site loader
2022-11-29 ورزش و عدادی معدود از فحول علم سیاست / م.ع امینی

ورزش و عدادی معدود از فحول علم سیاست / م.ع امینی

ورزش و عدادی معدود از فحول علم سیاست

جناب محسن میلانی ، معرف خواص است و به حسب شرایط به عوام هم احاله می شود۔ انسانی است با سواد و پر مطالعه۔ ظاهرا شهروند ایرانی امریکایی است۔ ورزش را در کنار علم سباست تعفیب می کند و شاید هم سیاست را از ورزش بیشتر دوست دارد و اگر لازم باشد گریزی به دنیای ورزش می زند که به سیاست ورزی خود کیاستی ببخشد۔۔ توییت های ایشان گویا است.

تیم والیبال و جوان و خوب ایران در چند وقت پیش به همراه مربی خوب ایرانی اش ، تیم والیبال امریکا را شکست داد۔ تیم ایران خوب بازی کرد۔ اما به مرحله نهایی نرسید ۔ اما تیم امریکا به مرحله نهایی صعود کرد۔ و خوش د رخشید۔جناب میلانی از شکست تیم امریکا و پیروزی تیم ایران ابراز شعف فرمودند۔ تبریک وافر گفتند۔که حق طبیعی ایشان است.
اما وقتی تیم امریکا خوش درخشید، جناب میلانی ( که احتمالا تبعه امریکا هستمد) ، به روی مبارک نیاوردند و ابراز شادمانی نکردند۔ چرا؟! از خودشان بپرسید۔ نان و نمک هم ارزشی دارد پاس داشتنی۔ بگذریم۔ ایشان درافشانی می کنند که ایران ولز راشکست داد ولی انگار نه انگار از انگلیس شکست خورد۔ من هم از بازی خوب تیم اعزامی لذت بردم۔اما خیلی کوتاه۔ یاد حبیب خبیری افتادم۔ فوتبالی هم هستم.

تیم های امریکا و ایران هردو تیم های خوبی هستند۔ هر کس بهتر بازی کند ،خواهد برد۔ ایکاش، هم، تیم امریکا و هم تیم اعزامی از تهران می توانستند صعود کنند۔ اما عملی نیست۔ تیم امریکا باید ببرد تا صعود کند۔ اما اگر ایران ببازد، امریکا حتما صعود خواهد کرد۔اما ایا اقای میلانی به تیم خوب امریکا تبریک خواهد گفت؟! ۔ اگر مصالح ایران در صلح و همزییستی با جهانیان است ، کجا بهتر از میادین ورزشی؟!

کارلوس کیروش خودش را وارد دعوای پرچم نکرد۔ یک مربی حرفه ایی است۔ سیاست در ایران را از اقای میلانی بهتر می شناسد۔ یک تشر زد و خلایق ولایی خفقان گرفتند۔ مواجبش را میگیرد و پرچم با حلزون و شیر وخورشید ی و یا بدون آرم برایش فرقی نمی کند۔ می خواهد تیمش برتده شود۔ که برایش گل است و نبیذ
اما اگر جناب میلانی و آکادمیست های کارشناس سیاست و ادب ، (البته از نوع جناب میلانی و احمد آقای کریمی حکاک) ذره ایی سیاست ورزی مانند کیروش را می دانستند، باید از پرچم بدون آرم ایران که فدراسیون فوتبال امریکا ان را نشر داد ؛ به وجد می امدند۔حرمت سفره و نان و نمک را هم پاس می داشتند و بدارند ۔ تازه باید امید داشته باشند که ولز انگلیس را نزند ۔ اگر بازی ایران وامریکا به تساوی کشیده شود، انگاه ،معدل گل ، تعیین خواهد کرد که کدام تیم به مرحله بعد صعود پیدا خواهد کرد۔ در این صورت وا اسفا خواهد بود۔ هم ایران و هم امریکا صعود نخواهند کرد۔

اما تکلیف عالمان سیاست چه خواهد شد۔؟ انقلاب مهسا ، نشان دا دکه میتوان به اذهان زنگ زده سیاستمداران امریکایی ، تلنگر زد که شاید از باب اصل تکثر منابع تصمیم گیری (Difusion of powers) ، فرش قرمزی را که زیر پای ایت الله خمینی و احفاد و اولادش ، پهن کرده اند ؛ جمع کنند و ایر انیان را به حال خود بگذارند۔ قطعا اگر فحول علم سیاست مانند جناب میلانی باشند ، و دنبال حفظ بیضه اسلام باشند ، نظریه تحمیل گره کشا نخواهد بود.
واکنش ایشان ، پس از بازی فردا جالب خواهد بود۔خواهیم دید.

م۔ع۔ امینی۔
بیست و هشتم نوامبر ۲۰۲۲

2022-11-08 خشونت در خيابانهای ايران و  سيستم عصبي. د. وزیرزاده

خشونت در خيابانهای ايران و سيستم عصبي. د. وزیرزاده

با توجه به وقايع اخير در ايران و بروز خشونت عريان در خيابانها و ملا عام لازم است از بُعد رواني نگاهي به پشت پرده آن داشته باشيم.

با توجه به اينكه در گفتارهاي مختلف صحبت از ايجاد رعب و وحشت با اعمال خشونت ميرود، لازم است كمي عميقتر به موضوع نگريست.

ظرفيت ذهني و سيستم عصبي مغز انسان به حدي بالا است كه نياز به بحث جدا دارد. ولي با توجه به يافته هاي دانشمندان طي ساليان اخير، خشونت عريان نه تنها باعث ايجاد رعب و وحشت نميشود بلكه باعث عادي سازي خشونت در ناخوداگاه موجود زنده ميگردد.

با توجه به تعريف واژه allostatic load در علوم اعصاب، ميزان تحمل ذهني و عصبي موجود زنده از استرسهاي محيطي ميتواند جهت حفظ بقا متغيير باشد.

براي مثال در مطالعات ازمايشگاهي ميزان استرس در ٣٠ دقيقه اول بيشترين تاثير را بر روي موجود زنده نشان ميدهد. در واقع در ٣٠ دقيقه allostatic load موجود به ميزان ماكزيمم و خطرناك ميرسد. حال اينكه با حفظ شرايط موجود، بعد از گذر از دقيقه ٣٠ ام ميزان درك استرس كاهش يافته و موجود زنده به شرايط استرس عادت ميكند.

خشونت عريان هم در خيابانها در روزهاي ابتدايي بازتاب گسترده اي داشت ولي بعد از روزها تبديل به امري عادي تر شد.

در واقع با خشونت موجود در خيابانهاي ايران، مردم از نقطه ماكزيمم استرس گذشته و مسير اصلي عادي سازي در سيستم عصبي طي شده است.

البته مانند تمام مكانيسمهاي موجود در انسان اين تله رواني هم قابل بازگشت به حالت اول و همچنين قابل مديريت است.

د. وزیرزاده

2022-11-08 ایرانیان و جنگ اوکراین. م.ع.امینی

ایرانیان و جنگ اوکراین. م.ع.امینی

حدود ۵۰ هزار نفر ساکنین خرسون در حال انتقال به دیگر شهرهای روسیه یا مناطق تحت اشغال روسیه در خاک اکراین هستند.در ماریوپول آپارتمان های نوساز به آنها می‌دهند وهشدار به ساکنین خرسون که ممکن است سد روی رودخانه دنیپرشکسته شود و تمام خرسون را آب فرا گیرد.شهردار نیکلایف هم به ساکنین می‌گوید هرچه زودتر نیکلایف را تخلیه کنند.دستگاه تبلیغاتی کرملین هم هشدار می‌دهد که بایدن زلینسکی را تشجیع به حمله به خرسون می‌کند تا برگ برنده ایی در انتخابات نوامبر امریکا داشته باشد.روس‌ها هم به سرعت پل استراتژیک بین کریمه و دیگر نقاطرا بازسازی کرده‌اند که تا حدودی قابل استفاده عموم هم قرا ر گرفته.به نظر می‌رسد طرفین به نظر مشفقانه نوام چامسکی ،گوش نکرده اما در عمل بدان تمکین می کنند. میخواهند گناه مصیبت های جنگ را به گردن طرف مقابل انداخته و خود را پیروز نبرد و جنگ معرفی کنند .حال اگر دو شهر نیکلایف و خرسون هم نابود شود باکی نیست.مهم این است که گام های اولیه کاهش ابعاد لجام گسیخته جنگ بر داشته شود . تنش متداوم اما کنترل شده را ناگریز تحمل ‌ و مدیریت کنند. در این میان جنبش صلح و تحلیل گران ایرانی باید به بهترین نحو از این توازن نامتعادل و متغیر غیر قابل پیش بینی ، به بهترین در راستای یک تغییر کیفی بهره گیرند.بازیگران هژمون در بلوک های قدرت توانایی دارند که با یکدیگر مصالحه کنند اما به شرط اینکه پایینیها زیر میز بازی آنان نزنند. امروز برلین و بیانیه این همایش بزرگ تاریخی نشان داد که ایرانیان خواهان صلح در اکراین و منطقه هستند و این بدست نمی اید مگر با درهم شکسته شدن لانه مخوف واقع در خیابا ن پاستور تهران. ۲۲ اکتبر ۲۰۲۲ .محمد علی امینی

2022-11-08 وحشت در لانه مورچگان و اصلاح طلبان بازسازی قانون اساسی. جنبش انقلابی مردم ایران

وحشت در لانه مورچگان و اصلاح طلبان بازسازی قانون اساسی. جنبش انقلابی مردم ایران

 

وحشت در لانه مورچگان و اصلاح طلبان بازسازی قانون اساسی

در مکتب اسلامی رهبران جمهوری اسلامی « حفط بیضه اسلام اوجب واجبات » و انجام هر عملی در این رابطه از طرف همه مراجع عظام و شخص خمینی مرتجع و خامنه ای و رفسنجانی  مجازبوده است .نمونه هائی که تا کنون در این باره افشا شده کشتار زندانیان عقیدتی در سالهای  شصت ، قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367 بنا به فتوای خمینی  با  مشارکت فعال احمد خمینی ، اکبررفسنجانی ، سید علی خامنه ای و باند موتلفه ای ها ، انتشار نشریه ای به نام «قندپارسی» با محتوای ضد دینی که توسط سعیدامامی و باهدف گرفتن فتوا برای قتل روشنفکران منشر می شد که  توسط بخش دیگری ازاطلاعات شناسایی و جلوگیری شد،  بمب گذاری حرم امام رضا توسط باند سعید امامی ،  کشتن کشیشان مبلغ مسیحیت ،  قتل های زنجیره ای که امروز مشخص شده همه این مسائل در دوره زعامت اکبر رفسنجانی و خامنه ای و توسط سربازان گمنام امام زمان  بوده است .و نمونه کثیف ضدبشری اخیر انفجار در شاهچراغ شیراز که گفته می شود از شاهکارهای باند حسین طائب در سپاه بوده است . در واقع آخرین حرکت اصلاحی مردم با انتخاب خاتمی با شکست مواجه شد زیرا ملت با رای دادن به خاتمی و اصلاح طلبان تصور داشتند که با شرط واگذاری قدرت سیاسی  به ارتجاع حاکم ، حاکمیت از مواضع ارتجاعی‌اش در زمینه‌ سبک زندگی و آزادی بیان، کوتاه بیاید که دقیقا در سال 1378 با حمله ارتجاع به کوی دانشگاه و افشای قتل های زنجیره ای مشخص شد حاکمیت سر سوزنی از مواضع ارتجاعی خود کوتاه نخواهد آمد . شاید همین تجربیات ملموس باعث شده خیزش کنونی که بر پایه خردگرائی بود خودرا به تجربیات گذشته نیز آغشته نماید تا با ترکیب خرد و تجربه بتواند این بار مسیر سخت و سنگلاخی انقلاب را بدرستی به پیماید که مظهر آن علاوه بر تظاهرات های همگانی در سراسر کشور بلکه برگزاری بزرگترین تظاهرات خارج کشوردربرلین آلمان  از طرف مهاجران ، تبعیدی ها و میهن پرستان با دارا بودن عقاید مختلف  شد که جهان را به حیرت واداشت . خیزش کنونی  برای کل حکومت مداران اعم از دارندگان کرسی قدرت و یا نشسته گان بر صندلی های شکسته رزو شده آن چنان گران آمد که آسید حسن خمینی امید برباد رفته اصلاح طلبان در یک بیانیه پاچه خواری تاکید کردکه « شخص رهبر انقلاب اسلامی که علاوه بر جایگاه حقوقی از ویژگی‌های ممتاز اخلاقی برخوردارند و از سرآمدان روزگار خود هستند، برای همه کسانی که با معظم‌له از دور یا نزدیک آشنایی دارند دارای احترام ویژه‌ای هستند و برای بخش‌های بزرگی از مردم از چنان احترامی برخوردارند که توهین به ایشان مانع بزرگ هر نوع تفاهم و گفت‌وگواست.».

ایشان هم البته نگران است در فردای حسابدهی  اگر قرار باشد بیلان 33 ساله مالی آستان پدربزرگش  افشا و معلوم شد بازماندگان خمینی چه بخشی از بودجه و ثروت کشوررا به مفت خوری به یغمابرده اند، چه خواهدشد.

احمدزیدآبادی از سردمداران ملی – مذهبی های اصلاح طلب که از انقلاب چون جن از بسم اله می ترسد و ترس خودرا هم رسما بیان داشته در باره اعتراضات اخیر می گوید :« این تجمعات یک تاثیر مثبت دارد، این حسن را دارد که به تصمیم‌سازان و سیاستگذاران اصلی این پیام ارسال می‌شود که این‌گونه نمی‌توان کشور را اداره کرد و کشور در معرض بی‌ثباتی قرار گرفته است. اگر این پیام درک شود، اتفاقا زمان مناسبی است برای اصلاحات واقعی و بنیادین.دیگر جامعه با چه زبانی باید خطاب به مسئولان بگوید که نیازمند تغییر است. اغلب افرادی که به خیابان می‌آیند، مطالبه سیاسی ندارند. بیشتر می‌خواهند سبک زندگی آنها به رسمیت شناخته شود.  اگر اصولگرایان متوجه مطالبات مردم نشوند، درهای دوزخ به روی کشور باز می‌شود، چراکه کشور نه مستعد انقلاب است که نظم جایگزینی روی کار بیاید و نه با ساختار فعلی می‌تواند ادامه داد. اگر توجهی به این واقعیات نشود کشور با خطرات بزرگی مواجه می‌شود که هرج و مرج کمترین آن است. تنها یک راه برای اعاده حیثیت از ساختار سیاسی باقی می‌ماند که آن هم اصلاحات است. اصلاحات بهترین شانس برای حفاظت از کشور است.». یعنی ایشان تاثیر  تظاهرات را این دانسته که  ایشان و همفکرانش بتوانند با حاکمیت به گفتگو بنشینند و جنبش مردم را وجه المعامله سیاسی با رزیم برای اصلاح طلبان قراردهند ؟!! زهی خیال باطل .

زید آبادی سپس پارا فراتر گذاشته در جریان  کشتار مردم توسط اوباشان نیروی انتظامی و سپاهیان «فراخوان تشکیل جنبش خشونت پرهیز»  را صادر کرده و اعلام نموده «جنبش خشونت پرهیز بنا به ماهیت و هدف خود، از سازمان و رهبر و رسانۀ فراگیر و پشتوانۀ مالی بی‌نیاز است. کافی است خود را عضو این جنبش اعلام کنیم و در دایرۀ آن قرار گیریم؛ دایره‌ای که پَست و بالا و رئیس و مرئوس ندارد و همگان در حلقۀ آن، برابر و همسطح و همراه یکدیگرند. این جنبش محتاج گردهم‌آیی هم نیست. پیوندی است بین قلب‌ها که-روحیۀ جمعی- می‌سازد و چون شبحی بر فراز جامعۀ ما به پرواز در می‌آید و سرنوشت را تغییر می‌دهد».

این بدان معنی است که گویا قرارست مردم تودلشان هرچه می خواهند برعلیه حاکمیت شعاربدهند و نیازی به تظاهرات ، اعتضاب و سازماندهی و رهبری ندارند ! زیرا قرارست این آقایان به جای مردم با رژیم گفتگوکنند و خودرا نماینده و رهبر و سازمان جنبش معرفی نمایند؟! درواقع آقایان می خواهتد اعتراضات و کشتار جوانان مردم را وجه المصالحه خود با حاکمیت کرده و باب گفتگو بر سر سهم بری از قدرت حاکمیت برجامعه  را بازنمایند/!

زهی خیال باطل ؟!  تو گوئی که جوانان و زنان شجاعی که دسته دسته روزانه در خیابان ها به ضرب گلوله و باتوم کشته و زخمی می شوند خشونت گرا بوده و لذا آنها را به خشونت پرهیزی دعوت کنیم ؟!  البته این هذیان گوئی ها از یکی از رهبران  قبلی «دفتر تحکیم وحدت » که در دستگیری ها و کشتار دانشجویان دهه شصت بعوان بازوی حزب اله  عمل می کردند « فارغ از اینکه خودایشان در آن سالها در این ماجرا فعال نبوده است » ، و دیرزمانی بعد خودگرفتار فرانکیشتن خود ساخته « رژیم جمهوری اسلامی » شدند، دور از انتظار نیست. چرا که اینان هنوز بدهی تاریخی خودرا به مردم ایران بابت مشارکت در جنایات دهه شصت را پرداخت نکرده اند و از شورش و خیزش جوانان که در گرفتن حقوق اساسی خود منجمله آزادی ، دمکراسی ، حق انتخاب و…، هستند وحشت دارند؟!.  آقای زید آبادی و همفکرانش تووجه ندارند که در ضعارهای این جنبش برخلاف جنبش 1357 تاکنون شعار « اعدام باید کردد» داده نشده بلکه تظاهرات حول شعار« جمهوری اسلامی نمی خوایم ، نمی خوایم» بسیج شده است. لذا این تظاهرکنندگان  نبوده اند  که به خشونت روی  آورده اند بلکه نیروی سرکوب و لباس شخصی ها خشونت را بکاربرده اند که نمونه داشکاه شریف و .. همین موضوع را اثبات کرده است لذا نگران خشونت مردم نباشید چون آن ها  حداکثرتا کنون به دفاع مشروط متوسل  شده اند که درفرهنگ سیاسی این شعار پهنای مطالبه سیاسی را دارد و نه کمتر یعنی قرار نیست این از حان گذششته گان با عباراتی نظیر غزیزم و جانم و اسلام در خطر است، نیدان و تظاهرات را خالی کنند.به قول عوام این « توبمیری » از آن تو بمیری ها نیست ؟!

امثال زیدآبادی توجه ندارند که آنچه به نهادها و قوانین یک کشور، قدرت می‌بخشد، پشتیبانی مردم است که درواقع خود نیز تداوم میثاق اولیه‌ای است که این نهادها و قوانین را به وجود آورده است. در یک دولت قانونی با نمایندگان پارلمانی، مردم حاکمان واقعی هستند و بر کسانی که حکومت می‌کنند، تسلط دارند. تمام نهادهای سیاسی که مظهر و تبلور قدرت‌اند، به‌محض اینکه حمایت و پشتیبانی توده‌های مردم را از دست بدهند، رو به انجماد و فروپاشی می‌گذارند.» یا به ‌بیان‌دیگر، هنگامی‌که یک‌نهاد اجرایی، خواه رهبری یک حزب باشد یا یک حکومت، دیگر مورد اعتماد و پشتیبانی انتخاب‌کنندگان خود نباشد، به‌طور قانونمند قدرت خود را از دست می‌دهد. این قدرت ازدست‌رفته را با هیچ وسیله‌ی دیگری نمی‌توان جبران کرد، مگر بازگرداندن قدرت به سرچشمه‌ی اصلی آن یعنی مردم  که در این رابطه و در این مرحله این همان اجرای قانون اساسی جدید متضمن حقوق مردم یعنی برچیدن رژیم جمهوری اسلامی است . البته ما اعتقادداریم اگر جنبش بتواند در هرمرحله خیزش خود امتیازاتی ازحاکمیت نصیب مردم نماید حتما ازآن استقبال خواهدکرد کمااینکه محرز است این رژیم پیامد جنبش کنونی موضوع گشت ارشاد را عملا منتفی خواهدساخت اما با توجه به شعارهای تظاهرات انسان سیاسی باید کورباشد تا نفهمد کشت ارشاد در همان روزی که ایران دخت ما مهسا بقتل رسید از نطر مردم برچیده شده است زیرا موجودیت هر نهادی در سیستم اقتدارگرا به ابرازوجود و اعمال اقتدار بستگی دارد و چنانچه هر نهادی نتواند اقتدارخودرا در صحنه عمل و خیابان نشان دهد به معنی پایان وجودآن نهاداست .

