریبرز پویا، پریسا پوینده، میترا پوینده،
سعید تبریزی، محسن ترکمان، حمید تقوائی، حسین توسلی
اسفندیار جاوید، فلور جاوید، کمال جعفری یزدی، کوروش جلیل، محمد جلیلی
مهری حبیبی، امجد حسین پناهی، جهانگیر حسین خواه، شیرین حسینی، گابی حسینی، رضا حضرتی
بهمن خاکسار، نسیم خاکسار، مینا خانی، شهلا خباز زاده، مهین خدیوی، سولماز خرسند، محمدرضا
خسروی، احمد خلفانی، احمد خوشبخت، نهیه خوشکلام
سهیلا دالوند، شهلا دانشفر، فواد دانشی، میترا دانشی، آیدا دانیالی، ایران دانیالی، هوشنگ دانیالی،
مهرداد درویش پور، مجید دلیریان، فردوس دینی،
میلاد رابعی، راحله راحمی پور، لیلا راوند، حسن راهی، ناصر رحمانی نژاد، حمید رحیم پور،
صابر رحیمی، میلاد رسانی منش، ابراهیم رستمی، شیوا رشیدی، فاطمه رضایی، فاطمه رفیعی،
نسرین رمضانعلی، رامین رمضانی، حسن روحانی گنابادی، هرمز رها، جواد ریاحی، یعقوب ریگی

مهین زرزا، حسن زهتاب
علی ستاری، فائزه سجودی، فاطمه سرحدی زاده، بهرام سروش، هوشیار سروش، بهمن سلطانی،
مریم سلطانی، افروز سلمانپور ظهیر، فرهاد سلمانپور ظهیر، چیمن سلیمی، هادی سیاهپوش، محبوبه
سیاهمردی، لیلا سیف اللهی، سرونازسینایی،
غزاله شارمهد، کریم شامبیاتی، فریده شاهگلی، سعید شرفی، ملیحه شریف زاده، فلورا شفیقی، سودابه
شکیب، آرمان شیرازی، هما شیرازی
جمال صابری، سوسن صابری، فریدون صارمی، سیما صاحبی، امید صالحی، حسن صالحی، مینا
صراف، ناصر صفر، محمد صفوی، ابوذر صلحجو، پریسا صیاد،
احمد عالی نژاد، شیوا عاملی راد، رضا علامه زاده، مهدی علیزاده فخر اباد، کاظم علی‌نژاد بارانلو،
مصطفی عبدی، امیرعسگری، داریوش عظیم پور، کاوه عومه‌ر، بابک عیدی پور
حسین غلامی
آذر فارسی، محمد فارسی، هاشم فاضلی، اصغر فتاحی، ثریا فتاح، علی فتحی، اسدالله فخیمی، محبوبه
فرح زادی، علی اصغر فرداد، آنیتا فرزانه، ناصر فرزانه، فرشید فرشیدی، مهسا فعال زاده، رحیم
فلاحت
مرسده قائدی، ظغرا قره گوزلو، مهناز قزلو، شهره قنبری، ایرج قهرمانلو
شهناز کائدپور، کیومرث کابلی، ساموئل کرمانشاهی، نرگس کرمانشاهی، ملیحه کریم الدینی، صدیق
کریمی، عبه کریمی، محمد کریمی، مسعود کریمی، وحدت کریمی، ناصر کشکولی، علی کمالی،
مهرک کمالی، ناصر كمالي، خلیل کیوان،
تهمینه گشتاسبی
ساناز گل امینی، ماندانا گل محمدی، سه‌ر گول احمد، ابراهیم گومانی، ندا گوهری
بهمن لایقی، نادر لعلی،
صدیقه مالکی فرد، شیوا محبوبی،علی محسنی، ایرج محضری، سیما محضری، آذر محلوجیان، میترا
محمودی، یدی محمودی، سعید مدانلو، فرح مداين، سیاوش مدرسی، شهناز مدنی، هما مرادی، شهناز
مرتب، ایران مروتی، پروین معاذی، محمود معمارنژاد، ژاله مکی، مرتضی ملک، اکبر ملک پور،
یاسمن ملکی، مرجان منصور، فاضل موسوی، اردشیر مهرداد
نگار نادری، جاوید ناصری، پوران ناظمی، مهشید ناظمی، ناهید ناظمی، لیلا نافه مشکین، مهران
نجفی، سارا نخعی، هلن نصرت، اردشیر نظری، طیبه نظری، مجتبی نظری، پریچهر نعمانی، محمد
نعمتی، اکرم نقابی، مریم نمازی، شهین نوایی، نسان نودینان، کامبیز نوروززاده، مریم نوری، ستار
نوری زاد، حمیلا نیسگیللی، کاظم نیکخواه، نیکو نیکوکار، عطیه نیک نفس، سوسن نیلسون
شایسته وطن دوست تربه بر، سهراب وفا، ناهید وفائی
ژانت هدرو
طهمورث یاسمی، باهره یزدان پناه

2023-03-23 گفتگوی محفلی- مجازی  جنبش انقلابی مردم ایران -قسمت هشتم -اتوبوس بی بلیط یا قطار

گفتگوی محفلی- مجازی جنبش انقلابی مردم ایران -قسمت هشتم -اتوبوس بی بلیط یا قطار

گفتگوی محفلی- مجازی جنبش انقلابی مردم ایران -قسمت هشتم -اتوبوس بی بلیط یا قطار

جنبش انقلابی ایران در موقعیت خطیر و دشواری قرار گرفته است. ایران در بحرانی عمیق و همه جانبه فرورفته است که چون زنی آبستن چنانجه در وقت موعود زایمان نکند ناچار به عمل سزارین خواهدشد با این تفاوت که بنطر می رسد شاکله این بحران« بود و نبود و هستی و نیستی» انقلاب آتی را به همراه خواهدداشت . اگر مبارزان انقلابی و پرتوان داخلی قادر نگردندبر این بحران فائق شوند به جرئت می توان گفت جنبش انقلابی همچون دهه شصت به خاموشی خواهدگرائید و جنبش حداقل برای مدتی طولانی از پا خواهد افتاد. ویژگی جنبش کنونی آن است که دوسویه عمل می کند از یکسو به جنبش مقاومت بدل شده و از دیگر سو با تهاجمات فزاینده خودسطح جنبش را به مرحله تغییر کل ساختار و هژمونی جمهوری اسلامی و عمود خیمه آن یعنی اصل ولایت فقیه ارتقاء داده است. حدود شش ماه از شروع تظاهرات مهسائی گذشته و اینک شاهد آن هستیم که تابلو لبخند پیروزمندانه ژینائی جایگزین لبخند مونالیزا در جهان شده است . این لبخند در واقع پوزخندی بود به ریشه ارتجاعی تفکر خودکامه دینی حاکمیت و تبسمی بود برای دعوت از همه زحمتکشان و زنان و جوانان برای دریدن پرده سیاه شب جمهوری اسلامی . غلبه بیش ازچهل و سه سال حاکمیت ارتجاعی و نابودی اندیشه و مقاومت و حاکمیت نوعی یاس، ناشی از سرکوب بیرحمانه و کشتار مبارزان از بعد از انقلاب نیمه تمام سال 1357 ، جامعه را دچار رخوت و سستی نموده بود بطوری که نه تنها حاکمیت بلکه حتی بسیاری از انقلابیون گذشته هم به این باوررسیده بودند که رژیم ناشکستنی و مردم هم آن را تمکین نموده اند؟!
سرکوب مداوم جنبش عمومی و خیزش های قومی باعث شده بود نوعی نگرش مماشاتی در جامعه توسط اصلاح طلبان و مشاطه گران داخل و خارج شکل گیرد که موجب پایین آمدن سطح انتظار مردم از حاکمیت شده و عملا برخی خواسته های عمومی ذیحق جایگزین اصل مبارزه که همانا سرنگونی رژیم غاصب خواسته های مردم گردد.مدت ها بود دیگر صحبتی از افق پیروزی بر رژیم ملاتاریا و شب پرستان دینی نمی شد تا اینکه از سال 1388 آرام آرام هیزم های انباشته خشم بتدریج آتش گرفتند و هربار رژیم با هزار ترفند کوشش نمود انباشته هیزم را متفرق و از احتراق یکباره آن ها جلوگیری نماید. اما ویژگی و بارزه های رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی و تاثیر شبکه های نوین اجتماعی به خصوص در افشای جنایات دهه شصت و اعدام های خمینی تبار سال 1367در زندان های ایران و تاثیرات سیاست های نئولیبرالی که از دوره اکبر ملا شروع و بوسیله ملای بیسوادی همچون رئیسی به اوج رسیده و معیشت بیش از سی میلیون ایرانی را به زیر خط فقر سوق داده بود ، با کشتن ژینای ایران، پیمانه انفجاری مردم را روشن نمود .بدون شک فتیله انفجاری این دینامیت را زنان و دختران نسل ژینا که بیشترین ستم جنسیتی را در طی دوران اخیر متحمل شده بودند با کبریت « زن ، زندگی ، آزادی » روشن کردند. مشخصه اصلی این دوره گذار انقلابی« شهامت و شکستن تابوی ترس از مرگ ، حمله به مقدس ترین نهاد های ارتجاعی حاکمیت همچون ولایت فقیه» بود که در قالب شنیع ترین دشنام های سیاسی که ارکان نطام را نشانه رفته اند ظهور کرده است.
پیشروی فاز اول این جنبش مرهون فداکاری وازجان گذشتگی زنان و مردانی بود که مرگ را به سخره گرفته بودند اما با ورود جنبش به فاز جدید که همانا سراسری شدن جنبش و پیوستن قومیت ها به آن است نیازمند چارچوبه مبارزاتی مشخصی متضمن خواسته های سیاسی روشن که بر پایه جمع بندی نقادانه از دستاوردها و کمبودهای تئوریکی و پراتیکی فاز اول خواهد بود ، می باشد زیرا تداوم مبارزه در فاز کنونی نمی تواند حتی با تکرار شعارهای فاز قبلی و بر مبنای سابق صورت گیرد.
هم اکنون جنبش انقلابی با نبردی سهمگین روبرو شده که یا همچون گذشته با اتخاذ سیاست های نادرست به عقب بازخواهیم گشت و یا با اجرای سیاست های درست و عملی آینده را تصاحب خواهیم ساخت و اجازه نخواهیم داد ترفندهای رژیم و تیلیغات مضحک برخی داخل و خارج نشینان فرصت طلب ، جنبش را وجه المصالحه قدرت یابی برخی غیر مردمی ها نمایند. از این نظر است جنبش انقلابی مردم ایران در بزنگاه و بر سر دو راهی مهم و تاریخی قرار گرفته است.اگر جنبش انقلابی به این نبرد دوران ساز پاسخ درست ندهد و جواب روشنی برای آن نیابد بدون شک با شکست مجدد روبرو خواهد شد. زیرا ما در گذشته نیز بارها شاهد شکست جنبش در عین تصور پیروزی بوده ایم ؟!
با توجه به انتشار منشورهای مختلف و ائتلاف های بعمل آمده در این بیانیه به پرسش و پاسخ های این موضوع و تاثیر آن بر چشم انداز جنبش مردم پرداخته ایم
س-راه رسیدن به سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ازکدام دالان مبارزاتی خواهدگذشت
ج- مبارزه یک پروسه گاه بلندمدت است که دارای گذرگاه های خاصی است که بستگی به شیب پیچش ها ، سرسختی رژیم و شتاب مبارزه و مقاومت مردم می تواند در بزنگاه های تاریخی در کوتاه مدت و میان مدت هم صورت بگیرد .نحوه و روش و شکل مبارزه ومقاومت هم مشابه فرمول فیزیک و شیمی نیست که با قراردادن دو یا چند فاکتورنتیجه مورد نظر حاصل شود .بلکه چون سیاست ورزی خوددر زمره علوم اجتماعی و تحت تاثیر عوامل متعدد قراردارد که فقدان چینش حتی یک عامل ممکنست جنبش را به بیراهه و شکست بکشاند. ماهیت جنبش مبارزاتی مردم تلفیقی از روش های خشونت گریز و یا اعمال خشونت های ضروری است که کاربرد این روش ها نیز در برهه های خاص جنبش صورت خواهدگرفت .
در همین رابطه جنبش انقلابی باید بر پایه جمع بندی نقادانه از تجارب مثبت و منفی مبارزات یکصد ساله و با درس گیری از فاز اول همین مبارزه که بر پایه« زن ، زندگی ، آزادی » و « اتحاد، مبارزه ، پیروزی» شکل گرفت، بتواند بین بخش های مختلف تظاهرکنندگان و اعتصابیون یک پیوند ارگانیک وابسته و پیوسته ایجاد کند تا رژیم نتواند از مخمصه فعلی رهائی یابد . نسل مبارزفعلی باید با درس گیری از مبارزات گذشته با واکاوی خطاها و کمبودهای آن مبارزات بتواند یاران واقعی مبارزاتی خودرا بشناسد و ترفندهای رنگین لباسان کافه نشین را برملا سازد تا صفوف خودرا مستحکم تر ساخته و این بار بهتر از دفعات قبل عمل کند تا بتواند در برابر سرمایه داری مذهبی توتالیتر ایستادگی نماید . شعارمحوری فاز اول تظاهرات که رعشه براندام همه جناح های رژیم انداخت همانا « مرک بر دیکتاتور» ، « مرگ بر جمهوری اسلامی » بود. در این مرحله جنبش انقلابی علیرغم خشونت پرهیزی در ماهیت خود با مجموعه ای از اعمال خشونت عریان از کشتن ، دستگیری های فله ای ، شکنجه ، تجاوز ، کاربرد مواد شیمیائی در مدارس توسط ضدانقلاب جمهوری اسلامی مواجه شد . بطوری که صدای شخصی همچون میرحسین موسوی موسوم به نخست وزیر امام هم درآمد که این رژیم را باید برکنار و برای برکناری باید رفراندم برگزارکرد ؟! . بازداشت های خودسرانه و بی ضابطه و کاربرد خشونت عریان به مبارزان خیابان ها درس داد که باید برای شرایطی که ناچار به مقابله هستند در فکر سازماندهی هسته ای مخفی برآیند و درصورت لزوم از مرز خشونت گریزی هم عبور کنند زیرا در واقع همانطوری که در قسمت چهارم گفتگوی محفلی مجازی نوشته بودیم خشونت را همیشه حکومت بر معترضین تحمیل می کند و آنها را از جایگاه «خشونت پرهیزی» به «خشونت ورزی تدافعی» سوق می دهد. هرچه آن خشونت شدیدتر شود مقاومت تدافعی مردم نیز بیشتر می شود؛ تا اینکه بالاخره یکی از طرفین مخاصمه سپر بیاندازد و تسلیم شود. حکومت های خودسر در این رابطه بیشتر برخشونت ورزی تاکیددارند. بد نیست آنانی که مرتب در ایران از گاندی و ماندلا نقل قول می کنند بدانند ماندلا بارها تاکیدداشت که «مقاومت بدون خشونت تا جایی موثر است که مخالف شما هم به همان قواعد وفادار باشد. اما اگر اعتراض صلح آمیز با خشونت مواجه شود، اثرگذاری اش به پایان می رسد. برای من، مبارزه بدون خشونت یک فضیلت اخلاقی نبود بلکه استراتژی بود. هیچ ارزش اخلاقی در بکارگیری سلاحی که موثر نباشد وجود ندارد» . یا هانا آرنت که نقش پیامبررا برای این آقایان دارد ومرتب نقل قول های بریده اورا می جوند فراموش کرده اند هانا آرنت در کتاب«توتالیتاریسم » نوشته است « انتظار بحث منطقی با حامیان حاکم ظالم هرگز جواب نمیدهد. بخاطر اینکه به واسطه « ایدئولوژی» ، خودانگیختگی و خصایص انسانی در آنها مرده است » و یا در جای دیگری تاکیدداشته که «قاطع‌ترین دستور از لوله تفنگ بیرون می‌آید که به آنی‌ترین و کامل‌ترین اطاعت می‌انجامد. چیزی که هیچگاه از این لوله در نمی‌آید قدرت است. هرجا قدرت از دست برود؛ حکومت با خشونت عریان به میدان می‌آید.خشونت که پیروز می‌شود یعنی حکومت با قدرتش خداحافظی کرده است.در میدان جنگ؛ تیرها که به هدف می‌خورند پیروزی قطعی؛ اما در میدان شهر؛ تیرها که به بدن بخورند؛ شکست حتمی هست..!».». می توان با قاطعیت در شرایط فعلی گفت گفتار مبارزه بدون خشونت واژه ریاکارانه ای در مقابله با رزیم فاشیستی وکوک کش جمهوری اسلامی است که ذاتا دشمن مردم و قادر باعنال حاکمیت ارتجاعی بدون خشونت از بدوتاسیس تا کنون نبوده است لذا این افراد مدعی مبارزه با خشونت باید صریحا اعتراف کنند این مبارزه صرفا بنفع جمهوری اسلامی و در این مبارزه فقط جمهوری اسلامی است که حق و مشروعیت اعمال خشونت دارد . شعار «مبارزه بدون خشونت» یعنی حفظ روابط قدرت میان حاکمیت ارتجاعی و مردم زجردیده ای که برای کرامت انسانی وآزادی و لقمه ای نان به خیابان امده اند. اصلاح طلبان و مداراجویان فرصت طلب چه در نام خشونت گریز یا چپ لندنی می خواهند از نارضایتی مردم برای وارد شدن در دایره قدرت استفاده کنند . اینان غافل هستند که شعار مرگ بردیکتاتورجنبه اطلاق فردی ندارد بلکه شامل ارکان و ابزار دیکتاتوری همچون سپاه نیزدارد . این شعار دقیقا گسست از سیستم حاکمیت دینی ارتجاعی را که بر اصل ولایت فقیه و شریعت اسلام بنا شده هدف گرفته و هرآنجه را مقدس و شریعت نامیده اند را به زیر سئوال برده است.
س- پیامد جنبش مبارزاتی مردم در خیابان ها توانست صدای تک تک ایرانیان مبارز خارج کشوررا به یک موج جهانی علیه جمهوری ارتجاعی اسلامی تبدیل کند که حاصل آن حمایت مردم جهان از جنبش « زن – زندگی -آزادی » و تنفر از جمهوری ملایان شد . در این میان برخی جناح ها و اشخاصی که تا مدتی پیش ظاهرا در خواب اغمائی فرورفته بودند بناگاه خودرا پرچمدار جنبش انقلابی معرفی و با حمایت شبکه های رسانه ای چنین پنداشتند که جان برکفان خیابان فقط منتظر اعلام رهبری آنان بوده تا خوش آمد گویان باستقبالشان برویم. کاربجائی رسید که برخی جنبش انقلابی را چون اتوبوسی تشبیه نمودند که هرکس علاقمند است می تواند مسافر انقلاب شود؟!- نظرتان در این باره و نشست دانشگاه جورج تاون چیست ؟
ج- ما قبلا هم یاداورشدیم ایرانیان خارج باید کوشش نمایند با تفاهم و هم اهنگی یک همبستگی سراسری در حمایت جنبش داخل کشوربوجودآورند و به هرکوششی در این راستا ارج می نهیم . اما برخی اشخاص یا گروه ها بعلت دسترسی به شبکه های رسانه ای ظاهرا به این باوررسیدند که گویا جنبش داخل کشور رسالت رهبری و راهبری به آنان سپرده و با برگزاری نظرسنجی رسانه ای که امروزه فاقد مشروعیت علمی است با طرح مباحثی که بوی تفرقه و خودپسندی شخصی و گروهی دارد عملا صف متحدو یکپارچه حامیان خارج کشور جنبش انقلابی را دجارتفرقه نمودندو شاهد برآمدن پدیده اوباشان چماق بدست و فحاش در مقابله با سایر گروه ها و بخصوص سازمان ها و گروه هائی شدیم که هواداران انها پای ثابت مبارزات داخل کشور در سراسر ایران بویژه مناطق قومی بوده اند. خوشبختانه ما در ایران شاهد چنین پدیده زشت و مذمومی نبوده ایم لذا باید برای کسانی تاسف خورد که بوی گوشت استشمام کرده غافل از این که خرداغ می کنند!!
توصییه ما که در دوران قبل و بعد انقلاب در ایران به سهم خود پای کاربوده ایم به همه کوشندگان آزادی ایران آن است که هر عمل و اقدامی را که صف متحد دفاع از جنبش داخل را مخدوش کند با قاطعیت محکوم وافشا نمایند و اجازه ندهند مشتی فریب کار سنواتی که شناسنامه آنان مربوط به بیش از هفتاد سال پیش است خودرا سخنگوو نطریه پردازدانسته و تحت عناوین جعلی حفظ یکپارچگی و تجزیه طلبی بخشی از نیروهای اصیل انقلاب را که اتفاقا ریشه در ایران و جنبش فعلی دارند را مورد تاخت و تاز قراردهند. ما اعتقاد داریم ایران کشوری است کثیرالملله با همان تعریف قانون اساسی مشروطیت و متمم آن و اقوام ایرانی نیز همان هائی هستند که درپنج سده اخیر این مرزوبوم را در مقابل بیگانه پرستان و بیگانگان حفاظت کرده اند. جنبش انقلابی بیشتر و اتفاقا نگران بند بازهای سیاسی وسط بازانی هستیم که خرمن ملت را به کاهی ارزانی دهند.برای اطلاعات بیشتر این حضرات را به مطالعه کتاب های خاطرات صاحب مسندان قدرت دردوره پهلوی ها منجمله خاطرات ثابتی ، تیمسارهاشمی نژاد، خاطرات ابتهاج و عالیخانی و یگانه ارجاع می دهیم که چگونه وزیردربار عامل انگلیسی ها و تیمساران ارشد شاهنشاهی ، عاملان سیا برای ارتباط با محافل مذهبی در دوره انقلاب بوده اند. جنبش انقلابی مردم ایران در بیانیه « وکیل الرعایا یا ولی الرعایا» این موضوع را بصورت جامع و مستند بیان و افشاکرده که علاقمندان می توانند بیانیه را با جستجودر گوگول یادر سایت های « تریبون زمانه ، بالاترین و رادیو همبستگی و… »و سایر سایت های جریانات سیاسی خارج کشور مشاهده نمایند. ما ضمن ارج نهادن به تلاش های ایرانیان خارج کشور در حمایت از جنبش داخل باید تاکید کنیم همان طوری که بسیاری از آن ها حداقل در گفتار اذعان دارند تکلیف جنبش را کف خیابان های ایران و گستره اعتصابات روشن می کند نه این یا آن مصاحبه و حتی تظاهرات های خارج کشور !!
بنظر ما ایرانیان مبارز خارج کشور وظیفه دارند در این فاز، قاطعانه شعارهای تفرقه افکنانه که برعلیه برخی از مبارزان که اتفاقا سرخط مبارزه فعلی در داخل هستند و همچنین و مبارزان اقوام ایرانی که در قالب «قالب کمونیسم وتجزیه طلبی » مطرح می شود را افشا و سخنگویان این اقدام ضدملی – مبارزاتی را از صف مردم اخراج نمایند.باید به مجریان شبکه های یک نفره که عموما هم توسط باندهای مخوف سرمایه داری جهانی و منطقه ای تامین مالی می شوند و گاه آن چنان فریاد می کشند که انسان به یاد طویله اوژیاس میفتد یادآورشد پدربیامرز شما که وقتی در ایران بودید جز تهران هیج قسمت از این آّب و خاک را سیرو سیاحت نکردید و هنوز نمی دانید از دوران پدر تاجدارتان بسیاری از نقاط سیستان و بلوچستان فاقد آب آشامیدنی است لااقل کمی درگوگول سرج کنید حداقل اسامی شهرستان های کشوررا بشناسید تا در محاوره و گفتگو بتوانید نام بخش های این سرزمین را درست بیان کنید . روی دیگر سخن با آقای رضا پهلوی به عنوان نماد سلطنت طلبان این که انقلاب اتوبوسی نیست که هرکس و ناکسی با بلیط و بدون بلیط و با شرط و شروط سوارآن شود بلکه دقیقا قطاریست به درازی وسعت کشور که ایرانیان وطن پرست و مبارزی که خواستار «آزادی ، دمکراسی و عدالت اجتماعی – اقتصادی » هستند باید سوارآن شوند و هزینه بلیط و شرط سوارشدن فقط مبارزه در اشکال مختلف آن خواهد بود . ما نیک می دانیم که طاقت گروه گروه افرادی که به قطار سوار خواهندشد یکسان نبوده و در هرمقصدگاهی عده ای پیاده خواهندشد اما سوزنبان قطار درصدد است سرعت و شتاب قطاررا چنان تنطیم نماید که اکثریت قابل کلاحظه ای تا ته خط با قطار بمانند تا شاهد پیروزی را درآغوش بگیرند.
س-ما در ماه گذشته شاهد تبلیغات فراوان رسانه ای بابت حضور شش یا هشت یا سه نفر از کسانی که در اپوزیسیون خارج کشورفعال هستند در نشست و گردهمائی های متعددی نظیرگردهمائی دانشگاه جورج تاون ونشست کنفرانس مونیخ بوده ایم . تحلیل جنبش انقلابی مردم ایران از تاثیر این اقدامات چیست ؟
ج- شاید این که یک گروهی از اخل کشور اطلاعاتی پیرامون این کنفرانس ها منتشر کند تعجب آورباشد اما بر اساس تحقیقات بعمل امده که در سایت های گوناگون قابل دسترس است ،کنفرانس امنیتی مونیخ (MSC) در پاییز سال ۱۹۶۳ که در آن زمان «دیدارهای بین المللی برای علوم دفاعی» خوانده می‌شد کار خود را آغاز کرد. این کنفرانس توسط «اوالد فون کلایست»، یکی از طرفداران مقاومت علیه نازی‌های هیتلر که با گروه « اشتاوفن برگ» همکاری داشته و « ادوارد تیلر» ، فیزیکدان آلمانی بودند. . گروه«اشتاوفن‌برگ » همان گروهی است که در سال ۱۹۴۴ کوشید هیتلر را از طریق انفجار در اتاق محل مذاکرات هیتلر از بین ببرد ولی ناموفق شد و همه دست اندرکاران این انفجار دستگیر و بطریق وحشیانه ای کشته شدند. درآغاز این کنفرانس «کنفرانس امنیتی بین‌المللی» و نیز «کنگره دفاع‌شناسی» نام داشت. اوالد فون کلایست مانند دیگر تحلیل‌گران سیاسی در آلمان در آن دوره، نگران آغاز یک درگیری نظامی فراگیر میان بلوک شرق و غرب و قرار گرفتن آلمان شرقی و غربی به خط مقدم این نبرد بود. آنها همچنین مخالف بلوک شرق بودند و معتقد بودند آلمان غربی برای مقاومت در برابر شوروی و تبدیل نشدن به یک کشور یکپارچه کمونیستی به حمایت همه‌جانبه جهان غرب به ویژه آمریکا نیاز دارد. در همین راستا کلایست-اشمنزین در سال ۱۹۶۳ تصمیم گرفت با برپایی یک نشست مستقل، گروهی از سیاستمداران اثرگذار مانند هنری کیسینجر را دعوت کند که با چهره‌های سیاسی آلمان و نظریه‌پردازان سیاست بین‌الملل با یکدیگر گفتگو کنند و با دیدگاه‌های متفاوت با مفاهیم «امنیت بین‌المللی» و «صلح» آشنا شوند. اما این کنفرانس و تلاش‌های آن اهمیت چندانی پیدا نکرد و پس از جنگ سرد و به‌ویژه در سده ۲۱ میلادی بر اهمیت آن افزوده شد.. در سال ۲۰۱۱ دیپلمات آلمانی ولفگانگ ایشینگر یک سازمان غیردولتی به همان نام «کنفرانس امنیتی مونیخ» در آلمان ثبت کرد و از آن زمان این سازمان غیردولتی وظیفه برگزاری سالانه کنفرانس را بر عهده دارد.
این نشست در ابتدا مانند امروز گسترده نبود و تعداد شرکت‌کنندگان در آن از چند ده نفر بیشتر تجاوز نمی‌کرد. این مجمع از همان ابتدا یک کنفرانس بین‌المللی بود که در خصوص موضوعات امنیتی میان کشورهای فراآتلانتیکی مورد توجه قرار می‌گرفت. در این نشست میزبانان آلمانی با همتایان خود و به ویژه ایالات متحده در خصوص دغدغه‌های نظامی و امنیتی به ویژه در دوران جنگ سرد بحث و تبادل نظر می‌کردند. کنفرانس امنیتی مونیخ مانند دیگر نشست‌های بین‌المللی مشترک بین صاحبان قدرت و صاحب‌نظران که در دوران جنگ سرد پا گرفتند، بدون برنامه‌ریزی یا میزبانی دولت‌ها و از سوی بخش خصوصی برگزار می‌شود. اهمیت این نشست، دسترسی به وزیران امور خارجه کشورهای قدرتمند و اثرگذاری این نشست بر اخبار رسانه‌ها است.در این گردهمایی، سیاست‌مداران متخصص در امور امنیتی (معمولاً وزیران امور خارجه و دفاع)، نظامیان کارشناس امور بین‌المللی و نیز برخی از صاحبان صنایع تسلیحاتی از کشورهای مختلف جهان به بحث و بررسی در خصوص مسائل امنیت جهانی می‌پردازند. هزینه‌های این کنفرانس توسط وزارت دفاع آلمان و کمک‌های مالی صنایع تسلیحاتی تأمین می‌شود.بنا بر گزارش روزنامه زوددویچه تسایتونگ در ۳۱ دسامبر ۲۰۱۴ دولت آلمان از طریق کانال‌های مختلف از جمله وزارت دفاع و بخش مطبوعاتی دفتر صدراعظم آلمان، مبلغی بیش از یک میلیون یورو برای این همایشِ تحت پوششِ بخش خصوصی کمک نقدی هزینه کرده‌است. گذشته از این تعدادی سازمان تجاری از جمله چندین شرکت تولیدی صنایع نظامی چون کراوس‌مافای وگمان، EADS، لیندِه- شرکتی که تا قبل از برجام دهها قرارداد میلیون یوروئی با بخش صنایع پتروشیمی و داروئی ایران داشته است – و غیره و همچنین بزرگ‌ترین بانک آلمان دویچه بانک و شرکت نفت جمهوری آذربایجان سوکار از حامیان مالی این همایش بودند. به گفته روزنامه زوددویچه، قصد این حامیان حضور فعال در برنامه‌ریزی‌های دفاعی کشورها است تا بدینوسیله بتوانند گذشته از کار لابی‌گری و اثرگذاری، روش‌های بازاریابی و فروش خود را با خواسته‌های بازار وفق بدهند.بر این اساس این کنفرانس ارباطی به اتحادیه اروپا یا پارلمان اروپا ندارد و همچون بنیادهای کارنگی ، فورد و باشگاه میلیاردرها از موسسات نظیر اتاق های تصمیم سازی بشمار می رود که بیشتر برد رسانه ای دارند تا الزامات قانونی بین المللی شرکت در این کنفرانس بعضا بنا بدعوت مجریان کنفرانس بوده اما هستند کسانی که با پرداخت رقمی حدود 25 هزاردلار می توانند در کنفرانس حاضر شوند و عکس های یادگاری برای سلبریتی شدن واین که« من منم رستم دستان» نیز بگیرند. بنظر می رسد سه نفر فعال ایرانی نیز از این طریق در کنفرانس حاضرشده بودند. یاداور می شود دربرگزاری کنفرانس های این چنینی همچون بسیاری کنفرانس ها و همایش های بزرگ بجز سالن اصلی کنفرانس که معمولا سخنرانان اصلی درآنجا سخنرانی دارند ،تعدادی زیر کنفرانس« Work Shop» یا اتاق بحث و گفتگونیز وجودارد که سه تن از فعالان رسانه ای سیاسی در یکی از اتاق های این کنفرانس توانسته بودند حضوربهمرسانند . با این حال در طول بیش از ۵۰ سال اخیر، این کنفرانس همواره در حال تحول بوده و مونیخ به محل ملاقات مستقلی برای سیاستمداران و کارشناسان برای تبادل نظر درباره مهم‌ترین مسائل جاری و آینده سیاست امنیتی بین‌الملل تبدیل شده است. این نشست که در ابتدا حتی از آن تحت عنوان گردهم آیی خانواده فراآتلانتیک نام برده می‌شد در دهه‌های ابتدایی بر سیاست غرب در چارچوب کلی تقابل جنگ سرد متمرکز بود و تنها کشورهایی که در جبهه غرب تعریف می‌شدند در آن حضور داشتند. هرچند حتی در میان همین جبهه همگرا هم گاهی اختلاف نظرها و بحث‌های داغی میان متحدین پیش می‌آید. در طول دهه‌های اخیر به مرور زمان بر تعداد و تنوع بازیگران حاضر در این نشست بین‌المللی افزوده شده و این روند همچنان هم در حال گسترده‌تر شدن است. به گفته برگزارکنندگان این کنفرانس، هرچند همیشه هسته اصلی کنفرانس فراآتلانتیکی باقی خواهد ماند اما نمایندگان قدرت‌های در حال رشدی چون چین، برزیل و هند هم حالا دیگر به این مجمع می‌آیند. همچنین در سال‌های اخیر بحث‌ها در خصوص برنامه هسته‌ای ایران و همچنین مناقشات کشورهای عربی باعث شده تا رهبران منطقه خاورمیانه هم در اجلاس مونیخ حضور یابند و به بحث و تبادل نظر در خصوص مسائل و موضوعات امنیتی روز منطقه بپردازند. علاوه بر این در سال‌های اخیر مدیران عامل شرکت‌های بزرگ، فعالان حقوق بشر و محیط زیست و همچنین برخی از نمایندگان جامعه مدنی جهانی نیز برای بحث و تبادل نظر در خصوص موضوعات مرتبط به مونیخ می‌آیند در نشست‌های هتل بایریشرهوف حضور یابند. کنفرانس همواره در هتل «بایریشرهوف » برگزار می شود. هتل مجلل ۵ ستاره‌ای که ۴۰ سالن کنفرانس و ۳۴۰ اتاق دارد و همواره میزبان کنفرانس‌های بین‌المللی مختلفی است. با وجود تغییرات ایجاد شده در حاضران و حتی گسترده شدن مباحث مطروحه در این نشست، برگزار کنندگان کنفرانس مونیخ می‌گویند که وجود آن منسوخ نشده و با توجه به پیچیده‌تر شدن مسائل امنیتی طی دهه‌های اخیر، مدیریت این موضوعات نیز پیچیده‌تر شده و لزوم حضور گسترده‌تر شخصیت‌ها و کشورها در این کنفرانس بیش از گذشته احساس می‌شود.

