اعدام ها چه چیز را تغییر می دهند؟
?عقیل دغاقله
حکومت با این اعدام ها دنبال تغییر میدان بازی است. هدفش تنها ایجاد رعب نیست. جان هایی را به گروگان گرفته تا مردم به «آزادشان کنید» و «اعدامشان نکنید» برسند. تا مورد خطاب قرار گیرد -و با همین مورد خطاب قرار گرفتن-تصور می کند اقتدارش باز می گردد و از انفعال به کنشگری می رسد.
در طی اعتراضات اخیر هم حکومت و هم حامیان ایدئولوژیک آن به انفعال کامل رسیدند. آنها نه تنها نتوانستند مهمترین رکن ایدئولوژیک رژیم (حجاب و گشت ارشاد) را حفظ کنند که حتی نتوانستند مسئولیت تعطیلی آن را برعهده بگیرند. این انفعال حتی در قتل ها هم نمایان بود. جرات نداشتند مسئولیت یک قتل را بر عهده بگیرند. در روایت هر قتلی، حکومت حداکثر کاری که توانست بکند این بود که «ما نبودیم. خودشان خودکشی کردند، از ساختمان افتادند،دشمن کشت.» و البته ده ها عنوان دیگر. حتی -به اصطلاح- سیاستمدارانشان هم ناتوان و عاجز بودند. یکی بیانیه می داد و دیگری تکذیب. در واقع، در اعتراضات اخیر حکومت حتی مورد خطاب قرار نگرفت. آنچه از سوی مردم شنید آن بود که «دیگر بس است، بروید.»
مهمتر انکه این جنبش اعتراضی بود که هم میدان بازی را تعیین می کرد و هم تاکتیک را. در ابتدا حجاب بود و خیابان و پس از آن مطالبات گسترده تر شد. حکومت آچمز شده بود و نه راه پیش داشت و نه راه پس.
این اعدام ها حرکتی -خودآگاه یا ناخودآگاه- برای بازگشت به آن نقطه کنشگری است. برای آن است که به خودشان و همراهانشان بگویند هنوز این ما هستیم که تصمیم می گیریم. درست است که نتوانستیم جلوی جمع شدن گشت ارشاد را بگیریم، و درست است که حتی نمی توانیم مسئولیت تعطیلی یا ماندن آن را بر عهده بگیریم، اما هنوز اسلحه داریم و می توانیم بکشیم و اینگونه -تصور می کند- با چوبه دار می تواند بازی باخته را ببرد و از انفعال به کنشگری برسد. و اکنون سرمست قدرتی شده اند که می تواند تصمیم بگیرد که چه کسی زنده بماند و چه کسی بمیرد.
اما آنچه که حکومت نمی فهمد این است که فضای امروز نه ۶۷ است و نه حتی ۸۸. حکومت نه قدرت هژمونیک دارد و نه همراهان فراوان که به امکان تغییر از درون باور چندان داشته باشند. آنچه مانده است مردمی زخمی، تحقیر شده و خشمگین هستند که آنچه آنها را آرام نگه داشته است نبود یک جایگزین و مسیر حساب شده برای تغییر است. و به دلیل همین فضای پرخشم است که حکومت هر آنچه بیشتر خون بریزد بیشتر غرق می شود چرا که با این اعدام ها، روایت معترضان (خیر در برابر شر) را استحکام می بخشد.
آنچه که حکومت نمی فهمد این است که جنبش ها برای پیروزی شان دنبال روایت هستند. روایتی که بتواند آن جنبش را به بدیلی برای وضع موجود بدل کند. با این اعدام ها، حکومت به شکل گیری این روایت کمک می کند: تلاش بیکرانی می کند تا جبهه خیر و شر را برپا سازد، به آن عینیت بخشد و خود لباس شر را به تن کند. این همانی است که حکومت در تمامی چند ماه گذشته سعی کرد از آن فرار کند. مسئولیت هیچ قتلی را برعهده نگرفت تا از برساخته شدن این جبهه شر در برابر خیر جلوگیری کند. اما اکنون به امید واهی، سرمستانه پا به این عرصه گذاشته است، میدانی که قبل از ورود در آن باخته است.
و با پذیرش این شر بودن، معترضان را -علیرغم همه اختلاف و تضادهایشان- حول محور واحدی که همان جایگزینی خیر به جای شر است گردهم خواهد آورد. ساده بگویم، این خون ها رعب و اقتدار نمی آفرینند. این خون ها درخت هایی را آبیاری می کنند که دیر یا زود از دل آن ها هم بدیل برخواهد آمد هم مسیر.
برگرفته از کانال تلگرامی کارگاه دیالکتیک
https://t.me/kdialectic