دیر زمانی قبل زمانی که زیدآبادی گرفتار زندان رژیم جمهوری اسلامی بود  می گفت:

« زندگی به اندازه‌ای زیباست که همه چیز را می‌توان قربانی آن کرد، مگر شرافت را، که عزیزتر و زیباتر از زندگی است و لایق آنکه زندگی را قربانی آن کرد. این اصل اساسی زندگی من است و هر کس لحظه‌ای در این باره تردید کند هرگز مرا نشناخته‌است.» .

البته ما هم انتظارداریم اگر  این  افراد هنوز هم شرافت را بر زندگی تحمیلی ترجیح دهند ،  با مردم همسو شوند تا با نهادهای اطلاعاتی که این روزها اتاق فکر تشکیل داده اند تا چگونه جنبش خونین مردم و دستاورد زنان  مبارز را منحرف ووجه المصالحه بازیابی قدرت این یا آن وانهاده از قدرت نمایند.اینان باید بدانند که «تنها ماهی های مرده هستند که با مسیر آب حرکت میکنند.»

از دیگر مشاطه گران نظام چریک  پیر 81 ساله  بهزاد نبوی از رهبران سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از بازوهای سرکوب رژیم در دهه شصت و عامل نظامیگری رژِم ارتجاعی جمهوری اسلامی است که در مصاحبه با روزنامه هم میهن دوم آبان ماه جاری پیرامون جنبش اعتراضی جوانان اظهارداشته «نمی‌توانیم با معترضان کف خیابان که شعار‌های براندازانه می‌دهند، همسو شویم، ما شعار‌های آنان را قبول نداریم.  معترضان امروز، به حرف سیاسیون گوش نمی‌دهند. ما شعارهای آنان -سرنگونی جمهوری اسلامی – را قبول نداریم: ما می‌خواهیم در چارچوب نظام، نظام را اصلاح کنیم. نمی‌خواهیم دینامیت زیر ساختمان نظام بگذاریم، بلکه می‌خواهیم همین بنا را اصلاح و ایراداتش را برطرف کنیم که البته می‌دانیم کار بسیار مشکل و پرهزینه‌ای است.

بی شک بهزاد نبوی با پیشینه سیاسی قبل و بعد انقلاب بدرستی محتوای شعارهای خیابانی را بدرستی درک کرده که اعتقاددارد این شعارها براندازی رژیم را مطالبه می کنند لذا تقلیل خواسته های مردم به اصلاحات درون رژیم « که بجای خود حتما جنبش ازآ« استفاده و استقبال هم خواهدکرد» ، عوام فریبی و انحراف بزرگی است زیرابرخلاف تحلیل بسیاری از وابستگان به حکومت، جنگ بر سر انتخاب سبک زندگی مختص طبقه‌ متوسط نیست بلکه آرمانی است که تمامی زحکتکشان و فرزندان آنها را به خود جلب می‌کند. تداوم خیزش  مهسائی  نشان می‌دهد که در حال حاضر  توجه به آزادی بیان و حقوق زن و حق انتخاب سبک زندگی و مخالفت با غلبه‌ اسلام و استبداد دینی بسیار مهم‌تر از جنگ با مدرنیته و غرب و دفاع از نقش فقه در زندگی اجتماعی است. باید بیادآوریم که در تمامی تظاهرات و اعتصابات اخیر مبارزان از هیچ شعار مذهبی استفاده نکرده که بمعنی مرزبندی جنبش با رژیم دیکتاتوری مذهبی و فاصله گذاری بین خود و رژیم است . ارتباطات آزاد و گسترده این نسل از طریق پیام‌رسان‌ها و فضای اینترنت سبب شده که انها درک بهتری از مفاهیمی  چون «حق» و «آزادی» و «دمکراس و حقوق زنان » داشته باشند.  این نسل نمی‌تواند به ارتجاع مذهبی و ایدئولوژیک از جمله در قالب قوانین تن بدهد. هرچند برخی تلاش می‌کنند این نسل را بدون «ارزش»‌های انسانی و «بی‌تفاوت» و «خودپسند» و «ولنگار» معرفی کنند اما این نسل با میل شدید به «مشارکت» در همه مسائلی که به سرنوشت آن مربوط می‌شود، به محیط زیست و کار خود احساس تعلق می کند و اتفاقا برای همین تعلق می جنگد نقطه قابل اتکای دیگران ارتباطات شبکه ای برون مرزی اسننسل با هم نسلان خوددر جهان پیرامون است و نیازی به اعزام نماینده و سفیر در کنگره ها و کنفرانس های آن چنانی ندارد و با سرود « برای…» با همه کسانی که برای همه جیز خود ارزش قائل هستند ارتباط مستقیم برقرارکرده است و دقیقا این نسل جدید کنکاش گر مدتهاست که مبانی قانون اساسی و پشتوانه فکری آن را به بازی گرفته زیرا به او در مدرسه و دبیرستان و دانشگاه یادداده بودند «جنگ افروزی بد است، اما جهاد خوب است ، دروغ بد است،اما تقیه خوب است ،  دخالت در کار دیگران بد است، اما امر به معرف و نهی از منکر خوب است ، شکنجه بد است، اما حد شرعی و تعزیر خوب است ، فاحشگی و تن فروشی بد است، اما صیغه متعه مجاز استتا بی نهایت خوب است ، نگاه ابزاری به زن بد است، اما زنان کشتزار مردان  هستند، وهرگونه که میخواهند به کشتزار خود وارد شوند، زن و مرد برابرند،اما مرد بر زن برتری داشته و دوبرابرزن ارٍ می برد و شهادت دوزن برابر شهادت یک مرد است ، همه انسان ها برابرند،  اما برده با مرد آزاد برابر نیست ، تجاوز بد است،  اما تجاوز به زن شوهرداری که در جنگ با کفار غنیمت گرفته شده، مجاز است و بر همین اساس به زندانیان سیاسی تجاوز می کردند، غارت بد است، اما غنیمت مجاز است و به همین علت مدهعی مصادره اموال تظاهر کنندگان شده اند، مثله کردن بد است، اما قطع دست راست و پای چپ خوب است ، باج گرفتن بد است، اما خمس و جزیه خوب است ، در دین هیچ اکراهی نیست، ولی خروج از اسلام؛ سزایش مرگ است و صدها مبارز چپ به همین بهانه حکم ارتداد و اعدام گرفتند.

همین تناقصات حاکمیتی و استبداد نشات گرفته از مذهب و دین بود که نسل جدید را به جمع بندی جدیدی کشانیده و این تحولات نشان می‌دهند که جوانان مبارز راه رفته ای را که ازانقلاب  مشروطیت به بعد توسط پدران و مادران و اجدادشان درپیش گرفته و تا کنون به نتیجه دلخواه نیانجامیده با مسیری کاملا متفاوت در پیش گرفته اند تا  سرنوشتشان را تغییر دهند. به همین علت بهزاد نبوی ها و  همه مشاطه گران و پادوها و اشخاصی که روزگاری پیچ و مهره نظام سرکوب بوده اند بخوبی از تغییرات شکننده ساختاری نظام وحشت دارند زیرا می دانند که بخشی از مطالبات  مردم پاسخ دهی این اشخاص بابت عملکرد قبلی شان است و نگران پیامدهای آن هستند. اگر این  چریک پیر تاب و توان رفتن به خیابان را داشت  و اخباررا از بولتن های وزارت اطلاعات تغذیه نمی کرد  احتمالا می دید  جوانان در خیابان ها رژه می روند و بانگ می دهند که « بهش نگین اعتراض ، اسمش شده انقلاب » یعنی به هیچ چیز مگر انقلاب و فرو پاشی نظام ملایان رصایت نمی دهند حتی اگر سرکوب شوند؟!

گسترش و توسعه روزافزون اعتراضات و تهاجم مردم معترض به کلیه نمادهای حکومت همجون خامنه ای و خمینی واصل ولایت فقیه و کاربرد الفاظی که فقط شایسته رهبران جمهوری اسلامی است و مقاومت بی نظیر جوانان در پایداری جنبش باعص شده که  وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه در بیانیه‌ای مشترک سی صفحه ای ، بدون ارائه مستندات، اعتراض‌های اخیر را به سازمان‌های اطلاعاتی خارجی مانند سی.‌آی.‌ای و موساد نسبت دادند و ادعاهایی درباره توییتر، اینستاگرام و همچنین اینترنت ماهواره‌ای استارلینک مطرح کردند که صحت نداردو خبرنگاران آزاده ای که درانتشار اخبارقتل سیمرغ ایران زمین ژینا« مهسا امینی» پیشقدم بودند را به جاسوسی متهم نمایند.

حزب توده ایران نیزاخیرا در پی تظاهرات ها  اظهارداشته «امروز نیز ما شاهد این واقعیت هستیم که به‌رغم اینکه مردم هوشیار ما در مبارزۀ خیابانی خود به‌روشنی شعار “نه شاه، نه رهبر، مرگ بر ستمگر” را می‌دهند امپریالیسم و ارتجاع با تمام توان تبلیغاتی‌شان تلاش می‌کنند جنبش مردمی به‌پاخاسته را در جهت منافع کارگزارشان همچون طرفداران رضا پهلوی و مجاهدین مهندسی کنند که از هم‌اکنون قمه به‌کمر برای همه نیروهای مترقی و آزادی‌خواه خصوصاً نیروهای چپ خط‌و‌نشان می‌کشند. تجربۀ دردناک انقلاب بهمن نشان داد که جایگزین کردن یک حکومت استبدادی و ضد مردمی با نوع دیگری از استبداد و دیکتاتوری نمی‌تواند خواست‌های اکثریت قاطع مردم ما برای تحقق آزادی، استقلال، و عدالت اجتماعی برآورده کند. نیروهایی همچون سلطنت‌طلبان که پروندۀ قطوری از سرکوب و خونریزی در میهن ما دارند و خود از عامل‌های اصلی رشد «اسلام سیاسی و روحانیت قشری»  برای مقابله با اندیشه‌های مترقی بوده‌اند یا نیرویی مانند سازمان مجاهدین که خود بر اساس نظریات ارتجاعی اسلامی- فرقه‌ای با پول کشورهایی همچون عربستان سعودی در مقام پاسدار منافع آن‌ها عمل می‌کند نمی‌توانند مدافع راستین حقوق مردم ما باشند. سازمانی که زنان عضوش ناچارند حجاب اسلامی را رعایت کنند و تنها سازمان اپوزیسیون در کشور است که پروندۀ قطوری از شکنجه و آزار و اذیت اعضای خود در سازمان عفو بین‌الملل و دیگر نهادهای حقوق بشری دارد نمی‌تواند مدافع راستین مبارزه قهرمانانه زنان میهن ما برای رهایی از زنجیرهای حجاب اجباری باشد. امروز بیش از هر زمان دیگری ما با همه نیروهای مترقی و آزادی‌خواه کشور از جبهه ملی و نهضت آزادی گرفته تا طیف رادیکال نیروهای ملی- مذهبی، جمهوری‌خواهان، و طیف نیروهای چپ مانند حزب چپ ایران (فدائیان خلق)، سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)، سازمان راه کارگر و نیروهای نمایندگان خلق‌های میهن ما از حزب دموکرات کردستان ایران تا فرقۀ دموکرات آذربایجان و همه نیروهای محلی و ملی مدافع الغای ستم ملی و پایبند به تمامیت ارضی ایران نیازمند همکاری عملی و واقع‌بینانه هستیم.برپایی یک «ستاد مبارزاتی‌ مشترک » نیازمند توافق بر سر حداقل‌ها است».  این که چراحزب توده بنا به مصلحت خود حتی این حداقل را ازنطر حزب اغلام نداشته متضمن آن است تا حزب بنا بسوابق خود  بستگی به شرایط بتواند با هر حداقلی همراه شود ؟! این که  خطاب حزب توده کسانی است که رسما بیان می کنند هیچ تشکیلاتی درایران ندارند و ظاهرا قرارست مردگان اعضای آن باشند نیز جای تامل دارد!

ظاهرا این آقایان باورشان شده که جنبش داخلی نیازمند رهبری و ائتلاف اعضای  سرای سالمندان است. و یا فراموش کرده اند برخی از اتهامات بالا که به سایر کروه ها نسبت داده اند  تا همین مدتی پیش شامل حال حزب توده و فدائیان اکثریت هم بوده است ؟! و یا همراه دیروزین این دوگروه یعنی« گروه کاغذی راه توده » در حال حاضر هم رسما به عنوان شعبه فارسی زبان دولت روسیه عمل می کند.  در همین رابطه جریان کاغذی راه توده یا شعبه روسوفیل توده ای های کماکان هوادارروسیه پوتینی که هنوز هم رژیم  جمهوری اسلامی را ضد امپریالیسم امریکاو از متحدان سوسیالیسم روسی وجینی می داند  نیز در سایت راه توده بیان داشته که:  « حوادث اخیر کاملا اشکار کرد که اعتراضات و بیان نارضایتی ها تا جایی که جنبه مدنی و مسالمت آمیز دارد و دارای خواسته های اصلاحی کمابیش مشخص است – مانند اعتراض های کارگران و معلمان و بازنشستگان یا اعتراض دانشجویان به تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها – جنبه مترقی دارد ولی به محض آنکه از این چارچوب خارج شود و شکل خشونت آمیز به خود بگیرد جنبه ویرانگرانه و ارتجاعی آن غلبه پیدا می کند. حوادث اخیر نشان داد که تبدیل کردن هر اعتراض با هدف های مشخص و مسالمت آمیز به خیالپردازی هایی نظیر اینکه اصلاحات ناممکن است یا کل حکومت دیگر این بار باید برود و … جز خالی کردن اعتراض از جنبه مترقی آن و تبدیل کردن آن به یک شورش ارتجاعی هیچ نتیجه ای ندارد. همه دستاوردهای اعتراض های اخیر هم در عرصه آزادی نسبی حجاب و فشار سنگین روی جریان های واپسگرای حکومتی مربوط به همان چند روز نخست و ادامه مسالمت آمیز آن است و اگرنه شورش کوکتل مولوتفی بعدی که از تلویزیون های سه قلوی لندن هدایت می شد هیچ ثمری به جای نگذاشت مگر بسته شدن اینترنت و محدود شدن آزادی رسانه ای و بلند شدن دوباره صدای خشونت طلبان حکومتی. این مهمترین درسی است که مردم و نیروهای سیاسی میهندوست از این اعتراض ها می توانند بگیرند. باید بتوان مرز میان اعتراض مترقی و شورش ارتجاعی را مشخص کرد. به همان اندازه که از اعتراض مترقی باید پشتیبانی کرد دربرابر شورش ارتجاعی باید ایستاد. در شرایط کنونی ایران هر اعتراضی که مدعی باشد هیچ خواست اصلاحی ندارد و می خواهد کل حکومت برود یعنی یک شورش بالقوه ارتجاعی و همدست جریان های تجاوز طلب خارجی و گرایش های ارتجاعی حکومتی داخلی است زیرا هم هیچ هدفی ندارد و هم استفاده از هر وسیله و ابزاری در آن مجاز است که معنایش در نهایت جنگ داخلی و ویرانی ایران است. این درسی برای حکومت هم هست که با بستن راه اعتراض مسالمت آمیز داخلی آن را به سمت شورشی ارتجاعی سوق می دهد که سرانجام همه چیز را با خود خواهد برد و از جمله ایران و خود حکومت را.».

آن چه در لابلای بیانیه ها و اعلامیه های خارج  نشینان و داخلی های هوادار اصلاح قانون اساسی  در باره اعتراضات جوانان  مشهوداست آن است که چرا جنبش آنان را در «جایگاه  رهبری » نمی نشاند و همه تلاش  وتقلاهای سیاسی آنها براین است که نکند خدای ناکره یکی دیگر رهبر شود ؟!  بدون شک تجربه انقلاب سال 1357 و رهبرتراشی قدرت های بزرگ در کنفرانس گوادلوپ هنوز در حافظه مردم باقی است که همین پدیده رهبرتراشی در افغانستلن با علم کردن« حامدکرزی»  در مقابل جبهه انقلاب  به رهبری احمدشاه مسعود و« احمدچلبی»   هردوکشوررا درآستانه فروپاشس قراردادهاند. پدیده رهبرتراشی یا رهبرسازی  برای مردم مبارز منطقه و بخصوص ایرانیان در سال 1357 درس آموزی های فراوان داشت. امریکا و انگلیس و فرانسه که تاریخا خاورمیانه را تیول خود می دانند همه تلاش خودرا در رابطه با جنبش اعتراضی اخیر بکاربرده اند تا بتوانند به نوعی رهبری آنرا بدست گیرند در حالی که خصوصیت این جنبش تا کنون آن بوده که  بدون یک شیکه هرمی عمودی سنتی،   در سطح افقی با صدها رهبر میدانی و بدون یک ساختار عمومی رهبری زیر یک شبکه تودرتوی پیچیده که مفهوم آن دقیقا از عصر ارتباطات برگرفته شده  شکل گرفت لذا تا کنون همه رهبرتراشان جز ارائه نمادین چند  مجسمه بی حال و بدون جان کاری از پیش نبرده اند.جنبش انقلابی مردم ایران این گزینه را که نظامیان « ترکیبی از ارتش و سپاه » چه با حضور خامنه ای و چه بدون حضوراو در صد انجام شبه کودتا و برقراری یک نوع حکومت دیکتاتوری بعثی شبیه صدام و حافظ اسد و مصر کنونی را هم در نطر دارد . در این حالت حتی ممکن است درآغاز با برقراری  نوعی آزادی های کنترل شده اجتماعی نظیر برچیدن غیررسمی حجاب و جمع کردن بساط ولایت فقیه حتی در قالب عروسک گماری شخصی مثل رئیسی هم همراه باشد. فرامش نکنیم که فشارکشورهای خارحی برای تغییررفتاررژیم برای انهاست به برای مردم ایران زیرا اهداف آنها با هدف مردم به مف خیابان آمده همسو نیست .آنان یک رژیم متجاسرولی گوش به فرمان را لازم دارند حالا اگر دیکتاتورهم باشد اشکالی ندارد ؟ مگر رژیم مصر و الجزایر دمکراسی است ؟ اتفاقا وجود رژیم جمهوری اسلامی در برنامه استراتژیک اسرائیل و امریکا از اوجب واجبات است بشرطی که کمی گوش بفرمان باشد.