س-هدف کنفرانس امنیتی مونیخ چیست؟
ج -برگزار کنندگان کنفرانس مونیخ، در بخش «ماموریت ما» هدف خود را از برگزاری این نشست، ایجاد اعتماد و کمک به حل مسالمت‌آمیز درگیری‌ها از طریق حفظ گفتگوی مستمر، نظارت شده و غیررسمی در جامعه امنیتی بین‌الملل معرفی کرده‌اند. در ادامه تاکید شده که این نشست مکانی برای طرح ابتکارات دیپلماتیک در جهت حل مبرم‌ترین نگرانی‌های امنیتی در جهان است. در واقع کنفرانس امنیتی مونیخ، نشست‌های خود را نوعی «بازار ایده‌ها» می‌داند که در آن ابتکارات و راه حل‌ها توسعه می‌یابد و نظرات میان طرفین تبادل می‌شود. در حاشیه این کنفرانس، همچنین تحت نظارت برگزارکنندگان، فضای حفاظت‌شده‌ای برای جلسات غیررسمی بین مقام‌های کشورهای مختلف و همچنین گروه‌ها و نهادهای مختلف ارائه می‌شود. همچنین در این کنفرانس گزارش امنیتی مونیخ نیز منتشر می‌شود که در آن خلاصه سالانه هزینه‌ها، برنامه‌ها و تحقیقات مربوطه در مورد چالش‌های امنیتی حیاتی مورد اشاره قرار می‌گیرد. در این کنفرانس که همه ساله در ماه فوریه برگزار می‌شود، سالانه ۴۵۰ تصمیم‌گیر برجسته و ارشد و همچنین رهبران فکری از سراسر جهان، از جمله سران کشورها، وزرا، شخصیت‌های برجسته، سازمان‌های بین‌المللی و غیردولتی گردهم می‌آیند تا در خصوص مسائل امنیتی مختلف روز بحث و تبادل نظر کنند. عموم بحث‌ها و مناظره‌هایی که در این نشست صورت می‌گیرد توسط برگزارکنندگان پخش و منتشر می‌شوند. برخی از این مهمانان دعوتی و برخی دیگر با پرداخت رقمی حدود 25 هزاردلار کارت ورود به جلسه را دریافت می کنند . مهمانان ایرانی امسال نیز از همین طریق به کنفرانس راه یافته بودند؟!.بخشی از مخارج کنفرانس را وزارت دفاع آلمان می‌پردازد. از صنایع تسلیحاتی نیز کمک مالی گرفته می‌شود.مـدیریت جدید کنفــــــرانس از سال 2008 بر عهده « ولفــــگانگ ایشینگر » سفیر سابق آلمان در ایالات متحده امریکا می باشد. تحقیقات ما نشان می دهد که سه یا چندنفر از اعضای اپوزیسیون ایران نه در کنفرانس اصلی بلکه در یکی از نشست های زیر مجموعه ای حضورداشته و بعلت نااگاهی از توانائی و ماهیت کنفرانس که عملا یک بنیاد غیرانتفاعی و لابی گراست از مسئولان کنفرانس خواسته هائی را مثل « تحریم سپاه پاسداران یا افزودن نام سپاه پاسداران به لیست تحریم » مطرح کردند که کنفرانس فاقد آن امکانات و توانائی ها بوده است . یعنی ظاهرا دوستان ما کنفرانس را با پارلمان اتحادیه اروپا که آن هم جای مناقشه دارد اشتباه ، عوضی گرفته بودند. البته که حضور اشخاصی به عنوان ایرانی و نه بیشتر « یعنی نمیتوانند با عناوین نمایندگی جنبش داخل کشور در این گونه کنفرانس ها و نشست ها مشارکت داشته باشند» برای افشای جنایات رژیم جمهوری اسلامی و استفاده از بلندگوهای رسانه ای جهان در این ارتباط مفید به فایده خواهدبود ولی دل بستن به این گونه امام زاده ها برای جنبش انقلابی مردم ایران معجزه نخواهدکردزیرا« کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من» .
برگزارکنندگان کنفرانس امنیتی مونیخ می‌گویند که نشست آنها ریشه‌های اروپایی و فراآتلانتیکی دارد اما در عین حال به نگرانی‌های امنیتی در کل جهان توجه می‌کند. این نشست سعی کرده در سال‌های اخیر تنوع جغرافیایی خود را گسترش دهد تا اطمینان حاصل کند که همه ذینفعان توانسته‌اند ابتکارات و ایده‌های خود را در این مجمع طرح نمایند. در بخش «تمرکز ما» در پایگاه اطلاع رسانی کنفرانس امنیتی مونیخ در خصوص برنامه‌ها و اهداف این مجمع آمده است: «ما نه تنها فوری‌ترین چالش‌های امنیتی را در برنامه‌های خود می‌گنجانیم، بلکه توجه را به موضوعاتی جلب می‌کنیم که ممکن است هنوز در راس دستور کار جامعه امنیتی قرار نگرفته باشند.». بنطر ما اپوزیسیون حداکثر می تواند از بلندگوی رسانه ای این کنفرانس عملیات فاشیستی رزیم جمهوری اسلامی را افشا و بگوش جهانیان برساند .
علاقمندان می توانید درآدرس زیر اسامی شرکت کنندگان در کنفرانس مونیخ را بیابند. نکته حائز اهمیت برای سلطنت طلبان دوآتشه آن است که شاهزاده رضا پهلوی آنان صرفا با نام «رضا پهلوی» در این کنفرانس حاضر بوده و مجامع بین المللی از ذکر القاب شاهزاده وولیعهد برای ایشان خودداری می کنند.
«https://securityconference.org/assets/user_upload/MSC_2023_List_of_Confirmed_Participants_final.pdf »
س- با توجه باین که یکی از مصوبات کنفرانس دانشگاه جورج تاون وعده انتشارمنشور همبستگی توسط این شش نفر « رضا پهلوی ، عبداله مهتدی ، دکترشیرین عبادی ، حامداسماعیلیون ، مسیح علی نژادو نازنین بنیادی بود. اخیرا متنی بنام منشور «همبستگی و سازماندهی برای آزادی» توسط این افراد منتشر شده است . علاوه بر این مدتی پیش تر نیز ۱۹ تشکل‌ صنفی و مدنی مستقل ایران «مطالبات حداقلی» خود را اعلام کردند. متعاقب آن همچنین در این روزها پنج گروه سیاسی از تشکل‌های ایرانیان خارج از کشور که خود را جمهوری‌خواه می‌نامند نیز در اطلاعیه‌ای با عنوان همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ایران، همکاری خود را اعلام کردند.مدتی پیش نیز تاسیس «شورای ملی تصمیم» از سوی تعدادی از اعضای بیانیه ۱۴ و مبارزان داخل و خارج از کشور اعلام شده بود ، اگر امکان دارد بازتاب این منشورها و همکاری ها و ائتلاف ها را در ایران توصییح دهید؟
ج- بررسی اجمالی این چندمنشور و ائتلاف و اتحاد های بعمل آمده نشان می دهد که شتاب جنبش انقلابی مردم ایران علیرغم سکون فعلی آن چنان بوده که بخش اپوزیسیون خارج کشور عمدتا و گروهای سندیکائی و مبارزاتی داخل را به این نتیجه رسانیده که جنبش مجددا سر بلند خواهدکرد و در این مرحله نیازجنبش به ستاد راهبری دوچندان خواهدبود که اگر جنبش و بخش های فعال آن در داخل و خارج نتوانند یک ائتلاف گسترده تنومند تشکیل دهند ، رژیم قادر خواهد بود مجدد با شیوه ارعاب و سرکوب جنبش را به عقب براند . با این توضییح انتشار منشورهای مختلف و اتحادعمل ها فارغ از محتوای آنها یک جرکت رو به جلو تلقی خواهدشد. زیرا مبارزه حول منشور مطالبات حداقلی این قابلیت را دارد که جنبش انقلابی را وارد فازجدی مبارزاتی کند. برای ورود و پیشواز این فاز باید منتشر کنندگان منشور و هواداران آن کارگروه های تبلیغاتی پیرامون توضییح مفاد بندهای منشورها را تشکیل تا از طریق بحث و گفتگو امکان اصلاح و تکمیل و اجرائی شدن آن ها فراهم گردد. از طرف دیگر منتقدین منشورها نیز در یک تعامل و رقابت دوستانه با نگاهی به پیش برد امر انقلاب درصدد نقد و یافتن یک راهکار منشور جمعی برآیند. از دیدگاه ما منشور حداقلی 19 تشکل داخل کشور در مقایسه با منشور شش چهره اپوزیسیون دارای برتری و امتیازات بیشتری برای جنبش انقلاب است . نباید فراموش کرد که منشور گروه های متعارض مشترک المنافع « سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی » نمی توانددربرگیرنده کل خواسته های هریک از این گروه ها باشد لذا خط دهندگان و راهبران گروه ها باید با مطالعه متون حقوقی و بررسی خواسته های مبارزان کف خیابان و شعارهای تظاهرات ها و اعتصابات بر آن چنان منشوری توافق کنند که براستی حداقل خواسته مردم ایران را در کلیت نمایندگی نماید. بطورمثال تاکیدات بی جای برخی گروه ها در مورد حفظ تمامیت ارضی « که ما در بیانیه محفلی – مجازی شماره هفت بدان پرداخته بودیم » و یا نادیده گرفتن حقوق حقه قومیت ها در الفاظ و عبارات پوشیده نمی تواند ضامن پذیرش این منشورها از طرف مردم باشد .
ما بر این اعتقاد هستیم که تشکل¬های مستقل صنفی و مدنی بیست گانه ایران ،پیمان دادخواهی؛ ۸۲ خانواده و کنشگر دادخواهی ، پیمان همکاری شورای مدیریت گذار، حزب مشروطه ایران( لیبرال دموکرات) و شورای ملی تصمیم ،منشور مطالبات حداقلی تشکل های مستقل صنفی و مدنی ایران،شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست ، کانون زندانیان سیاسی ، کانون نویسندگان ایران ، کانون هنرمندان و سینماگران آزادیخواه، کانون وکلای ایران ، ائتلاف پنج تشکل سیاسی «جمهوری‌خواه» ایرانی برای گذار از جمهوری اسلامی، شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست در کردستان در این برهه تاریخی باید با گذشت از مسائل خودمحوری و منم منم ضرورت تشکیل یک جبهه فراگیر براندازی جمهوری اسلامی را در دستورکار مدت دار خودقرارداده تا در خیزش دوباره جنبش انقلابی که بدون شک پس از نوروز صورت خواهدگرفت مجددا غافلگیر نشوند و بتوانند با هماهنگی مبارزان داخل کشور این بار، قطار انقلاب را با کمترین آسیب به مقصدبرسانند . ما با وجود انتقاداتی که به منشور مطالباتی حداقلی تشکل های مستقل صنفی و مدنی ایران داریم انرا گامی بزرگ در راه حل بحران هژمونی در اپوزیسیون یعنی جامعه سیاسی و جامعه مدنی دانسته و برآینداین منشوررا نوید بخش غلبه نیروی های دموکراتیک، درمسیرفعلی جنبش انقلابی برای برقراری جمهوری دمکراتیک می دانیم . ما تاکیدداریم که راهبران این مجموعه باید تلاش کنند موافقت تعداد بیشتری از نهادهای تاثیرگذارو همراه با انقلاب آنی را با این منشور و نسخه تکمیل شده آن جلب نمایند.
س- نقش این افراد و بعضا سلبریتی ها چیست؟
ج- بنطر می رسد شاید صغر سن این خانم ها و اقایان باعث شده فراموش کنند که در ایران شخصیتی نامدار همچون جهان پهلوان تختی نامدار وجودداشته که در زمانه خود راس سلبریتی های ایران قرارداشته و یا در قبل انقلاب باشگاهی همچون باشگاه فوتبال هما که به هواپیمایی ملی ایران وابسته بود از زمان شاه به عنوان تیمی فرهنگی با بازیکنانی تحصیل‌کرده و سیاسی شناخته می‌شد.احمد نقوی بازیکن سابق این تیم در مصاحبه با بی بی سی گفته «هما تیمی شد که هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب، خار چشمی بود برای فدراسیون و دستگاه و به همین دلیل هم بین مردم محبوب بود. در اردوهای تیم ملی همیشه از تیم های دیگر می‌شنیدیم که می گفتند همه‌ شماها کمونیست هستید. بعد از انقلاب هم که خب این جو خیلی شدید شد.» و یا ستون تیم ملی فوتبال ایران پرویز قلیچ خانی از بعد انقلاب با راه اندای نشریه آرش خدمات برجسته ای در افشای رژیم آخوندی و دفاع از مبارزان داخل نموده و یا در دهه شصت خون شهدای ورزشکاری همچون فروزان عبدی‌پور پیربازاری؛ (کاپیتان تیم ملی والیبال زنان ایران در مرداد ۱۳۶۷ به همراه هزاران زندانی عقیدتی و سیاسی اعدام شد) -حبیب خبیری ( بازیکن و کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران بود. وی سابقه بازی در باشگاه فوتبال هما و ۱۸ بازی در تیم ملی و ۲ گل ملی نیز در کارنامه‌اش داشت. خبیری در سال ۱۳۶۰ دستگیر و پس از مدت کوتاهی آزاد شد و در سال ۱۳۶۲ مجددا دستگیر و یک سال بعد اعدام شد)-هوشنگ منتظرالظهور( عضو تیم ملی کشتی فرنگی ایران و از اعضای تیم ملی کشتی فرنگی ایران در بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۷۶ بود. او در ۲۲ مرداد ۱۳۶۰ قهرمان کشور در وزن ۹۰ کیلوگرم شد ولی ۲ روز بعد توسط پاسداران در اصفهان دستگیر و در ۱۱ مهر ۱۳۶۰ اعدام شد) -نوید افکاری سنگری( کشتی‌گیر ایرانی و از معترضان اعتراضات مرداد ۱۳۹۷ ایران بود که در صبح روز شنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۹ به‌طور ناگهانی و بدون اینکه آخرین دیدار را با خانواده خود داشته باشد، بر اساس گفته قوه قضائیه، در زندان عادل‌آباد شیراز اعدام شد)- نازنین عظیم‌زاده( قهرمان تیم ملی ژیمناستیک زنان ایران در سال ۱۳۶۰ در یکی از زندان‌های تهران، اعدام شد)- علاءالدین عترتی کوشالی زاده( بازیکن فوتبال سابق تیم‌های ملوان بندر انزلی، سپیدرود رشت، دارایی و پرسپولیس تهران بود و سابقه عضویت در تیم منتخب ایران را نیز داشت. وی در ۷ دی ۱۳۶۰ به اتهام عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران در لاهیجان پس از تحمل شکنجه‌های بسیار اعدام شد)-علی مطیری ( بوکسور ایرانی ۳۰ ساله، روز پنج‌شنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹، در زندان شیبان اهواز، به اتهام‌های «محاربه، افساد فی‌الارض و کشتن دو تن از اعضای بسیج این شهرستان» اعدام شد)- اصغر نحوی‌پور فریدنی ( ورزشکاری که در تاریخ ۲۴ تیر ۱۳۹۶ در هنگام دفاع از یک بانو در برابر یک روحانی قاضی، به دست یکی از مأموران انتظامی، در حالی که فریاد «جانم فدای ایران» سر می‌داد، کشته شد.) با چنین پیشینه مبارزاتی ورزشکاران ایرانی که جز مبارزه در صف مردم هیج انتظاری نداشتند و مرگ را برزندگی ننگین ترجیح دادند نمیتوان صرفا حمایت تنی چند از ورزشکاران فعلی و یا هنرمندان باعث شود که گویا رهبری جنبش مبارزاتی را باید بدست اینان داد . فارغ از این که برخی از این افراد همچون اقای حمید فرخ نژاد بازیگر محبوب نقش های سربازان گمنام امام زمان که هنوز در سودای سردار ولایت قاسم سلیمانی سوگواراست هنوز امتحان حمایت از مردم و جنبش انقلابی را پس نداده شعار برعلیه سایر نیروهای مبارزانی هم می دهند؟!
ما این بخش را عامدانه نوشتیم تا ضمن ارج نهادن به حمایت نوین وزرشکاران و هنرمندان تاکید نمائیم موضوع پیوستن هنرمندان و ورزشکاران به صفوف مبارزاتی مردم کار دیروزو امروز نبوده و امری با پیشینه شصت هفتادساله و برخی نیز جان گرانبهای خودرا درراه میثاق خود با جنبش مبارزاتی مردم گزاردند .این تعداد نامبرده شده علاوه بر صدها نام اسطوره ای هنرمندان ، نویسندگان و شاعرانی همچون فرخی یزدی ، میرزاده عشقی ،ملک الشعرای بهار ،نیمایوشیج ،احمدشاملو، سیاوش کسرائی ، فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانی ،سعیدسلطانپور،صمدبهرنگی ، مهدی اخوان ثالث ، سعیدی سیرجانی ، رضابراهنی ،محمدرضا شفیع کدکنی ، هوشنگ ابتهاج و ………..می باشند.
علوم سیاسی و تاریخ مبارزاتی همه جای دنیا ضمن تاکید بر نقش هنرمندان ،ورزشکاران و شاعران و نویسندگان و امروزه سلبریتی ها ، آنان را همچون سایر مبارزان تلقی و بابت حمایت آنان از جنبش های آزادیخواهانه نفش رهبری و راهبری را بدانان نمی دهند مگر آنکه ویژگی های خاصی همجون سایر افراد در این افراد باشد که آ«ان را به مرتبه راهبری برساند .
س- یکی از مفاهیم مورد مناقشه اپوزیسیون خارج کشور موضوع حق تعیین سرنوشت و حتی مخالفت با رضا پهلوی دربیانیه اخیر در مورد قبول عدم تمرکز گرائی نظام آینده و استفاده از زبان مادری در قومیت ها بوده است . بنطر شما این نگرانی ها که عمدتا در اپوزیسیون بی هوادار خارج کشور و فرگشتی های ایران نوین مطرح شده چیست؟
ج- خوشبختانه جنبش داخل کشور در عمل موضوع قومیت را باشعار« کُرد، بلوچ و آذری؛ آزادی و برابری» ، « از تهران تا کردستان ، از تبریز تا بلوچستان » را حل نموده و خط بطلانی بر نگرانی بی مورد سلطنت طلب های هوچی پیرامون تجزیه طلبی و نگرانی قومیت ها زده بود . بررسی های سیاسی- حقوقی ما باین نتیجه رسیده که بسیاری از منتقدین حراف خارج کشور اساسا بیانیه حقوق بشررا نخوانده و ذهنیات خودرا مفروض منشور حقوق بشر می دانند زیرا سالیان متمادی حاکمیت به معنای قدرتی بلامنازع و اقتدارگر و مطلق مطرح بود. بعد از جنگ جهانی دوم اسناد متعدد حقوق بشری به شناسایی حقوق مردم در جنبه های مختلف پرداخته است که در نتیجه شناسایی این حقوق و ایجاد تعهدات بین المللی برای دولتها حاکمیت ها تا حدودی محدود گردید. نظام سازمان ملل متحد و اسناد کلیدی آن در جهت حمایت از حقوق بشر از جمله منشور ملل متحد (۱۹۴۵) و اعلامیه مبانی حقوق بشر (۱۹۴۸) و میثاقهای بین المللی حقوق سیاسی مدنی و اقتصادی – اجتماعی و همچنین سایر معاهدات مربوط به تبعیض نژادی زنان و کودکان و ایجاد اهرم های نظارتی همگی در جهت محدودیت رفتارهای دولتها و در راستای حمایت از حقوق بشر شکل گرفته و به گونه ای جدی در اعمال صلاحیتهای مختص به حاکمیت محدودیت ایجاد شده است به نظر میرسد که حقوق بشر سبب تغییراتی در ماهیت حاکمیت دولت ها شده است؛ به گونه ای که ارگانهای بین المللی به سرعت در حال نفوذ در حوزه هایی هستند که پیش از این به عنوان حوزه داخلی کشورها در نظر گرفته میشد. رویه سازمان ملل متحد نشان میدهد که مسائل حقوق بشـر حـالـتـي بـيـن المللـی پیدا نموده اند و امروزه مشروعیت بین المللی دولتها صرفاً در قالب پایبندی آنها به تعهدات بین المللی خلاصه نمیشود بلکه به رفتارهای داخلی دولت ها با شهروندانشان نیز مربوط میگردد بنابراین حاکمیت دولتها آنجا که حقوق اساسی انسان را مورد تهدید قرار میدهد محدود میگردد و از این حیث نهادها و سازمانهای بین المللی مجاز به مداخله حتی در امور داخلی دولتها میشوند.
در همین رابطه اصل حق تعیین سرنوشت به عنوان یک حق بشری پایه و اساس سایر حقوق بشری را تشکیل میدهد که به موجب آن همه افراد و گروه های اجتماعی صرف نظر از ،قومیت ،نژاد جنس و مذهب میتوانند امور خویش را در زمینه های مختلف ،سیاسی اجتماعی اقتصادی و فرهنگی در دست گیرند این حق یک حق بشری فردی است که تک تک افراد یک ملت از آن برخوردارند و شاید به همین علت است که در منشور ملل متحد در کنار ضرورت رعایت و احترام به حقوق و آزادیهای بنیادین فردی از این اصل نام برده شده است اصل اخیر از اصول مبنایی حقوق بین الملل و از قواعد آمره حقوق بشری محسوب میشود که با رعایت آن میتوان در وهله اول از موارد نقض حقوق بشری که یکی از مصادیق مهم آن جلوگیری از نقض حقوق اقلیتهاست کاسته و در مراحل بعدی با اعطای حق آزادی عمل به ملت ها در تعیین نظام سیاسی و مشارکت منظم در امور سیاسی و مدنی خویش رضایت خاطر آنها را فراهم کرد اصل حق تعیین سرنوشت تنهـا زمانی تحقق پیدا میکند که حقوق و آزادیهای اساسی تمامی افراد جامعه مخصوصاً اقلیتهای ساکن در آن تأمین شده باشد. گروه های اقلیتی سرکوب شده ای که حقوقشان نقض گردیده میتوانند برای اعاده حقوق از دست رفته خود به راههای گوناگون متوسل شوند. سازمان ملل متحد حق تعیین سرنوشت راحق تخطی ناپذیر برای همه مردم می داند تا بتوانند محدوده فعالیت وحقوق اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خود را تعیین کرده و موقعیتی بین المللی برای خود کسب کنند . این حق در ادبیات حقوق بشری معاصر و همچنین در اسناد بین المللی دو نمود کلی یافته است که عبارتند از: حق تعيين سرنوشت در قلمرو مسائل خارجی و حق تعیین سرنوشت در قلمرو مسائل داخلی. بعد خارجی حق تعیین سرنوشت در حق خودمختاری و یا استقلال متجلی گردیده و بعد داخلی این حق در حق انتخاب فردی متجلی می گردد که حق انتخاب، خـود جلوه های گوناگونی در عرصه حقوق و آزادیهای مدنی و سیاسی دارد. آزادی بیان، آزادی تردد و آزادی انتخاب شغل و غیره همه و همه جلوه های آن حق بنیادین هستند . در واقع حق تعیین سرنوشت امروزه چه در عرصه حقوق داخلی و چه در عرصه حقوق بین الملل به یکی از مفاهیم برجسته حقوقی بین المللی و حقوق بشری تبدیل شده است. اهمیت حق تعیین سرنوشت در حقوق بین الملل و حقوق بشر تا آنجاست که آن را به عنوان یک قاعده آمره بین المللی و حقوق بشری شناسایی میکنند، به گونه ای که تخطی و تجاوز از آن مسئولیت بین المللی دولتها را موجب میشود علاوه بر آمره بودن اصل حق تعیین سرنوشت، می توان این اصل را از تعهدات عام الشمول دانست که به موجب آن سایر کشورها متعهد به رعایت و تأیید آن در برابر کل جامعه بین المللی می شوند. علاوه بر آن باید به این نکته نیز اشاره کرد که حق تعیین سرنوشت با مسائلی چون دمکراسی و حقوق بشر پیوندی ناگسستنی دارد و یکی از علل توجه این حق به مسئله دمکراسی و حقوق بشر در آن است که فقدان دمکراسی در هر کشوری با نقض حقوق بشر در آن همراه است.
س- با این توضییحات مشخص دعواها و جاروجنجال و فحاشی هائی که به خصوص پیرو پاتال های سلطنت طلب در رسانه های چندنفره خودبه راه انداخته اند چیست ؟
ج- قبلا هم یادآوری کردیم متاسفانه بسیاری از اینن افراد اساسا دیرگاهی است که با اجازه، ایرانی هم نیستند سرشان در یک آخور دیگری است والا اینان که در حارج هستند بیش از ما دسترسی به متون حقوقی و منشور سازمان ملل دارند. این ها می دانند که اصل حق تعیین سرنوشت به مثابه یک حق بشری فردی است که تک تک افراد یک ملت از آن برخوردار بوده و این حق زمانی محقق میگردد که حقوق بشر و آزادی های اساسی همه اعضای آن جامعه تأمین شده باشد؛ به عبارت دیگر، از آنجا که فلسفه تشکیل نظام حقوق بشر ،پاسداری و حفاظت از حقوق افراد است تا دست کم، برخورداری آنها را از حداقل زندگی شایسته انسانی تضمین کند، می توان ایـــن حق را حتی فردی قلمداد نمود البته در خصوص اینکه دارندگان حق تعیین سرنوشت به معنای دقیق کلمه مردم هستند یا ملتها، هنوز در بین حقوق دانان اختلاف نظر وجود دارد علت این اختلاف ترجمه واژۀ« people » به معنای مردم و در ماده یک مشترک میثاقین است. گروهی دارندگان این حق را ملتها و مردم می دانند و گروهی دیگر چنین استدلال میکنند که دارندگان این حق تک تک افراد بشر بوده که ملتهای گوناگون و توده های مردمی مختلف را شکل داده اند، این بدان معناست که حقوق بشر از حیث مفهومی و فلسفی مبتنی بر رهیافتی فردی و نه جمعی است. به تعبیری روشن باید گفت اگرچه تاکنون تعریف دقیق و مشخصی از حق تعیین سرنوشت ارائه نشده است و برای رسیدن به درکی روشن از مفهوم حق تعیین سرنوشت بیشتر به ویژگی های این حق اشاره می گردد اما پروفسور مایکل اکهرست از نطریه پردازان سازمان ملل در کتاب کلیات حقوق بین الملل نوین، حق تعیین سرنوشت را این گونه تعریف میکند «حقی است که مردم یک سرزمین به موجب آن سرنوشت و شئونات سیاسی و حقوقی آن سرزمین را تعیین می کنند تا از طریق تأسیس دولت جدید یا اینکه بخشی از یک دولت دیگر شوند». اصلا و به طور کلی میتوان گفت که واژۀ «مردم» دلالت بر هویت گروهی مانند ،ملت مردمان تحت استعمار و نژادپرستی و اقلیت های قومی و مذهبی دارد برخی نظریه پردازان غربی در دهه 1960، با وجود اینکه در قطعنامه 14 دسامبر 1960 به حق تعیین سرنوشت به عنوان قسمتی از تعهدات منشور ملل متحد اشاره شده بود، ادعا کردند که چون قطعنامه های مجمع عمومی سازمان ملل متحد الزام آور نیستند، هیچ چیز درباره اجرای حق تعيين سرنوشت تغییر نکرده و این حق در حد یک اصل باقی مانده است و بند هفتم مــاده دو منشور سازمان ملل متحد دفاع مؤثری علیه اجرای اصل تعیین سرنوشت است . بعدها با تصویب دو میثاق بین المللی ،اقتصادی ،اجتماعی، فرهنگی و حقوق مدنی و سیاسی در سال 1966 مسئله حق تعیین سرنوشت به تدریج مورد شناسایی جامعه بین المللی قرار گرفت و دیوان بین المللی دادگستری نیز در قضیه تيمور شرقی اعلام کرد که حق تعیین سرنوشت مردم که دارای خصوصیت الزام آور برای همه کشورهاست، یکی از موضوعات اساسی حقوق بین الملل معاصر است. می توان گفت که با ارائه چنین نظری دیگر مسئله حق یا اصل بودن تعیین سرنوشت مطرح نیست و حق تعیین سرنوشت مردم مکرراً در اسناد بین المللی به عنوان یکی از حقوق سلب ناشدنی مردم مورد تأکید قرار گرفته است.
فرهنگ روابط بین الملل حق تعیین سرنوشت را حقی میداند که متعلق به گروهی از مردم است که خود را جدا و متمایز از ملتها می دانند و کاملاً حق دارنــد سرزمینی را که میخواهند در آن زندگی کنند و نوع حکومتی را که میخواهند داشته باشند برای خود تعیین کنند علاوه بر اینکه در بند ۲ از ماده ۱ و ماده ۵۵ منشور ملل متحد، از حق تعیین سرنوشت نام برده شده است تعریف ارائه شده در ماده ۱ مشترک میثاق های بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و حقوق ،اقتصادی اجتماعی و فرهنگی تعریف قابل فهم تری را از این حق ارائه مینماید که به موجب آن کلیه ملل دارای حق تعیین سرنوشت هستند تا وضع سیاسی و مدنی خود را آزادانه تعیین کنند و همچنین توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی خود را مطالبه و تأمین کنند کلیه ملل میتوانند برای نیل به هدفهای خود در منابع و ثروتهای طبیعی خود بدون اخلال در الزامات ناشی از همکاری اقتصادی بین المللی، مبتنی بر منافع مشترک و حقوق بین الملل آزادانه هرگونه تصرفی نمایند و و در هیچ مورد نمیتوان ملتی را از وسایل معاش خود محروم کرد و کشورهای طرف
میثاق نیز مکلفند این حق را طبق مقررات منشور ملل متحد رعایت کنند. آنچه که از مجموع تعاریف حاصل میشود این است که حق تعیین سرنوشت از جمله حقوق و آزادیهای اساسی به شمار میرود که به موجب آن همه افراد و گروه‌های اجتماعی صرف نظر از قومیت ،نژاد ،دین مذهب یا جنسیت بتوانند امور خویش در حوزه های سیاسی ، اقتصادی اجتماعی و فرهنگی را راهبری کنند. این امر مستلزم آزادی انتخاب شرایطی است که همه افراد و گروه‌ها بتوانند از این حق به نحو احسن برخوردار شوند و دولتها نیز موظفند که زمینه اجرای این حق را به وجود آورده و تضمین کنند. اما نگاهی به تاریخ بشر متضمن وحاوی رنجها و ستمهایی است که به واسطه سلطه ی ستمگران بر آنان تحمیل شده است و در نتیجه این ،سلطه آزادی انسانها از آنان سلب گردیده و با توجه به تضاد سلطه با سرشت و طبیعت بشر این موضوع افراد بشر را وادار به آزادی خواهی و استقلال طلبی نموده که بازتاب این امر در انقلابهای مختلف مشهود میباشد. این انقلاب ها آزادی و دموکراسی را به بشریت تقدیم کرد و برگرفته از تئوری قرارداد ژان ژاک روسو، حکومت را یک قرارداد اجتماعی که حاکمان صرفاً بر اساس آن و برای مدت موقت و با در نظر داشتن حقوق اساسی مردم بر آنها حکومت مینمایند مطرح نمود. به تدریج، مفهوم آزادی در حقوق بینالملل به صورت مفهوم حق تعیین سرنوشت بیان گردید. حق تعیین سرنوشت که در ماده یک منشور ملل در زمره اهداف و مقاصد ملل متحد ذکر شده در بستر تاریخ فراز و نشیبهای متعددی را پشت . سر گذاشته است و در زمانهای مختلف قدرتهای حاکم سعی میکردند با سیاسی قلمداد کردن این اصل و ارائه تفسیری دلخواه خود به منافع سیاسی خویش جامه عمل بپوشانند و در نتیجه اجرای این حق به لحاظ تقابل با حاکمیت دولتها همواره محل تردید بوده است. به تدریج و پس از جنگ جهانی دوم و با گنجاندن حق تعیین سرنوشت در منشور ملل متحد مواد ۱ و ۵۵ و اختصاص ماده یک مشترک میثاقهای بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و حقوق اقتصادی و اجتماعی و تصویب قطعنامه های مجمع عمومی سازمان ملل متحد و آرای دیوان بین المللی دادگستری در قضایای نامیبیا (آفریقای جنوبی و صحرای غربی و قضیه تیمور شرقی و قضیه دیوار حائل در مورد حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین و تأکید بر این حق در اسناد منطقه ای از جمله منشور آفریقایی حقوق بشر این حق وارد مرحله تازه ای گردیده و ادبیات جدیدی راجع به حق تعیین سرنوشت تولید شده است که در پرتو این تحولات که بیشتر حول محور رژیم بین المللی حقوق بشر می چرخد عملاً محدودیتهایی را برای حاکمیت مطلق دولتها به وجود آورده است امروزه به موجب تحولات در عرصه بین المللی، توجه به دموکراسی یا حق همگان برای تعیین حکومتشان و برخورداری ملتها از حکومتی دموکراتیک که به معنای حق تعیین سرنوشت در جنبه داخلی می‌باشد امری غیرقابل انکار است و در نتیجه رشد و توسعه حقوق بشر و جهانی شدن آن، مفهوم حاکمیت مطلق به حاکمیت نسبی تغییر یافته است و دولتهای حاکم در جامعه بین المللی به موجب تعهدات عام ملزم به رعایت و تضمین حقوق و آزادیهای بشری میباشند و در قبال نقض این تعهدات مسئولیت بین المللی دارند بنابراین اگرچه امروزه در جامعه بین المللی که متشکل از دولت های حاکم است. اجرای حق تعیین سرنوشت با توسل به موضوع تجزیه طلبی امری پذیرفتنی نیست و علی رغم وجود گروه‌ها و اقلیتهای مختلف جدایی خواه در سراسر جهان کشورها در حال مقابله با این گروه‌ها و اقلیتها ،هستند اما نکته غیر قابل انکار این است که در پرتو این تحولات قلمرو حاکمیت اقتدارگرایانه دولتها محدود گردیده و دولت ها بایستی به دنبال ایجاد راهکارهای مناسب برای اعطای این حق در جنبههای مختلف به ملتها و گروه های مدعی قدم بردارند.
س- نظر جنبش انقلابی مردم ایران در باره حق تعیین سرنوشت ملل « قومیت ها» چیست ؟
ج- شما که می دانید اساسا مفاهیم حقوقی ، مردم ، ملت ، حق تعیین سرنوشت عمدتا از طرف نطریه پردازان رادیکال و چپ ها توضییح داده شده اند . بطورمثال شما در ایران با یک ملت بزرگ بنام ایرانی مواجه هستید که خودکثیرالمله بوده و در قالب قومیت های چندگانه بیش از هزارسال در آغوش یکدسگر مسالمت آمیز زندگی کرده و اتفاقا همین قومیت ها هستند که در بزنگاه های تاریخ این آّب و خاک ، این مرزوبوم را ازتعرض بیگانگان حفظ کرده اند . باید برای چندباره به کسانی که داعیه میهن پرستی شوونیستی آنها گل کرده بگوئیم که مطالعه تاریخ مشروطینت نشان می دهد برخی از اصلی ترین خواسته کردها به منزله بخشی از اقوام ایرانی حتی در دوران مشروطیت نیز مورد توجه نظریه پردازان قانون اساسی که از زمانه بسی جلوتربودند، قرارگرفته بود . بدین منوال که در دوره اول مجلس پس از تصويب قانون اساسي در سال ۱۲٨۵ خورشيدي و متمم قانون اساسی در 5 مهرماه 1286 دو قانون خاص درمورد اداره ايالات و ولايات اولی قانون انجمن هاي ايالتي و ولايتي مصوب ۶ خرداد۱۲٨۶ خورشيدي و سپس قانون تشکيلات ايالات و ولايات و دستورالعمل حکام در ۱٨ آذر۱۲٨۶ تصويب شده اما متاسفانه هیچیک از پادشاهان عملا به این دو قانون که جزئی از قانون اساسی تلقی می شد گردن ننهادند و در واقع این پادشاهان بودند که حقوق ایالات وولایات یا قومیت ها را لگدمال کرده بودند .لذا شرط و شروط گذاردن کسانی که خودرا مشروطه طلب می دانند ولی عملا از مشروطیت خود، قانون گریزی و حقوق شهروندان اعم از قومیت را زیرپاگذارده اند جای تامل و استهزادارد. زیرا با پدیدار شدن دولت – ملت و مهاجرت های جغرافیائی تاریخی امروزه کمتر کشوری را میتوان یافت که گروههای اقلیتی را در خود جای نداده باشد و با مسائل و مشکلات ناشی از خواسته های آنان درگیر نباشد. مشکلی کـه امروزه، در عرصه بین المللی اکثر کشورها با آن مواجه هستند، خواسته های اقلیت های ،قومی ،ملی ،نژادی زبانی و غیره موجود در آن کشورها در خصوص تجزیه طلبی یا خود مختاری آنها بر اساس اصل حق تعیین سرنوشت است خواسته ای که از نظر کشورها و حقوق بین الملل خواسته ای نامعقول است و باعث بالکانیزه سازی و تکه پاره شدن اعضا میشود با این حال در مواردی همچون نقض فاحش و سیستماتیک حقوق بشر این گزینه باید به عنوان خواسته ای معقول و راهکاری جدی در جهت کاهش موارد نقض حقوق بشر به ویژه حقوق اقلیت ها مورد توجه قرار گیرد؛ منشور سازمان ملل متحد، تنها در دو ماده و آن هم به نحو کلی به بحث پیرامون اقلیتها پرداخته است بند سوم ماده یک و همچنین مادة 55 منشور حقوق اقلیت ها را به عنوان یک مقوله حقوق بشری مطرح و مفاد این دو ماده مجدداً در بند یک ماده دو از اعلامیه جهانی حقوق بشر (1948) تکرار گردید. میثاق حقوق مدنی و سیاسی 1966 نیز در ماده 27 اقدام به حمایت از اقلیتهای مذهبی نژادی و زبانی کرد . همچنین در مقدمة اعلامية 18 دسامبر 1992 مجمع عمومی در مورد حقوق افراد متعلق به اقلیت های نژادی ،زبانی ملی و مذهبی آمده است در خصوص برابری حقوق مردان و زنان و ملتها اعم از بزرگ و کوچک در بند یک ماده چهار همۀ دولت ها موظف شده اند تا کلیه اشکال حقوق بشر و آزادیهای اساسی را بدون هیچ تبعیضی در اختیار همۀ افراد قرار دهند اعلامیه مجمع عمومی در مورد حقوق افراد متعلق به اقلیتهای ملی قومی و ،زبانی (1992) در مادۀ چهار کنوانسیون اروپایی حمایت از اقلیتهای ملی (1995) نیز آمده است که این افراد حق دارند تا در برابر قانون با بقیه برابر باشند و قانون به نحو برابر از آنها حمایت کند. این برابری در کلیه زمینه های ،سیاسی ،اجتماعی اقتصادی فرهنگی و غیره باید موجود باشد (کنوانسیون اروپایی حمایت از اقلیتهای ملی (1995) مادۀ سه از کنفرانس جهانی مبارزه با نژاد پرستی، تبعیض نژادی بیگانه ستیزی و اعمال ناشایست که در سال 2001 تشکیل گردید دولتها را تشویق به اعمال تدابیر مناسب جهت دسترسی همگانی به امکانات پزشکی و غیره می نماید این کنوانسیون در ماده 15 خود از دولت ها می خواهد تضمین نمایند تا تمامی افراد بتوانند به حقوق بشر و آزادی های اساسی، بر اساس اصل تساوی عدم تبعیض و مشارکت کامل دست یابند (کنوانسیون بین المللی علیه نژاد پرستی و تبعیض نژادی) با وجود آنچه ذکر شد، وقایع تلخ و اندوه باری که در ظرف سالهای گذشته و به ویژه در اروپا محقق گردید بار دیگر توجه جامعه بین المللی را به حقوق نادیده گرفته شده اقلیتها جلب نمود. در پایان دهه 1980 و اوایل دهه 1990 شاهد ستیزه های بسیار خشونت آمیزی بودیم که گسترش آنها با درد و رنج های انسانی توصیف ناپذیر آوارگی انبوه انسانها و غیره همراه بوده است. در این دوران درگیریهای جدیدی ایجاد شد که ناشی از فروپاشی اتحاد شوروی سابق و تجزیه یوگسلاوی بود. بسیاری از این درگیریها از نارضایتی اقلیتها سرچشمه می گیرد که زاده اعتراضها و تبعیضی است که مدت زمانی طولانی نادیده گرفته شده اند. بر این اساس مجمع عمومی سازمان ملل متحد در 18 دسامبر 1992 با تصویب قطعنامة 47/135 با وفاق عام تحت عنوان اعلامیه راجع به حقوق اشخاص متعلق به اقلیت های ملی ،یا ،قومی مذهبی و زبانی نشان داد که هنوز حقوق اقلیتها یکی از مهم ترین دغدغه های جهانی است . در این اعلامیه آمده است که کشورهای عضو باید در حفظ هویت اقلیتهای ملی یا قومی مذهبی و زبانی کوشا باشند و در این راه کلیه تمهیدات و اقدامات لازم را انجام دهند. افراد متعلق به اقلیت های ،قومی ،زبانی مذهبی و غیره باید از حق تعیین سرنوشت در حوزه های مختلف اجتماعی، مذهبی، فرهنگی، اقتصادی وغیره برخوردار باشند و مشارکت فعال در تصمیمات ملی خود داشته باشند و بتوانند آزادانه با افراد و اتباع دیگر تماس برقرار کنند و به ترویج فرهنگ ،زبان مذهب و سنن خود بپردازند، البته تا جایی به آنها اجازه اعمال حقوقشان داده میشود که انجام آن موارد خاص با قوانین ملی یا استانداردهای بین المللی مغایرتی نداشته باشد.
در مقابل دولتها هم وظیفه دارند سیاست ها و برنامـه هـای مـلـی خـود را بـه گونه ای طراحی کنند که اقلیتها به موجب آنها بتوانند به منافع و خواسته های مشروع خود دست پیدا کنند در مواد هفت هشت و نه این اعلامیه به وظیفه دولت ها در جهت تحقق بخشیدن حقوق اقلیت ها تأکید و نیز به این نکته اشاره می گردد که اقلیت ها نیز نباید مبادرت به انجام اقداماتی نمایند که در مغایرت با و اصول سازمان ملل متحد باشد. پس زمانی که حقوق خاص گروه های اقلیتی از جمله حق انجام مراسم مذهبی حق حفظ فرهنگ و سنن خویش، حق مشارکت در پروسه تصمیم گیری حق استخدام عمومی پیروان مذاهب اقلیت وغيره) توسط دولت یا حکومت حاکم بر آنها نادیده گرفته شود، این امر نارضایتی اهداف آنها را در پی داشته و طبیعی است که برای جبران محرومیت های ناشی از آن به اعمال حق تعیین سرنوشت بر اساس طرحی که مجمع عمومی سازمان ملل متحد ارائه داده است، متوسل شوند؛ از همین رو همبستگی خاصي بين مفاهيم حق تعيين سرنوشت خود مختاری و حقوق اقلیتهای قومی وجود دارد .به همین علت گفته می شود ایران کشوری کثیرالمله بوده که نماد آن ایران است اما تعجب درآن است که امثال امیر طاهری که قاعدتا سواد و شعورسیاسی هم دارا می باشد چرا در ورطه مرزبندی با قومیت ها درآمده و ظاهرا دچار آلزایمر سیاسی هم شده بطوری که در گفتگوی با شهرام همایون به نکاتی اشاره داشتند که مملو از غلط و دست بود ازحمله یادآورشدند که در جنبش مشروطیت طرفداران مائولیسم هم بوده اند که بنطر می رسد ناشی ازکبرسن و الزایمر باشد.یا زمانی که ایشان و برخی دیگر از تکثرگرائی حمایت می کنند ظاهرا نمی دانند که اقتدار موروثی نمی تواند ضامن بقای جامعه تکثرگرای کنونی باشد . اقتدار نطام باید برخاسته از دمکراسی پارلمانی باشد که مردم قادرباشند رهبریا رئیس جمهوررا در صورت خروج از تعهدات دمکراسی پارلمانی خلع نمایند درحالی که در نظامات موروثی این امر امکان پذیرنیست و یا امثال شهرام همایون و کسانی که خودرا دلواپس مرزهای ایران و تجزیه طلبی می دانند فراموش کرده اند که صرف جمهوری هم نمی تواند خواسته مردم جان برکف را نمایندگی کند زیرا جمهوری مورد نظر مبازران کف خیابان و کارگران و معلمان یک جمهوری نئولیبرالی نیست زیرا اساس جمهوری های نئولیبرالی برتبعیض گرائی استوارست در حالی که جنبش انقلابی ایران و مبارزات کف خیابان با هرگونه تبعیض گرائی مخالف هستند. تعمق در شعارهای تظاهرات نشان می داد که عدالت اجتماعی، عدالت زیست محیطی ، دمکراسی پارلمانی ، پای بندی به مطالبات جنسیتی و قومی شالوده و رئوس برنامه های آتی مردم هستند.
س- رژیم جمهوری اسلامی در پسامد بازداشت های گسترده و کشتار بیش از 500 نفرو بازداشت بیش از 20 هزارنفر ناچارگردید بسیاری از بازداشتی ها را آزاد کند . از طرف دیگر بنطر می رسد سران نطام برای برون رفت از بن بست اقتصادی و با پادرمیانی چین درصدد هستند مناقشات منطقه را از طریق عربستان و ایران حل و فصل نمایند . علائمی هم در مورد ادامه مذاکرات مستقیم با امریکا در عمان و قطردیده می شود. نظر شما در این ارتباط چیست ؟
ج- اینها از روز اول اعلام کرده بودند « اقتصاد مال خر است» اما همین اقتصاد کاری به سر آنها در آورده که آن چنان مثل خردرطویله درجا زدند که نرخ دلار به حدود 60 هزار تومان رسید و معیشت زندگی مردم را وارونه کرد. نگرانی رژیم از تبعات افزایش نرخ دلار که -واسطگی دلار را درهم امارات در مبادلات برعهده داشت- روی تورم سال بعد و برآمدن موج نارضایتی که در این مرحله بنطر می رسد با تشدید اعتصابات کارگری و اصناف مواجه شود باعث شد حضرات به چین پناه ببرند تا مفری گشاید. از طرف دیگر خود بن سلمان هم که برنامه های بلندپروازانه اجتماعی – اقتصادی در دستورکاردارد نیاز بیک آرامش در منظقه دارد تا با حل مناقشات با ایران فرصت یابد علاوه بر سرکوب مخالفان داخلی موضوع تنش های منطقه ای که ایران و عربستان نیابتی درگیرهستند مثل جنگ یمن ، سوریه ، عراق ،لبنان را بطریقی رفع و رجوع کند .عربستانی ها عاقل تر از رقیب شیعه خودهستند انها بدرستی دریافته اند که نفت خاورمیانه نه تنها دیگر جذابیت قبلی را برای امریکائی که خود فروشنده نفت شل شده ندارد بلکه امریکا درصدد است قیمت گذاری بهای نفت جهان را چنان در اختیار خود داشته باشد تا سرمایه گذاری بیشتر در منابع نفتی و پالایشگاه های تصفیه نفت در امریکا توجیه پذیر شود اما عربستان می داند که اگر این فرصت به امریکا داده شود بعدها چنان قیمت نفت سقوط خواهدکرد « مشابه چندسال قبل » که کلیه برنامه های بلندپروازانه عربستان را بباد خواهدداد. در همین رابطه سیاست نزدیکی عربستان به چین بعنوان بزرگترین خریدار نفت که خود دارای ذخایر نفتی نیست قابل بررسی است اما چین برای سرمایه گذاری های خوددرخاورمیانه و به ویژه امتداد جاده ابریشم نیاز به آرامش درمنطقه دارد لذا با کشیدن گوش هردو درازگوش آنها را بپای تفاهم رساند. تجربه توافقات قبلی جمهوری اسلامی نشان می دهد که این جماعت شرور و مریض به تعهدات خودپای بند نخواهندبود زیرا هلال شیعه و امپراطوری خودساخته دهنی خمینی – خامنه ای در صلح و ارامش روئیت نخواهدشد. ما براین عقیده هستیم که شدت و شتاب جنبش انقلابی چنان ضرباتی به رژیم وارد ساخت که تصور نمی کردند و حاصل آن همین الان فروپاشی کامل اعتماد عمومی به نظام و درگیری بین خودی ها می باشد که اخرین تبلورآن فراخوان میرحسین موسوی نخست وزیر برای عبوراز جمهوری اسلامی می باشد. لذا این آرامش قبل توفان بعد از سال در یک جائی شکسته خواهدشد که درصورت آمادگی و اتحاد عمل نیروهای انقلابی داخل و خارج ، رژیم به سرازیری فروپاشی خواهد افتاد.درواقع رژیم و ولایت فقیه بهمین علت تن به سازش با عربستان و پیش برد برجام حداقلی داده که بتواند بر منابع مسدود شده که رقمی حدود 50 میلیارددلاراست دست یابد تا از این طریق و تبعات بعدی سازش با پترودلارهای حاصله بلکه بتواند بر مرهم نهادن براوضاع وخیم اقتصادی از شتاب و شدت جنبش انقلابی در بعد از عید جلوگیری کند. ممکن است سئوال شود در این شرایط که بنطر رکود و سکون بر جنبش مستولی شده چگونه چنین تحلیلی منطقی است که در پاسخ باید گفت در مقطع فعلی نطام کوشید خیزش را سرکوب کند. اما فرآیند جبش انقلابی، زمان‌بر هست بر خلاف خیزش که بسان فوّاره بلند می‌شود ودر کوتاه‌زمانی فرو می‌افتد، جنبش انقلابی بالا و پایین می‌رود، اما اُفت ندارد. اگر بتواند به راه خود ادامه دهد، هرروز که بگذرد، بر توان جنبش افزوده و از نیروی رژیم کاسته می‌شود.بویژه آن که مهم ترین و پایدارترین وجه جنبش کنونی همگانی بودن آن به مفهومی فراتر از منافع صنفی، سنّی، طبقاتی، اتنیکی و …بود یعنی جنبش انقلابی، ملّی و فراگیر است.بنابراین چشم انداز ظهور مجدد آن با توجه به این که هیچ یک از خواسته های تظاهرات کنندگان برآورده نشده در تلفیق با اعتصابات سراسری در بعد از سال بسیارزیاداست .نکته حائز اهمیت آن که همانطوری که مبارزان و جنبش های مبارزاتی از پیکار خود و تجارب جهانی استفاده می کنند ،دیکتاتورها و مستبدین هم درس آموزی می کنند . عموم دیکتاتورها کتاب « شهریار» نوشته نویسنده نامدار نیکولا ماکیاولی را مطالعه و انرا شب ها زیر بالش می گذارند . علاوه بر این رژیم جمهوری اسلامی و دستگاه سرکوب آن توانست از تجارب انقلابات بهارعربی و سرکوب مبارزان عراق و سوریه که خود راسا در آن ها نقش مستقیم داشته در سرکوب و مهار جنبش اخیر استفاده نماید . بطور مشخص رژیم جمهوری اسلامی بخوبی آگاه است فقدان رهبری سراسری از یکطرف و تشتت مواضع اپوزیسیون از طرف دیگر عامل بقای رژِیم هستند لذا بانحاء مختلف کوشش دارد بلندگوی هتاکان و عاملان تفرقه جنبش شوند که این می تواند درس خوبی برای همه کسانی باشد که مدعی مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی را دارند. رژیم با توجه به تجربه 43 ساله سرکوب و زندان نیگ آگاه است
چگونه موضوعاتی را دامن بزند که گروه های مدعی مبارزه را ب جان یکدیگر بیاندازد و بقول معروف برفراز کوه نشستن و نبرد ببرها را نگریستن را انجام دهد. در همین رابطه روزنامه ها و رسانه های متصل بهنهادهای امنیتی و سپاه همچون کیهان ، تسنیم ، تابناک وگاهنامه آگاهی نو« به سردبیری محمدقوچانی » بیشترین نقش را در دامن زدن به موضوغ تجزیه طلبی و قومیت ها بر عهده داشته و دارند .
س- یکی از خواسته های عموم گروه ها و اشخاص در حال حاضر تشکیل مجلس موسسان برای گذار از جمهوری اسلامی است . آیا این امر باتوجه به پراکندگی دسته جات سیاسی امکان پذیر است
ج- بنطر می رسد طراحان این ایده توجه ندارند که اولا تشکیل مجلس موسسان بعد از واژگونی رژیم جمهوری اسلامی صورت خواهدگرفت زیرا اساسا با حضورو وجود این رژیم چنین عملی غیرممکن است . در حالی که ما بر این عقیده پافشاری می کنیم که اتفاقا اولین اقدام بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی تشکیل مجلس موسسان با این دستوراست که حقوق اساسی کل شهروندان ، حقوق اقوام ایرانی ، آزادی و دمکراسی و تمرکززدائی محوراصلی آن باشد . یعنی این طور نیست که گویا ما در حال حاضر نمی دانیم که مجلس موسسان چه اقداماتی را قراراست انجام بدهد. این نوعی توهین به شعور مبارزاتی کسانی است که جان و زندگی خودرا فدای این انقلاب کرده اند چون آنها دقیقا می دانند چه می خواهند همان طوری که بنظر ما هم دارو دسته سلطنت طلبان هم دقیقا می دانند چه می خواهند؟!
س- تشتت مواضع و تعدد تشکیلاتی چپ ایران که همیشه مدعی تشکیلات واحد و حزب و سازماندهی بوده در این برهه تاریخی ممکنست نه تنها باعث ناکامی مشارکت چپ درانقلاب بعدی باشد که با توجه به نفیر زشت برخی سلطنت طلبان فاشیست موجبات انتقام کشی از چپ هم بشوند؟ بنطرتان در این رابطه چپ چه اقداماتی را باید انجام دهد.
ج- بنطر می رسد چپ وقتی می تواند در این جنبش مدعی راهبری یا حتی تاثیرگزاری شود که این چپ پراکنده نامتشکل همان طوری که در بیانیه « کدام حزب ، کدام چپ » برشمردیم ، نخست باید از طریق مواصع مشترک سازمان وسیع تری بوجوداورندو در ساماندهی مبارزات کارگری فعال باشند تا صدای آنها در خیابان های کشورهم شنیده شود زیرا اگرچه بیشترشعارهای تظاهرات عملا برکرفته از فرهنگ چپ مبارزاتی دارد اما توسط سازمان های چپ ارائه نشده است و انتشار اعلامیه های رنگارنگ متعدد در سایت های خارج کشور تحت عناوین پرطمطراق تشکیلات کارگری هم راه بجائی نخواهدبرد و بقول زندانیان سیاسی این کارها مثل اطلاعات سوخته بی ارزش هستند. با توجه به این که چپ ایرانی از دوران مشروطیت تا کنون مهر مبارزاتی خودرا بر بیشتر جنبش ها و خیزش ها زده و صف شهدای چپ تاریخ گویای این امر است لذا نباید اجازه دهیم اشتباهات تاکتیکی آن دسته از چپ های واقعی بدون وابستگی به این یا آن کشور مانع رشد و اعتلای فرهنگ چپ گردد. سامان یافتن چپ که خوشبختانه بخش هائی از آن در کردستان موجودیت دارند پیش شرط حضور فعال چپ در انقلاب پیش رو است که در غیر این صورت مثل سال 1357 درشکه دیگران خواهیم شد .در این رابطه پیشنهاد مشخص ما تشکیل بک اتحادعمل یا ائتلاف گروه های چپ بهم نزدیک و سپس ورود این اتحاد چپ به ائتلاف با سایر گروه ها می باشد .
س- الگوی پیشنهادی جنبش انقلابی مردم ایران برای عبوراز دوران گذار چگونه است ؟
.ج- انقلاب فرآیندی مستمر، پیوسته و مدت دار است که طول مدت آن بستگی به عوامل متعددی نظیر توازن قوای انقلاب با ضد انقلاب دارد. رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی در مخمصه قرارگرفته که اگرچه زور دارد اما اقتدار آن در هم شکسته اما برای فروپاشی یک رژیم تا دندان مسلح وجود یک رهبری ضروری و الزامی است تا با راهبری های این رهبری بتوان شکاف در بالا را وسعت بخشید زیرا الفبای مبارزه بما یادداده است تا زمانی که در بالا شکاف بوجودنیاید نمیتوان انتظار پیروزی جنبش را داشت اگرچه شتاب ووسعت و توان جنبش هم بر شکاف در بالا تاثیرگذارباشد. ما جشم انداز فروپاشی ؤزیم را همزمان از بالا و پائین می دانیم بدین معنی که در پائین وسعت تظاهرات و اعتصابات شدت خواهدگرفت و در بالا جدائی و شکاف در هیات حاکمه بوجودخواهدآمد یعنی این دو پدیده لازم و ملزوم همدیگرهستند . نکته دیگری که چپ انقلابی و متحدان آن باید توجه داشته باشند پسآمد فروپاشی یا فردای فروپاشی است چرا که اگر ما از هم اکنون برای آن موقع فاقد برنامه باشیم و بخواهیم با همین تشتت فعلی گروهی وارد فردای فروپاشی شویم احتمال درگیری بین گروه ها وجودخواهدداشت و شیرینی فروپاشی به زهر و سم برای مردم تبدیل خواهدشد. برای همین ما ترجیح می دهیم دیرتر ولی مطمئن ترو با برنامه به مقصود برسیم .با این توصیف از هم اکنون باید حداقل موارد زیررا رعایت کنیم تا شاهد موفقیت را در آغوش گیریم .گزینه پیشنهادی ما شورائی مرکب از نمایندگان کمیته های اعتصابات کارگری ، معلمان ، زنان و دانشجویان و بازاریان ،اقوام و نظامیانی که به انقلاب خواهند پیوست هدایت انقلاب را برعهده تا دوره گذار به تشکیل مجلس موسسان فراهم شود. صد البته که قوانین حاکم بر این دوره گذار که ممکنست حتی یکسالی بطول انجامد همان قوانین حاکم بر کشور در دوره قبل انقلاب «قانون اساسی دوره شاه » با تاکید بر حاکمیت غیر دینی – غیر مذهبی و لغو موادی که بر علیه فعالان سیاسی بوده خواهدبود با این تاکید که چنانچه ضرورت داشته باشد هر قانون و مقررات موقتی لازم باشد شورای گذار تصویب خواهدکرد.
نکات برجسته حکومت شورائی یا منشور سیاسی انقلاب
1- ماهیت سوسیال دمکراسی آن مشابه کشورهای اروپای شمالی و اسکاندیناوی
2- رابطه حسن همجواری با همه کشورهای دنیا به ویژه کشورهای منطقه
3- برقراری آزادی های سیاسی – اجتماعی و فرهنگی برای همه شهروندان با هر دین ، مذهب و مرام و عقیده
4- آزادی مطبوعات و رسانه ها
5- برقراری نظام عادلانه مزد برای کارگران و زحمتتکشان و ایجاد سیستم تامین اجتماعی و سلامت عمومی همچون اروپای شمالی و آلمان
6- برقراری تناسب منصفانه همه مناصب کشوری بین زنان و مردان و تاسیس وزارت زنان بطوری که ایران انقلابی در جهان بتواند مظهر عدالت جنسیتی در حاکمیت شود.
7- حمایت کامل از اتجادیه ها ، سندیکاهای کارگری ، معلمان و اصناف
8- برقراری نطام حکوکتی غیرمتمرکز با حفظ حقوق قومیت های ایرانی
9- برقراری نطام آموزش اجباری تا مقطع دیپلم و آموزش رایگان تا مرحله دکترا و لغو سهیمه بندی ها
10-برچیدن دکان روحانیت و آموزش آنان برای حقوق شهروندی وتمرکز این امور زیرنظر دولت انقلابی
11-حساب وجوهات شرعی و کمک هائی که مردم ممکنست به مراجع تقلید نمایند همچون مالزی در یک حساب متمرکز بانکی با شرط انتقال آن به دولت پس از مرگ مراجع مذکور و حسابرسی سالانه این حسابها و انتشار گرازشات حسابرسی به صورت عام
12-انحلال مدارس مذهبی و زیر نطر قراردادن انها توسط وزارت اموزش و پرورش
13-برسمیت شناختن قانونی حق اعتراض ، حق اعتصاب برای همگان
14-جدائی دین از سیاست و حکومت وانحلال آموزش های دینی در مدارس زیرا باورهای مدهبی امری شخصی تلقی خواهدشد
15-مصادره فوری اموال و دارائیهای غاصبان و غارتگرانی که از طریق ویژه خواری منابغ کشوررا به دارائی شخصی تبدیل کرده اند
16- حفظ حقوق قومیت های مختلف در مناطق جغرافیائی خاص و آموزش زبان مادری تا دوران دبیرستان در کنار زبان فارسی و خودگردانی منطقه ای اقوام در قالب حکومت مرکزی
س- اگر این تحلیل درست باشد قاعدتا باید جنبش انقلابی علاوه بر برنامه دوران گذار اقدامات خاصی را نیز برای آمادگی ورود به فاز بعدی تظاهرات ها و اعتضابات در دستورکارقراردهد. این موارد کدامند؟
ج- ما در بیانیه های قبلی یادآورشدیم که جنبش انقلابی و جوانان جان برکف با توجه به تجربیات حاصل از همین دوره کوتاه و تجربه انقلابیون سال 1357 نکات زیررا باید مدنظر قراردهند:
1-در هر محله ای یک هسته حداکثر سه تا پنج نفره «بستگی به وسعت محله » تشکیل دهید که به صورت نامحسوس مبارزات محله و شعارهای آن را راهبری کنید .این هسته باید کوشش نماید اسامی مبارزانی که دستگیر شده اند را تهیه و از طریق ارسال به خارج « که هنوز ایمن ترین وسیله ایمیل است » به شبکه هاو رسانه های خارج کشوربرسانند و به صورت اعلامیه هم در محله پخش کنند
2-هر هسته کوشش کند بایکی از وکلای هوادار جنبش که آمادگی دفاع حقوق ار بازداشت شدگان را دارند پیگیر اوضاع بازداشت شدگان محله باشند
3-هر هسته بصورت نامحسوس باید تامین مالی حمایت از بازداشت شدگان محله و در صورت لزوم خانواده های انان را برعهده بگیرند
4-در مناسبت هائی که قرارست مردم همگانی در یک یا چند مکان مختلف تجمع و تطاهرات کنند ، جوانان محله راتشویق به حضور در آن مراسم نمایند
5-هرهسته از هرطریق ممکن باید مقداری میخ سه پیچ « که در محله حسن آباد تهران » در ابزارفروشی ها قابل تهیه است داشته باشند تا چنانچه با هجوم موتورسواران فاشیست و نیروهای سرکوب مواجه شوند انرا در مسیر انان بریزند . همچنین مقداری بنزین در حلب های پلاستیکی از پمپ بنزین ها در دسترس داشته باشید تا چنانچه قرارشد جائی را به آتش بکشید و یا لاستیک به سوزانید ازآن استفاده کنید
6-با محله های فعال در تظاهرات ارتباط برقرار کنید
7-از طریق محفل های دانشجوئی با محلات سایر شهرستانها ارتباط داشته داشته باشید
8-شعارهای سراسری را در اعتراضات و تظاهرات ها بکارببرید و نوعی فریاد دادخواهی یکسان داشته باشیدولی شعار اصلی باید همچنان « مرک بر جمهوری اسلامی » ، « اتحاد، مبارزه ، پیروزی» ، « زنده باد آزادی» باشد
9-با کارگران و کارمندان فامیل ارتباط برقرارکنید و انها را تشویق به اعتصاب و همراهی با تظاهرات نمائید.
10-عناصر بسیجی و نیروهای سرکوب محله را شناسائی و درب ورودی منازل انها را با علامت قرمز ضربدر بزنید . در صورت امکان عکس و مشخصات انها را رسانه ای و در اختیار سایر محلات و شبکه ها قراردهید.
11-در کلیه تظاهرات ها با ماسک ظاهرشوید . فراموش نکنید هنوز دستگاه سرکوب رژیم فعال است.
12-کوشش کنید بیشتر جوانان محله که در تظاهرات شرکت می کنند تهیه کوکتل مهسائی « بجای کوکتل مولوتف » یاد بگیرند. در یوتیوپ طرز تهیه انواع کوکتل مولوتف وجوددارد.
13-در موقع پرتاب گاز اشک آور لاستیک ، کاغذ و یا هر وسیله دیگری را آتش بزنید تا ازشدت گاز جلوگیری کنید.
14-از ذخیره کردن بی مورد اطلاعات و عکس دوستان و کسانی که با شما همراهی دارند اجتناب کنید و در صورت دستگیری در اولین فرصت واتساپ ووتلگرام را کلا پاک کنید . از حالا طرز پاک کردن انها را یادبگیرید .
برقرارباد جمهوری دمکراتیک شورائی
سرنگون باد جمهوری اسلامی
جنبش انقلابی مردم ایران -چهارشنبه 24-12-1401