چنبش انقلابی مردم ایران با نگرش به تجارب یکصد ساله اخیر و بخصوص تحولات دودهه گذشته بخوبی آگاه است که قدرت شبکه های رسانه ای آن چنان است که در غیاب هشیاری و اتحاد نیروهای مبارز ، توافق هریک از کشورهای سه گانه امریکا ، انگلیس و فرانسه  می تواند در کوتاه ترین زمان لازم بیکباره یکی از سربازان گمنام این قدرت ها مجددا در ماه دیده شود .فرمول لو رفته این کار چندان سخت نیست، طی جند هفته با مصاحبه های سراسری که  بیست و چهارساعته تکرار خواهند شد به عنوان قهرمان راه آزادی علم می شوند و ناگهان چندین جایزه بین المللی واحتمالا  برنده جایزه اسکار و نوبل  و اخذ مدرک پسا دکترای رهبری از دانشکده های معروف جهان با پوشش جل الاغ نظیر لباسی که در تاجیکستان برتن احمدی نژآد، روحانی و رئیسی  انداختند ، برایمان رهبرآزاده می تراشند تا لباسی را که به قامت آنها برازنده نیست بپوشند . اما نکته گرهی کار در حال حاضر ان است که به کف آمده های خیابان خوداستاد فتوشاپ و نرم افزار بوده و تفاوت اصل و کپی را بسادگی تشخیص می دهند.  بنابراین امید بستن به خارج نشینان مشکوک الهویه  و مدعیان اصلاحات در حالی که جوانان مبارز جان برکف مرتب شعار می دهند « جمهوری اسلمی ، نمی خوایم ، نمی خوایم »  و یا روسری های سیاه وسفید و رنگین خودرا بعنوان مظهربردگی و حقارت جنسی به آتش می کشند تا به همگان منجمله رهبر خودخوانده ای که تصور می کند با روسری رنگین  می تواند مولفه القلوب شود ، بفهمانند که حنبش کنونی قهرمان ساز نیست بلکه نهادساز بوده است . برای این  عقب مانده های ذهنی که کهنسالی مغز آنان را فرتوت کرده و یادشان نیست مردم در جنبش سال 1396 فریاد می زدند   « اصلاح  طلب ، اصول گرا ، دیگه تمومه ماجرا» نشان داد که جنلش سالیانی است  با این کرگدن های ذهنی خداحافظی کرده و این جنبش ضمن افشا و برملانمودن حاکمیت دیکتاتوری مذهبی همه هواداران و دلباخته گان قدیم و جدید ، خجول و پرروی این نطام را هم برای مردم مبارز ایران لخت و عریان نمود که نوشته های بالا در همین رابطه قابل تامل هستند.زیرا  با تعرض همگانی جوانان متولد ده هشتاد ونود به تجربه عملکرد جمهوری اسلامی که به چندین نسل منتقل شده بود امیدی را در دل ایرانیان زنده کرده که منبعد حاکمان فرتوت این حک.مت نتوانند بر ایدئولوژِ منخص 1400 ساله خود اتکا کنند و درصورت پیروزی جنبش نیز  تا سالیان سال «عقیده» مذهبی و ایدئولوژیک از عرصه سیاست و مدیریت کشور اعم از خُرد و کلان، دور خواهد ‌ماند.این درس تاریخ است که سرنوشت محتوم جمهوری اسلامی که از پسماندهای تاریخ و عمق افکار ضدبشری فردی مانند خمینی سر برآورد و در گرداب فکری فسیل‌های درمانده و فرتوتی مانند خامنه‌ای و رئیسی و شورای نگهبان و دیگز کرگدن های فسیل رشد کرده  بود ،مضمحل شود.

 

 

 

 

 

 

این جنبش با شعار مرکزی «زن، زندگی، آزادی» و« مرگ بردیکتاتور»  با حضور شیرزنان و ایران دختان ، جوانان و نوجوانان جسورنو  از جان گذشته بصورت شبکه ای غیرمتمرکز در خیابان های کشور  شکل گرفت و دوام وقوام یافته است . همدلی سراسری و پشتیبانی روزافزون تشکل‌های کارگری و دانشگاهی، آموزگاران و دانشجویان و دانش‌آموزان از این جنبش آن را تا کنون ماندگارساخته و امید بر آن است با همراهی فعال و فراگیر لایه‌های گوناگون مردم بخصوص کارگران مبارزو اعتصابی با این جنبش تحت لوای دو شعار کلیدی بالا  مردم را متحد  به میدان بیاورد و زمینه‌ساز زنجیره‌ای از تغییرات، حتی تغییرات ساختاری در آینده‌ای شاید نه چندان دور شود. بدون شک امواج خروشانی که قتل ژینای کرد با شعار« زن، زندگی، آزادی » به همراه آورده آن چنان سهمگین بوده که حتی بنظر می رسد  در نیروهای حامی حاکمیت نیز شکاف ایجاد  و زمینه‌ساز پیوستن بخش‌هایی از آنان به صفوف مردم شود.کما اینکه توان درونی این جنبش در عمل باعث  ایجاد همگرایی ملی و سراسری و کشاندن قومیت ها به دور پرجم ملی ایران شده که باید کوشش نمود این ظرفیت مرتب اضافه شود تا رژیم  قادر به سرکوب آن نگردد. البته که خود جوانان مبارزهم به خوبی آگاه هستند که باید تلاش نمایند چنان چشم انداری را با حرکات اعتراصی – اعتصابی در کل کشور پدید آورند  که امید به تغییرات ساختاری و برچیدن جمهوری اسلامی با طرح خواسته های مردمی نظیر  برقراری دمکراسی پارلمانی، آزادی‌های مدنی و فردی، عدم دخالت دین و روحانیت در عرصه‌ی عمومی، برقراری نظام سلامت و بهداشت عمومی و از بین بردن فقر و فلاکت گروه‌های محروم اجتماعی، بازگشت نظامیان به سربازخانه‌ها، رفع تبعیض‌های جنسی و قومی در جامعه ، لغو اعدام « حتی برای دشمنان مردم» ، چشم انداز جنبش را تدوین و مراحل گذار برای دستیابی به آن را با درایت و هم اندیشی جمعی به وجود آورند. در این میان طراحان اصلاح قانون اساسی و بازگشت به جمهوری اسلامی ولائی یا بدون ولائی به اصطلاح تلطیف شده  و عصر طلائی خمینی « بخوانید عصر خلائی »  باید بدانند که خیانت به آرمان مردم و شهدای این انقلاب بدون شک بدون پاسخ نخواهد ماند. زیرا هرگونه اصلاح قانون اساسی بدون ابطال مواد موجد ولایت فقیه ، شورای نگهبان ، خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت و تاکید بر حکومت غیر دینی – مذهبی به معنی فرصت دادن به رژیم ملایان جهت تجدید قوا و به مسلخ  بردن جنبش انقلابی مردم ایران خواهد بود. برای آشنائی جوانان با قانون اساسی چه آن نسخه ائی که در سال 1358 تصویب و اجرا شد و چه متن پیشنهادی دولت موقت که خودرا لیبرال تلقی می کرد در زیر  مواداساسی که باعث ویرانی حقوق شهروندی و تولد دیکتاتوری مذهبی و برقراری رژیم تئوکراتیک خمینی –  خامنه ای شد نقل شده که نشان می دهد اساسا نه فقط مرتجعین ملا بلکه مکلاهای مدهبی نیز برسر قانون اساسی مذهبی هماهنگ  بوده و حاضر به قبول دگراندیشان در جمهوری اسلامی نبوده و نیستند و دقیقا بهمین علت است که در جنبش انقلابی فعلی شاهد هیچ شعار مذهبی از طرف تظاهرکنندگان نیستیم و شعار « مرگ بر اصل ولایت فقیه » همان روزهای اول جای خودرا تثبیت نمود. مصلحین مذهبی که در قالب نهضت و اتحادیه و … خودرا نشان می دهند متوجه نیستند وقتی جوانان بانگ برداشته اند« زن ، زندگی ، آزادی » یعنی تو مدعی  تحصیلکرده مذهبی نمیتوانی دویا سه همسر داشته باشی و در لندن به خرج حکومت خوش گذرانی کنی و علیه آزادی قلم  بنویسی.

جنبش انقلابی مردم ایران صراحتا اعلام می دارد با هرگونه سانسور قلم و بیان به ویژه در حوزه اندیشه مخالف بوده و سانسورچیان عملی و فکری را مشتی مرتجع مذهبی می داند. خوشبختانه رشد و شعور نسل بپاخاسته که دسترسی تمام وکمال به اینترنت و منابع اطلاعاتی دارند باعث شده همه سازمان ها و گروه های مدعی مبارزه نوعی احتیاط با آنان را درپیش گیرند زیرا آنها به صراحت شعار می دهند ما صغیر نیستیم که  نیاز به «ولی » داشته باشیم ، چه ولی فقیه و چه ولی عهد .آنها رسما می گویند نمی خواهند هیچ «زاده»  ای حقوق برتری از بقیه داشته باشد، چه « آقازاده» و چه « شاه زاده» .  برای همین مضمون محوری شعارهای اولیه این روزها به شعارهای « اتحاد، مبارزه، پیروزی »، « دانشجو اعتراض ، کارگر اعتصاب» ، «نه تاج و نه عمامه، آخوند کارش تمامه» ، »نه شاه میخوایم نه رهبر، نه بد میخوایم نه بدتر، مرگ برستمگر  » ، « ایرانی بیداره ، از شاه و شیخ  بی زاره » تغییر پیداکرد

از دیگر مواردی که این روزها  به  فرمان اتاق فکر سپاه  پاسداران   از حلقوم سازشکاران عمدتا مذهبی و سلطنت طلب  شنیده می شود بحث جنگ داخلی و تجزیه کشور و سوریه ای شدن ایران است. در واقع با طرح این شعار و نشان دادن فیلم هائی  راجع به عراق و سوریه و لیبی و این آخری حمله صوری برنامه ریزی شده به شاهچراغ درشیراز در  رسانه های تصویری می خواهند مردم را از ادامه جنبش بازدارند در حالی که ما عملا در ایران در جریان جنگ داخلی حاکمیت بر علیه مردم و اقوام کرد و بلوچ قرارداریم  لذا دیگر حجتی باقی نمانده که مبارزان از آن وحشت نمایند.علاوه بر آن همه مستندات و شواهد حاکی از نزدیکی فکری – تشکیلاتی رژیم جمهوری اسلامی با جریانات طالبان – القاعده و داعش بوده و فیلم ها و مستندات جهانی مشارکت فعال سپاه قدس به رهبری سربازولایت قاسم سلیمانی- بزرگ قاچاقچی  اسلحه و مواد مخدر در منطقه –  در قتل عام های فرقه ای در عراق ، سوریه و یمن است و لذا اتفاقا و حتما برچیدن جمهوری اسلامی و بازوی نظامی آن -سپاه پاسداران-  از مهم ترین خواسته های تظاهرکنندگان به منزله پایان جنگ های فرقه ای منطقه ای خواهدبود زیرا بدون شک فروپاشی جمهوری اسلامی و نقش زنان درانقلاب ایران غلاوه بر تاثرات عظیم بر حکومت های اسلامگرا در کشورهایی چون ترکیه و اندونزی، عراق ، افغانستان عربستان ، امارات ، الجزایر وآغازی بر تضعیف تاریخی بنیادگرایی اسلامی در منطقه و همه جهان و مهار پیامدهای آن از جمله جنگ و درگیری و مهاجرت از کشورهای مسلمان‌نشین خواهدبود .

ما به این کسانی که نگران تجزیه ایران هستند توصییه می کنیم به گوش پزشک مراجعه کنند تا صدا و شعار مردم در تظاهرات های داخل و خارج را بدرستی بشنوند که کرارا گفته اند: «کردستان زاهدان چشم و چراغ ایران»، «از سنندج تا تهران، از برلین تا تهران، جانم فدای ایران» ، « عرب ، بلوچ ، کرد و ترک ، ما همه با هم هستیم ».

 

برگرفته از قانون اساسی مصوب  سال 1358:

اصل 4 – کلیه‏ قوانین‏ و مقررات‏ مدنی‏، جزائی‏، مالی‏، اقتصادی‏، اداری‏، فرهنگی‏، نظامی‏، سیاسی‏ و غیر اینها باید بر اساس‏ موازین‏ اسلامی‏ باشد. این‏ اصل‏ بر اطلاق‏ یا عموم‏ همه‏ اصول‏ قانون‏ اساسی‏ و قوانین‏ و مقررات‏ دیگر حاکم‏ است‏ و تشخیص‏ این‏ امر بر عهد‏ه فقهای شورای‏ نگهبان‏ است‏.
«نظر تفسیری شماره ۱۹۸۳ مورخ ۸ /۲ /۱۳۶۰ شورای نگهبان:-مستفاد از اصل ۴ قانون اساسی این است که بطور اطلاق کلیه قوانین و مقررات در تمام زمینه ها باید مطابق موازین اسلامی باشد و تشخیص این امر بعهده فقهای شورای نگهبان است، بنابراین قوانین و مقرراتی را که در مراجع قضایی اجرا می گردد و شورای عالی قضایی آنها را مخالف موازین اسلامی می داند، جهت بررسی و تشخیص مطابقت یا مخالفت با موازین اسلامی برای فقهاء شورای نگهبان ارسال دارید.»

اصل 5 -در زمان غیبت حضرت ولی عصر «عجل الله تعالی فرجه » درجمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت برعهده فقیه عادل و با تقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است که طبق اصل یکصد و هفتم عهده دار آن میگردد.

اصل 8 -در جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏ دعوت‏ بخیر، امر بمعروف‏ و نهی‏ از منکر وظیفه‏‌ای است‏ همگانی‏ و متقابل‏ بر عهده‏ مردم‏ نسبت‏ به‏ یکدیگر، دولت‏ نسبت‏ به‏ مردم‏ و مردم‏ نسبت‏ به‏ دولت‏. شرایط و حدود و کیفیت‏ آنرا قانون‏ معین‏ میکند. «والمومنون‏ و‌المومنات‏ بعضهم‏ اولیاء بعض‏ یامرون‏ بالمعروف‏ و ینهون‏ عن‏‌المنکر

اصل یازدهم -بحکم‏ آیه‏ کریمه‏ «ان‏ هذه‏ امتکم‏ امه‏ واحده‏ و انا ربکم‏ فاعبدون‏» همه‏ مسلمانان‏ یک‏ امت‏‌اند و دولت‏ جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏ موظف‏ است‏ سیاست‏ کلی ‏‌خود را بر پایه‏ ائتلاف‏ و اتحاد ملل‌‌ اسلامی‏ قرار دهد و کوشش‏ پی گیر بعمل‏ آورد تا وحدت‏‌ سیاسی‏، اقتصادی‏ و فرهنگی‏ جهان‏ اسلام‏ را تحقق‏ بخشد.

اصل 12-دین‏ رسمی‏ ایران‏، اسلام‏ و مذهب‏ جعفری‏ اثنی‏ عشری‏ است‏ و این‏ اصل ‏‌الی ‏‌الابد غیرقابل‏ تغییر است‏ و مذاهب‏ دیگر اسلامی‏ اعم‏ از حنفی‏، شافعی‏، مالکی‏، حنبلی‏ و زیدی‏ دارای‏ احترام‏ کامل‏ میباشند و پیروان‏ این‏ مذاهب‏ در انجام‏ مراسم‏ مذهبی‏، طبق‏ فقه‏ خودشان‏ آزادند و در تعلیم‏ و تربیت‏ دینی‏ و احوال‏ شخصیه‏ (ازدواج‏، طلاق‏، ارث‏ و وصیت‏) و دعاوی‏ مربوط به‏ آن‏ در دادگاه‌ ها رسمیت‏ دارند و در هر منطقه‏‌ای که‏ پیروان‏ هر یک‏ از این‏ مذاهب‏ اکثریت‏ داشته‏ باشند، مقررات‏ محلی‏ در حدود اختیارات‏ شوراها بر طبق‏ آن‏ مذهب‏ خواهد بود، با حفظ حقوق‏ پیروان‏ سایر مذاهب‏.

اصل 13 -ایرانیان‏ زرتشتی‏، کلیمی‏ و مسیحی‏ تنها اقلیتهای‏ دینی‏ شناخته‏ میشوند که‏ در حدود قانون‏ در انجام‏ مراسم‏ دینی‏ خود آزادند و در احوال‏ شخصیه‏ و تعلیمات‏ دینی‏ بر طبق‏ آئین‏ خود عمل‏ میکنند.

اصل 18 -پرچم‏ رسمی‏ ایران‏ به‏ رنگهای‏ سبز و سفید و سرخ‏ با علامت‏ مخصوص‏ جمهوری‏ اسلامی‏ و شعار «الله‏ اکبر» است‏.

اصل 19 -نشریات‏ و مطبوعات‏ در بیان‏ مطالب‏ آزادند مگر آنکه‏ مخل‏ به‏ مبانی‏ اسلام‏ یا حقوق‏ عمومی‏ باشد. تفصیل‏ آنرا قانون‏ معین‏ میکند.

اصل 91 -بمنظور پاسداری از احکام اسلام و قانون اساسی از نظر عدم مغایرت مصوبات مجلس شورای اسلامی با آنها، شورایی بنام شورای نگهبان با ترکیب زیر تشکیل میشود:
۱- شش نفر از فقهای عادل وآگاه به مقتضیات زمان و مسائل روز، انتخاب این عده با مقام رهبری است .
۲ ـ شش‏ نفر حقوقدان‏، در رشته‌های‏ مختلف‏ حقوقی‏، از میان‏ حقوقدانان‏ مسلمانیکه‏ بوسیله‏ شورای‏ عالی‏ قضائی‏ به مجلس‏ شورای‏ ملی معرفی‏ میشوند و با رأی‏ مجلس‏ انتخاب‏ میگردند.

اصل 93 – مجلس‏ شورای‏ اسلامی‏ بدون‏ وجود شورای‏ نگهبان‏ اعتبار قانونی‏ ندارد مگر در مورد تصویب‏ اعتبارنامه‏ نمایندگان‏ و انتخاب‏ شش‏ نفر حقوقدان‏ اعضای‏ شورای‏ نگهبان‏.

اصل 96- تشخیص‏ عدم‏ مغایرت‏ مصوبات‏ مجلس‏ شورای‏ اسلامی‏ با احکام‏ اسلام‏ با اکثریت‏ فقهای‏ شورای‏ نگهبان‏ و تشخیص‏ عدم‏ تعارض‏ آنها با قانون‏ اساسی‏ بر عهده‏ اکثریت‏ همه‏ اعضای‏ شورای‏ نگهبان‏ است‏.

شده

اصل 107-پس از مرجع عالیقدر تقلید و رهبر کبیر انقلاب جهانی اسلام و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت الله العظمی امام خمینی «قدس سره الشریف » که از طرف اکثریت قاطع مردم به مرجعیت و رهبری شناخته و پذیرفته شدند، تعیین رهبر به عهده خبرگان منتخب مردم است. خبرگان رهبری درباره همه فقهاء واجد شرایط مذکور دراصول پنجم و یکصد و نهم بررسی و مشورت می کنند هرگاه یکی از آنان را اعلم به احکام و موضوعات فقهی یا مسائل سیاسی و اجتماعی یا دارای مقبولیت عامه یا واجد برجستگی خاص در یکی از صفات مذکور در اصل یکصد و نهم تشخیص دهند او را به رهبری انتخاب میکنند و در غیر اینصورت یکی از آنان را به عنوان رهبر انتخاب و معرفی می نمایند. رهبر منتخب خبرگان، ولایت امر و همه مسوولیت های ناشی از آن را برعهده خواهد داشت. رهبر در برابر قوانین با سایر افراد کشور مساوی است.

اصل 108- قانون مربوط به تعداد و شرایط خبرگان، کیفیت انتخاب آنها و آئیننامه داخلی جلسات آنان برای نخستین دوره باید به وسیله فقهاء اولین شورای نگهبان تهیه و با اکثریت آراء آنان تصویب شود و به تصویب نهائی رهبر انقلاب برسد. از آن پس هرگونه تغییر و تجدید نظر در این قانون و تصویب سایر مقررات مربوط به وظایف خبرگان و صلاحیت خود آنان است.

اصل 109 – وظایف و اختیارات رهبر:- تعیین سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام – نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام  فرمان همه پرسی. فرماندهی کل نیروهای مسلح- اعلان جنگ و صلح و بسیج نیروها.-  نصب و عزل و قبول استعفاء -فقهای شورای نگهبان. ،عالیترین مقام قوه قضائی،  رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسامی ایرا،  رئیس ستاد مشتر،  فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلام،  فرماندهان عالی نیروهای نظامی و انتظام،  حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه.حل معضلات نظام که از طریق عادی قابل حل نیست، از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام. امضاء حکم ریاست جمهوری پس از انتخاب مردم – صلاحیت داوطلبان ریاست جمهوری از جهت دارا بودن شرایطی که در این قانون می آید، باید قبل از انتخابات به تایید شورای نگهبان و در دوره اول به تایید رهبری برسد. عزل رئیس جمهور با در نظر گرفتن مصالح کشور پس از حکم دیوانعالی کشور به تخلف وی از وظایف قانونی، یا رأی مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت وی بر اساس اصل هشتاد و نهم. عفو یا تخفیف مجازات محکومین در حدود موازین اسلامی پس از پیشنهاد رئیس قوه قضائیه .
رهبر می تواند بعضی از وظایف و اختیارات خود را به شخص دیگری تفویض کند.

اصل 115 -رئیس‏ جمهور باید از میان‏ رجال‏ مذهبی‏ و سیاسی‏ که‏ واجد شرایط زیر باشند انتخاب‏ گردد:ایرانی‏‌الاصل‏، تابع ایران‏، مدیر و مدبر، دارای‏ حسن‏ سابقه‏ و امانت‏ و تقوی‏، مومن‏ و معتقد به‏ مبانی‏ جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏ و مذهب‏ رسمی‏ کشور.

 

 

برگرفته از  پیش نویس قانون اساسی پیشنهادی دولت موقت بازرگان که تصویب نگردید:

اصل ۱ – نوع حكومت ايران «جمهوري اسلامي » است كه ملت ايران در پي انقلاب اسلامي پيروزمندش در همه‌پرسي دهم و يازدهم فروردين سال يكهزاروسيصد وپنجاه و هشت هجري شمسي با اكثريت ۹۸/۲%  به آن رأي مثبت داده است.

اصل ۲– نظام جمهوري اسلامي نظامي است توحيدي بر پايه فرهنگ اصيل و پويا وانقلابي. اسلام، با تكيه بر ارزش و كرامت انسان، مسئوليت او درباره خويش نقش بنيادي تقوا، در رشد او،‌نفي هر گونه تبعيض و سلطه جوئي فرهنگي، سياسي و اقتصادي و ضرورت استفاده از دستاوردهاي سودمند علوم و فرهنگ بشري در جهت التزام كامل به همه تعاليم الهي اسلام.

اصل ۳- آراء‌عمومي مبناي حكومت است و بر طبق دستور قرآن كه :«ومشاور هم في‌الامر» و« امرهم شوري بينهم» امور كشور بايد از طريق شورا‌هاي منتخب مردم در حدود صلاحيت آنان و به ترتيبي ناشي از آن مشخص مي‌شود حل و فصل گردد.

اصل ۴- جمهوري اسلامي ايران دراستقرار جامعه توحيدي، معنويت و اخلاق اسلامي را مبناي روايط سياسي، اجتماعي واقتصادي قرار مي دهد.

اصل ۱۳ – دين رسمي ايران اسلام و مذهب جعفري است كه مذهب اكثريت مسلمانان ايران ا ست و مذاهب ديگر اسلامي، اعم از زيدي، حنفي، مالكي، شافعي و حنبلي معتبر ومحترم است و در مناطقي كه مسلمانان پيرو اين مذاهب اكثريت دارند مقررات محلي در حدود اختيارات شوراها بر طبق اين مذاهب خواهند بود. ولي در احوال شخصيه ودر تعليم وتربيت ديني هر مسلمان در هر نقطه از ايران بر طبق مذهب اسلامي خود عمل مي‌كند.

اصل ۲۰ – پرچم رسمي ايران به رنگهاي سبز وسفيد و سرخ با علامت مخصوص جمهوري اسلامي است.

اصل 24- مطبوعات در نشر مطالب و بيان عقايد آزادند، مگر در نشر مطالب مخالف عفت عمومي يا توهين به شعائر ديني. اتهام و افترا وتعرض به شرف و حيثيت و آبروي اشخاص يا نشر اكاذيب، جرائم مطبوعاتي و كيفيت مجازات و رسیدگي به آنها را قانون معين مي‌كند.

اصل ۶۶ – مجلس شوراي ملی نمي‌تواند قوانيني وضع كند كه با اصول مسلم اسلام و قانون اساسي مغايرت داشته باشد. تشخيص اين امر طبق اصل ۱۴۴ بعهده شوراي نگهبان قانون اساسي است.

اصل ۷۶- رئيس جمهوري بايد مسلمان و ايراني‌الاصل و تابع ايران باشد.

اصل ۸۴ – رئيس جمهور حق دارد در مهلت توشيح، مصوبات مجلس شوراي ملي را كه بر خلاف قانون اساسي يااصول مسلم و احكام شرعي مي‌بيند،‌با ذكر دلايل خود، براي اصلاح و بررسي مجدد آن به مجلس بازگرداند، در اينصورت قانوني كه پس از شور دوباره به تصويب مجلس شوراي ملي مي‌رسد، بايد ظرف مهلت مقرر به توشيح برسد و هرگاه رياست جمهوري آن را باز هم متعارض با قانون اساسي يا اصول مسلم و احكام شرعي بداند، مراتب را به شوراي نگهبان اعلام مي‌ كند.

اصل ۱۴۲ – بمظور پاسداري، از قانون اساسي از نظر انطباق قوانين عادي با آن، شوراي نگهبان قانون اساسي با تركيب زير تشكيل مي‌شود:

۱- پنج نفر از ميان مجتهدان در مسائل شرعي كه آگاه به مقتضات زمان هم باشند مجلس شوراي ملي اين پنج نفر را از فهرست اسامي پيشنهادي مراجع معروف تقليد انتخاب مي‌كند.

۲-  شش نفراز صاحبنظران درمسائل حقوقي، سه نفراز اساتيد دانشكده‌هاي حقوق كشور و سه نفراز قضات ديوان عالي كشور كه بوسيله مجلس شوراي ملي از دو گروه مزبور اننتخاب مي‌شوند.

اصل ۱۴۳ – اين اشخاص براي مدت ده سال انتخاب مي‌شوند ولي در نخستين دوره، پس از پنج سال از هر گروه دو نفر بقيد قرعه تغيير می یابند وانتخاب مجدد اعضاء‌ممكن نيست رياست شورا به انتخاب اعضاي آن است.

اصل ۱۴۴- شوراي نگهبان به درخواست يكي از مراجع معروف تقليد، یا رئيس جمهور يا رئيس ديوانعالي كشور يا دادستان كل كشور، صلاحيت رسيدگي به قوانين را پيدا مي‌كند، مشروط بر اينكه از تاریخ توشیح قانون بيش از يكماه نگذشته باشد.

 

 

 

اگر مهم ترین شعار سیاسی تظاهرات های اخیررا   شعار«مرگ بر دیکتاتور» بدانیم باید یادرآورشویم که اتفاقا همین شعار مشهورترین شعار انقلاب علیه نظام سلطنتی نیز  بود. این شعار به‌منظور هدف قرار دادن کل نظام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حاکم در دوران حکومت  محمدرضا پهلوی، با مفهوم درهم شکستن شاخ  «دیکتاتور» تدوین  و استفاده شد . رژیم ارتجاعی تئوکراتیک جمهوری اسلامی  که ثمره انقلاب ایران علیه شاه را تصاحب کرده بود غافل بود که  نسلی  در دوران انقلاب پرورش یافته اند که با خیابان و دیوارو پشت بام پیوند دیرینه دارد و روزی  به خیابان ها خواهند آمد تا مجددا به  شعار «مرگ بر دیکتاتور» جامه عمل بپوشانند و نگران ریزش اصلاح طلبان و موعظه کنندگان تجریه و سکوت نیستند. این نسل بجای «کتاب مادر » ماکسیم گورکی خواننده «کتاب گوسفند نباشید»  و بخوبی آگاه است که حمایت و پشتیبانی هر یک  از کشورهای خارجی بر اساس منافع خودشان در راستای بهره برداری از جنبش انقلابی است مگرآن که مردمان و زحمتکشان کشورهای خارجی دولت های آنها را به حمایت جدی از مبارزه مردم ایران سوق دهد. نسل مبارز ایران اعتقاددارد نتیجه مبارزات مردم ایران کف خیابانهای کشور تعیین می شود نه مذاکرات و لابیگری عده ای خاص که خودخوانده خودرا رهبر، نماینده و لابیگر می دانند بهمین علت توصییه دارد همراهان انقلاب از خواسته های کف خیابان حمایت کنند و نگران رهبری و برنامه آنی جننش نباشند که هر آبستنی به وقت خود یا طبیعی و یا با سزارین نوزاد خودرا بدنیا خواهد اورد . این نسل گریزان از خشونت و تا بن دندان عمیقا به صلح و همزیستی مسالمت آمیز اعتقاددارد اما در دفاع مشروط از خود و مردم در لحظه موعود  درنگ نخواهدکرد زیرا دفاع مشروع یا دفاع قانونی حقی است که بر مبنای حقوق کیفری بین الملل برای اشخاص در مورد دفاع از خود یا افراد دیگر«در صورت نیاز به کمک » در هنگام حمله افراد دیگر قائل شده است. دفاع مشروع در جائی پدید می‌آید که به‌جز ارتکاب  جرم هیچ راه دیگری برای دفع خطر ممکن نباشد. در این صورت مدافع نه تعقیب و مجازات می‌شود و نه ضامن خساراتی است که به بار می‌آورد.اصل دفاع مشروط  در تمامی نظام‌های حقوقی دنیا پذیرفته شده و حتی بم موجب قوانین فعلی ایران هم جایز است . زنان مبارز جان برکف ایرانی همچون الگوی زنان مبارز جهان روزالوکزامبورگ اعتقاددارند« اگر یک شهروند آزاد توسط دیگری در یک حصار و اتاق در بسته توقیف شود ، آنگاه هرکسی اعتراف خواهد کرد که این عمل را بايد عملی متجاوزانه و خشونت بار محسوب کرد اما اگر دقیقا همین عمل در کتابی به نام قانون جزا مکتوب شده باشد و آن اتاق هم سلول زندان پادشاهی پروس{ بخوانید جمهوری اسلامی } باشد ، این عمل فورا به یک عمل صلح آمیز قانونی مبدل می گردد . به طور خلاصه باید گفت آنچه تحت عنوان مشروعیت قانونی توصیف می گردد چیزی جز خشونت طبقه حاکم که به لباس قانون در آمده باشد نیست . در واقع مشروعیت بورژوازی { و پارلمانتاریسم به عنوان مظهر آن } در حقیقت بیان اجتماعی مفروض خشونت بورژوازی است که از شالوده اقتصادی نشات می گیرد » . همان طوری که در بیانیه های قبلی تاکید کرده ایم جامعه ایران آبستن حوادثی است که سرانجام آن اتقلاب و فروپاشی نظام جههوری اسلامی بعنوان مانع اصلی تداوم هستی جامعه است .کنشگران این مبارزه تا کنون موفق به جا انداختن شعارهای واحد سراسری شده و ویژگی فعلی آن اینست که  حتی سرکوب نقطه پایانی آن نیست بلکه سرکوب موحب روی آوری سایر بخش ها و نوید دورانی است که دیگر آغازنداردزیرا جز با تغییر وضعیت موچود پایان نخواهدگرفت .

زنده باد رزم خونین مردم ایران

سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی

برقرارباد جمهوری دمکراتیک ایران

جنبش انقلابی مردم ایران

پنجشنبه – پنج آبان ماه 1401

 

2022-11-04 بیانیه جنبس انقلابی  مردم ایران

بیانیه جنبس انقلابی  مردم ایران

بیانیه جنبس انقلابی  مردم ایران

هموطنان مبارز

ایران دختان  شجاع و جوانان برومند

ما کیستیم ؟ – وارثان خون و شهادت

عده ای از مبارزان قبل انقلاب که در قیام سال 1357 مشارکت فعال داشتند و تقاص ان را با بیش از 5 سال زندان در اسارت گاه های خمینی جلاد پس دادند و سپس با درس گیری از تجارب و اشتباهات در تمام کنش های اجتماعی از سال 1378 فعال شرکت نموده و تلاش کرده اند تا این کنش ها را جهت دار نمایند وآن ها را  از الودگی های سیاست های اصلاح طلبان دروغین و مدعیان داخل نشین و خارج نشین پالوده نمایند . ما نیز بخشی از همان هائی هستیم که در جمبش 1388 توانستیم  شعار “مرگ بر دیکتاتور- مرگ  بر خامنه ای ” را به شعار محوری جنبش تبدیل کرده و ساختار جاکمیت ارتجاعی جمهوری اسلامی را به چالش کشانیم . اطلاعیه ها و بیانیه های ما از همان زمان با نام جنبش انقلابی مردم ایران در تظاهرات ها توزیع و برخی رسانه های خارجی نیز بازتاب یافت. ما اعتقاد داریم جمهوری اسلامی ایران تنها حکومت در جهان است که کودکان را نیز اعدام می‌کند و هزاران زن در آن به‌خاطر مخالفت، اعدام شده و یا در زیر شکنجه به‌قتل رسیده‌اند. ده‌ها هزار زن سیاسی و اجتماعی از جمله دختران نوجوان، زنان باردار و مادران سال‌خورده در دهه ۶۰ به‌خاطر استفاده از حق آزادی بیان و عقیده اعدام شدند. کار بجائی  رسید که آیت اله منتطری که خود مبدع ولایت فقیه و در موضع جانشین خمینی قرار داشت در اعتراض نسبت به اعدام دختران سیزده چهارده ساله خطاب به خمینی نوشت: «… اعدام دختران سیزده چهارده ساله به صرف تندزبانی بدون این‌که اسلحه در دست گرفته یا در تظاهرات شرکت کرده باشند کاملا ناراحت‌کننده و وحشتناک است، فشارها و تعزیرات و شکنجه‌های طاقت‌فرسا رو به افزایش است.» .این فتوا درست پس از پایان جنگ هشت ساله ایران و عراق و شکست قطعی ایران در جبه ها صادر شد بنا به اظهارات مکتوب آیت اله منتطری بیش از ۳۰۰۰ زندانی سیاسی و به‌گفته برخی منابع چندین برابر آمار منتظری زندانی سیاسی در سال ۱۳۶۰ قتل‌عام شده‌اند. براساس اسناد و گزارش‌های موثق زندانیان سیاسی در گروه‌های شش نفره یا بیش‌تر در فاصله زمانی نیم ساعت برای اعدام برده می‌شدند و پیکرهای آنان نیز توسط کامیون‌ها منتقل و در گورهای دسته‌جمعی به‌ویژه در خاوران دفن شدند.در طول دهه‌های گذشته نیز جمهوری اسلامی ایران با استفاده از مجازات اعدام به سرکوب مخالفان سیاسی و حتی غیرسیاسی و عادی خود پرداخته و ده‌ها هزار زندانی سیاسی اعدام کرده است. علاوه بر این مجازات‌های روش‌های دیگری شکنجه از جمله آزار و اذیت جنسی، ضرب و شتم با باتوم، میله‌های فلزی و شوکر الکتریکی، زنجیر کردن زندانیان به میله در محوطه زندان در هوای سرد یا گرم، محرومیت زندانیان از خدمات پزشکی، محرومیت زندانیان از ملاقات، انتقال طولانی مدت زندانیان به انفرادی نیز در زندان‌های ایران استفاده می‌شود.

براساس گزارش‌های متعدد و مکرر منتشر شده بازداشت‌شدگان در این بازداشتگاه در معرض تجاوز جنسی و سوء‌استفاده جنسی و سایر شکنجه‌های غیرانسانی قرار داشتند.  هم‌چنین در سال‌های نخست پس از انقلاب ۵۷، دختران «باکره» را قبلا از اعدام به «عقد» پاسداران درمی‌آورد چون از نظر اسلامی دختری که رابطه جنسی نداشته و باکره است بی‌گناه به‌شمار می‌رود، اگر اعدام شود، به بهشت می‌رود. بنابر این طبق فتوایی شرعی و برای جلوگیری از به بهشت رفتن دخترانی که به دلایل سیاسی محکوم به اعدام شده بودند، در شب پیش از اعدام آن‌ها را اجبارا به عقد‌(صیغه) یکی از پاسداران یا کارگزاران دیگر زندان در می‌آوردند تا با تجاوز از آن‌ها رفع بکارت شود و بعد، اعدام شوند. گفته می‌شود  دختر بچه‌هایی را که می‌کشند، بعد برای خانواده گل و شیرینی می‌بردند و یا کله قند و می‌گفتند دختر شما دیشب به عقد یک برادر پاسدار در آمد و امروز اعدام شد. گفته شده است که از بعضی‌ها پول گلوله هم گرفته بودند. همه این عوامل باعث ظهور جنبش دادخواهی جدید شده لذا عدم ارتباط جنبش نوین با جنبش ها و شورش و تظاهرات های قبلی بی پایه و انحرافی است.

 

 

اگرچه چپ واقعی ایران از همان فردای انقلاب به خویشتن خود بازگشت و دانست که رزیم ارتجاعی دینی جمموری اسلامی در قالب کمربند سبز حافظ منافع منطقه ای سرمایه داری جهانی است اما برخی چپ خوانده های وطنی همچون فدائیان اکتریت و توده ای ها به متابه پادوی ارتجاع مدهبی درآمدند و در خدمت به رژیم ملایان از هیچ خیانتی روگردان نبودند. این در حالی بود که مدافعان حقوق شهروندی خلق های ایران  در کردستان و به ویژه سنندج تا پای چان با رژیم آخوندی به مبارزه برخاسته بودند . سالهای سیاه 1363-1360 شاهد بخون کشیدن بیش از سی هزار مبارز مچاهد و چپ در کلیت خود بودیم که نقطه عطف کشتارها در مرداد 1367 با فرمان خمینی بزرگ ارتجاع جهموری اسلامی و همدستی احمد خمینی، رفسنجانی ،  خامنه ای و باند موتلفه بیش از 4500 زندانی سیاسی که همگی از مجاهدین  و مبارزین بودند  و احدی از انان به سلطنت طلب ها و لیبرال ها تعلق نداشتند  با چرتقیل و سیم بکسل بدار اویخته شدند تا شاید صدای انقلاب ایران را خاموش  سازند . هدف جمهوری اسلامی  نابودی رهبران و همه کسانی بود که ظرفیت رهبری و راهبری جنبش مردمی را دارا بودند غافل از اینکه هر نسلی رهبران خودرا بازتولید خواهدنمود. رژیم ملایان و پاسداران تروریست بخوبی می دانستند که رهبر فرهمند يک جنبش اجتماعى اين توانائى را دارد که توده‌هاى مردم را به پشتيبانى از هدف‌هاى جنبش بسيج کند. رژیم ملایان با درس گیری از قیام سال 1357  بخوبی دریافته بود  که هيچ جنبش اجتماعى نيست که بدون يک رهبرى اجرائی و توانمند  موفق شده باشد. تحولات سیاسی – اقتصادی چهاردهه اخیر موجبات شکل گیری اقشار و طبقه بندی های اجتماعی شده که خواستار رژیم ارتجاعی دینی  نبوده و آزادی خودرا درگرو رهائی از این حاکمیت عقب مانده قرون وسظائی می بیند . نگاهی به آمارهای زیر حکایت از دگرگونی در زیر پوست جامعه بوده که از دید ملایان بیسواد غافل مانده است

 

ردیفشرح13551400
1جمعیت(میلیون)3382
2درصد ساکن روستا5525
3درصد با سوادی1555
4جمعیت زیر 35 سال1760
5تعداد دانشجویان150.0004.650.000
6تعداد جمعیت زنان (میلیون)1641
7تعداد دانشجویان زن47.0002.500.000
8تعداد زنان تحصیلکرده دانشگاهی300.0007.000.000
9تعداد پزشکان عمومی زن3.50060.000
10تعداد پزشکان متخصص زن5905.300
11درصد اعضای هیات علمی زن1.424
12درصد زنان دانش اموخته دانشگاهی645
 
درواقع برجستگی دهه هشتادی ها از انجا ناشی می شود که درنظر داشته باشیم بیشترین رشد جمعیت دانشجویی مربوط به سال های ۸۴ الی ۸۹ است.
 