2023-02-08 گزارش و جمعبندی از خبرها و مبارزات انقلابی مردم ایران در دوشنبه و سه شنبه هفدهم و هیجدهم بهمن –

گزارش و جمعبندی از خبرها و مبارزات انقلابی مردم ایران در دوشنبه و سه شنبه هفدهم و هیجدهم بهمن –

گزارش و جمعبندی از خبرها و مبارزات انقلابی مردم ایران در دوشنبه و سه شنبه هفدهم و هیجدهم بهمن -صد و چهل و چهارمین و صد و چهل و پنجمین روز
در دوشنبه و سه شنبه به غیر از خبرهای مربوط به جانباختگان و دیگر خبرها ، ۱۳ اقدام اعتراضی وجود داشته که از جمله ۲ حرکت دانشجویی و ۷ اعتصاب و تجمع اعتراضی گزارش شده است . البته اقداماتی نظیر آتش زدن بنرهای دولتی یا شعارنویسی که بخصوص در این شرایط بسیار مخاطره امیز است ، منظور نشده است . توضیح این مجموعه در پایین میاید :

جان باختگان و دستگیری ها :

روزنامه گاردین در گزارشی از مبتلا شدن تعدادی از زنان معترض بازداشت‌ شده به عفونت واژن به دلیل تجاوزجنسی خبر داد. این روزنامه مصاحبه‌هایی را با برخی از این زنان و همچنین برخی مردان که مورد خشونت جنسی قرار گرفته‌اند،منتشر کرد.

-محمدکمیل زندخانی نوجوان اهل ایلام پس از ربوده شدن توسط مأموران سرکوبگر امنیتی، اقدام به خودکشی کرده و اکنون در وضعیت کما می‌باشد .

-مراسم خاکسپاری جان باخته کوروش گوجانی در آرامستان ( بهشت فاطمه ) در فیروزآباد با شرکت گسترده مردم . کوروش گوجانی در دیماه در جریان خیزش سراسری در یزدانشهر دستگیر شد و در روز ۱۵ بهمن در بازداشتگاه زیر شکنجه‌های جنایتکاران حکومت جمهوری‌اسلامی جان سپرد . پیکر وی در بیابان‌های پیرامون یزدانشهر یافت شد .

– محمد و علی رخشانی آزاد دو برادر که کودک هستند پس از ۱۲۷ روز همچنان در زندان زاهدان بلا تکلیف می باشند .

– سندیکای شرکت واحد اعلام کرد که داوود رضوی در زندان دچار خونریزی گوارشی شده و‌میبایست بی قید وشرط آزاد شده تا رسیدگی فوری پزشکی به عمل اید .

– طاهره خوش کلام همسر جانباخته جواد رضایی از لاهیجان در اینستا گرام نوشت ،

می‌دانم امروز ، روز خوبی برایت بود که بشنوی اولین جایزه گرمی به شروین حاجی‌پور تعلق گرفت .

عفو بین الملل : ۱۴ معترض در ایران در خطر اعدام می باشند .
فرهاد میثمی به اعتصاب غذای خود ادامه می دهد .

-دانشجویی :

– -عده ای از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی با در دست گرفتن پلاکارد به راه‌اندازی گشت ارشاد داخل دانشگاه، آزار و اذیت دانشجویان دختر به بهانه حجاب و ایجاد مشکلات متعدد برای تحصیل دانشجویان اعتراض کردند .

-اهواز ، بتاریخ ۱۷بهمن دانشجویان در جلسه سخنرانی بهرامی جهرمی سخنگوی دولت ، شعار می دادند : ( سخنگو برو گمشو )

– در هنرستان حضرت فاطمه الزهرای قم شماری از دانش‌آموزانی که در کارگاه‌های این مرکز آموزشی مشغول انجام فعالیت بودند، دچار گازگرفتگی و مسمومیت شده و به بیمارستان انتقال یافته‌اند. این ششمین مورد مشابه در قم می باشد .

کارگری ، اعتصاب و تجمعات اعتراضی :

– تجمع اعتراضی کارگران شرکت کیان‌تایر : کارگران شرکت کیان‌ تایر در تهران با روشن کردن آتش در محوطه کارخانه در اعتراض به برآورده نشدن مطالبات خود شعار دادند :وعده و وعید کافیه سفره ما خالیه .

-۱۷ بهمن، کارگران کارخانه فولاد آریا در اردستان اصفهان در اعتراض به عدم پرداخت مطالبات خود دست از کار کشیده و در محوطه کارخانه دست به تجمع زدند. این کارگران همچنین فاقد امنیت شعلی هستند .

-تجمع اعتراضی مقابل وزارت صمت در مورد عملکرد کرمان خودرو، ۶ سال پیش حدود ۷۶ میلیون تومان جهت خرید خودرو واریز کردیم اما تا امروز کرمان موتور از تحویل خودرو سرباز می‌زند…!

-حرکت کشاورزان اصفهانی با صدها تراکتور توسط یگان ويژه متوقف شد و درگیری بین یگان ویژه و کشاورزان روی داد .

-تجمع اعتراضی بازنشستگان مخابرات در استان خوزستان مقابل ساختمان مرکزی مخابرات

-۱۷ بهمن زنان روستای اسماعیل آباد خاش در اعتراض به بازداشت مولوی عبدالمجید مرادزهی دست به تجمع زدند.

– تجمع اعتراضی مرغداران مقابل ساختمان وزارت جهاد سازندگی

– اتحادیه های کارگری ده کشور انگلستان، آلمان، فرانسه، نروژ، دانمارک، هلند، سوئد، اسپانیا، کانادا و آمریکا از تجمع و تظاهرات در همبستگی با کارگران و انقلاب مردمی ایران برای چهارشنبه ۱۹ بهمن ماه خبر داده اند .

– اتحادیه آزاد کارگران ایران طی اطلاعیه ای خطاب به اتحادیه کارگری کشورهایی که از مبارزات مردم ایران اعلام حمایت کرده اند ، این اقدام انها را ارج گذاشته اند و بر ضرورت همبستگی جهانی کارگران تاکید کرده اند .

– شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت نیز از ابراز همبستگی اتحادیه های کارگری در کشورهای اروپا ، امریکا و کانادا با مبارزات مردم ایران ابراز خوشحالی و استقبال کرده و از ایرانیان خواسته که در این کشورها به تجمعات و تظاهرات اتحادیه های کارگری بپیوندند .

@ تهران :

بانگ شبانه در مرزداران
آتش زدن بنر خمینی در اتوبان یادگار
دیوار نویسی تشکل دانش آموزان انقلابی تهران

@ شهرها:

– سنندج: مسدود کردن بلوار ارشاد توسط جوانان مبارز با برافروختن آتش روبروی زندان و پادگان یگان ویژه موسوم به امام علی

-کرج ،آتش زدن بنرهای تبلیغاتی حکومت

– کرج حمله مسلحانه به خودروی بسیجی ها در چهار راه مصباح منجر به کشته شدن ۳ بسیجی شد .

– مشهد،پاره کردن و آتش زدن بنر دهه زجر

– میناب ، به آتش کشیدن تصاویر دهه فجر توسط جوانان شجاع

– به آتش کشیدن بنر دهه فجر در یزد و بابل

– شهریار ، آتش زدن بنر دهه فجر با شعار مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر

– در اثر شلیک نیروهای سپاه به دو خودرو سوختبر در ایرانشهر ، ۵ سوختبر بلوچ در آتش سوختند .

و

روح الله مومن نسب دبیر جبهه انقلاب اسلامی در فضای مجازی : باید فروشندگان فیلتر شکن را مفسد فی الارض اعلام و آنها را اعدام کرد .
متوقف شدن زلزله توسط علی ،هنگام زلزله مردم شهر برای دریافت کمک به درب خانه علی مراجعه می کنند، علی به همراه مردم شهر به روی یک تپه در بیابان شهر می رود و با گذاشتن دست بر روی زمین ، زلزله را آرام می کند.
کمکهای غذایی ، دارویی و بهداشتی جمهوری اسلامی برابر با ۴۵ تن در روز سه شنبه و کمتر از یک روز وارد جلب در سوریه شد . در حالیکه بیش از یک هفته است که زلزله زدگان، خوی در سرمای زیر صفر هنوز در خیابان ها زندگی می کنند . در یک گزارش دیگر نشان داده می‌شود که خرمای کرم زده برای زلزله زندگان ارسال شده است .
معاون امور مجلس سازمان محیط زیست : سهم بودجه محیط زیست از کل بودجه عمومی دو دهم در صد است .
رئیس فراکسیون زنان مجلس اعلام کرد که بودجه زنان سرپرست خانوار و دختران آسیب دیده به کلی در بودجه جدید حذف شده است .

با آرزوی پیروزی

2023-02-06 گزارش از خبرها و مبارزات انقلابی مردم ایران در شنبه و یکشنبه پانزدهم و شانزدهم‌ بهمن

گزارش از خبرها و مبارزات انقلابی مردم ایران در شنبه و یکشنبه پانزدهم و شانزدهم‌ بهمن

گزارش از خبرها و مبارزات انقلابی مردم ایران در شنبه و یکشنبه پانزدهم و شانزدهم‌ بهمن – صدو چهل و دومین و صدو چهل و سومین روز
در شنبه و یکشنبه به غیر از خبرهای مختلف در مورد جانباختگان و دستگیر شده ها و نیز بیانیه های مختلف و گزارش از فعالیتهای دانشجویی ، گزارش از ۱۵ حرکت اعتراضی وجود داشته که به صورت زیر توضیح می دهیم :

# جان باختگان و دستگیری ها:

-گوهرعشقی مادر جان باخته ستاربهشتی در توییتی ، فرهاد میثمی را نماد انسانیت و آزادگی در مبارزه دانست و خطاب به او نوشته است: ایران ما به وجود آزادگانی چون تو نیازمند است که از همه دارایی خود می‌گذرند و برای روشن ماندن چراغ مبارزه با ضحاک زمانه ، آن را فدا می‌کنند. بمان مادر جان…

-کوروش گوجانی بعد از یک ماه شکنجه در زندان‌ ‌به قتل رسید. پیکر پاکش را در بیابان‌های یزدانشهر رها کردند.

-۱۶ بهمن تولد امین بذرگر است او دوست و رفیق قهرمان ملی نوید افکاری بود و عاقبت به همین جرم کشته شد.

مراسم چهلم محمدمرادی که با هدف جلب توجه جهان به اعتراضات مردم ایران ، با خودکشی در فرانسه جانش را فدا کرد .
گلباران مزار محسن قیصری ۳۲ ساله از ایلام . وی در تاریخ ۳۰ شهریور در جریان اعتراضات بعد از مرگ مهساامینی نزدیک پارک کودک ایلام ، با شلیک گلوله توسط ماموران حکومتی کشته شد..
محمد آرین‌خو، پیشکسوت رشته کاراته با حضور بر سر مزار محمدمهدی کرمی، به او ادای احترام کرد و گفت: دو جوان ما ، محمدمهدی کرمی و محمد حسینی را اعدام کردند. آرزو می‌کنم جای این عزیزان باشم. من به‌عنوان یک ورزشکار دلم می‌خواهد لیاقت جایگاه آن‌‌ها را داشته باشم.
-نامه جمعی از فعالان حوزه زنان به فرهاد میثمی ، زنده ماندن مقاومت است.
مجید قره باقی که از تاریخ ۱ آذر ربوده شده ، پس از دو و نیم ماه همچنان از او خبری نیست .
قوه‌ قضاییه جمهوری اسلامی با تایید زندانی کردن ده‌ها هزار نفر از مردم از ابتدای خیزش انقلابی از موافقت علی خامنه‌ای با آزادی گروهی از آنها به شرط دادن تعهد اجباری خبر داد. در این دستور‌العمل گروه وسیعی از بازداشتی‌ها با محکومیت‌های سنگین از امکان آزادی مشروط مستثنی شده‌اند .
@دانشجویی:

سوسن صفاوردی استاد دانشگاه آزاد که به تازگی اخراج شده گفت : ما را به این دلیل که به زعم آنها انقلابی نیستیم ، محترمانه اخراج کرده‌اند. چون رییس دانشگاه می‌گوید: تدریس باید توسط افراد انقلابی انجام شود. اکنون اگر استادی در دانشگاه آزاد می‌بینید ، همراهان آنها هستند…!

-تحصن جمعی از دانشجویان در حمایت از فرهاد میثمی و در اعتراض به احکام زندان و اعدام ، در دانشگاه تربیت مدرس

– بیانیه‌ی جمعی ۱۱ انجمن‌ علمی دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی : چندی پیش با خبر شدیم که اساتید از دانشگاه‌های کل کشور، از تهران تا کردستان با اطلاعیه‌ی قطع همکاری( بخوانید اخراج ) مواجه شده‌اند.

ما انجمن‌های علمی دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی همسو با استادان دلسوز و شریف خود که در این مدت همراه با دانشجویانِ خود بوده‌اند و از حقوق آن‌ها به دفاع برخاسته‌اند، ایستاده‌‌ایم و به این روند اعتراض خواهیم داشت و فریاد خواهیم زد: دانشگاه مرده است ، زنده باد دانشگاه

-بیانیه‌ی دانشجویان آزادی‌خواه گیلان در محکومیت سکوت . در بخشی از این بیانیه آمده‌است: سکوت مانند غده سرطانی رشد میکند، اگر امروز سکوت کنیم ذره ذره تکثیر میشود تا زمانی که ما را از پا در بیاورد، ما تنها زمانی که سکوت را انتخاب کنیم میمیریم. در این سرکوب فراگیر که خیلی ها بنا به منفعتشان سکوت را انتخاب کرده اند، نشان خواهیم داد که ما دانشجویان پشت مردم ایران هستیم و تن به ذلت نداده و نمیدهیم. با پُتک اتحادمان، شیشه خفقان را خواهیم شکست و این را در عمل نشان خواهیم داد.

سطح‌بندی دسترسی کاربران به اینترنت،اینترنت تخصصی ، اینترنت رنگ‌بندی‌شده و وی‌پی‌ان قانونی
-مسمومیت دانش آموزان چهار مدرسه در قم . این حادثه در مدارس قرائتی پردیسان ، میثم در منطقه سالاریه و دو مدرسه طاها و امامی رخ داد. سه تا از این مدارس دخترانه و یک مدرسه پسرانه است
@ کارگری ، اعتصاب و تجمع :

همبستگی فراملی؛ اطلاعیه سازمان مرکزی کارگران سوئد (ال.او) در مورد ۸ فوریه ،آکسیون بین المللی در همبستگی با کارگران ایران . همه اتحادیه های کارگری در جهان همبستگی خود را با کارگران ایران در مبارزه برای شرایط انسانی کار و آزادی تشکل به نمایش می گذارند. اتحادیه های آزاد کارگری در ایران برای حق ایجاد تشکل های مستقل و آزاد بر اساس مقاوله نامه ۸۷
-تجمع اعتراضی پیمانکاران فضای سبز آذربایجان شرقی که خواهان اجرای عدالت هستند .
-تجمع اعتراضی سهامداران بانک آینده مقابل ساختمان مرکزی
@ تهران:

– شعارهای شبانه در نارمک

– شعار های شبانه در شهر آرا

-بانک شبانه در شهرک پرند

– آتش زدن بنر دو طرف اتوبان همت و بوق زدن ماشین ها

– جمعی از فعالین صنفی معلمان ، بازنشستگان و فعالین صنفی کارگری با کیوان صمیمی ملاقات و از جمله خواهان آزادی دکتر فرهاد میثمی شدند

@ شهرها

-اهواز ,اعتصاب و اعتراض کارکنان شرکت فولاد کاویان .دلیل اعتصاب در روز یکشنبه عدم اجرای طرح طبقه‌بندی مشاغل بوده که یکسال و نیم است به تعویق افتاده و مدیران شرکت، مدتهاست وعده اجرای آن را می‌دهند. شرکت فولاد کاویان حدود ۷۰۰ نفر کارگر را به صورت پیمانکاری در استخدام دارد،که با سایر پرسنل مجموعاً حدود ( ۱۰۰۰ نفر ) در این شرکت مشغول به کار هستند.

-کشاورزان اصفهان که با ماشین کشاورزی عازم تهران هستند موقتا در روستای جوزدان توقف کردند. یکی به علت اینکه پلیس راهور اجازه عبور از جاده انرژی اتمی را ندادند، و دیگر اینکه قرار است استاندار در جمعشان حاضر شود .
-تجمع اعتراضی مالباختگان مفتاح رهنورد ، با گذشت ۵ سال و بلاتکلیفی پرونده در اجرای احکام…!در سال‌های ۹۶ و ۹۷ با پرداخت مبالغی بیش از ١ هزار و ٢٠٠میلیارد تومان، اقدام به پیش‌خرید خودرو کرده‌اند. اما تاکنون خودرویی به آنها تحویل داده نشده است.
اهواز :کارگران امروز با نشستن پای سفره خالی در منطقه مهدیس به وضعیت معیشتی خود اعتراض کردند.
-سازمان معلمان ایران در بیانیه ای خواستار لغو مصوبه غیرقانونی مولد سازی اموال دولت شد.
کوهنوردی فعالین‌ صنفی فرهنگیان مریوان و سرو‌آباد برای هم اندیشی در مورد اقدامات غیر قانونی آموزش و پرورش و امنیتی کردن فضای مدارس
-جوانرود سرهنگ مزدور شهرام حیدری رئیس پلیس اطلاعات شهرستان جوانرود کرمانشاه و از عوامل اصلی جنایت و کشتاردر جوانرود که در ۲۹ آذر در درگیری با جوانان آزادیخواه به شدت مجروح شده بود در جمعه ۱۴ بهمن درگذشت .

-زاهدان:مولانا عبدالحمید امام جمعه اهل سنت در خطبه‌های نماز جمعه ۱۴ بهمن در زاهدان ، با اشاره به ملاقاتش با ( ۳۰۰ نفر ) از مجروجان جمعه خونین زاهدان فاش ساخت که ( ۱۵ نفر ) چشمانشان کور و نابینا شده‌اند .

-سنندج،آتش زدن سازمان تبلیغات اسلامی توسط مبارزین آزادیخواه

-بوشهر: دیوارنویسی دانش‌آموزان انقلابی

-شهرک بهاران سنندج بانگ شبانه و درگیری مردم با ماموران حکومتی

-بیانیه جمعی از معلمان و بازنشستگان شهرستان بانه در حمایت از همکاران «سقز، مریوان، دیواندرە و سنندج»

– مشهد:پاره کردن آذین‌بندی‌ های دهه زجر

– آبدانان:حملە نیروهای سرکوبگر یگان ویژە بە خانوادە بازداشت‌ شدگان در مقابل دادگستری . در این حملە خواهر سجادمرادی وندان بر اثر شلیک گازاشک‌آور دچار خفگی و بە بیمارستان منتقل شد…!

-یزد،آتش کشیدن بنر تبلیغاتی پل عابر پیاده بلوار مدرس

– بیش از صد نفر از زلزله زندگان خوی بر اثر گاز گرفتگی مسموم شدند ، مادر ۸۰ ساله و پسر ۵۵ ساله به علت گازگرفتگی ناشی از مصرف ذغال جان خود را از دست دادند .

و

-عصبانیت رئیس سازمان امور مالیاتی کشور و تهدید به اعلام جرم علیه خبرنگاری که در مورد مالیات قرارگاه خاتم الانبیاء(ص) سئوال می کند .

– مسعود نیلی اقتصاددان: تورم ۱۰ ماهه سال ۱۴۰۱ بدون تردید قله تورمی اقتصادایران پس از سال‌های ۱۳۲۱ و ۱۳۲۲ محسوب می‌شود.

-ارزیابی سازمان شفافی بین الملل از گستردگی فساد در ایران ، از میان ۱۸۰ کشور رتبه ۱۴۷ بدست آوردیم .

– وریا غفوری از جهان فوتبال خداحافظی کرد .

با آرزوی پیروزی

2023-01-23 گزارش و جمعبندی از خبرها و مبارزات انقلابی مردم ایران اول و‌دوم بهمن

گزارش و جمعبندی از خبرها و مبارزات انقلابی مردم ایران اول و‌دوم بهمن

گزارش و جمعبندی از خبرها و مبارزات انقلابی مردم ایران در شنبه و یکشنبه ، اول و‌دوم بهمن ، صدوبیست و هشتمین و صد و بیست و نهمین روز

در ۲ روز شنبه و یکشنبه گزارش از حدود ۲۰ حرکت اعتراضی در بخش های مختلف وجود داشته که به شرح زیر توضیح می دهیم .
# جانباختگان و دستگیر شده ها :
– برگزاری مراسم خاکسپاری جوان معترض در اصفهان که توسط نیروهای حکومتی ربود ه و به قتل رسیده است. رضا قادری ۱۹ ساله اهل اصفهان حدود یک ماه پیش ربوده شد و دو شب پیش جنازه‌ش را در باغ پدریش در شرق اصفهان رها کردند. پدر و مادرش تحت فشار سنگین برای رسانه‌ای نکردن موضوع هستند، طی این یک ماه هم هیچ خبری از او نبوده است .
– سنگ قبر صلا ح الدین گمشادزهی از جانباختگان جمعه خونین زاهدان توسط عوامل وابسته به جمهوری اسلامی تخریب شد .
– سنندج، تهیه غذا به یاد جانباخته داریوش علیزاده برای نیاز مندان
– گلباران مزار جانباخته نیکا شاکرمی توسط دوستانش
– بنا بر گزارش شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران زینب مولایی راد مادر جانباخته کیان پیر فلک در پی احضار به حراست اداره آموزش و پرورش از کار تعلیق شد .
– وکیل محمد اختیاریان از باز داشت شدگان مراسم چهلم نیکا شاکرمی نوشته موکلش به علت عفونت و جراحات ناشی از دستگیری به کما رفته است.
– حکم حبس جعفر پناهی توسط دیوان عالی کشور نقض شد و پرونده وی جهت رسیدگی مجدد به شعبه ۲۱ دادگاه تجدید نظر استان تهران ارجاع داده شد .
-آرش صادقی پس از حدود صد روز بازداشت موقت از زندان اوین آزاد شد .
– مصطفی احمد زاده از طرف دادگاه رشت ملزم شده است که با اجازه آنها بتواند ساچمه ها را از بدنش خارج کند و دادگاه این شهر این اجازه را منوط بر صدور حکم کرده است .او روز یکم مهر توسط اطلاعات این شهر دستگیر شده و پس از یک هفته شکنجه و زندان انفرادی به لاکان رشت منتقل و در آبانماه با قید وثیقه آزاد شد.
– نور احمد حسن زهی زندانی سیاسی بلوچ که ۱۲ سال تمام در زندان بسر می برد اخیرن فرزند خود را در اثر بیماری از دست داد . با وجود درخواستهای مکرر این زندانی برای مرخصی چه ‌پیش و چه پس از فوت فرزندش اجازه مرخصی به وی نداد ند .
– همچنین پدر آرمیتا عباسی نوشت: «قبل از اولین ملاقاتم تو زندان، تمام فکرم این بود که نکنه دخترم حس کنه باعث سرافکندگی من شده و میخوام سرزنشش کنم برای حق اعتراضش. بهش گفتم تمام قد حمایتت می‌کنم و کنارتم .
– تجمع خانواده هاو بستگان محکوم به اعدام در تهران مقابل ساحتمان قوه قضائیه ، خانواده های زندانیان محکوم به اعدام زندان قزلحصار و زندان مرکزی کرج با در دست داشتن پلا کارد ها با محتوای اعدام نکنید و سر دادن شعارهایی خواستار توقف اجرای حکم اعدام نزدیکانشان شدند .

اعتصاب و کارگری :
– بازنشستگان طی اطلاعیه ای فراخوان برای تجمع بزرگ صنفی بازنشستگان جهت مطالبه قانونی صدور احکام رتبه بندی و پاداش دادند .این تجمع در دوشنبه ۳ بهمن ساعت ۱۰ مقابل ساختمان آموزش و پرورش خواهد بود .
– حمایت اتحادیه کارگران خدمات عمومی کانادا از فعالان زندانی تشکل های کارگری و اعتراضات در ایران .
– حکم حبس کامیار فکور فعال کارگری اجراء شد و او جهت اجرای حکم بک سال حبس به بند ۸ اوین منتقل شد .
– با تعطیلی سه واحد تولید کننده آجر ماشینی در شهرستان گنبد به علت نبود گاز ، ۲۰۰ کارگر بیکار شدند .
-ادامه دستبرد به معیشت باز نشستگان با عدم تخصیص بودجه جهت پرداخت بدهی های دولت به تامین اجتماعی در بودجه ۱۴۰۲
-تجمع باز نشستگان شهرستان های شوش -هفت تپه- کرخه و حر مقابل سازمان تامین اجتماعی شهر. از جمله مطالبات بازنشستگان :
-اجرای متناسب‌سازی سال۱۴۰۰، و سال ۱۴۰۱ ،‌پرداخت عیدی ، اجرای درمان رایگان ، پرداخت عیدی ،اجرای انتخابات کانون بازنشستگان شهرستان و عدم واگذاری بانک رفاه درقالب اصل ۴۴

@ تهران :
– بانک شبانه‌ در ۳۰ دی ماه در مناطق مختلف تهران با شعا مرگ بر خامنه ای ، مرگ بر دیکتاتور
– شعارهای شبانه در یکشنبه در محله های شریعتی ، سعادت آباد ، پونک و شهرک باقری
– تظاهرات در محوطه شهرک اکباتان با شعار مرگ بر خامنه ای . در بخشی دیگر از این شهرک ، مردم از پنجره ها شعار می دادند .
– تجمع اعتراضی مالباختگان کریپتولند جلو دادگستری تهران ، دو ساله که پول مردم را پس
نداده اند و تازه بعد از دو سال میگن سرهنگ پاسدار بهنام حاجی پور پولها را دزدیده .

@ شهرها:
– سبزوار :تراکت بزرگ با شعار سر به دار می دهیم تن به ذلت نمی دهیم با امضاء(سربداران)
– بوکان، در درگیری بین سپاه و یک گروه مسلح ناشناس یک سپاهی کشته و سه نفر بشدت زخمی شدند .
– بوکان ، برافروختن آتش در خیابان های بوکان در یکشنبه
– دیواندره ، بر افروختن آتش در خیابان
– جمعی از معلولین در اعتراض به حذف بودجه حمایت از معلولان ، جلوی فرمانداری مشهد دست به تجمع زدند .
– مشهد ،در یک مدرسه فوتبال پایه در مشهد به ۱۵ بازیکن کودک تعرض جنسی شد ه است .
– بندر عباس : فریاد مرگ بر دیکتاتور در خیابان ها در ۳۰ دیماه
– اردبیل :آتش زدن دادگستری اردبیل
– یاسوج ،تجمع اعتراضی کارگران خدماتی شهرداری یاسوج جلوی شورای این شهر به علت پرداخت نشدن حقوق و بیمه این کارگران که از شهریور ماه تا کنون حقوق نگرفته اند و حق بیمه برای آنها واریز نشده است .
– نقده ،آتش زدن خانه یک مزدور رژیم
– قزوین ، تجمع مالباختگان تاج خودرو جلوی دادستانی قزوین . ۱۵۰ میلیارد کلاهبرداری شده و آنوقت ماموران به آنها اسپری فلفل زدند .
و
– تهران،رئیس سازمان غذا و دارو گفت : متاسفانه در لایحه بودجه ۱۴۰۲اعتبارات مربوط به یارانه شیر خشک ، یارانه کاهش فرانشیز و دارو های صعب العلاج و طرح دارو بشدت کاهش پیدا کرده و حتا نسبت به اعتبارات امسال هم پا ئین تر بوده است .
– فریبا علاسوند عضو شورای سیاستگذاری حوزه علمیه خواهران : جهان زیر اندیشه فمینستی جهان وحشت آوری است .
– در پی فراخوان چندین کلکتیو چپ و فمنیست (روژاوا. بلند گو ژینا …)شنبه ۲۱ژانویه هزاران نفر در بیش از هشت شهر اروپا گرد هم آمدندتا حمایت خود را از جنبش زن ،زندگی ،آزادی ابراز کنند . علیه سرکوب ، برای مقاومت .

با آرزوی پیروزی
سایت سازمان راه کارگر

2023-01-17 گزارش و جمعبندی از خبرها و مبارزات انقلابی مردم ایران در دوشنبه ۲۶ دی – صد وبیست و سومین روز

گزارش و جمعبندی از خبرها و مبارزات انقلابی مردم ایران در دوشنبه ۲۶ دی – صد وبیست و سومین روز

گزارش و جمعبندی از خبرها و مبارزات انقلابی مردم ایران در دوشنبه ۲۶ دی – صد وبیست و سومین روز

در روز دوشنبه حرکت اعتراضی مردم تربت جام در رابطه با کمبود گاز و مجموعه اتفاقات مربوط به آن خبر از فضای ملتهبی می دهد که بر اثر نبود سوخت در کشور وجود دارد . همچنین در مراسم چهلم هومن عبدالهی در سنندج جمعیت گسترده به سر دادن شعارهای ضد‌حکومتی‌پرداختند‌‌.
در ۲۶ دی گزارش از ۱۱ اقدام‌‌‌ مبارزاتی واز جمله ۳ اعتراض کارگری وجود داشت که به شرح‌زیر است .

& جانباختگان و‌ دستگیرشده ها:
– مراسم چهلم جانباخته سپهر اعظمی در بهشت علی اشتهارد برگزار شد ، جوان ۲۴ ساله کرد-یار سان درتاریخ ۱۲آبانماه در مراسم چهلم حدیث نجفی در کرج توسط سرکوبگران هدف شلیک ده ها گلوله ساچمه ای قرار گرفت و پس از ۳۳ روز در تاریخ ۱۵ آذر در بیمارستان مدنی کرج جان باخت .
– مادر حسن ترکمان گفت سنگ مزار جانباخته محمد حسینی آماده شد و در اسرع وقت در محل خود نصب می شود .
– مراسم چهلم هومن عبدالهی در سنندج ، آرامستان حسن آباد با حضور جمعیت وسیعی از مردم برگزار شد .پدر او از تدوام اعتراضات گفته و از مبارزات مردم بلوچ و خصوصن از مردم زاهدان حمایت کرد. پدر و مادر هومن همراه با سر دادن شعار شهید نمی میرد بطور نمادین کبوتر به نشانه آزادی رها کردند. و شرکت کننده گان شعار کرد ،بلوچ ،آذری،آزادی و برابری ، مرگ بر خامنه ای و، مرگ بر دیکتاتور و‌ کردستان کردستان گورستان فاشیستان سر دادند .
-مریم اسماعیل زاده فعال معترض ساکن تهران در تاریخ ۲۴ آذر در محله نیاوران بر اثر اصابت گلوله ماموران امنیتی جان باخت .
-کاشت نهال سرو برای یاد بود جانباخته کیان پیر فلک توسط دایی و برادر کوچکتر کیان در کنار مزار او .
– نصب شعر حسن حسام برمزار مهسا امینی در سقز
– ۷ زندانی سیاسی در یاسوج بویراحمد از تاریخ ۲۴ دی در اعتصاب غذا به سر می برند . آنها در اعتراض به بلاتکلیفی در مورد رسیدگی قضایی و بی عدالتی به این حرکت دست زده اند . هر ۷ نفر توسط اطلاعات سپاه از خانه هایشان ربوده شده‌اند .
– لیلا حسین زاده روز یکشنبه در تویئتر اعلام کرد در بند زنان عادل آباد جنایتی هولناک علیه زندانیان عادی از طریق قرص های اعصاب و آرام بخش در جریان است .او به شرایط دشوار زندان و به موارد پر شماری همچون توهین ها و برخورد فیزیکی ماموران با زندانیان زن ، وضعیت بهداشتی نامناسب زندان ها ، نبود آبگرم برای حما م کردن ،نبود پنجره و تهوبه و ازدحام زندانیان و محدودیت هایی مانند کوتاه کردن مو و خواندن اجباری قرآن و کمبود امکانات اشاره کرد .

@ اعتصاب :
– تجمع اعتراضی باز نشستگان شهر شوش در برابرفرمانداری در اعتراض به وضعیت معیشتی
– پرسنل رسمی و قرار دادی در سایت یک پتروشیمی بوشهر با توقف فعالیت های شغلی خود دست به اعتصاب زدند .
– کارکنان مجتمع‌فولاد‌ لرستان در مقابل این شرکت دست به تجمع اعتراضی زدند . آنها به عدم‌دریافت ۱۱ ماه حقوق و مشکل بیمه اعتراض دارند .

@ دانشجویی و دانش آموزی:
– تحصن‌ دانشجویان دانشگاه شیراز در اعتراض به مصادره اموال دانشگاه به قصد اجاره دادن و سود جویی .‌ تعدادی از دانشجویان به دلیل کافی نبودن فضا برای مطالعه ، در یک اقدام اعتراضی روی رمین کتابخانه مرکزی به امورات درسی پرداختند .
– رها احمدی ۱۲ ساله کلاس ششم دخترانه پروین اعتصامی شهرستان شازند به جرم انکه عکس پروفایلش سیاسی بوده ، در مدرسه دستگیر و به جای نامعلومی برده اند .
– اعزام ۵۴ مصدوم حادثه مسمومیت با مونواکسید کربن در مدرسه فرزانگان به مراکز درمانی شهر اردبیل .

@ تهران :
– خانواده محکومان به اعدام با تجمع در مقابل ساختمان قوه قضاییه در تهران با شعار نه به اعدام و مسئولین جواب بدهند ، خواستار لغو احکام اعدام شدند .
– آتش زدن بانک‌ سپه در یوسف آباد

@ شهرها ی دیگر :
– تجمع گروهی از مردم تربت جام مقابل فرمانداری این شهر جهت پاسخگویی مسئولان در پی قطع سه روز گاز .پس از سخنان فرماندار، درگیری بین معترضان و سرکوبگر ان ایجاد شد . مردم نماینده فرماندار را فراری دادند و با روشن کردن آتش جاده ها را بستند و دوربین های فرمانداری را از کار انداختند . ماموران برای شناسایی جوانان با گلوله‌های رنگی حمله‌ کردند .
– تظاهرات جوانان درخیابان در تربت جام با شعار مرگ بر خامنه ای در اولین ساعات شب و ادامه درگیری ها . مردم به هلال احمر حمله کرده و از نرده های آن بالا رفتند .
– بوشهر : فرمانده نظامی بوشهر از بازداشت چند دختر به اتهام تعرض به یک زن تذکر دهنده حجاب اجباری در خیابان ساحلی بوشهر خبر داد.
– گروهی ازشهروندان کرمانشاهی در ۲۵دیماه ، خود روی سرکوبگران سپاه را که قصد مزاحمت داشت با پرتاب سنگ فراری دادند .
– – ادامه تحصن مردم گالیکش گلستان در خیابان های اطراف منزل مولانا گرگیج در رابطه با احضار او

و
– -تظاهرات بی سایقه و بزرگ ایرانیان دراستراسبورک مقابل پارلمان اروپا با درخواست قرار دادن سپاه در لیست تروریستی اتحادیه اروپا . پلیس فرانسه تعداد شرکت کنندگان را ۱۲هزار نفر اعلام‌کرد .
– بر روی برج ایفل در دوشنبه شب با نور شعار زن زندگی آزادی می درخشید .
– جواب فرماندار تربت جام به مردم‌معترض به نبود گاز : صلوات بدهید
– سنگ‌ مزار زنده یاد محسن شکاری را شکسته اند و به خانواده اش گفته اند سنگ‌ گذاشتن رو‌مزارش ممنوع است .
– امیر رضا باقری نوجوان ۱۶ ساله در تبریز به اتهام توهین به خامنه ای محاکمه می شود .
-دانش آموزان در چهار ماه گذشته فقط ۳۸ روز به مدرسه رفته اند (آلودگی هوا ،بارش برف و باران، بازی تیم ملی در جام جهانی ،گرد و غبار ، اعتراضات خیابانی)
امسال ۹۱۱هزار دانش آموز ترک تحصیل کردند . رشد ۱۷درصدی دانش آموزان باز مانده از تحصیل به نسبت شش سال گذشته .

با آرزوی پیروزی
سایت سازمان راه کارگر

2023-01-15 علیه سرکوب و برای مقاومت  آکسیون اعتراضی مشترک در 10 شهر اروپا

علیه سرکوب و برای مقاومت آکسیون اعتراضی مشترک در 10 شهر اروپا

علیه سرکوب و برای مقاومت

آکسیون اعتراضی مشترک در 10 شهر اروپا

آکسیون اعتراضی 21 ژانویه با عنوان “علیه سرکوب و برای مقاومت” ازسوی 10 گروه، پلاتفورم، و کلکتیو‌ چپ و مستقل ایرانی سازماندهی شده و تلاشی‌ست هرچند ناچیز درجهت پیوند‌های فرامحلی بلند‌مدت و افزایش توان سیاسی میان کلکتیو‌های چپ که هریک به شکل مجزا در شهر‌های لوکال خود درحال سازماندهی هستند. این تظاهرات به طور مشخص علیه خشونت دولتی و چندگانۀ جمهوری اسلامی اعتراض کند و می‌کوشد همبستگی بین‌المللی را تقویت کند. جدا از جنبۀ سلبی و منفی نسبت به ماشین کشتار و اعدام جمهوری اسلامی، فراخوان این تظاهرات اشکال مختلف مقاومت و مبارزۀ معترضین، زندانیان، محکومین به اعدام، مادران دادخواه و غیره را تصدیق می‌کند:
“سکوت ستمدیدگان جهان نسبت به حمایت‌های مستقیم و غیر‌مستقیم دولت‌های غربی و شرقی از جمهوری اسلامی مصونیت رژیم را بالا می‌برد و سرکوب‌ها را تسهیل میکند. همچنین محکومیت هرشکلی از مداخلۀ خارجی، اعم از نظامی یا اقتصادی، که استقلال و خودآئینی خیزش جاری را زیر سؤال برد، نیازمند همراهی جمعی ست. در 21 ژانویه ۲۰۲۳ به خیابان‌ها می‌آییم تا اعدام، سرکوب، استبداد و خفقان را محکوم‌ کنیم و همبستگی خود را با مقاومت زخمی‌ها و زندانیان و خانواده‌هاشان، و با محکومین به اعدام و مادران دادخواه اعلام کنیم”.
همچنین در فراخوان بر ناموزون بودن اعمال سرکوب به بدن‌های شوریده تأکید می‌کند:
“سرکوب و ستم هرگز به شکل همسان بر روی بدن‌ها توزیع نمی‌شوند. محسن شکاری کارگر یک کافه بود که به‌بهانه‌ی آتش‌زدن یک سطل آشغال، ولی درواقع به‌دلیل دفاع مشروع از معترضان بی‌دفاع در برابر خشونت عریان سرکوب‌گران، به محاربه محکوم و اعدام‌ گردید. کودک‌کشی ستاره تاجیک، کودک افغانستانی، و کیان پیرفلک در ایذه، جمعۀ خونین بلوچستان و میلیتایزه‌ساختن کوردستان، درکنار روایت‌های هولناک از تجاوز و خشونت جنسی، همگی بر این ناهمسانی گواهی می‌دهند”.
برای خواندن فراخوان و جزئیات بیشتر درمورد این تظاهرات به اینجا مراجعه کنید.
فهرست سازماندهان این آکسیون اعتراضی مشترک:
آمستردام (کلکیتو ژینا)
برلین (بلندگو)
برمن (کلکتیو سوسیالیسم از پایین)
بروکسل (کلکتیو زن، زندگی، آزادی)
پاریس (گروه روژا)
پاریس (feminists4Jina)
فرانکفورت (بلوك انترناسيوناليستي)
گوتینگن (کلکتیو بدون نام)
منچستر (کلکتیو ریشه های سرخ)
هامبورگ (کلکتیو زن زندگی آزادی)

2023-01-13 گزارش و‌جمعبندی از مبارزات انقلابی مردم ایران در پنجشنبه ۲۲ دی – صد ونوزدهمین روز

گزارش و‌جمعبندی از مبارزات انقلابی مردم ایران در پنجشنبه ۲۲ دی – صد ونوزدهمین روز

گزارش و‌جمعبندی از مبارزات انقلابی مردم ایران در پنجشنبه ۲۲ دی – صد ونوزدهمین روز

در روز پنجشنبه بخش زیادی از گزارشات مربوط به جانباختگان یا دستگیری ها بود . گلباران کردن مزار عزیزانی که جانیان به دار آویختند ویا گوش به زنگ بودن و نگرانی در مورد آنها که طناب دار به گردنشان نزدیک است . برای چند مراسم چهلم فراخوان داده شده و نیز فراخوان به اعتصاب از جانب کارگران نفت .
شرح گزارشات ۲۲ دی ماه به شکل زیر است :

# جانباختگان:
– امروز مزار محسن شکاری توسط مردم گلباران شد – چهلم محسن شکاری در روز۲۷ دیماه خواهد بود .
– مزار جاوید نام رضا رهنورد بی نام و نشان است . ماموران تمام نشانه های مزاراو را از بین برده اند . چهلم جانباخته مجید رضا رهنورد در روز ۲۹دیماه خواهد بود .
– گلباران مزار محمد حسینی توسط مردم در بهشت علی اشتهارد . همچنین ده ها نفر همز مان با پختن نان و غذا جهت مراسم هفتم جانباخته محمد -حسینی اعلام کردند ما خانواده محمد حسینی هستیم . این صدا در خیلی از جاها پژواک داشت .
– هدیه تهرانی بر سر مزار پزشک جوان آیدا رستمی در گرگان حاضر شد . آیدا رستمی حامی مبارزین بود که توسط جنایتکاران رژیم اسلامی کشته شد .
– شش نوجوان بلوچ که در ۱۳ دی توسط نیروهای سپاه در زاهدان دستگیر شدند ،در بی خبری‌ و وضعیت نگران کننده ای به سر می برند . یک روز پس از دستگیری این جوانان ، خبر گزاری تسنیم ، فیلمی از ۲ نوجوان پخش کرد که آنها بر علیه خود اعترافاتی کردند .
– در بامداد چهار شنبه ۵ زندانی که گفته می شود اتهامشان در ارتباط با مواد مخدر بوده‌است در اراک‌اعدام‌ شدند .‌از جمله ۲ شهروند کرد کیوان امینی توکل‌۴۲ ساله اهل بانه و آزاد دادوند ۴۱ساله اهل سردشت .

@ دانشجویی:
– بابل: روبروی دانشگاه نوشیروانی بابل به یاد محمد مهدی کرمی و محمد حسینی ،عکس آن ها راگذاشته و شمع روشن کردند .
– در دانشگاه علامه طباطبایی دانشجویان رشته ادبیات فارسی در حمایت از رادبه کشاورزدانشجوی زندانی ، صندلی او را در جلسه امتحانات خالی گذاشتند .
– دکتر محسن برهانی عضو هیات علمی دانشگاه تهران به دلیل تحلیل انتقادی از برخورد دستگاه قضایی با مردم ،از دانشگاه اخراج گردید.

@ اعتصاب و‌کارگری :
– شورای هماهنگی و همبستگی کارکنان رسمی صنعت نفت در۲۱ دی با صدور اطلاعیه ای ، کارکنان رسمی در تهران ،اهواز،عسلویه ،ماهشهر ،گچساران و همه مناطق نفت خیز و عملیاتی را به اعتصاب و تجمع سراسری در روز ۲۷ دی فراخوانده است .
– سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه گزارش داد احکام بدوی شش سال زندان و دو سال تبعید برای رضا شهابی و حسن سعیدی در دادگاه تجدید نظر تائید شده است.

@. دیگرشهرها:
– تمام شرکتهای شهرک صنعتی کاوه در شهر ساوه بدلیل قطع برق و گاز تعطیل شد.
– حضور چندین ماشین گارد ویژه و ماشین آمبولانس در مقابل درب زندان رجایی شهر در بامداد پنجشنبه و حضور مردم درمقابل درب این زندان که نگران وضعیت محمد قبادلو هستند.
– آزادیخواهان جغرافیای ایران ،برای روز جمعه ۲۳دی ماه ۱۴۰۱در حمایت از زندانیان بلوچستان فراخوان به تجمع در همه شهرها دادند .

و
– مقامات شرکت گاز نسبت به احتمال قطعی گاز و جایگزینی کپسول در بعضی از مناطق هشدار دادند .
– سپیده قلیان از اوین در باره اعترافات اجباری : دیوارهای اوین نمی تواند جلوی رسیدن صدای انقلاب رادبگیرد . من در چهارمین سال از گذران حبس و تبعید ، صدای پای رهایی را می شنوم .
– به مناسبت روز زن حکومتی در شرکت کاشی فیروزه مشهد به همه ی کارمندان و کارگران ، چادر سیاه هدیه دادند .
– تقدیر ایرانیان فرانسه با گل از شارلی ابدو

با آرزوی پیروزی

2023-01-05 گزارش و جمعبندی از مبارزات انقلابی مردم ایران در چهارشنبه ۱۴ دی – صدو یازدهمین روز

گزارش و جمعبندی از مبارزات انقلابی مردم ایران در چهارشنبه ۱۴ دی – صدو یازدهمین روز

گزارش و جمعبندی از مبارزات انقلابی مردم ایران در چهارشنبه ۱۴ دی – صدو یازدهمین روز

جو‌شدید امنیتی در تعدادی از شهرها همچنان پا برجاست . در زاهدان‌ اهالی شهر و بخصوص جوانان را با شیوه های خشن‌بازداشت می کنند . در جوانرود نیز فضا ی مشا به ی حاکم است و نیروهای حکومتی از برخی از مراکز دولتی در بیم از حمله مردم محافظت می‌ نمایند . شهر سمیرم‌ کاملآ شکل حکومت نظامی به خود گرفته است ، جلادان تعدادی از اهالی را دستگیر کرده و ویدئوهای روز سه شنبه به دلیل قطع اینترنت امروز ارسال شده است .
موج دستگیری ها به صورت ربودن افراد بدون اطلاع به خانواده ها همچنان ادامه دارد . از اعتصاب غذای تعدادی از زنان زندانی سیاسی گزارش وجود دارد و لیلا حسن زاده که اعتصاب دارویی کرده در وضعیت جسمی بسیار بد و خطر ناکی به سر می برد .

فراخوانی از جانب انقلابیون شهرک اکباتان داده شده برای۱۵ تا ۱۷ دی ، شعاردهی شبانه راس ساعت ۹ و همچنین اعتصاب و تجمع اعتراضی در روز یکشنبه ۱۸ دی . همچنین خانواده بکتاش آبتین اعلام کردند در روز یکشنبه سالروز جانباختن این شاعر آزاده ، برسر مزارش در امامزاده عبدالله مراسم برگزار خواهد شد .
خانواده جانباختگان سرنگونی هواپیمای اوکراینی در سومین سالگرد این فاجعه در فراخوانی خواهان تجمعات در سراسر جهان در روز ۱۸ دی شدند .
در روز ۱۴ دی گزارش از ۸ اقدام اعتراضی در شهرها وجود داشته که به شکل زیر توضیح داده می شود :

# جانباختگان و دستگیر شدگان :
کمیته پیگیری وضعیت بازداشت شدگان می‌گوید بر اساس تحقیقاتش، از آغاز اعتراض‌ها در شهریورماه تا امروز ، دستکم ۱۶ تن از دستگیرشدگان، به اشکال مختلف در زمان بازداشت کشته شده اند ، به گفته این نهاد مدنی، شکنجه و همچنین «جلوگیری از دریافت درمان موثر بعد از زخمی‌شدن با گلوله» از جمله دلایل کشته شدن این ۱۶ نفر بوده است .
به تازگی افشا شد که در جریان دستگیری بهارخورشیدی هنرمند ۲۲ ساله در ۳۱ شهریور در رباط کریم ، مزدوران اورا از ارتفاع پرتاب کرده و باعث قتل او‌می شوند . خانواده بهار جهت عدم اطلاع رسانی تخت شدید ترین فشارها بوده اند .
بهروز شفقت دوست ، پدر نیما شفقت دوست در اثر سکته قلبی جانباخت . نیما در اثر تیراندازی مزدوران کشته شد و‌خانواده وی تحت فشار بود که اعلام کنند سگ پای نیما را گاز گرفته است .‌ پدر نیما تحت تاثیر این فشارها سکته کرد .
– مریم سلیمان هنرمند نقاش ، خالق برخی از آثار انقلابی ، وقتی در فرودگاه شنید ممنوع الخروج شده به زندگی خود پایان داد.
محمد فیضی ۲۷ ساله ، سه ماه پس از دستگیری به اتهام فساد فی الأرض روبروشد در زندان قزلحصار دست به اعتصاب غذا زد .
بازداشت دست کم ۱۰۴ نفر از شهروندان بلوچ در مناطق مختلف زاهدان طی چهار روز گذشته توسط نیروهای نظامی و امنیتی
مادر محمد مهدی کرمی که حکم اعدامش إبقاء شده در مصاحبه از «همه مدافعان حقوق بشر در ایران و همه جهان» درخواست می‌کند که به او کمک کنند .
– عرشیا تک دستان ۱۸ ساله که در نوشهر دستگیر شده بود در ساری بابت اتهامات فساد فی الأرض و محاربه به اعدام محکوم شد .
@ اعتصاب و حرکات کارگری :
کارگران پتروشیمی در روز چهارشنبه در چوار ایلام در محوطه پتروشیمی و در ادامه ، در فرمانداری و اداره کار تجمع کردند . این کارگران فقط پایه حقوق را بدون هیچ مزایایی دریافت می کنند و خواسته شان تبدیل وضعیت و قرارداد مستقیم با مجتمع است .
– سه کارگر افغانی بر اثر آتش سوزی در کانکس استراحت کارگران در یک واحد معدنی در اردکان یزد جان خودرو از دست دادند .ایران رکورد دار حوادث کار در جهان است .
– کانون‌صنفی معلمان ایران – تهران ، طی بیانیه ای ضمن توضیح‌وضعیت سیاسی جامعه ایران و بی پاسخ ماندن خواسته های معترضان ، اعلام می کنند که معلمین نمی توانند به این حجم از خشونت و دروغ پراکنی بی تفاوت باشند . در این بیانیه آمده است که معلمان بیش از پیش می بایست نسبت به خیزش عمومی واکنش نشان‌دهند .

@ در شهرهای دیگر :
– آتش زدن پایگاه بسیج در سبزوار
– در سقز فعالان‌مدنی‌در حمایت از میلاد عبدی ،‌دانشجوی بازداشت شده ، با خانواده او‌دیدار کردند .‌ آنها پلاکاردهایی با شعار آزادی زندانیان سیاسی و نیز ما همه میلاد هستیم در دست داشتند .
– نیروهای امنیتی و نظامی به محلات مختلف زاهدان در روز ۱۴ دی حمله برده و‌تعداد دیگری را در ادامه‌دستگیریهای روزهای قبل بازداشت نمودند . آنها در حین دستگیری مردم با ماشین شخصی و اتوبوس ، اقدام به تیراندازی نمودند .‌حداقل تا کنون ۱۰۴ نفر دستگیر شده‌اند . همچنین‌در روز چهارشنبه نیروهای اطلاعات سپاه تعدادی از کارگران را با خودروی نظامی در فلکه کارگر زاهدان زیر گرفته و کارگران مجروح‌ را بازداشت کردند .
– رنگ کردن یا آتش زدن بنرهای تبلیغاتی رژیم از جمله بنرهای قاسم سلیمانی در شهرها از جمله در کرمان ادامه دارد .

– در هشتگرد در روی پل معروف هشتگرد مجسمه خیلی بزرگ‌ قاسم سلیمانی به رنگ خون درآمد . بطوریکه جرثقیل و نقاش مخصوص و ماشن های زیادی به محل اعزام شدند .
– جوانان مهاباد با استفاده از بارش برف به خیابان آمدند و به پخش سرود پرداختند .
– آتش زدن دکل مخابراتی در بوکان

و
– خامنه ای در سخنان روز ۱۴ دی : یشنهاد استفاده از زنان فرهیخته، دانشمند، فرزانه و مجرّب در رده‌های گوناگون تصمیم سازی و تصمیم گیری کشور، موضوع مهمی است که ذهن من را نیز مدتها است مشغول کرده و ان‌شاءالله برای آن راه حلی خواهیم یافت.
– جمعی از فعالین محیط‌زیست و دوستداران طبیعت در روستای ماراب از توابع شهر کامیاران ، روز سه‌شنبه به منظور زنده نگه‌ داشتن طبیعت و جلوگیری از احداث معدن با شعار:
《 برای کسب سرمایه ، محیط‌زیست را نابود نکنید. 》چند هکتار از کوه‌های این منطقه را با دانەهای دارویی بذرکاری کردند.
– جایزه سیمون دوبوار که‌هرسال به یک شخص و یا گروه مدافع آزادی و حقوق زنان داده می شود ، امسال به یاد مهسا (ژینا ) امینی به زنان ایران اهدا خواهد شد .
– مادر جان باخته محمد حسن ترکمان : این قلب من است که خارج از سینه ام در اوج آسمان نیلگون همچنان می تپد . محمد حسن ۲۶ ساله در ۳۰ شهریور در بابل با تیر اندازی ماموران امنیتی کشته شد .

با آرزوی پیروزی
سایت سازمان راه کارگر

2023-01-03 گزارش و جمعبندی از مبارزات انقلابی مردم ایران در در دوشنبه ۱۲ دی

گزارش و جمعبندی از مبارزات انقلابی مردم ایران در در دوشنبه ۱۲ دی

گزارش و جمعبندی از مبارزات انقلابی مردم ایران در در دوشنبه ۱۲ دی – صد و نهمین روز

در روز دوشنبه مزدوران سپاه شهر جوانرود را میلیتاریزه کرده و در کلیه خیابان‌های این شهر حضوری گسترده دارند و دربسیاری از نقاط مستقر شدند . از دستگیری های بسیاری در جوانرود نیز طی ۲ روز گذشته خبر بوده است .
اخبار ضد ونقیضی از احکام اعدام ها می رسد . در حالیکه اعلام می شود اجرای یک حکم متوقف شده کمی بعد از قوه قضا ئیه خبر می آید که حکم اعدام همچنان معتبر است . رژیم جنایتکار می دادند که اجرای هر حکم اعدامی موجب خشم و اعتراضات وسیعی می شود ، با این سیاست می خواهد فضای تهدید و رعب را زنده نگهدارد.
خبرهایی از ساخت و ساز در قطعه ۶۹ وادی رحمت ، آرامستان تبریز می رسد که با توجه به افشای ده ها جسد از دختران و پسران شکنجه شده‌در‌بازداشت گاه های رژیم اسلامی ، بیم آن می رود که خاوران دیگری در تبریز در حال ساخته شدن است .
در روز دوشنبه مراسم های مربوط به جان باختگان در ۲ شهر کردنشین باز هم به صحنه پرشور اعتراض تبدیل شد و بخصوص در مهاباد ادامه مراسم به راهپیمایی در شهر منتهی شد .
در این روز حدود ۱۰ حرکت اعتراضی که عمدتآ در شهرهای کردنشین بوده به صورت زیر گزارش می شود :

# جانباختگان :
– پیگرد (سپیده) قلندری ، اهل مهاباد در زیر شکنجه در تهران جان باخت .
– چهلم زنده یاد شمال خدیری پور در مهاباد با حضور جمعیت زیادی در روز دوشنبه برگزار شد . شرکت کنندگان شعارهای ضد رژیمی سردادند و همسراین جانباخته و بدون حجاب شعری از شاعر کرد ، شیرخوار بیکس برای حاضرین خواند .در این مراسم همچنین دختر خردسال جانباخته سمکو مرادی شعار می داد و جمعیت تکرار می کردند.
– مراسم سوم مهدی زارع اشکذری در روز دوشنبه در اشکذر یزد برگزارشد . او که در ایتالیا دانشجو بود و تحصیلات را نیمه تمام گذاشته بود بعد از فوت مادرش در اعتراضات بازداشت شد و در اثر جراحات ناشی از شکنجه جان باخت . دوستانش می گویند او در کنار مادرش برای همیشه جاودان شد .
– در دهگلان مراسم زاد روز رضا لطفی بر سر مزارش برگزار شد و شرکت کنندگان از جمله شعار مرگ بر خامنه ای را سر دادند .

@ دانشجویی : تعلیق حدود ۴۰ دانشجوی دانشگاه امیر کبیر

@ حرکات اعتراضی در شهرها به شرح :
– با توجه به سالگرد کشتن قاسم سلیمانی و تبلیغ برای او ، در شهرها و مکان های مختلفی بنرها ی مربوط به او به آتش کشیده شد .
– جمعی از کارکنان اداره آموزش و‌پرورش کردستان با دادن اطلاعیه ای با توضیح اینکه اداره آموزش و پرورش کردستان به دست نظامی ها سپرده شده ، از کمیسیون آموزش و پرورش مجلس خواسته اند که وزیر آموزش و پرورش را در مورد جولان نظامی ها در آموزش و پرورش کردستان مورد بازخواست قرار دهند .
– پس از مراسم چهلم شمال خدیری پور، شرکت کنندگان در شهر مهاباد راهپیمایی کردند .
– جوانان در مهاباد با آتش زدن لاستیک ٬ مسدود کردن خیابان و دادن شعار به اعتراضات شبانه پرداختند .
– حمله به خانه یک مزدور در سقز با کوکتل
– آتش زدن پایگاه بسیج در قزوین

و
– علی یونسی و امیرحسین مرادی برندگان المپیاد جهانی و نیز کشوری نجوم که در زندان اوین به سر می برند ، طی پیامی از اعتراضات دانشجویان حمایت کرده و آورده بودند : ما شراره های خورشید آزادی را که در دل تاریک ترین شب وطن ، عزم طلوع کرده است ، از پشت دیوارهای سنگی اوین می بینیم .
– جواد آصفی خواننده اهل سمیرم ، چند روز پیش در چهلم کشته شدگان این شهر :
اگر که عشق وطن می کشد مرا اما خوشم به مرگ که این راه شاهراه من است ، او ادامه می دهد ، بیایید بزنید ، بیایید ببرید ، بیایید بکشید ، من هم مثل علی ام من هم مثل مرادم . او را امروز دستگیر کردند .
– طالبان ۲۶ تانکر سوخت بی کیفیت را که مغایر با استاندارد ملی اداره استاندارد افغانستان بود به ایران برگرداند .

با آرزوی پیروزی

2022-12-30 گزارش و جمعبندی از مبارزات انقلابی مردم ایران در  – صد وچهارمین روز

گزارش و جمعبندی از مبارزات انقلابی مردم ایران در – صد وچهارمین روز

گزارش و جمعبندی از مبارزات انقلابی مردم ایران در چهارشنبه ۷ دی – صد وچهارمین روز

در روز چهارشنبه حدود ۲۰ حرکت در تهران و ۱۱ شهر دیگر وجود داشته است . در این روز ۵ مراسم چهلم و ۳ مراسم خاکسپاری و یادبود برگزار گردیده که‌ عمومآ تبدیل به صحنه های پرشور اعتراض و سر دادن شعار از جانب جمعیت شرکت کننده شده است . از آنجا که در طی صد روز اعتراض عمومی جلادان بیرحمانه ، جان عزیز بسیاری را گرفته اند ، باید هر روزه منتظر چندین حرکت اعتراضی در مراسم های یادبود ، بخصوص در کردستان باشند . تازه این اعتراضات شجاعانه در شرایطی صورت می گیرد که با انواع تهدید ها ، از خانواده ها می خواهند که مراسم‌برگزار نکنند .
درماندگی کامل دولت و حکومت فاسد در کنترل قیمت ارز و دیگر نابسامانیها ، روزهای سخت تری را برای کارگران و زحمتکشان رقم خواهد زد که باید امید داشت دور تازه ای از اعتراضات به علت وضعیت وخیم اقتصادی را شاهد باشیم .
توضیح حرکات اعتراضی در ۷ دی به شرح زیر است :

# جان باختگان:
مراسم چهلم جان باختگان میلاد معروفی و شهریار محمدی در بوکان همراه با شعارهای انقلابی شرکت کنندگان برگزار شد .
مادر میلاد معروفی در این مراسم چنین گفت : برای پسرم اشک نریزید . آ نهایی که باید گریه کنند جاش هایی هستند که برای پول و مال دنیا خود فروشی کردند ، ملت فروشی کردند و فرزندان ما را فروختند . من برای پسرم اشک نخواهم ریخت ، او افتخار من است . فرزند آتش و خونم ،انتقام میلاد را خواهم گرفت. در ادامه مراسم ، مزدوران به حاضرین حمله ور شدند .
-مادر محمود احمدی برای گرفتن جنازه پسرش از مردم کمک خواست : محمود عزیزم سرباز بود و به مرخصی آمده بود .
در روز ۲۹ آذر محمود احمدی و حسین سعیدی به دست سرکوبگران جنایتکار جمهوری اسلامی در روستای پر سیلا (پر سوراخ)از توابع ایذه کشته شدند و جنازه آن ها به خانواده هایشان تحویل داده نشد .
– مراسم چهلم امیر فراستی شاد در آرامستان کهنه خانه در پیرانشهر برگزارشد .
– مراسم مهران رحمانی در روستای قالوزندان مهاباد با حضور جمعیت وسیعی برگزار شد .
– مراسم چهلم جان باخته غفور مولودی در بوکان همراه با سردادن شعار از طرف مردم برگزار شد .
– مراسم چهلم علی عراقی با وجود جوامنیتی شدید دیروز در تبریز برگزار شد .
– مراسم یادبود سیامک بابا در ۶ دی در کرج برگزار شد . سیامک در درگیری زندان رجایی شهر بوسیله ماموران کودک کش ، تیر به صورتش خورده بود .
– سمعیه ابراهیم پور مادر زنده یاد عرفان زمانی : امروز بیشتر از عزا ، خشم ، کینه و حس انتقام قویترم میکنه . به قول نیچه آنچه مرا نکشت ، قویتر میسازد . اگر قرار ه بمیرم اسم تو رو فریاد میکشم و با جسارت و شهامت برای خون خواهی تو بمیرم….قوی تر شوم تا لحظه انتقام .
-مراسم خاکسپاری مهردادملک جوان ۱۷ساله از ارداق توابع قروین که با شلیک گلوله سرکوبگران جان باخت ، دیروز بزگزار شد .

# اعتصاب :
– کارکنان پتروشیمی آبادان علیرغم تهدیدهای مسئولان ذیربط با اتحاد و یکپارچگی دست از کار کشیده و سومین روز اعتصاب را رقم زدند.
– کسبه پاساژ علاءالدین به علت نوسانات شدید قیمت دلار در ۷ دی اعتصاب کردند .
– مالباختگان تجارت گسترسرمایه پویش در شهرستان بهمنی بویراحمد با تجمع نسبت به کلاهبرداری این شرکت که وابسته به اطلاعات سپاه است اعتراض کردند . ادارات دولتی و بانک‌ها از وحشت تجمع مردم به حالت نیمه تعطیل درامدند .
– فراخوان بازاریان تهران :
فراخوان برای دعوت از مردم و بازاریان تهران و شهرستانها جهت پیوستن بە اعتصابات_سراسری :
– در اعتراض به گرانی سرسام آور ، نبود امید به زندگی از طرف مردم و گرانی هر روز دلار اعتصاب در روز شنبه ۱۰ دی

@ دانشجویی:
– دانشجو در جلسه پرسش و پاسخ با نماینده مجلس در واحد تهران مرکز دانشگاه آزاد : شما بیا رفاه‌ایجاد کن من نامردم برم یه کشور دیگه

# دیگر حرکات
@ در تهران
– شعارهای شبانه در آریاشهر :
مرگ بر دیکتاتور
– شعارهای شبانه مردم از پنجره و پشت‌بام خانه‌ها در بلوار فردوس :
«مرگ بر حکومت بچه کش» ، «مرگ بر خامنه‌ای قاتل»
@ در شهرهای دیگر
– مشهد :تظاهرات شبانه در سیدرضی
– حمله با کوکتل به بخشداری شهر کلمه در بوشهر
– آتش و راهبندان در سقز
– آتش زدن حوزه علمیه خواهران یزد
– آتش زدن پایگاه بسیج در تبریز
@ از اعتراضات هنرمندان : هادی محقق کارگردان ، هنگام دریافت جایزه در جشنواره فیلم بوسان :نیکا آن دم که آن تیر بر قلبت نشست ، خنجری از پشت کمرم را درید …… ایرانم خوب می دانم که این روزها سزاوار تو نیست

و
– ۳۶ هزار میلیارد تومان قسط اول پرداختی خریدار هلدینگ خلیج فارس گم شده است و معلوم نیست کجا خرج شده .
– نوشته‌ی سپیده رشنو بعد از ابلاغ حکم ۵ سال حبس تعلیقی که وکیلش نعیم نظامی منتشر کرده است :

«آدمی که می‌جنگد می‌داند انقلاب‌ها به طول می‌انجامند ، اما شکست نمی‌خورند»
– بخشی از نامه زندانی سیاسی مریم اکبری از زندان سمنان خطاب به مردم ایران در آستانه ورود به چهاردهمین سال حبس :
– این قصه ۴هزار صفحه‌ای نیست، واقعیت عریان زندگی زیر سلطه فاشیست‌هایی است که بر ما تحمیل کردند و ما نخواستیم تن بدهیم.
اگر چه با بند بند وجودم دلم می‌خواست در کنار فرزندانم می‌بودم، کدام مادری نمی‌خواهد؟ اما پشیمان نیستم بلکه مصمم‌تر برای ادامه مسیرم هستم. این را هر بار در هر جلسه بازجویی و بازپرسی رسمی و غیررسمی گفته و از تکرارش خرسندم!…
– فراخوان در کرمانشاه برای پنجشنبه ۸ دی ماه جهت مراسم یادبود جاوید نام محمد مرادی

با آرزوی پیروزی

2022-12-17 گزارش و جمعبندی از میارزات انقلابی مردم ایران در جمعه ۲۵ آذر – نود ویکمین روز و آغاز ماه چهارم

گزارش و جمعبندی از میارزات انقلابی مردم ایران در جمعه ۲۵ آذر – نود ویکمین روز و آغاز ماه چهارم

گزارش و جمعبندی از میارزات انقلابی مردم ایران در جمعه ۲۵ آذر – نود ویکمین روز و آغاز ماه چهارم

در روز جمعه که آغاز ماه چهارم اعتراضات سراسری بود ،  ۲۴ حرکت اعتراضی در تهران و ۱۱ شهر دیگر وجود داشته است . بخش قابل توجهی از این حرکات مربوط به جانباختگان است که به مناسبت های مختلف از خاکسپاری تا چهلم ،بزرگداشت یا سالروز تولد برگزارشده است . خانواده های جان باختگان  سوگواریشان را با اشکال بدیع و بیانات اعتراضی خلاقانه تلفیق می کنند . از رقص پدر بر سر مزار پسر جان باخته اش  در حالیکه کیک تولد او را در دست دارد ، تا احترام یک خواهر داغدار به راهی که برادرش رفته و چادر از سر برداشتن در ضدیت با حجاب اجباری . از صحنه ی زیبایی که پدر و مادر بر سر مزار پسرشان کبوتر ازاد می کنند تا درخواست برادری از حاضرین که سکوت نکنند و اینکه سکوت تبدیل می شود به طناب دار بر گردن مبارزین . هر کدام از این صحنه ها در حین دردناک بودن ، بیانگر دنیایی از زیبایی و مقاومت است و همه بیانگرتاثیر عمیق مبارزه ی انقلابی بر اقشار مختلف است . غرورافرین و مایه ی امیدواری بسیار به پیروزی .
حرکات اعتراضی گفته شده به شرح زیر توضیح داده می شود :

# جان باختگان :
رقص ایستادگی پدر زنده یاد فرزین معروفی بر سر مزار پسرش در زاد روز تولدش . فرزین معروفی ۲۲ ساله اهل مهاباد در اکباتان کشته شد .
مراسم بزرگداشت آیدا رستمی که در شهرک اکباتان به قتل رسید .
خواهر علی روزبهانی در مراسم جهلم برادرش : من سر خم می‌کنم به راهی که تو قدم گذاشته ای و کشته شدی ،  اگر چادر من که یادگار حضرت زهراست ، الان  شده ملعبه ی دست قاتلین تو که جانین  و ظالمن و خون فرزندان این مملکت را میریزن ، من چادرمو در میارم .
مراسم خاکسپاری هیمن معروفی ۲۲ ساله در اشنویه که برای امضا چند برگه در ۲۴ آذر  به اداره اطلاعات احضارشده بود و پس از چند ساعت شکنجه ، آزاد شد و‌  در ساعت ۳ بامداد جان باخت .
در مراسم چهلم محمدرضا فردوسی(حسام) و نیزچهلم  نیما نوری  ، پدر ومادر آنها 
 به یادشان  چند کبوتر آزاد کردند .
مراسم ۳۰ سالگی علیرضا خشکبار بیانی که  با شلیک مستقیم مزدوران کشته شده بود ، بر سر مزارش برگزار شد .
در تهران مردم بر سر مزار محسن شکارچی جمع شدند و در مشهد مامورین مانع تجمع مردم بر سر مزار مجید رضا رهنورد شدند .
در میاندوآب مراسم چهلم مهران شکاری برگزارشد که در کرج جان باخته بود . 

# دانشجویی : دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر یک هفته است که برای آزادی هم کلاسی هایشان اعتصاب کرده اند .

#  ۱۳حرکت دیگر در تهران و دیگر شهرها :
@ ۳ حرکت اعتراضی در تهران : شعار شبانه از پنجره در منیریه ، آتش زدن فرمانداری شهرستان بهارستان و پایگاه بسیج قلعه حسن خان .
@ ۱۰ اقدام اعتراضی در شهرها و نقاط دیگر :‌تظاهرات گسترده در زاهدان بعد از نماز جمعه که با حمله ی مامورین روبرو شد ، در این هفته همچون جمعه های قبل زنان بلوچ‌ به صورت مستقل در این اعتراضات شرکت داشتند ، در دزاپ نیز هزاران نفر به تظاهرات پرداختند و در راسک که در خیابان‌ها و نیز در پایگاه های نظامی ، خودروهای ضد شورش مستقر کرده بودند ، مردم بلوچ دست به تظاهرات زدند .
آتش زدن حوزه علمیه در مرودشت ، حمله به بسیج در سلماس، آتش زدن محل اختفای مزدوران ونیز مجسمه در پارک شاهد کرمانشاه ، انهدام دکل های ایرانسل – واریتل در دیزیچه اصفهان و آویزان کردن مترسک ۲ متری خامنه ای که دار زده شده ، در کرج .      