جدول زیر نمایشگر نگر جنبش های اعتراضی و یا شورش های سرکوب شده  سالهای پس از انقلاب تا کنون را نمایش می دهدکه این امر بیانگر تشدید تضاد طبقاتی در دهه های پس از پایان جنگ ارتجاعی می باشد

 

 

 

 

 

 

ردیفسالنوع اعتراضنتیجه
1اصفند 1357اعتراض به حچاب اجباریحاکمیت روسری و مانتو
2خرداد 1360تظاهرات هواداران سازمان مجاهدین در حمایت از بنی صدرفاز نظامی و کشتار مبارزین
39 خرداد 1371 مشهددرکیری ساکنان کوی طلاب با سپاهسرکوب خونین
4مرداد 1373 قزوینردطرح استانی شدت قزوین  در مجلسدرگیری سپاه سیدالشهدا و سرکوب معترضیین
5اسلام شهر 1374گرانی تاکسی و مایحتاج عمومیچهارروز درگیری سپاه با مردم و سرکوب معترضیین .
6تهران کوی دانشگاه 1378سانسور مطبوعاتیورش لباس  شخصی ها به رهبری قالیاف و سرکوب دانشجویان
7جنبش سبز 1388اعتراض  به نتیجه انتخابات و برگزاری بزرگترترین راه پیمائی بعد انقلابسرکوب و دستگیری و کشتار معترضیین وظهور نماد ندا آقا سلطان
8دیماه 1396 مشهدتظاهرات و شورششعارسراسری اصلاح طلب ، اصول گرا ، دیگه تمومه ماجرا
9آبان 1398سهمیه بندی بنزینبین 500 تا 1500 نفر کشته شامل 10 زن و 22 کودک
10شهریورماه 1401قتل ایران دخت مهساامینیتظاهرات سراسری جوانان به پیشتازی زنان آزاده ایران

 

 

 

نگاهی به جدول فوق و شعارعا و اهداف انها نشان دهنده ان است که تا سال 1388 هنوز مردم براین باوربودند که می توانند بافشار حاکمیت را وادار به اصلاحات مورد نطر خود کنند اما برپائی شعار مرگ بر دیکتاتور و مرگ برخامنه ای در تظاهرات های سال 1388 که برای اولین بار شعارسراسری معترضیین شده بود نشان داد که مردم از خط قرمز حاکمیت عبور کرده و راهکاری مگر سرنگونی نظام را بر نمی تابند.اگر منضفانه وقایع سالهای اخیررا بررسی کنیم جرقه انقلاب از اعتصابات کارگری هفت تپه و ظهور ایران دخت سپیده قلیان شورشگری که جنسیت و مرگ را ببیازی گرفته بود شروع شد . اعتصابات و گردهمائی های فرهنگیان و بازنشستگان عملا باعت شد هیبت نظامی حاکمیت درهم شکند .شاید بتوان اولین ضربه سیاسی که حیثیت رژیم آخوندی را در محافل بین المللی و حقوق بشری ببادداد افشای قتل های زنجیره ای بدانیم که  هزینه انرا مبارزین داخل که هیچیک سلطنت طلب یا لیبرال نبودند پرداخت کردند اما طاهرا امروز همچون سال 1357 دیرآمدگانی نه تنها می خواهند زود سوار قطار انقلاب شوند بلکه ک.شش دارند خودرا سوزنبان قطار انقلاب جا بزنند که زهی خیال باطل . حضور دهها زن ومرد مبارز امثال نسرین ستوده ، نرگس محمدی ، آتنادائمی ، پریسا رفیعی ، زهرا محمدی ، نوشین جعفری ، یاسمن آرائی ،  صبا کرد افشاری ، سارا و سیمین محمدی   ، عبدالفتاح سلطانی ، ناصر زرافشان ، فریبرز رئیس دانا که پیشرانان حقوق شهروندی بوده و هیچ ارتباطی هم با خارج نشینان فرصت طلب نداشته اند .  برای یک دگرگونی اساسی بحران اقتصادی ، نابرابری اجتماعی – سیاسی عظیم ، فساد و فحشا و رشوه و ناشاستگی حاکمیت لازم باشد درواقع ایران مدتها بوده در آستانه انقلاب بسر می برده ولی عامل ذهنی آن به پختگی نرسیده بود . تاریخ نشان داده که جنبش‌هاى اجتماعى عموما ً زمانى موفق مى‌شوند که برخى اوضاع ناخوشايند اجتماعى باعث شوند که ناراضی ها و معترضیین گردهم آيند و براى تغيير آن اوضاع متشکل شوند. اوضاعى چون نارضایتی های  گسترده، سرخوردگي، از هم‌گسيختگى اجتماعي، فساد نهادینه شده ، ناامني، بى‌هنجارى و از خودبيگانگي، شهروندان  را وادار به از بین بردن عوامل ایجاد این نارضایتی ها می نماید به خصوص آنجا که  اين اوضاع با احساس بى‌عدالتى اجتماعى توأم گردد، انگيزش‌هاى تشکل يک جنبش اجتماعى شدت بيشترى مى‌يابد که همه موارد فوق عملا در ایران موجود بود و نیاز بیک فتیله آتش داشت که قتل ایران دخت مهسا امینی آنرا برافروخت .

در واقع قتل  مهسا نماد اعتراض مردمی شد که بیش از چهل سال داغدار عزیزانی بودندکه حتی جسد آنها را نیافتند و خاوران نیز عملا نماد مفقودشدگان ، اعدامی ها و ربوده شدگان شده بود. اگر چه همه خیزش ها و اعتراضات و شورش های بعد از روی کار آمدن باند جنایتکار اسلامی خمینی الگووشعار یکسانی نداشتند اما از سال 1388 با طرح شعار هوشمندانه سراسری” مرگ بر دیکتاتور- مرگ بر خامنه ای”  اعتراضات و خواسته های مردم معترض وارد فاز براندازی شده بود بهمین  علت هم شاهد ان بودیم اعتراضات پس ازآن  مرتبا تعمیق یافتند و منسجم تر و استوارتر پیش آمدند. این در حالی بود که همین مدتی پیش شیخ کروبی و موسوی خوئینی ها از سردمداران جنبش  سبز  عاچزانه از ولی فقیه خواستار توجهات خاص شده بود تا شاید براندازی نطام در دستورکار مردم قرار نگیرد غافل از این که  بيشتر جنبش‌ها در يک زمان بحرانى آغاز مى‌شوند و با سرعت‌‌هاى مختلفى رشد مى‌يابند و سرانجام، يا از ميان مى‌روند و يا نهادینه شده و ریشه ضد انقلاب را می سوزانند . در واقع رفتارو کردار حاکمیت بهترین راهنمای مردمی شد که خواستار تغییرات ساختاری بودند زیرا این حاکمیت بود که تخم نارضایتی گسترده را به صورت روزمره در جامعه می کاشت و در واقع غافل بود که ” آنها که باد می کارند ، طوفان درو خواهندکرد” . دهه هشتادی ها در واقع با بهره گیری از دانش رایانه ای و بازگشت به خویشتن خویش توانستند ناآرامی و برانگیختگی خودرا با استفاده از تجربیات نسل های انقلاب در قالب تجمعات خیابانی به نمایش گزارند.آنها به درستی از پدران خود آموخته اند که یک رابطه مستقیم و اعلی بین” خیابان ، دیوار و پشت بام ” وجوددارد . اگر این نسل را معجون و آمیخته نسل های قبلی بدانیم که هستند ، باید به آنها یادآور شد که آرام آرام باید کوشش کنند با ایجاد یک ساختار شبکه ای تودرتو به سمت یافتن یا ساختن  ايدئولوژى جنبش براى معترضیین برآیند و فراموش نکنند که برخلاف هجویات برخی خارج نشینانی که هیچگونه قرابتی با مبارزات مردم ایران ندارند و درصدد فرصت طلبی و رهبر خواندگی جنبش هستند هیچ مبارزه ای بدون سازماندهی ، تشکیلات و رهبری و راهبری به سرانچام نخواهد رسید. نگاهی به اظهارات شاهزاده رضا  نشان می دهد ایشان احتمالا یا تاریخ نخوانده اند یا خودرا به بی اطلاعی می زنند که مدعی حمایت از حقوق شهروندی بهائیان و یا تاسیس مسجد اهل تسنن در تهران شده اند ؟! زیرا به واقع اولین سرکوب پس از دوره قاجارو جدی‌ترین موج آزار بهائیان در دوران پهلوی از سال 1334آغاز شد؛ هنگامی که حکومت به شیخ محمدتقی فلسفی اجازه داد در رادیوی سراسری بر ضد بهائیان، به وعظ و خطابه بپردازد و عوام را علیه بهائیان بشوراند. موجی از بهائی‌ستیزی در کشور به راه افتاد و در بسیاری از نقاط بهائیان با قتل و غارت مواجه شدند. شاید یکی از دلایل این موج از بهائی‌ستیزی این بود که شاه به دستگاه روحانیون دینی که به او کمک کرده بودند با کودتا علیه مصدق قدرت را بازپس گیرد احساس دِین می‌کردو یا رضا شاه و پدرش هیچگاه اجازه تاسیس یا سخت مساجد اهل سنت در تهران را نداند زیرا آ«ان هم در واقع شیعه گری را برای برقراری حکومت خودکامه خدائی خودلازم داشتند؟! این در حالی بود که سازمان های چپ و مبارز ملجا همه مبارزان با هر دینی بودند و بسیاری از عناصر فعال چنبش چپ در خانواده های  بهائی یا زرتشتی یا اهل سنت پرورش یافته بودند که نمونه بارز آن کردستان همیشه قهرمان است که از سالیانی دراز به سنت چپ پای بند است. از طرف دیگر اگر چه حمایت شبکه های اجتماعی و برخی فعالان در خارج کشور از جنبش انقلابی مردم ایران قابل تحسین بوده اما آنها فراموش نکنند که موجد و مولود انقلاب زنان و جوانان داخل نشین و انها حداکصر حامی تبلیغاتی بوده لذا توصییه می شود از شائبه رهبری و خودشیفتگی راهبری پرهیز کنند که مردم انقلابی راهبران خودرا در خیابان ها و تظاهرات بیرون خواهدداد.

اگر جنبش اجتماعی نوین، را یک حرکت و مبارزه گروهی  با یک هدف مشترک در قالب یک رفتار جمعی برای تغییرات ساختاری سیاسی -اجتماعی است پس ناچاریم وضعیت چنبش را برای همه شرکت کنندگان در آن از نطر چنسیت ، قومیت و نوع حاکمیت نیز توضییح دهیم. بدون شک در این مرحله چشم انداز بعدی هنوز ناروشن اما داشتن برنامه باعث جذب تعداد بیشتری به جنبش خواهد شد .بطور مثال زنان مبارز ایرانی باید بدانند که شعار” زن، زندگی، آزادی که به زبان کردی” ژن، ژیان، ئازادی” گفته می شود  یک شعار سیاسی و اجتماعی است که  نخستین بار توسط زنان مبارز چپ کرد در گردان های چپ در کردستان ترکیه و سپس در جنگ علیه داعش استفاده شد و به سایر تجمعات اعتراضی سطح جهان نیز راه یافت. لذا نمیتوان اجازه داد هر مدعی  آسوده خاطر خارج نشینی آنرا تصاحب نماید و برعلیه جریان چپ و رایدکال مبارزان ایرانی از آن استفاده نماید همان طوریکه رقص  بلا چا ، بلاچا نیز توسط پارتیزان های ایتالیائی ضد فاشیست در جنگ دوم جهانی که زیر نظر کمیته ملی آزادی – CLN- که توسط حزب کمونیست، سوسیالیست، حزب لیبرال سوسیالیست جمهوریخواه ایتالیا، حزب دمکرات مسیحی و دیگر احزاب خرد تشکیل شده بود ، اجرا شده است . تجربه جنبش 1388 بیان می کند که این جنبش یک حرکت کاملا سیاسی – اجتماعی بود  که در آن گروهی متکثر، با یک هدف مشترک، به طور خودخوش، و بدون رهبری و با استفاده از شبکه‌های اجتماعی، جنبشی را بر علیه نادیده گرفتن حق شهروندی خود به راه انداختند. اما حاکمیت با سرکوب و ارعاب، مانع دست یافتن آن جنبش به هدف خود شد و با درنظر داشتن تجربه گران بهای  جنبش‌های بهار عربی دریافتیم که اگرچه می توان از شبکه های اجتماعی برای تبلغات و پیوند بین عناصر جنبش استفاده کرد اما بدون شک با فیس بوک و اینستاگرام وواتساپ نمی توان انقلاب را بسرانجام رسانید

ما اعتقاد راسخ داریم نسل به خیابان آمده با هرگونه ویژگی خاص  میرات دار نسل های قبلی و توانمندی های او منبعث از استفاده از تجارب نسل 1357 و خیابان  اکتشاف جدیدی نیست که تاریخ صد ساله اخیرمنصه ظهور  همه انقلابات و جنبش های اجتمعاعی خیابان در پیوند با دیوار و پشت بام بوده است .

ما بر خلاف جامعه شناسان ایرانی که همه نگرانی آنها فروپاشی حاکمیت است و لذا نسل بر افروخته دهه هشتادی را نسل ربات و گیم پروگرام که گویا جون نمی دانند مرگ چیست با مرگ بازی می کند ، نمی دانیم بلکه  اتفاقا معتقدیم این نسل آگاهانه مرگ را به بازی گرفته تا زندگی را دریابد والا کدام انسان عاقلی است که بوی مرگ را تشخیص ندهد بلکه اینها مرگ را ببازی گرفته اند تا از زندگی نکبت بار خودرهائی یابند

سرانجام جنبش ؟
بر اساس پیشگفته ای قبلی ما امروز شاهد جنبشی پرتوان ، مستحکم و همگانی در سراسر کشور م.اجه هستیم که حجم گستردگی آن علیرغم آنکه یادآور جنبش سال 1357 اما  فقدان رهبری  و برنامه خطر ویرانگری آن است ؟!  ویژگی اصلی جنبش کنونی آن است که با هجوم پلیش و سپاه نمی گریزد بلکه خود به انها حمله می کند و جسارت عناصر جنبش  بخصوص  ایران دختان غلغله ای بپا کرده که شجاعت مردان را مضاعف نموده است . بهترین تعریف آن است که این جنبش مکمل جنبش های فوق الاشاره  و شورش های برشمرده در جدول فوق هستند و قرارست آرمان نا تمام مشروطیت و خواسته های برحق مردم را در سرنگونی حک.مت اسلامی و بر کندن توهمات مذهبی  جامه عمل بپوشاند . این جنبش سر سازگاری با فاسدان ، غارتگران و مرتجعین مذهبی ندارد . برای این جنبش کرد ، ترک ، بلوچ و عرب و فارس همه  تیرگان ایرانی هستند که زیر پرچم مبارزه  تجمع کرده اند. این جنبش همانقدر شعار می دهد که کردستان چشم و چراغ مائی که بانگ بر داشته مبارز بلوچی ، حمایت ، حمایت و ترک و کرد و بلوج پیوندتان مبارک..

برای تداوم این جنبش باید اعتراصات با اعتصابات بوِیزه اعتصابات نفتگران قهرمان در هم آمیزد زیرا اعتضابات نفتگران صندوق پول رژیم ارتجاعی را خالی خواهدکرد و توان مالی تداوم زیست رژیم را ناممکن می سازد به همین علت گارگران و کارکنان مبارز پالایشگاه ها و پتروشیمی ها و معادن  به مثابه شیشه حیات مالی  رژیم باید از کار بیفتند و این جز از طریق هاهنگی کمیته اعتصابات و اعتراضات صورت نخواهدگرفت که ان نیز امری ممکن است زیرا ما مدتهاست در ایران  شاهد جنبش زنان، جنبش داتشجویان، جنبش کارگری، جنبش معلمین، جنبش دفاغ از محیط زیست و جنبش‌های قومی هستیم که باید کوشش کرد با تشکیل کانون سراسری اعراضات و اعتضابات وسعت چنبش را به پهنای جغرافیای ایران کنیم زیرا در غیر این صورت رزیم  ارتجاعی ملایان با همدستی سپاه آدمکش در اولین فرصت جنبش را ذبح خواهد کرد . البته باید همینجا تاکید کنیم که حتی درصورت شگست مقطعی این جنبش تاتیرات  بلافاصله  آن دامنگیر حاکمیت بطوری که رژیم نادان و خیره سری که ملت را به حساب نمی آورد هم اکنون داد گفتگو سرداده است ؟! . بدون شک اگر حاکمیت بخواهد جنبش را سلاخی کند بایددر انتظار پاسخ مناسب زنان و مردانی باشد که مرگ را بازیچه قرار خواهندداد تا مرگ رژیم راورق زنند.

 

 

سخنی با دولت های منطقه و جهان

جنبش انقلابی ایران هیچگاه حمایت های مزورانه برخی کشورهای قدرتمند در قالب معاملات آشکار و پنهان آنها فراموش نخواهد کرد اما در این برهه زمانی که مردم ایران هستی خود و کشورشان را به نیستی رژیم آخوندی گره زده اند هرگونه توافق و قرارداد بین المللی که بر علیه منافع مردم ایران با رژیم آخوندی منعقد شود فردای انقلاب به سطل زباله انداخته خواهدشد لذا در این شرایط حتی در مذاکرات برجام نباید ذره ای منابع مالی باین رژیم آخوندی منحوس پرداخت شود تا بنیه مالی سرکوب آن قوی شود . بنگاه ها و موسسات حامی و لابیگری رژیم اسلامی باید بفوریت منحل و اسامی لابیگران در اختیار جنبش انقلابی مردم ایران و دادگاه های بین المللی حقوق بشری قرار گیرد تا در فردای  حسابدهی مدنظرقرارگیرد. بدون شک این جنبش چشم آنانی را که در این مرحله گوشه چشمی به تجزیه این آّب و خاک داشته باشند را نیز کور خواهدساخت.

به گروه های نیابتی ووارثان سردار قاچاقچی قاسم سلیمانی اخطار می کنیم خودرا آلوده مبارزات مردم ایران نکنند که عقوبت بس سنگینی در انتظار آنان و خانواده هایشان خواهدبود. مردم ستمدیده عراق و سوریه و یمن حامیان جنبش انقلابی مردم ایران و به نیابت از جنبش انقلابی مردم ایرام وظیفه و مسئولیت گوشمالی گروه های نیابتی را دارند .

ساختار حاکمیت پیشنهادی جنبش انقلابی مردم ایران :

اگر چه هنوز تا سرنگونی رژیم ملایان مدتها باقی است اما با درس گیری از بی برنامگی انقلابیون سال 1357 که باعث دزدیده شدن انقلاب توسط ملاها شد از هم اکنون جنبش انقلابی باید چارچوب برنامه رهائی خودرا تدوین نماید . بدون شک تا سرنگونی جمه.ری اسلامی ، شورائی مرکب از نمایندگان کمیته های اعتصابات کارگری ، معلمان ، زنان و دانشجویان و بازاریان ،اقوام و نظامیانی که بانقلاب خواهند پیوست  هدایت انقلاب را برعهده تا دوره گذار به تشکیل مجلس موسسان فراهم شود. صد البته که قوانین حاکم بر این دوره گذار که ممکنست حتی یکسالی بطول انجامد همان قوانین حاکم بر کشور در دوره قبل انقلاب با تاکید بر حاکمیت غیر دینی – غیر مذهبی خواهدبود با این تاکید که چنانچه ضرورت داشته باشد هر قانون و مقررات موقتی لازم باشد شورای گدار تصویب خواهدکرد.