و
برادر علی روزبهانی در مراسم چهلم او :‌مرسی که اومدین ، دستتون دردنکنه ولی سکوت نکنید ، ساکت نشین جلوی اینها ، مردم ! سکوت شما میشه طناب دارمحسن و مجید رضا ، سکوت شما میشه ماهان ، سکوت کنید خاک می ریزین روی اسم اینها .
پلاکارد در تظاهرات زنان زاهدان :‌دیکتاتور، مقام زن کو ؟
نوشته روی سنگ مزار نیما نوری در کرج : قرار بود ۸۰ سال عمر کنم ، ولی تو ۱۸ سالگی تو راه آزادی کشته شدم . قول بده بجای منم آزاده زندگی کنی .
دانشجوی پزشکی  در رشت یک نفره ، با گرفتن پلاکارد نه به اعدام ، 
 نترسید نترسید  ما همه با هم هستیم در میدان شهرداری رشت . او دقایقی بعد دستگیر می شود. 

با امید پیروزی

2022-12-16 گزارش و جمعبندی از مبارزات انقلابی مردم ایران در پنجشنبه ۲۴ آذر نودمین روز

گزارش و جمعبندی از مبارزات انقلابی مردم ایران در پنجشنبه ۲۴ آذر نودمین روز

گزارش و جمعبندی از مبارزات انقلابی مردم ایران در پنجشنبه ۲۴ آذر – نودمین روز و سه ماه کامل

در روز پنجشنبه و نودمین روز از  مبارزه شجاعانه مردم کشورمان ، با افت اشکالی از مبارزه  و نیز  بکارگیری اشکالی از حرکات اعتراضی که پوشش امنیتی بیشتری دارد ، روبرو بو ده ایم . بطور نمونه می توان به آتش زدن مراکز رژیم در شهرهای مختلف اشاره کرد . 
دادگاه های انقلاب همچنان در حال صدور احکام سنگین‌از جمله حکم محارب هستند و از طرف دیگر در سطحی محدود برخی از زندانیان را با قید وثیقه آزاد می کنند . 
گزارشات از انتقال نیروی انتظامی کمکی به بلوچستان‌ برای مقابله با اعتراضات روزجمعه حکایت دارد  و سرکوبگران هر پنجشنبه کابوس اعتراضات روز جمعه ی مردم مبارز بلوچ را می بینند .
در ۲۴ آذر و در غیبت جنبش دانشجویی  ، گزارش از ۲۰ حرکت اعتراضی در تهران و ۱۴ شهر وجود داشت که به شرح زیر توضیح داده می شود :

# جان باختگان:
پیکر دنیا فرهادی دختر ۲۳ ساله اهوازی که از ۱۶ آذر ناپدید شده بود در روز ۲۴ آذر در رودخانه کارون در روستای مظفریه کشف شد . 
احمد گودرزی کشتی گیر لر و ساکن قلعه حسن خان پس از ربوده شدن از مراسم  چهلم حدیث نجفی ، بر اثر شکنجه دنده آش شکسته شد و پس از ۳ هفته  جسدش با بدن کبود  به خانواده داده شد . پیکر او در ۲۲ آذر در روستای خشتیانک اشترانکوه به خاک سپرده شد .
۲۴ آذر چهلم علیرضا کریمی دانشجوی دانشگاه آزاد اراک بود . او با ضربات باتون ماموران امنیتی جان باخت .
در پنجشنبه در هفتم شادمان احمدی جمعیتی گسترده در دهگلان شعا ر می دادند : کردستان کردستان ، گورستان فاشیستان . شادمان تنها ۳ ساعت پس از بازداشت بر اثر شکنجه های وحشیانه جان باخت .
مردم در دومین پنجشنبه بر سر مزار جانباخته حامد سلحشور در ایذه  تجمع کردند . حامد سلحشور جوانی که شغلش مسافرکشی بود ، سه روز بعد از دستگیری در اثر شکنجه جان باخت .
محمد حاجی رسول پور زندانی سیاسی سابق ، اهل بوکان که توسط نیروهای حکومتی ربوده شده بود بر اثر شکنجه به کما رفت و پس از اینکه خانواده ۵۰۰ ملیون تومان به عنوان وثیقه پرداختند ، اورا در حال کما با ویلچیر تحویل گرفتند .

# اعتصاب 
تجمع کادر درمان رو بروی نظام‌پزشکی مشهد در اعتراض به حکم اعدام و بویژه حکم اعدام دکتر حسنلو
اعتصاب وتجمع جمعی از کارکنان شهرداری یزد در اعتراض به کم کردن حقوق و مزایا
تجمع پزشکان و کادر درمان مشهد مقابل بیمارستان شریعتی در حمایت ازآزادیخواهان در بند
فراخوان برای اعتصاب و تجمع پرسنل رسمی نفت در ۲۶ آذر در شهرهای اهواز ، عسلویه و ماهشهر . 
تشکل های مختلف از جمله چندین تشکل بازنشستگی خواهان آزادی اسماعیل گرامی شدند که برای دفاع از سطح معیشت کارگران از ۲ سال پیش در زندان است و در یک دادگاه چند دقیقه ای  به ۶ سال زندان محکوم شده است .

# ۱۲ حرکات اعتراضی در تهران و ۷ شهر دیگر   :
@ ۵ حرکت در تهران :  
تجمع خانواده های جان باختگان هواپیمای اوکراینی در مقابل دادسرای نظامی همزمان با سومین جلسه دادگاه مربوط به این فاجعه
 شعار شبانه از پشت بام در محله پرند ، محله چیتگر دادن شعار در بیرون خانه ها ، شعارهای شبانه از پنجره ها در ستارخان و شمس آباد 
@ ۷ حرکت اعتراضی در  شهر ها و نقاط دیگر  :
در آبدانان استقبال با شکوه از آزادی سونیا شریفی ۱۶ ساله که اتهام محاربه داشت و با شرط وثیقه آزاد شده است .گزارش دهنده می گوید حدود هزار ماشین در این حرکت حضور داشتند 
اعتراض دانش‌آموزی در شیراز ، شعارهای شبانه در کرج ،آتش زدن اداره اوقاف مشهد ، آتش زدن فرمانداری طرقبه – شاندیز مشهد ، بابلسر آتش زدن دفترنماینده مجلس و  ایلام حمله به خانه ی‌جاشها

و
مرتضی عزتی اقتصاد دان در بازتاب : رشد تورم ۵ برابری با افزایش ۳ برابر دستمزد همخوانی ندارد . 
تشکل های باز نشستگی :همکار ما  اسماعیل گرامی به خاطر گفتن همین ناهمخوانی در ۲ سال پیش ،  به ۶ سال حبس محکوم شده است . 
مادر الهام افکاری که بطور دائم در جلوی زندان عادل آباد شیراز نشسته است با تمام وجود فریاد می زند: الهام هشت روز است چیزی نخورده است ، او گناهی نکرده ، او را هم می خواهید بکشید ؟ هوار ، به کی پناه ببرم ؟
رفتیم سر مزار محسن شکاری ، دیدیم سنگ قبر به اسم  خودش نداره و سنگ قبر مادربزرگ را برایش گذاشته اند . ما هم اسمش را با گل نوشتیم .
عبیرا سهلانی نماینده سوئد در پارلمان اروپا در یک حرکت نمادین دررابطه با اخراج ایران از کمیسیون مقام زن  در حالیکه چمدانی را حمل می کند : من برای آنها چمدانهایی تهیه کرده ام تا هر آنچه در اینجا دارند با خود ببرند . 

با آرزوی پیروزی

2022-12-14 گزارش و جمعبندی از مبارزات انقلابی مردم ایران در سه شنبه ۲۲ آذر – هشتاد و هشتمین روز

گزارش و جمعبندی از مبارزات انقلابی مردم ایران در سه شنبه ۲۲ آذر – هشتاد و هشتمین روز

گزارش و جمعبندی از مبارزات انقلابی مردم ایران در سه شنبه ۲۲ آذر – هشتاد و هشتمین روز

در روز چهارشنبه همچنان احکام اعدام و نگرانی از اجرای این احکام ، محوری ترین موضوع گزارشات بود . دفاع برخی از چهره های اصلی رژیم از این احکام و در مقابل دامنه مخالفت ها به روحانیونی مثل مقتدایی ، رئیس سابق دیوان عالی کشور و عضو خبرگان کشیده شد .
اشکال مبارزاتی در این روز عمومآ و بخصوص در دانشگا ه ها به اعتراضاتی تبدیل شد که بهانه ی کمتری برای سرکوب ایجاد کند ، مانند انواع و اقسام شعار نویسی ها ، نقاشی ها و تصاویری از اعدام و دار زدن و نمونه های مشابه و همچنین پرفورمنس های اعتراضی .
در ۲۲ آذر ۲۵ حرکت اعتراضی در تهران و ۱۴ شهر دیگر وجود داشت که به شکل زیر توضیح داده می شود .

# جان باختگان :
بستن راه ها به سمت مراسم مجید رضا رهنورد در مشهد و بستن در مسجدی که قرار بود مراسم در آنجا برگزار شود ،اما مردم در بیرون مسجد شعارهای اعتراضی شان را سر دادند .
مراسم بزرگداشت عباس منصوری در شوش که در روز دوشنبه ، پس از آزادی از زندان خودکشی کرد .
برای جلو‌گیری از شرکت در مراسم چهلم عرفان‌زمانی در سیاهکل ،‌ تمام مسیرهای منتهی به این شهر را مامورین‌بستند .
عرشیا کنگوزهی (ریگی) ۱۳ ساله در ۲۱ آذر در مقابل منزلش با رگبار افراد ناشناس کشته شده است.
پایگاه خبری بلو چستان اعلام کرد که در طی ۷۵ روز ، ۷۸ شهروند بلوچ اعدام شده اند .
نگرانی زیادی در مورد اجرای حکم اعدام زندانیانی چون محمد بروغنی ۱۹ ساله و ماهان صدارت در تهران وجود دارد و نیز برادران طه زاده در اشنویه .

# اعتصاب ها :
اعتصاب سیمان سپاهان دیزیجه اصفهان
تجمع پرستاران در تهران و شیراز در رابطه با خواسته‌ های صنفی و مربوط به استخدام
تحصن شجاعانه ۱۸ زندانی سیاسی زن در اوین در دفتر افسر نگهبانی و اعتراض به اعدام ها
فراخوان شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت که اطلاع داده : کارگران رسمی نفت برای ۲۶ آذر فراخوان به تجمع بزرگ و سراسری داده اند و همکاران در پترو‌پالایش ها فراخوان برای ۳٬۴٬۵ دی ماه .

# ۵ اعتراض دانش آموزی در : تهران ، کامیاران ، اهواز ، شیراز و دانش آموزان دبیرستان مریم میرزاخانی در روستای کولگان کرمان که خواهان آزادی دکتر قره حسنلو محکوم به اعدام و سازنده مدرسه شان شدند .

# ۸ حرکت دانشجویی
@ تجمع و اعتراض در تهران :‌دانشگاه سوره ، دانشگاه علوم تحقیقات و تجمع سکوت در دانشگاه علوم پزشکی تبریز
@ پرفرمنس و اقدامات اعتراضی :
دانشگاه های تهران ،‌ بهشتی و پردیس هنرهای زیبا در دانشگاه تهران
@نوشیروانی بابل ، و دانشگاه دامغان

# ۷ حرکت اعتراضی دیگر در تهران و ۳ شهر دیگر :
@ در تهران : در تهرانپارس ، چیتگر و اکباتان اعتراضات شبانه در خیابان صورت گرفت و در سعادت آباد از پنجره ها .
@ در شهرهای دیگر : تجمع مردم در جلوی منزل برادران طه زاده در اشنویه که گفته می شود قرار است در چهارشنبه اعدام شوند ، سقز بستن جاده در صالح آباد و حمله به بسیج در بویراحمد .

و
پدر محمد مهدی کرمی که‌ حکم اعدام گرفته است :
مدتهاست سر کار نرفته ام .من دستفروشی می کنم و دستمال کاغذی می فروشم . صبح می روم دادگاه و زندان و بعد در کوچه ها بی هدف راه می روم . اگر پسرم اعدام شود زندگی ما هم تمام می شود .
یکی از اساتید حقوق و جزای جیره خوار رژیم : مقابله با محارب لازمه توسعه است
محمد علی طالبی کارگردان سینما : جلادها اگر برای طناب دارتان دنبال گردن‌می گردید ، گردن من هست .

با آرزوی پیروزی

2022-12-13 گزارش و جمع بندی از مبارزات انقلابی مردم ایران در روزهای یکشنبه ۲۰ آذر و دوشنبه ۲۱ آذر

گزارش و جمع بندی از مبارزات انقلابی مردم ایران در روزهای یکشنبه ۲۰ آذر و دوشنبه ۲۱ آذر

گزارش و جمعبندی از مبارزات انقلابی مردم ایران در روزهای یکشنبه ۲۰ آذر و دوشنبه ۲۱ آذر – هشتاد و ششمین و هشتاد وهفتمین روز 

در روز یکشنبه همچنان اعتراضات مربوط به اعدام محسن شکاری ادامه داشت و با توجه به دیگر  احکام‌ اعدام  و جا بجا شدن برخی از زندانیان ، نگرانی از اعدام های بیشتر در سطح وسیعی موج می زد  که با اعدام جنایتکارانه ی مجید رضا رهنورد ، ۲۳ ساله در ملاء عام و در ساعات اولیه بامداد دوشنبه ، رژیم اسلامی یکبار دیگر نشان داد که‌ همچنان مصمم است تا سرکوب اعتراضات مردمی را با کشتار دستگیر شدگان تکمیل کند . در میانه اعتراضات داخلی و بین المللی به سرعت اجرای حکم محسن شکاری که از دستگیری تا اعدام ۷۵  روز طول کشیده بود ، اینبار آدمکشان برای آنکه ثابت کنند ، مخالفت ها ذره ای برایشان ارزش ندارد ونیز  برای ایجاد رعب و وحشت ،   مجید رضا رهنورد  را به دار آویختند   که فقط ۲۳ روز از دستگیریش می گذشت .
رئیس کل دادگستری استان خراسان رضوی با وقاحت تمام از سرعت عمل کلیه عوامل انتظامی و امنیتی که در کوتاه ترین زمان ممکن نسبت به انجام وظایف خود اقدام کرده اند ، تشکر کرد . 

در دو روز مورد گزارش ، حدود ۴۰ حرکت اعتراضی در تهران و ۱۴ شهر دیگر صورت گرفته که به شرح زیر توضیح داده می شود :

# جان باختگان :
بعد از اعدام مجید رضا رهنورد  در مشهد و به خاک سپردن او بدون‌ حضور خانواده ، گروه‌های مختلف یا  بر سر مزار او جمع شدند و یا به طرف منزل و محل کار او رفتند . کسانی که بر سر مزار جمع شده بودند در حین سوگواری ، بر علیه رژیم شعار سر دادند .
– در روز سوم محسن شکاری مردم بر سر مزار او گرد آمدند و یکی از شرکت کنندگان گفت که اینها اجازه آمدن خانواده تو را‌ نمیدهند ولی در عوض این همه مردم برای بزرگداشت تو جمع شده اند  .
گزارشی از مونا چمنی اهل رشت وجود داشت که با ضربات متعدد باتون به کما رفته  و در ۸ آذر جان می سپارد .
محکومیت ۶ نفر به اعدام در اشنویه از جمله ۲ برادر – فرزاد طه زاده و فرهاد طه زاده  که در ۲۲ آبان از منزل ربوده شدند و بدون حضورشان در دادگاه محکوم به اعدام شدند .
شهریار عادلی ۲۷ ساله پس از شکنجه در اطلاعات سردشت در ۱۲ آذر به بیمارستان برده می شود و ۵ روز بعد ، جان می بازد .
سپهر اعظمی ۲۳ ساله در ۱۲ آبان در کرج در اعتراضات زخمی شده و در ۱۵ اذر در بیمارستان جان می بازد .
خودکشی عباس منصوری در ۲۰ آذر ، چند روز پس از آزادی . او به جرم پخش شکلات دستگیر شده بود .

# اعتصاب تمام بخش‌های مختلف پتروشیمی در سنندج در روز ۲۰ آذر  و تجمع خانواده های بیماران sma   در جلو وزارت بهداشت در اعتراض به عدم تخصیص دارو .

# ۲اعتراض دانش آموزی در شیراز و در احمد آباد مشهد با شعار مجید مارو بردن ، جنازه‌ش رو آوردن .

#به غیر از انواع و اقسام اقدامات اعتراضی مبتکرانه و از جمله جلوه های زیبایی از هنر اعتراضی در دانشگاه ها ، ۱۰حرکت دانشجویی در ۷ دانشگاه :
@ در تهران در دانشگا های : علامه – اعتراض به مرگ مشکوک یک دانشجو بنام شهاب الدین هاشمی و تجمع اعتراضی در دانشکده ادبیات  ،دانشگاه خواجه نصیر ، بهشتی دانشکده ریاضی و نیز تحصن و سرودخوانی و دانشگاه هنرهای زیبا دانشکده موسیقی .
@ در شهرهای دیگر دانشگاه های : صنعتی اصفهان در اعتراض به مرگ حسین مرادی دانشجو‌یی که در  اثر انفجار در دانشکده شیمی کشته شد ، هنر اصفهان دانشکده توحید و نوشیروانی بابل

# ۲۰ حرکت اعتراضی درتهران و ۱۵ شهر  دیگر :
@ در تهران در ۲۱ آذر ۶ حرکت اعتراضی  عمدتآ در اعتراض به اعدام  مجید رضا رهنورد در : هفت حوض، چیتگر ، اکباتان ، مترو توپخانه ، حشمتیه و حمله به دفتر شورای باقرشهر
# ۱۵ اقدام مبارزاتی در ۱۴ شهر دیگر :  
@ در ۲۰ آذر در شهرهای : مشهد در خیابان ملک آباد ، درمجتمع دروازه شیراز اصفهان ، راهپیمایی سکوت در تبریز  و حمله به خودروی امام جمعه رشت ، دفتر بسیج ملایر ، سقز و سنندج حمله به خانه های مزدوران
@ در ۲۱ آذر و در اعتراض به اعدام مجید رضا رهنورد ، در این شهرها حرکت صورت گرفته : در مشهد در چندین نقطه از جمله احمد آباد و هفت تیر ، کرج ، شیراز معالی آباد و نیز حمله به بسیج در شیراز ، مجتمع مسکونی آخوندها در مشهد ، به آتش کشیدن موتور بسیجی ها در رودسر ، آتش زدن ماشین یک خبرچین در یاسوج ،آتش زدن مجسمه قاسم‌سلیمانی در آمل و نیز تجمع شبانه در جلو فرمانداری جوانرود در اعتراض به دستگیری امام جماعت یکی از مسجد ها که از اعتراضات مردمی دفاع کرده بود .

و          
شعار زن زندگی آزادی بر پشت کول بار یک کولبر زحمتکش نوشته شده بود و در حین حمل بار جلوه خاصی داشت 

شعار دانشجویان دانشگاه علامه :
نافرمانی ،‌کنشگری ،‌پیکار تا برابری
محمد بروغنی محکوم به اعدام : 
۳ ماه دیگه ۱۹ سالم میشه ، اگر تا آنوقت زنده بودم ، حتمآ تولدم را تبریک بگو ،
اگر چه تا به حال جشن تولد نداشته ام . پدر پیرم ضایعات جمع می کنه و می فروشه 

با آرزوی پیروزی

2022-12-11 گزارش و جمعبندی از مبارزات انقلابی مردم ایران در شنبه ۱۹ آذر    -هشتاد و پنجمین روز

گزارش و جمعبندی از مبارزات انقلابی مردم ایران در شنبه ۱۹ آذر    -هشتاد و پنجمین روز

گزارش و جمعبندی از مبارزات انقلابی مردم ایران در شنبه ۱۹ آذر    -هشتاد و پنجمین روز و آغاز هشتمین هفته

در روز شنبه بازتاب اخبار مربوط به دادگاهها انقلاب و احکام جنایتکارانه ی این دادگاه ها  همچنان بر فضای سیاسی حاکم بود .‌ برخی از چهره های  حاکمیت  همچنان بر طبل دفاع از  اعدام ها  کوبیدند . محمد علی نقدعلی ، نماینده مجلس گفت ، اعدام محسن شکاری مبارک است و خیلی هم دیر اجرا شده است . کیهان شریعتمداری  اعتراضات به این حکم را فضاسازی علیه اجرای حکم این جانی و تطهیر محسن شکاری  نامید .   

در مقابل در  روز شنبه و‌شروع هفته ،هم در دانشگاه‌ها و هم در  تهران و شهرهای دیگر شاهد موج جدیدی از اعتراضات بودیم  و این قافله سر باز ایستادن ندارد .  خیابان ستارخان تهران  دارد به یکی از مراکز اصلی اعتراضات تبدیل می‌شود و راهپیمایی سکوت در تهران و شهرهای دیگر بیانگر ابتکارات جدید است که هم می‌تواند نیروی بیشتری را پوشش دهد وتا حدی احتمال مقابله سرکوبگران‌ را پایین بیاورد .
در این روز گزارش از حدود ۴۵ حرکت اعتراضی در تهران و ۱۵ شهر دیگر داشته ایم که به شرح زیر توضیح داده می شود : 

# جان باختگان : در ۱۵ آذر  به غیر از تجمع بر سر مزار نیکا شاکرمی ، گزارش دیگری از مراسم جان باختگان  وجود نداشته است و بعد از آن  خبرهایی است  در مورد محکومین به اعدام که در زیر می آید :
حکم‌  اعدام حد اقل سه نفر تایید و به زودی اجرا می شود : 
ماهان صدارت در تهران ،سهند نور محمدزاده در کرج ، مجید رضا رهنورد در مشهد و محسن هاشمی در بلو چستان 

# اعتصاب ها به غیر از تداوم اعتصاب کامیونداران در برخی از شهرها  ، اعتصاب در کارخانه داروگر و تجمع اعتراضی کشاورزان در جلوی اداره آب اصفهان گزارش شده است . 
۵۰۰ سینما گر و فعال فرهنگی نیز در اعتراض به شرایط موجود ، جشنواره فیلم سینمای مستند را تحریم  کرده اند .

# ۱۰ اعتراض دانشجویی در ۸ دانشگاه تهران و دیگر شهر ها :
@ در تهران در ۶ دانشگاه ۷ اقدام اعتراضی  در دانشگاه های :
علم و فرهنگ ، علامه – علوم اجتماعی و نیز دانشکده اقتصاد ، خواجه نصیر ، بهشتی – زیست شناسی ، الزهرا و دانشگاه تهران – علوم اجتماعی . 
همچنین شورای صنفی ۱۸ دانشگاه در شهرهای مختلف طی بیانیه مشترکی به آیین نامه انضباطی جدید ، مصوب ماه پیش اعتراض کردند .

@ ۲ حرکت اعتراضی در دانشگاه های فنی حرفه ای سنندج که روز پر التهابی در این دانشگاه بود و مامورین به صفوف دانشجویان حمله کردند ، اعتراض به خارج از دانشگاه کشیده شد و مردم از دانشجویان حمایت کردند  و نیز در  دانشگاه قم که دانشجویان آخوند ذوالنوری را دوره کرده و مکرر از او‌ می پرسیدند که چرا اعدام می کنید .

# ۳۰ حرکت اعتراضی دیگر در تهران و دیگر شهر ها :
@در تهران ۱۰ اقدام مبارزاتی  : اعتصاب مغازه ها در خیابان منوچهری ، اعتراضات وسیع و ادامه دار در چندین نقطه از ستارخان از جمله راهپیمایی سکوت، تجمع و دادن شعار در محله های : نازی آباد ،صادقیه ،  نارمک در چند نقطه ، شریعتی، جنت آباد ، خیابان اعتمادیان و‌هفت حوض .

@  ۲۰ اقدام اعتراضی در ۱۲ شهر دیگر  : 
اعتصاب و بستن مغازه ها در سنندج و تجمع مغازه دارانی که مغازه هایشان
    پلمب شده بود در جلوی فرمانداری در نجف آباد
تظاهرات در : سقز ،  گله دار فارس ، رشت ،‌سبزوار و گلشهر کرج  
راهپیمایی سکوت در : اصفهان ،‌تبریز ، درختی کرج ، قزوین و رشت 
اعتراض شبانه در گوهر دشت کرج و گلستان اهواز ، ایجاد راهبندان و آتش زدن پایگاه سپاه در رودسر 
 بستن چند خیابان به وسیله چند دختر در سنندج  ،‌حمله به بسیج در رضوانشهر گیلان و اهواز .

و
   – گزارشی وجود داشت از یک برادر که عکس دست مجروح خواهرش را نشان داده و می‌گوید : 
۴۷ سالشه ، معلول است ، بعضی و قتها از بالکن شعار می‌دهد یا با بلندگو و بعضی روزها با ویلچیر می‌ره شعار نویسی . در خیابان لباس شخصی ها به او حمله کرده اند .
یکی از معترضین موتور سوار در حین حرکت در پشت اتوبوس شعار نویسی می کرد 
شعار معترضین در سقز :
خامنه ای دیوثه  نوکر چین و روسه
دختر معترضی در سنندج :
ما چندتا دختر با اینکه تعدادمون زیاد نبود و زور کم بود ، دوتا خیابونو‌ بستیم .

با امید پیروزی
سایت سازمان راه کارگر
   

2022-12-09 گزارش و جمعبندی ار مبارزات انقلابی مردم ایران در پنجشنبه ۱۷ آذر – هشتاد و سومین روز  اعدام محسن شکاری

گزارش و جمعبندی ار مبارزات انقلابی مردم ایران در پنجشنبه ۱۷ آذر – هشتاد و سومین روز اعدام محسن شکاری

گزارش و جمعبندی ار مبارزات انقلابی مردم ایران در پنجشنبه ۱۷ آذر – هشتاد و سومین روز و روز اعدام محسن شکاری

در روز پنجشنبه خبر اعدام محسن شکاری ۲۳ ساله پس از یک دادگاه سر وهم‌ بندی شده وحتی   خارج از روال قوانین ظالمانه خود رژیم ، مردم‌ ایران و نیز جامعه بین المللی را غرق در حیرت نمود . خامنه ای جنایتکار در راستای تمامی سیاستهای سرکوبگرانه آش بر علیه جنبش نوین انقلابی مردم ایران ، با این اقدام بطور ویژه  انتقام  سه روز اعتصابات سراسری درخشان را گرفت . بدنبال اعتراضات وسیع داخلی و خارجی به این جنایت ، در عصر این روز معترضین برای تجمع در خیابان ستارخان که محل زندگی محسن بود ، برنامه ریزی کردند و جمعیت زیادی پیاده یا با ماشین به سمت ستارخان رفتند و موفق شدند در چندین نقطه از این منطقه تظاهرات برپا کنند . 
در این روز یکی از کانون های اعتراضات ، مراسم های مربوط به جان باختگان بود و این اقدامات یکبار دیگر نشان داد که باهر کشته ای ، رژیم‌ مجبور می‌شود  خود را درگیر یک مجموعه مراسم های اعتراضی  کند که با تمام ترفندها قادر به جلوگیری از آنها نیست .‌ از جمله در روز پنجشنبه که مصادف با چهلم مهرداد شهیدی در اراک بود ، رژیم با استقرار نیروهای  نظامی در خیابان‌های این شهر و نیز محاصره خانه این جان باخته قادر نشد از شرکت مردم در این مراسم جلوگیری کند .
در ۱۷ آذر گزارشاتی که توانسته به خارج درز پیدا کند حاکی از ۳۰ اقدام اعتراضی در ۱۸ شهر است .
توضیح اقدامات گفته شده به صورتزیر است :

# جان‌باختگان : مراسم های چهلم سارینا ساعدی  در سنندج ، کومار درافتاده در پیرانشهر ، مهرشاد شهیدی در اراک و‌محمد‌قائمی فر در دزفول که تمامی آنها به صحنه اعتراضات مردم تبدیل شد . در مراسم دزفول شرکت کنندگان شعار می دادند : وقت عزا نیست که هنگامه ی خشم است  .
مراسم هومن عبداللهی که در اعتراضات  روز ۱۶ آذر بر اثر شلیک‌ مجروح  و پس از مدت کوتاهی در همان روز در بیمارستان جان باخت نیز با اعتراض و راهپیمایی بزرگی در سنندج در روز پنجشنبه همراه شد . 
شادمان احمدی در دهگلان در روز پنجشنبه و چند‌ساعت پس از بازداشت در زیر شکنجه جان باخت .

#ا‌ حرکت‌های دانشجویی ۲مورد گزارش شده‌است : 
در تهران دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر اعلام کردند تا آزادی کامل بازداشتیها در اعتصاب خواهند بود و در کرج در دانشگاه آسان دانشجویان تجمع اعتراضی داشتند .

# ۲۲ اقدام اعتراضی در تهران و ۱۲ شهر دیگر :
@ ۷ حرکت در تهران‌ : 
– تجمع خانواده های بازداشتیها در جلو اوین و نیز در همین محل تجمع تعدادی از پزشکان با شعارهای نوشته شده برای آزادی بازداشتیها و همچنین آزادی حمید قره حسنلو ، رادیولوژیست که‌ به اعدام محکوم شده است .
– در چند نقطه از  خیابان ستارخان و محله زندگی محسن شکاری ، تجمع و تظاهرات در شب پنجشنبه برگزارشد و نیروهای سرکوب از جمله از گاز اشک آور برای مقابله به معترضین استفاده کردند .
– در محله های هفت تیر ، جنت آباد و اکباتان نیز اعتراضات شبانه وجود داشت .
@ در شهر ها و نقاط دیگر : 
پلمب مغازه های اعتصابی در چند شهر منجر به اعترا ضات  و اعتصاب‌های  جدیدی شد . از جمله در سنندج ، کرمانشاه ، روانسر و‌نجف آباد . در سنندج مغازه های دیگر از همکارانی که محل کارشان  پلمب  شده بود ، دفاع کرده و دست به اعتصاب زدند . در نجف آباد مغازه داران ، زورگویی و شرط مسئولین مبنی بر دادن‌تعهد که دیگر اعتصاب نخواهند کرد را قبول نکردند و مغازه شان پلمب شده باقی ماند .مغازه داران روانسر جلوی فرمانداری در اعتراض به پلمب مغازه هایشان تجمع کردند .
در سنندج در شب تجمع اعتراضی وجود داشت و در چند نقطه راهبندان ایجاد شد .
در صالح آباد سقز راهبندان ایجاد شد 
در کوت عبدالله  اهواز ، حوزه علمیه آتش زده شد ، 
در یزد به کمیته امداد حمله شد  
در نکا مازندران دادگستری آتش زده شد 
در  یزد پایگاه بسیج آتش زده شد
در مارلیک کرج  مرکز بسیج آتش زده شد 
در بندر انزلی بازیکنان تیم ملوان در حرکتی نمادین با لباسی که عکس جان باخته مهران سماک بر روی آن چاپ شده بود به میدان رفتند .

و
شعار دانشجویان در قم خطاب به معاون رئیسی
سیستم فاسد نمی خوایم 
مهمان قاتل نمی خوایم
شعار تظاهرکنندگان در اعتراض به اعدام محسن شکاری 
محسن ما را بردن
جنازه شو آوردن 

با آرزوی پیروزی
  
سایت سازمان راه کارگر

2022-12-04 از تعطیل گشت ارشاد تا ” تعطیل نماز و روزه برای حفظ نظام”!  شهاب برهان

از تعطیل گشت ارشاد تا ” تعطیل نماز و روزه برای حفظ نظام”! شهاب برهان

نه دولت، و نه شورای عالی انقلاب فرهنگی که در اواخر دوره خاتمی مؤسس این گشت بود، هیچ بیانیه ای مبنی بر ” تعطیل گشت ارشاد” صادر نکرده اند و این که این خبر با صحنه سازی به شکل پرسش “یکی از حاضران” در جلسۀ تبیین… از دادستان کل کشور اعلام می شود، گویای پرهیز رژیم از برجسته سازی خبر با رسمیت دادن دولتی به آن است. حتا وقتی دادستان جواب می دهد “این تعطیلی ربطی به قوه قضائیه ندارد و از همانجائی که در گذشته تأسیس شد از همانجا نیز تعطیل گردید”، می کوشد ضمن تصدیق دوفاکتوی خبر، موضوع را آنهمه فاقد اهمیت جلوه دهد که ارزش پاسخگوئی به چرائی ی این تعطیلی ندارد.

دقت داریم که از لحاظ حقوقی، تعطیلی با انحلال فرق دارد. تعطیل می تواند موقت و مصلحتی باشد ولی انحلال، برچیده شدن برای همیشه است.

آیا انحلال همیشگی گشت ارشاد و اعلام رسمی آن واقعا ممکن است؟ بطور نظری نمی شود آن را محال دانست. خمینی فتوا داده است که برای حفظ نظام، می توان حتا نماز و روزه را هم موقتا تعطیل کرد. این ها اگر گشت ارشاد را بطور موقت ( یا دائم) تعطیل می کنند برای حفظ نظام است. پیداست که ” زور، خیلی پر زور” بوده که رژیم حتا در حد یک ترفند، مجبور به ” تعطیل” گشت ارشاد شده است. اعلام رسمی انحلال گشت ارشاد، خفت بار و اعتراف به شکست در یک نبرد و عقب نشینی می بود و همینطور اسباب تشجیع مردم. برای همین، آن را نه بطور رسمی بلکه به شکل دوفاکتو ( عملی حاصل) و بی اهمیت مطرح می کنند که ارزش توضیح چرائی اش را ندارد.

حتا اگر گشت ارشاد منحل شود و این انحلال، با بیانیه رسمیً دولت اعلام شود، تنها به معنای توقف گشت زنی ماشین ها و تغییر شکل کار و پوشیده کردن آن خواهد بود. دادستان کل کشور تأکید کرده است که بدحجابی همچنان و بویژه در شهر قم، از دغدغه های اصلی است و پلیس امنیت ملی برچیده نشده و قوۀ قضائیه هم به نظارت های خود بر رفتارهای اجتماعی ادامه می دهد. موسی غضنفر ابادی رئیس کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس چندی پیش از به کارگیری ” دوربین های ثبت چهره” جایگزین گشت ارشاد خبر داده بود. پس آن هائی که ظاهر بینانه و ساده لوحانه از تعطیلی گشت ارشاد شادمانی می کنند، بهتر است کمی فکر کنند.

اعلام رسمی انحلال گشت ارشاد، اگر به دنبال اعلام رسمی الغای قانون حجاب اجباری، پذیرش رسمی آزادی انتخاب پوشش، اعلام رسمی الغای تفکیک جنسیتی در جامعه، اعلام رسمی ی ازادی معاشرت و ممنوعیت تفتیش روابط و نسبت های زنان و مردان با یکدیگر، یعنی با الغای مأموریت های گشت ارشاد نباشد، فقط یک ترفند و تزویر ظاهرسازانه است. رژیم تنها در صورتی به این عقب نشینی ها تن خواهد داد که “نماز و روزه را هم تعطیل کرده” و دیگر جائی برای عقب نشینی نداشته باشد. 

الغای رسمی همۀ این قوانین و ضوابط جنسیتی در جمهوری اسلامی، بدون الغای رسمی جمهوری اسلامی غیر قابل تصور است.

2022-11-29 ورزش و عدادی معدود از فحول علم سیاست / م.ع امینی

ورزش و عدادی معدود از فحول علم سیاست / م.ع امینی

ورزش و عدادی معدود از فحول علم سیاست

جناب محسن میلانی ، معرف خواص است و به حسب شرایط به عوام هم احاله می شود۔ انسانی است با سواد و پر مطالعه۔ ظاهرا شهروند ایرانی امریکایی است۔ ورزش را در کنار علم سباست تعفیب می کند و شاید هم سیاست را از ورزش بیشتر دوست دارد و اگر لازم باشد گریزی به دنیای ورزش می زند که به سیاست ورزی خود کیاستی ببخشد۔۔ توییت های ایشان گویا است.

تیم والیبال و جوان و خوب ایران در چند وقت پیش به همراه مربی خوب ایرانی اش ، تیم والیبال امریکا را شکست داد۔ تیم ایران خوب بازی کرد۔ اما به مرحله نهایی نرسید ۔ اما تیم امریکا به مرحله نهایی صعود کرد۔ و خوش د رخشید۔جناب میلانی از شکست تیم امریکا و پیروزی تیم ایران ابراز شعف فرمودند۔ تبریک وافر گفتند۔که حق طبیعی ایشان است.
اما وقتی تیم امریکا خوش درخشید، جناب میلانی ( که احتمالا تبعه امریکا هستمد) ، به روی مبارک نیاوردند و ابراز شادمانی نکردند۔ چرا؟! از خودشان بپرسید۔ نان و نمک هم ارزشی دارد پاس داشتنی۔ بگذریم۔ ایشان درافشانی می کنند که ایران ولز راشکست داد ولی انگار نه انگار از انگلیس شکست خورد۔ من هم از بازی خوب تیم اعزامی لذت بردم۔اما خیلی کوتاه۔ یاد حبیب خبیری افتادم۔ فوتبالی هم هستم.

تیم های امریکا و ایران هردو تیم های خوبی هستند۔ هر کس بهتر بازی کند ،خواهد برد۔ ایکاش، هم، تیم امریکا و هم تیم اعزامی از تهران می توانستند صعود کنند۔ اما عملی نیست۔ تیم امریکا باید ببرد تا صعود کند۔ اما اگر ایران ببازد، امریکا حتما صعود خواهد کرد۔اما ایا اقای میلانی به تیم خوب امریکا تبریک خواهد گفت؟! ۔ اگر مصالح ایران در صلح و همزییستی با جهانیان است ، کجا بهتر از میادین ورزشی؟!

کارلوس کیروش خودش را وارد دعوای پرچم نکرد۔ یک مربی حرفه ایی است۔ سیاست در ایران را از اقای میلانی بهتر می شناسد۔ یک تشر زد و خلایق ولایی خفقان گرفتند۔ مواجبش را میگیرد و پرچم با حلزون و شیر وخورشید ی و یا بدون آرم برایش فرقی نمی کند۔ می خواهد تیمش برتده شود۔ که برایش گل است و نبیذ
اما اگر جناب میلانی و آکادمیست های کارشناس سیاست و ادب ، (البته از نوع جناب میلانی و احمد آقای کریمی حکاک) ذره ایی سیاست ورزی مانند کیروش را می دانستند، باید از پرچم بدون آرم ایران که فدراسیون فوتبال امریکا ان را نشر داد ؛ به وجد می امدند۔حرمت سفره و نان و نمک را هم پاس می داشتند و بدارند ۔ تازه باید امید داشته باشند که ولز انگلیس را نزند ۔ اگر بازی ایران وامریکا به تساوی کشیده شود، انگاه ،معدل گل ، تعیین خواهد کرد که کدام تیم به مرحله بعد صعود پیدا خواهد کرد۔ در این صورت وا اسفا خواهد بود۔ هم ایران و هم امریکا صعود نخواهند کرد۔

اما تکلیف عالمان سیاست چه خواهد شد۔؟ انقلاب مهسا ، نشان دا دکه میتوان به اذهان زنگ زده سیاستمداران امریکایی ، تلنگر زد که شاید از باب اصل تکثر منابع تصمیم گیری (Difusion of powers) ، فرش قرمزی را که زیر پای ایت الله خمینی و احفاد و اولادش ، پهن کرده اند ؛ جمع کنند و ایر انیان را به حال خود بگذارند۔ قطعا اگر فحول علم سیاست مانند جناب میلانی باشند ، و دنبال حفظ بیضه اسلام باشند ، نظریه تحمیل گره کشا نخواهد بود.
واکنش ایشان ، پس از بازی فردا جالب خواهد بود۔خواهیم دید.

م۔ع۔ امینی۔
بیست و هشتم نوامبر ۲۰۲۲

2022-11-08 خشونت در خيابانهای ايران و  سيستم عصبي. د. وزیرزاده

خشونت در خيابانهای ايران و سيستم عصبي. د. وزیرزاده

با توجه به وقايع اخير در ايران و بروز خشونت عريان در خيابانها و ملا عام لازم است از بُعد رواني نگاهي به پشت پرده آن داشته باشيم.

با توجه به اينكه در گفتارهاي مختلف صحبت از ايجاد رعب و وحشت با اعمال خشونت ميرود، لازم است كمي عميقتر به موضوع نگريست.

ظرفيت ذهني و سيستم عصبي مغز انسان به حدي بالا است كه نياز به بحث جدا دارد. ولي با توجه به يافته هاي دانشمندان طي ساليان اخير، خشونت عريان نه تنها باعث ايجاد رعب و وحشت نميشود بلكه باعث عادي سازي خشونت در ناخوداگاه موجود زنده ميگردد.

با توجه به تعريف واژه allostatic load در علوم اعصاب، ميزان تحمل ذهني و عصبي موجود زنده از استرسهاي محيطي ميتواند جهت حفظ بقا متغيير باشد.

براي مثال در مطالعات ازمايشگاهي ميزان استرس در ٣٠ دقيقه اول بيشترين تاثير را بر روي موجود زنده نشان ميدهد. در واقع در ٣٠ دقيقه allostatic load موجود به ميزان ماكزيمم و خطرناك ميرسد. حال اينكه با حفظ شرايط موجود، بعد از گذر از دقيقه ٣٠ ام ميزان درك استرس كاهش يافته و موجود زنده به شرايط استرس عادت ميكند.

خشونت عريان هم در خيابانها در روزهاي ابتدايي بازتاب گسترده اي داشت ولي بعد از روزها تبديل به امري عادي تر شد.

در واقع با خشونت موجود در خيابانهاي ايران، مردم از نقطه ماكزيمم استرس گذشته و مسير اصلي عادي سازي در سيستم عصبي طي شده است.

البته مانند تمام مكانيسمهاي موجود در انسان اين تله رواني هم قابل بازگشت به حالت اول و همچنين قابل مديريت است.