 

نکات برجسته حکومت  شورائی

  • ماهیت سوسیال دمکراسی آن مشابه کشورهای اروپای شمالی و اسکاندیناوی
  • رابطه حسن همجواری با همه کشورهای دنیا بویژه کشورهای منطقه
  • برقراری آزادیهای سیاسی – اجتماعی و فرهنگی برای همه شهروندان با هر دین ، مذهب و مرام و عقیده
  • آزادی مطبوعات و رسانه ها
  • برقراری نظام عادلانه مزد برای کارگران و زحمتتکشان و ایجاد سیستم تامین اجتماعی و سلامت عمومی همچون اروپای شمالی و آلمان
  • برقراری تناسب منصفانه همه مناصب کشوری بین زنان و مردان و تاسیس وزارت زنان بطوری که ایران انقلابی در جهان بتواند مظهر عدالت جنسیتی در حاکمیت شود.
  • حمایت کامل از اتجادیه ها ، سندیکاهای کارگری ، معلمان و بازاریان
  • برقراری رابطه رسمی با اسرائیل با حمایت از طرح دودولت در یک کشور
  • برقراری نطام آموزش اجباری تا مقطع دیپلم و آموزش رایگان تا مرحله دکترا و لغو سهیمه بندی های

10-برچیدن دکان روحانیت و آموزش آنان برای حقوق شهروندی وتمرکز این امور زیرنظر دولت انقلابی

11-حساب وجوهات شرعی و کمکهائی که مردم ممکنست به مراجع تقلید   نمایند همچون مالزی در یک حساب متمرکز بانکی با شرط انتقال آن به دولت پس از مرگ مراجع مذکور و حسابرسی سالانه این حسابها و انتشار گرازشات حسابرسی به صورت عام

12-انحلال مدارس مذهبی و زیر نطر قراردادن انها توسط وزارت اموزش و پرورش

13-برسمیت شناختن قانونی حق اعتراض ، حق اعتصاب برای هگان

14-لغو آموزش های دینی در مدارس زیرا باورهای مدهبی امری شخصی تلقی خواهدشد

15-مصادره فوری اموال و دارائیهای غاصبان و غارتگرانی که از طریق ویژه خواری منابغ کشوررا به دارائی شخصی تبدیل کرده اند

چه باید کرد؟

انقلاب فرآیندی مستمر، پیوسته و مدت دار است که طول مدت آن بستگی به عوامل متععدی نظیر توازن قوای انقلاب با ضد انقلاب دارد. رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی در مخمصه قرارگرفته که اگرچه زور دارد اما اقتدار آن در هم شکسته  لذا از هم اکنون باید حداقل موارد زیررا رعایت کنیم تا شاهد موفقیت را در آغوش گیریم

  • تشکیل هسته های مقاومت در دانشگاه ، مدارس و محلات بصورت شبکه ای که هر هسته تعداد محدودی داتشه و ارتباط هسته ها از طریق شبکه های اجتماعی بصورت رمزینه صورت گیرد
  • تشکیل کانون های اعتصاب بر حسب جغرافیای کارخانجات به طوریکه با فراخوان کانون کل کارخانجات یک منطقه دست از کار بگشند
  • تشکیل کانون کارکنان و رانندگان شبکه های حمل و نقل که با پیوستن به اعتصابات شبکه حمل و نقل کشوررا فلج کنند
  • تشکیل هیات شناسائی دستگیرشدگان و جمع آوری کمک های مالی نقدی و غیرنقدی برای خانواده های آنان
  • فعال شدن کانون معلمان و بازنشسته ها در پیوند با اعتصابات و اعتراضات
  • تشکیل یک هسته فعال از وکلای میهن پرست برای حمایت حقوقی از دستگیرشدگان
  • فعالیت گسترده در شبکه های اجتماعی نظیر واتساپ ، تلگرام ، اینستاگرام و توئییتر و .. با رعایت محرمانگی که این امر در مسئولیت جوانان دهه هشتادی است
  • در کلیه  ادارات ، دانشگاه ها و مدارس تضاویر منحوس خمینی و خامنه ای را بزیر کشیم یاا با پاشیدن مرکب بر آن اعتراض خودرا آشکار سازیم
  • شعار نویسی در دیوارها ، مترو ،استادیوم با سرشعار مرگ بر دیکتاتور- مرگ بر خامنه ای ه نابودباد رژیم جمهوری اسامی ، برقرار باد جمهوری شورائی ایران  را به صورت مستمر انجام بدهیم

10-در روزهای مسابقات ورزشی  با سردادن شعارهای بالا اعتراض خودرا اعلام کنیم

11-اگر در شهر یا محله تان سگ ولگرد سراغ دارید پارچه منقش به مرگ بر خامنه ای را تنش کنید تا در شهر بچرخد

12-شعاردادن در پشت بام ها را تا پیروزی انقلاب همه شب بین ساعت 9 تا ده شب سر دهید

13-اسامی و عکس مزدوران سپاه ، بسیچ و ارتش و اطلاغات و ماموران دولتی را در شبکه های اجتماعی با ادرس محل سکونت و  افشای اسامی خانواده های آنان انتشار دهید تا بدانند اعمال آنها در فردای انقلاب بی پاسخ نخواهد ماند.

14-استادان و معلمان در همراهی با دانشجویان و محصلین در تعصیل کلاس ها همکاری نمایند و انجام کلاس ها را موکول به آزادی بازداشتی ها کنند.

15-اسامی غارتگران و سرمایه دارانی که با اتصال به حاکمیت منابع ملی کشوررا به اموال شخصی تبدیل کرده اند ودر برپائی حاکمیت ارتجاعی مشارکت داشته اند ، را افشا کنید .

16-رزیم جمهوری اسلامی بعلت شرایط تحریم در تنگنای شدید مالی قراردارد و به مالیات ستانی با زور روی آورده لذا شرکت و صاحبان کسب و کار با عدم پرداخت مالیات تنها منبع فعال مالی دولت را قطع کنند تا قدرت سرکوب آن کاهش یابد.

17-تظاهرات را به صورت غیرمتمرکز در محلات مختلف به خصوص محلات جنوب شهر همچون نازی آّباد ، خزانه ، کارون و جیحون ، نارمک و تهرانپارس سازماندهی کنیم و از طریق پیک های موتوری سیار وضعیت محلات همجواررا بررسی تا درصورت نیاز به اعزام نیرو ، جوانان را به آن محلات گسیل داریم

18-صاحب  خانه ها و مالکان تا پیروزی انقلاب به منظور همراهی با جنبش انقلابی از تخلیه واحدهای استیجاری یا افزایش ب اجاره بها  اجتناب کنند.

19 حامیان جنبش انقلابی مردم ایران در خارج تلاش کنند با اجتناب از خودمحوری با تشکیل کانون حامیان انقلاب ایران و تشکیل شورای راهبری مبارزات خارج کشور ، مردم و زحمتکشان، نمایندگان مترقی پارلمان ها  و عناصر مبارز و سلبریتی های مشهورآزادیخواه را تشویق به حمایت از جنبش انقلابی نمایند تا از این رهگذر بر دولت های خارجی نیز فشار واردآید از برخورد های دوپهلو با رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی دست بردارند و محافل بین المللی را به موضع گیری علیه این رژیم تشویق نمایند

20- ارتباط گیری با احزاب مترقی جهان بویژه احزاب سبز و محافل مترقی فمنیستی به منظور راه اندازی وسیع کارزار علیه جمهموری اسلامی و فراخوان سفرای خارجی از ایران و همچنین شناسائی و افشای باند لابی جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف به ویژه امریکا و انگلستان

در خاتمه برای نتیجه گیری از مبارزات مردم قهرمان کوشش  کنیم شعارهای یکسان در سراسر کشوربرقرار کنیم . آنان که در خیابان حضورندارند بانگ رسای انقلاب را شباهنگام بین ساعت نه تا ده شب از خانه و پشت بام ها سردهند تا ارتجاع اسلامی قادر به تجمع نیروهای سرکوب در یک مکان نگردد

 

امسال سال خونه ، جمهوری اسلامی سرنگونهمی جنگیم ، می میریم ، وطن را پس می گیریم
زن ، زندگی ، آزادگیموی سر هر زنی، پرچم هر برزنی
اتحاد، مبارزه ،پیروزیکارگر قهرمان ، اعتصاب ، اعتصاب
آزادی ، آزادی ، آزادیزندانی سیاسی آزاد باید گردد
تنها ره رهائی ، آزادی ، آزادیتنها ره رهائی ، نابودی ارتجاع
ارتشی ، سپاهی ، به انقلاب به پیوندزنده و جاوید باد یاد شهیدان ما
مرگ بر این جمهوری اسلامیمجتبی بمیری ، رهبری را نبینی
خامنه ای ، خامنه ای ، ننگ به نیرنگ توخون شهیدان ما می چکد از چنگ تو
توپ ، تانک ، فشفشه ، آخوند باید گم بشهتوپ ، تانک ، مسلسل ، دیگر اثرندارد
می کشم ، می کشم ، هرآنکه خواهرم کشتایرانی می میرد ، ذلت نمی پذیرد
ما همه مهسا هستیم ، بجنگ تا بجنگیممرگ بر دیکتاتور ، مرگ بر دیکتاتور
زنان انقلابی ، تو افتخار مائی ، زنان انقلابی ، تو افتخارمائیانقلاب ، انقلاب ، خواسته بر حق ما ، مرگ بر جمهوری اسلامی
مجلس ارتجاعی نابود باید گرددوای به روزی که مسلح شویم
هنرمند، ورزشکار بپاخیز ، خواهرت شهید شدنترسیم ، نترسیم ، ما همه با هم هستیم
کردستان ، سنندج تو افتخار مائیبلوچ قهرمان ، تو افتخار مائی
دانشجوی زندانی آزاد باید گرددبترسید ، بترسید ما همه با هم هستیم

 

جنبش انقلابی مردم ایران

سرنگون باد رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی

برقرارباد جمهوری دمکراتیک شورائی مردم ایران

 

قسمت اول – گفتگوی محفلی مجازی پیرامون بیانیه جنبش انقلابی مردم ایران

اخیرا و در بحبوبه اعتراضات خیابانی دو بیانیه با نام  جنبش انقلابی مردم ایران در بین تظاهرکنندگان تهرانی توزیع  که در برخی سایت های خارجی نیز منعکس کردید . بررسی سابقه این محفل یا بقول خودشان گروه با تعداد محدود نشان می دهد که از این گروه قبلا نیز اعلامیه های منتشر که در سایت های گروه های انقلابی ایران و حتی افغانستان نیز بازنشر شده است .پرسش و پاسخ های زیرروز پنجشنبه 29 شهریورماه 1401 به صورت محفلی و مجازی در همین رابطه با یکی از دست اندرکاران گروه انجام که برای اگاهی مردم مبارز کوچه و خیابان منتشر می شود

رفیق امید  نخست اظهار داشت که محفل چنبش انقلابی مردم ایران اگرچه کوچک اما آگاهانه  از سال 1378 در حد توان خوددر همه تظاهرات های سراسری شرکت داشته و کمابیش با انتشار اعلامیه مواضع خودرا بیان داشته است . او اظهارداشت اعضای محفل معتقدین به آرمان سوسیالیسم واقعی و- نه الگوی اقتداری استبدادی شوروی و چین – هستند و در حال حاضر نیز با توجه به توان و خواسته جنبش مدلی نظیر اروپای شمالی را برای دوره گذار از جمهوری اسلامی را مدنظر داریم .خوانندگان را .به متن پرسش و پاسخ های زیر ارجاع می دهیم:

س- برای بسیاری این سئوال پیش آمده که با توجه بانکه جنبش انقلاب مردم ایران نام گروهی مسلمان که رهبری ان بر عهده مرحوم دکتر سامی بوده ، علت استفاده شما از این نام چیست ؟

ج- تا انجا که سوابق نشان می دهد نام گروهی که تحت رهبری مرحوم دکتر کاظم سامی تاسیس شده بود« جنبش انقلابی مردم مسلمان ایران » بود در حالی که در نام گروه ما کلمه « مسلمان » وجودندارد و علت انتخاب آن نیز در بحبوبه تظاهرات های سال 1388 خوداختیاری بدون مطالعه بود

س- در بیانیه جنبش انقلابی بحث از جمهوری دمکراتیک شورائی داشته اید ؟ آیا منظورتان این است که مرحله انقلاب سوسیالیستی و نوع حکومت شورائی است ؟

ج- بهیچ وجه. متن بیانیه و شعارهای مندرج در آن کاملا گویاست که نوع حکو.مت آینده دمکراتیک و تاکید شورائی متضمن حضور نمایندگان همه اقشار فعال و مبارز در جنبش است . تحلیل ما در حال حاضر نشان نمی دهد که جامعه و بازیگران اصلی مبارز ظرفیت انقلاب سوسیالیستی را دارا باشند . ما معتقدیم همانطوری که مارکس و انگلس بنیانگذاران مارکسیسم واقعی اغلام داشته اند سوسیالیسم ارمانی مقدس و دارای مولفه های انسانی بسیار گرانقدری است که در یک جامعه سرمایه داری – و نه جامعه الگارشی فامیلی مالی عقب مانده ارتجاعی دینی – می تواند صورت بگیرد و هرگونه اعمال اراده گرایانه نظیر انقلابیون روسیه و چین نظامی را حاکم خواهدکرد که ناچار به سرکوب خودطبقه کارگر خواهندشد

س- بسیاری گروه های چپ خارج کشور شعار برقراری جمهوری سوسیالیستی یا جمهوری شورائی می دهند . وجه افتراق یا تسمیه محفل چنبش انقلابی با آنان چیست؟

ج-   متاسفانه چپ ایران علیرغم همه ادعای خود تا امروز یک تحلیل بنیادین استوار بر امار و ارقام پیرامون جامعه سرمایه داری ایران چه قبل انقلاب و چه بعد انقلاب ارائه نداده است که نشان دهنده ضعف اساسی مارکسیست ها در اقتصاد یا همان چیزی است که انها معتقدند کلید همه تغییرات جوامع بشری بوده است . این در حالی است که بنیان گذاران مارکسیسم یعنی مارکس و انگلس و یا حتی لنین برای اثبات یک موضوع دهها نوشته و صدها فاکت و سند ارائه داه اند . بهمین علت ما این دوستان را مارکسیست سیاسی می نامیم یعنی مارکسیسم را صرفا در بعد سیاسی مطالعه کرده اند ، فارغ از انکه بسیاری مدعیان مارکسیسیم ایرانی اعم از رهبران فدائی یا پیکار یا سایر گروه ها عاجز از درک مفاهیم نطری مارکسیسم و غالبا حتی در نوشته های خود ناتوان از نقل مطالب بزرگان مارکسیسم هستند که نشان داده اوج بیسوادی سیاسی – اجتماعی – فلسفی و اقتصادی آنان است.

س وجه مسلط تظاهرات های اخیررا چه می بینید ؟

ج- همانطوریکه در بیانیه متذکر شده ایم این تظاهرات علیرغم همه خصوصیات وویژگی های خود دنباله انباشت مطالبات مردم از سالهای پس از انقلاب بوده که هربار بطریقی سرکوب و فرو نهشته شده بودند . با این ویژگی محض که پرچمدار کنونی  ان شیرزنان و ایران دخت هائی  بودند که شاید هیچ تعلق گروهی هم به هیچ یک از جناح های اپوزیسیون ناشته اند ! شعار مسلط این تظاهرات ها که آرام آرام با اعتصابات کارگری گره می خورد «مرگ بر دیکتاتور و سرنگون باد جمهوری اسلامی» است . که در حال حاضر رادیکال ترین شعار ممکن با توجه به ترکیب شرکت کنندگان در تظاهرات است . الیته اینجا و آنجا برخی سازمان ها و گروه ها با علم کردن یک بیرق جنددقیقه ای درصدد مصادره جنبش هستند که عملا با واکنش منفی تظاهرکنندگتان مواجه می شوند .

س- نطر جنبش انقلابی راجع به حضور زنان و شغار « زن _ زندگی _ آزادی » چیست ؟

ج- مواضع ما همان مواضع اصولی مارکس و انگلس است که صراحتا در بیش از صد سال پیش اعلام داشتند بدون آزادی زنان هیچ انقلابی صورت نخواهدگرفت . فراموش نکنیم این شعاردر زمانی از طرف مارکس اعلام شد که در کشورهای سرمایه داری زنان را به بردگی بکار می گرفتند. مارکس در کتاب خانواده مقدس  بصراحت  نوشت « تغییر در یک دوره‌ی تاریخی همیشه می‌تواند براساس پیشرفت زنان به سمت آزادی تعیین شود. زیرا در رابطه‌ی زن با مرد، ضعیف با قوی، پیروزی سرشت انسان بر خشونت مشهود است. درجه‌ی رهایی زنان، سنجه‌ طبیعی رهایی همگانی است.. و یا در جائی دیگر مارکس نوشته که« هرکس  چیزی از تاریخ بداند، اذعان می‌کند که تغییرات بزرگ اجتماعی بدون غلیان‌ زنانه غیرممکن هستند. پیشرفت اجتماعی دقیقاً می‌تواند براساس جایگاه اجتماعی جنس لطیف  سنجیده شود. بنابراین ما مارکسیست ها ادعا داریم مارکسیسم اولین مکتب سیاسی- اقتصادی است که نوید برابری زن و مرد را داده و بسیاری از حقوق زنان در جوامع سرمایه داری مرهون فداکاری مبارزان مارکسیست هستند که برای برابری حقوق زنان و رعایت حقوق کودکان وآموزش رایگان جنگیده اند  زیرا سرمایه داری همین حالا هم زیر بار این گونه هزینه ها نمی رود که نمونه بارزآن درصد بیکاری زنان در ایران علیرغم درصد بالای تخصیلات انها می باشد

س- تحولات  بنیادین جامعه زنان در ایران چیست که مرتب ازآن نام برده می شود

ج- بد نیست با ذکر چند  آمارو ارقام این ویزگی  را برایتان توضییح دهم. بر اساس اخرین امارهای خود جمهوری اسلامی جمعیت زنان در سال 1400 حدود 42 میلیون نفر یعنی از کل جمعیت ایران در سال انقلاب 1357 بیشترست که شامل هفت میلیون زن با تحصیلات عالی دانشگاهی و 2.3 میلیون زن دانشجو است. این آمار با هیچیک از کشورهای خاورمیانه قابل مقایسه نیست. شاید جالب باشد بدانید 80 درصد جمعیت زنان ایران متولدین سالهای بعد انقلاب که حدود شصت درصد انها در گروه سنی تا 35 سال هستند.  این بدان معنی است که انها با حاکمیت کهنسال ارنسل کرگدن با میانگین بالای هشتاد سال تعارض اساسی دارند . حتی ما مدعیان انقلابی نیز بیشتر مواقع حرف انان را نمی فهمیم چه رسد به خررمه های شورای نگهیان و مجمع تشخیص مصلجت و رهبر نادان  متوهم .