د. وزیرزاده

کانون نویسندگان ایران:سوءقصد به سلمان رشدی از مصادیق بارز حمله به آزادی بیان بی هیچ حصر و استثنا برای همگان است

کانون نویسندگان ایران:سوءقصد به سلمان رشدی از مصادیق بارز حمله به آزادی بیان بی هیچ حصر و استثنا برای همگان است

روز جمعه ۲۱ مردادماه سلمان رشدی نویسنده‌ی بریتانیاییِ هندی تبار که برای سخنرانی به شهری در ایالت نیویورک آمریکا رفته بود از سوی فردی مورد حمله با چاقو قرار گرفت و به شدت مجروح شد. این نویسنده به دلیل جراحات عمیق ناشی از این حمله، در بخش مراقبت‌های ویژه‌ بستری شده است و در وضعیت وخیمی به سر می‌برد. خبر این سو‍‌ءقصد واکنش‌های وسیعی از سوی نویسندگان و افکار عمومی در سراسر جهان برانگیخت. 

آثار سلمان رشدی در جهان و ایران مورد استقبال وسیع قرار گرفت و به زبان‌های متعدد ترجمه شد. او در ایران با دو کتاب «بچه‌های نیمه‌شب» که به گوشه‌ای از جنبش استقلال‌خواهی هند می‌پردازد و رمان «شرم» به شهرت رسید و رمان بچه‌های نیمه‌شب او برنده‌ی جایزه‌ی کتاب سال شد و از سوی وزیر وقتِ ارشاد اسلامی نیز جایزه‌ای به مترجمش تعلق گرفت. اما با انتشار رمان دیگر او، «آیات شیطانی» بود که ابتدا در برخی کشورهای منطقه تظاهرات و راهپیمایی‌های خشونت‌آمیزی برگزار شد و در ایران برخی از مطبوعات، از جمله «کیهان فرهنگی»، نقدهایی بر آن نوشتند و پس از آن حکم «ارتداد» او از سوی رهبر وقت جمهوری اسلامی صادر شد و برخی نهادها نیز برای قتل او جایزه تعیین کردند. بدین گونه حق آزادی اندیشه‌، بیان و نشر و همچنین حق هرگونه بحث و نظر آزادانه درباره‌ی محتوای کتاب یکسر به محاق افتاد. پس از صدور این حکم نویسنده‌ی کتاب سال‌ها در اختفا به سر برد و بسیاری از مترجمان و ناشران مرتبط با این کتاب مورد سوءقصد قرار گرفتند.

بی‌شک سوءقصد به سلمان رشدی از مصادیق بارز حمله به آزادی بیان بی هیچ حصر و استثنا برای همگان است.

2022-05-29 بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران : در اعتراض به سرکوب داغ‌دیدگان و معترضان فاجعه‌ی متروپل آبادان

بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران : در اعتراض به سرکوب داغ‌دیدگان و معترضان فاجعه‌ی متروپل آبادان

بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران : در اعتراض به سرکوب داغ‌دیدگان و معترضان فاجعه‌ی متروپل آبادان
پنج روز از فرو ریختن ساختمان متروپل آبادان می‌گذرد و هر لحظه بر تعداد قربانیان این فاجعه افزوده می‌شود. روز دوشنبه ۲ خرداد تصاویر هولناک ویران شدن این ساختمان ۱۰ طبقه در فضای مجازی منتشر شد و مردم را در بهت و اندوه و خشم فرو برد. رسانه‌های رسمی حکومت با نیمه‌کاره خواندن این ساختمان و انتشار آمار غلط از مجروحان و در آوار ماندگان سعی در پنهان کردن حقایق این فاجعه داشتند. اما اخبار و تصاویری که توسط مردم، با عبور از سد سانسور دست‌به‌دست می‌شود از ابعاد فجیع این ویرانی پرده برمی‌دارد و نشان می‌دهد این ساختمان نه تنها نیمه‌کاره نبوده است بلکه چند بخش آن راه‌اندازی شده و در زمان فروریختن، مردم بسیاری در آن بوده‌اند.
در طول این سال‌ها و دهه‌ها کم نبوده ویرانی‌هایی از این دست؛ کم نبوده فجایعی که به هیچ ترتیبی در قالب «حادثه» نمی‌گنجند. آنجا که پای فساد و تباهی ساختاری در میان باشد بر این ویرانی‌ها نمی‌توان نام حادثه گذاشت و تنها به «مجازات عاملان» آن بسنده کرد؛ عاملانی که همچون همیشه، در نمایشی ناشیانه به قصد سرپوش گذاشتن بر ریشه‌های فساد نهادینه شده در دستگاه‌های دولتی و نهادهای حاکمیتی «معرفی و مجازات» می‌شوند.
این‌بار هم روش و نمایش فرقی با گذشته نکرده است. این‌بار هم اولین واکنش حاکمیت به این فاجعه، نه اعزام نیروهای امدادگر، بلکه گسیل ادوات و تجهیزات سرکوب بوده است و اخبار رسمی‌اش با سانسور فریاد معترضان، قطع اینترنت و جعل وقایع منتشر می‌شود. صدای اعتراض اما بلندتر از سرکوب و انسداد است و حقایق را می‌توان از دهان مردم داغ‌دیده شنید؛ مردمی که زیر ضرب گلوله و باتوم و گاز اشک‌آور، خودشان، هم دست‌به‌کار آواربرداری و امداد شده‌اند و هم دست‌به‌کار خروشیدن و فاش کردن و اعتراض.

آنچه در آبادان بر مردم می‌رود یادآور جنایت‌های سال‌های اخیر چون کشتار مردم در آبان ۹۸ و ساقط کردن هواپیمای مسافربری است. بدیهی است آنانی که همواره چنگ بر جان و مال مردم انداخته‌اند، موفق نخواهند شد با تقلیل عوامل ویرانی‌آفرین به چند تن، فساد سیستماتیک و ستم‌پیشگی خود را انکار کنند‌. سانسور اخبار و تحریف واقعیت جاری که همچون همیشه قرار بود راه را بر درک ابعاد فاجعه ببندد، به مدد مردم عقب رانده شده است و بی‌تردید این موج عظیم دادخواهی که اکنون پدید آمده به جریان پویای دادخواهی‌های پیشین می‌پیوندد.

کانون نویسندگان ایران با ارج نهادن به این موج دادخواهی، ضمن تسلیت به بازماندگان و داغ‌دیدگان این فاجعه و ابراز همدردی با آنان، همچون همیشه بی هیچ حصر و استثنا از حق اعتراض مردم و گردش آزاد اطلاعات دفاع می‌کند و از همه‌ی آزادی‌خواهان می‌خواهد صدای مردم ستم‌کشیده و سرکوب‌شده باشند.

کانون نویسندگان ایران
۷ خرداد ۱۴۰۱

2022-05-12 مارکسیسم و بازنگری سه‌گانه‌ی طبقه، جنسیت و نژاد- نوشته‌ی: مارتا ای. خیمه‌نس ترجمه‌ی: فرزانه راجی

مارکسیسم و بازنگری سه‌گانه‌ی طبقه، جنسیت و نژاد- نوشته‌ی: مارتا ای. خیمه‌نس ترجمه‌ی: فرزانه راجی

مارکسیسم و بازنگری سه‌گانه‌ی طبقه، جنسیت و نژاد- نوشته‌ی: مارتا ای. خیمه‌نس ترجمه‌ی: فرزانه راجی

مقدمه

امروزه اکثر نشریات علوم اجتماعی، به‌ویژه آن‌هایی که درباره‌ی نابرابری می‌نویسند، نقدی آیینی به مارکس و مارکسیسم را در روند معرفی بدیل‌های نظری که برای اصلاح «شکست‌های» ادعایی آن در نظر گرفته شده است، بدیهی می‌دانند. این روال در نخستین آثار فمینیستی نیز رایج شد: مارکس و مارکسیست‌ها به‌ خاطر عدم ارائه‌ی تحلیلی عمیق از ستم بر زنان، «اقتصادزدگی» «تقلیل‌گرایی طبقاتی» و مقوله‌های تحلیلی «کورجنسی»‌شان آماج نقد بودند. چندی بعد این ادعا مرسوم شد که مارکسیسم نیز در بی‌توجهی به نژاد، جمعیت‌شناسی، قومیت، محیط زیست و عملاً هرآن‎چه برای «جنبش‌های اجتماعی جدید» در غرب اهمیت داشت مقصر است. زمانی‌که جنبش‌ها فروکش کردند، دانش‌پژوهیِ متأثر از همان دغدغه‌‌های سیاسی رونق گرفت؛ انرژی‌ای که می‌توانست در عرصه‌ی عمومی صرف شود در برنامه‌های آکادمیک (مانند مطالعات زنان، مطالعات نژادی/قومی) و در تلاش‌هایی‌ برای افزایش «تنوع» در برنامه‌ی درسی و تعدادِ افرادِ موسسات آموزشی تجلی یافت.

انتشار مجله‌ی نژاد، جنس و طبقه (Race, Sex & Class) در سال ١٩٩٣، (که بعداً به نژاد، جنسیت و طبقهRace, Gender & Class تغییر نام داد)، نشان‌دهنده‌ی هم‌گرایی آن علایق سیاسی و فکری با دیدگاهی جدید در علوم اجتماعی بود که خیلی زود توجه بسیار زیادی را به خود جلب کرد، چنان‌که از ازدیادِ مقاله‌های ژورنالیستی و کتاب‌هایی با عناوین نژاد، جنسیت و طبقه پیداست. این دیدگاه را که پیش‌ از همه اما نه منحصراً دانشمندان علوم اجتماعی رنگین‌پوست مطرح کردند واکنشی بود به نظریه‌های فمینیستی‌ای که تفاوت‌های نژادی/قومی و طبقاتی در میان زنان را نادیده می‌گرفتند، نظریه‌هایی در مورد نابرابری نژادی/قومی که تبعیض‌جنسی در میان مردان و زنان رنگین‌پوست را نادیده می‌گرفتند، و همان‌طور که انتظار می‌رود تصحیحی بر کاستی‌های ادعاییِ مارکسیسم به شمار می‌آمد. برای مثال ژان بلخیر، سردبیر و بنیان‌گذار نژاد، جنس و طبقه، به‌عنوان مقدمه مقاله‌ای را درباره‌ی این موضوع به شرح زیر می‌آورد: «”شکست“مارکسیسم در توسعه‌ی ابزارهای کافی و نظریه‌‌‌ای جامع درباره‌ی موضوع‌های قومیت، جنسیت و طبقه مسلم است.»[١] این سیاهه‌ی شکست‌های فرضی می‌توانست هرچه‌قدر که بخواهیم طولانی‌تر بشود اما چه چیزی را فراتر از این واقعیت اثبات می‌کند که اولویت‌های سیاسی و نظری مارکس و انگلس با اولویت‌های آن دانشمندان علوم اجتماعی معاصر متفاوت بود؟ نتیجه‌‌گیری کم‌تر مغرضانه و البته قابل‌بحث این است که مارکسیسم اگرچه «بینش‌های مهم و بی‌نظیری» درباره‌ی کارکرد سرمایه‌داری ارائه می‌دهد، «نیاز به توسعه‌ی ابزارهای تحلیلی برای زمینه‌یابیِ مطالعه‌ی نژادپرستی، جنسیت‌گرایی و طبقه‌گرایی دارد.»[2] طبقه را «طبقه‌گرایی» برشمردن، از دیدگاه نظریه‌ی مارکسیستی، «یک فرمول‌بندی عمیقاً گمراه‌کننده»[3] است زیرا طبقه صرفاً یک ایدئولوژی دیگر برای مشروعیت بخشیدن به ستم نیست؛ بلکه بیان‌گر مناسبات بهره‌کشانه بین مردم، با ‌واسطه‌ی روابط‌شان با ابزار تولید است. با وجود این، مسئله این است که نه مارکس و نه انگلس آن‌قدر تلاش صرف بررسی جنسیت و نژاد (و مسائل دیگر) نکردند که منتقدان امروزی را راضی کند. تأکید بر «گناهان»ِ – نظر به حساسیت‌ها‌ی سیاسی کنونی- کرده و ناکرده‌ی‌ آن‌ها بسیار آسان‌تر از بهره‌گیری از رهاورد‌های نظری و روش‌شناختی آن‌ها برای نظریه‌پردازی و بررسی آن جنبه‌ از صورت‌بندی‌های اجتماعی سرمایه‌داری است که امروزه به ما مربوط می‌شود (‌مروری بر آثار و نوشته‌های این حوزه این نکته را تأیید می‌کند). استثناهای قابل‌توجه عبارتند از: بربراغلو[۴] که با مرتبط کردن ستم جنسیتی و نژادی به انباشت سرمایه، آن نیروهای زیربناییِ طبقاتی را که تقسیمات جنسیتی و نژادی طبقه‌ی کارگر ایالات متحده را موجب می‌شود بررسی کرده است، و کندال[۵] که قاطعانه در راستای ضرورتِ اجتناب از نژاد‌ی شدن و زنانه‌سازی تضادهای اجتماعی، آن هم توأم با به حداقل رساندن یا نادیده گرفتن طبقه، استدلال کرده است.

در این مقاله قصد دارم استدلال کنم که مارکسیسم حاوی ابزارهای تحلیلی ضروری برای نظریه‌پردازی و تعمیق درک ما از طبقه، جنسیت و نژاد است. می‌خواهم از دیدِ نظریه‌ی مارکسیستی استدلال‌هایی را که برای مطالعات نژاد، جنسیت و طبقه توسط برخی از حامیان اصلی آن‌ها ارائه شده است، به‌طور انتقادی و با ارزیابی نقاط قوت و محدودیت‌شان بررسی کنم، و در این میان نشان بدهم که اگر مطالعه‌ی طبقه، جنسیت و نژاد قرار است به چیزی فراتر از جمع‌آوری مستندات بی‌پایانِ تغییرات در برجستگی نسبی و اثرات ترکیبی آن‌ها در بافتارها و تجربه‌های بسیار خاص دست یابد، مارکسیسم از لحاظ نظری و سیاسی ضروری است.

نژاد، جنسیت و طبقه هم‌چون دیدگاهی در علوم اجتماعی

گمان می‌کنم مدت‌ها قبل از رایج‌شدن دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» (RGC)، اکثر جامعه‌شناسان مارکسیست که قشربندی اجتماعی را آموزش می‌دادند پیش‌تر کارورزهایی ماهر بود‌ه‌اند. برای مثال، سال‌ها بخش جامعه‌شناسی مارکسیستی انجمن جامعه‌شناسی آمریکا در برنامه‌ی‌ سالانه‌اش دوره‌ای درباره‌ی طبقه، جنسیت و نژاد گنجانده بود. من در ٢٩ سال تدریسِ قشربندی اجتماعی و سایر موضوعاتی که در آن‌ها نابرابری دخیل است، دانش‌جویان خود را بی‌شک به این واقعیت توجه می‌دادم که زندگی همه تحت تأثیر ساختارهای طبقاتی، جنسیتی و نژادی/قومیتی (علاوه بر سن و سایر منابع نابرابری) قرار دارد. ما به تعبیر مارکس، «مجموعه‌ای از روابط اجتماعی»[6] هستیم، و زندگی خود را در تلاقی شماری از روابط اجتماعیِ نابرابرِ مبتنی بر ساختارهای سلسله‌مراتبیِ مرتبط با یکدیگر می‌گذرانیم که مجموعاً معرفِ ویژگی تاریخی شیوه‌های تولید و بازتولید سرمایه‌داری است و زیربنای جلوه‌های مشهود آن‌ها به‌شمار می‌رود. من هم‌چنین همواره توجه دانش‌جویان خود را به مشکلات ذاتی در رویه‌ی رایجِ مسلم شمردنِ وجود منافع، ایدئولوژی‌ها، سیاست‌ها و تجربیات مشترکِ مبتنی بر جنسیت، نژاد و قومیت جلب می‌کردم، زیرا موقعیت طبقاتی و تفاوت‌‌ جایگاه‌های اجتماعی – اقتصادیِ درون طبقات، این مجموعه‌های جمعیتی را به طبقات و اقشاری با منافع متضاد و متناقض تقسیم می‌کند. مجموعه‌هایی که در درون طبقه موقعیت طبقاتی یک‌سان، یا مختصات اجتماعی- اقتصادی مشابهی دارند نیز به نوبه‌ی خود با جنسیت، نژاد و قومیت تقسیم شده‌اند، بنابراین فرض این‌که آن‌ها ممکن است به‌‌طور خودانگیخته در گروه‌های سازمان‌یافته و خودآگاه طبقاتی یا موقعیتی ادغام شوند، مشکل‌ساز است. به همین دلیل من در اواخر دهه‌ی ١٩٦٠ و اوایل دهه‌ی ١٩٧٠ به نظریه‌ها‌ی فمینیستی‌‌ که تقسیمات طبقاتی، نژادی و قومیتی در بین زنان و مردان را نادیده می‌گرفتند، و به نظریه‌های پدرسالاری‌ که به ناتوانی نسبیِ بیش‌تر مردان تحت سرمایه‌‌داری بی‌اعتنا بودند، انتقاد داشتم.[7] بعدها یک ارزیابی انتقادی از تز «زنانه شدن فقر» منتشر کردم زیرا نسبت به تأثیراتِ طبقاتیِ موقعیتِ اجتماعی – اقتصادی، تقسیمات جنسیتی و قومیتی در میان زنان و مردان حساس نبود: پیوستگی‌های فقر زنان و فقر مردان را نادیده گرفته بود و به اهمیت این تز در مقام شاخصی قدرت‌مند از مسئله‌ی بینواسازی ِ اقشار پایینِ طبقه‌ی کارگر امریکا پی‌نبرده بود.[8]

با این‌ حال می‌دانم که اکثر جامعه‌شناسان مارکسیسم را جدی نمی‌گیرند و نظریه‌پردازانِ ستم جنسیتی و نژادی، در مجموع، با تقلیل‌گرایی‌هایِ ادعایی منتسب به مارکسیسم دشمنی ورزیده‌اند. مهم‌تر از آن، این‌جا مملکتی است که در آن طبقه جایی در فهم عقل سلیم از جهان ندارد و به‌ طور آشکاری از واژگان سیاست‌مداران و اکثر کارشناسان رسانه‌های جمعی‌ غایب است. به همین دلیل است که با وجود سابقه‌ی مبارزات کارگریِ ایالات متحده، امروزه بیش‌تر احتمال می‌رود که افراد نارضایتی‌های اجتماعی و اقتصادی خود را در قالب‌های جنسیتی، نژادی و قومیتی درک کنند تا قالب‌های طبقاتی، به‌رغم این واقعیت که طبقه یک بٌعد نازدودنی از زندگی همه است. من نه استدلال می‌کنم که نارضایتی‌های مبتنی بر جنسیت یا نژاد اهمیت کم‌تری دارند، و نه این‌که آن‌ها شکلی از «آگاهی کاذب» هستند؛ در شرایط تاریخی کنونیِ ایالات متحده، صرف نظر از استثنائات، بازگو کردن نارضایتی‌های طبقاتی جدا از نارضایتی‌های جنسیتی و نژادی/قومیتی روزبه‌روز دشوارتر شده است. مبارزات ایدئولوژیک و سیاسی علیه «تقلیل‌گرایی طبقاتی» آن چنان موفقیت‌آمیز بوده‌اند که‌، همان‌طور که کندال اشاره کرده است، چیزی معادلِ تقلیل‌گرایی جنسیتی و نژادی/قومیتی می‌انجامند. این وضعیت حاکی از نابودی طبقه به‌عنوان تعییین‌کننده‌‌ی بنیادی زندگی مردم نیست، بلکه رابطه‌ی‌ بین تغییرات ساختاری، صورت‌بندی‌های طبقاتی و آگاهی سیاسی بسیار پیچیده‌تر از آن چیزی است که روایت‌های ساده‌انگارانه‌ی مارکسیسم پیشنهاد می‌کنند. این یک اصل مهم ماتریالیسم تاریخی است که باید بین فرآیندهای مادی یا عینیِ تغییرِ اقتصادی و روش‌های ایدئولوژیکی‌ای (به عنوان مثال روش‌های حقوقی، سیاسی، فلسفی و غیره) که مردم از این فرآیندهای تغییر و تضادها آگاهی یافته و با آن مبارزه می‌کنند، تمایز قائل شویم.[۹] به همین دلیل من از ظهور دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» استقبال کردم، زیرا فکر می‌کردم سهمی در افزایش آگاهی از واقعیت و اهمیت طبقه، و این‌که تا چه حد نمی‌توان ستم نژادی و ستم جنسیتی را جدا از واقعیت‌های استثمار طبقاتی درک کرد، داشته باشد. با این‌ حال انتظارات من نابجا بود: جایگاهی که طبقه در ترتیب سه‌گانه‌ی «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه»، دارد، بازگوکننده‌ی اهمیت نسبی آن در این رویکرد نیز هست: طبقه «ضعیف‌ترین حلقه در این زنجیره» است.[۱۰] البته تغییر جایگاه طبقه در سه‌گانه چندان اهمیتی ندارد، زیرا دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» تفاوت‌های کیفی بین طبقه و سایر خاستگاه‌های نابرابری و ستم را می‌زداید، زدایشی که در ماهیتِ اساساً غیرنظری آن ریشه دارد.

موضوع مطالعه‌ی «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» چیست؟ در اصل، «تقاطع‌های نژاد، جنسیت و طبقه» است.[۱۱] نویسندگان برحسب استعاره‌هایی که برای توصیف ماهیت این تقاطع‌ها استفاده می‌کنند متفاوتند: به‌عنوان مثال ستم سه‌گانه، تعامل، رابطه‌ی متقابل، اثرات تجمیعی، پیوندهای متقابل[۱۲]، هم‌کنشی، رابطه‌ی سه‌گانه، هم‌پوشانی پینگ، نظام‌های تعاملی[۱۳] ، ورطه‌ی چندگانه، به معنای «نه‌تنها چندین ستم هم‌زمان بلکه همچنین روابط ضرب‌پذیر بین آن‌ها»[۱۴]، نظام‌های تکثیرپذیر، هم‌زمان و به‌هم پیوسته‌ی یک کل.[۱۵] اما به نظر می‌رسد کالینز با تفسیرِ ریاضی از این روابط مخالف است، زیرا اظهار می‌دارد که آن‌ها (یعنی نژاد، جنسیت و طبقه) را نمی‌توان «برای ایجاد یک به‌اصطلاح ستم بزرگ به ‌هم اضافه کرد»[۱۶]، در نتیجه آن‌ها را نمی‌توان در هم ضرب کرد. دیدگاه‌های کالینز برای شناخت عناصر اصلی این رویکرد بسیار سودمند است:

١. نژاد، جنسیت و طبقه «سازه‌های متمایز و در عین حال درهم‌تنیده‌ی سرکوب» هستند.[۱۷]

٢. «مفهوم درهم‌تنیدگی، به پیوندهای سطح کلانِ نظام‌های ستم، مانند نژاد، طبقه و جنسیت اشاره دارد.»[۱۸]

٣. «مفهوم تقاطع، فرآیندهای سطح خُرد را توصیف می‌کند – این‌که چگونه هر فرد و گروه موقعیتی اجتماعی را در ساختارهای درهم‌تنیده‌ی ستم اشغال می‌کند با استعاره‌ی تقاطع توصیف شده است.»[۱۹]

٤. «هر کس هویتِ نژادی/جنسیتی/طبقه‌ای خاصی دارد.»[۲۰]

٥. هر فردی هم‌زمان «ستم‌گر و تحت‌ستم است.»[۲۱]

٦. ستم‌ها را نباید رتبه‌بندی کرد و نباید درمورد این‌که کدام ستم بنیادین‌تر است کشمکش کنیم: برای نظریه‌پردازی این ارتباط‌ها لازم است «از نوعی فرضیه‌ی کارگشا مبنی بر هم‌ارزی بین ستم‌ها» حمایت کنیم.»[۲۲]

٧. این دیدگاه مستلزم آن است که پرسش‌های جدیدی مطرح کنیم؛ مانند: «مناسبات فرادستی و فرودستی در اقتصاد سیاسی امریکا چگونه ساختاریافته و حفظ شده‌ است؟ نژاد، طبقه و جنسیت، هم‌چون نظام‌های موازی و درهم‌تنیده چگونه عمل می‌کنند که این رابطه‌ی اساسیِ فرادستی و فرودستی را شکل می‌دهند؟[۲۳]

همان‌طور که کالینز اذعان می‌کند (و این چیزی است که در استعاره‌های قبلی که در پی پرداختن به این موضوع بودند مشهود است) «حوزه‌ی مطالعاتِ نژاد، طبقه و جنسیت با این پرسش پیچیده که چگونه درباره‌ی تقاطع‌ِ‌‌ نظام‌های ستم بیندیشیم دست‌وپنجه نرم می‌کند.»[۲۴] یک راه‌حلِ مبتنی بر این فرض که جنسیت، نژاد و طبقه هم‌زمان تجربه می‌شوند، این است که آن‌ها را هم‌چون «دستاورد‌های موقعیتی» در نظر بگیریم؛ آن‌ها فقط ویژگی‌های فردی نیستند بلکه «چیزی هستند که در تعامل با دیگران به دست می‌آیند»، دیگرانی که به نوبه‌ی خود این ویژگی‌ها را در محیط‌های نهادی موجه می‌سازنند.[۲۵] از این موضع قومی – روش‌شناختی، مردم در فرآیند تعامل با دیگران هم‌زمان متفاوت «رفتار می‌کنند» (یعنی برحسب جنسیت، نژاد و طبقه)، و از طریق «رفتارهای» خود به بازتولید آن ساختارها کمک می‌کنند. همان‌طور که کالینز به درستی اشاره می‌کند، این تحلیل پسامدرن و ساخت‌گرای اجتماعی که ساختارهای سرکوب‌گر را به «تفاوت» تقلیل می‌دهد، «مناسبات قدرت و نابرابرهای مادی را که تشکیل‌دهنده‌ی ستم هستند، کنار می‌گذارد.»[۲۶] راه‌ حلِ قومی – روش‌شناختی به دلایل دیگری نیز ناخشنود‌کننده است که نتیجه‌ی مفروضات اصلی دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» آن است، یعنی این فرض‌ که هرکس هویتی نژادی، جنسیتی و طبقاتی دارد، و این‌که اثراتِ همه‌ی تعاملات اجتماعیْ هم‌زمان «جنسیتی»، «نژادی» و «طبقاتی» است. [۲۷]

مبنا قراردادن رابطه‌ای هم‌ریخت [isomorphic] بین موقعیت ساختاری – این‌که این موقعیت ساختاری به‌صورت تکی یا متقاطع مفهوم‌سازی شده باشد تفاوتی ندارد – و هویت یا هویت‌ها مستلزم جبری ساختاری است، مشابه آن‌چیزی که به «مارکسیسم ارتدوکس» نسبت داده می‌شود. با این‌که درست است و غیر از این نمی‌تواند باشد که همه‌ی‌ اعضای جامعه‌ا‌ی معین هم‌زمان در چندین ساختار قرار دارند که مجموعاً تجارب و چارچوبِ فرصت‌های آن‌ها را شکل می‌دهد، اما موقعیت ساختاری لزوماً مستلزم آگاهی از چنان قرارگرفتنی یا رشدِ هویت‌های متناظر با آن موقعیت‌ها نیست. بنابراین، آن‌طور که کالینز استدلال می‌کند، نمی‌توان فرض کرد که هرکس هویتی نژادی، جنسیتی و طبقاتی دارد، اگرچه اصولاً این درست است که هرکسی در تقاطعِ ساختارهای طبقاتی، جنسیتی و نژادی/قومی قرار دارد. این‌که اکثر افراد در این کشور بیش‌تر احتمال دارد که به جای هویتِ طبقاتی، هویت‌های جنسیتی و نژادی/ قومی را پذیرفته و خودآگاهانه به نمایش بگذارند، بازتابی خودکار از موقعیت‌‌های ساختاری آن‌ها نیست، بلکه اثر ترکیبی عوامل بسیاری است، هم‌چون میراث برده‌داری، حضور اقلیت‌های استعمارشده، ترکیبِ جریان‌های مهاجرتی حال و گذشته، مک‌کارتیسم، توازن قدرت بین طبقات و ویژگی‌های مبارزه‌ی طبقاتی و آخرین اما نه کم‌ اهمیت‌ترین، آثار جنبش‌های دهه‌ی ١٩٦٠ و ایدئولوژی‌های مسلط که محدوده‌های گفتمان سیاسی را تعیین می‌کنند. اندیشه‌ی گنجیده در «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» موقعیت عینی را در تقاطع ساختارهای نابرابری و ستم با هویت‌ها درهم می‌آمیزد؛ یعنی درکِ سوبژکتیو افراد از این‌که واقعاً چه کسی هستند، و این درهم‌آمیختگی راه را برای راه حلِ قومی – روش‌شناختی [نظریه‌ی] «تقاطع» می‌گشاید، که فرض می‌کند همه‌ی افراد آن هویت‌ها را در جریان تعامل اجتماعی به‌کار می‌گیرند، به‌گونه‌ای که کلیه‌ی تبادلات اجتماعیْ «نژادی»، «جنسیتی» و «طبقاتی» هستند (و این سیاهه می‌تواند ادامه یابد: «سنی»، «قومیتی» و غیره).

از آن‌جا که اکثر محیط‌های نهادی با ساختارهایی سلسله‌مراتبی مشخص می‌شوند که افراد را در موقعیت‌های مرتبط با تفاوت جایگاه‌ها، قدرت، امتیاز و غیره، پخش می‌کنند، این احتمال وجود دارد که، جدا از هر تصوری که خودِ افراد از این‌که واقعاً چه کسی هستند داشته باشند، رفتار آن‌ها معمولاً با عبارات مختلفی تفسیر شود: از سوی همتایانشان و از سوی کسانی که در ساختارهای سلسله‌مراتبی در جایگاهی بالاتر از آن‌ها قرار دارند، یعنی در منصب‌هایی که به آن‌ها قدرت تصمیم‌گیری مؤثر بر زندگی مردم دیگر را می‌دهد. هویت‌ قلمرویی مورد مناقشه است، هم محصولِ خودآگاهی عقل سلیم و خودانگیخته و انتخاب‌های سیاسی افراد است که در درک هستی خویش به آن‌ها کمک می‌کند و هم محصول برچسب‌زنی از بالا (به‌عنوان مثال از سوی کارفرمایان و دولت) یا توسط همتایانشان، یعنی اثرات کنش‌های قدرت است. بنابراین مهم است که بین «هویت‌های مشروع» که محصول نهادها و گروه‌های مسلط هستند، و «هویت‌های مقاومت» که از دل مردم عادی سربرمی‌آورد، تمایز قائل شویم.[۲۸] بنابراین چگونگیِ تجربه‌ی «تقاطع‌» خود فرآیندی کاملاً سیاسی است که پرسش‌هایی درباره‌ی‌ این احتمال ایجاد می‌کند که آن‌چه زمانی «هویت‌های مقاومت» بودند با پیوستن به جنبش‌های اجتماعی ممکن است به مرور زمان به «هویت‌های مشروع» تبدیل شوند، آن هنگام که دولت، جهتِ محدود کردن مرزهای سیاسی و حقوقی که سایر شکل‌های خودآگاهی سیاسی را رد می‌کنند، مهارشان می‌‌کند.

در سطح کلانِ تحلیل چگونه می‌توانیم نژادگرایی، جنسیت‌گرایی و جایگاهِ مردم در طبقه‌ و/ یا موقعیت‌‌های اجتماعی- اقتصادیِ مفروض را درک کنیم؟ آیا این‌ها و دیگر ساختارهای نابرابری صرفاً با «رفتار متفاوت» بازتولید می‌شوند؟ با این‌که پژوهش تجربی درباره‌ی این موضوعات برای مستندسازیِ تداوم و فراگیری پیش‌داوری‌ها و کلیشه‌های جنسیتی، طبقاتی و نژادی، که در تعاملات هر روزه و معمولی نفوذ می‌کنند، مهم است، در عین‌ حال هم‌زمان ماهیت محدود، توصیفی و غیرتبیینی «تقاطع‌» را نشان می‌دهد. در بافتارِ نظریه‌ی مارکسیستی، این استدلال که مردم در «مجموعه‌ای از مناسبات اجتماعی» هستند، بدین معنا که هر کس در تقاطعِ ساختارهای اجتماعی متعدد قرار گرفته است، با تصورات یک‌‌سویه، انتزاعی و غیرتاریخی از طبیعت انسان مقابله می‌کند. در بینشی از سنخ «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه»، انتقاد از کلیشه‌های غالب نیز که فقر، نژاد و قومیت را با زنان و وضعیتِ «اقلیت‌» (یعنی «غیرسفیدپوستان») پیوند می‌زنند مفید است، گویی «سفیدپوستان» علاوه بر داشتن «فرهنگ» (قومیتْ فرهنگ گروه‌های به‌نسبت ‌بی‌قدرت به‌شمار می‌آید)، عمدتاً ثروت‌مند و مرد هستند. اما این بینش، نقش‌بسته در استعاره‌ی «تقاطع» و با مرجع قرار دادنِ جایگاه‌های متعددِ افراد در ساختارهایی که کلیت یک صورت‌بندی اجتماعی را می‌سازند، به ما اجازه می‌دهد فقط: الف) توزیع جمعیت در این جایگاه‌های چندگانه را ترسیم کنیم، جایی که بیش‌تر افراد موقعیت‌هایی «متضاد» را اشغال می‌کنند؛ یعنی موقعیت‌هایی که در آن مناسبات فرادست و فرودست تلاقی دارند؛[۲۹] و ب) میزانی که موقعیت‌ها با هویت‌ها تطابق دارند یا ندارند، و الگوهای تصدیق و عدم‌تصدیقِ آن نتیجه را به‌طور تجربی بررسی کنیم. تصویری گرافیکی از چند مورد از این تقاطع‌ها را در پوستر مشهور «پوستر نمایه‌ی آمریکا» [American Profile Poster] به ضمیمه‌ی توصیف دوره‌ای رز از قشربندی اجتماعی ایالات متحده [Rose’s periodic description of US social stratification] می‌یابیم که افراد و زوج‌ها را در تقاطعِ‌‌های مالکیتِ دارائی، سطح درآمد، مشاغل، جنسیت، نژاد، قومیت، سن و وضعیت استخدامی قرار داده است؛[۳۰] توصیفی که تنها در بافتار نظری خاصی معنا دارد، مهم نیست چقدر جامع باشد. «تقاطع‌‌باوری» به‌خودی‌خود، هم‌چون برداشتی از تعدد موقعیت‌هایِ تأثیرگذار بر تجارب افراد، یا به‌عنوان مطالعه‌ای درباره‌ی تغییرات الگومند در هویت‌هایی که افراد، بدون توجه به آن موقعیت‌ها، برای خود قائل هستند، نمی‌تواند خاستگاه‌های نابرابری و یا بازتولید آن‌ها در طی زمان را تبیین کند؛ تقاطع‌باوری باید در «زیرساخت‌های نهادینه‌ی قدرت که نژاد، طبقه و جنسیت را شکل می‌دهند» جای داشته باشد.[۳۱] این زیرساخت‌های نهادینه‌ی قدرت چه هستند؟ چگونه آن‌ها را شناسایی ‌کنیم؟ چگونه تقاطع‌‌باوری را به شرایط امکان آن در سطح کلان، همان ساختارهای «درهم‌تنیده»ی ستم مرتبط کنیم؟ همین‌جاست که دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» به بن‌بستی نظری می‌رسد ‌که فراوانی استعاره‌ها (از قبیل درهم‌‌تنیده‌ شدن، متقاطع شدن و غیره) نه می‌تواند پنهانش کند و نه بر آن‌ غلبه کند. کالینز وجود یک «رابطه‌ی اساسی فرادستی و فرودستی» را در اقتصاد سیاسی امریکا مبنا قرار می‌دهد که از طریق «درهم‌تنیدگی نظام نژاد، طبقه و جنسیت شکل گرفته است.»[۳۲] همان‌طور که اندرسن و کالینز اشاره می‌کنند، مطالعات مبتنی بر «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» نیازمند «واکاوی و نقد نظام‌های موجود قدرت و امتیاز» هستند.[۳۳] با این‌که آن‌ها وجود ساختاری بنیادین یا «اساسی» از مناسبات نابرابر قدرت و امتیاز را که زیربنای نژاد، جنسیت و طبقه است، فرض می‌گیرند، هیچ دیدگاه نظریِ سطح کلانی برای شناسایی این ساختار اساسی و بنیادین ارائه نمی‌شود. در این نقطه است که ماهیت رسمی دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» روشن می‌شود: نژاد، جنسیت و طبقه در عمل هم‌چون مقوله‌های بدیهی تحلیل تلقی شده‌اند که معنای آن‌ها در همه‌ی چارچوب‌ها و بافتارهای نظری ظاهراً ثابت می‌ماند. نظریه‌های رقیب بسیاری درباره‌ی نژاد، جنسیت، طبقه، جامعه‌ی امریکا، اقتصاد سیاسی، قدرت و غیره وجود دارد، اما به هیچ نظریه‌ی خاصی برای تعریف چگونگی به‌کارگیری اصطلاحات نژاد، جنسیت و طبقه، یا تشخیصِ چگونگی ارتباط آن‌ها با بقیه‌ی نظام اجتماعی، استناد نشده است. نژاد، جنسیت و طبقه، و تقاطع‌ و درهم‌تنیدگی‌های آن‌ها تاحدی تبدیل به مانترایی شده است که باید در تک‌تکِ متن‌های نظری به آن استناد شود، زیرا به‌نظر می‌رسد توافقی ضمنی در مورد فراگیر بودن و معنای آن‌ها در میان طرف‌داران مطالعات مبتنی بر دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» ایجاد شده است، به ‌طوری که تنها کار می‌ماند مستندسازی تجربی تلاقی آن‌ها در همه‌جا، زیرا هر اتفاقی که می‌افتد اساساً نژادی، جنسیتی و طبقاتی است. نتیجه‌ی این پذیرشِ پراگماتیکی نژاد، جنسیت و طبقه به‌عنوان داده‌های معلوم، کم‌اهمیت جلوه دادن نظریه و توسل به تجربه هم‌چون منبع دانش است. تأکید بر تجربه در برساختِ دانش، هم‌چون اصلاحیه‌ای بر نظریه‌هایی است که احتمالاً فقط تجربه‌ی قدرت‌مندان را بازتاب می‌دهند. به‌نظر می‌رسد دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» که درکی سوبژکتیو از نظریه ارائه می‌دهد، صرفاً بازتابی از تجربه و آگاهی فردِ نظریه‌پرداز است، نه مجموعه‌ای از گزاره‌هایی که به ‌صورت جمعی و نظام‌مند تحت شرایط خاص تاریخی‌‌‌ای ساخته شده‌اند که اعتبار تاریخی آن‌ها را تا زمانی که آن شرایط حاکم باشد تضمین می‌کند. در عوض، دانش و نظریه عملاً محصول یا بازتاب تجربه، و از همین رو به‌ ناچار ناکامل تصور می‌شوند، به‌طوری که‌ دقت بیش‌تر و جامعیت نسبی را فقط از طریق گردآوری گزارش‌های تجربی همه‌ی گروه‌ها می‌توان تقریب زد. در تولید دانش، چنان اهمیتی به نقش تجربه داده شده که در مقدمه‌‌ی هشت صفحه‌ای بخش اول گزیده‌هایی از دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» کلمه‌ی «تجربه» ٣٦ بار تکرار شده است.[۳۴]

من هم به اهمیت یادگیری از تجربیات همه‌ی گروه‌ها واقفم، به‌ویژه گروه‌هایی که به ‌وسیله‌ی ستم و محرومیت و نیز به ‌واسطه‌ی تأثیر ایدئولوژی‌هایی که شرایط واقعیِ هستی آن‌ها را رازآلود می‌کند خاموش شده‌اند. آموختن این‌که مردم چگونه درک خود از زندگیشان را توصیف می‌کنند بسیار روشن‌گر است، برای این‌که «ایده‌ها بیان آگاهانه‌ی ــ واقعی یا خیالی ــ مناسبات و فعالیت‌های واقعی (ما) هستند»[۳۵]، زیرا «هستی اجتماعی تعیین‌کننده‌ی آگاهی است.»[۳۶] با توجه به این‌که هستی ما را شیوه‌ی تولید سرمایه‌داری شکل داده است، تجربه، برای این‌که کاملاً در مصداق‌های گسترده‌ی اجتماعی و سیاسی آن درک شود، باید در بستر نیروها و مناسبات سرمایه‌دارانه‌ای که آن را تولید می‌کنند قرار داده شود. بنابراین، تجربه به‌‌خودی‌خود غیرقابل‌ اعتماد است، زیرا از لحاظ دیالکتیکی وحدتی از اضداد است؛ منحصر به‌فرد، شخصی، درون‌بینانه و آشکارکننده، و در عین حال کاملاً اجتماعی، جزئی، رمزآلود، و خود محصول نیروهای تاریخی‌ای است که شاید افراد درباره‌شان اطلاعات کمی داشته باشند و یا هیچ ندانند.[۳۷] با توجه به اهداف رهایی‌بخش دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه»، از طریق ابزارهای تحلیلیِ نظریه‌ی مارکسیستی است که می‌تواند از بن‌بستی که با تکرار مداوم تغییرات در استعاره‌ی «درهم‌تنیدگی» ظاهر می‌شود، فراتر رود. با این حال، این کار مستلزم الف) بازاندیشی و اصلاح روابط مفروضِ بین نژاد، طبقه و جنسیت، و ب) بازنگری این تصور است که چون هرکس در تقاطعِ این ساختارها قرار دارد، پس همه‌ی مناسبات و برهم‌کنش‌های اجتماعی «نژادی»، «طبقاتی» و «جنسیتی» هستند.

در دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه»، نژاد، جنسیت و طبقه هم‌چون نظام‌های هم‌ارز ستم، با پیامدهای بسیار منفی برای ستم‌دیدگان ارائه شده است. هم‌چنین ادعا می‌شود نظریه‌پردازیِ روابط بین این نظام‌ها به «یک فرضیه‌ی‌ ‌کارگشای مبتنی بر هم‌ارزی» نیاز دارد.[۳۸] این‌که می‌توان طبقه را صرفاً هم‌چون نظامی دیگر از ستم در نظر گرفت یا نه، بسته به چارچوب نظری‌‌ست که طبقه در آن تعریف شده است. اگر در دیدگاهِ قشربندیِ جامعه‌شناسی سنتی، از زاویه‌ی درجه‌بندی تعریف شود، طبقه صرفاً به اقشار یا مجموعه‌ی‌ جمعیت‌هایی اشاره دارد که براساس شاخص‌های استانداردِ SES (درآمد، شغل و تحصیلات) رتبه‌بندی شده‌اند.[۳۹] طبقه در این معنای غیرربطی و توصیفی هیچ ادعایی مبنی بر این‌که از ستم جنسی یا نژادی بنیادین‌تر است ندارد؛ صرفاً به مجموعه‌‌ای از ویژگی‌های فردی اشاره دارد که افراد را در یک مجموعه یا قشری قرار می‌دهد که به دل‌خواه پژوهش‌گران تعریف شده است (یعنی بسته به داده‌ها و اهداف تحقیقاتی آن‌ها، هرجا از سه یا چهار تا دوازده «طبقه» قابل‌شناسایی است).