س – آیا می توان خواسته زنان در مبارزات  اخیررا در رفع حجاب اجباری تبیین کرد؟

ج- بطوریقین خیر. رفع حجاب اجباری شروع مبارزه و پیش دسر مبارزه احقاق حقوق  سیاسی – اقتصادی است . زنان زندگی و معیشت خود و خاناده هایشان را مشاهده می کنند که پدر خانواده از صبح تا شام قادر به تامین حداقل زندگی خانوارنیست درحالی که فرزندان حاکمان و دهک بالائی یا خارج نشین حافظ مال پدر و یا دارای زندگی اشرافی افسانه ای در مقابل کسانی هستند که قوت لایموت ندارند. خلاصه کردن خواسته های تظاهرکنندکان به رفع حجاب یک شعار انحرافی است زیرا تظاهرکنندگان و اعتضاب کنندگان مرتبا فریاد بر داشته اند که« مرگ بر دیکتاتور»  که این شعارربطی به رفع حجاب ندارد بلکه به رفع کل نطام دارد

س- در بیانیه جنبش انقلابی کنایه ای هم به شاهزاده رضا زده شده در حالی که بسیاری معتقدند حضور همین نیم هلوی هم در جنبش غنیمت  است ؟

ج- ما هم معتقد به حضور حداکثری مردم و گروه ها دذر مبارزات پیش روی هستیم اما از انجا که ایشان برخی مواقع یا سهوا ( بدلیل جوانی در دوران پدر) و یا عمدا تسامح بکار می برند که قبل انقلاب درکشور چه خبر بوده ناچارشدیم یاداورشویم فارغ از انتقادی که به رهبران بهائیت برای عدم ورود به مسائل سیاسی داریم بگوئیم اتفاقا اولین آزار اساسی بهائیان در دوره محمدرضا شاه با همراهی ملایان ارتجاعی صورت گرفت و در دوره هر دو پهلوی به اهل سنت اجازه تاسیس مسجددر تهران را صرفا برای دل آسودگی مراجع شیعه ندادند. اما با این موضع شاهزاده  رضا موافق هستیم که نوع حکومت بعدی را مجلس موسسان تعیین خواهدکرد ونه شعارهای توخالی یا بدون پشتوانه فعلی

س- یعنی جنبش انقلابی و یا سایر گروه های مدعی چپ می پذیرند حکومت بعدی پادشاهی یا جمهوری بدون حضور چپ ها باشد ؟

ج – ما از تاریخ درس گرفته ایم که همه تلاش و توان خودرا برای برقراری جکومتی مردمی بکارببریم اما اگر قادر نباشیم دریک  انتخابات آزاد  نظر اکتریت مردم را جلب نمائیم بدون شک به نطر اکتریت تمکین خواهیم کرد همان طوری که ساندنیست ها در دور دوم انتخابات علیرغم مسلح بودن ، تسلیم نتیجه انتخابات عادلانه شدند و از قدرت کناررفتند و بعدها مجددا با کارفرهنگی و جلب نطر مردم بقدرت بازگشتند .فراموش نکنید مهر و امضای چپ ایرانی علیرغم همه اشتباهات و اختلافات  بر مبارزات بویژه در کردستان زده شده است.

س- نیتجه مبارزات فعلی را جه می بینید و آیا ایران در آستانه موقعیت انقلابی  است ؟

ج – فراموش نکنید مبارزه صحنه یارکشی و درگیری انقلاب و ضد انقلاب است . در حال حاضر برخی داده های هردو طرف مبارزه ناروشن  است اما با توجه به شواهد و مفروضات موقعیت انقلابی وجودندارد .بدین معنی که  ایران در وضعیت  موقعیت انقلابی قرارندارد ، اما همین خیزش عمومی چنان ضربه هولناکی به خیمه ضدانقلاب و عمود آن یعنی ولایت فقیه زده است که بعید بنظر برسد بسادگی بتوانند از ان جان سالم بدرببرند و احتمال اینکه با ندانم کاری های بیشتر جامعه را وارد موقعیت انقلاب کنند بسیار است  .

س- چقدر بنطر شما احتمال اینکه مبارزه وارد فاز نظامی و مبارزه مسلحانه شود وجوددارد؟

ج- مبارزه مسلحانه شعار نیست بلکه پیامد حوادت متعددی است که رخ خواهدداد. شاید بررسی روزهای انقلاب 57 بتواند مارا در شناسائی آن کمک کند.  بنا باظهارات همه گروه های سیاسی وقت ، کل نفرات آنها شامل آزاد شدگان زندان بیش از هزارنفر نبود و هیچ یک نیز مسلح نبودند.زیرا داشتن چهارتا کلت و هفت تیر قراضه درآن شرایط مشکلی را حل نمی کرد ولی حمله بعدازظهرروز 20 بهمن گارد شاهنشاهی به همافران مستقردر نیروی هوائی خود باعت دست یابی مبارزین به سلاح  شد لذا در وضعیت فعلی هم رویداد چنین امری امکان پذیراست . اما تجربه رژیم های تمام توتاتالیتر و دیکتاتوری نطیرشوروی سابق ، رومانی ، صدام ، قذافی نشان می دهد که فرآیند فروپاشی ممکنست حتی به یکهفته هم نرسد . مهم تکامل بعدی انقلاب و سرانجام آن است که از حالامبارزان و تظاهرکنندگان و اعتصابیون باید  هوشیاری و زیرکی سیاسی داشته باشند فرصت طلبان دستاورد انقلاب را تصاحب نکنند و مجددا روز از نو و روزی از نو

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

گفتگوی محفلی مجازی پیرامون بیانیه جنبش انقلابی مردم ایران

قسمت دوم

اخیرا و در بحبوبه اعتراضات خیابانی دو بیانیه با نام  جنبش انقلابی مردم ایران در بین تظاهرکنندگان تهرانی توزیع  که در برخی سایت های خارجی نیز منعکس کردید . بررسی سابقه این محفل یا بقول خودشان گروه با تعداد محدود نشان می دهد که از این گروه قبلا نیز اعلامیه های منتشر که در سایت های گروه های انقلابی ایران و حتی افغانستان نیز بازنشر شده است .پرسش و پاسخ های زیرروز پنجشنبه 29 شهریورماه 1401 به صورت محفلی و مجازی در همین رابطه با یکی از دست اندرکاران گروه انجام که برای اگاهی مردم مبارز کوچه و خیابان منتشر می شود . در این قسمت توجه خوانندگان گرامی را به ادمه گفتگو چلب می کنیم .

 

 

س- با گذشت بیش از یکماه از اعتراضات و اعتصابات خیابانی بنظر می رسد ابعاد خیزش دامن گیر بخشی از حاکمیت نیز شده است . اظهارات ضدونقیض برخی مسئولان و نگرانی ماله چی های اصلاح طلب از شورش مردم و مقابله نظامی و یا تذکرات سردارحسین علائی و مسیح مهاجری سردبیر روزنامه جهموری اسلامی برای بسیاری این سئوال پیش آمده که روند آتی خیزش به کجا خواهد انجامید ؟

ج0 مردم از سال 1396 با شعار« اصلاح طلب ، اصول گرا ، دیگه تمومه ماجرا » عملا ماله جی ها را دور زدند و در خیزش کنونی نیزبا طرح شعار همگانی « مرگ بر خامنه ای ، مرگ بر دیکتاتور» و همچنین « مرگ بر اصل ولایت فقیه » نشان داده اندکه هدف اصلی خیزش برچیدن جمهموری  اسلامی و «راندن دین و مذهب »به جایگاه اصلی آن که همانا باور شخصی است می باشد.  نگرانی امثال آقای زید آبادی با شعار « توپ ، تانک ،  فشفشه ، آسیدعلی …….» نیز کاملا قابل هضم است چون اینها ولایت فقیه را تیرک باورهای خود می دانند و فقط علاقمندند که حضرت ولی فقیه یک کمی مراعات مردم را نماید غافل از آنکه مردم دیگر حاضر نستند پشیزی رعایت ولایت هر کسی را نمایند. بنطر ما تعمیق خیزش باعث روی آوری بخشی از کسانی که سابقه جنگ و جبهه را داشته اند و خانواده های آنان به صف انقلاب خواهد شد که نمونه های آن از هم اکنون هویدا شده است لذا نگرانی امثال دکتر زیبا کلام که بقول خودش در تحلیل نهائی با تفنگ از جمهوری اسلامی دفاع کرد کاملا قابل درک است ؟!

س- چرا علرغم پشتیبانی مردم جهان بخصوص شهروندان کشورهای اروپائی از خیزش مردم ایران ، شاهد تظاهرات و حمایت مردم کشورهای عربی بویژه در خاورمیانه نیستیم ؟

ج- شعار « زن ، زندگی ، آزادی » دااری محتوای انقلابی مشارکت و مساوات زنان در همه ارکان جامعه می باشد که با بافت سنتی کشورهای خاورمیانه و مسلمانان فناتیک همخوانی ندارد. لذا حاکمیت این کشورها عملا نوعی سکوت همراه با سانسور شعارهای اصلی جنبش مردم ایران را در پیش گرفته است .زیرا درصورت پیروزی مردم ایران یکی از بزرگترین حماسه های جهان در فروریزش تفکر مذهبی سنتی داعش گونه در همه مذاهب در باره نقش زنان روی خواهدداد .بواقع جنبش زنانه در ایران  باعث شدند که مادران کهنسال به احترام خواسته های سرکوب شده تاریخی شان روسری و لچک را از سربردارند و با این کار زنگ مرگ 1400 سال قهقهرای سنتی را به صدا در اورند. آنچه در این میان حیرت آور است موضع گیری برخی سازمان هائی است که داعیه رهبری و رئیس جهموری ایران را دارند و با روسری رنگین در رسانه ها حاضر شده و خیزش مردم را مایملک خودمی دانند .در حالی که ابتدائی ترین شعارو خواسته زنان ایران که آتش زدن روسرس به مثابه تحقیر و توسری را درک نکرده اند. اینان تصور می کنند زنان مبارزو شجاع ایرانی با رنک روسری مشکل دارند در حالی که زنان  اصل روسری را ابزار اصل ولایت فقیه  می دانند و بهمین علت آنرا به آتش کشیده اند.

س- آیا احتمال ورود  سپاه و ارتش را برای مقابله با تظاهرات و اعتصابات وجوددارد؟

ج- چرا احتمال ؟ همین الان سپاه و ارتش به انحاء مختلف در خیابان ها تحت لوای نیروی ویژه ، سپاه محمد ، یگان ویژه حضوردارند و اتفاقا حضور طولانی آن ها موجبات فروپاشی انها خواهدشد. شک نکنید این یک اصل اساسی است که هرجه خیزش سراسری بسمت و سوی جنبش و انقلاب پیش برود موضوع ریزش صف ضد انقلاب اعم از سپاه و ارتش و حتی نیروی ویژه  جدی تر خواهدشد. زیرا بسیاری از فرزندان انها در بین جوانان به تظاهرات مشغول هستند . مگر تطاهرات سال 1388 وکشته شدن  فرزند سردارروح الامینی مشاوررهبری را فراموش کرده اید که بدست جلاد مرتضوی  شهیدشد.سیلاب انقلاب بسیاری از آب رفت های ضدانقلاب را درهم خواهدشکست .از هم اکنون حرف و حدیث های بسیاری در بدنه سپاه در گرفته است که ما قرار بوده از وطن و مردم دفاع کنیم و قرارنیست در مقابل مردم قرار بگیریم. سخنان فرماندهان و مسئولان پیرامون موضع گیری خواص در همین رابطه بوده است

س- برخی محافل معتقدند رژیم آخوندی بسیارزیرک است و در تحلیل نهائی ممکن است با علم کردن امثال آقای خاتمی درصدد فریب جنبش برآیند ؟

ج- اولا مهره هائی نظیر خاتمی مدتها سوخته اند و اتفاقا اگر انها به سرنوشت خودو کشورومردم علاقمندهستند باید رسما به صف مردم به پیوندند و زنجیره اسارت جمهوری اسلامی را از عبا و گردن خودبازکنند زیرا تعمق در شعار جوانان تائید کننده این موضوع است که جوانان بسیار زیرک تر از  امثال آخوندها ، ملایان و مکلایان در خدمت تحجر هستند. وقتی شعارجنبش« سرنگونی جمهوری اسلامی ، نابودی ولایت فقیه و دیکتاتور » است یعنی مدت هاست جنبش از رفرم های کاغذی و دروغین عبورکرده است . زنان ستون این انقلاب شده اند و در اسلام زن موجود بلاتکیفی است که بازیچه شهوترانی مرد است لذا هرگونه کوشش و تفسیرهای من درآوردی در باره جایگاه زن در اسلام دروغی بیش نیست .

س- نقش اشخاصی نطیر دکترسروش ، کدیور و یا کسانی همچون باند مجاهدین انقلاب اسلامی  که خودرا دگراندیش مذهبی – دینی می دانند در این خیزش چیست ؟

ج- خیزش و جنبش خودراسا جایگاه افرادرا بدلیل مواصع ل و فعلی انان روشن می کند. بدون شک این خیزش مذهبی نیست لذا هرکس علاقمنداست سوار قطار انقلاب شود اول باید خودرا از پیرایه های باورهای خرافه ای و غیرعلمی پاک نماید و در تعمیق همین شعارهای جنبش که واضح خواسته های مردم است بکوشد و از طرح شعارهائی که بیش از جهل سال است کشورو مردم را به نگون بختی  سوق داده حتی با رنگ و لعاب های دروغین  اجتناب کنند . قطار انقلاب مثل سالن سینما نیست که کسانی بلیط ورود به آن را رزو کنند بلکه دقیقا مشابه  قطاریست که مسافران آن باید دارای یک حداقل ویژگی باشند تا بتوانند سوار شوند و آن حداقل ویژگی همراهی بدون قیدوشرط با مردم و به خصوص جوانانی است که جان برکف در خیابان ها ایستاده اند

س-رابطه اعتراضات با اعتضابات چگونه برقرارشوند

ج- خوشبختانه جنبش  دارای سابقه انقلاب 1357 در باره سازماندهی  اعتضابات و نظاهرات است . با این ویژگی که در زمان کنونی اتصال به شبکه های اجتماعی کاررا بسیار آسانتر و کم خطرتر کرده است. باید« شورای هماهنگی سراسری تظاهرات و اعتصابات» متشکل از کمیته هماهنگی سراسری اعتصابات ، شورای هماهنگی فرهنگیان ، شورای سراسری دانشجوئی ، کمیته اعتصابات ادارات ، شورای بازاریان و اصناف ، هسته های نظامیان و سپاهیان طرفدار جنبش انقلابی، سازمان های  های قومی درکردستان ، بلوچستان ، آذربایچان و خوزستان  از طریق این شبکه های اجتماعی بهم وصل شودو با فراخوان های مشترک و حمایت از تظاهرات هاو اعتضابات رژیم را به زانو درآورند.

س- بسیاری جوانان در حال حاضر دستگیرشده اند و خانواده های آنان در بلاتکلیفی بسر می برند در این رابطه چه باید کرد؟ و برای حمایت مالی از زندانیان و دستگیرشدکان و خانواده های آنان جه راهکاری پیشنهاد دارید؟

ج- ما ازوکلای انقلابی و مبارز می خواهیم که با تشکیل «کمیته دفاع از زندانیان سیاسی » حمایت و دفاع حقوقی از دستگیرشدگان را برعهده گیرند. علاوه برآن در همه شهرستان ها «کمیته حمایت مالی از مبارزان و زندانیان » صندوق مالی با جمع آوری وجوه از مردم و کسانی که توانائی مالی حمایت از جنبش را دارند تلاش نمایند تا زندانیان و خانواده های آنان دچار مشکل مالی نشوند البته باید بطریقس عمل شود تا احیانا افراد فرضت طلب نتوانند از این محمل برای خود کلاهی بدوزند!

س- وظیفه ایرانیان و سازمان ها و احزاب و گروه های سیاسی- مدنی  ساکن خارج چیست و آنها چگونه می توانند بیاری جنبش انقلابی مردم ایران برآیند؟

ج- خوشبختانه ایرانیان با هر اسم و گروهی توانسته اند فریاد رسای جنبش جوانان و زنان در جهان باشند . ما توصیه می کنیم در شرایط فعلی از تنگ نطری های گروهی یا  رهبری خودخوانده  اجتناب کنند و منافع ملی و حمایت بدون قیدوشرط از جنبش انقلابی را سرلوحه فعالیت های خودقرارداده و با تشکیل و فراخوان تطاهرات ، آکسیون ، تجمعات و همایش ندای حق طلبی زنان و مردان بپاخواسته ایران را به گوش جهانیان برسانند . فراموش نکننید خطاب اصلی ما مردم و زحمتگشان جهان هستند زیرا دولت های غربی به خودی خود معامله گرانی هستندکه در مرحله نهائی ممکن است با رزیم مصالحه کنند ولی اگر بتوانیم مردم کشورها را همراه سازیم دولت ها از ترس مردمان خود از جنبش حمایت خواهندکرد .

س- دررباطه با کشورهائی که با رژیم جمهوری اسلامی دارای رابطه تنگاتنگ هستند چه باید کرد؟

ج- خوشبختانه  رژیم جمهوری اسلامی آن قدر ارتجاعی است که حتی رزیم طالبان نیز با آن مشکل دارد .اما رزیم ها و سازمان های نیابتی جمهوری اسلامی در منطقه باید بدانند که در فردای پیروزی انقلاب،  ملت ایران حساب یکایک آنها را رسیدگی خواهدکرد لذا بهترست آنها دجار خبائث نشوند و خودرا قاطی ماموران سرکوب در ایران نکنند که عاقبت شومی در انتظار آنها خواهدبود.

س- پیش بینی وضعیت زنان در انقلاب آتی چگونه است ؟

ج- شک نیست که انقلاب آتی بوی و رنگ زنانه دارد . این نه به معنی  فمنیسم بلکه بسیار بیش از آن یعنی قرارگرفتن زنان در جایگاه اصلی خوددر خانه ، اجتماع و اقتصاد و سهم حداقل مساوی آنان در مناصب حکومتی خواهد بود بطوری که تصور می شود نقش زنان در ایران به عنوان مدل جکومتی مدنظر سایر زنان جهان خواهدشد

س- رژیم جمهوری اسلامی و حتی برخی باصطلاح اصلاح طلبان مرتبا در بوق و کرنا بطرق مختلف مدعی هستند که احتمال تجزیه ایران درفرایند جنبش انقلابی وجوددارد . نظرتان در این باره چیست؟

ج- این حرف ها را در بحبوبه انقلاب سال 1357 هم می زدند تا جنبش انقلابی خلق های ایران را سرکوب کنند . جالب است رژیمی که حتی همین امروز هم اسلامیت خودرا بر ایرانیت ترجیح می دهد و با هرآنجه مظهر ایران و ایرانی بوده درافتاده یکباره نگران مرزهای جغرافیائی ایران شده است . خوشبختانه چه از دوره شاه و چه در حال حاضر جنبش های آتنیکی و قومی ایران هیچگاه شعار تجزیه طلبی نداده اند و همیشه ایرانی استوار با حق خودمختاری منطقه ای را آرزو داشته اند. این موضوع را سلطنت طلبان همراه با ؤزیم جمهوری اسلامی تکرار می کنند چون اساسا هردوی آنها یکی اسلامیست و دیگری شوونیست هستند. ما حق قوم ها را در خودمختاری منطقه ای در چارچوب ایرانی آزاد به رسمیت می شناسیم و تکلم به زبان مادری را از اولین حقوفق ابتدائی قوم ها می دانیم. بسیاری از مفاخر ما ایرانی ها در موسیقی،  هنروورزش از قومیت های مختلف ایران هستند

س- نقش و جایگاه هنرمندان ، ورزشکاران در جنبش انقلابی چگونه ارزیابی می کنید

ج- این جنبش به قدری توانمند و استوار برخاسته که بسیاری هنرمندان ، ورزشکاران نیز با آن هم صدا شده اند زیرا هنرمندان اصیل وورزشکاران نامی شهرت ، اعبار و همبستگی اجتماعی خودرا از همین مردم کوچه و بازار گرفته اند و خودرا مدیون مردم می دانند .همان طوریکه  برخی دیگر همچون تفاله هائی نظیر رضازداه ، جدیدی و دبیر و شریفی کارچاق کن و دنبالچه رزیم فساد هستند. مردم ایران از ورزشکاران خواستارآن بوده و هستند که به سنت «جهان پهلوان تختی نامدار ، که بود از بهر وطن افتخار» پایدارباشند و هنرمندان و شاعران و نویسندگان نیز نیز چون سعید سلطانپور ، فرخی یزدی و عشقی از زخم مردم بسرایند و شادی مردم را درشعرو موسیقی بازگونمایند. خوشبختانه جنبش انقلابی نسلی همچون شروین حاجی پور را در دامان خودپرورش داده که شعر« برای …….» او جهانگیر شده است .