اما از منظر نظریه‌ی مارکسیستی، طبقه از نظر کیفی با جنسیت و نژاد متفاوت است و نمی‌توان آن ‌را صرفاً نظامی دیگر از ستم تلقی کرد. همان‌‍‌‌طور که ایگلتون اشاره می‌کند، در حالی‌که نژادپرستی و تبعیض‌ جنسی همیشه بد هستند، طبقه کاملاً «چیز بدی» نیست حتی اگر سوسیالیست‌ها بخواهند آن ‌را ملغی کنند. بورژوازی در مرحله‌ی انقلابی خود نقش ‌مؤثری در ایجادِ دروه‌ی جدیدی از توسعه‌ی تاریخی داشت، دوره‌ای که مردم عادی را از ستم فئودالیسم رهایی بخشید و آرمان‌های آزادی، برابری و برادری را پیش کشید. با این حال، طبقه امروزه با گسترش و تعمیق حاکمیت سرمایه بر سراسر جهان بی‌تردید نقشی منفی بازی می‌کند. از سوی دیگر طبقه‌ی کارگر برای رقم‌زدن پیکار نهایی علیه سرمایه در موقعیتی محوری قرار دارد و از این رو «چیزی بسیار خوب» است.[۴۰] درحالی که نژادپرستی و جنسیت‌زدگی هیچ ویژگی رهایی‌بخشی ندارند، مناسبات طبقاتی به‌شیوه‌ای دیالکتیکی وحدت اضداد است؛ هم میدان‌گاه بهره‌کشی است و هم‌ به‌ طور عینی میدان‌گاهی است که در آن عاملانِ بالقوه‌ی تغییر اجتماعی ساخته می‌شوند. این‌که استدلال کنیم طبقه‌ی کارگر عامل اساسی تغییر است بدین معنا نیست که یگانه عامل تغییر است. طبقه‌ی کارگر البته متشکل از زنان و مردانی است که به نژادها، قومیت‌ها، ملیت‌ها، فرهنگ‌ها و غیره‌ی متفاوت تعلق دارند، به‌گونه‌ای که مبارزات جنسیتی و نژادی/قومی ظرفیت بالقوه‌ی مبارزات طبقاتی را دارند، زیرا با توجه به شکل‌های مالکیت دارائی و توزیع درآمد در همه‌ی کشورهای سرمایه‌داری، کسانی که پرچم مبارزات جنسیتی و نژادی را برافراشته‌اند اکثراً کارگران فاقد مالکیت هستند، از نظر فنی اعضای طبقه‌ی کارگر، مردمانی که برای بقای اقتصادی باید کار کنند، برای دستمزد یا حقوق، و نژادپرستی، تبعیض جنسیتی و بهره‌کشی طبقاتی برای آن‌ها مهم است. اما این چشم‌انداز از طبقه‌‌ی کارگرِ بسیج‌شده‌ای که مبارزات جنسیتی و نژادی زیرمجموعه‌اش نیستند، اما با این حال با آن مرتبط هستند، نیازمند تلاشی آگاهانه و طبقاتی برای پیوند دادن مطالعات مبتنی بر دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» به تحلیل مارکسیستیِ تغییر تاریخی است. تا جایی‌که «طبقه» در دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» مفهومی خنثی، گشوده بر عملاً هر معنای نظری، و صرفاً ستمی در میان دیگر ستم‌ها باقی بماند، [نظریه‌ی] تقاطع پتانسیل انقلابی خود را متحقق نخواهد کرد.

با این همه، می‌خواهم علیه این تصور که طبقه باید معادلِ جنسیت و نژاد شمرده شود، استدلال کنم. من زمینه‌های استدلالم را نه فقط در نقش حیاتی‌ای که مبارزات طبقاتی در فرآیند‌های تحولات تاریخی ایفا کرده‌اند، بلکه همچنین در مفروضات مطالعات متکی بر «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» و بینش‌های قومی – روش‌شناختی که از سوی وست(West) و فنسترمیکر(Fenstermaker) ارائه شده‌اند، می‌جویم. فرضِ هم‌زمانی تجربه (یعنی این‌که همه‌ی برهم‌کنش‌ها نژادی، طبقاتی و جنسیتی هستند) به همراهِ ابهام ذاتی در خودِ برهم‌کنش‌ها، به‌گونه‌ای که وقتی یک نفر فکر ‌می‌کند دارد «جنسیتی رفتار می‌کند»، دیگری ممکن است آن «رفتار» را «رفتار طبقاتی» تفسیر کند، این نکته‌ی اساسی را برجسته می‌کند که کالینز در استدلالش به‌درستی تشخیص می‌دهد که قوم‌شناسیْ مناسبات قدرت را نادیده می‌گیرد. مناسبات قدرت شالوده‌ی همه‌ی فرآیندهای برهم‌کنش‌ اجتماعی است و به همین دلیل است که واقعیت‌های اجتماعی افراد را محدود می‌کند. اما فراگیری قدرت نباید این واقعیت را مخدوش کند که برخی از مناسباتِ قدرت از بقیه مهم‌تر و کران‌مندترند. برای مثال، قدرتی که جذابیت فیزیکی ممکن است به زنی در تعاملاتش با ناظر یا کارفرمای زنِ کم‌تر جذابش بدهد، با قدرت اقتصادی دومی بر اولی قابل‌قیاس نیست. به ‌نظر من هم‌سطح دانستن یا زدودنِ تفاوتِ کیفی بین طبقه، نژاد و جنسیت در دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» پایه و اساس به‌رسمیت‌شناسی این امر است که پرداختن به «مناسبات اساسی سلطه و انقیاد» که اکنون بدون ارتباط با بدنه‌ی اصلی و خارج از مناسبات طبقاتی ظاهر می‌شوند، چقدر مهم است. دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» در تلاش برای ردِ «تقلیل‌گرایی طبقاتی»، با فرض گرفتنِ هم‌ارزی بین طبقه و سایر شکل‌های ستم، هم اهمیت اساسی طبقه را نفی می‌کند، هم مجبور است با فرض گرفتنِ برخی دیگر از ساختارهای «اساسی» سلطه، به اهمیت آن اذعان کند. مناسبات طبقاتی ــ چه منظورمان مناسبات بین سرمایه‌‌دار و کارگران مزدبگیر، چه مناسبات بین کارگران (حقوق‌بگیر و مزدبگیر) و مدیران و ناظران آن‌ها باشد، کسانی که در «جایگاه‌های طبقاتی متضاد»[۴۱] قرار دارند ــ از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا بقای اقتصادی اکثر مردم را این جایگاه‌ها تعیین کرده است. کسانی که در جایگاه‌های طبقاتی مسلط هستند بر کارمندان و زیردستان خود اعمال قدرت می‌کنند و روشی مهم برای به‌کارگیری آن قدرت از طریق انتخاب هویتی است که به کارگران خود نسبت می‌دهند. هر هویتی که کارگران ادعا یا «اجرا کنند»، کارفرمایان در پاسخ می‌توانند ادعاهای آن‌ها را نادیده بگیرند و «عملکردهای» آن‌ها را به شکل دیگری از جمله «نژادی» یا «جنسیتی» یا هر دو و نه طبقاتی قرائت کنند و بدین‌ترتیب جایگاه و ماهیت طبقاتی نارضایتی‌های آن‌ها را کم‌اهمیت جلوه دهند. بنابراین استدلال این‌‌که طبقه اساسی است، «تقلیل» ستم جنسیتی یا نژادی نسبت به ستم طبقاتی نیست، بلکه اذعان به این امر است که قدرت اساسی و «بی‌نام»ِ نهفته در ریشه‌ی تمامی برهم‌کنش‌های اجتماعیِ مبتنی بر «تقاطع»، قدرت طبقاتی است.

جمع‌بندی

تا زمانی که دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» طبقه را به شکل‌ دیگری از ستم تقلیل دهد و از لحاظ نظری التقاطی باقی بماند، به‌طوری که تقاطع و درهم‌تنیدگی، به‌نوعی «در دسترس همه» باشد، به این معنی که برای انواع و اقسام تفسیرهای نظری مفتوح باشد، ماهیت آن استعاره‌های تقسیم و پیوند مبهم باقی می‌ماند و در معرض تفسیرهای متضاد و حتی ضد‌ونقیض خواهد بود. مارکسیسم تنها نظریه‌ی سطحِ کلانی نیست که دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» برای کشف «ساختارهای اساسی سلطه» می‌تواند با آن ارتباط برقرار کند؛ اما به نظر من برای اهداف سیاسیِ رهایی‌بخش دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» مناسب‌ترینشان است.

* این مقاله ترجمه‌ای است از فصل سوم کتاب Marx, Women, and Capitalist Social Reproduction اثر Martha E. Gimenez.

یادداشت‌ها

[1]. Belkhir 1994, p. 79.

[2]. Ibid.

[۳].‌ Eagleton 1996, p. 57 ، هم‌چنین بنگرید به Kandal 1995, P. 143.

[4]. Berberoglu 1994.

[5]. Kandal 1995.

[6]. Marx 1976 (1845), p. 7.

[7]. Gimenez 1975.

[8]. Gimenez 1990

[9]. Marx 1970, P. 21.

[10]. Kandal 1995, P. 143.

[11]. Collins 1997, P. 74.

[12]. Belkhir 1994.

[13]. Belkhir 1993, P.4

[14].‌ ذکر شده در Barnett et al. 1999, p. 14، تأکید از خود متن است.

[15]. Barnett et al. 1999, P. 15.

[16]. Collins, cited in Barnett et al. 1999, P. 15.

[17]. Collins 1998, P. 23.

[18]. Collins 1997, P. 74

[19].‌ همان‌جا.

[20]. Collins 1993, P. 28.

[21].‌ ‌همان‌جا.

[22]. Collins 1997, P. 74.

[23]. Collins 1995, P.29.

[24]. Collins 1997, P. 73.

[25]. West and Fenstermaker 1997, P. 64.

[26]. Collins 1997, P. 75.

[27]. West and Fenstermaker 1997, P. 60

[28]. Castells 1997.

[29]. Wright 1978.

[30]. Rose 1992.

[31]. Collins 1997, P. 74.

[32]. Collins 1993, P. 29.

[33]. Andersen and Collins 1995, P. xiii.

[34]. Andersen and Collins 1995, PP.1-9.

[35]. Marx 1994, P. 111.

[36]. Marx 1970, P. 21.

[37].‌ برای ارزیابی انتقادی تجربه به‌عنوان منبع آگاهی، بنگرید به:

Sherry Gorelick, ‘Contradictions of Feminist Methodology’, in Chow, Wilkinson and Baca Zinn 1996;

برای نقش تجربه در مطالعات فمینیستی و دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» معاصر بنگرید به نقد ۱۹۷۳ جاکوبی از سیاست‌های سوبژکتیویته‌ی دهه‌ی ۱۹۶۰.

[38]. Collins 1997, P. 74.

[39].‌ برای بحثی بسیار عالی درباره‌ی تفاوت بین مفاهیم درجه‌بندی و رابطه‌ای طبقه بنگرید به Ossowski 1963.

[40]. Eagleton 1996, P. 57.

[41]. Wright 1978

از: نقد

2022-05-08 برگزاری جشن جنبش دادخواهی در استکهلم

برگزاری جشن جنبش دادخواهی در استکهلم

برگزاری جشن جنبش دادخواهی در استکهلم

محاکمه حمید نوری، متهم به مشارکت در اعدام زندانیان سیاسی در سال ۶۷، در دادگاه بدوی استکهلم به پایان رسید. گفته ها و یاد مانده های شاهدان جان به در برده و شاکیان جنایات نظام جمهوری اسلامی در دهه شصت، چه در زندانها و چه بیرون از آن، نه تنها در رسانه های ایران و جهان بازتاب یافت، بلکه عاملان و مجریان آن در ایران را نیز به تکاپو و نگرانی وا داشت که خود اذعانی است بر جنایاتی که سالها سعی در لاپوشانی آن داشتند و این حاصلی است پیروزمندانه برای جنبش دادخواهی. پیروزی بر نظامی که تمامیت خواهی را در عرصه نابودی شهروندان آزادیخواه و دگراندیش دنبال میکند.  

و ما، کمیته برگزار کننده جشن جنبش دادخواهی در استکهلم، این پیروزی را فردا در روز یکشنبه ۸ ماه می از ساعت ۱۸ تا ۲۰ در آدرس زیر جشن میگیریم. برگزاری این جشن هم پژواک صدای انسان آزادی خواه و اندیشه ی عدالتخواهانه اوست و هم سپاس از مجریان و برگزارکنندگان دادگاه، شاهدان و شاکیان و هم قدردانی از بازتاب دهنده گان روند دادگاه در ایران و جهان بویژه از منظر آگاهی رسانی از آنچه که رژیم اسلامی تلاش بر پرده پوشی آن داشته است.

امید ما اینست که این اقدام در کنار فعالیت های دیگری که در این زمینه انجام شده، صدای رسای اعتراض همگانی علیه رژیم دیکتاتوری ایران شود و همگام با خواسته های برحق جنبش دادخواهی و دیگر جنبشهای جاری در ایران برای آزادی زندانیان سیاسی، دگراندیش و صنفی و همچنین لغو مجازات اعدام و شکنجه زندانیان گردد.

زمان و مکان جشن:
یکشنبه، ۸ ماه می ۲۰۲۲ از ساعت ۱۸ تا ۲۰

Allaktivitetshuset, Stora salen
Sturegatan 10, Sundbyberg

علاقهمندانی که امکان حضور در جشن را ندارند می‌توانند از طریق لینک زیر پخش مستقیم این مراسم را در اتاق زوم دنبال کنند:

https://us02web.zoom.us/j/85840870816?pwd=WlZzb09hMVJOWVlRVm5sZjNaMk9UZz09

Meeting-ID: 858 4087 0816
Code: 538608

کمیته جشن جنبش دادخواهی در استکهلم
۲۰۲۲-۰۵-۰۷

2022-05-06 تاملی بر روند حقوقی دادگاه حمید نوری/ بابک عماد

تاملی بر روند حقوقی دادگاه حمید نوری/ بابک عماد

تاملی بر روند حقوقی دادگاه حمید نوری

مقدمه
محاکمه حمید نوری به اتهام دست داشتن در قتل‌عام زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت در تابستان ۱۳۶۷، توسط یک کشور ثالث، برای ایران و توده‌های مردم ایران که ده‌ها سال با بی‌عدالتی دست و پنجه نرم کرده‌اند، یک موقعیت بی‌مانند است. این پرونده بسیار سنگین و برای سوئد میلیون‌ها کرون هزینه و برای دستگاه قضائیه سوئد مستلزم کار و وقت و صرف انرژی بسیاری است. مواد محاکمه بسیار گسترده و زمان آن بسیار طولانی و مستلزم برنام‌ریزی دقیق وپُرکاری است.
قتل‌عام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷، برای نخستین بار از طرف یک کشور به‌طور رسمی مورد شناسایی و پژواک قرار می‌گیرد. سوئد نخستین کشوری است که این کشتار را از این طریق رسما مورد شناسایی قرار می‌دهد.
سوئد کشتار زندانیان سیاسی را که نقطه اوج کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت بود، برای دومین بار بعد از دوازده سال که از محاکمه جمهوری اسلامی در دادگاه ایران(ایران تریبونال) می‌گذرد، در سطح وسیعی مطرح می‌کند. دادگاه نوری در سطح گسترده‌ای در رسانه‌های فارسی زبان و در سطح قابل توجهی در رسانه‌های سوئدی انعکاس یافته است. دادگاه حمید نوری، یک بار دیگر کشتار زندانیان سیاسی را در مرکز توجه افکار عمومی قرار داد و آنچه را که برسر زندانیان سیاسی و خانواده‌های جان‌باختگان در دهه شصت آمد، از درون واکاوی می‌کند.
حمید نوری، بتاریخ نهم نوامبر ۲۰۱٩ با حکم خانم کارولینا ویسنلندر، دادستان بخش جرایم سازمان‌یافته بین‌المللی سوئد، در فرودگاه آرلاندا استکهلم دستگیر شد. حکم را خانم ویسلندر یک روز قبل از آن بتاریخ هشتم نوامبر ۲۰۱٩ در غیاب نوری صادر می‌کند. در حکم دستگیری نوری، سه اتهام نقض قوانین بین‌المللی(جنایت جنگی)، جرم سنگین و قتل مطرح می‌شود.
هدف این سطور بررسی اتهام جنگی و ماهیت حقوقی کشتار زندانیان سیاسی به لحاظ قوانین بین‌المللی است. این سطور هم‌چنین قصد دارد از این طریق نشان دهد که انتخاب جنایت جنگی به‌عنوان پایه اتهامات نوری، انتخاب مناسبی به لحاظ ماهیت وشرایط جرم نبوده است.
دادستان در کیفرخواست‌ نوری که بتاریخ ٢٧ ژوئیه ٢٠٢١ منتشر کرد، خواستار مجازات نوری به همان سه اتهامی شد که از ابتدا علیه او طرح شده بود؛ «جنایت جنگی»، «جرم سنگین» و «قتل».
دادستان در باره «جنایات جنگی» گفت که این جرم نه تنها در قوانین سوئد بلکه در قوانین بین‌المللی نیز از جدی‌ترین اقدامات جنایی محسوب می‌شوند. وی توضیح داد که این نوع جرایم چنان سنگین تلقی می‌شوند که فارغ از این که چه کسی و یا کجا آن‌ها را مرتکب شده‌ باشد، دادگاه‌های کشوری در صورت لزوم قادر و موظف به انجام دادرسی هستند. وی در ادامه گفت که بر اساس این اصول و به دلیل تعهدات بین‌المللی و اصل صلاحیت قضایی جهانی، سوئد رسیدگی به اتهامات حمید نوری را آغاز می‌کند.
در مورد «قتل» تاکید می‌کند که حمید نوری متهم به قتل تعداد زیادی از زندانیانی است که با گروه‌های مختلف چپ‌ همراه می‌کردند و از سوی مقام‌های جمهوری اسلامی گناه‌کار تلقی شدند.
دادستان می‌گوید این اعدام‌ها بر خلاف موج اول اعدام‌های دسته‌جمعی در ارتباط با جنگ مجاهدین و جمهوری اسلامی در نظر گرفته نمی‌شود، بلکه بر اساس قانون جزایی سوئد، به عنوان «قتل» طبقه‌بندی می‌شود.
«جنایت جنگی»
در پاراگراف اول کیفرخواست نوری آمده است که درگیری سازمان مجاهدین و جمهوری اسلامی در سال 1367 بخشی از درگیری ایران و عراق بوده است که از شهریور 1359 آغاز شد و تا مرداد 1367 ادامه یافت. بدین ترتیب مجاهدین بخشی از درگیری مسلحانه بین‌المللی شدند. این حملات از خاک عراق آغاز و با پشتیبانی و همکاری ارتش عراق انجام می‎شد.
عملیات مجاهدین در پاراگراف اول جز آنکه بخشی از درگیری مسلحانه بین‌المللی بین ایران و عراق تلقی شده است، بعنوان یک «درگیری مسلحانه غیربین‌المللی» بین حمهوری اسلامی و مجاهدین هم در نظر گرفته شده است.

درست است که عراق با ارائه پناهندگی و زمین به سازمان مجاهدین برای استقرار در عراق کمک کرد و اسلحه و پول و امکانات به آنان داد و از آنان حمایت کرد، اما این کمک ماهیت درگیری بین مجاهدین و جمهوری اسلامی را به‌عنوان یک درگیری غیربین‌المللی تغییر نمی‌دهد. عراق در جریان فروغ جاویدان در تابستان شصت‌و‌هفت هیچ نیرویی برای کمک به مجاهدین علیه جمهوری اسلامی به ایران نفرستاد و مجاهدین هرگز به‌عنوان ارگانی از ارتش و دوایر دولتی عراق ظاهر نشدند. بدون تردید حمله مجاهدین به جمهوری اسلامی نمی‌توانست بدون اطلاع و اجازه دولت عراق انجام گیرد. این نیز ماهیت درگیری بین مجاهدین و جمهوری اسلامی را به‌عنوان یک درگیری غیربین‌المللی تغییر نمی‌دهد. حمله از خاک عراق انجام می‌گرفت و طبیعی بود که باید با اطلاع و اجازه دولت آن کشور انجام می‌گرفت. عملیات فروغ جاویدان، عملیات مشترک عراق و مجاهدین علیه جمهوری اسلامی و بخشی از جنگ ایران و عراق نبود. قرائن و شواهدی که خلاف این را نشان دهد در دست نیست.

در پرونده بُمبا، دادگاه کیفری بین‌المللی(آی سی سی) اظهار کرد: یک درگیری زمانی به یک درگیری مسلحانه بین‌المللی تبدیل می‌شود که در آن دولت دومی، مستقیم یا غیرمستقیم، با دولت مقابل درگیر شود. دادگاه تجزیه و تحلیل خود را بر روی این موضوع متمرکز می‌کند که آیا شورشیان ژنرال بوزیزه یا هر یک از نیروهای همسو از طرف یک دولت خارجی عمل می‌کردند یا خیر.
دادگاه در ادامه به این نتیجه می‌رسد که «هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد دولت چاد در سازماندهی، هماهنگی یا برنامه ریزی اقدامات نظامی شورشیان ژنرال بوزیزه نقش داشته است.»

همچنین عملیات مجاهدین در شرایطی ممکن است بین‌المللی تلقی شود که محل استقرار مجاهدین در عراق و موافقت دولت عراق برای استفاده آنها از خاک این کشور به‌عنوان پایگاهی برای جنگ علیه جمهوری اسلامی بوده باشد.
اردوگاه مجاهدین در عراق به‌عنوان پایگاه جنگ این سازمان علیه جمهوری اسلامی نبوده است. مجاهدین بعد از آن‌که در سال ۱۳۶۵ از فرانسه رانده شدند، مرکز اصلی فعالیت‌های خود را به عراق منتقل کردند. یک سال بعد در سی خرداد شصت‌وشش «ارتش آزادیبخش» را در این اردوگاه تاسیس کردند. بعد از تاسیس «ارتش آزایبخش»، مجاهدین سه عملیات علیه جمهوری اسلامی انجام داد که بزرگ‌ترین آنها عملیات فروغ جاویدان بود. سازمان مجاهدین بعد از آن‌که رژیم وقت عراق قطعنامه صلح را با جمهوری اسلامی امضا کرد، تا زمانی که در سال ۲۰۰۳ از سوی نیروهای متجاوز آمریکایی خلع سلاح شدند، هیچ عملیاتی علیه جمهوری اسلامی انجام نداد.
ممکن است برخی بگویند حتی اگر میان مجاهدین و جمهوری اسلامی درگیری نبوده باشد، اما صلح هم نبود است. صلح به این معنی که قرارداد صلحی میان آنان امضا نشده است. این استنتاج بیشتر سیاسی است تا حقوقی. قوانین جنگ، آن دسته از جرایمی را مصداق جنایت جنگی می‌داند که در حین جنگ و یا در رابطه با جنگ اتفاق افتاده باشد. قوانین جنگ، مفهومی را که در رابطه با جنگ به‌دست می‌دهند، این است که یکی از طرفین جنگ، در حین درگیری گروهی را اعم از سرباز، خدمه شخصی و درمانی یا غیرنظامیان را به گروگان گرفته باشد وهمه‌ی آنها یا بخشی از آنها را در جریان جنگ و یا بعد از خاتمه جنگ به قتل برساند. بنابراین تعریف، زندانیان مجاهد که سال‌ها در زندان بوده‌اند، اسیر و گروگان جنگی محسوب نمی‌شوند.
جمهوری اسلامی زندانیان چپ و کمونیست را به چه اتهامی گشت؟ سازمان‌های آنها که با جمهوری اسلامی جنگ نکرده بودند. دادستان پرونده حمید نوری دلیلی برای اعدام زندانیان چپ در کیفرخواست‌ ارایه نمی‌دهد. او تنها به این مساله پسنده می‌کند که جمهوری اسلامی بعد از اعدام مجاهدین، تصمیم گرفت زندانیان وابسته به سازمان‌های چپ را اعدام کند چون آنها را «گناهکار» می‌دانست. او توضیح نمی‌دهد که چگونه جمهوری اسلامی بدون دلیل و به یک باره تصمیم می‌گیرد زندانیان چپ را نیز اعدام کند و یا علت آنکه آنها را «گناهکار می‌دانست، چه بود؟

کیفرخواست حمید نوری، دو فعل مجرمانه زیر را بعنوان افعال زیرساخت جنایت جنگی برای سمت «دستیار دادیار یا در مقام یا نقش مشابه‎ای» در زندان گوهردشت برشمرده است:
1- مشارکت مستقیم در صدور و اجرای احکام اعدام هیئت‎ دادگاه‌گونه که به فتوای خمینی تشکیل شد و روال رسیدگی‌اش مغایر موازین پایه محاکمه عادلانه تحت قوانین بشردوستانه بود. همچنین تشویق و فراخواندن دیگر عاملان برای مشارکت در اعدام زندانیان، با یاری رساندن به او و دیگر مقامات بلندمرتبه.
2- مشارکت مستقیم در عذاب روحی زندانیان با ایجاد اضطراب شدید مرگ که مصداق شکنجه و رفتار غیرانسانی است از طریق بردن زندانیان به نزد هیئت و/یا آوردن آنها به راهروی مرگ و منتظر نگه داشتن آنها برای مواجهه با یا شنیدن تصمیم هیئت،‌ و در مورد اعدام‌شدگان، بردن آنها به محل اعدام و فراهم آوردن تمهیدات لازم برای اعدام و همچنین تشویق و فراخواندن دیگر عاملان برای ارتکاب شکنجه و رفتار غیرانسانی با زندانیان از طریق یاری کردن او و دیگر مقامات بلندمرتبه.
دادستان از دادگاه درخواست کرده که افعال فوق را در درجه نخست بعنوان بخشی از یا در پیوند با «درگیری مسلحانه بین‎المللی» بین ایران و عراق در نظر بگیرد و حمید نوری را محکوم کند؛ بر اساس ماده 147 کنوانسیون چهارم ژنو (1949) در پیوستگی با مواد 75 و 85 پروتکل الحاقی اول کنوانسیون‌های ژنو مربوط به حمایت از غیرنظامیان در درگیری‎های بین‎المللی (1977) و اصول عام شناخته شده حقوق بشردوستانه بین‎المللی.
در درجه دوم نیز دادستان از دادگاه خواسته که این افعال را بعنوان بخشی از یا در پیوند با «درگیری مسلحانه غیربین‎المللی» بین جمهوری اسلامی و مجاهدین در نظر بگیرد و حمید نوری را بر اساس نقض فاحش ماده 3 مشترک در کنوانسیون‎های چهارگانه ژنو مربوط به درگیری‎های مسلحانه غیربین‎المللی و اصول عام شناخته شده حقوق بشردوستانه بین‎المللی محکوم کند‎.
در کیفرخواست از «مصادیق و مولفه»های «جنایات جنگی» استفاده شده است. دادستان «قتل» را نیز به فهرست اتهام‌های حمید نوری افزوده است تا چنانچه دادگاه نتواند «پیوند» ادعا شده بین افعال مجرمانه و یک درگیری مسلحانه بین‎المللی یا غیربین‎المللی را احراز کند، در صورت کافی دانستن شواهد برای احراز غیرقانونی بودن اعدام‎های گسترده، حمید نوری را به قتل محکوم کند.
براساس ماده 3 مشترک کنوانسیون ژنو، مسئولیت کیفری در یک درگیری مسلحانه غیر بین‌المللی به همان اندازه است که در رابطه با یک درگیری مسلحانه بین‌المللی اعمال می‌شود.
در قوانین سوئد، برای «جنایت جنگی» حداکثر شش سال زندان تعیین شده است. در قانون جدید که از اول ژانویه ۲۰۲۲ به اجرا آمد، «جنایت جنگی» به دو بخش جنایت جنگی سبک و جنایت جنگی سنگین تقسیم شده است. در بند ۱۰ قانون کیفری ((۴۰۶/۲۰۱۴) سوئد که از اول ژانویه ۲۰۲۲ به اجرا در آمد، مجازات کسانی که مرتکب جنایت جنگی شده‌اند، حداکثر شش سال حبس در نظر گرفته شده است. اما اگر جرم سنگین تلقی شود، حداقل مجازات چهار سال و حداکثر هجده سال حبس و یا ابد در نظر گرفته شده است.
در تعریف جرم سنگین آماده است، جرمی سنگین تلقی می‌شود که بخشی از یک طرح یا سیاست یا بخشی از یک جنایت همه جانبه بوده باشد.
طبق قانون کیفری (۴۰۶/۲۰۱۴) سوئد، فرد محافظت شده به کسی اتلاق می‌شود که مجروح، بیمار، اسیر جنگی یا غیرنظامی و کسی باشد که مطابق اولین پروتکل الحاقی سال 1977کنوانسیون ژنو مورخ 12 اوت 1949 از حمایت ویژه برخوردار باشد. یا در غیر این صورت مشمول قوانین عمومی بین‌المللی در درگیری‌های مسلحانه یا تحت اشغال باشد.

نقض قوانین بین‌المللی
نقض قوانین بین‌المللی شامل نسل کشی، جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی‌ می‌شود و در تمامی قوانین بین‌المللی به آنها پرداخته شده است. تا پیش از معاهده رُم، که 17 ژوئیه ۱۹۹۸ به تصویب رسید و در ژوئیه ۲۰۰۲ با تشکیل دیوان بین‌المللی کیفری (آی سی سی) به اجرا در آمد، به هر سه این جرایم در کنوانسیو‌ن‌ها و معاهده‌های حقوقی بین‌‌المللی و پروتکل‌های الحاقی، از جمله در قوانین حقوقی بشردوستانه بین‌المللی، حقوق بشر بین‌المللی و در عرف حقوق بین‌الملل اشاره شده است.

«نسل کشی»
کشتار ۱۳۶۷ را می‌توان در پاره‌ای موارد به عنوان نسل کشی نیز به حساب آورد، زیرا نه تنها به دلایل سیاسی بلکه به دلایل مذهبی نیز انجام شده است. کافی است به ماهیت سئوالاتی که از زندانیان پرسیده می‌شد و به اعتقادات آنها اشاره می‌شد فکر کنیم. این امر به حدی پیش پا افتاده است که می‌توان آنرا در سئوالات عقیدتی که از قتل‌عام شدگان شد، مشاهده کرد. سئوالات عقیدتی بیشتر شامل زندانیان چپ بود و چون اکثریت اعدام شدگان مجاهد بودند، وارد شدن به مقوله نسل کشی کار را برای اثبات آن دشوار می‌کند، اگرچه برخی سئوالات از مجاهدین نیز از جمله برگشت از نظرشان و وادار کردن آنها به توبه، بنوعی رنگ و بوی عقیدتی داشت.
عقیده کشی از آن روی نیز می‌تواند موضوع نسل کشی پرونده کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ باشد، زیرا جمهوری اسلامی می‌خواست زندانیان را مجبور کند از عقیده خود دست بکشند و توبه کنند و عقیده و نظر جمهوری اسلامی را به‌پذیرند.
به عبارت دیگر، زندانیان نه تنها به دلیل تعلقات سیاسی‌شان، بلکه به دلایل عقیدتی/مذهبی نیز کشته شدند. در ماده۲کنوانسیون نسل‌کشی 1948 آمده است: «نسل‌کشی به معنای هریک از اعمالی است که به قصد نابود کردن، به طور کلی یا جزئی، یک گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی و ایدئولوژی انجام می‌شود»

«جنایت علیه بشریت»
واژه جنایت علیه بشریت به‌طور جسته و گریخته از قرن‌ها پیش مورد استفاده قرار می‌گرفت اما در شکل فعلی آن در سال 1915.م، به‌کار رفت. در آن سال، انگلستان و روسیه و فرانسه در اعلامیه مشترکی قتل‌عام ارامنه توسط دولت عثمانی را جنایت علیه بشریت دانسته و مرتکبان را مسؤل دانستند.
اگرچه تعریف جامعی از جنایت علیه بشریت تا قبل از ظهور معاهده(اساسنامه)‌ رُم، که اول ژوییه‌ی ۲۰۰۲ به اجرا درآمد، جایی مدٌون نشده بود، با این همه در سال ١٩٨٠، یکی از بخش¬های اصلی عرف حقوق بین-الملل، تعریف جنایت علیه بشریت را تدوین کرد و خواستار پی‌گرد کسانی شد که مرتکب این جنایت شده‌اند.
جنایت علیه بشریت، شامل تعرض‌ جدی به حرمت و تحقیر و خفیف کردن انسان¬ها است. این‌ جنایات از آن دسته از جنایات جدی هستند که کل جامعه‌ی بشری را متأثر می¬کنند، چرا که تمام انسانیت از طبیعت این نوع حملات علیه مردم آزار می¬بیند. درنتیجه، عرف حقوق بین‌الملل با بازگشت به پذیرش اعمال خاص به‌عنوان اعمال «خلاف قوانین انسانی» در اعلامیه‌ی سال ۱۸۶۸سن پترزبورک، این اعمال را محکوم کرد و خواستار پی‌گرد مرتکبین آن شد.
در این مورد ‌که چه عملی جنایت علیه بشریت محسوب می‌‌شود، کمیسیون کنفرانس صلح ورسای در سال ۱۹۱۹ به صراحت اعلام کرد که این جنایات شامل قتل و کشتار، تروریسم برنامه‌ریزی شده، کشتن گروگان‌ها، شکنجه‌ی شهروندان، گرسنگی دادن تعمدی شهروندان، تجاوز، ربودن دختران و زنان به منظور وادار کردن آن‌ها به تن فروشی، تبعید مردم غیرنظامی، نگه‌داری شهروندان در شرایط غیرانسانی، وادارکردن شهروندان به کار اجباری در رابطه با عملیات نظامی دشمن، اعمال مجازات دسته‌جمعی و بمباران عمدی اماکن بی‌دفاع و بیمارستان‌ها است.
در رأی دادگاه نورنبرگ که اول اکتبر ۱۹۴۶ صادر شد، جنایت علیه بشریت مقوله‌ی قانونی پراهمیتی بود که به کشتار و اذیت و آزار یهودیان و دیگر شهروندان توسط رژیم نازی اطلاق شد. ماده‌ی ۶ (ث) این منشور که دادگاه‌ها اغلب از آن به‌عنوان آغاز نقطه‌ی شروع حقوق جزائی بین‌الملل معاصر استفاده می¬کنند، جنایت علیه بشریت را چنین تعریف کرده است: «قتل، اعمال بردگی، تبعید و سایر اعمال غیرانسانی که علیه مردم غیرنظامی، پیش از جنگ یا در خلال جنگ به اجرا در آمده باشد، آزار به دلایل سیاسی، نژادی یا مذهبی در ارتباط با هرگونه جنایتی که در حوزه‌ی اختیارات قضایی دادگاه باشد، فارغ از این‌که ناقض قوانین کشوری باشد که در آن جرم واقع شده است یا نه.»
اولین رأی دادگاه نورنبرگ نشان داد که منشور دادگاه جنایی بین¬المللی، جوهر کنونی حقوق بین‌الملل است. دادگاه نورنبرگ اعلام داشت عرف حقوقی می‌تواند مبنای تعریف جنایت علیه بشریت باشد. در سال ۱۹۴۶، مجمع عمومی سازمان ملل، اصول نورنبرگ و از جمله تعریف منشور را به‌ عنوان بیانی از عرف حقوقی تصویب کرد . در سال ۱۹۵۰، کمیسیون حقوق بین‌الملل نیز همین کار را انجام داد.
از آن زمان به بعد عرف حقوق بین‌الملل از تعریف نورنبرگ فراتر رفت و لزوم وجود ارتباط میان جنایت علیه بشریت و درگیری¬های مسلحانه را حذف کرد، اما در سایر موارد تغییری ایجاد نکرد.

دادگاه آیشمن، او را به ارتکاب جنایت علیه بشریت محکوم کرد. در تعریف این‌گونه جنایات علیه بشریت، دادگاه از منشور نورنبرگ و سایر قوانین بهره گرفت. دادگاه بر این نکته تأکید کرد که جنایت علیه بشریت، «امروز باید به اعمالی اطلاق شوند که عرف حقوق بین¬الملل توسل به آن‌ها را ممنوع دانسته‌ است- اعمالی که سرشت جنایی «جهانی» دارد و ارتکاب آن‌ها منجر به مسئولیت جنایی فردی می‌شود.»

«جنایت علیه بشریت» با اصل صلاحیت قضایی بین‌المللی قابل اجرا است و شامل محدودیت زمانی نمی‌شود. عکس قضیه در مورد پیگرد جنایت علیه بشریت نیز صادق است و اهمیت آن با گذشت زمان کاهش نمی یابد.

بعد از جنگ دوم جهانی، جامعه‌ی جهانی هم‌چنان به انعقاد معاهده‌ها و قطعنامه‌هایی ادامه داد و بر مجازات کسانی تأکید می‌کنند که علیه بشریت‌ مرتکب جنایت شده¬اند؛ فارغ از این‌که این جنایت در زمان جنگ یا صلح اتفاق افتاده باشند.
این تحولات به‌عنوان توسعه و گسترش حقوق جنایی و بین‌المللی تلقی می‌گردد. از طرف دیگر، با تدوین کنوانسیون کشتار دسته جمعی، برخی از مفاهیم جنایات علیه بشریت مانند کشتار زندانیان سیاسی، مقبولیت حقوقی پیدا کرده است.
مجمع عمومی سازمان ملل متحد درسال ۱۹۶۸ معاهده‌ی منع کاربرد محدودیت‌های قانونی نسبت به جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت را تصویب کرد و جهت تأیید در اختیار اعضای این سازمان قرار داد. مطابق این معاهده، جنایت علیه بشریت در حقوق بین‌الملل از «وخیم‌ترین جنایات است.»

جنایت علیه بشریت از جمله اعمالی است که در حوزه‌ی مسئولیت دولت و مسئولیت کیفری فردی، به طور قاطع در معاهده‌ها، توافقنامه¬ها و میثاق¬های بین¬المللی مورد تأکید قرار گرفته است. قطعنامه¬های مجمع عمومی سازمان ملل متحد، این جنایات را با لحن قوی ناقض قوانین بین¬المللی می¬شمارند. در روند دادرسی-های رسمی، در سال¬های منتهی به سال ١٣۶٧ تریبونال¬های بین¬المللی و دادگاه¬های محلی شماری از افراد را به جرم جنایت علیه بشریت محکوم کردند.
با توجه به تعداد زیاد (هزاران) اعدام‌ها و با توجه به شرایط این اعدام‌ها و سیستماتیک(نظامند) وگسترده بودن آن‌ها، کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷جنایت علیه بشریت محسوب می‌شود. جنایت علیه بشریت در اساسنامه دادگاه بین‌المللی کیفری به‌صورت کامل‌تری از نسخه‌های پیشین این جرم تعریف شده است. ماده 7 اساسنامه دادگاه بین‌المللی کیفری در این باره می‌گوید: از نظر این معاهده، «جنایت علیه بشریت» به هریک از اعمال زیر اطلاق می‌شود که به عنوان بخشی از یک عمل برنامه‌ریزی شده، گسترده و سیستماتیک علیه جمعیت غیرنظامی با آگاهی انجام شود: الف) قتل؛ […]، (ج) شکنجه […]”
در تعریفی که در بنده ۸ این معاهده آمده است، دستگیری خودسرانه و کشتار غیرنظامیان به منزله “حمله نطامند(سیستماتیک) علیه هر جمعیت غیرنظامی” – و عنصر مادی- قتل و شکنجه است. بنابراین، کوچکترین تردیدی وجود ندارد که کشتارها زندانیان سیاسی در تابستان 1367 جنایت علیه بشریت بوده است. طبق این تعریف، شکنجه و بدرفتاری با زندانیان سیاسی در تابستان 1367 نیز شامل محدودیت زمانی نمی‌شود.
معاهده رُم در سال ۲۰۱۴ به قوانین سوئد وارد شد. معاهده رُم و هم‌چنین قانون ۲۰۱۴ سوئد، شامل نسل کشی، جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی است.
در ماده ۲۹ اساسنامه دادگاه کیفری بین‌المللی(آ سی سی) تصریح شده است جرایمی که سرشت جهانی دارند، از جمله جنایت علیه بشریت، نسل کشی و جنایت جنگی، شامل هیچ محدودیت زمانی و مکانی نیستند. این ماده نیز همراه با سایر موارد مطروحه در اساسنامه(معاهده) رُم در قانون ۲۰۱۴ سوئد بازتاب پیدا کرده است و طبق آن جرایم سنگین از جمله نسل کشی، جنایت جنگی، جنایت علیه بشریت و قتل شامل محدودیت زمانی و مکانی در سوئد نمی‌شود.
در ماده ٢ فصل ٣٥ قانون کیفری سوئد که ٢١ دسامبر ١٩٦٢ به تصویب رسید و اول ژانویه ١٩٦٥ به اجرا در آمد، تصریح شده است که جرایم سنگین هم‌چون نسل کشی، جنایت علیه بشریت، جنایت جنگی و اعمال تروریستی شامل محدودیت زمان نمی‌شوند.

در ماده یک «کنوانسیون عدم اعمال محدودیت‌های قانونی در ارتباط با جنایات جنگی وجنایت علیه بشریت» ،
که از سوی سازمان ملل از ۱۱ نوامبر ۱۹۷۰ لازم الجرا شد، هیچ محدودیت قانونی در مورد جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی، صرف نظر از تاریخ ارتکاب آنها اعمال نمی‌شود.
جنایت علیه بشریت، چه در زمان جنگ اتفاق افتاد باشد و چه در زمان صلح، همانگونه که در منشور دادگاه نظامی بین‌المللی نورنبرگ بتاریخ 8 اوت 1945تعریف شده است و سازمان ملل آنرا طی دو قطعنامه شماره ۳ بتاریخ ۱۳ فوریه ۱۹۴۶ و قطعنامه شماره ۹۵ بتاریخ ۱۱ دسامبر ۱۹۴۶ تایید کرده است و به ویژه در کنوانسیون ژنو بتاریخ ۱۲ اوت ۱۹۴۹ از آن و هم‌چنین جنایت جنگی به عنوان «نقض‌های شدید» تاکید شده است، شامل محدودیت زمانی نمی‌شوند.

از آنجا که حمید نوری درکشتار زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت نقش داشته است، در هرکجا که باشد تحت عنوان «جنایت علیه بشریت» قابل تعقیب است. جنایات علیه بشریت باعث اعمال صلاحیت قضایی جهانی در هر کشوری می‌شود. این اصل توسط کمیسیون حقوق بین‌الملل در پیش نویس قانون جنایات علیه صلح و امنیت بشریت (1996) نیز به رسمیت شناخته شده است.
در چنین وضعیتی، هیچ مشکلی برای ادعای دست داشتن حمید نوری در جنایات علیه بشریت وجود ندارد. گذشت زمان هیچ‌گونه محدودیتی را ایجاد نمی‌کند. این امر حتی در ماده ۷ و ماده ۲۹ اساسنامه دادگاه کیفری بین‌المللی(آ سی سی) تصریح شده است.

به‌موجب قوانین سوئد و قوانین حقوقی بین‌المللی و سوابق تاریخی که به آنها اشاره شد و هم‌چنین اصل قانون کیفری جنایت علیه بشریت، دادستان به هنگام جرم انگاری علیه نوری، هیچ محدودیتی برای انتخاب «جنایت علیه بشریت» به‌عنوان اساس اتهامات حمید نوری نداشته است. این اتهام می‌توانست او را در موقعیت بسیار محکم‌تری قرار دهد و اثبات آن نیز به‌ویژه برای گرفتن حکم بالا برای او، برای‌اش راحت‌تر بود.
برخلاف اتهام‌های مربوط به جنایات جنگی، الزامی نیست که جنایت علیه بشریت با جنگ تحت عرف حقوق بین¬الملل در دوره‌ی زمانی دادرسی این دادگاه، پیوند داشته باشد.
به‌علاوه، کسانی که به دلایل سیاسی یا عقیدتی زندانی هستند، طبق حقوق بین‌الملل در رابطه با جنایت علیه بشریت، افراد غیرنظامی محسوب می‌شوند.
هفت دادستان دادگاه ایران(ایران تریبونال ) با استناد به قوانین بین‌المللی که به بخشی از آنها در این سطور اشاره شده است، از دادگاه تقاضا کردند جمهوری اسلامی را در رابطه با «جنایت علیه بشریت« مسئول بداند. شش قاضی بین‌المللی این دادگاه، شواهد و عدله تیم دادستانی را برای احراز پیوند بین افعال مجرمانه و غیرقانونی بودن اعدام‌های گسترده دهه شصت، کافی دانست و به‌موجب میثاق بین‌المللی حقوق مدنی وسیاسی و هم‌چنین عرف حقوق بین‌الملل اعلام کرد که جمهوری اسلامی ایران در جریان کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت، حقوق بین¬الملل را نقض کرده و علیه شهروندان خود مرتکب جنایت علیه بشریت شده است.
این حکم از همان اوایل دستگیر نوری، به‌درخواست پلیس و دادستانی سوئد در اختیار آنان قرار گرفت. این حکم سند بسیار قوی حقوقی بین‌المللی در رابطه با ماهیت حقوقی کشتار زندانیان سیاسی، نه تنها در رابطه با دهه شصت، بلکه در رابطه با کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ است.

خانم کریستینا لیندوف کارلسون، دادستان پرونده نوری، دو ماه پیش از انتشار کیفرخواست، در پاسخ به سئوالی که از او پرسیده شد بر چه اساسی کشتار زندانیان سیاسی را جنایت جنگی می‌داند، نوشت: «برای اینکه یک عمل جنایت جنگی ارزیابی شود، لازم است که درگیری مسلحانه وجود داشته باشد و آن عمل با درگیری مسلحانه ارتباط داشته باشد.»
دادستان پرونده نوری، در پاسخ به سئوال دیگری که از او پرسیده شد چرا زندانیان چپ که همانند زندانیان مجاهد به«هیات مرگ» رفته و زنده ماندند، شاکی تلقی نمی‌شوند، نوشت: اعدام‌ زندانیان چپ را نمی‌توان به عملیات جنگی مرتبط کرد، به همین دلیل، اقداماتی که علیه جان بدربردگان چپ انجام گرفت، شامل محدودیت زمان شده است . وی در ادامه می‌نویسد: باید توجه داشته باشید که قانون جنایت علیه بشریت اول ژوئیه 2014 در سوئد قانون شد.
طبق قوانین بین‌المللی و‌هم‌چنین عرف حقوق بین‌الملل، جنایت جنگی تنها در حین درگیری مسلحانه واقع می‌شود. بعد از آن، هر جنایتی که اتفاق بیافتد، چنانچه معیارهای مربوط به ماده ۷ اساسنامه رُم را برآورد کند، که بازتاب عرف حقوق بین‌الملل است، می‌تواند جنایت علیه بشریت محسوب شود.
یک تفاوت مهم بین «جنایت علیه بشریت» و«جنایات جنگی» وجود دارد. جنایات جنگی تنها در حین درگیری مسلحانه واقع می‌شوند درحالی که جنایت علیه بشریت ممکن است در هر زمانی واقع گردد، از جمله در زمان صلح یا در شرایط خشونت‌آمیز که به درگیری مسلحانه نمی‌رسد. برخلاف جنایت جنگی، آنها رویدادهای منزوی یا پراکنده نیستند که توسط سربازان در زمان جنگ اتفاق افتاده باشد، بلکه بخشی از یک سیاست دولت و یا یک رویه گسترده از جنایاتی هستند که در مقیاس بزرگ به عنوان بخشی از یک عمل نظام‌مند علیه جمعیت غیرنظامی هدایت، برنامه‌ریزی و سازماندهی می‌شوند.

به‌عنوان مثال، یک عمل منفرد تجاوز که مرتبط با یک درگیری مسلحانه انجام می‌شود به وضوح یک جنایت جنگی است. هرچند اگر این عمل به عنوان بخشی از یک الگوی گسترده‌تر و نظام‌مند تجاوز به غیرنظامیان مرتکب شده باشد، «جنایت علیه بشریت» است.

با این وجود، چگونه یک نفر می‌داند که یک فعل خاص جنایت علیه بشریت است؟
دست کم باید یکی از شرایط ذیل واقع شود:

۱- فعل باید به عنوان بخشی از یک حملۀ گسترده که علیه جمعیت غیرنظامی هدایت شده حادث شود. حمله باید در مقیاس بزرگ بوده و شمار بسیاری از قربانیان را شامل شود، نظامند و به لحاظ جغرافیایی گسترده باشد.
برای مثال، در پرونده آکایسو، دادگاه بین‌المللی کیفری برای رواندا(ICTR) ، واژه «گسترده» را به عنوان «اقدامی عظیم، مکرر و در مقیاس بزرگ که به صورت جمعی و با جدیت قابل ملاحظه‌ای انجام شده و علیه قربانیان بسیاری هدایت شده» تعریف شده است.
۲- این اعمال باید به عنوان بخشی از یک حملۀ نظام‌مند(سیستماتیک) علیه جمعیت غیرنظامی باشد. حملات باید سازماندهی شده و به لحاظ جغرافیایی گسترده باشند.
در پرونده مذکور، «نظام‌مند» را به صورت «کاملاً سازماندهی شده و به دنبال الگویی منظم بر پایۀ سیاستی مشترک با استفاده از منابع مهم عمومی یا خصوصی» تعریف کرده است. سپس اضافه می‌کند که در هردو این حالت‌ها باید نوعی برنامه‌ریزی یا سیاست از پیش تصور شده وجود داشته باشد.

کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷، به یک باره ویک شبه بعد از صدور فتوا توسط خمینی برنامه‌ریزی و سازماندهی نشد و یک سیاست از پیش تعیین شده بود. شواهد و قرائن نشان می‌دهد، برنامه‌ریزی برای کشتار از دی و بهمن ۱۳۶۶ آغاز شده بود. در زندان گوهردشت زندانیان را براساس اتهامات سیاسی، مذهبی و غیرمذهبی بودشان و میزان حکم‌شان از هم جدا کردند. پیش از آن، از آنها بازجویی شد و به برخی از آنها فرم‌هایی نیز دادند پُرکنند. سئوالاتی که در این دوره از زندانیان، بویژه از زندانیان چپ پرسیده شد، با سئوالات پیشین متفاوت بود و رنگ و بوی تفتیش عقاید داشت.
جمهوری اسلامی به‌د‌نبال بهانه و فرصتی بود که اعدام‌ها را به اجرا درآورد. عملیات مجاهدین را بهانه و فرصتی برای اجرای اعدام‌ها کرد. چنانچه اگر عملیات فروغ جاویدان اتفاق نمی‌افتاد، مطمئنا جمهوری اسلامی برای کشتار زندانیان چیز دیگری را بهانه می‌کرد. زندانیان باید تا پیش از پایان جنگ و برقراری صلح با عراق از بین می‌رفتند. فتوا کلاه شرعی جمهوری اسلامی برای تسهیل این کشتار بود و می‌توانست به بهانه‌های دیگر نیز صادر شود.
مورد دیگری که در این رابطه قابل تعمق است، این است که قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل را جمهوری اسلامی یک سال بعد بتاریخ ۲۷ تیر ۱۳۶۷ امضا می‌کند. در حالی که دولت عراق بلافاصله آن‌را که بتاریخ ۲۹ تیر ۱۳۶۶ صادر شده بود، امضا کرد.
جمهوری اسلامی تا زمانی که قطعنامه را امضا کرد، به جنگ ادامه داد. جمهوری اسلامی بخوبی می‌دانست که با ادامه جنگ پیشرفتی در جنگ نخواهد داشت و نمی‌تواند امتیازی از صدام بگیرد. اما از این فرصت می‌خواست استفاده کند و بسترهایی را که ممکن بود بعد از جنگ در جامعه موجب نارضایتی و شورش‌های اجتماعی شود، از بین ببرد.
جمهوری اسلامی به‌شدت نسبت به این امر نگران بود و می‌خواست هرگونه مطالبه‌گری مردم را که ممکن بود با پایان جنگ، به اعتراضات و قیام‌های گسترده منجر شود، از پیش خنثی کند. یکی از اقدامات پیشگرانه، ایجاد رعب و وحشت در میان مردم بود. برگشت هزاران زندانی سیاسی به جامعه بربستری نامعلوم برای حکومت، می‌توانست برای جمهوری اسلامی خطرناک باشد. به این منظور، همزمان با پذیرش قطعنامه و در جریان تب و تاب آن تا پیش از آنکه صلح کامل به اجرا درآید، می‌باید مساله زندانیان سیاسی را حل می‌کرد. کشتار زندانیان سیاسی برچنین بستری، برنامه‌ریزی و سازماندهی شد.
جمهوری اسلامی کشتار دسته جمعی و سیستماتیک مخالفان را از سی خرداد سال شصت‌ آغاز کرد و آنرا با اعدام‌های جمعی زندانیان سیاسی در تابستان شصت‌وهفت به پایان رساند. تمام قرائن و شواهد نشان می‌دهد که کشتار زندانیان سیاسی در تابستان شصت‌وهقت، پیش از حمله مجاهدین به جمهوری اسلامی برنامه‌ریزی و سازماندهی شده بود.
دادستان در کیفرخواست به فتوای خمینی به عنوان یک سند برای اثبات جنایت جنگی استفاده کرده است. این در حالی است که طبق قانون، دستور ارتکاب به جنایت علیه بشریت یا جنایت جنگی نمی‌تواند توجیه قانونی داشته باشد.

چرا دادستان با این‌که عناصر و قوانین و شواهد و اسناد زیادی دلالت می‌دهند که کشتار زندانیان سیاسی در حکم جنایت علیه بشریت است، با این‌حال ترجیح داد «جنایت جنگی» را به‌عنوان اساس اتهامات نوری انتخاب ‌کند، در حالی که ممکن است او را برای اثبات آن با مشکل مواجه کند و دادگاه نتواند «پیوند» ادعا شده بین افعال مجرمانه و یک درگیری مسلحانه بین‎المللی یا غیربین‎المللی را احراز نماید؟
چالش‌ دیگری که دادستان با آن مواجه خواهد بود، ایجاد پیوند بین جنایت جنگی و کشتار زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت است. به‌موجب شواهد و قرائن موجود و هم‌چنین شهادت جان‌بدربردگان(مجاهد) از کشتار زندان گوهردشت، اعدام زندانیان مجاهد در این زندان از هشتم مرداد آغاز شده است . در حالی که عملیات مجاهدین با جمهوری اسلامی یک روز پیش از آن در هفتم مرداد پایان یافته بود و دیگر جنگ و یا درگیری مسلحانه‌ای وجود نداشت. دو عملیات دیگر مجاهدین، «آفتاب» و «چلچراغ» پیش از «فروغ جاویدان» در بهار اتفاق افتادند.
به گفته خانم کریستینا لیندورف کارلسون، «برای اینکه یک عمل جنایت جنگی ارزیابی شود، لازم است که درگیری مسلحانه وجود داشته باشد و آن عمل با درگیری مسلحانه ارتباط داشته باشد.»

دادستان در مصاحبه مطبوعاتی که در روز انتشار کیفرخواست انجام داد، گفت که قوانین داخلی سوئد شامل جنایات علیه بشریت که پیش از 1 ژوئیه 2014 رخ داده باشند، نمی‌شوند. به این دلیل او نمی‌توانست در این کیفرخواست به آن استناد کند، زیرا کشتار زندانیان سیاسی قبل از آن تاریخ انجام شده است. بنابراین، کیفرخواست شامل جنایات علیه قوانین بین‌الملل از جمله جنایات جنگی و قتل است.»

سوئد در سال ۲۰۰۲ اساسنامه رُم را امضا کرد، در حالی که برخی از جرایم مندرج در اساسنامه رُم قبل از آن تحت پوشش قانون کیفری سوئد قرار گرفته بودند. با امضای اساسنامه رُم، سوئد اصل صلاحیت قضایی جهانی را پذیرفت.
محاکمه مرتکبان جنایت در خارج از سوئد در سوئد امکان پذیر است زیرا قوانین این کشور اصل صلاحیت قضایی جهانی را برای برخی جرایم جدی تحت قوانین بین المللی به رسمیت می شناسد.
استدلال خانم دادستان با قوانین سوئد و قوانین بین‌المللی که فوقا به آنها اشاره شد، انطباق ندارد. «جنایت علیه بشریت» از سال ۱۹۶۵ در قوانین کیفری سوئد وجود داشته است و بعد از آن نیز زمانی که سوئد اصل صلاحیت قضایی جهانی را در ژوئیه 2014 پذیرفت، همچون «نسل کشی» و جنایت جنگی» به قوانین سوئد وارد شد. بنابراین این قوانین و شمار دیگری از قوانین بین‌المللی که به آنها اشاره شد، جنایت علیه بشریت در رابطه با کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ شامل محدویت زمان نمی‌شود.
حتی اگر کشتار ۱۳۶۷ را نتیجه عملیات مجاهدین بدانیم، طبق قوانین بین‌المللی می‌توان آنرا جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت دانست. در این صورت، این کشتار هردو مشخصه را طبق قوانین بین‌المللی دارد و هردو را می‌توان برای یک کشتار مانند کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ با هم ترکیب و مورد استفاده قرار داد، اگر پرونده مورد بحث شامل یک عنصر تشکیل دهنده باشد که برای یک صلاحیت لازم و برای دیگری لازم نیست. عنصر تشکیل دهنده پرونده حمید نوری کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ است.
این اصل مهم را نیز باید در نظر داشت، حتی اگر کشتار ۱۳۶۷ را نتیجه عملیات مجاهدین بدانیم، از این واقعیت کم نمی‌کند که ماهیت کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷، جنایت علیه بشریت بوده است. این جرم به این لحاظ نیز از حلقه اتهامات حمید نوری کنار گذاشته شده است.
بدون تردید، عدم آگاهی دادستان به قوانین کیفری سوئد و هم‌چنین قوانین بین‌المللی در رابطه با «جنایت علیه بشریت» را نمی‌توان دلیل آن برشمرد. او زمان جرم انگاری با این قوانین آشنا بوده است و کاملا می‌دانسته که «جنایت علیه بشریت» تا پیش از سال 2014 در ماده ٢ فصل ٣٥ قانون کیفری سوئد که اول ژانویه ١٩٦٥ به اجرا در آمد، وجود داشته است. در این قانون، تصریح شده است که جرایم سنگین هم‌چون قتل، نسل کشی، جنایت علیه بشریت، جنایت جنگی سنگین و اعمال تروریستی شامل محدودیت زمان نمی‌شوند. سوئد با پذیرش اصل صلاحیت قضایی جهانی، عرف حقوق بین‌الملل را نیز پذیرفته است. عرف حقوق بین‌الملل محدودیت زمانی برای رسیدگی به جرایم بین‌المللی را حذف کرده است.
جمهوری اسلامی از اوایل قرن بیست‌ویک با هدف باجگیری از غرب، اقدام به دستگیری ایرانیان دو تابعیتی و وشهروندان کشورهای غربی کرد. بیشتر دستگیرشدگان از کشورهای اتحادیه اروپا و تعدادی نیز سوئدی بودند.
غربی‌ها بویژه آمریکا و اتحادیه اروپا به خاطر منافع سیاسی و اقتصادی‌شان در ایران و منطقه، چشم‌شان را براین اعمال جمهوری اسلامی بستند و با آن راه مماشات برگزیدند. به جای ایجاد فشار به آن، سعی کردند از طریق «دیپلماسی» و «گفتمان انتقادی»، جمهوری اسلامی را متقاعد کنند از گروگانگیری و باج‌خواهی دست بردارد. درست همان‌کاری که در دهه‌های هشتاد و نود میلادی کردند و چشم‌شان را براعمال تروریستی جمهوری اسلامی بستند، به جز در موارد اندکی که با عمل انجام شده در محدوده جغرافیایی خود مواجه شدند و امکان چشم‌پوشی برآنها را نداشتند. تعداد زیادی از کشورهای اروپایی از جمله سوئد و فرانسه و آلمان به بهشت برین جمهوری اسلامی برای اعمال تروریستی‌ و جاسوسی‌اش علیه ایرانیان تبعیدی تبدیل شد.
اعمال تروریستی و جاسوسی جمهوری اسلامی در سوئد کم نبوده است. برخی رسانه‌ای شدند و برخی نشدند و در هر دو حالت، با توجه به این‌که برای دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی سوئد محرز بود که جمهوری اسلامی در آنها دست داشته است، اما اقدامی در جهت آنها نشد و هرگز دیده نشد که سوئد به جمهوری اسلامی در رابطه اعمال‌اش اعتراض و یا هشداری به آن بدهد.
در آغاز دهه ۱۹۹۰ میلادی، جمهوری اسلامی اقدام به طرح‌ریزی و اجرای یک رشته عملیات تروریستی در سوئد کرد و عفت قاضی معلم مدرسه را در سال ۱۹۹۰ با بمبی که در پاکت نامه جاسازی شده بود، کشت. او دختر قاضی محمد رهبر و بنیانگذارحزب دمکرات کردستان ایران و رئیس جمهور جمهوری مهاباد بود. بمب برای همسر او امیر قاضی کارگذاشته شده بود، اما نامه را عفت قاضی باز می‌کند.
در مورد دیگری، کریم محمد زاده، ایرانی کرد تبار و فعال سیاسی مخالف جمهوری اسلامی که قبلا در ایران زندانی بود، اواخر دهه 1990 در آپارتمان مسکونی‌اش به قتل می‌رسد. یک برنامه تلویزیونی بنام”اوپدراگ گرانسکنینک (Uppdrag Granskning)”، که توسط تیمی از برجسته‌ترین روزنامه‌نگاران تلویزیون دولتی سوئد تهیه می‌شود، در باره این قتل به تحقیق می‌پردازد. این برنامه درگزارش تکان دهنده‌ای تحت عنوان”به‌خاطر مصالح سوئد”، نشان می‌دهد که سازمان اطلاعات و امنیت سوئد(سپو) عامل قتل او را که از طرف جمهوری اسلامی به سوئد اعزام شده بود، شناسایی، آنرا از پلیس سوئد مخفی و به او کمک می‌کند به ایران برگردد.
به این نکات، این را نیز باید اضافه کرد که سوئد، مانند سایر کشورهای غربی، بویژه کشورهای اتحادیه اروپا در زمانی که جمهوری اسلامی مخالفان خود را در سال‌های نخستین دهه شصت و سال شصت‌وهفت قتل‌عام کرد، به سادگی از کنار آن گذشت و به یک اطلاعیه دیپلماتیک و بی‌رنگ و خاصیت آن هم تنها در رابطه با کشتار زندانیان سیاسی در سال شصت‌وهفت پسنده کرد.
حقوق بشر در کشورهای دیگر، برای حکومت‌های غربی تنها زمانی معنا و مفهوم پیدا می‌کند که منافع‌شان به خطر افتاده باشد و یا دولت و حکومتی در دایره منافع آنها بازی نکند و بخواهند به آن فشار سیاسی وارد کنند. هیچ دولت و حکومتی در غرب، حاضر نبوده و نیست منافع‌اش را به خاطر مردمی که توسط حکومت‌‌اش سرکوب و کشتار می‌شود، به خطر بیاندازد. این یک و اقعیت و تجربه تاریخی است. این سیاست تنها مربوط به ایران و به دوران جمهوری اسلامی محدود نشده و نخواهد شد. همین‌ها جمهوری اسلامی را بوجود آوردند و همین‌ها نیز او را سرپا نگهداشته‌اند.

در سال ۲۰۱٨، سیاست اتحادیه اروپا و سوئد که عضوی از این اتحادیه است، در رابطه با جمهوری اسلامی دستخوش مقدار کمی تغییر شد. مماشات و گفتگوی انتقادی به تنهایی نتوانست جمهوری اسلامی را به عقب نشینی وادار کند. نه تنها از گروگان‌گیری و باج‌خواهی‌های‌اش دست برنداشت، عرصه جاسوسی‌اش را به دستگاه‌های حساس و نهادهای امنیتی کشورهایی همچون سوئد گسترش داد. بسیاری از موارد جاسوسی جمهوری اسلامی تا سال ۲۰۱٨ در سوئد مخفی ماند. شخصی بنام پیمان کیا در دهه هشتاد میلادی به سوئد می‌آید و در سال ١٩٩٤ به تابعیت این کشور در آمد. او در ابتدا به عنوان محقق و تحلیلگر ارشد با برخی از نهادهای سوئد همکاری می‌کند. گفته می‌شود، او در همان زمان نیز با دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی در ارتباط بوده است. او بعدا به «سپو» سازمان اطلاعات و امنیت سوئد وارد می‌شود و زمانی که به پست و مقام حساسی می‌رسد به اطلاعات حساسی دسترسی پیدا می‌کند. آنها را در اختیار دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی‌ می‌گذارد. اما این انتقال اطلاعات به جمهوری اسلامی تا سال ۲۰۱٨ مخفی ماند. به دنبال آن، اطلاعاتی به دستگا‌ه‌های امنیتی اروپا رسید که یکی از آنها به دستگیری اسدالله اسدی، دبیر سوم سفارت جمهوری اسلامی در وین انجامید. در ادامه این اطلاعات، چند شهروند دو تابعیتی ایران-سوئدی که به مقام‌های بالای مدیریت در سپو رسیده بودند، به اتهام جاسوسی برای رژیم دستگیر شدند. این موارد را دولت و دستگاه امنیتی سوئد به صورت محدودی رسانه‌ای کردند. یک مورد دیگر، اخراج بدون سروصدای یک زن و شوهر ایرانی به ایران بود که خبر آن در مارس ۲۰۲۱ منتشر شد. این زن و شوهر با نام‌های مستعار “سلما خرمایی” و “فواد ملکشاه” که ادعا کرده بودند افغانستانی هستند، از سال ۱۹۹۴ در سوئد زندگی می‌کردند. در اوایل ژانویه ۲۰۲۱ مقدمات یک عملیات تروریستی را آغاز کرده بودند که دستگیر می‌شوند. سازمان امنیت سوئد دریافت که هویت این زن و مرد کاملا جعلی است و اسامی اصلی آنها را “فرشته صناعی” و “مهدی رمضانی” و متولد ایران اعلام کرد. سوئد بدون سروصدا این زن و شوهر را به ایران برگرداند. اقدام تروریستی که این دو تروریست جمهوری اسلامی در سوئد تدارک دیده بودند نیز افشا نمی‌شود. سوئد برای جلوگیری از تنش بیشتر در روابط سوئد و جمهوری اسلامی به این کار دست می‌زند. سوئد در حال حاضر یک حمید نوری دیگر نمی‌خواست، بویژه که این مورد در چارچوب سیاست‌ اتحادیه اروپا برای ایجاد فشار به جمهوری اسلامی که در این سطور به آن اشاره شده است، قرار نمی‌گیرد.

اسدالله اسدی در هیبت یک دپیلمات تا زمان دستگیری به مدت بیست سال رهبری عملیات جاسوسی و خرابکارانه جمهوری اسلامی در سراسر اروپا را به عهده داشت. مطمئنا سازمان‌های امنیتی اروپا به این مساله واقف بوده‌اند و چشم‌شان را برروی جاسوسی و اعمال خرابکارانه او و تیم تخت فرماندهی‌اش در این بیست سال بستند. بنابر خبرهایی که در رابطه با دستگیری و محاکمه اسدی منتشر شده است، شبکه جاسوسی و خرابکارانه او در اروپا بسیار گسترده است و صدها نفر عضو دارد. علیرغم دستگیری او، اتحادیه اروپا به این شبکه بزرگ جاسوسی دست نزد. توجیه آنها نیز این است که اعضای این شبکه ارتباطی به عملیاتی که اسدالهی و چهار نفر دیگر به خاطر آن دستگیر شدند، نداشته‌اند.
این احتمال وجود دارد که اسدالله اسدی و تیم تحت فرماندهی‌اش در گذشته نیز به اقدامات خرابکاری در کشورهای اروپایی دست زده باشند و دولت‌ها آنها را رسانه‌ای نکرده و سروصدای آن را در نیاورده باشند. اما این بار، شرایط فرق کرده و اسدی باید دستگیر می‌شد. اسدی نخستین مورد از فشارهایی است که اتحادیه اروپا به جمهوری اسلامی وارد کرد.
دستگیری حمید نوری، دومین مورد از فشارهای اتحادیه اروپا به جمهوری اسلامی است. نگارنده این سطور براین باور است، چنانچه اگر حمید نوری تا پیش از سال ۲۰۱۸ به سوئد کشانده می‌شد، مطمئنا نه تنها دستگیر نمی‌شد، او را نیز بدون سروصدا از فرودگاه سوئد فراری می‌دادند. فراری دادن شاهرودی توسط وزارت خارجه آلمان به اندازه کافی در این رابطه گویا است.
چنانچه اگر جمهوری اسلامی به خواهد به سیاست‌های‌اش، از جمله گروگانگیری و باج‌خواهی ادامه دهد و منافع اتحادیه اروپا را به خطر بیاندازد، باید منتظر اقدامات بعدی اتحادیه اروپا علیه جمهوری اسلامی باشیم. طرح بازبودن پرونده قتل کاظم رجوی در سویس، رساندن پیام بعدی به جمهوری اسلامی است.
تردیدی نیست که مخالفان جمهوری اسلامی از هر نخله‌ای و دسته‌ای، بویژه ما کمونیست‌ها از این اقدامات استقبال می‌کنیم و از تضاد آن‌ها به نفع سیاست‌های انقلابی‌مان و منافع مردم ایران استفاده خواهیم کرد. اما نمی‌توانیم و جایز نیز نیست به نقد سیاست‌های حاکم بر این اقدامات نپردازیم.
اتحادیه اروپا در پس این اقدامات منافع و سیاست‌های خاص خود را دنبال می‌کند که لازم است برای افکار عمومی روشن شود. مردم باید بدانند که نه دولت سوئد و نه هیچ دولت و حکومت دیگری حاضر نیست منافع ملی‌شان را برای مردم ایران به خطر بیاندازند. این یک امر طبیعی و یک قائده جا افتاده است.

اینکه دستگاه قضایی در سوئد از قوه مجریه و مقننه مستقل است، در این حد که به پروسه قضائی مربوط می‌شود، کاملا درست است و منصفانه عمل می‌کند. در این مسئله هیچ تردیدی وجود ندارد. اما زمانی که پای سیاست‌های اتحادیه اروپا و مصالح ملی کشورشان به میان می‌آید، همه باید در آن راستا عمل کنند. این امری طبیعی است و دیگران نیز همین کار را می‌کنند.
زمانی که پای دستگیری و محاکمه یک تبعه خارجی، بویژه در رابطه با یک جنایت بزرگ مانند کشتار زندانیان سیاسی در تابستان شصت‌وهفت به میان می‌آید و پای حکومت آن کشور را به میان می‌کشد، الزاما همه باید در راستای مصالح ملی کشورشان عمل کنند. دستگاه دیپلماسی هرکشوری در چنین مواردی باید نظر بدهد که آیا چنین اقدامی مغایر با مصالح ملی آن کشور هست یا نیست. در همین راستا است که دادستان پرونده نوری، برای محاکمه او، طی نامه‌ای از دولت استفان لوون می‌خواهد چنانچه اگر ملاحظه‌ای(منظور ملاحظه دیپلماتیک است) در این پرونده دارد، اعلام کند. دولت بتاریخ ۲۲ دسامبر ۲۰۲۰ پاسخ می‌دهد ملاحظه‌ای ندارد و محاکمه می‌تواند انجام بگیرد. در واقع بدون تایید دستگاه دپپلماسی سوئد، محاکمه حمید نوری انجام نمی‌گرفت.

به نظر نگارنده این سطور، محاکمه حمید نوری در جهت سیاست‌ جدید اتحادیه اروپا در رابطه با جمهور اسلامی و ایجاد فشار به آن بوده است.
در هر سه مورد پرونده‌هایی(اسدالله اسدی، حمید نوری و کاظم رجوی) که در بالا به آنها اشاره شد، پای مجاهدین در میان است. آیا باید پذیرفت که هر سه مورد اتفاقی بوده و سیر طبیعی داشته است؟!
اتحادیه اروپا و همچنین سوئد از سازمان مجاهدین خلق به‌‌عنوان اهرم فشار علیه جمهوری اسلامی استفاده می‌کنند. در همه‌ی این موارد یک پیام مشابه برای جمهوری اسلامی وجود دارد، چنانچه اگر به سرکشی‌های‌اش ادامه دهد، هم گزینه‌اش را دارند و هم مواردی که براساس آنها می‌توانند او را تحت فشار قرار دهند.
در پرونده حمید نوری این فشار را به روشنی می‌توان دید. از آن جمله، می‌توان به بردن دادگاه به آلبانی اشاره کرد. در تاریخ قضایی سوئد چنین موردی سابقه نداشته است که دادگاهی را برای استماع چند شهادت به خارج سوئد ببرند.
رئیس دادگاه در توجیه این اقدام، در صحن دادگاه گفت که شهادت شاکیان در آلبانی بسیار مهم است و چون آنها نمی‌توانند به سوئد سفر کنند، دادگاه را ناچارا برای استماع شهادت آنان برای ده روز به آلبانی می‌برند. این توجیه کاملا سطحی، غیرمنطقی و بی‌اساس است. مگر سایر شهادت‌ها مهم نبودند؟! مگر آنها اطلاعاتی به جز آنچه که دیگر زندانیان مجاهد دادند، می‌توانستند بدهند؟! تا پیش از آن، چهار نفر از آلبانی از طریق تصویری شهادت داده بودند. سایرین نیز می‌توانستند همین کار را انجام دهند. چندین و چند شاکی و شاهد از طریق تصویری شهادت دادند. آیا هیچ کدام از اینها مهم نبودند؟!
حتی اگر به گفته رئیس دادگاه، شهادت سایر شاکیان ساکن در کمپ آلبانی مهم‌تر از دیگران بود، آیا از طریق تصویری این اطلاعات را نمی‌توانستند به دادگاه بدهند؟!
این کار امتیازی بود که باید به مجاهدین برای ورود به پرونده داده می‌شد. واقعیت این است که بدون ورود مجاهدین به پرونده حمید نوری، بیشبرد «جنایت جنگی» برای دادگاه بسیار سخت می‌شد. این سازمان مجاهدین بود که با جمهوری اسلامی جنگیده بود و عدم ورود این سازمان به پرونده، ضعف بزرگی برای آن بود. به لحاظ کمیت شاکیان، ورود مجاهدین به پرونده نیز مهم بود.
تنها با انتخاب «جنایت جنگی» می‌شد مجاهدین را در مقابل جمهوری اسلامی قرارداد. این دادگاه در واقع دادگاه مجاهدین علیه جمهوری اسلامی است. به جز چند مورد جزیی که چند خانواده چپ توانستند به خاطر عزیزان‌ از دست رفته‌ی‌شان از حمید نوری شکایت کنند، تنها مجاهدین می‌توانستند شاکی این پرونده باشند. در صورتی که با انتخاب «جنایت علیه بشریت» به‌عنوان اتهام”اصلی” حمید نوری، موضوع به لحاظ ماهیت و وزن جرم و حکم و تاثیرگذاری برافکار عمومی و بویژه ایجاد فشار به جمهوری اسلامی در سطح بین‌المللی، کاملا فرق می‌کرد. در عین حال، زندانیان سیاسی جان بدربرده از کشتار زندان گوهردشت، صرف نظر از وابستگی سازمانی‌ و عقیدتی‌شان به یک سان و با حقوق برابر می‌توانستند از نوری شکایت کنند.

بابک عماد
۳۰ ژانویه ۲۰۲۲ برابر با ۱۰ بهمن ۱۴۰۰

توضیح
این مقاله را به توصیه دو تن از دوستان‌ و تشخیص شخصی‌ا‌م، برای جلوگیری از سوءاستفاده حمید نوری و وکلای مدافع‌اش از آن، در تاریخ نگارش آن انتشار ندادم و ترجیح دادم تا آخرین روز پایان دادگاه در روز چهارشنبه ۴ ماه مه صبر کنم.

2022-04-17 بیانیه شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران پیرامون ادامه اعتراضات صنفی

بیانیه شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران پیرامون ادامه اعتراضات صنفی

بیانیه شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران پیرامون ادامه اعتراضات صنفی

همکاران عزیز، معلمان شاغل و بازنشسته!

درود بر شما

سال گذشته ، سال خیزش و اعتلای جنبش معلمان برای تحقق مطالباتی بود که یک دهه از عمر آن‌ها می‌گذرد.
مطالباتی که جزو حقوق اولیه معلمان است، اما توسط حاکمیت در دولت‌های مختلف به گروگان گرفته‌شده است.

در همین راستا در سال ۱۴۰۰ شورای هماهنگی با حمایت معلمان مطالبه گر و معترض توانست یازده تجمع سراسری را سازمان‌دهی و رهبری نماید و مطالبات فرهنگیان بازنشسته و شاغل را در کنار حق آموزش رایگان به گوش جهانیان برساند.

امروز هیچ فردی از حاکمان نمی‌تواند مدعی شود که از خواسته ی معلمان بی‌خبر است و ما در سال گذشته با تمام مسئولان اتمام‌حجت نمودیم.

فرهنگیان شریف ، همانطور که خود بهتر می دانید، شورا ظرفی تشکیلاتی است که به ما قدرت سازمان‌دهی و فراخوان می‌دهد، پس ضروری است هم شورا و هم تشکل‌های عضو شورا ، در راستای انسجام ارکان خودبیشتر تلاش نمایند.

در همین راستا پس از تجمع باشکوه اسفندماه، شورای هماهنگی بنا بر اساسنامه و ضرورت بازسازی تشکیلاتی، برای برگزاری مجمع عمومی عادی و فوق‌العاده تلاش نمود ولی متأسفانه نهادهای حاکمیتی و امنیتی مانع برگزاری مجامع شورا شدند.

در چنین شرایطی ضرورت دیدیم که فعلاً از برگزاری مجمع چشم‌پوشی نموده و بر پیگیری مطالبات متمرکز شویم، و با توجه به ‌پیش رو بودن هفته معلم و ضرورت ادامه کنشگری، با رأی قاطع اعضای شورا و خواست معلمان، ادامه اعتراضات در دستور کار شورای هماهنگی قرارگرفت و برگزاری مجمع به فرصتی مناسب موکول شد.

مروری بر اعتراضات در سال گذشته نشان می‌دهد که بازنشستگان عزیز چگونه در شرایط کرونایی پای مطالبات ایستادند، اما نه‌تنها همسان‌سازی اجرا نشد بلکه با رشد نرخ تورم این عزیزان بیش از گذشته به زیرخط فقر رانده شدند و امروز زندگی با این سطح از درآمد عملاً برایشان غیرممکن شده است.
در مورد معلمان شاغل هم دیدیم که چگونه رتبه‌بندی را سلاخی کردند و با آیین‌نامه ناکارآمد عملاً در پی آن هستند که اقلیتی از افزایش حقوق اندک برخوردار شوند.

این شکل از رتبه‌بندی هرگز مورد قبول فرهنگیان نبوده است.
اما بی‌توجهی حاکمیت به این مطالبات محدود نمی‌گردد و این روزها شاهد آن هستیم که تیمی مافیایی صندوق ذخیره فرهنگیان را هدف قرار داده‌اند، همان‌هایی که در ادامه سیاست‌های پولی سازی و خصوصی‌سازی آموزش دولت قبل به دنبال سلب حق آموزش رایگان و باکیفیت هستند و حتی در مناطق محروم تحت عناوین مختلف از والدین پول می‌گیرند.

در کنار این مطالبات ما مدام بر آزادی معلمان زندانی و توقف احضار فعالان صنفی و لغو احکام زندان معلمان تاکید نمودیم اما از اسفندماه تاکنون نه‌تنها معلمان زندانی آزاد نشدند بلکه ده ها معلم احضار و دادگاهی شدند و همچنان این خط سرکوب و ارعاب ادامه دارد.

مجموع این شرایط باعث شده است که امروز اعلام کنیم:
۱. هیچ‌یک از مطالبات سال گذشته فرهنگیان تحقق‌نیافته است.
فرهنگیان خواهان اجرای کامل قانون مدیریت خدمات کشوری بوده و بعد از اجرای این قانون و اعمال رتبه‌بندی و همسان‌سازی واقعی باید حقوق هر معلم بازنشسته و شاغل به‌ویژه معلمان تازه استخدام و معلمان غیررسمی به بالای خط فقر برسد.
پاداش پایان خدمت بازنشستگان 1400 و معوقات حق التدریس پرداخت شود ، همچنین معلمان استخدام موقت بطور رسمی پذیرفته شوند.

۲.حق برخورداری از آموزش رایگان و باکیفیت به‌خصوص در مناطق محروم یک حق انسانی و همگانی است و در اصل ۳۰ قانون اساسی به‌صراحت بر آن تاکید شده است.
ما همچنان این حق را به‌عنوان یک مطالبه ی جدی پیگیری می‌کنیم و از والدین محترم و دانش آموزان می‌خواهیم در این مسیر شورا را همراهی کنند و از پرداخت هر نوع وجهی به مدارس دولتی خودداری نمایند.
هیچ مدیری حق ندارد از دانش‌آموزی تحت هر عنوانی پول دریافت نماید.
۳.تمام دارایی و املاک وزارتخانه جزئی از مالکیت عمومی است و وزارتخانه حق ندارد تحت عناوینی مانند واگذاری به بخش خصوصی به آنان دست‌درازی نموده و به‌صورت رانتی در اختیار مافیا قرار دهد.
فرهنگیان با هرگونه تغییر مالکیت صندوق ذخیره فرهنگیان مخالف بوده و کلیه دارایی صندوق و زیرمجموعه‌های آن متعلق به فرهنگیانی است که در روز اول در این صندوق سرمایه‌گذاری نموده‌اند.
۴.معلمان زندانی نماد و سمبل جنبش معلمان هستند ، ما برای آزادی آنان از هیچ کوششی دریغ نمی‌کنیم، آنان باید بدون فوت وقت آزاد شوند .
احضار ، پرونده‌سازی ، بازداشت و تهدید معلمان متوقف‌شده و احکام ظالمانه علیه فعالان صنفی لغو شود.

صفحه ی 2️⃣?

5 .مهم‌ترین عامل موفقیت معلمان، داشتن تشکل‌های مستقل از حاکمیت است.
ما بر حق برخورداری از تشکل مستقل و قدرتمند تاکید داریم و حاکمیت نمی‌تواند این حق قانونی و صنفی را از ما سلب نماید.
ما از همه معلمان در هر شهرستان و استان که تشکل ندارند خواهشمندیم، که کانون‌ها یا انجمن‌های صنفی مستقل تشکیل داده و به شورای هماهنگی بپیوندند.

فرهنگیان شریف!
با توجه به موارد فوق شورای هماهنگی قصد دارد به خاطر عدم تحقق مطالبات و بی‌توجهی حاکمیت، به اعتراضات خود به‌صورت مداوم تا رسیدن به هدف ادامه دهد.

درهمین راستاشورای هماهنگی به تمام فرهنگیان شاغل وبازنشسته در ایران فراخوان می‌دهد که درتجمع روز پنجشنبه، اول اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۱۰ ، قدرتمندانه ومتحدشرکت نمایند.

مکان تجمع

مراکز استان‌ها: اداره کل آموزش‌وپرورش

شهرستان‌ها: اداره آموزش‌وپرورش

تهران: جلوی وزارت آ.پ ( خ سپهبد قرنی)

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران
۲۶ فروردین ۱۴۰۱

همه با هم، همبسته و متحد

معلمان متحد پیروز میشوند

#معلمان_ایران_متحد_شوید

وعده ما : #پنجشنبه

تاریخ : ۱ اردیبهشت ۱۴۰۱

ساعت : ۱۰ صبح

? تهران : مقابل وزارت آ. پ ، خیابان سپهبد قرنی

?مراکز استان ها : مقابل ادارات کل آ. پ

?شهرستانها : مقابل ادارات آ. پ

???

https://t.me/kashowra

تماس با دبیر خانه ی شورا
@maHamahangim