س- نقش کارگران مبارز و اعتصابات آتی کارگری چقدردر ویرانی رژیم موثر است؟

ج- بدون شک نقش و همراهی اعتصابات  کارکران مبارزو کارکنان واحدهای تولیدی – صنعتی و معادن  به ویژه نفتگران قهرمان و کارکنان واحدهای پتروشیمی در پیروزی جنبش انقلابی تعیین کننده خواهدبود. زیرا با اعتصاب این واحدها رگ حیاتی بودجه تامین مالی واحدهای سرکوب قطع خواهدشد .مضافا کلیه آحادمردم ، کسبه و بازاریان و مدیران همراه با انقلاب باید از پرداخت مالیات خودداری کنند تا رزیم سرکوب به زانو درآید .

س- در رابطه با لباس شخصی ها و فرضت طلبانی که در سرکوب مردم نقش دارند چه باید کرد؟

ج- بهترین گزینه شناسائی آنها و خانواده هایشان از طریق عکس برداری و انتشار مشخصات و آدرس آن ها در شبکه های اجتماعی است تا خانواده ها  نیز بدانند که فرزندان یا همسران انهادر سرکوب مردم مشارکت دارند و در صورت لزوم جوانان غیرتمند از خجالت آنها در بیایند . هیچکس نباید آسوده از سرکوب جنبش انقلابی باشد و باید بدانند که چه در حال حاضر و ججه فردای پیروزی انقلاب همه این اراذل و اوباش  باید حساب پس بدهند.

 

س –  کدام شعاردر این مرحله شعاراساسی جنبش انقلابی باید باشد

ج- خودجوانان به درستی شعارهائی نظیر « مرگ بر جهموری اسلامی » ، « مرگ بر خامنه ای » ، نابودباد رژیم ملایان » ،  امسال سال خونه ، سید علی سرنگونه» ، «زنده باد آزادی» ، «زن -زندگی -آزادی»، «می جنگیم ، می میریم ایران را پس می گیریم »« می کشم ، می کشم آنکه خواهرم کشت » ،« ما همه مهسا هستیم»-« دانشجوی زندانی آزاد بایدگردد» ، « کارگر قهرمان ، اعتصاب -اعتصاب » ، « کردستان ، کردستان چشم  و جراغ مائی » را سرلوحه تظاهرات قرارداده اند.

س- خلاصه  مواضع سیاسی- اقتصادی جنبش انقلابی را بیان کنید؟

ج- برقراری جمهوری دمکراتیک متضمن آزادی های سیاسی- اجتماعی – خودمختاری قومیت ها در جارجوب ایران آزادو مستقل – ترکیب شورائی هیات وزیران -جدائی دین و مذهب از سیاست و آموزش و پرورش – برقراری حقوق برابر زنان و مردان در جامعه بخصوص مناصب دولتی و مدنی – حفاظت از محیط زیست و مسائل اقلیمی -اقتصاد مشارکتی مبتنی بر بازار با ایجاد فرصت های برابر برای همه فعالان اقتصادی -بیمه و سلامت رایگان – اموزش اجباری  رایکان تا دیپلم و آموزش تحصیلات عالی رایگان – برقراری نظام مسولیت و پاسخگوئی برای نمایندگان مجلس و ایجاد سازوکار مناسبی که بطوریکه اگر بیش از نصف رای دهندگان به هریک از نمایندگان خواستار برکناری وی شوند  قادر به این کار باشند- تفکیک قوای سه گانه -برقراری رابطه سیاسی – اقتصادی با همه کشورهای جهان بر اساس رعایت منافع ملی ایران – تبدیل زندان ها به کارگاه های بازپروری و مهارت افزائی -برقراری نظام شایسته سالاری در نظام گزینشی مناصب دولت – آزادی تشکیل حزب و سازمان های سیاسی -توسعه پایدار اقتصادی با تاکید بر تروت انسانی و حفاظت ازآب و خاک ومحیط زیست

 

 

 

 

 

 

 

 

 

قسمت سوم –  گفتگوی محفلی مجازی پیرامون بیانیه جنبش انقلابی مردم ایران

 

اخیرا و در بحبوبه اعتراضات خیابانی دو بیانیه با نام  جنبش انقلابی مردم ایران در بین تظاهرکنندگان تهرانی توزیع  که در برخی سایت های خارجی نیز منعکس کردید . بررسی سابقه این محفل یا بقول خودشان گروه با تعداد محدود نشان می دهد که از این گروه قبلا نیز اعلامیه های منتشر که در سایت های گروه های انقلابی ایران و حتی افغانستان نیز بازنشر شده است .پرسش و پاسخ های زیرکه نخستین بار در روز پنجشنبه ۲۹ شهریورماه ۱۴۰۱ به صورت محفلی و مجازی در همین رابطه با یکی از دست اندرکاران گروه انجام که ذیلا قسمت سوم این گفتگوکه روز گذشته انجام شده  برای اگاهی مردم مبارز کوچه و خیابان منتشر می شود .

 

 

 

س- در این یکماه و اندی که از22 شهریورماه جاری و تظاهرات  مردمی  سراسری در ایران و خارج از ایران می گذرد شاهد حضور هزارات نفر از کسانی هستیم که تا مدتی پیش شاید کمتر به فکر حضور در خیزش انقلابی جاری بودند. همچنین شاهد برپائی تظاهرات انبوه مردم در خارج کشور به ویژه آلمان « برلین» ، فرانسه « پاریس » کانادا «دنکوور -تورنتو» ، انگلستان « لندن» ، امریکا « سان فرانسیسکو» ، هلند« آمستردام» و ….شده ایم که حضور صدها هزارنفری ایرانیان جهان را به حیرت و تعچب و هواداری از خواسته های مردم ایران واداشته است. نظر جنبش انقلابی مردم ایران در این رابطه چیست ؟

ج- خوشبختانه شعار اصلی « سرنگون باد جمهوری اسلامی » در قالب « مرگ بر خامنه ای » بعنوان مظهر رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی توانسته به عنوان شعاراصلی همه تظاهرات ها مظرح شود . نکته مهم این تظاهرات و اعتضصابات این است که بهیچ عنوان از شعائر مذهبی و تمسک به  رهبران مذهبی استفاده نشده که بیانگربیزاری و  گریز مردم از حکومت مذهبی  و هرآنچه شعائر دروغین است می باشد ! بسیاری از اصلاح طلبان سالخورده و کسانی که متعلق به نسل های اولیه انقلاب بودند با مصاحبه های متعدد چون نمی توانند خواسته های نسل جوان را بفهمند برخی به مخالفت  با شعارهای این  جنبش و برخی به زبان بی زبانی در آرزوی شکست این جنبش هستند تا ثابت کنند آنها درست گفته اند؟! تظاهرات برلین که در نوع خود بی نظیر و بنوعی یادآور تظاهرات های دوران کنفدراسیون جهانی دانشجویان ایرانی در امریکا بود ، همبستگی ملی ایرانیان در برچیدن نظام منحوس جمهوری اسلامی را نشان داد . ما قبلا هم یادآورشدیم حتی در صورت سرکوب جنبش فعلی ، جامعه و جوانان دیگر به نقطه قبل از شهریورماه باز نخواهندگشت زیرا خیزش و جنبش فعلی مقدسات جمهوری اسلامی را به زباله دان تاریج سپرد.

س – بسیاری مستقیما یا غیرمستقیم این جنبش را بعلت فقدان رهبری و برنامه محکوم به شکست می دانند و برخی نیز با معرفی تعدادی اشخاص به عنوان رهبر یا رهبران آتی در صددتصاحب خیزش و جنبش فعلی هشتند. نظر شما در این رابطه چیست ؟

ج- این اظهارنظر ها که عموما از طرف سنتی ها چه راست و چپ مطرح می شوند باین علت است که این افراد اساسا توجه نیستد عصر ارتباطات الکترونیک و دیجیتال دارای مشخصه و مولفه های خاصی هستند که این عصر و جنبش های زائیده آنرا از جنبش های قبلی متمایز می کند لرا اگرچه مکن است فراخوان تظاهرات یا اعتصاب از طرف شخص خاصی داده شود ولی این بدان معنی نیست که گویا آن شخص رهبر جنبش و راهبری تظاهرات را برعهده داردد . ترکیب تظاهرکنندگان داخل و خارج هم نشان می دهد که در حال حاضر نمی توان هیچ جریانی را به عنوان رهبری جنبش معرفی کرد اگرچه شاهدآن هستیم که برخی افراد بخصوص خارج نشینان خودرا نفر اول یا رهبر معرفی می کنند در حالی که در داخل جنبش و صحنه معرکه اصلی انقلاب کسی از آنان نام نمی برد. تاریخ جنبش های انقلاب نشان می دهد که در فرآیند رشد و گسترش جنبش رهبران جنبش خودبخود زائیده و معرفی و به ظهور می رسند.

س- آیا امکان دارد این خیزش یا جنبش بدون رهبری و برنامه به پیروزی دست یابد؟

ج- تجربه کمون پاریس امکان پیروزی را نشان می دهد ولی بعلت فقد رهبری و برنامه جنبش قادر به تداوم نخواهدبودو شکست خواهدخورد. شاید اشاره به جنبش سال 1357 نیز خالی از فایده نباشد که ما همگان بدون برنامه به زیر پرچم جنبش بی برنامه سینه زدیم و آخرش اسیر چنگال اهریمنی خمینی و رژیم ددمنش جمهوری اسلامی شدیم که هنوز هم تاوان آنرا می دهیم .لذا تاکید ما برآن است که همه گروه هائی که برنامه مشترک دارند در قالب نوعی اتحاد در جنبش مشارکت کنند . بطور مثال سلطنت طلب ها ، گروه های هوادار سوسیالیسم ، لیبرال ها و لیبرال دمکرات ها باید در مشارمت های خاص در این جنبش باشند تا مردم بدانند کدام گروه چه می گوید و اهداف گروه ها روشن بیان شود و اهداف و برنامه را به بعد انقلاب موکول نکنیم که نوعی فریبکاری نظیر موضع خمینی در سال 1357 خواهدشد. اگر چه هدف اصلی سرنگونی رژیم مذهبی ارتجاعی جمهوری اسلامی اما برنامه خودما  برقراری جمهوری دمکراتیک مردمی خواهد بود اما این که این جمهوری دمکراتیک چه مشخصاتی خواهدداشت باید از هم اکنون رسما بیان کنیم و آنرا به فردای نامعلوم حواله نکنیم

س- آیا جنبش انقلاب برناه خاصی برای برقراری جمهوری دمکراتیک فردای ایران دارد؟

ج- ما درقسمت دوم گفتگوی مجازی رسما مواضع خورا بیان کردیم که عبارت بود از: برقراری جمهوری دمکراتیک متضمن آزادی های سیاسی- اجتماعی – خودمختاری قومیت ها در جارجوب ایران آزادو مستقل – ترکیب شورائی هیات وزیران -جدائی دین و مذهب از سیاست و آموزش و پرورش – برقراری حقوق برابر زنان و مردان در جامعه بخصوص مناصب دولتی و مدنی – حفاظت از محیط زیست و مسائل اقلیمی -اقتصاد مشارکتی مبتنی بر بازار با ایجاد فرصت های برابر برای همه فعالان اقتصادی -بیمه و سلامت رایگان – اموزش اجباری  رایکان تا دیپلم و آموزش تحصیلات عالی رایگان – برقراری نظام مسولیت و پاسخگوئی برای نمایندگان مجلس و ایجاد سازوکار مناسبی که بطوریکه اگر بیش از نصف رای دهندگان به هریک از نمایندگان خواستار برکناری وی شوند  قادر به این کار باشند- تفکیک قوای سه گانه -برقراری رابطه سیاسی – اقتصادی با همه کشورهای جهان بر اساس رعایت منافع ملی ایران – تبدیل زندان ها به کارگاه های بازپروری و مهارت افزائی -برقراری نظام شایسته سالاری در نظام گزینشی مناصب دولت – آزادی تشکیل حزب و سازمان های سیاسی -توسعه پایدار اقتصادی با تاکید بر تروت انسانی و حفاظت ازآب و خاک ومحیط زیست.

س – ایا سایر گروه ها و سازمان ها هم مواضع خودرا بطور شفاف بیان کرده اند؟

ج- متاسفانه بسیاری گروه ها برای بیان مواضع از الفاظ کلی استفاده کرده اند که این مایه نگرانی مبارزان  کنونی است . این که به مردم بگوئیم هدف سرنگونی جمهوری اسلامی است و برنامه جنبش بعد از انقلاب تعیین خواهدشد یعنی دوباره همان کلاهی که سال 1357 استفاده کردند و مرتب می گفتند « وحدت کلمه ، وحدت کلمه » دوباره سرمان برود که نسل جوان و تیزهوش این را نخواهدپذیرفت.

س  – در برخی شبکه ها و رسانه ها که تاثیر زیادی هم دارند اگرچه ادعای بیطرفی دارند اما به انحاء مختلف کوشش می کنند یا از سلطنت یا از گروه خاصی پشتیبانی کنند. نظرتان در این باره چیست ؟

ج- البته هرگروهی که داخل در مبارزه کشور باشد حق دارد برنامه خودرا اغلام و انرا تبلیغ کند . اگر رسانه خاص هم داشته باشند مشکل خاصی نیست .اما اگر رسانه یا شبکه ای مدعی بیطرفی « که از نظر ما نوعی فریبکاری سیاسی است » باشد ولی در عمل بلندگوی گروه خاصی  باشد کاری غیر اخلاقی انجام می دهد و در واقع مردم را گوسفند تلقی کرده تا انها اورا هدایت کنند. این دقیقا موضع و درک خمینی ازمردم است که باید بشدت محکوم و افشا شود.

س- برخی افراد معلوم الحال که اتفاقا هیچگونه پایگاه اجتماعی ندارند مرتبا به صورت هیستریک بر علیه جنبش چپ سم پاشی می کنند و بعضا رسما از جنایات ساواک هم پشتیبانی می کنند. نطرتان در این باره چیست ؟

ج- تاریخ جنبش چپ در ایران و بخصوص بعداز برقراری جمهوری اسلامی درخشان است و  نمی توان عملکرد فاجعه آور بخشی از سازمان چریک های فدائی خلق ایران » در فاصله 1363-1359» و رهبران خزب توده را به پای جنبش چپی نوشت که تا همین امروز افتخار مردم ایران در شعار« کردستان چشم و چراغ مائی » یعنی حمایت از جنبش چپی که  کردستان را باینجا رسانیده و هر سه گروه حاضر در کردستان  خودرا چپ و دمکرات می دانند و هیچ گروه راست یا سلطنت طلبی در انجا هیچ گاه وجود نداشته است. اتفاقا این افرادی که اسم بردید از این ناراحت هستند که بر خلاف تبلیغات نئولیبرال های خارجی و داخلی ، جنبش چپ زنده و زاینده است . نگاهی به پیشینه عمده هنرمندان  ، نویسندگان ، شاعران و شخصیت های سیاسی بیانگر حضورچپ در لابلای کوچه ها  ، دانشگاه ها و کارخانجات کشور است. لذا زیاد نگران این افراد نباشید جون بعضا مامورین جمهوری اسلامی و مزدبگیر دستکاه های اطلاعاتی هستند  . مضحکه آنجاست که خود شاهزاده رضا و فرح پهلوی قادر به دفاع از عملکرد ساواک نبوده و تلویحا ساواک را عامل سقوط سلطنت می دانند اما این چندتا جعلق خودشیفته که پیشینه هم ندارند به سم پاشی بر علیه جنبش چپ مشغول هستند و کوشش دارند صف متحد خلق در سرنگونی جمهوری اسلامی را بشکنند. نکته دیگری که نئولیبرال ها و بوقجی های آنان  نگران هستند طرح شعار « نان ، مسکن ، آزادی » ، « نان ، آزادی و عدالت » از طرف جناح های  چپ فعال در مبارزات مردم هستند چون جارچیان الیگارش های مالی و غارتگران اعم از مدهبی ها و غیرمدهبی ها از عملی شدن این شعارهاست که مهنا و تبیین خاصی دارند. ما حتی پیش بینی می کنیم در برهه ای ازمرحله نهائی جنبش احتمال ائتلاف و همکاری سلطنت طلبان و ملایان و بخشی  از اصلاح طلبان برای تصاحب انقلاب وجوددارد که باید همه جوانان در این رابطه بهوش باشند که سلطنت و روحانیت پیوند ورابطه ارتجاعی تاریخی دارند

س- ایا این چپ مبارزاتی در حال حاضر در ایران و تظاهرات و اعتضابات حضوردارند؟

ج – اولا  بنا به آمار ها و مستندات که در اینترنت هم قابل دست یابی هستند بعد ار استقرار جمهوری اسلامی این مجاهدین و بسیاری چپ ها بودند که در مقابل فاشیسم خمینی و جمهوری اسلامی بپا خواستند و موج موج تیرباران و اعدام شدند و ما از سایر گروه هائی که امروز سردرآورده اند ان موقع هیج خبر و عکس العملی ندیده ایم . از سال  سال 1378 هم چپ نو ایران در قالب و اشکال مخلف در همه خیزش ها و جنبش ها حضورداشته که رویش چپ جدید دانشکاهی در همین رابطه بود . بیشترین تلاش چپ در تظاهرات سال 1388 بود که تلاش نمود جنبش مردم را به سلاخ خانه نکشاند و حول محور مرگ بر دیکتاتور سازماندهی کندزیرا این شعار اصلاح طلبان درآن موقع نبود و آنها از طرح این شعار پرهیزداشتند. حتی همین حالا هم امثال زیدآبادی و تاج زاده معتقدند حضرت آقا پتانسیل رادیکال شدن و غلطیدن به سمت و سوی مردم دارد و گویا حضرت آقا علاقمند به توسعه وطرفدار صنعت دانش بنیان است ؟! و حتی از طرح شعارهای دشنام به رهبران جمهوری اسلامی نگران و وحشت زده شده اند.

س- تداوم تظاهرات  فعلی و حضور مدارس و محصلین و مشارکت نرن نرم کارخانجات بصورت اعتصاب به کچا خواهد انجامید؟

ج- موفقیت این تظاهرات ها منوط به اتصال آنها به اعتصابات کارگری است لذا باید شعار « دانشجو اعتراض ، کارگر اعتصاب » و« اتحاد مبارزه پیروزی » را این روزها برجسته کنیم و بتدریج بپذیریم و کوشش کنیم کمیته هماهنگی  اعتصابات و تظاهرات ها را متشکل از شورای سراسری کارگران ، شورای هماهنگی دانشکاهای کشور، کانون هماهنگی زنان ، اتحادیه های دانش آموزی ، شوراهای محلات ، سندیکای کارکنان شرکت های حمل و نقل ، کمیته اعتصابات کارکنان دولت ، کمیته نظامیان طرفدار مردم و … را تشکیل دهیم تا موج اعتراض و تظاهرات را به امواج خروشانی تبدیل کنیم تا سربزنگاه رژیم را سرنگون سازد ،